tgoop.com/HowToBeAConservative/12
Last Update:
...آن تجربیات کمک کرد متقاعد شوم که تمدنِ اروپایی به حفظِ مرزهای ملی وابسته است و اتحادیهی اروپا که توطئهای برای از میان برداشتنِ آن مرزهاست، به تهدیدی برای دموکراسیِ اروپایی تبدیل شده است. اتحادیهی اروپا به واسطهی عملکردِ دادگاههای اروپایی و شکلِ قانونگذاریِ آن، یک طبقهی سیاسی ایجاد کرده که دیگر پاسخگوی مردم نیست – طبقهای که بارونِس {کاترین}اشتون نمایندهی نوعیِ آن است؛ عضوِ ارشدِ سابقِ کمپینِ خلع سلاح هستهای که در زندگیاش هرگز در هیچ انتخاباتی نامزد نشده و {تنها} از طریقِ شبهِ ان-جی-اوهایِ حزبِ کارگر و ان-جی-اوهایِ چپگرا تا {مرتبهی} کُمیسرِ مسئولِ روابطِ خارجی بالا رفته و به عبارتِ دیگر، وزیر خارجهی قارهی ما شده است. کمیسیونِ اروپا در پیِ بحثهایِ پشتِ درهای بسته بینِ {شماری} بوروکرات، که هرگز نیازی به پاسخگو بودن در قبالِ تصمیماتشان ندارند، قوانینی را تصویب میکند که پارلمانهای ملی قادر به لغوِ آنها نیستند.
تلاشِ مضحک برای تدوینِ یک قانون اساسی برای اروپا، متنی طولانی و مبهم به بار آورد که تقریباً به کلی غیرِ قابلِ فهم بود. مقدمهی این سند با هدفِ تهی ساختنِ ایدهی اروپا از مسیحیت برنامهریزی شده بود و ادامهاش -که با اهتمامی بیشتر مصروفِ بسطِ قدرت {و اختیاراتِ} نهادهای اروپایی{در برابرِ نهادهای ملی} به جای حدگذاری بر آنها، شده بود – به قصدِ نابودیِ دموکراسی. از آنجا که میراثِ اروپا برای جهان، دو دستاوردِ سترگِ مسیحیت و دموکراسی است، جایِ تعجب نیست که اتحادیهی اروپا دیگر موردِ تأییدِ مردمِ اروپا نباشد، هر چند شبکهای از ذینفعان ایجاد کرده باشد که همیشه میتواند از حمایتشان برخوردار شود.
#فصل_1
BY راهنمای محافظهکار بودن
Share with your friend now:
tgoop.com/HowToBeAConservative/12