tgoop.com/Exploring_the_method/149
Last Update:
🔰📌نوروز و سوگ همبستگی و با هم ¬بودن
✍ دکتر ابوذر قاسمی نژاد
در تاریخ بشر، همواره جشن¬ها و اعیاد یکی از مهمترین منابع هویت بخش و حیات بخش زندگی جمعی بوده اند. جنش ها و اعیاد تعلقات پایداری برای ما ایجاد کرده اند که سایر آیین ها کمتر این خصیصه را با خود حمل کرده اند. اما، امروزه تفرد و فردی شدن، ریسک ها (مانند کرونا)، مجازها و سبک زندگی جدید و اضطراب های هستی شناختی ناشی از آن، انگاره های زندگی خوب را که از بطن این آیین ها بر می خیزد را با تهدید جدی روبرو ساخته اند.
جشن¬ها و اعیاد مقبول و بذیرفته شده، معمولاً به صورت گروهی برگزار می¬شوند. به طور خاص در نوروز ابتدا تعدادی از افراد گرد هم آمده (ابتدا اعضای یک خانواده) و با تمسک به یک موضوع خاص (بازسازی روح و با هم بودن، همگام با طبیعت) به تبادل احساسات و عواطف نسبت به هم (در بطن درون گروه و برون گروه) می¬پردازند. نوروز با برپایی دیدوبازدید و اعطای هدایا در قالب عیدی، برای خود قاعده¬مندی¬¬ها و روشمندی¬های خاصی دارد که آن را فراتر از یک فرآورده فردی یا خانوادگی منحصربه فرد قرار داده است. افراد با تجدید دیدار و "گذار از من و تفرد"، به به سوی جمع و دیگری میروند که افزون بر ادغام دوباره خود با همنوعان و هویت سازی جمعی، غیریت سازی و تقابل های دوتایی ناشی از من و دیگری را کنار می گذارند و نوعی کنش جمعی بی پیرایه را به اشتراک می گذارند. برگزاری جشن¬های دسته جمعی ضمن اینکه منجر به کنش جمعی می¬¬شوند، از لحاظ روحی و روانی، شادابی و نشاط عاطفی و رفع تیرگی¬های بین افراد را به همراه دارند؛ به نحوی که در برخی از مناطق رفع برخی از کدورت¬های قومی و خانوادگی مستلزم فرارسیدن این گونه جشن¬ها بوده است. افزون بر این، عید نوروز با درنوردیدن مناصب و جایگاهها (که از طریق تبریک های فراطبقاتی افراد نسبت به هم انجام می شود: استاد به شاگرد، پزشک به بیمار، مدیر به کارمند، معلم به دانش آموز)، عمیقاً رویه ای دموکراتیک هم دارد، زیرا معمولاً تقسیمات طبقاتی رایج اجتماعی را که باعث تملیز و انفکاک اعضای جامعه و ایجاد خط کشی¬¬های سفت و سخت می¬شوند، تضعیف (برای مدتی هرچند اندک و ناپایدار) و به طریق اولی حذف می¬کند.
در نوروز (بخوانید سایر اعیاد و جشن های مقبول و مشروع)، مهم این نیست که دامنه جشن چقدر گسترده است و یا اینکه چند نفر گردهم می آیند، اصل مهم این است که ما گرد هم می¬آییم و کاری را به صورت دسته جمعی انجام می¬دهیم. این شادی فقط سرور ناشی از گذران زندگی برای لحظاتی نیست، بلکه منادی زنده بودن¬مان نیز است؛ زنده بودنی متفاوت و فراتر از روزمرگی و حیات کاری و شغلی¬مان. این باهم بودن¬ها، عبور از فردیت جانگاه و ملال ناشی از آن است که به ما اجازه میدهد شادی و نوزایی زندگی خود با دیگران نیز به اشتراک بگذاریم؛ به اشتراک گذاشتن هستی و احساسات عالی بشری در سپهر فرهنگ انسانی است که ما را به سوی چیزهای فراتر از "تصادف" و "من" فرا میخواند. ترمیم گسست ها در سایه ناامنی های بنیادینی زندگی بشر و سبک زندگی بازاری است که به صورت مضحکی برای به اشتراک گذاری احساسات و ارزش های بشری، دنبال فلسفه بافی و هزینه/فایده های ناشی از آن است. رهاورد این وضعیت، شرطی شدن همه چیز است. برای مثال، "او به من تبریک نگفت، پس من به او تبریک نمیگم، نوروز آمد، حالا که چی؛ اول اونها بیان پیش ما و بعد ما بریم پیش اونها؛ با یه عیدی کسی نه پولدار میشه نه فقیر و مثال های زیادی از این قبیل".
این موارد فقط تصوراتی فردی از یک آیین اجتماعی نیست، بلکه سوگی عمیق در وانفسای زنده بودن ما در سیطره تکنیک و مجاز است؛ پرتاپ ما به سوی تفرد و ذره ای شدن مستمر، از ذست دادن حمایت های اجتماعی در شرایط سخت و صوری شدن تعاملات در سایه قراردادهای ناشی از احترام متقابل است. به تعبیری، تهی¬شدگی پی¬درپی ارزش های انسانی در لوای منطق تجاری زندگی موجود است که دائما آنها را بازتولید می کنیم: " چون تو من را دوست داری، من هم تو را دوست دارم، تو به من کمک میکنی و من هم به تو کمک میکنم، تو به من اجازه ابراز احساسات ندادی و منم به تواجازه نمیدم، اول تو گذشت کن تا منم همگذشت کنم وقس علی هذا. اینها در جای خود "منطقی است، اما چون ناشی از خرد ابزاری" است، دیگر ناشی از "روح جمعی، گذشت، رسش اخلاقی و تعلقات پایدار بشری" نیست. قرارداد و بازار بده و بستان تجاری است که همه چیز، حتی احساسات را مصرفی و قابل فروش کرده است.
🌐 کنکاشی در روش:
@Exploring_the_method
BY کنکاشی در روش
Share with your friend now:
tgoop.com/Exploring_the_method/149