EXISTENTIALISTT Telegram 5325
...
رولان بارت می‌گوید عاشق کسی است که نشانه می‌فرستد، اما هرگز کاملاً خود را آشکار نمی‌کند: نشان دادنِ درست به اندازه‌ای که دیگری را نگه دارد، اما نه آن‌قدر که واقعاً ببیند. چرا؟ چون اگر ببیند، دیگر نخواهد ماند و اگر بماند؟ آن وقت، این عشق به خشم بدل می‌شود: چرا نرفتی؟ مگر ندیدی چقدر شکسته‌ام؟ مگر نفهمیدی که این بازی، درخواستِ نجات نبود، بلکه یک آزمونِ شکست بود؟
خیال می‌کنی می‌شود آدم‌ها را نجات داد، اما مگر نمی‌فهمی؟ نجات، نوعی تجاوز است، شکستنِ حصاری‌ست که برای خود ساخته‌ام. اگر بخواهی نجاتم بدهی، یعنی قصد داری این دیوار را فرو بریزی و آن وقت، تو دیگر یک عاشق نخواهی بود بلکه یک مهاجم خواهی شد.
می‌دانی چه چیزی از ترک شدن سخت‌تر است؟ دیده شدن. این‌که کسی از فاصله‌ای بسیار نزدیک و با دقت، به تمامی زخم‌هایت نگاه کند، با همان چشمانی که یک روز مجذوبِ جذابیتت شده بود. این یعنی لحظه‌ی فروپاشی، لحظه‌ای که زیبایی‌ ظاهری‌ات به صحنه‌ای از ویرانی مبدل می‌شود. برای همین است که وقتی کسی بیش از حد نزدیک می‌شود، او را از خودت می‌رانی و طوری رفتار می‌کنی که تسلیم شود و برود. این تنها راهِ حفظ غرور است، این‌که او را مجبور به رفتن کنی، پیش از آنکه خودش تصمیم بگیرد.
وقتی کسی را پس می‌زنی، او دو انتخاب دارد: یا می‌رود، که در این صورت، ثابت می‌شود که هرگز واقعاً قصد ماندن نداشت، یا می‌ماند، که این یعنی یا نفهمیده، یا فهمیده و پذیرفته که دوست‌داشتنِ تو، چیزی جز درد نخواهد داشت، اما این هم قابل تحمل نیست. این یعنی او به اندازه‌ی کافی نترسیده، دلسرد نشده، رنج نبرده! پس باید رنج بیشتری به او بدهی تا جایی که دیگر تاب نیاورد؛ و لحظه‌ای که می‌رود، همان لحظه‌ای است که انتظارش را می‌کشیدی، همان نتیجه‌ای که تمام مدت برایش تلاش کرده بودی، اما حالا، دیگر طعم پیروزی نمی‌دهد. چون اکنون چیزی را می‌دانی که قبلاً نمی‌دانستی: این تو بودی که شکست خوردی، نه او. چون اگر تمام این مدت بازی می‌کردی، اگر همه‌ی این آزمون‌ها را ترتیب داده بودی، پس یعنی هنوز، تهِ دلت، امیدوار بودی که شاید این بار نتیجه فرق کند. که شاید کسی باشد که بماند، اما بی آن‌که بخواهد تو را نجات دهد، بی آن‌که به زخم‌هایت خیره شود، بی آن‌که تلاش کند چیزی را که تو ساخته‌ای، ویران کند.

