Telegram Web
🔥 گوشه‌ای از جشن‌های سده ۱۴۰۳ در ایران
۱. شهر بردسکن خراسان رضوی

۲. روستای آزادوار، از توابع شهرستان جغتای

〰️ این جشن ایرانی که به عنوان میراث بشری در یونسکو نیز ثبت شده، امسال در یزد، زنجان و کرمان نیز پاس داشته شد. امیدواریم سال دیگر در شهرها و روستاهای بیشتری، ایرانیان به مناسبت #سده در خانه‌ها و محله‌ها گرد هم آیند و این آیین تاریخی به‌شکل گسترده‌تری احیا و برگزار شود.
🔗 منابع ویدئوها: ۱ و ۲
#پاس_فرهنگ
@Jaryaann
🔥 پیشنهاد می‌کنیم با همرسانی تصاویر آیین‌های پاسداشت سده در شهرها و روستاهای گوناگون، الهام‌بخش دیگران در برگزاری این جشن تاریخی شوید و در ضمن از اکنون با خود قرار بگذارید و دیگران را هم دعوت کنید که شما نیز از سال دیگر این مناسبت را در محله‌ها و فضاهای عمومی، یا اگر نمی‌شد، در خانه‌ها جشن بگیرید و گرد هم آیید؛ که این میراث و یادگار کهن، پیام‌آور شادی و همزیستی، و پاسداست روشنی و گرمی در اوج سرمای زمستان است.

ما هم در جریانـ اگر بخت یار باشد در راستای #پاس_فرهنگ سال دیگر فراخوان‌هایی در این‌باره منتشر خواهیم کرد.

👈🏼 نمونه‌های بیشتر در برگه اینستاگرام جریانـ
#سده #پاس_میراث
@Jaryaann
آخرین بار که اورا در زندان مشهد دیدم، زن زیبای بلندقدی بود که بی‌تابانه می‌خواست اعدام شود. ده سال از عمر ۳۷ ساله‌اش را با حکم قصاص در زندان گذرانده بود. بچه‌های شوهرش پول می‌خواستند نه قصاص، و او آه در بساط نداشت.

سرنوشت بی‌بی پر از مرگ، پر از تنهایی، پر از حسرت بود. می‌گفت: «در ده سالگی، یک روز از میان کشتزارها از مدرسه برمی‌گشتم که دیدم مردم جلو در خانه‌مان جمع شده‌اند، جسد پدر و مادرم که در تصادف کشته شده بودند روی تراکتور بود. همه منتظر بودند من از راه برسم ‌و چشم‌های مرده‌ها را ببندم.» می‌گفت هرگز نفهمید چرا کودک ده‌ساله باید این کار را می‌کرد؟

زن عمویش او و خواهرش را به خانه خود برد. می‌گفت: «پس از چندماه صبح زود با صدای فریاد اهالی خانه بیدار شدم. خواهر سیزده ساله‌ام خودش را در طویله دار زده بود تا از ازدواجی که به آن مجبور شده بود فرار کند.» می‌گفت: «دوباره تنها شدم تا زن عمویم مرا برای پسرش گرفت.» شوهرش در تهران کارگری می‌کرد. در پانزده سالگی دو پسر داشت. در خانهٔ همان زن‌عمو که دوستش داشت، جسد شوهرش راهم آوردند؛ از داربست افتاده بود. آدم‌های زندگی‌اش همه مرده بودند. می‌گفت: «بعد مرگ شوهرم ول شدم؛ بین روستاها سرگشته می‌رفتم و می‌آمدم و مواد می‌زدم تا این شوهرم مرا صیغه کرد و با خود به شهر برد.»

هرگز به درستی نتوانست صحنه قتل را توصیف کند اما می‌دانست که با پرتاب وزنه او را کشته است. می‌گفت: «من رازی دارم؛ چیزی که تا به حال نگفته‌ام؛ تو دادگاه به قاضی نگفتم؛ از دخترهای شوهرم خجالت کشیدم که بگم. کشتمش چون مرا پیش یک آخوند برد، صیغه‌ام را فسخ کرد و فروخت به یکی دیگر.»

