Azadism
طبق قانون در صورت مرگ رئیس جمهور باید ظرف ۵۰روز انتخابات جدید برای ریاست جمهوری برگزار بشه. @ForAzadism
به جز محسن رضایی که پایه ثابت انتخاباته، مهمترین کاندیدهای طیف حاکم قالیباف و جلیلی هستند که البته قالیباف با توجه به توان بهتر مدیریتی و فاصلهای که از احمدینژاد گرفته شانس بیشتری داره.
البته باید دید رویکرد نظام و جامعه به انتخابات چه خواهد بود.
@ForAzadism
البته باید دید رویکرد نظام و جامعه به انتخابات چه خواهد بود.
@ForAzadism
مرگ رئیس جمهور رییسی قطعا تأثیر بسیاری در رویکرد ایران نسبت به جهان خواهد داشت.
درخواست کمک ایران از ترکیه برای رسد منطقه و یافتن بقایای هلیکوپتر حامل رئیس جمهور یک تحقیر بزرگ برای کشوری بود که مدعی داشتن پیشرفته ترین سامانههای نظارتی و نظامی است.
از طرفی پهپاد ترکی قطعا با ورود به مرز ایران و با توجه به قابلیت های اعلام شده آن دست به نقشه برداری دقیق از برخی دیگر از مناطق حساس ما هم زده و در نهایت هم یک تبلیغ مجانی عالی برای پهپادهای ترکیه انجام شد.
از اینها اما بگذریم در این شکی نیست که مرگ رئیسی و امیر عبداللهیان در میان مدت و حتی کوتاه مدت نیز به نفع منافع ملی است.
@ForAzadism
درخواست کمک ایران از ترکیه برای رسد منطقه و یافتن بقایای هلیکوپتر حامل رئیس جمهور یک تحقیر بزرگ برای کشوری بود که مدعی داشتن پیشرفته ترین سامانههای نظارتی و نظامی است.
از طرفی پهپاد ترکی قطعا با ورود به مرز ایران و با توجه به قابلیت های اعلام شده آن دست به نقشه برداری دقیق از برخی دیگر از مناطق حساس ما هم زده و در نهایت هم یک تبلیغ مجانی عالی برای پهپادهای ترکیه انجام شد.
از اینها اما بگذریم در این شکی نیست که مرگ رئیسی و امیر عبداللهیان در میان مدت و حتی کوتاه مدت نیز به نفع منافع ملی است.
@ForAzadism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این ویدئو یک سرباز مجروح روس متوجه یک پهپاد اوکراینی میشود و برایش دست تکان میدهد.
شاید به این امید که برایش تیم امداد بفرستند یا طبق معاهدههای بینالمللی اسیرش کنند.
اما آنها او را با پهپاد انتحاری میکشند.
این کار یک آدمکشی محض است.
یک سرباز از دیرباز برای غرور و افتخار میجنگد، برای کشورش یا مردمش.
هیچ غروری در آدمکشی نیست، هیچ افتخاری در اسیر نگرفتن یک مجروح نیست.
و متأسفانه اوکراینی ها با لذت و شادی اینکار را میکنند. بارها دیدم وقتی سربازی را ولو در حال التماس میکشند، اپراتورهای پهپاد خنده شادی میکنند.
کشتن برای لذت کاری است که قاتلها میکنند نه جنگجویان.
خواه روس، اسرائیلی، آمریکایی یا اوکراینی باشد.
و این قابل تحمل نیست.
و بازهم بدتر کسانی که میخواهند به نحوی این جنایات را توجیه کنند.
این حجم از نفرت، شقاوت و بیرحمی را به چه موجودی جز انسان میتوان نسبت داد.
@ForAzadism
شاید به این امید که برایش تیم امداد بفرستند یا طبق معاهدههای بینالمللی اسیرش کنند.
اما آنها او را با پهپاد انتحاری میکشند.
این کار یک آدمکشی محض است.
