تجربه کاربری هندآف دیزاین
هندآف فرآیندی حیاتی است که همکاری بینقص بین طراحان و توسعهدهندگان را تضمین میکند و میتواند تأثیر زیادی بر اجرای صحیح طراحی داشته باشد. در ادامه به استراتژیها و ابزارهای مهم برای هندآف موثر میپردازیم.
۱. همکاری را از همان ابتدا آغاز کنید
از مراحل ابتدایی طراحی با توسعهدهندگان همکاری کنید تا اهداف همسو شده و امکانپذیری فنی تأیید شود. مکالمات اولیه به رفع مشکلات بالقوه طراحی مانند حالات خالی و موارد استثنایی که ممکن است در مراحل بعدی باعث مشکلاتی شوند، کمک میکند. ابزارهایی مانند فیگما امکان همکاری در زمان واقعی را برای هر دو تیم فراهم میکنند.
۲. آمادگی برای سناریوهای مختلف
طراحان باید تمام حالات استثنایی، خطا و تنوعهای پاسخ را در هندآف لحاظ کنند. این کار اطمینان میدهد که طراحی در دستگاهها و اندازه صفحات مختلف به خوبی کار میکند و از فرضیات نادرست توسعهدهندگان درباره نحوه تنظیم طراحی جلوگیری میکند. استفاده از ابزارهایی مانند Sketch یا Adobe XD برای ایجاد نمونههای دقیق و قابل کلیک برای انتقال تعاملات مفید است.
۳. بهینهسازی asset ها و مستندسازی
مدیریت صحیح asset ها اهمیت زیادی دارد. آیکونها، تصاویر و انیمیشنها باید قبل از تحویل بهینهسازی شوند تا حجم فایلها کاهش یابد و زمان بارگذاری بهبود یابد. استفاده از ابزارهایی مانند Kraken یا Tinypng برای فشردهسازی تصاویر و ذخیره آنها در فرمتهای مقیاسپذیر مانند SVG توصیه میشود. اطمینان حاصل کنید که نامگذاری فایلها به صورت واضح و استاندارد انجام شده است.
۴. استفاده از دیزاین سیستم و کیتهای UI
داشتن یک دیزاین سیستم یکپارچه یا کیت UI به حفظ هماهنگی در پروژه کمک میکند و اجرای طراحی را برای توسعهدهندگان آسانتر میکند. اشتراک کتابخانهها، قالبها و کامپوننتهای قابل استفاده مجدد بین تیمها موجب تسریع در کارها و جلوگیری از تلاشهای طراحی غیرضروری میشود.
۵. ارتباط را حفظ کنید
حتی پس از تحویل، ارتباط بین طراحان و توسعهدهندگان را حفظ کنید. بازخورد درباره امکانپذیری طراحی را تشویق کنید و برای تغییرات انعطافپذیر باشید. استفاده از ابزارهایی که از کنترل نسخه پشتیبانی میکنند، مانند زپلین، میتواند به مدیریت تغییرات به طور موثر کمک کرده و از سوءتفاهم جلوگیری کند.
با رعایت این نکات و استفاده از ابزارهای مناسب، فرآیند هندآف میتواند به یک فرآیند همکارانه و روان تبدیل شود که محصول نهایی تا حد بسیار خوبی با دیدگاه اولیه مطابقت داشته باشد.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک زیر مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#رابط_کاربری #دیزاین_سیستم
#handoff
@Dexign فلسفه دیزاین
______
هندآف فرآیندی حیاتی است که همکاری بینقص بین طراحان و توسعهدهندگان را تضمین میکند و میتواند تأثیر زیادی بر اجرای صحیح طراحی داشته باشد. در ادامه به استراتژیها و ابزارهای مهم برای هندآف موثر میپردازیم.
۱. همکاری را از همان ابتدا آغاز کنید
از مراحل ابتدایی طراحی با توسعهدهندگان همکاری کنید تا اهداف همسو شده و امکانپذیری فنی تأیید شود. مکالمات اولیه به رفع مشکلات بالقوه طراحی مانند حالات خالی و موارد استثنایی که ممکن است در مراحل بعدی باعث مشکلاتی شوند، کمک میکند. ابزارهایی مانند فیگما امکان همکاری در زمان واقعی را برای هر دو تیم فراهم میکنند.
۲. آمادگی برای سناریوهای مختلف
طراحان باید تمام حالات استثنایی، خطا و تنوعهای پاسخ را در هندآف لحاظ کنند. این کار اطمینان میدهد که طراحی در دستگاهها و اندازه صفحات مختلف به خوبی کار میکند و از فرضیات نادرست توسعهدهندگان درباره نحوه تنظیم طراحی جلوگیری میکند. استفاده از ابزارهایی مانند Sketch یا Adobe XD برای ایجاد نمونههای دقیق و قابل کلیک برای انتقال تعاملات مفید است.
۳. بهینهسازی asset ها و مستندسازی
مدیریت صحیح asset ها اهمیت زیادی دارد. آیکونها، تصاویر و انیمیشنها باید قبل از تحویل بهینهسازی شوند تا حجم فایلها کاهش یابد و زمان بارگذاری بهبود یابد. استفاده از ابزارهایی مانند Kraken یا Tinypng برای فشردهسازی تصاویر و ذخیره آنها در فرمتهای مقیاسپذیر مانند SVG توصیه میشود. اطمینان حاصل کنید که نامگذاری فایلها به صورت واضح و استاندارد انجام شده است.
۴. استفاده از دیزاین سیستم و کیتهای UI
داشتن یک دیزاین سیستم یکپارچه یا کیت UI به حفظ هماهنگی در پروژه کمک میکند و اجرای طراحی را برای توسعهدهندگان آسانتر میکند. اشتراک کتابخانهها، قالبها و کامپوننتهای قابل استفاده مجدد بین تیمها موجب تسریع در کارها و جلوگیری از تلاشهای طراحی غیرضروری میشود.
۵. ارتباط را حفظ کنید
حتی پس از تحویل، ارتباط بین طراحان و توسعهدهندگان را حفظ کنید. بازخورد درباره امکانپذیری طراحی را تشویق کنید و برای تغییرات انعطافپذیر باشید. استفاده از ابزارهایی که از کنترل نسخه پشتیبانی میکنند، مانند زپلین، میتواند به مدیریت تغییرات به طور موثر کمک کرده و از سوءتفاهم جلوگیری کند.
با رعایت این نکات و استفاده از ابزارهای مناسب، فرآیند هندآف میتواند به یک فرآیند همکارانه و روان تبدیل شود که محصول نهایی تا حد بسیار خوبی با دیدگاه اولیه مطابقت داشته باشد.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک زیر مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#رابط_کاربری #دیزاین_سیستم
#handoff
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
The UX of design handoff
Handing finished designs over to product and development has got to be the most enigmatic part of the UX process. Everyone has to do it…
❤3✍1👍1
معرفی سایت Growth.Design
▫️این سایت یک پلتفرم آموزش طراحی محصول و تجربه کاربری (UX) است که به طراحان و متخصصان محصول کمک میکند تا مفاهیم طراحی را به شکل جذاب و عملی بیاموزند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این سایت، استفاده از کمیک استریپ برای آموزش مفاهیم طراحی است. در قالب داستانهای مصور، آنها به تحلیل تجربه کاربری و طراحی محصولات شرکتهای معروف مثل Airbnb، Dropbox، Slack و غیره میپردازند.
▫️نکات کلیدی سایت:
• کمیک استریپهای تعاملی: هر کمیک بر روی یک مطالعه موردی متمرکز است و نحوه تصمیمگیریهای طراحی و اثر آنها بر رفتار کاربران را توضیح میدهد.
• رویکرد روانشناسی طراحی: آنها بر روی اصول روانشناختی که در پس طراحیهای موفق وجود دارد، تمرکز میکنند. این به طراحان کمک میکند تا بفهمند چگونه رفتار و انگیزههای کاربران را شکل دهند.
• محتوای عملی: به جای تئوری صرف، مثالهای واقعی و کاربردی ارائه میشود که میتواند در پروژههای طراحی مورد استفاده قرار گیرد.
🍟بررسی تجربه کاربری مکدونالد
سایت Growth.Design در یکی از تحلیلهای خود به بررسی طراحی تجربه کاربری مکدونالد پرداخته است. در این تحلیل، چند نکته کلیدی مورد بررسی قرار گرفته:
۱- سادگی و وضوح: مکدونالد به طراحی منوهای ساده و واضح معروف است که به مشتریان این امکان را میدهد که سریعاً انتخاب کنند. طراحی بصری شفاف کمک میکند تا مشتریان با حداقل تلاش، تصمیم بگیرند.