هر بار می‌دیدمش قصه که تمام می‌شد، به التماس می‌افتاد که اعدامش کنند؛ می‌گفت ده سال بدون ملاقات، بدون یک ریال پول، در زندان مانده؛ می‌گفت هیچوقت هیچ پولی برای راضی کردن اولیای دم نخواهد داشت؛ می‌گفت رخت‌های زندانی‌های دیگر را می‌شوید و ماهی ده هزار تومن می‌گیرد.

بی‌بی خسته بود؛ ده سال با اعدام زیسته بود؛ ده سال طناب دارش را به دوش برده بود. می‌گفت: «اما اگر اعدام شدم مبادا نشانی گورم را به بچه‌هایم بدهید؛ مبادا بفهمند مادرشان اعدام شده.»

و من همچنان متحیرم که چرا سهم بیشتری از مرگ همیشه نصیب تهی‌دستان می‌شود؛ چطور بی‌بی با این‌همه مرگ کنار آمد؟ و چرا هیچ‌کس به این آدم‌ها فکر نمی‌کند و چرا آن‌ها در خاموشی تمام می‌شوند و من حتی همین الان نگرانم که شما بگویید، از این روضه‌خوانی‌ها چه سود؟ چرا اعصاب نداشته‌مان را به‌هم‌ریختی؟

✍🏼 مرضیه محبی
(فعال حقوق زنان و وکیل دادگستری)
🔗 توئیتر نویسنده
#خرده‌روایت‌های_مردم_ایران #محذوفان #زنان
@Jaryaann
🔸 پویش [اخیر] شهرداری تهران برای سرودن مصراع دوم «به ایران سلام و به تهران درود» با مشارکت عمدتاً انتقادی کاربران فضای مجازی مواجه شد:

در نقد شهرداری:
«ترافیک همت که ما را نمود» +
«همَش ناترازی، همَش بوی دود» +
نقد زمانه:
«که سهمم از این شهر جز غم نبود» +
«به یزدان قسم حق ما این نبود» +
نقد یار جفاکار:
«اگر دیر کنی seen پیامک چه سود؟» +
«بیا تا ببینیم همو زود به زود» +
و نقد خود این طرح:
«ولی جای ویرگول آنجا نبود!» +

اما [با توجه به عکس فراخوان] اتفاقاً استاد #فردوسی هم جواب‌های [تکمیلی] جالبی دارد. در تورق سرسری #شاهنامه این چند مصرع پیدا شد. (با دقت بیشتر، مصرع‌های مناسب‌تری هم می‌شود یافت):

▪️که شد روی خورشیدِ تابان کبود
▪️کز ایران سخن با که باید سرود؟
▪️رُخَش گشت پر خون و دل پر ز دود
▪️که از غم چه داری دلت پر ز دود؟
▪️نوشته چنین بود، بود آن‌چه بود
▪️سرِ بختِ ایرانیان گشته بود
▪️کسی را ز اندیشه مایه نبود
▪️چنین بازگشتی و شرمت نبود!
▪️وگر من ستایم، که یارَد شنود؟
▪️حکیما، چو کس نیست، گفتن چه سود؟

🔗 احسان‌نامه
#وضعیت #شوخ‌طبعی #ما_ایرانیها
@Jaryaann
📱دوری از تلفن همراه
از سال ۲۰۰۱ که روز ۶ فوریه به عنوان «روز جهانی بدون تلفن همراه» نامیده شد پویش‌های گوناگونی در این راستا شکل گرفت؛ از جمله یک پویش بیش از دو دهه از مردم می‌خواهد در ۶، ۷ و/یا ۸ فوریه «سم‌زدایی دیجیتال» (دوری آگاهانه از گوشی و #رسانه‌های_اجتماعی در مدتی معین) کنند.

امسال نیز گروهی از سازمان‌های مردم‌نهاد از مردم جهان دعوت کرده‌اند از آغاز فوریه (۱۳ بهمن) یک ماه از تلفن هوشمند خود دوری کنند یا استفاده از آن را به حداقل برسانند. در بیانیهٔ‌ #پویش آمده: «تلفن‌های همراه کمک می‌کنند تا کارهای بسیاری انجام دهیم، اما طوری طراحی شده‌اند که ما را معتاد نگه دارند.» همین باعث شده ما روزانه به‌طور متوسط ۲۲۱ بار به گوشی خود نگاه بیندازیم.

ترویج‌گران پویش امیدوارند مردم بتوانند تأثیر دوری از گوشی را بر زندگی خود درک کنند.