اما این فقط یک خیال است، مگر نه؟ چون هرکس که واقعاً بماند، بالاخره دشمن خواهد شد و هرکس که برود، همان کسی است که از اول نباید می‌آمد و تو، در میان این دو، همیشه تنها خواهی ماند.
.
.
متن: #عباس_ناظری


@existentialistt



tgoop.com/Existentialistt/5325
Create:
Last Update:

...
رولان بارت می‌گوید عاشق کسی است که نشانه می‌فرستد، اما هرگز کاملاً خود را آشکار نمی‌کند: نشان دادنِ درست به اندازه‌ای که دیگری را نگه دارد، اما نه آن‌قدر که واقعاً ببیند. چرا؟ چون اگر ببیند، دیگر نخواهد ماند و اگر بماند؟ آن وقت، این عشق به خشم بدل می‌شود: چرا نرفتی؟ مگر ندیدی چقدر شکسته‌ام؟ مگر نفهمیدی که این بازی، درخواستِ نجات نبود، بلکه یک آزمونِ شکست بود؟
خیال می‌کنی می‌شود آدم‌ها را نجات داد، اما مگر نمی‌فهمی؟ نجات، نوعی تجاوز است، شکستنِ حصاری‌ست که برای خود ساخته‌ام. اگر بخواهی نجاتم بدهی، یعنی قصد داری این دیوار را فرو بریزی و آن وقت، تو دیگر یک عاشق نخواهی بود بلکه یک مهاجم خواهی شد.
می‌دانی چه چیزی از ترک شدن سخت‌تر است؟ دیده شدن. این‌که کسی از فاصله‌ای بسیار نزدیک و با دقت، به تمامی زخم‌هایت نگاه کند، با همان چشمانی که یک روز مجذوبِ جذابیتت شده بود. این یعنی لحظه‌ی فروپاشی، لحظه‌ای که زیبایی‌ ظاهری‌ات به صحنه‌ای از ویرانی مبدل می‌شود. برای همین است که وقتی کسی بیش از حد نزدیک می‌شود، او را از خودت می‌رانی و طوری رفتار می‌کنی که تسلیم شود و برود. این تنها راهِ حفظ غرور است، این‌که او را مجبور به رفتن کنی، پیش از آنکه خودش تصمیم بگیرد.
وقتی کسی را پس می‌زنی، او دو انتخاب دارد: یا می‌رود، که در این صورت، ثابت می‌شود که هرگز واقعاً قصد ماندن نداشت، یا می‌ماند، که این یعنی یا نفهمیده، یا فهمیده و پذیرفته که دوست‌داشتنِ تو، چیزی جز درد نخواهد داشت، اما این هم قابل تحمل نیست. این یعنی او به اندازه‌ی کافی نترسیده، دلسرد نشده، رنج نبرده! پس باید رنج بیشتری به او بدهی تا جایی که دیگر تاب نیاورد؛ و لحظه‌ای که می‌رود، همان لحظه‌ای است که انتظارش را می‌کشیدی، همان نتیجه‌ای که تمام مدت برایش تلاش کرده بودی، اما حالا، دیگر طعم پیروزی نمی‌دهد. چون اکنون چیزی را می‌دانی که قبلاً نمی‌دانستی: این تو بودی که شکست خوردی، نه او. چون اگر تمام این مدت بازی می‌کردی، اگر همه‌ی این آزمون‌ها را ترتیب داده بودی، پس یعنی هنوز، تهِ دلت، امیدوار بودی که شاید این بار نتیجه فرق کند. که شاید کسی باشد که بماند، اما بی آن‌که بخواهد تو را نجات دهد، بی آن‌که به زخم‌هایت خیره شود، بی آن‌که تلاش کند چیزی را که تو ساخته‌ای، ویران کند.

اما این فقط یک خیال است، مگر نه؟ چون هرکس که واقعاً بماند، بالاخره دشمن خواهد شد و هرکس که برود، همان کسی است که از اول نباید می‌آمد و تو، در میان این دو، همیشه تنها خواهی ماند.
.
.
متن: #عباس_ناظری


@existentialistt

BY Existentialist


Share with your friend now:
tgoop.com/Existentialistt/5325

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. Each account can create up to 10 public channels When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name. With the “Bear Market Screaming Therapy Group,” we’ve now transcended language. Content is editable within two days of publishing
from us


Telegram Existentialist
FROM American