یک سرباز از دیرباز برای غرور و افتخار میجنگد، برای کشورش یا مردمش.
هیچ غروری در آدمکشی نیست، هیچ افتخاری در اسیر نگرفتن یک مجروح نیست.
و متأسفانه اوکراینی ها با لذت و شادی اینکار را میکنند. بارها دیدم وقتی سربازی را ولو در حال التماس میکشند، اپراتورهای پهپاد خنده شادی میکنند.
کشتن برای لذت کاری است که قاتلها میکنند نه جنگجویان.
خواه روس، اسرائیلی، آمریکایی یا اوکراینی باشد.
و این قابل تحمل نیست.
و بازهم بدتر کسانی که میخواهند به نحوی این جنایات را توجیه کنند.
این حجم از نفرت، شقاوت و بیرحمی را به چه موجودی جز انسان میتوان نسبت داد.
@ForAzadism
حقیقت دردی است که هیچ وقت انسان را رها نمیکند و حقیقت این دنیا مرگ است. باید انتخاب کنی؛ مرگ یا دروغ. راستش را بخواهید شخصاً هیچوقت جرأت خودکشی را نداشتهام.
لویی فردینان سلین
@ForAzadism
لویی فردینان سلین
@ForAzadism
هایکوهای اردیبهشت ۰۳
نشسته بود بودا
زیر گلبرگهای پژمرده
پشت به آن پنجره
درختان لرزان
میرقصند در این شب
باد بهاری
از سه کنج دیوار
چه سود بالا میرود
با این تلاش عبس
بچه سوسک کوچک.
قرص روی قرص
صبحت چطور بود؟
به حماقتمان
خندیدم
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
نشسته بود بودا
زیر گلبرگهای پژمرده
پشت به آن پنجره
درختان لرزان
میرقصند در این شب
باد بهاری
از سه کنج دیوار
چه سود بالا میرود
با این تلاش عبس
بچه سوسک کوچک.
قرص روی قرص
صبحت چطور بود؟
به حماقتمان
خندیدم
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
#نیچه در نامهای خطاب به رود در ژوئیه ۱۸۸۲ به او میگوید در حال پایان بردن کتاب حکمت شادان است.
او در ادامه میگوید این کتاب تصویری از خود اوست (نیچه) که میتواند برای بقیه حکم زنگ خطری را داشته باشد.
نیچه در آن دوران بسیار بیمار بود و نوشتن را تنها دلیلی میدید که او را بهتر میکند. نیچه در این نامه اشتیاقی داشت که بسیار پیچیده بود. اشتیاقش بیشتر یک اشتیاق گوتهای بود تا اشتیاق چنین فیلسوفی.
چیزی که در آن نامه میخواندم اشتیاقی شاعرانه بود.
و کسانی که نیچه خواندهاند خوب میدانند او در مورد شاعران چه دیدگاهی داشت.
در پایان نامهاش نیز این چنین مینویسد 《آزاد باش یا بمیر.》
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
او در ادامه میگوید این کتاب تصویری از خود اوست (نیچه) که میتواند برای بقیه حکم زنگ خطری را داشته باشد.
نیچه در آن دوران بسیار بیمار بود و نوشتن را تنها دلیلی میدید که او را بهتر میکند. نیچه در این نامه اشتیاقی داشت که بسیار پیچیده بود. اشتیاقش بیشتر یک اشتیاق گوتهای بود تا اشتیاق چنین فیلسوفی.
چیزی که در آن نامه میخواندم اشتیاقی شاعرانه بود.
و کسانی که نیچه خواندهاند خوب میدانند او در مورد شاعران چه دیدگاهی داشت.
در پایان نامهاش نیز این چنین مینویسد 《آزاد باش یا بمیر.》
#مهدی_آزاد
@ForAzadism
Azadism
عامه پسند چارلز بوکفسکی 👇👇 @ForAzadism
عامه پسند
چارلز بوکفسکی
بوکفسکی چندماه پس از انتشار این اثر چشم از جهان فرو میبندد، پس بگذارید اینگونه نوشتار خویش را آغاز کنم. با مرگ.