در همین راستا، مغزپوسیدگی (Brain rot) واژهٔ سال ۲۰۲۴ آکسفورد، به زوال ذهنی ناشی از فعالیت پوچ زیاد در فضای مجازی اشاره دارد.

👈🏼 وبگاه پویش فوریه بدون تلفن همراه

🔗 منبع و نسخهٔ کامل | منبع تکمیلی
#دیجیتال_فرهنگی
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زادروز مردی است که به تنها تنِ خود بی‌شماران بود برای وطنش ایران. یکی از فراوان یادگارانش برای این «کهن دیارا» ثبت جهانی تخت‌جمشید، چغازنبیل و نقش‌جهان در سال ١٣۵٩ با سرمایۀ شخصی بود.

نام بلندش ماندگار که عزیزترین استادی بود که به عمرم دیده‌ام.

پروفسور #شهریار_عدل (۱۴ بهمن۱۳۲۲ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۴)

✍🏼 سام گیوراد
🔗 منبع
@Jaryaann
▫️اگر امروزه دوری کاملِ طولانی از تلفن همراه به سادگی ممکن نیست ولی کاهش استفاده از آن در بازه‌های کوتاه‌مدت، حتماً شدنی، سودمند و ضروری است؛ تا زمان زیادی را که صرف زل زدن به صفحهٔ کوچک گوشی می‌شود، صرف نگاه به هستی بزرگ، اطرافیان و خود (درون‌نگری) کرد و چه بسا نوعی #مراقبه و خلوت‌گزینی پیشه کرد و دست کم بخشی از سال، زندگی را، نه مجازی، که حقیقی زیست.

ما نیز در راستای همراهی با پویش جهانی «فوریه بدون تلفن همراه» به سهم خود می‌کوشیم تعداد مطالب «جریانـ» را در این یک ماه (۱۳ بهمن تا ۱۳ اسفند) به شکل معناداری کاهش دهیم تا هم خود عامل صرف وقت بیشتر در این فضا نشویم و هم فرصتی برای دیدن مطالب پیشین کانال فراهم شود.

اگرچه فعالیت خود را متوقف نمی‌کنیم. چون کناره‌گیری از کار فرهنگی در #رسانه‌های_اجتماعی را عملاً در اختیار گذاشتن این فضا برای کانال‌های پرشماری می‌دانیم که با سرعت زیاد در حال تولید محتوای آسیب‌زننده‌ به جامعه‌اند.

با احترام و مهر

#دیجیتال_فرهنگی
@Jaryaann
جریانـ pinned «▫️اگر امروزه دوری کاملِ طولانی از تلفن همراه به سادگی ممکن نیست ولی کاهش استفاده از آن در بازه‌های کوتاه‌مدت، حتماً شدنی، سودمند و ضروری است؛ تا زمان زیادی را که صرف زل زدن به صفحهٔ کوچک گوشی می‌شود، صرف نگاه به هستی بزرگ، اطرافیان و خود (درون‌نگری) کرد و…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز #رحیم_معینی_کرمانشاهی (۱۵ بهمن ۱۳۰۱، کرمانشاه – ۲۶ آبان ۱۳۹۴، تهران)، شاعر، نقاش، روزنامه‌نگار، نویسنده و ترانه‌سرایی است که با همکاری اساتیدی چون علی تجویدی، پرویز یاحقی، جواد لشکری، حبیب‌الله بدیعی و همایون خرم ترانه‌های ماندگاری به یادگار گذاشته است.

در این محفل او شعر زیبای «خوشه‌چین» خود را می‌خواند.
🔗 پیچک
#شعر_با_صدای_شاعر
@Jaryaann
فضیلت بخشایش
فضیلت بخشایش
🎙 دکتر #آرش_نراقی
🗓 ژانویه۲۰۱۲ 📍دانشگاه UCLA

در این سخنرانی به تفاوت میان بخشایش با گذشت و چشم‌پوشی، با آشتی و مصالحه و نسبت بخشش و اجرای عدالت، خشم اخلاقی و نظایر آنها پرداخته می‌شود.
🔗 وبگاه آرش نراقی
#بخشش #اخلاق #عدالت
@Jaryaann
2025/08/28 22:05:46
Back to Top
HTML Embed Code: