tgoop.com/Existentialistt/5162
Last Update:
مالارمه میگفت: ما امروز از خورشیدی صحبت میکنیم که یقینا میدانیم امشب غروب و فردا طلوع میکند. اما آنها، انسانهای اولیه، با چنین یقینی از غروب و طلوع خورشید صحبت نمیکردند؛ وقتی که شب فرا میرسید میگفتند: «آیا دوستمان خورشید مرده است؟ آیا فردا بازمیگردد؟» بگذارید از خودمان بپرسیم کدامیک بیشتر در اشتباهیم؟ ما یا انسانهای اولیه؟ اکنون که خورشید پنهان است چه کسی یقین دارد که فردا دوباره دوستمان خورشید را خواهد دید؟ هستیمان با خیال و سرسام به خواب رفته است، بیآنکه بدانیم معنای زندگی در خود زندگیست نه به تعابیر و تفاسیری که از آن میشود، نیک که مینگری میفهمی زندگی دارد، آرام آرام از لابلای انگشتانمان فرو میریزد بیآنکه به معرفت حقیقیاش دست یافته باشیم؛ باور قلبی من چنین میگوید: «آنانکه احترام قلبی خود را به مرگ ابراز میدارند، گستردهترین نگرش به زندگی را به دست میآورند، یعنی میفهمند که زندگی بهخاطر خود زندگی است.» این خطوط باقی مانده را از فروغ وام میگیرم:
و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ، که بر دریچه گذر داشت، با دلم میگفت: «نگاه کن، تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی»
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
@existentialist_t
BY Existentialist
Share with your friend now:
tgoop.com/Existentialistt/5162