۲- استفاده از رنگها: رنگهای زرد و قرمز، حس شادی و اشتها را برمیانگیزند و به جذب مشتریان کمک میکنند. این انتخاب رنگها به طور موثری در طراحی برند تاثیرگذار است.
۳- فرآیند سفارشدهی: طراحی ایستگاههای سفارش به گونهای است که مشتریان به راحتی میتوانند گزینههای خود را مشاهده و انتخاب کنند. این طراحی با استفاده از علائم و نشانههای واضح، تجربهای بدون استرس را برای مشتریان ایجاد میکند.
۴- تجربه کاربری یکپارچه: از زمان ورود به رستوران تا دریافت غذا، تجربه کاربری در مکدونالد به شکلی طراحی شده که همواره راحت و سریع باشد.
این تحلیل نشان میدهد که چگونه طراحی استراتژیک میتواند بر تجربه مشتری و موفقیت یک برند تاثیر بگذارد.
اگر به دنبال یادگیری استراتژیهای پیشرفته در زمینه تجربه کاربری، روانشناسی و بهبود محصول هستید، این سایت یک منبع عالی است.
🔗آدرس سایت
گردآورنده: رها کاوه
#تجریه_کاربری #کیس_استادی
#UX #case_study
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️این سایت یک پلتفرم آموزش طراحی محصول و تجربه کاربری (UX) است که به طراحان و متخصصان محصول کمک میکند تا مفاهیم طراحی را به شکل جذاب و عملی بیاموزند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این سایت، استفاده از کمیک استریپ برای آموزش مفاهیم طراحی است. در قالب داستانهای مصور، آنها به تحلیل تجربه کاربری و طراحی محصولات شرکتهای معروف مثل Airbnb، Dropbox، Slack و غیره میپردازند.
▫️نکات کلیدی سایت:
• کمیک استریپهای تعاملی: هر کمیک بر روی یک مطالعه موردی متمرکز است و نحوه تصمیمگیریهای طراحی و اثر آنها بر رفتار کاربران را توضیح میدهد.
• رویکرد روانشناسی طراحی: آنها بر روی اصول روانشناختی که در پس طراحیهای موفق وجود دارد، تمرکز میکنند. این به طراحان کمک میکند تا بفهمند چگونه رفتار و انگیزههای کاربران را شکل دهند.
• محتوای عملی: به جای تئوری صرف، مثالهای واقعی و کاربردی ارائه میشود که میتواند در پروژههای طراحی مورد استفاده قرار گیرد.
🍟بررسی تجربه کاربری مکدونالد
سایت Growth.Design در یکی از تحلیلهای خود به بررسی طراحی تجربه کاربری مکدونالد پرداخته است. در این تحلیل، چند نکته کلیدی مورد بررسی قرار گرفته:
۱- سادگی و وضوح: مکدونالد به طراحی منوهای ساده و واضح معروف است که به مشتریان این امکان را میدهد که سریعاً انتخاب کنند. طراحی بصری شفاف کمک میکند تا مشتریان با حداقل تلاش، تصمیم بگیرند.
۲- استفاده از رنگها: رنگهای زرد و قرمز، حس شادی و اشتها را برمیانگیزند و به جذب مشتریان کمک میکنند. این انتخاب رنگها به طور موثری در طراحی برند تاثیرگذار است.
۳- فرآیند سفارشدهی: طراحی ایستگاههای سفارش به گونهای است که مشتریان به راحتی میتوانند گزینههای خود را مشاهده و انتخاب کنند. این طراحی با استفاده از علائم و نشانههای واضح، تجربهای بدون استرس را برای مشتریان ایجاد میکند.
۴- تجربه کاربری یکپارچه: از زمان ورود به رستوران تا دریافت غذا، تجربه کاربری در مکدونالد به شکلی طراحی شده که همواره راحت و سریع باشد.
این تحلیل نشان میدهد که چگونه طراحی استراتژیک میتواند بر تجربه مشتری و موفقیت یک برند تاثیر بگذارد.
اگر به دنبال یادگیری استراتژیهای پیشرفته در زمینه تجربه کاربری، روانشناسی و بهبود محصول هستید، این سایت یک منبع عالی است.
🔗آدرس سایت
گردآورنده: رها کاوه
#تجریه_کاربری #کیس_استادی
#UX #case_study
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Growth.Design
Growth.Design — Better Products, Better Growth.
Level up your product skills with bite-sized tips. Learn the growth & design strategies used by the top product companies in the world.
❤10👍2✍1
رهیافتهای زیباییشناسی به مثابه طراحی و توسعه محصول
تمام طراحان در جستجوی روندی برای حل مسئله زيباییشناختی در طراحی و توسعه محصولات هستند. چنانچه به اعتراف طراح با تجربهای چون «هوفلر» همواره یک تضاد بین تئوری و عمل وجود داشته است و طراحان نمیتوانستند آزادانه احساس زیباییشناختی خود را بدون درنظرگرفتنِ درخواستهای سفارشدهندگان بیان کنند و همیشه این فشار بر روی طراحان وجود داشته است.
افرادی مانند «کریستوفر الکساندر» که از بنیانگذاران متدولوژی طراحی شناخته میشود، معتقد است مشکلات و مسائلی که طراحان باید آن را حل کنند، خیلی پیچیدهتر از آن است که تنها با احساسات و خلاقیتهای هنری قابل حل باشد و بر همین اساس جهت مواجهه با مشکلات و مسائل طراحی باید به تحلیل و پردازش بازار پرداخت. این نوع نگاه یکی از آشناترین روندها برای طراحان محسوب میشود که به آن فرم تأثیرگرفته از بازار میگویند که بارزترین هدف این روند، ایجاد علاقه و مجابکردنِ استفادهكنندهی مشخص برای خرید محصول است.
متأسفانه اغلب این سوءتفاهم پیش میآید که هدف از تلاشهای مربوط به روندهای طراحی، بهدستآوردن یک روند فراگیر و واحد میباشد و این امر نادیده گرفته شده که مشکلات و مسائل مختلف، روندهای متفاوتی میطلبد. اینکه کدام روند کاربرد بهتری برای حل مسائل زیباییشناختی دارد، سؤالی است که باید در آغاز تمامی پروژههای طراحی مطرح و پاسخ داده شود.
حال اگر بپذیریم روندی برای حل مسأله زیباییشناسی وجود دارد و زیباییشناسی را به عنوان یک زبان مورد توجه قرار دهیم و درخواستهای استفادهكننده را از طریق مطالعات بازار و روشهای مرتبط به آن به دست آوریم، آنگاه این سؤال مهم در حل مسئله زيباییشناختی پدیدار میشود، که آیا تنها روندی که در اختیار طراحان قرار دارد، همان روند و رهیافت برخاسته از بازار است؟ آیا روندهای جایگزین میتوانند جانشین مناسبی برای این روند باشند؟ بر این اساس در تحقیقات «الوود شانون» ریاضیدان آمریکایی و طراح نخستین مدل ارتباطی، این سؤال کلیدی مطرح شده است که خارج از موضوع نیست. او میگوید : یک محصول چگونه میتواند در فضای حسی و احساسی یعنی نه در ملاحظات بازار، قادر به ایجاد ارتباط و انتقال پیام به مخاطب خود شود و موجب اثربخشی بر خریدار یا مخاطب محصول گردد؟ با توجه به نوع پرسش شانون، همانطور که ذکر شد رهیافتهای دیگری را نیز در فضایی خارج از ترجیحات بازار میتوان یافت که آنها را جایگزین رهیافت بازار نمود و از آنها استفاده کرد.