وقتی داشتم کتاب را میخواندم نمیتوانستم چشمم را بر این حس یا فکر ببندم که بوکفسکی در تمام طول کار مدام داشته به مرگ غریبالوقوع خویش فکر میکرده. نه بخاطر شخصیت بانو مرگ (از شخصیتهای اصلی کتاب) بلکه تمام کتاب بویی از مرگ میداد. یک مرگ آرام، ذره ذره و اذیت کننده. دوست داشتم بگویم عذاب آور اما مطمئنم عبارت درست اذیت کننده است.
یکبار گفتم بوکفسکی واقعگراترین فردی است که تا به حال دیدم و خواندن این اثر بازهم مرا نسبت به این نظر راسختر کرد. او (بوکفسکی) به دنبال یک شوالیه یا یک مرگ تراژدیک در اثرش نیست، او نمیخواهد یک جاودانگی یا جملات و معانی پیچیده را به ریسمان بکشد. در واقع کاری که میکند دقیقا بیان ابتذالی است که ما آنقدر با آن عجین شده و برخورد داریم که به کل برایمان نامرعی گشته.
قهرمان این کتاب یک کارگاه خصوصی است که یک آدم کاملا معمولی است. یک فرد میانسال پررو، بی ادب و الکلی که اخلاقیات برایش در دایره زندگی اجتماعی نمی گنجد اما گه گداری ناگهان همانگونه که فیلسوفان میگویند احمقترین افراد هم گاه ما را با حرفهایی خردمندانه غافلگیر میکنند.
بوکفسکی در این کتاب هم به شکل بی رحمانهای مشغول سلاخی خودش است. سلاخیای که از ترسهای وِی نشأت میگیرد و میتوان در تمام آثارش آنها را دید. البته بنده برای نظر دادن در مورد بوکفسکی هنوز ناپختهام و صرفا بخاطر توان درکی که از وی دارم چیزهایی به خط میکنم.
در جایی از کتاب بانوی مرگ به بلان (کارآگاه خصوصی) میگوید، من به یک اندازه اطراف همه هستم فقط تو بیشتر به آن اهمیت میدهی که همین نشان دهنده آن است که نویسنده چقدر در پذیرش مرگی نزدیک؛ در اندیشه است.
در نهایت میخواهم بگویم خواندن بوکفسکی برای همگان ممکن است و روش پرداخت و نگارش او آنقدر سر راست است که شما نیاز نیست چندان تلاش کنید مفاهیم را درک کنید. همینکه بدانید شخصیت سلین در داستان همان لویی فردینان سلین نویسنده مورد علاقه بوکوفسکی است نه سلین دیون خواننده فرانسوی و اسم چند مشروب الکلی هم بدانید کفایت میکند.
بقیهاش میشود آدم فضاییها، گوریلها، گنجشک قرمز، بارها، مشروب، ابتذال و ابتذال و ابتذال که بوکفسکی هیچ موضعی در مقابلش نمیگیرد و همه چیز را همانطور که هست بیان میکند.
ترجمه اثر از آقای پیمان خاکسار و توسط نشر چشمه منتشر شده که باید از ایشان بابت وفاداری به متن تشکر بسیار داشت.
#مهدی_آزاد
#چارلز_بوکوفسکی #عامهپسند
@ForAzadism
چارلز بوکفسکی
بوکفسکی چندماه پس از انتشار این اثر چشم از جهان فرو میبندد، پس بگذارید اینگونه نوشتار خویش را آغاز کنم. با مرگ.
