Telegram Web
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

سلام جناب دکتر؛
ضمن تشکر بابت مطالبی که در کانال خوبتون منتشر می کنید؛ پیرامون تفاوت نگاه به احساس گناه در #اسلام و #روانکاوی سوالی داشتم و ممنون میشم اگر پاسخ سوالم رو از طریق ایمیل و یا در کانالتون مطرح بفرمایید.

تا جایی که من متوجه شدم در روانکاوی احساس گناه رو عامل تمامی بیماری های روانی میدونن و برای درمان افراد سعی میشه با تضعیف #سوپر_ایگو و طبیعی جلوه دادن عمل اشتباه؛ احساس گناه رو در افراد از بین ببرند.
از طرفی در اسلام توبه کردن و جبران رو به عنوان راهی برای رهایی از احساس گناه مطرح می کنند.

سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا صرفا با طبیعی و مجاز جلوه دادن یک عمل اشتباه (مثلا عملی که به شخص یا دیگران آسیب می زند و یا از لحاظ اعتقادی شخص از انجام آن نهی شده است)  می توان از بروز احساس گناه در افراد جلوگیری کرد و احساس گناه رو از بین برد ؟
آیا روش پیشنهادی اسلام مبنی بر پذیرش اشتباه و توبه و جبران خطا بهتر نیست؟ 

با سپاس


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام

اوّل- دربارهٔ روانکاوی تصوّر درستی ندارید. در روانکاوی تلاش می شود از تداوم احساسات کودکانه جلوگیری شود و فرد بالغ گرفتار احساساتی که ناشی از جاماندگی در سال های اوّلیهٔ کودکی هستند نباشد، چه این احساسات ترس باشند چه احساس گناه و چه عشق اودیپال.

دوّم- مقایسهٔ یک رویکرد درمانی (روانکاوی) با یک مذهب از حیث متودولوژی اشکالات متعددی دارد. برای فهم تفاوت های ساختاری مذهب، اخلاق و روان شناسی مقاله ای را که آقای #دکترحسین_محمودی دکترای فلسفه دین نوشته اند را تقدیم حضورتان می کنم. این مقاله با اجازه خود ایشان در کانال منتشر می شود.

سبز باشید

T.me/drsargolzaei
گفتاری_در_نسبت_دین،_اخلاق_و_روانشناسی.pdf
1.1 MB
#فایل_pdf
#مقاله
"گفتاری در نسبت دین، اخلاق و روانشناسی با تاکید بر مفهوم گناه"
نویسنده: #دکترحسین_محمودی
@drsargolzaei
Forwarded from هنرمندنیوز
#روزنامه_هنرمند شماره ٨١٣ سه شنبه ١٦ آبان ماه

@honarmandnews
با سلام
دوستان عزیز میتوانند امروز مطلب اینجانب را با عنوان
"انسان، اخلاق و فضای مجازی"
در روزنامه هنرمند مطالعه نمایند. 👇🏿
Forwarded from هنرمندنیوز
#روزنامه_هنرمند شماره ٨١٣ سه شنبه ١٦ آبان ماه

