دانستنی های آزمایشگاهی ،بهداشتی و پزشکی

حالا که نتایج کنکور اومده، می‌خوام براتون داستانی از کتاب محبوبم «چگونه انسان‌هایی  موفق تربیت کنیم» نقل کنم که قصه‌ی خیلی از آدم‌ها تو ایران هم هست:

لیسا دختری زیبا، خوش‌مشرب و اجتماعی در کلاس روزنامه‌نگاری خانم ووجیسکی بود. رییس شورای دانش‌آموزی بود و ذاتاً رهبر بود. رؤیایش این بود که معلم شود ولی پدر و‌مادرش شغل آبرومندتری برای او می‌خواستند: پزشکی.

بنابراین دوره‌ی آمادگی پزشکی‌اش را در یکی از دانشگاه‌های معتبر شرق کشور گذراند و در یکی از دانشگاه‌های برجسته‌ی پزشکی قبول شد. نمرات خوبی گرفت، فارغ التحصیل شد، ازدواج کرد و به همین ترتیب پیش رفت. همه انتظار داشتند تخصص اطفال بگیرد ولی تصمیم گرفت تخصصش را «به تأخیر بیندازد.» این تأخیر بیست سال است ادامه دارد. هرگز وارد حرفه‌ی پزشکی نشد. تصمیم گرفت هر اتفاقی هم بیفتد دکتر نشود. و از این حرفه خارج شد.
لیسا حالا پنجاه‌و‌چندساله است. صندلی ارزشمندی را در دانشگاه پزشکی پر‌ کرد، سال‌ها وقتش را صرف خواندن چیزی کرد که هرگز نمی‌خواست بخواند و همه‌ی این کارها را فقط برای راضی نگه‌داشتن پدر و مادرش انجام داد.

درس این داستان این است: بچه‌ها به حرف‌تان گوش می‌کنند، آن‌ها تأیید و عشق شما را می‌خواهند ولی اگر بخواهند خوشبخت شوند، باید به حرف خودشان گوش کنند.

📖 چگونه انسان‌هایی موفق تربیت کنیم.
✍استر ووجیسکی

#کنکور
#انتخاب_رشته
@Labmlc

www.tgoop.com/Labmlc/1010

6.03K viewsفاطمه شریفی, edited  Aug 18, 2023 at 18:58

حالا که نتایج کنکور اومده، می‌خوام براتون داستانی از کتاب محبوبم «چگونه انسان‌هایی  موفق تربیت کنیم» نقل کنم که قصه‌ی خیلی از آدم‌ها تو ایران هم هست:

لیسا دختری زیبا، خوش‌مشرب و اجتماعی در کلاس روزنامه‌نگاری خانم ووجیسکی بود. رییس شورای دانش‌آموزی بود و ذاتاً رهبر بود. رؤیایش این بود که معلم شود ولی پدر و‌مادرش شغل آبرومندتری برای او می‌خواستند: پزشکی.

بنابراین دوره‌ی آمادگی پزشکی‌اش را در یکی از دانشگاه‌های معتبر شرق کشور گذراند و در یکی از دانشگاه‌های برجسته‌ی پزشکی قبول شد. نمرات خوبی گرفت، فارغ التحصیل شد، ازدواج کرد و به همین ترتیب پیش رفت. همه انتظار داشتند تخصص اطفال بگیرد ولی تصمیم گرفت تخصصش را «به تأخیر بیندازد.» این تأخیر بیست سال است ادامه دارد. هرگز وارد حرفه‌ی پزشکی نشد. تصمیم گرفت هر اتفاقی هم بیفتد دکتر نشود. و از این حرفه خارج شد.
لیسا حالا پنجاه‌و‌چندساله است. صندلی ارزشمندی را در دانشگاه پزشکی پر‌ کرد، سال‌ها وقتش را صرف خواندن چیزی کرد که هرگز نمی‌خواست بخواند و همه‌ی این کارها را فقط برای راضی نگه‌داشتن پدر و مادرش انجام داد.

درس این داستان این است: بچه‌ها به حرف‌تان گوش می‌کنند، آن‌ها تأیید و عشق شما را می‌خواهند ولی اگر بخواهند خوشبخت شوند، باید به حرف خودشان گوش کنند.

📖 چگونه انسان‌هایی موفق تربیت کنیم.
✍استر ووجیسکی

#کنکور
#انتخاب_رشته
@Labmlc

BY دانستنی های آزمایشگاهی ،بهداشتی و پزشکی