وقتی داشتم کتاب را میخواندم نمیتوانستم چشمم را بر این حس یا فکر ببندم که بوکفسکی در تمام طول کار مدام داشته به مرگ غریبالوقوع خویش فکر میکرده. نه بخاطر شخصیت بانو مرگ (از شخصیتهای اصلی کتاب) بلکه تمام کتاب بویی از مرگ میداد. یک مرگ آرام، ذره ذره و اذیت کننده. دوست داشتم بگویم عذاب آور اما مطمئنم عبارت درست اذیت کننده است.
یکبار گفتم بوکفسکی واقعگراترین فردی است که تا به حال دیدم و خواندن این اثر بازهم مرا نسبت به این نظر راسختر کرد. او (بوکفسکی) به دنبال یک شوالیه یا یک مرگ تراژدیک در اثرش نیست، او نمیخواهد یک جاودانگی یا جملات و معانی پیچیده را به ریسمان بکشد. در واقع کاری که میکند دقیقا بیان ابتذالی است که ما آنقدر با آن عجین شده و برخورد داریم که به کل برایمان نامرعی گشته.
قهرمان این کتاب یک کارگاه خصوصی است که یک آدم کاملا معمولی است. یک فرد میانسال پررو، بی ادب و الکلی که اخلاقیات برایش در دایره زندگی اجتماعی نمی گنجد اما گه گداری ناگهان همانگونه که فیلسوفان میگویند احمقترین افراد هم گاه ما را با حرفهایی خردمندانه غافلگیر میکنند.
بوکفسکی در این کتاب هم به شکل بی رحمانهای مشغول سلاخی خودش است. سلاخیای که از ترسهای وِی نشأت میگیرد و میتوان در تمام آثارش آنها را دید. البته بنده برای نظر دادن در مورد بوکفسکی هنوز ناپختهام و صرفا بخاطر توان درکی که از وی دارم چیزهایی به خط میکنم.
در جایی از کتاب بانوی مرگ به بلان (کارآگاه خصوصی) میگوید، من به یک اندازه اطراف همه هستم فقط تو بیشتر به آن اهمیت میدهی که همین نشان دهنده آن است که نویسنده چقدر در پذیرش مرگی نزدیک؛ در اندیشه است.
در نهایت میخواهم بگویم خواندن بوکفسکی برای همگان ممکن است و روش پرداخت و نگارش او آنقدر سر راست است که شما نیاز نیست چندان تلاش کنید مفاهیم را درک کنید. همینکه بدانید شخصیت سلین در داستان همان لویی فردینان سلین نویسنده مورد علاقه بوکوفسکی است نه سلین دیون خواننده فرانسوی و اسم چند مشروب الکلی هم بدانید کفایت میکند.
بقیهاش میشود آدم فضاییها، گوریلها، گنجشک قرمز، بارها، مشروب، ابتذال و ابتذال و ابتذال که بوکفسکی هیچ موضعی در مقابلش نمیگیرد و همه چیز را همانطور که هست بیان میکند.
ترجمه اثر از آقای پیمان خاکسار و توسط نشر چشمه منتشر شده که باید از ایشان بابت وفاداری به متن تشکر بسیار داشت.
#مهدی_آزاد
#چارلز_بوکوفسکی #عامهپسند
@ForAzadism
چیزهایی هست که افراد نزدیک به حلقه قدرت میدانند که قطعا در انتخابات تیرماه ریاست جمهوری تأثیر عمیقی میگذارد.
فکر میکنم این انتخابات مهمترین انتخابات ایران طی دو دهه آینده باشد و قطعا هیچ شباهتی با انتخابات پس از ترور رئیس جمهور رجایی نخواهد داشت.
@ForAzadism
فکر میکنم این انتخابات مهمترین انتخابات ایران طی دو دهه آینده باشد و قطعا هیچ شباهتی با انتخابات پس از ترور رئیس جمهور رجایی نخواهد داشت.
