Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/NazariyehAdabi/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
ادبیات، فلسفه و سینما@NazariyehAdabi P.8620
NAZARIYEHADABI Telegram 8620
سخنی چند پیرامون اظهارات اخیر آقای دکتر محسن رنانی درباره زبان فارسی


مقصودعلی صادقی

از خدا خواهیم توفیق ادب

به‌تازگی کلیپی از گفتگوی آقای دکتر محسن رنانی استاد محترم رشته اقتصاد در دانشگاه اصفهان درباره زبان فارسی در فضای مجازی پراکنده شده است که مایه بسی شگفتی است. نخست از آن روی که معلوم نیست با کدام تخصصی چنین ابراز نظری کرده‌اند. چه رشته ایشان اقتصاد است و نسبتی با ادبیات فارسی ندارد. دیگر این که اصل ادعاهای ایشان بویی از حقیقت ندارد و راه به کوره‌دهی نمی‌برد. سخنان ایشان در این گفتگو دربردارنده داوری‌هایی نادرست درباره زبان و ادب فارسی و پیشنهادی ناصواب، بل خانمانسوز، برای از "بستگی و ایستایی" (به‌زعم ایشان)درآوردن این زبان است، همراه با تعبیر ناشایست "زبان‌بسته" درباره زبان فارسی و چند چاشنی نادلچسب برای تمهید سخن. دیده شده بود که ایشان در میان سخنان درستشان، گریزهای نادرستی هم بزنند و غث و سمین را به‌هم بیامیزند، اما این که در یک گفتگو سراپای ادعاهایشان ناصواب و ناروا باشد، تازگی دارد و نصابی نو از پریشان‌گویی است. از این رو لازم آمد چند نکته از سر دردمندی به آن فاضل محترم یادآوری شود. امید که از راست نرنجند. البته استادان زبان و ادب فارسی حتما نکاتی نغزتر خواهند داشت:

اما نسبت ناروا این که: زبان فارسی زبانی بسته و ایستا است که در طول تاریخ تغییری چندان نداشته. نشانه‌اش هم این که "من امروزه شاهنامه را به آسانی می‌خوانم و می‌فهمم. در حالی که در زبان‌های دیگر چنین نیست و نسل امروزشان زبان متون قدیم را نمی‌فهمند" (نقل به مضمون) پس این نشان از این است که زبان اجازه واژه‌سازی را نداده و فروبسته مانده است. این ادعای ایشان دربردارنده چند خطای فاحش است. نخست این که زبان فارسی هم مانند بیشتر زبان‌های اصلی و بزرگ دنیا کمابیش تحولات و تغییرات فراوانی در این نزدیک به هزار و دویست سال حیات پس از اسلام خود دیده و انواع سبک‌ها در نظم و نثر را تجربه کرده است که هر ابجدخوان ادبیات کلیات این تغییرات را می‌داند. طبیعتا در این تحولات یک امر حتمی واژه‌سازی است. به‌گونه‌ای که کمتر دورانی از دوران‌های ادبی داریم که واژگان و اصطلاح‌های نوپدید در آن به‌فراوانی به‌چشم نخورد. حتی در دوران معاصر، که از دیدگاه ایشان برای امر توسعه نیاز به توانمندی زبان در واژه‌سازی است و به زعم ایشان زبان فارسی نتوانسته است چنین کاری کند، با همه کاستی‌های نهادهای مسئول، زبان فارسی از بسیاری از زبان‌های دیگر، از جمله زبان‌های همسایه ایران، در واژه‌سازی پیشروتر و موفق‌تر بوده است. تنها کافیست واژگانی مانند دانشگاه، دانشکده، فرهنگ، مدرسه، کارخانه و بسیاری دیگر از واژگان و مفاهیم در پیوند با مدرنیته، با معادل‌های آن مثلا در زبان ترکی استانبولی، که اتفاقا داعیه سره‌سازی عمیق و مدرنیزم داشته‌اند، را بسنجید. خواهید دید بیشتر معادل‌ها فرنگی‌ست: اونیورسیته، فاکولته، کلتور، اوکول، فابریکا و....