@honarmandnews
با سلام، بازخوردها و نظرات دریافتی دوستان در مورد مطلب فوق جهت ملاحظۀ دیگر دوستان و تأملات بیشتر به اشتراک گذاشته می شود. البته با کسب اجازه از خود دوستان مطلبشان در اینجا منتشر می شود. با سپاس از همۀ دوستان عزیز 🙏🏽
Forwarded from Deleted Account
درود و عرض ارادت بسیار
مطلبتون در روزنامه‌ی هنرمند را خواندم. خیلی خوب و دقیق از سه منظر این اتفاق را بررسی کرده بودید. با تمام فرمایشاتتون موافقم. قلمتون نویسا استاد جان.
امید که درباره‌ی سواد رسانه ای هم مقاله‌ای بنویسید.
من فقط درباره‌ی خانم توسلی با استفاده از واژه‌هاشون در پست اینستاگرامشون مشکل دارم. اینکه ایشون نوشتند به زودی میام پیشت خیلی حرف معناداری‌ست. شما تصور کنید یک نوجوان که وابسته به حیوان خانگی‌اش است این را بخواند، شاید این نوجوان متوجه نشود که این حرف را خانم توسلی در اوج احساسش گفته و در عمل حتما نمیخواهد که این اتفاق بیفتد. حالا این نوجوان وقتی حیوانش بمیرد اگر دست به خودکشی بزند چی کسی پاسخگوست؟
من سالها پیش دختر نوجوانی را دیدم که بخاطر حیوان خانگی‌اش که یک سوسک بود و مرده بود سه روز گریه میکرد، میگفت میخواهم بمیرم و خانواده‌ی او بیم خودکشی او را داشتند.
استاد رأفت و مهربونی خیلی خوبه ولی چه اندازه، ابراز احساسات در مقام اندوه چطور باید باشه‌. چه بسیار بودند افرادی که عزیزترین کسان خود را از دست دادند اما وقتی در اوج حزن و اندوه میگه دلم میخواد بیام پیشت همه او را شماتت می کنند. برای من هنگام فوت مامانم این مورد پیش آمد که وقتی آرزوی وصال آن عزیز از دست رفته‌ام را کردم عزیزانم معترض شدند. شما تصور کنید نزدیکان خانم توسلی چه حسی پیدا کردند وقتی حرف‌های ایشون را شنیدند.
و صد البته با مسخره کردن ایشون هم شدیدا مخالفم و در هر پست اینستاگرامی که دیدم اعتراضم را کامنت کردم. امید که روزی برسد که به یکدیگر نخندیم.
خلاصه که مرسی بابت مطلبتون. مرسی که دغدغه‌مند هستید و حواستون به معضلات و مشکلات این جامعه هست. زمین خالی مباد از وجود خوبانی مانند شما. برقرار باشید و بر فراز. ❤️❤️❤️
Forwarded from Amirhosein Zahedi
سلام بر استاد گرامی

نوشته ی شما با عنوان "انسان، اخلاق و فضای مجازی" رو خواندم.
متاسفانه جامعه ی ما به بی اخلاقی غیر قابل توصیفی دچار شده و بنظر من دلیل این بی اخلاقی سطحی شدن شخصیت انسان های درون جامعه است و طبق نوشته ی شما اینکه افراد نتوانسته اند با تنهایی اگزیستانسیل خود صادقانه روبرو شوند، اصلی ترین دلیل برای این آشفتگی است. در واقع افراد با شخصیت های سطحی هستند که از تحقیر به عنوان ابزاری برای "دیده شدن خود" استفاده می کنند گرچه ناگفته نماند متاسفانه رسانه های کشور ما هم مملو از اینچنین بی اخلاقی هایی است که توسط سیاستمداران صورت میگیرد. افراد جامعه ی ما هم اینگونه عادت کرده اند که بجای کنترل خشم ناشی از ناکامی های زندگی خود، همان خشم رو به شکل جملات تحقیرآمیز در فضای مجازی منتشر کنند.
من واقعا نگران نسلی هستم که چنین افرادی سطحی نقش الگوهای آنها رو خواهند داشت.
لینک قبلی حاوی عکس مقاله بود و برخی از دوستان موفق به خواندنش نشده بودند. لینک زیر به صورت متنی در دسترس دوستان قرار میگیرد. 👇🏿
Forwarded from هنرمندنیوز
http://honarmandonline.ir/?p=11401 درباره به اشتراک گذاشتن پست‌های شخصی در اینستاگرام: انسان، اخلاق و فضای مجازی
Forwarded from ساغر جمشيدي
جناب آقای دکتر محمودی، از مقالهء شما لذت زیادی بردم؛ شاهدهای فلسفی و ادبی و هنری رو مثل تار و بود قالی، خوش به هم گره زدید و گُل های مفهوم رو بر زمین ذهن گستراندید.

