tgoop.com/IslamicLeft/1017
Last Update:
مصباح یزدی شخصیتی در طراز فضلالله نوری
در باب خدمت بزرگ آیتالله به ایران آینده
🔴ماشاءالله آجودانی در کتاب محققانه مشروطه ایرانی، در میان روشنفکران عصر قاجار و مشروطیت دو نفر را بیشتر از همه تمجید و تحسین میکند. میرزا فتحعلی آخوندزاده و شیخ فضلالله نوری! به این دلیل مشخص که بر خلاف تلاشهای جمعگرایانه مستشارالدوله و میرزا ملکم خان و طالبوف و میرزای نائینی، این دو نفر با عمق نظر خاصی امتناع جمع میان دیانت و مشروطیت را اعلام کردند.
🔴از این حیث قدر و منزلت آیتالله مصباح یزدی در حوادث بعد از انقلاب اسلامی هم به مانند قدر و منزلت شیخ فضل الله نوری است که صادقانه اعلام کرد دفاع ما از مشروطیت به معنای به رسمیت شناختن حقوق انسانی و آزادی و برابری و قانون اساسی و مدنیت نبوده، بلکه به معنای مقید بودن سلطنت عرفیه به احکام شرعی بوده است و صادقانه تا پای جان هم پای استبداد صغیر محمدعلی شاه ایستاد.
🔴خدمت آیت الله مصباح یزدی به جامعه ایران فقط اگر همین اعلام امتناع جمع حکومت دینی با دموکراسی باشد خدمت بس بزرگی است. قریب به دو قرن است که روشنفکران و مصلحان ایرانی بر پایه یک حکم ملازمه کلی هر دستاورد سیاسی آرمانی و مطلوبی مثل حقوق و قانون و دموکراسی و تفکیک قوا و جمهوریت و عدالت را سادهانگارانه دینی فرض میکنند و با مخدوش کردن و به هم آمیختن مرزهای امر دینی و امر سیاسی بنیانهای فکری جامعه ایرانی را ویران کردهاند.
غافل از آنکه آمیختن آرمانهای سیاسی به امر قدسی درست است که در وهله اول به امر سیاسی قوام میبخشد و ترقی خواهی سیاسی، دینداری را از منجلاب انحطاط و تصلب بالا میکشد(شریعتی) اما بعد از یک نسل فرایند معکوس میشود و همان سازمان سنتی دین بر سیاست حاکم میشود. (پاتریمونیالیسم بشیریه) در گام سوم اقتضائات دولتداری و امنیت منطق دینی را استحاله میکند (حجاریان) و در نهایت با آگاهی یافتن عموم به اینکه گفتمان دینی آلت دست قدرت شده است، آگاهی انتقادی به آمیخته بودن تاریخی فقه و الهیات به قدرت برای اولین بار برملا میگردد. (فیرحی)
♦️به شخصه بعنوان کسی که علیرغم همه این ملاحظات همچنان در سنت اسلام سیاسی میاندیشم، ضرورت تفکیک میان دانش الهیاتی و سیاسی بشری و امر قدسی آشکار است. سنت تفکر سیاسی مهجوری که از فارابی آغاز میشود و نماینده بزرگ آن در دوره معاصر ایرانی علامه اقبال لاهوری است و مهندس بازرگان که بر خلاف شریعتی به ضرورت این تفکیک کاملا آگاه بود. این بحث البته دامنهای گسترده دارد و ریشههای آن به استکبار معرفتشناختی نهفته در آراء فیلسوفان اسلامی و فقیهان بازمیگردد که باید در جای دیگر بررسی شود.
.
BY جمهورى سوم

Share with your friend now:
tgoop.com/IslamicLeft/1017