@ForAzadism
Azadism
زمستان در سوکچو الیسا شوآ دوساپین 👇👇 @ForAzadism
زمستان در سوکچو
الیسا شوآ دوساپین
نمیدانم چه شد این کتاب را برداشتم که بخوانم اما تقریبا از همان ابتدا با خود میگفتم احتمالا کتاب مسخرهای است و تا ابد به عنوان یک کار مزخرف از آن میگویم.
اما در همان میشود گفت ده بیست صفحه اول به کل نظرم تغییر کرد و کتابی که با خود میگفتم شاید حتی نیمه تمام رهایش کنم را با لذتی بسیار پیش میبردم. و حتی مدام مناظر، غذاها و دیگر چیزهای کتاب را در اینترنت جستجو میکردم تا فضای بصری بهتری نیز یابم.
کتاب در مورد یک کمیک نویس فرانسوی است که به شهر مرزی سوکچو در کره جنوبی آمده، کمی پایینتر از مدار ۳۸درجه (خط مرزی دو کره بر این نوار است). او این منطقه تفریحی را که تابستانها مملو از گردشگر و زمستانها بی روح است را برگزیده تا کتاب جدید خود را طراحی کند. در این بین در مهمانسرایی اطراق میکند که از قضا پیشخدمت آن یک دو رگه کرهای-فرانسوی است که هیچ از پدر فرانسوی خویش نمیداند. روابط بین این دو که یکی زاده نرماندی در دهه ۶۰میلادی و دیگری دختری بسیار جوان از اهالی همان سوکچو است به سرعت شکلی عجیب و گیرا به خود میگیرد.
نویسنده کتاب با کنایه و دقت بسیار به مسائل و دغدغههای کرهای ها میپردازد. از وفور عملهای جراحی که حتی در یافتن شغل و افزایش درآمد موثر است تا انواع غذاها، منطقه بی طرف مرزی و نیم نگاهی به کره شمالی که میشد با یک دوربین آن را دید اما انگار دورترین جای دنیاست.
نویسنده این کتاب خانم دوساپین خود چند ملیتی است و متولد سال ۱۹۹۲ و این نوول اولین اثر اوست.
خیلی دوست دارم اثر را نقدی کنم اما تمام امروز که داشتم کتاب را میخواندم دیدم دلم میخواهد این زمستان در سوکچو باشم. درست در دمای منفی ۲۷ درجه، هشتپا و کیمچی بخورم و ماکگئولی(نوشیدنی الکلی سنتی کره که مثل ساکی ژاپنی از برنج گرفته میشود.) را مزهمزه کنم. بعد به منطقه بی طرف رفته و از آنجا کره شمالی را نگاه کنم و از موزه جنگ بازدید.
جالب اینکه تاریخ جنگ دو کره را همین اخیر مطالعه کردم و در خواندن این کتاب قدری یاری ده بود.
ترجمه اثر از خانم راضیه کریم پور و رضایت بخش است.
همین... یک کتاب ساده و خواندنی.
#مهدی_آزاد
#الیساشوآ_دوساپین #زمستان_در_سوکچو
@ForAzadism
الیسا شوآ دوساپین
نمیدانم چه شد این کتاب را برداشتم که بخوانم اما تقریبا از همان ابتدا با خود میگفتم احتمالا کتاب مسخرهای است و تا ابد به عنوان یک کار مزخرف از آن میگویم.
اما در همان میشود گفت ده بیست صفحه اول به کل نظرم تغییر کرد و کتابی که با خود میگفتم شاید حتی نیمه تمام رهایش کنم را با لذتی بسیار پیش میبردم. و حتی مدام مناظر، غذاها و دیگر چیزهای کتاب را در اینترنت جستجو میکردم تا فضای بصری بهتری نیز یابم.