این مقاله با مطالعهی اهداف طراحی تعدادی از طراحان، یک چشمانداز کلی را شکل میدهد و نکات ضعف و قوت این روندها را مطرح نموده و از این طریق خواننده را هدایت میکند تا بتواند تصمیم بگیرد که آیا میتوان غیر از روند استخراج شده از بازار، از روند دیگری استفاده کرد؟ آیا نمودهایی از روندهای جایگزین وجود دارد که بتوان به آنها استناد کرد؟
برای پاسخ دادن به این سوالات، مقاله به تعاریف مختلف زیباییشناسی در طول زمان توسط نظریهپردازان و طراحان مختلف بخصوص معماران به عنوان اولین واردکنندگان نظریههای هنری و فلسفی و جامعهشناختی به تولیدات خود به عنوان یک محصول و نقطه تلاقی این تعاریف و تفاسیر با جلوههای بصری و معناییِ محصول و همینطور استفادهکنندگان از محصول میپردازد.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۲۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول #زیباییشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
تمام طراحان در جستجوی روندی برای حل مسئله زيباییشناختی در طراحی و توسعه محصولات هستند. چنانچه به اعتراف طراح با تجربهای چون «هوفلر» همواره یک تضاد بین تئوری و عمل وجود داشته است و طراحان نمیتوانستند آزادانه احساس زیباییشناختی خود را بدون درنظرگرفتنِ درخواستهای سفارشدهندگان بیان کنند و همیشه این فشار بر روی طراحان وجود داشته است.
افرادی مانند «کریستوفر الکساندر» که از بنیانگذاران متدولوژی طراحی شناخته میشود، معتقد است مشکلات و مسائلی که طراحان باید آن را حل کنند، خیلی پیچیدهتر از آن است که تنها با احساسات و خلاقیتهای هنری قابل حل باشد و بر همین اساس جهت مواجهه با مشکلات و مسائل طراحی باید به تحلیل و پردازش بازار پرداخت. این نوع نگاه یکی از آشناترین روندها برای طراحان محسوب میشود که به آن فرم تأثیرگرفته از بازار میگویند که بارزترین هدف این روند، ایجاد علاقه و مجابکردنِ استفادهكنندهی مشخص برای خرید محصول است.
متأسفانه اغلب این سوءتفاهم پیش میآید که هدف از تلاشهای مربوط به روندهای طراحی، بهدستآوردن یک روند فراگیر و واحد میباشد و این امر نادیده گرفته شده که مشکلات و مسائل مختلف، روندهای متفاوتی میطلبد. اینکه کدام روند کاربرد بهتری برای حل مسائل زیباییشناختی دارد، سؤالی است که باید در آغاز تمامی پروژههای طراحی مطرح و پاسخ داده شود.
حال اگر بپذیریم روندی برای حل مسأله زیباییشناسی وجود دارد و زیباییشناسی را به عنوان یک زبان مورد توجه قرار دهیم و درخواستهای استفادهكننده را از طریق مطالعات بازار و روشهای مرتبط به آن به دست آوریم، آنگاه این سؤال مهم در حل مسئله زيباییشناختی پدیدار میشود، که آیا تنها روندی که در اختیار طراحان قرار دارد، همان روند و رهیافت برخاسته از بازار است؟ آیا روندهای جایگزین میتوانند جانشین مناسبی برای این روند باشند؟ بر این اساس در تحقیقات «الوود شانون» ریاضیدان آمریکایی و طراح نخستین مدل ارتباطی، این سؤال کلیدی مطرح شده است که خارج از موضوع نیست. او میگوید : یک محصول چگونه میتواند در فضای حسی و احساسی یعنی نه در ملاحظات بازار، قادر به ایجاد ارتباط و انتقال پیام به مخاطب خود شود و موجب اثربخشی بر خریدار یا مخاطب محصول گردد؟ با توجه به نوع پرسش شانون، همانطور که ذکر شد رهیافتهای دیگری را نیز در فضایی خارج از ترجیحات بازار میتوان یافت که آنها را جایگزین رهیافت بازار نمود و از آنها استفاده کرد.
این مقاله با مطالعهی اهداف طراحی تعدادی از طراحان، یک چشمانداز کلی را شکل میدهد و نکات ضعف و قوت این روندها را مطرح نموده و از این طریق خواننده را هدایت میکند تا بتواند تصمیم بگیرد که آیا میتوان غیر از روند استخراج شده از بازار، از روند دیگری استفاده کرد؟ آیا نمودهایی از روندهای جایگزین وجود دارد که بتوان به آنها استناد کرد؟
برای پاسخ دادن به این سوالات، مقاله به تعاریف مختلف زیباییشناسی در طول زمان توسط نظریهپردازان و طراحان مختلف بخصوص معماران به عنوان اولین واردکنندگان نظریههای هنری و فلسفی و جامعهشناختی به تولیدات خود به عنوان یک محصول و نقطه تلاقی این تعاریف و تفاسیر با جلوههای بصری و معناییِ محصول و همینطور استفادهکنندگان از محصول میپردازد.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۲۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول #زیباییشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
❤5👍2👌1
وعدههای ناتمام دیزاین سیستم: سرعت، انسجام و کیفیت
دیزاین سیستمها اغلب به خاطر افزایش کارایی و سرعت بخشی به کار طراحان با استفاده از اجزا و توکنهای استاندارد مورد توجه قرار میگیرند. در حالی که میتوانند در کار تیمهای بزرگ هزاران ساعت صرفهجویی کنند.
در اینجا این سوال مطرح میشود: آیا سرعت همیشه مفید است؟ مقایسهای در دنیای واقعی نشان داد در حالی که یک طراح با استفاده از دیزاین سیستم توانست تسکی را در ۱۲ دقیقه انجام دهد، طراح دیگری که بدون دیزاین سیستم کار میکرد آن را در دوساعت اجرا کرد. اما نتیجهی دومی نوآورانهتر بود. این مسئله نکتهای مهم را برجسته میکند: نباید سرعت را به قیمت از دست رفتن خلاقیت و تجربهی کاربری در اولویت قرار داد. طراحیهای عالی از اکتشاف، طراحی اولیه و زمانگذاری مناسب پدید میآیند، نه از طریق محدودیتهای سختگیرانهی دیزاین سیستم. برای اینکه دیزاین سیستمها به درستی عمل کنند، باید این آزادی به طراحان داده شود.
انسجام یکی دیگر از وعدههای اصلی دیزاین سیستم است که به تیمها کمک میکند تا همگام شوند و طراحیهای یکپارچهتری ایجاد کنند. این انسجام برای عملیاتهای بزرگ ضروری است و از تجمع تغییرات کوچک که ممکن است به آشفتگی در فونتها، رنگها و سبکهای مختلف منجر شود جلوگیری میکند. با این حال، این تلاش بیوقفه برای یکنواختی منجر به چیزی شده که برخی آن را «دریایی از یکسانی» مینامند؛ جایی که بسیاری از اپلیکیشنها در صنایع مختلف از لحاظ ظاهری غیرقابل تمایز شدهاند. این عمومیسازی طراحی میتواند هویت برند و ارتباط احساسی با کاربران را تضعیف کند. اگرچه انسجام مهم است، نباید به قیمت از دست رفتن خلاقیت تمام شود. دیزاین سیستمها باید تعادلی بین یکنواختی و انعطافپذیری برای بیان هویت منحصر به فرد برند ایجاد کنند.
امکان حفظ انسجام در عین بیان خلاقانه وجود دارد. مثالی عالی از این موضوع در شرکت وایز دیده میشود که حس جهانی بودن را به تایپوگرافی و تصاویر خود تزریق کرده و سیستمی ایجاد کرده که هم یکپارچه و هم منحصر به فرد است. شرکت کش اپ نیز رویکرد مشابهی را دنبال کرد و به کاربران اجازه داد تا بر اساس طراحی کارت کش خود، طرح رنگی اپلیکیشن خود را شخصیسازی کنند. این مثالها نشان میدهند که در حالی که دیزاین سیستمها یکپارچگی به همراه میآورند، میتوانند و باید فضایی برای بیان شخصی و ارتباط احساسی فراهم کنند.
کیفیت شاید سختترین وعدهای باشد که دیزاین سیستمها باید به آن وفا کنند، تا حدی به این دلیل که تعریف آن دشوار است. اگرچه دیزاین سیستمها میتوانند پایهای محکم و اجزایی مقیاسپذیر ارائه دهند، اما این به خودی خود تضمینکنندهی کیفیت بالا نیست. تصمیمات ضعیف طراحی همچنان میتوانند در چارچوب یک دیزاین سیستم گرفته شوند و محصولاتی تولید کنند که از هدف خود بازماندهاند. چالش واقعی این است که نه تنها ابزارهای لازم را در اختیار طراحان قرار دهیم، بلکه آزادی و راهنمایی لازم برای اتخاذ تصمیمات خلاقانه و مدبرانه را نیز فراهم کنیم. دیزاین سیستمها باید بیشتر شبیه کتابهای آشپزی عمل کنند و دستورالعملهای واضح و انعطافپذیری برای نوآوری ارائه دهند و در عین حال به بهترین شیوهها پایبند بمانند.
در نهایت، دیزاین سیستمها باید طراحان را توانمند سازند، نه محدود. با ارائه الگوهای مقیاسپذیر، حاکمیت روشن و انعطافپذیری، سیستمها میتوانند به تیمها کمک کنند تا نتایج با کیفیت بالایی را بدون از دست دادن خلاقیت به دست آورند. آیندهی دیزاین سیستمها در ارائه نه تنها سرعت و یکنواختی، بلکه آزادی برای کاوش، نوآوری و ایجاد تجربههای کاربری بهیادماندنی نهفته است.
🔗 برای مشاهده ویدئوی کامل میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
گردآورنده: فاطمه حیدری
#رابط_کاربری #دیزاین_سیستم
@Dexign فلسفه دیزاین
______
دیزاین سیستمها اغلب به خاطر افزایش کارایی و سرعت بخشی به کار طراحان با استفاده از اجزا و توکنهای استاندارد مورد توجه قرار میگیرند. در حالی که میتوانند در کار تیمهای بزرگ هزاران ساعت صرفهجویی کنند.
در اینجا این سوال مطرح میشود: آیا سرعت همیشه مفید است؟ مقایسهای در دنیای واقعی نشان داد در حالی که یک طراح با استفاده از دیزاین سیستم توانست تسکی را در ۱۲ دقیقه انجام دهد، طراح دیگری که بدون دیزاین سیستم کار میکرد آن را در دوساعت اجرا کرد. اما نتیجهی دومی نوآورانهتر بود. این مسئله نکتهای مهم را برجسته میکند: نباید سرعت را به قیمت از دست رفتن خلاقیت و تجربهی کاربری در اولویت قرار داد. طراحیهای عالی از اکتشاف، طراحی اولیه و زمانگذاری مناسب پدید میآیند، نه از طریق محدودیتهای سختگیرانهی دیزاین سیستم. برای اینکه دیزاین سیستمها به درستی عمل کنند، باید این آزادی به طراحان داده شود.
انسجام یکی دیگر از وعدههای اصلی دیزاین سیستم است که به تیمها کمک میکند تا همگام شوند و طراحیهای یکپارچهتری ایجاد کنند. این انسجام برای عملیاتهای بزرگ ضروری است و از تجمع تغییرات کوچک که ممکن است به آشفتگی در فونتها، رنگها و سبکهای مختلف منجر شود جلوگیری میکند. با این حال، این تلاش بیوقفه برای یکنواختی منجر به چیزی شده که برخی آن را «دریایی از یکسانی» مینامند؛ جایی که بسیاری از اپلیکیشنها در صنایع مختلف از لحاظ ظاهری غیرقابل تمایز شدهاند. این عمومیسازی طراحی میتواند هویت برند و ارتباط احساسی با کاربران را تضعیف کند. اگرچه انسجام مهم است، نباید به قیمت از دست رفتن خلاقیت تمام شود. دیزاین سیستمها باید تعادلی بین یکنواختی و انعطافپذیری برای بیان هویت منحصر به فرد برند ایجاد کنند.
امکان حفظ انسجام در عین بیان خلاقانه وجود دارد. مثالی عالی از این موضوع در شرکت وایز دیده میشود که حس جهانی بودن را به تایپوگرافی و تصاویر خود تزریق کرده و سیستمی ایجاد کرده که هم یکپارچه و هم منحصر به فرد است. شرکت کش اپ نیز رویکرد مشابهی را دنبال کرد و به کاربران اجازه داد تا بر اساس طراحی کارت کش خود، طرح رنگی اپلیکیشن خود را شخصیسازی کنند. این مثالها نشان میدهند که در حالی که دیزاین سیستمها یکپارچگی به همراه میآورند، میتوانند و باید فضایی برای بیان شخصی و ارتباط احساسی فراهم کنند.
کیفیت شاید سختترین وعدهای باشد که دیزاین سیستمها باید به آن وفا کنند، تا حدی به این دلیل که تعریف آن دشوار است. اگرچه دیزاین سیستمها میتوانند پایهای محکم و اجزایی مقیاسپذیر ارائه دهند، اما این به خودی خود تضمینکنندهی کیفیت بالا نیست. تصمیمات ضعیف طراحی همچنان میتوانند در چارچوب یک دیزاین سیستم گرفته شوند و محصولاتی تولید کنند که از هدف خود بازماندهاند. چالش واقعی این است که نه تنها ابزارهای لازم را در اختیار طراحان قرار دهیم، بلکه آزادی و راهنمایی لازم برای اتخاذ تصمیمات خلاقانه و مدبرانه را نیز فراهم کنیم. دیزاین سیستمها باید بیشتر شبیه کتابهای آشپزی عمل کنند و دستورالعملهای واضح و انعطافپذیری برای نوآوری ارائه دهند و در عین حال به بهترین شیوهها پایبند بمانند.
در نهایت، دیزاین سیستمها باید طراحان را توانمند سازند، نه محدود. با ارائه الگوهای مقیاسپذیر، حاکمیت روشن و انعطافپذیری، سیستمها میتوانند به تیمها کمک کنند تا نتایج با کیفیت بالایی را بدون از دست دادن خلاقیت به دست آورند. آیندهی دیزاین سیستمها در ارائه نه تنها سرعت و یکنواختی، بلکه آزادی برای کاوش، نوآوری و ایجاد تجربههای کاربری بهیادماندنی نهفته است.
🔗 برای مشاهده ویدئوی کامل میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
گردآورنده: فاطمه حیدری
#رابط_کاربری #دیزاین_سیستم
@Dexign فلسفه دیزاین
______
YouTube
Config 2024: The broken promises of design systems (Cam Worboys, Head of Design, OS at Cash App)
Config 2024: The broken promises of design systems (Cam Worboys, Head of Design, Cash App)
Are design systems living up to their promises? Is our work higher quality, quicker, and more cohesive than ever before? Or are we accidentally drifting into a low…
Are design systems living up to their promises? Is our work higher quality, quicker, and more cohesive than ever before? Or are we accidentally drifting into a low…
❤7👍2👎1🌚1🍾1
وب سایتهای زشت فروش بهتری دارند!
ما امروزه وبسایتهایی را میبینیم که از لحاظ بصری خیلی زیبا هستند، اما از لحاظ کاربرد، هیچ فایده ای ندارند.
اینها به خودی خود یک اثر هنری هستن و قطعا حس زیبایی شناسی شما را قلقلک میدهند، نه چیز بیشتر.
بیایید یک قدم به عقب برگردیم.
▫️نقش وب سایت چیست؟
۹۹ درصد مواقع برای فروش یک محصول یا خدمت است، برای اینکه شما روی یک دکمه کلیک کنید.
هنگام ساخت وب سایت برای مشتریان، ممکن است فکر کنیم که آنها میخواهند تا حد امکان فروش بیشتری داشته باشند. اما اینطور نیست.
افراد عادی طراحی را نزدیک به هنر میدانند. آنها بیشتر اوقات میخواهند یک نقاشی زیبا در وبسایت خود داشته باشند.
نقش ما به عنوان طراح این است که آنها را به سمت بهترین نتیجه ممکن هدایت کنیم.
بیاید این مشکل را حل کنیم.
مرحله اول: تجزیه و تحلیل
اولین کاری که باید انجام دهید تجزیه و تحلیل و حاشیه نویسی طرح است.
تمام مشکلات احتمالی را یادداشت کنید و آماده باشید تا به مشتری توضیح دهید که چه چیزی در اینجا اشتباه است و چرا!
مرحله دوم: بهبود
در این مرحله ما نیز حاشیه نویسی میکنیم و پیشنهاد خود را از این طریق به مشتری نشان میدهیم.
آنها ممکن است فوراً متوجه نشوند که چرا کاری به این شکل انجام میشود. نقش شما در اینجا این است که نشان دهید هیچ چیز تصادفی نیست و برنامه ای وجود دارد.
مرحله سوم: تست، تست، تست
وقتی طراحی انجام میشود، کار طراحی انجام نمیشود. این به این دلیل است که طراحی هرگز واقعاً انجام نمیشود.
چیزی که بسیاری از طراحان فراموش میکنند این است که پس از تکمیل پروژه خود، تضمین کیفیت و مهمتر از همه آزمایش و بهبود محصول نهایی را به مشتری بدهند.
اگر آنها به آینده فکر میکنند ممکن است شغلی طولانی مدت برای شما به ارمغان بیاورد و فروش بیشتری برای آنها به همراه داشته باشد. و این یک وضعیت برد-برد است.
برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#UX
#مهارت_نرم #تجربه_کاربر #توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
ما امروزه وبسایتهایی را میبینیم که از لحاظ بصری خیلی زیبا هستند، اما از لحاظ کاربرد، هیچ فایده ای ندارند.
اینها به خودی خود یک اثر هنری هستن و قطعا حس زیبایی شناسی شما را قلقلک میدهند، نه چیز بیشتر.
بیایید یک قدم به عقب برگردیم.
▫️نقش وب سایت چیست؟
۹۹ درصد مواقع برای فروش یک محصول یا خدمت است، برای اینکه شما روی یک دکمه کلیک کنید.
هنگام ساخت وب سایت برای مشتریان، ممکن است فکر کنیم که آنها میخواهند تا حد امکان فروش بیشتری داشته باشند. اما اینطور نیست.
افراد عادی طراحی را نزدیک به هنر میدانند. آنها بیشتر اوقات میخواهند یک نقاشی زیبا در وبسایت خود داشته باشند.
نقش ما به عنوان طراح این است که آنها را به سمت بهترین نتیجه ممکن هدایت کنیم.
بیاید این مشکل را حل کنیم.
مرحله اول: تجزیه و تحلیل
اولین کاری که باید انجام دهید تجزیه و تحلیل و حاشیه نویسی طرح است.
تمام مشکلات احتمالی را یادداشت کنید و آماده باشید تا به مشتری توضیح دهید که چه چیزی در اینجا اشتباه است و چرا!
مرحله دوم: بهبود
در این مرحله ما نیز حاشیه نویسی میکنیم و پیشنهاد خود را از این طریق به مشتری نشان میدهیم.
آنها ممکن است فوراً متوجه نشوند که چرا کاری به این شکل انجام میشود. نقش شما در اینجا این است که نشان دهید هیچ چیز تصادفی نیست و برنامه ای وجود دارد.
مرحله سوم: تست، تست، تست
وقتی طراحی انجام میشود، کار طراحی انجام نمیشود. این به این دلیل است که طراحی هرگز واقعاً انجام نمیشود.
چیزی که بسیاری از طراحان فراموش میکنند این است که پس از تکمیل پروژه خود، تضمین کیفیت و مهمتر از همه آزمایش و بهبود محصول نهایی را به مشتری بدهند.
اگر آنها به آینده فکر میکنند ممکن است شغلی طولانی مدت برای شما به ارمغان بیاورد و فروش بیشتری برای آنها به همراه داشته باشد. و این یک وضعیت برد-برد است.
برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۷ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#UX
#مهارت_نرم #تجربه_کاربر #توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Ugly websites sell better.
Web design is getting out of hand again.
❤4👍3👎1
تحولات پیشبینیشده در سال ۲۰۲۵: تغییرات فناوری و اجتماعی
در سال ۲۰۲۵، انتظار میرود نوع جدیدی از روزنامهنگاران تحقیقی با استفاده از بازارهای شرطبندی برای انتشار اخبار ظهور کنند. برخلاف رسانههای سنتی، این روزنامهنگاران بر یافتههای خود شرط میبندند و با این کار اعتبار و دقت گزارشهای خود را افزایش میدهند. این روش با ایجاد مسئولیتپذیری مالی، احتمال انتشار اطلاعات نادرست را کاهش داده و محیط خبری قابلاعتمادتری ایجاد میکند.
رشد نرمافزارهای خودساخته (DIY) قرار است برنامههای کاربردی در سطح مصرفکننده و سازمانی را متحول کند. پیشرفتهای ابزارهای توسعهیافته توسط هوش مصنوعی به افراد اجازه میدهد برنامههای شخصیسازیشدهای را برای استفادههای خانگی و خانوادگی طراحی کنند که قبلاً پیچیده به نظر میرسیدند. در حوزه سازمانی نیز، شرکتها ممکن است به جای استفاده از خدمات نرمافزاری (SaaS) سنتی، ابزارهای داخلی تولیدشده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دهند که این امر منجر به بهبود و سفارشیسازی فرآیندهای کاری خواهد شد.
تکنولوژی واقعیت افزوده (AR) پیشرفتهای قابلتوجهی خواهد داشت و زمینه را برای تغییرات اساسی در زندگی روزمره در سه سال آینده فراهم خواهد کرد. بهبود در قابلیت حمل دستگاهها، نرمافزارهای پیشرفته برای ایجاد محتوای سهبعدی، کیفیت بالاتر تجربهها و ادغام هوش مصنوعی از عواملی هستند که واقعیت افزوده را دسترسپذیرتر و تأثیرگذارتر میسازند. اگرچه ممکن است سال ۲۰۲۵ شاهد استفاده گسترده از واقعیت افزوده نباشد، اما تحولات بنیادی این دوره برای ادغام آینده آن بسیار مهم خواهند بود.
تغییر در استعدادهای هوش مصنوعی پیشبینی میشود، بهطوریکه کارشناسان از شرکتهای پیشرو در توسعه هوش مصنوعی به سمت جایگاههای کلیدی در صنایعی که از کاربردهای هوش مصنوعی بهرهمند میشوند، حرکت کنند. با عمومیتر و ارزانتر شدن فناوریهای هوش مصنوعی، خلق ارزش بیشتر به اجرای مؤثر آن بستگی خواهد داشت. صنایعی مانند داستانگویی، فیلمسازی، مراقبتهای بهداشتی، خدمات مشتری و سرمایهگذاری خصوصی احتمالاً متخصصان برتر هوش مصنوعی را جذب خواهند کرد تا این بخشها را از طریق نوآوری متحول کنند.
چشمانداز کسبوکار شاهد ظهور شرکتهای کوچک با استفاده از فناوریهای بومی هوش مصنوعی برای بازسازی عملیات خود خواهد بود. این کسبوکارها، از تیمهای کوچک تا نهادهای بزرگتر، به بهرهوری و مقیاسپذیری بدون افزایش قابلتوجه هزینهها دست خواهند یافت. ادغام هوش مصنوعی امکان ایجاد کسبوکارهای اقتصادی، کوچک و شخصیسازیشده را فراهم میکند که بازتاب تغییر به سمت مدلهای تجاری کارآمدتر و خلاقانهتر است.
به طور کلی، سال ۲۰۲۵ دورهای از تحولات فناوری و اجتماعی قابلتوجه خواهد بود. همگرایی هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و روشهای نوآورانه کسبوکار جنبههای مختلف زندگی و کار را دگرگون خواهد کرد و زمینه را برای آیندهای فراهم خواهد کرد که در آن فناوری و خلاقیت انسانی به ایجاد فرصتها و چالشهای جدید کمک میکنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
#Trend
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در سال ۲۰۲۵، انتظار میرود نوع جدیدی از روزنامهنگاران تحقیقی با استفاده از بازارهای شرطبندی برای انتشار اخبار ظهور کنند. برخلاف رسانههای سنتی، این روزنامهنگاران بر یافتههای خود شرط میبندند و با این کار اعتبار و دقت گزارشهای خود را افزایش میدهند. این روش با ایجاد مسئولیتپذیری مالی، احتمال انتشار اطلاعات نادرست را کاهش داده و محیط خبری قابلاعتمادتری ایجاد میکند.
رشد نرمافزارهای خودساخته (DIY) قرار است برنامههای کاربردی در سطح مصرفکننده و سازمانی را متحول کند. پیشرفتهای ابزارهای توسعهیافته توسط هوش مصنوعی به افراد اجازه میدهد برنامههای شخصیسازیشدهای را برای استفادههای خانگی و خانوادگی طراحی کنند که قبلاً پیچیده به نظر میرسیدند. در حوزه سازمانی نیز، شرکتها ممکن است به جای استفاده از خدمات نرمافزاری (SaaS) سنتی، ابزارهای داخلی تولیدشده توسط هوش مصنوعی را ترجیح دهند که این امر منجر به بهبود و سفارشیسازی فرآیندهای کاری خواهد شد.
تکنولوژی واقعیت افزوده (AR) پیشرفتهای قابلتوجهی خواهد داشت و زمینه را برای تغییرات اساسی در زندگی روزمره در سه سال آینده فراهم خواهد کرد. بهبود در قابلیت حمل دستگاهها، نرمافزارهای پیشرفته برای ایجاد محتوای سهبعدی، کیفیت بالاتر تجربهها و ادغام هوش مصنوعی از عواملی هستند که واقعیت افزوده را دسترسپذیرتر و تأثیرگذارتر میسازند. اگرچه ممکن است سال ۲۰۲۵ شاهد استفاده گسترده از واقعیت افزوده نباشد، اما تحولات بنیادی این دوره برای ادغام آینده آن بسیار مهم خواهند بود.
تغییر در استعدادهای هوش مصنوعی پیشبینی میشود، بهطوریکه کارشناسان از شرکتهای پیشرو در توسعه هوش مصنوعی به سمت جایگاههای کلیدی در صنایعی که از کاربردهای هوش مصنوعی بهرهمند میشوند، حرکت کنند. با عمومیتر و ارزانتر شدن فناوریهای هوش مصنوعی، خلق ارزش بیشتر به اجرای مؤثر آن بستگی خواهد داشت. صنایعی مانند داستانگویی، فیلمسازی، مراقبتهای بهداشتی، خدمات مشتری و سرمایهگذاری خصوصی احتمالاً متخصصان برتر هوش مصنوعی را جذب خواهند کرد تا این بخشها را از طریق نوآوری متحول کنند.
چشمانداز کسبوکار شاهد ظهور شرکتهای کوچک با استفاده از فناوریهای بومی هوش مصنوعی برای بازسازی عملیات خود خواهد بود. این کسبوکارها، از تیمهای کوچک تا نهادهای بزرگتر، به بهرهوری و مقیاسپذیری بدون افزایش قابلتوجه هزینهها دست خواهند یافت. ادغام هوش مصنوعی امکان ایجاد کسبوکارهای اقتصادی، کوچک و شخصیسازیشده را فراهم میکند که بازتاب تغییر به سمت مدلهای تجاری کارآمدتر و خلاقانهتر است.
به طور کلی، سال ۲۰۲۵ دورهای از تحولات فناوری و اجتماعی قابلتوجه خواهد بود. همگرایی هوش مصنوعی، واقعیت افزوده و روشهای نوآورانه کسبوکار جنبههای مختلف زندگی و کار را دگرگون خواهد کرد و زمینه را برای آیندهای فراهم خواهد کرد که در آن فناوری و خلاقیت انسانی به ایجاد فرصتها و چالشهای جدید کمک میکنند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۵ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#طراحی_محصول #هوش_مصنوعی
#Trend
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Implications
A few things I expect to see in 2025…
Some forecasts for new technologies and shifts in how we live and work for the year ahead, alongside a few implications...
👍4
طراحی کتابها شوخی بردار نیست. باشه، هست!
▫️در تدتاک جذاب چیپ کید: Designing Books is No Laughing Matter، یکی از برترین طراحان جلد کتاب، به عمق هنر طراحی جلد میپردازد. او با استفاده از نمونههای متنوع، به بینندگان نشان میدهد که چگونه یک جلد کتاب میتواند نه تنها یک اثر هنری باشد، بلکه بهعنوان اولین ارتباط بصری میان کتاب و خواننده، نقش بسزایی در جذب مخاطب ایفا کند. کید با تأکید بر اهمیت جزئیات، توضیح میدهد که هر عنصر طراحی باید داستانی را بیان کند و تجربهای جذاب و معنادار را برای خوانندگان به ارمغان بیاورد.
▫️او با طنز و شوخطبعی، به فرآیند طراحی جلد میپردازد و از چالشها و موفقیتهای خود در طراحی جلد کتابهای مشهور مانند "پارک ژوراسیک" سخن میگوید. کید به ما یادآوری میکند که طراحی جلد نهتنها باید زیبا باشد، بلکه باید بتواند حس کنجکاوی را در خواننده برانگیزد و او را ترغیب به کشف دنیای درون کتاب کند. او معتقد است که طراحی خوب میتواند بهطور قابل توجهی تجربه خواندن را تحت تأثیر قرار دهد.
▫️اگر به دنیای طراحی و اهمیت آن در هنر کتابخوانی علاقهمند هستید، این تدتاک فرصت مناسبی برای شماست. چیپ کید بهخوبی به ما نشان میدهد که چگونه طراحی جلد میتواند یک اثر را از دیگران متمایز کند و این کار را به صورت ساده و جذاب انجام میدهد. حتماً این سخنرانی را تماشا کنید تا الهام بگیرید و دیدگاه جدیدی درباره طراحی بهدست آورید.
🔗 برای مشاهده این تدتاک به «لینک» مراجعه کنید.
گردآورنده: رها کاوه
#دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️در تدتاک جذاب چیپ کید: Designing Books is No Laughing Matter، یکی از برترین طراحان جلد کتاب، به عمق هنر طراحی جلد میپردازد. او با استفاده از نمونههای متنوع، به بینندگان نشان میدهد که چگونه یک جلد کتاب میتواند نه تنها یک اثر هنری باشد، بلکه بهعنوان اولین ارتباط بصری میان کتاب و خواننده، نقش بسزایی در جذب مخاطب ایفا کند. کید با تأکید بر اهمیت جزئیات، توضیح میدهد که هر عنصر طراحی باید داستانی را بیان کند و تجربهای جذاب و معنادار را برای خوانندگان به ارمغان بیاورد.
▫️او با طنز و شوخطبعی، به فرآیند طراحی جلد میپردازد و از چالشها و موفقیتهای خود در طراحی جلد کتابهای مشهور مانند "پارک ژوراسیک" سخن میگوید. کید به ما یادآوری میکند که طراحی جلد نهتنها باید زیبا باشد، بلکه باید بتواند حس کنجکاوی را در خواننده برانگیزد و او را ترغیب به کشف دنیای درون کتاب کند. او معتقد است که طراحی خوب میتواند بهطور قابل توجهی تجربه خواندن را تحت تأثیر قرار دهد.
▫️اگر به دنیای طراحی و اهمیت آن در هنر کتابخوانی علاقهمند هستید، این تدتاک فرصت مناسبی برای شماست. چیپ کید بهخوبی به ما نشان میدهد که چگونه طراحی جلد میتواند یک اثر را از دیگران متمایز کند و این کار را به صورت ساده و جذاب انجام میدهد. حتماً این سخنرانی را تماشا کنید تا الهام بگیرید و دیدگاه جدیدی درباره طراحی بهدست آورید.
🔗 برای مشاهده این تدتاک به «لینک» مراجعه کنید.
گردآورنده: رها کاوه
#دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Ted
Designing books is no laughing matter. OK, it is.
Chip Kidd doesn't judge books by their cover, he creates covers that embody the book -- and he does it with a wicked sense of humor. In this deeply felt (and deeply hilarious) talk, he shares the art and the philosophy behind his cover designs. (This talk…
👍5❤3
نظرات یک طراح درباره تفکر طراحی
"تفکر طراحی" یک رویکرد حل مسئله است که به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا نیازهای کاربران را به درستی شناسایی کرده و درک کنند. در واقع، این رویکرد فراتر از طراحی محصول است و به معنای نگاهی جامع به تجربه کاربر، فرآیندها و نوآوری است.
از نظر یک طراح، تفکر طراحی شامل مراحلی مانند همدلی با کاربر، تعریف مشکلات، ایدهپردازی، نمونهسازی و آزمایش است. این فرآیند به ما کمک میکند تا به جای اینکه فقط روی زیبایی یا تکنولوژی تمرکز کنیم، بر ایجاد راهحلهایی تمرکز کنیم که زندگی کاربران را بهبود میبخشد.
باید اعتراف کنم، وقتی اولین بار درباره "تفکر طراحی" شنیدم، فکر کردم که یک اصطلاح بیمعنی و بیفایده است. همدلی با کاربرانمان و کار کردن بهطور مشترک برای حل یک مشکل چیز جدیدی نیست. با این حال، مردم از این رویکرد جدید رادیکال صحبت میکردند و ادعا میکردند که این روش قرار است به تولید محصولات و خدمات بهتری منجر شود. شرکتها این روش جدید را میپذیرفتند و مؤسسات با ایجاد و فروش برنامهها، کارگاهها و درسهای آموزشی جدید از آن بهرهبرداری میکردند.
بنابراین وقتی ویدئویی از سخنرانی ناتاشا جینس، شریک طراحی در Pentagram در نیویورک را دیدم، متوجه شدم که از کجا آمده است. فکر میکنم دلیل اینکه طراحان گرافیکی مانند من و ناتاشا سختتر این پارادایم جدید را میپذیریم این است که ما به طراحی به شکل سنتی فکر میکنیم — مثل آنچه در مدرسه هنر یاد گرفتیم، جایی که اصول طراحی و زیباییشناسی را نقد و بررسی میکردیم. طراحان از ابزارهایی مانند اسکچینگ یا فتوشاپ استفاده میکنند — نه از یادداشتهای چسبان! برای مدت طولانی، من فقط متوجه این موضوع نمیشدم.