مثال فیلم کودک و روباه و her که از پرچالش ترین فیلم هایی بوده که دیدم، برای من جذاب بود و اگه با مفاهیم تخصصی فلسفه هم آشنا نمی بودم، با این قرینه ها پیام شما رو به خوبی دریافت میکردم.

در کل با تمام مکتوب شما موافق بودم و تنها مشکل من، سوژهء مشخص مقاله تون بود، هانیه و گربه اش!

رفیقی دارم که سابقهء دوستی مون از بیست سال عبور کرده، از نوجوانی شاهد عاشق پیشگی شدیدش بودم و متقابلن احساس عمیقی که دریافت میکرد.
هزاران سنگ جلوی پای لنگشان افتاد و درآخر دوست من با کسی که عاشقش بود، ازدواج کرد.
به من زنگ زد که می خوام متن کارت عروسی ام رو بنویسی و من با تمام وجودم واژه ها رو کنار هم گذاشتم... سال های زندگی لِک و لِک در حال گذر بودند که یک روز صدای زنگ تلفن منو به نهایت تلخ کامی کشوند، همسر دوستم بیمارستان بود. سراسیمه رفتم، مادر دوستم توی خیابون مقابل بیمارستان جلوی پام زانو زد و با فغان گفت همسر دخترم مرگ مغزی شده و ما نمی تونیم بهش بگیم، قَسم داد که من به دخترش بگم! منی که عاشقی هاشونو شاهد بودم. بگذریم که چه گذشت اما به دوستم گفتم دنیا تموم نشده ! اعضای بدن همسرش رو اهدا کرد و دو روز بعد زنگ زد که متن اعلامیهء عشقش رو بنویسم...

روده درازی من رو ببخشید. خواستم عمق غم رو منتقل کنم و اینکه بگم اون روز هم نظرم این بود که کنترل احساسات حتی در سنگین ترین حالات غم ، باید در اختیار انسان باشه و این کنترل از تعالی روح و شخصیت فرد نشات میگیره.

نوع سوگواری و میزان بی تابی ما در فراق داشته های از دست رفته مون، مُعرِف معرفتِ ماست.

دلبستگی به حیوانات از نوع رابطهء کودک و روباه و انتقال درک ماورایی بین اون ها ، کمی متفاوت از حیوون ملوس خونگی ما هست اما بر فرض تطابقِ این روابط، باز هم از دست دادن حیوان و این حد از بی تابی که انگیزه های بودن و ادامهء حیات رو از ما بگیره، منطقی نیست، حتی اگر در نهایت غلیان احساسات باشیم ، دست کم از بیان این حد از وابستگی و تعلق بهتره اجتناب بشه.
حالا اضافه کنیم این همه جنگ و جنایت و بی خانمانی و کودک کشی و چه و چه و چه... وقتی با مرگ گربه مون، در فضای مخاطبین چند ده هزار حتی چند صد هزار حتی میلیون نفری خودمون اعلام کنیم دنیا دیگه ارزش نداره، باید حق بدیم خیلی ها درکمون نکنن و عده ای این حجم عواطف ما رو حتی به تمسخر بگیرن.

اونچه من گفتم منافاتی با مقالهء ارزشمند شما نداشت، من بسیار از نوشته تون آموختم و به حق دید بهتر و معنادار تری نسبت به موضوع حمایت از حیوانات پیدا کردم، ولی خانم هانیه و گربه اش رو مصداق خوبی برای این مطلب ندیدم.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است...