کتاب در مورد یک کمیک نویس فرانسوی است که به شهر مرزی سوکچو در کره جنوبی آمده، کمی پایینتر از مدار ۳۸درجه (خط مرزی دو کره بر این نوار است). او این منطقه تفریحی را که تابستانها مملو از گردشگر و زمستانها بی روح است را برگزیده تا کتاب جدید خود را طراحی کند. در این بین در مهمانسرایی اطراق میکند که از قضا پیشخدمت آن یک دو رگه کرهای-فرانسوی است که هیچ از پدر فرانسوی خویش نمیداند. روابط بین این دو که یکی زاده نرماندی در دهه ۶۰میلادی و دیگری دختری بسیار جوان از اهالی همان سوکچو است به سرعت شکلی عجیب و گیرا به خود میگیرد.
نویسنده کتاب با کنایه و دقت بسیار به مسائل و دغدغههای کرهای ها میپردازد. از وفور عملهای جراحی که حتی در یافتن شغل و افزایش درآمد موثر است تا انواع غذاها، منطقه بی طرف مرزی و نیم نگاهی به کره شمالی که میشد با یک دوربین آن را دید اما انگار دورترین جای دنیاست.
نویسنده این کتاب خانم دوساپین خود چند ملیتی است و متولد سال ۱۹۹۲ و این نوول اولین اثر اوست.
خیلی دوست دارم اثر را نقدی کنم اما تمام امروز که داشتم کتاب را میخواندم دیدم دلم میخواهد این زمستان در سوکچو باشم. درست در دمای منفی ۲۷ درجه، هشتپا و کیمچی بخورم و ماکگئولی(نوشیدنی الکلی سنتی کره که مثل ساکی ژاپنی از برنج گرفته میشود.) را مزهمزه کنم. بعد به منطقه بی طرف رفته و از آنجا کره شمالی را نگاه کنم و از موزه جنگ بازدید.
جالب اینکه تاریخ جنگ دو کره را همین اخیر مطالعه کردم و در خواندن این کتاب قدری یاری ده بود.
ترجمه اثر از خانم راضیه کریم پور و رضایت بخش است.
همین... یک کتاب ساده و خواندنی.
#مهدی_آزاد
#الیساشوآ_دوساپین #زمستان_در_سوکچو
@ForAzadism
پوچی حتی وجود غیر قابل انکارها را هم زیر سوال میبرد.
با این وصف نمیتوانم بفهم آنچه معیار اخلاق و انسانیت است که جز قراردادهایی کهنه نیست چگونه میتواند اینقدر پر طمطراق مورد توجه قرار گیرد؟
چگونه انسان زندگی _بیولوژیک_ خویش را گره به افسانهها، اخلاق و یا ادیان میزند؟! آنچه که نمیتوان اثبات داشت را چگونه میتوان وجودیت بخشید؟!
@ForAzadism
با این وصف نمیتوانم بفهم آنچه معیار اخلاق و انسانیت است که جز قراردادهایی کهنه نیست چگونه میتواند اینقدر پر طمطراق مورد توجه قرار گیرد؟
چگونه انسان زندگی _بیولوژیک_ خویش را گره به افسانهها، اخلاق و یا ادیان میزند؟! آنچه که نمیتوان اثبات داشت را چگونه میتوان وجودیت بخشید؟!
@ForAzadism
گاهی به خودت میگی هنوز یه چیزایی باقی مونده.
مثلا یه بچه توی خیابون بهت سلام میکنه. اما نمیدونی چند ساعت بعد آیا هنوزم این احساس وجود داره یا نه؟!
@ForAzadism
مثلا یه بچه توی خیابون بهت سلام میکنه. اما نمیدونی چند ساعت بعد آیا هنوزم این احساس وجود داره یا نه؟!
@ForAzadism
گاهی فکر میکنم اگر به بیست سال پیش بر میگشتم جای نویسنده نقاش میشدم... اما احتمالا باز نویسندگی تنها چیزیه که در نهادم قابل مرگ نیست.
@ForAzadism
@ForAzadism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نظر شما کشورهای مختلف در طول جنگ دوم جهانی هر کدام چه میزان تلفات داشتند؟!
