Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/FirstStartFromMyself/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
من از خودم شروع می‌کنم@FirstStartFromMyself P.15602
FIRSTSTARTFROMMYSELF Telegram 15602
🍃🌸
بگذارید این #وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید
این وطن هرگز برای من وطن نبود
بگذارید این وطن رویایی باشد
که رویاپروران در رویای خویش داشته‌اند
بگذارید سرزمین بزرگ و پر توان عشق شود
سرزمینی که در آن
نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند
نه ستمگران اسباب چینی کنند
تا هر انسانی را که برتر از اوست از پا درآورد
این وطن هرگز برای من وطن نبود
آه، بگذارید سرزمین من
سرزمینی شود که در آن
آزادی را
با تاج گل ساختگی وطن.پرستی نمی‌آرایند
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست
زندگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می‌کنیم
در این «سرزمین آزادگان»
برای من هرگز نه برابری در کار بوده است
نه آزادی
بگو، تو کیستی که زیر لب
در تاریکی زمزمه می‌کنی
کیستی تو که حجابت
تا ستارگان فراگستر می‌شود
سفیدپوستی بینوایم
که فریبم داده، به دورم افکنده‌اند
سیاه‌پوستی هستم
که داغ بردگی بر تن دارم
سرخ‌پوستی هستم
رانده از سرزمین خویش
مهاجری هستم
چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بسته‌ام
اما چیزی جز
همان تمهید لعنتی دیرین به نصیب نبرده‌ام
که سگ سگ را می‌درد
و توانا ناتوان را لگدمال می‌کند
من جوانی هستم
سرشار از امید و اقتدار
که گرفتار آمده‌ام
در زنجیره بی‌پایان دیرینه سال
سود، قدرت، استفاده
قاپیدن زمین، قاپیدن زر
قاپیدن شیوه‌های برآوردن نیاز
کار انسان‌ها، مزد آنان
و تصاحب همه چیزی به فرمان آز و طمع
من کشاورزم، بنده خاک
کارگرم، زرخرید ماشین
سیاه‌پوستم، خدمتگزار شما همه
من مردمم
نگران، گرسنه، شوربخت
که با وجود آن رویا
هنوز امروز محتاج کمی نانم
هنوز امروز درمانده‌ام
آه، ای پیشاهنگان
من آن انسانم
که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد
بینواترین کارگری که
سال‌هاست دست به دست می‌گردد
با این همه
من همان کسم که در دنیای کهـن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی‌ترین آرزومان را در رویای خود پروردم
رویایی با آن مایه قدرت
بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پر توان آن هنوز سرود می‌خواند
در هر آجر و هر سنگ
و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست
آه، من انسانی هستم
که سراسر دریاهای نخستین را
به جست وجوی آنچه
می‌خواستم خانه‌ام باشد درنوردیدم
من همان کسم
که کرانه‌های تاریک ایرلند
و دشت‌های لهستان
و جلگه‌های سرسبز انگلستان را
پشت سر نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزادگان» را بنیان‌گذارم
آزادگان؟
یک رویا
رویایی که فرا می‌خواندم هنوز امّا
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
سرزمینی که هنوز
آنچه می‌بایست بشود
نشده است و باید بشود
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد
سرزمینی که از آن من است
ــ از آن بینوایان، سرخپوستان، سیاهان
که این وطن را وطن کردند
که خون و عرق جبین‌شان
درد و ایمان‌شان
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان
و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پر توان ما را بازگرداند
آری، هر ناسزایی را که به دل دارید
نثار من کنید
پولاد آزادی زنگار ندارد
آه، آری آشکارا می‌گویم
این وطن برای من هرگز وطن نبود
ولی سوگند یاد می‌کنم
که وطن من، خواهد بود
رویای آن همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است
ما مردم می‌باید
سرزمین‌مان، معادن‌مان، گیاهان‌مان
رودخانه‌هامان، کوهستان‌ها
و دشت‌های بی‌پایان‌مان را آزاد کنیم
همه جا را
سراسر گستره این ایالات سرسبز بزرگ را
و بار دیگر وطن را بسازیم


شعر: #لنگستون_هیوز
برگردان: #احمد_شاملو

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🔥2🥰1



tgoop.com/FirstStartFromMyself/15602
Create:
Last Update:

