tgoop.com/FirstStartFromMyself/15586
Last Update:
🍃🌸🍃
از همان روزی كه دست حضرت قابيل
گشت آلوده به خون حضرت هابيل
از همان روزی كه فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدميت مرد
گرچه آدم زنده بود!
از همان روزی كه يوسف را
برادرها به چاه انداختند
وز همان روزی كه با شلاق خون
ديوار چين را ساختند
آدميت مرده بود!
بعد هی دنيا پر از آدم شد و
اين آسياب گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دريغ!
آدميت برنگشت!
قرن ما
روزگار مرگ انسانيت است
سينه دنيا ز خوبیها تهیست
صحبت از آزادگی، پاكی، مروت، ابلهیست
روزگار مرگ انسانيت است!
من كه از پژمردن يک شاخه گل
از نگاه ساكت يک كودک بيمار
از فغان يک قناری در قفس
از غم يک مرد در زنجير
حتی قاتلی بر دار!
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
و اندر اين ايام زهرم در پياله
زهر مارم در سبوست
مرگ او را از كجا باور كنم؟
صحبت از پژمردن يک برگ نيست
وای جنگل را بيابان میكنند!
دست خونآلود را
در پيش چشم خلق پنهان میكنند
هيچ حيوانی به حيوانی نمیدارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان میكنند!
صحبت از پژمردن يک برگ نيست
فرض كن مرگ قناری در قفس هم مرگ نيست
فرض كن يک شاخه گل هم در جهان يکسر نَرُست
فرض كن جنگل بيابان بود از روز نخست
در كويری سوت و كور
در ميان مردمی با اين مصيبتها صبور
صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانيت است!
🍃🌸🍃
#فریدون_مشیری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
BY من از خودم شروع میکنم
Share with your friend now:
tgoop.com/FirstStartFromMyself/15586