مسئله بزرگ چیست؟
ظاهراً اضافه کردن کلمه "تفکر" تغییردهنده بازی بود. حالا بهطور ناگهانی، این کار باعث کاهش پیچیدگی موضوع شد و به هر شخص عادی یا کسی که طراح نیست (مدیرعامل، توسعهدهندگان، و غیره) اجازه داد تا بهطور خلاقانه فکر کنند و مشکلات پیچیده را حل کنند.
همهی افراد طراح هستند
من همیشه باور داشتم که هر یک از ما یک طراح است–حتی اگر بهطور رسمی در مدرسهی هنر آموزش دیده نباشید. از لحظهای که بیدار میشوید و تصمیم میگیرید چه بپوشید، شما در حال اتخاذ تصمیماتی در مورد رنگ، بافتها، هدف و غیره هستید. هر کودکی با مداد رنگی بزرگ میشود، اما بهطرز عجیبی وقتی به کلاس چهارم میرسند، شروع به تشکیل نظرات خود میکنند و نسبت به آنچه که بهعنوان اثر هنری خود ارائه میدهند، آگاه میشوند. اما من فکر میکنم که در عمق وجودمان، همیشه یک روح خلاق داشتهایم.
متأسفانه، حتی به امروز، بیشتر مردم طراحی را با زیباییشناسی مرتبط میکنند. آن را زیبا کنید! اما این فقط یک سوم از کاری است که طراحان انجام میدهند.
طراحی به حل مشکل مربوط میشود. این درباره دعوت به روشهای جدید تفکر است. نتیجهی نهایی ممکن است یک اپلیکیشن یا یک صندلی باشد، اما این فقط یک اثر است که تقریباً بهعنوان یک محصول جانبی بهوجود میآید. چگونگی رسیدن به آن، چگونگی کارکرد آن، همان چیزی است که طراحی به آن مربوط میشود. اغلب مردم طراحی را بهعنوان لایهای زیبا در نظر میگیرند، اما در واقع به شیوهای که کار میکند مربوط میشود. این لایهای بر روی کیک نیست–بلکه خود کیک است.
طراحان خوب این را درک میکنند. آنها میدانند که دو سوم دیگر آنچه ما انجام میدهیم مربوط به برقراری ارتباط خوب و توانایی گرد هم آوردن یک سازمان حول یک ایده است.
اما سعی کنید این را به یک فرد غیرطراح یا یک شرکت بزرگ که به شیوهی قدیمی کار میکند، توضیح دهید. سعی کنید به آنها بگویید که طراحان در مراحل ابتدایی پروژه به یک صندلی و میز نیاز دارند. طراحی باید راهنمای نیازها باشد، نه برعکس. وقتی این را پیشنهاد میدهیم، معمولاً با واکنش منفی مواجه میشویم و به ما گفته میشود که در مرحلهی طراحی بهسراغمان بیایند یا با آن موافقت میکنند، اما از آنجا که سازمان بسیار بزرگی است، حرکت به جلو دشوار است.
وارد تفکر طراحی شوید. قرار دادن این دو اصطلاح ساده و بستهبندی آن بهعنوان یک روششناسی انقلابی، شیوهی درک ما از طراحی را تغییر داده است. این تنها مربوط به "زیبا کردن چیزها" نیست. این دربارهی همکاری، استفاده از ابزارهای کموفاداری مانند تختهسفید و یادداشتهای چسبنده است. این دربارهی طراحی با کسی بهجای طراحی برای کسی است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX #design_thinking #design
#تجربه_کاربری #دیزاین #طراحی_محصول #تفکرـطراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
"تفکر طراحی" یک رویکرد حل مسئله است که به طراحان و توسعهدهندگان کمک میکند تا نیازهای کاربران را به درستی شناسایی کرده و درک کنند. در واقع، این رویکرد فراتر از طراحی محصول است و به معنای نگاهی جامع به تجربه کاربر، فرآیندها و نوآوری است.
از نظر یک طراح، تفکر طراحی شامل مراحلی مانند همدلی با کاربر، تعریف مشکلات، ایدهپردازی، نمونهسازی و آزمایش است. این فرآیند به ما کمک میکند تا به جای اینکه فقط روی زیبایی یا تکنولوژی تمرکز کنیم، بر ایجاد راهحلهایی تمرکز کنیم که زندگی کاربران را بهبود میبخشد.
باید اعتراف کنم، وقتی اولین بار درباره "تفکر طراحی" شنیدم، فکر کردم که یک اصطلاح بیمعنی و بیفایده است. همدلی با کاربرانمان و کار کردن بهطور مشترک برای حل یک مشکل چیز جدیدی نیست. با این حال، مردم از این رویکرد جدید رادیکال صحبت میکردند و ادعا میکردند که این روش قرار است به تولید محصولات و خدمات بهتری منجر شود. شرکتها این روش جدید را میپذیرفتند و مؤسسات با ایجاد و فروش برنامهها، کارگاهها و درسهای آموزشی جدید از آن بهرهبرداری میکردند.
بنابراین وقتی ویدئویی از سخنرانی ناتاشا جینس، شریک طراحی در Pentagram در نیویورک را دیدم، متوجه شدم که از کجا آمده است. فکر میکنم دلیل اینکه طراحان گرافیکی مانند من و ناتاشا سختتر این پارادایم جدید را میپذیریم این است که ما به طراحی به شکل سنتی فکر میکنیم — مثل آنچه در مدرسه هنر یاد گرفتیم، جایی که اصول طراحی و زیباییشناسی را نقد و بررسی میکردیم. طراحان از ابزارهایی مانند اسکچینگ یا فتوشاپ استفاده میکنند — نه از یادداشتهای چسبان! برای مدت طولانی، من فقط متوجه این موضوع نمیشدم.
مسئله بزرگ چیست؟
ظاهراً اضافه کردن کلمه "تفکر" تغییردهنده بازی بود. حالا بهطور ناگهانی، این کار باعث کاهش پیچیدگی موضوع شد و به هر شخص عادی یا کسی که طراح نیست (مدیرعامل، توسعهدهندگان، و غیره) اجازه داد تا بهطور خلاقانه فکر کنند و مشکلات پیچیده را حل کنند.
همهی افراد طراح هستند
من همیشه باور داشتم که هر یک از ما یک طراح است–حتی اگر بهطور رسمی در مدرسهی هنر آموزش دیده نباشید. از لحظهای که بیدار میشوید و تصمیم میگیرید چه بپوشید، شما در حال اتخاذ تصمیماتی در مورد رنگ، بافتها، هدف و غیره هستید. هر کودکی با مداد رنگی بزرگ میشود، اما بهطرز عجیبی وقتی به کلاس چهارم میرسند، شروع به تشکیل نظرات خود میکنند و نسبت به آنچه که بهعنوان اثر هنری خود ارائه میدهند، آگاه میشوند. اما من فکر میکنم که در عمق وجودمان، همیشه یک روح خلاق داشتهایم.
متأسفانه، حتی به امروز، بیشتر مردم طراحی را با زیباییشناسی مرتبط میکنند. آن را زیبا کنید! اما این فقط یک سوم از کاری است که طراحان انجام میدهند.
طراحی به حل مشکل مربوط میشود. این درباره دعوت به روشهای جدید تفکر است. نتیجهی نهایی ممکن است یک اپلیکیشن یا یک صندلی باشد، اما این فقط یک اثر است که تقریباً بهعنوان یک محصول جانبی بهوجود میآید. چگونگی رسیدن به آن، چگونگی کارکرد آن، همان چیزی است که طراحی به آن مربوط میشود. اغلب مردم طراحی را بهعنوان لایهای زیبا در نظر میگیرند، اما در واقع به شیوهای که کار میکند مربوط میشود. این لایهای بر روی کیک نیست–بلکه خود کیک است.
طراحان خوب این را درک میکنند. آنها میدانند که دو سوم دیگر آنچه ما انجام میدهیم مربوط به برقراری ارتباط خوب و توانایی گرد هم آوردن یک سازمان حول یک ایده است.