اما با همه این تحولات، زبان فارسی از اصلی پیروی کرده است که می‌توان آن را "تداوم در عین تحول" نامید. این تداوم عبارت است از پایبندی به چارچوب‌ها و پذیرش هر تغییری در درون همین چارچوب‌ها. این که یک ایرانی غیر ادیب امروزه زبان بسیاری از متون کهن فارسی را درمی‌یابد، ضمن اینکه برخلاف ادعای ایشان امتیازی بزرگ است، به این معناست که چارچوب‌های آن زبان برایش مأنوس است، نه این که همه واژگان را می‌فهمد و به‌قول ایشان "تنها در یکی دو درصد" متنی مانند شاهنامه نیاز به لغتنامه دارد. ای بسا متون فارسی که خواننده غیرحرفه‌ای همچون آقای رنانی برای خواندن هر پاراگراف آن نیاز به بارها رجوع به لغتنامه داشته باشد.

دیگر این که زبان ایستا محکوم به زوال است، نه این که قرن به قرن طراوتی و رنگی نو به خود بگیرد. چگونه ممکن است زبانی به‌قول ایشان ایستا، در هر قرنی محمل ادبیاتی درخشان و نوبه‌نو باشد. اگر ایستا بود که پس از گویندگان اولیه، بعدی‌ها میدانی برای سخنی نو آوردن نداشتند. در حالی که قضیه کاملا عکس است و آثار هر عصری، بل هر شاعر و نویسنده‌ای، رنگ و بوی و حتی واژگان و اصلاح‌های خود را دارد و هیچ‌یک قابل جایگزینی با دیگری نیست. مگر می‌شود با زبانی بسته و ایستا، هم شاهنامه داشت، هم خمسه نظامی، هم مثنوی معنوی، هم بوستان و گلستان سعدی، هم غزلیات حافظ، هم آثار جامی و صائب و شهریار و...؛ که هر یک امتیازات و ویژگی‌های زبانی خود را دارد. این زبان اگر ایستا بود در همان رودکی و عنصری و فرخی درجا می‌زد و حتی به فردوسی هم منتهی نمی‌شد، چه رسد به خیل گویندگان نامدار سده‌های پس از او.

ادامه متن و متن کامل را می‌توانید در اینجا بخوانید.

▪️موسسه‌‌ی علمی و تاریخی آتوسا

-Telegram: @atusa_sbu
-Youtube: Atusa_institute

#مقصودعلی_صادقی

@NazariyehAdabi



tgoop.com/NazariyehAdabi/8620
Create:
Last Update:

سخنی چند پیرامون اظهارات اخیر آقای دکتر محسن رنانی درباره زبان فارسی


مقصودعلی صادقی

از خدا خواهیم توفیق ادب

به‌تازگی کلیپی از گفتگوی آقای دکتر محسن رنانی استاد محترم رشته اقتصاد در دانشگاه اصفهان درباره زبان فارسی در فضای مجازی پراکنده شده است که مایه بسی شگفتی است. نخست از آن روی که معلوم نیست با کدام تخصصی چنین ابراز نظری کرده‌اند. چه رشته ایشان اقتصاد است و نسبتی با ادبیات فارسی ندارد. دیگر این که اصل ادعاهای ایشان بویی از حقیقت ندارد و راه به کوره‌دهی نمی‌برد. سخنان ایشان در این گفتگو دربردارنده داوری‌هایی نادرست درباره زبان و ادب فارسی و پیشنهادی ناصواب، بل خانمانسوز، برای از "بستگی و ایستایی" (به‌زعم ایشان)درآوردن این زبان است، همراه با تعبیر ناشایست "زبان‌بسته" درباره زبان فارسی و چند چاشنی نادلچسب برای تمهید سخن. دیده شده بود که ایشان در میان سخنان درستشان، گریزهای نادرستی هم بزنند و غث و سمین را به‌هم بیامیزند، اما این که در یک گفتگو سراپای ادعاهایشان ناصواب و ناروا باشد، تازگی دارد و نصابی نو از پریشان‌گویی است. از این رو لازم آمد چند نکته از سر دردمندی به آن فاضل محترم یادآوری شود. امید که از راست نرنجند. البته استادان زبان و ادب فارسی حتما نکاتی نغزتر خواهند داشت:

اما نسبت ناروا این که: زبان فارسی زبانی بسته و ایستا است که در طول تاریخ تغییری چندان نداشته. نشانه‌اش هم این که "من امروزه شاهنامه را به آسانی می‌خوانم و می‌فهمم. در حالی که در زبان‌های دیگر چنین نیست و نسل امروزشان زبان متون قدیم را نمی‌فهمند" (نقل به مضمون) پس این نشان از این است که زبان اجازه واژه‌سازی را نداده و فروبسته مانده است. این ادعای ایشان دربردارنده چند خطای فاحش است. نخست این که زبان فارسی هم مانند بیشتر زبان‌های اصلی و بزرگ دنیا کمابیش تحولات و تغییرات فراوانی در این نزدیک به هزار و دویست سال حیات پس از اسلام خود دیده و انواع سبک‌ها در نظم و نثر را تجربه کرده است که هر ابجدخوان ادبیات کلیات این تغییرات را می‌داند. طبیعتا در این تحولات یک امر حتمی واژه‌سازی است. به‌گونه‌ای که کمتر دورانی از دوران‌های ادبی داریم که واژگان و اصطلاح‌های نوپدید در آن به‌فراوانی به‌چشم نخورد. حتی در دوران معاصر، که از دیدگاه ایشان برای امر توسعه نیاز به توانمندی زبان در واژه‌سازی است و به زعم ایشان زبان فارسی نتوانسته است چنین کاری کند، با همه کاستی‌های نهادهای مسئول، زبان فارسی از بسیاری از زبان‌های دیگر، از جمله زبان‌های همسایه ایران، در واژه‌سازی پیشروتر و موفق‌تر بوده است. تنها کافیست واژگانی مانند دانشگاه، دانشکده، فرهنگ، مدرسه، کارخانه و بسیاری دیگر از واژگان و مفاهیم در پیوند با مدرنیته، با معادل‌های آن مثلا در زبان ترکی استانبولی، که اتفاقا داعیه سره‌سازی عمیق و مدرنیزم داشته‌اند، را بسنجید. خواهید دید بیشتر معادل‌ها فرنگی‌ست: اونیورسیته، فاکولته، کلتور، اوکول، فابریکا و....

اما با همه این تحولات، زبان فارسی از اصلی پیروی کرده است که می‌توان آن را "تداوم در عین تحول" نامید. این تداوم عبارت است از پایبندی به چارچوب‌ها و پذیرش هر تغییری در درون همین چارچوب‌ها. این که یک ایرانی غیر ادیب امروزه زبان بسیاری از متون کهن فارسی را درمی‌یابد، ضمن اینکه برخلاف ادعای ایشان امتیازی بزرگ است، به این معناست که چارچوب‌های آن زبان برایش مأنوس است، نه این که همه واژگان را می‌فهمد و به‌قول ایشان "تنها در یکی دو درصد" متنی مانند شاهنامه نیاز به لغتنامه دارد. ای بسا متون فارسی که خواننده غیرحرفه‌ای همچون آقای رنانی برای خواندن هر پاراگراف آن نیاز به بارها رجوع به لغتنامه داشته باشد.

دیگر این که زبان ایستا محکوم به زوال است، نه این که قرن به قرن طراوتی و رنگی نو به خود بگیرد. چگونه ممکن است زبانی به‌قول ایشان ایستا، در هر قرنی محمل ادبیاتی درخشان و نوبه‌نو باشد. اگر ایستا بود که پس از گویندگان اولیه، بعدی‌ها میدانی برای سخنی نو آوردن نداشتند. در حالی که قضیه کاملا عکس است و آثار هر عصری، بل هر شاعر و نویسنده‌ای، رنگ و بوی و حتی واژگان و اصلاح‌های خود را دارد و هیچ‌یک قابل جایگزینی با دیگری نیست. مگر می‌شود با زبانی بسته و ایستا، هم شاهنامه داشت، هم خمسه نظامی، هم مثنوی معنوی، هم بوستان و گلستان سعدی، هم غزلیات حافظ، هم آثار جامی و صائب و شهریار و...؛ که هر یک امتیازات و ویژگی‌های زبانی خود را دارد. این زبان اگر ایستا بود در همان رودکی و عنصری و فرخی درجا می‌زد و حتی به فردوسی هم منتهی نمی‌شد، چه رسد به خیل گویندگان نامدار سده‌های پس از او.

ادامه متن و متن کامل را می‌توانید در اینجا بخوانید.

▪️موسسه‌‌ی علمی و تاریخی آتوسا

-Telegram: @atusa_sbu
-Youtube: Atusa_institute

#مقصودعلی_صادقی

@NazariyehAdabi

BY ادبیات، فلسفه و سینما


Share with your friend now:
tgoop.com/NazariyehAdabi/8620

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram channels fall into two types: The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist. Commenting about the court's concerns about the spread of false information related to the elections, Minister Fachin noted Brazil is "facing circumstances that could put Brazil's democracy at risk." During the meeting, the information technology secretary at the TSE, Julio Valente, put forward a list of requests the court believes will disinformation.
from us


Telegram ادبیات، فلسفه و سینما
FROM American