🍃🌸
بگذارید این #وطن دوباره وطن شود
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آنجا که آزاد است منزلگاهی بجوید
این وطن هرگز برای من وطن نبود
بگذارید این وطن رویایی باشد
که رویاپروران در رویای خویش داشته‌اند
بگذارید سرزمین بزرگ و پر توان عشق شود
سرزمینی که در آن
نه شاهان بتوانند بی‌اعتنایی نشان دهند
نه ستمگران اسباب چینی کنند
تا هر انسانی را که برتر از اوست از پا درآورد
این وطن هرگز برای من وطن نبود
آه، بگذارید سرزمین من
سرزمینی شود که در آن
آزادی را
با تاج گل ساختگی وطن.پرستی نمی‌آرایند
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست
زندگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می‌کنیم
در این «سرزمین آزادگان»
برای من هرگز نه برابری در کار بوده است
نه آزادی
بگو، تو کیستی که زیر لب
در تاریکی زمزمه می‌کنی
کیستی تو که حجابت
تا ستارگان فراگستر می‌شود
سفیدپوستی بینوایم
که فریبم داده، به دورم افکنده‌اند
سیاه‌پوستی هستم
که داغ بردگی بر تن دارم
سرخ‌پوستی هستم
رانده از سرزمین خویش
مهاجری هستم
چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بسته‌ام
اما چیزی جز
همان تمهید لعنتی دیرین به نصیب نبرده‌ام
که سگ سگ را می‌درد
و توانا ناتوان را لگدمال می‌کند
من جوانی هستم
سرشار از امید و اقتدار
که گرفتار آمده‌ام
در زنجیره بی‌پایان دیرینه سال
سود، قدرت، استفاده
قاپیدن زمین، قاپیدن زر
قاپیدن شیوه‌های برآوردن نیاز
کار انسان‌ها، مزد آنان
و تصاحب همه چیزی به فرمان آز و طمع
من کشاورزم، بنده خاک
کارگرم، زرخرید ماشین
سیاه‌پوستم، خدمتگزار شما همه
من مردمم
نگران، گرسنه، شوربخت
که با وجود آن رویا
هنوز امروز محتاج کمی نانم
هنوز امروز درمانده‌ام
آه، ای پیشاهنگان
من آن انسانم
که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد
بینواترین کارگری که
سال‌هاست دست به دست می‌گردد
با این همه
من همان کسم که در دنیای کهـن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی‌ترین آرزومان را در رویای خود پروردم
رویایی با آن مایه قدرت
بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پر توان آن هنوز سرود می‌خواند
در هر آجر و هر سنگ
و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست
آه، من انسانی هستم
که سراسر دریاهای نخستین را
به جست وجوی آنچه
می‌خواستم خانه‌ام باشد درنوردیدم
من همان کسم
که کرانه‌های تاریک ایرلند
و دشت‌های لهستان
و جلگه‌های سرسبز انگلستان را
پشت سر نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزادگان» را بنیان‌گذارم
آزادگان؟
یک رویا
رویایی که فرا می‌خواندم هنوز امّا
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
سرزمینی که هنوز
آنچه می‌بایست بشود
نشده است و باید بشود
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد
سرزمینی که از آن من است
ــ از آن بینوایان، سرخپوستان، سیاهان
که این وطن را وطن کردند
که خون و عرق جبین‌شان
درد و ایمان‌شان
در ریخته‌گری‌های دست‌هاشان
و در زیر باران خیش‌هاشان
بار دیگر باید رویای پر توان ما را بازگرداند
آری، هر ناسزایی را که به دل دارید
نثار من کنید
پولاد آزادی زنگار ندارد
آه، آری آشکارا می‌گویم
این وطن برای من هرگز وطن نبود
ولی سوگند یاد می‌کنم
که وطن من، خواهد بود
رویای آن همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است
ما مردم می‌باید
سرزمین‌مان، معادن‌مان، گیاهان‌مان
رودخانه‌هامان، کوهستان‌ها
و دشت‌های بی‌پایان‌مان را آزاد کنیم
همه جا را
سراسر گستره این ایالات سرسبز بزرگ را
و بار دیگر وطن را بسازیم


شعر: #لنگستون_هیوز
برگردان: #احمد_شاملو

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_

BY من از خودم شروع می‌کنم


Share with your friend now:
tgoop.com/FirstStartFromMyself/15602

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

As of Thursday, the SUCK Channel had 34,146 subscribers, with only one message dated August 28, 2020. It was an announcement stating that police had removed all posts on the channel because its content “contravenes the laws of Hong Kong.” Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression." So far, more than a dozen different members have contributed to the group, posting voice notes of themselves screaming, yelling, groaning, and wailing in various pitches and rhythms. Telegram Channels requirements & features
from us


Telegram من از خودم شروع می‌کنم
FROM American