(ساغر)
Forwarded from Deleted Account
عرض سلام و ادب.
استاد گرامی مقاله ی جالبتون رو مطالعه کردم،تقسیم بندی مطالب به سه بخش کاملا هوشمندانه و منصفانه بود.با نکات دوم و سوم موافقم،خیلی دقیق و روشن باز شده است،اما در مورد نکته ی اول نکته ای دارم،اینکه فرمودین،احساس تعلق شدید ما به حیوانات ستودنی و قابل تقدیر است در صورتی ارزشمند است که این رابطه ما را از دیدن جهان اطرافمان دور نکند،صرفا داشتن حیوان خانگی و علاقه به آن چیز خوبیه،اما به تجربه این بدست می آید که نزدیکی و دمخور بودن فراوان با حیوانات،جای انسانها و دریافت یک سری معارف دیگر را میگیرد.
این نکته که عرض کردم استثناها را دربرنمیگیرد.اما به طور کلی هر حسی خواه مثبت یا منفی وقتی از حد بگذرد،خیری در آن نیست.
جملاتی که خانم توسلی در مورد این گربه گفتند خیلی قابل تامله،قریب به این مضمون که"آرزویی ندارم جز اینکه زودتر پیش تو بیایم".این جمله عرایض منو تصدیق میکنه.اما به هرحال به هیچ عنوان تمسخر احساسات دیگران مورد پسند نیست و باید ازآن حذر کرد.
Forwarded from Pari
سلام استاد عزیز و سپاس از مطلب ارسالی تون
یک سوال داشتم :

به نظر شما، چه تفاوتی بین انتشار یک عکس در فضای مجازی و انتشار یک متن، مقاله و نوشته وجود داره ؟
چرا به ارسال عکس جنبه احساسی و عاطفی می بخشیم و به ارسال نوشته جنبه عقلانی ، یا به بیان دیگه چرا اظهار و بیان احساسات رو امری شخصی تر قلمداد می کنیم ولی ابراز دیدگاه های منطقی و باورها رو غیر شخصی و جنبه عمومی بهشون می دیم ؟؟
مگر نه اینکه اگر متنی هم در باب تنهایی اگزیستانس نوشته بشه و با دیگران به اشتراک گذارده بشه ممکن هست که برآمده از رنج درونی نویسنده مطلب باشه و ارسال اون نشانه ای از نیاز درونی اش برای سهیم شدن اش با دیگران
پس چرا مورد اول(ارسال عکس) جای درنگ داشته باشد ولی دومی نه

بسیار لذت بردم از مطلب و ممنون
Forwarded from Deleted Account
جناب آقاي دكتر محمودي
مطلبتون رو خوندم و بسیار بسیار لذت بردم....
با نکته ی دوم و سوم خیلی موافقم.... با اولی خیلی نتونستم ارتباط برقرار کنم...
به نظرم اینکه یکی از نشانه های اعتلای شخصیت، دوست داشتن افراد، گیاهان، حیوانات و هر جز از هستی است ولی با وابستگی مخالفم...
خانم هانیه توسلی وابسته ی گربه شده و میخواد که نباشه....این حس تا این حد عمیق درخصوص یک انسان هم به نظرم زیاده...
تو یه گلی رو داری، خیلی بهش علاقه داری، باهاش حرف میزنی، نوازشش میکنی، موسیقی براش میذاری و .....
یه روز به هر دلیلی اون گل خراب میشه....ناراحت میشی چون احساس میکنی تو تنها موندی، تو بدون اون گل چیکار کنی؟ قشنگ بود، بهم انرژی میداد و ....
این هم ناشی از خودخواهی ما آدمهاست....
ولی بعد چند روز به این نتیجه میرسی که این گل یه روز بوده و الان نیست و تو ذهنت پرونده رو میبندی....
این موضوع در مورد از دست دادن آدمها و عزیز ات خیلی متفاوته ولی ....
آقاي دكتر محمودي خیلی پست هانیه توسلی ناراحتم کرد...برای کسایی که کامنت زشت و نازیبا گذاشتن ناراحت شدم ولی نه به اندازه ی پست ایشون
دوست دارم بدونم پاسخ شما رو در اين مورد
با تشكر
نجمي مديحي
2025/09/09 22:28:21
Back to Top
HTML Embed Code: