tgoop.com/KnowledgePlus/1314
Last Update:
یک داستان نمادین توسط گوینده ای نقل شد قریب به این مضمون که در زمان های دور، یک استاد رزمی کار باشگاهی داشت و پسرش نزد او تعلیم می دید. آنچه که این استاد رزمی به پسر خود یاد داده بود، دفاع در برابر حمله حریف و سپس زدن ضربه با مشت بود و پسر استاد چندین سال روی ترکیب همین دو حرکت ساده، ممارست و تمرین می کرد. بعد از چند سال یک باشگاه رزمی دیگر در همان منطقه تاسیس شد و پسر استاد که برای دیدن تمرینات به عنوان تماشاچی به باشگاه جدید رفته بود، در آنجا مشاهده کرد که بجای دفاع و ضربه ای که او سال ها روی آنها تمرین کرده، ده ها تکنیک متنوع و زیبا به هنرجویان آن باشگاه آموزش داده می شود. پسر استاد بسیار ناامید و افسرده شد و با ناراحتی نزد پدر خود آمد و از او سوال کرد که این چه خیانتی بوده که در حق من مرتکب شده ای و بجای این همه تکنیک های متعدد و متنوعی که در آن باشگاه تمرین می کنند، من را وا داشته ای که تمام وقت خودم را بصورت متمرکز روی دو تکنیک محدود صرف کنم؟ پدر او در جواب گفت که از آنجایی که یادگیری تکنیک، هدف نیست و تنها ابزاری برای پیروزی در مبارزه است، برای محک زدن خودت به آن باشگاه برو و تقاضای مبارزه کن. پسر به آن باشگاه رفت و از استاد آن باشگاه درخواست کرد که با قوی ترین شاگرد او مبارزه کند. حریف او که انواع تکنیک های متنوع را بلد بود در همان ابتدا چند حرکت نمایشی انجام داد و بعد با یک چرخش، زیر پای پسر استاد زد و او به زمین افتاد. پسر استاد بلند شد و حریف او باز پرشی را انجام داد و با ضربه دیگری او را به زمین انداخت. در ادامه دو نفر روبروی هم قرار گرفتند و حریف ضربه بعدی را وارد کرد و پسر استاد از طریق دفاعی که بلد بود، آن ضربه را دفع کرد و سپس مشتی را که هزاران بار تمرین کرده بود وارد کرد. حریف او بر اثر این مشت به زمین افتاد و دیگر بلند نشد و وقتی که بالای سر او رفتند دیدند که جان خود را از دست داده است.
تحلیل ارتباط درس های این حکایت نمادین به فعالیت در رشته الکترونیک و معضلاتی که گریبانگیر افراد شاغل در آن است، به مخاطبین واگذار می شود.
@KnowledgePlus
BY KnowledgePlus.ir
Share with your friend now:
tgoop.com/KnowledgePlus/1314