شوروی، آلمان و چین بیشترین تلفات را در میان کشورهای درگیر جنگ به خود تخصیص دادند.
اما دردناک این است که کشورهایی چون هند و کره بواسطه مستعمره بودن خویش و علیرغم میل باطنی نه تنها در جنگ بودند بلکه تلفات بسیار بالایی هم داشتند.
ایران هم طی اشغال متفقین حدود ۸۰۰نفر تلفات مستقیم داشت اما غیر مستقیم که بواسطه قحطی غذایی و درمان بود آمار دقیقی نیست و به نظرم باید ایران هم در این نمودار جا داده میشد.
@ForAzadism
شوروی، آلمان و چین بیشترین تلفات را در میان کشورهای درگیر جنگ به خود تخصیص دادند.
اما دردناک این است که کشورهایی چون هند و کره بواسطه مستعمره بودن خویش و علیرغم میل باطنی نه تنها در جنگ بودند بلکه تلفات بسیار بالایی هم داشتند.
ایران هم طی اشغال متفقین حدود ۸۰۰نفر تلفات مستقیم داشت اما غیر مستقیم که بواسطه قحطی غذایی و درمان بود آمار دقیقی نیست و به نظرم باید ایران هم در این نمودار جا داده میشد.
@ForAzadism
اسرائیل اردوگاه آوارگان رو زده و میگه یک اشتباه غمانگیز بود.
یاد زدن هواپیما اوکراینی و نظرات برخی حکام ایران افتادم.
بارها گفتم آنچه اسرائیل دنبال میکنه نسل کشی گسترده در فلسطینیان است.
چه درسی بود این جریان غزه از اتحاد اعراب، حقوق بشر غربی و استقلال ممالک شرقی.
همه فقط ادعاهای پوچ، همه گند زدند همه.
@ForAzadism
یاد زدن هواپیما اوکراینی و نظرات برخی حکام ایران افتادم.
بارها گفتم آنچه اسرائیل دنبال میکنه نسل کشی گسترده در فلسطینیان است.
چه درسی بود این جریان غزه از اتحاد اعراب، حقوق بشر غربی و استقلال ممالک شرقی.
همه فقط ادعاهای پوچ، همه گند زدند همه.
@ForAzadism
اوکراین هیچ شانسی برای بازپسگیری آنچه از دست داده ندارد. این کشور فقط دارد وظیفهاش را برای تضعیف ارتش روسیه انجام میدهد.
امروز مطلبی خواندم که جالب بود. تمام کشورهای غربی باهم توان تولید مهمات به اندازه روسیه را ندارند، البته یادم نیست مقصود اروپا و آمریکا بود یا صرفا اروپا.
به هر حال آمریکا با این جنگ هم روسیه را به لحاظ اقتصادی و نظامی ضعیف کرد و هم اروپا را در موقعیت دشوارتری قرار داد و هم سود بسیار کلانی از فروش تجهیزات برد.
این جنگ یک برنده اصلی یعنی آمریکا را داشت و یک بازنده اصلی یعنی اوکراین.
روسیه هم بخشی از غرور از دست رفته و سرخوردگی خود پس از جنگ سرد را توانست بازپس بگیرد.
@ForAzadism
امروز مطلبی خواندم که جالب بود. تمام کشورهای غربی باهم توان تولید مهمات به اندازه روسیه را ندارند، البته یادم نیست مقصود اروپا و آمریکا بود یا صرفا اروپا.
به هر حال آمریکا با این جنگ هم روسیه را به لحاظ اقتصادی و نظامی ضعیف کرد و هم اروپا را در موقعیت دشوارتری قرار داد و هم سود بسیار کلانی از فروش تجهیزات برد.
این جنگ یک برنده اصلی یعنی آمریکا را داشت و یک بازنده اصلی یعنی اوکراین.
روسیه هم بخشی از غرور از دست رفته و سرخوردگی خود پس از جنگ سرد را توانست بازپس بگیرد.
@ForAzadism