tgoop.com/Existentialistt/4891
Last Update:
عشق و فرزانگی
در هر "نه " یک "آری " وجود دارد !
گفتگوی ژاک دریدا با مجله دانشگاه کالیفرنیا
پرسش: سالها چندینبار از این نظر که ساختارشکنی عبارتی ذاتا منفی نیست و نباید به عنوان عبارتی انتقادی یا تخریبی فهم شود دفاع کردهاید. در مصاحبهای که در سال 1982 با «لوموند» داشتید، حتی گفتید ساختارشکنی همیشه با عشق همراه است. آیا نظری در مورد این «عشق» دارید؟ آیا این عشق همانی است که در «فیلیا» است؟
دریدا : این عشق یک میلِ مثبت به دیگری است، به احترام گذاشتن به دیگری، به توجه کردن به دیگری، نه به تخریب دیگربودگی دیگری. در ساختشکنی مقداری منفینگری هست. من آن را انکار نخواهم کرد. شما مجبورید برای سوال كردن، برای به چالش کشیدن و گاهی برای مخالفتکردن نقد کنید.
حرف من این است که در نهایت، ساختشکنی منفی نیست، اگرچه بیشک حدی از منفینگری در کار است. اکنون، برای نقد کردن، برای نفی کردن، برای انکار کردن، شما باید اول «آری» بگویید. به عبارتی در ساختشکنی هم اصول اخلاقی وجود دارد. نه به معنای معمول، اما بالاخره تاییدی در آن وجود دارد. میدانید که من معمولا از روزنویگ یا حتی لویناس نقلقول میکنم که «آری» کلمهای مانند دیگر کلمات نیست. حتی اگر این کلمه را تلفظ نکنید یک «آری» ضمنی وجود دارد، حتی اگر «نه» را تکثیر کنید باز هم «آری» وجود دارد. این مسئله در مورد هایدگر هم هست. هایدگر برای مدت طولانی، برای سالهای سال تکرار میکرد که اندیشیدن با پرسیدن آغاز شد، که پرسیدن شأن اندیشیدن است. سپس یک روز، بدون نقض این عبارت گفت: «آری، اما چیزی اصیلتر از پرسیدن وجود دارد، اصیلتر از این پرهیزگاری اندیشیدن» و این چیزی است که به معنای تن دادن، پذیرفتن، «آری» گفتن و تایید است. بنابراین zusage نه تنها بر پرسیدن اولویت دارد، بلکه فرض اولیه هر پرسیدنی است. برای سوال كردن، شما باید اول به دیگری بگویید که من دارم با تو صحبت میکنم. حتی برای مخالفت یا به چالش کشیدن دیگری، شما باید بگویید که «دستکم من با تو صحبت میکنم». این چیزی است که من از عشق مد نظر داشتم.
پرسش: برای بسیاری از خوانندگان، یکی از پیامدهای خواندن آثارتان این بوده که دیگر نقد از یک موضع «بیرونی» ممکن نیست، به دلیل اینکه فرد زبان را به ارث میبرد، به ناچار درون یک چارچوب مشترک کار میکند. اکنون، اگر فرد به دنبال پرسش یا جابهجایی بدون توسل به یک موضع بیرونی باشد، آیا با خطر محافظهکاری مواجه نیست؟
دریدا: نگاه کنید، همهچیز به این مفهوم موروثی بستگی دارد. زمانی که شما زبانی را به ارث میبرید به این معنا نیست که شما کاملا در آن هستید یا به طور منفعلی توسط آن برنامهریزی شدهاید. به ارث بردن به این معنا است که شما قادرید، این زبان را برای خود مناسب کنید، تحول دهید، چیزی را برگزینید. میراث چیزی نیست که به مثابه یک کل به شما داده شود. میراث مستلزم تفسیر، گزینش، واکنش، پاسخ و مسئولیت است. زمانی که شما به عنوان یک وارث مسئولیت میپذیرید، به سادگی مطیع میراث نمیشوید. شما برای اینکه به سادگی میراث را به همان وضعی که بوده، دستنخورده، حفظ کنید، فراخوانده نشدهاید. شما باید آن را زنده و باقی نگه دارید و این یک فرآیند است، یک فرآیند گزینشی و تفسیری. پس بیشک، وسوسهای برای تکرار و ادامه مواضع محافظهکارانه هست. ولی این مطلقا ضروری نیست. من حتی میگویم برای اینکه چیز جدیدی اتفاق بیفتد، شما باید به ارث ببرید، شما باید درون زبان باشید، درون سنت. شما قادر به ایجاد دگرگونی یا جابهجایی چیزی نخواهید بود مگر آنکه به طریقی درون آن سنت باشید، بدون درک زبان این ممکن نخواهد بود.
مصاحبه نیکهیل پادگوانکار با ژاک دریدا
برگردان: محمد حسین واقف
@Existentialistt
BY Existentialist
Share with your friend now:
tgoop.com/Existentialistt/4891