اما سعی کنید این را به یک فرد غیرطراح یا یک شرکت بزرگ که به شیوهی قدیمی کار میکند، توضیح دهید. سعی کنید به آنها بگویید که طراحان در مراحل ابتدایی پروژه به یک صندلی و میز نیاز دارند. طراحی باید راهنمای نیازها باشد، نه برعکس. وقتی این را پیشنهاد میدهیم، معمولاً با واکنش منفی مواجه میشویم و به ما گفته میشود که در مرحلهی طراحی بهسراغمان بیایند یا با آن موافقت میکنند، اما از آنجا که سازمان بسیار بزرگی است، حرکت به جلو دشوار است.
وارد تفکر طراحی شوید. قرار دادن این دو اصطلاح ساده و بستهبندی آن بهعنوان یک روششناسی انقلابی، شیوهی درک ما از طراحی را تغییر داده است. این تنها مربوط به "زیبا کردن چیزها" نیست. این دربارهی همکاری، استفاده از ابزارهای کموفاداری مانند تختهسفید و یادداشتهای چسبنده است. این دربارهی طراحی با کسی بهجای طراحی برای کسی است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX #design_thinking #design
#تجربه_کاربری #دیزاین #طراحی_محصول #تفکرـطراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Thoughts on Design Thinking From a Designer
I’ll admit, when I first heard about Design Thinking, I thought it was a buzzword that is completely bullshit. Having empathy for our users…
❤7👍3
۱۰ دستورالعمل ضروری طراحی رابط کاربری
در دهه ۱۹۹۰، «جیکوب نیلسن» و «رالف مالیچ»، دو متخصص برجسته در تجربه کاربر، ده دستورالعمل کلیدی در طراحی رابط کاربری (UI) را معرفی کردند.
با پایبندی به این دستورالعملها، طراحان میتوانند قابلیت استفاده، سودمندی و مطلوبیت کلی محصولات خود را بهبود بخشند.
شرکتهایی مانند گوگل، اپل و ادوبی به طور منظم این دستورالعملها را برای بهبود تجربه کاربران خود اعمال میکنند.
۱. قابلیت مشاهده وضعیت سیستم کاربران باید همیشه از طریق بازخورد به موقع و قابل مشاهده در مورد آنچه سیستم انجام می دهد مطلع شوند.
به عنوان مثال در Adobe Photoshop، نماد «دست» هنگام کشیدن و رها کردن لایهها.
۲. مطابقت بین سیستم و دنیای واقعی
رابطها باید به زبان کاربران صحبت کنند.
مانند آیکن خانه، جستجو یا سلطل آشغال.
۳. کنترل کاربر و آزادی
کاربران باید این آزادی را داشته باشند که اقدامات را به راحتی لغو و دوباره انجام دهند.
برای مثال، استفاده از میانبر Alt+Ctrl+Z در فتوشاپ، برای برداشتن یک گام به عقب یا جلو.
۴. سازگاری و استانداردها
سازگاری در طراحی تضمین می کند که عناصر در پلتفرمها به طور قابل پیش بینی ظاهر شوند و رفتار کنند.
مانند استفاده از عبارتهای قابل تشخیص جهانی "فایل جدید"، "باز کردن" یا "ذخیره کردن" در فتوشاپ.
۵. پیشگیری از خطا
در صورت امکان، از بروز خطاها جلوگیری کنید.
فتوشاپ به کاربران کمک میکند با ارائه توضیحات مختصر ابزار هنگام نگه داشتن ماوس روی یک نماد، از اشتباه جلوگیری کنند.
۶. شناخت به جای یادآوری
طرحها باید بار حافظه کاربران را با قابل مشاهده نگه داشتن گزینهها به حداقل برسانند.
فتوشاپ پیش نمایشهای بصری را برای فیلترها و جلوهها ارائه میدهد و به کاربران این امکان را میدهد تا گزینه مورد نظر را به جای یادآوری نام آن از حافظه تشخیص دهند.
۷. انعطاف پذیری و کارایی
رابطها باید هم برای کاربران مبتدی و هم برای کاربران با تجربه، میانبر و سفارشی سازی ارائه دهند.
فتوشاپ کلیدهای میانبر را برای سرعت بخشیدن به کارهای مکرر در اختیار کاربران قدرتمند و در عین حال گزینه های قابل دسترس را برای مبتدیان ارائه میدهد.
۸. طراحی زیبایی شناسی و مینیمالیستی
به هم ریختگی باید به حداقل برسد و فقط اطلاعات مربوطه در نمایش گذاشته شود.
فتوشاپ یک رابط تمیز را با ابزارهای ضروری متعادل میکند و اطمینان میدهد که کاربران تحت تأثیر ویژگیها یا اطلاعات غیرضروری قرار نمیگیرند.
۹. به کاربران در تشخیص و بازیابی خطاها کمک کنید
پیامهای خطا باید واضح و به زبان ساده نوشته شوند.
وقتی مشکلی در فتوشاپ پیش میآید، بدون تکیه بر اصطلاحات پیچیده، کاربران راهنمایی میشوند که چگونه مشکل را برطرف کنند.
۱۰. راهنما و مستندات
در حالی که استفاده از سیستمها در حالت ایدهآل باید بدون مستندات آسان باشد، در صورت نیاز، کمک باید در دسترس باشد.
فتوشاپ آموزشهای آنلاین گسترده، راهنماها و گزینههای کمک درون برنامهای را ارائه میدهد و اطمینان حاصل میکند که کاربران میتوانند هر زمان که لازم باشد کمک دریافت کنند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#رابط_کاربر #دیزاین
#UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در دهه ۱۹۹۰، «جیکوب نیلسن» و «رالف مالیچ»، دو متخصص برجسته در تجربه کاربر، ده دستورالعمل کلیدی در طراحی رابط کاربری (UI) را معرفی کردند.
با پایبندی به این دستورالعملها، طراحان میتوانند قابلیت استفاده، سودمندی و مطلوبیت کلی محصولات خود را بهبود بخشند.
شرکتهایی مانند گوگل، اپل و ادوبی به طور منظم این دستورالعملها را برای بهبود تجربه کاربران خود اعمال میکنند.
۱. قابلیت مشاهده وضعیت سیستم کاربران باید همیشه از طریق بازخورد به موقع و قابل مشاهده در مورد آنچه سیستم انجام می دهد مطلع شوند.
به عنوان مثال در Adobe Photoshop، نماد «دست» هنگام کشیدن و رها کردن لایهها.
۲. مطابقت بین سیستم و دنیای واقعی
رابطها باید به زبان کاربران صحبت کنند.
مانند آیکن خانه، جستجو یا سلطل آشغال.
۳. کنترل کاربر و آزادی
کاربران باید این آزادی را داشته باشند که اقدامات را به راحتی لغو و دوباره انجام دهند.
برای مثال، استفاده از میانبر Alt+Ctrl+Z در فتوشاپ، برای برداشتن یک گام به عقب یا جلو.
۴. سازگاری و استانداردها
سازگاری در طراحی تضمین می کند که عناصر در پلتفرمها به طور قابل پیش بینی ظاهر شوند و رفتار کنند.
مانند استفاده از عبارتهای قابل تشخیص جهانی "فایل جدید"، "باز کردن" یا "ذخیره کردن" در فتوشاپ.
۵. پیشگیری از خطا
در صورت امکان، از بروز خطاها جلوگیری کنید.
فتوشاپ به کاربران کمک میکند با ارائه توضیحات مختصر ابزار هنگام نگه داشتن ماوس روی یک نماد، از اشتباه جلوگیری کنند.
۶. شناخت به جای یادآوری
طرحها باید بار حافظه کاربران را با قابل مشاهده نگه داشتن گزینهها به حداقل برسانند.
فتوشاپ پیش نمایشهای بصری را برای فیلترها و جلوهها ارائه میدهد و به کاربران این امکان را میدهد تا گزینه مورد نظر را به جای یادآوری نام آن از حافظه تشخیص دهند.
۷. انعطاف پذیری و کارایی
رابطها باید هم برای کاربران مبتدی و هم برای کاربران با تجربه، میانبر و سفارشی سازی ارائه دهند.
فتوشاپ کلیدهای میانبر را برای سرعت بخشیدن به کارهای مکرر در اختیار کاربران قدرتمند و در عین حال گزینه های قابل دسترس را برای مبتدیان ارائه میدهد.
۸. طراحی زیبایی شناسی و مینیمالیستی
به هم ریختگی باید به حداقل برسد و فقط اطلاعات مربوطه در نمایش گذاشته شود.
فتوشاپ یک رابط تمیز را با ابزارهای ضروری متعادل میکند و اطمینان میدهد که کاربران تحت تأثیر ویژگیها یا اطلاعات غیرضروری قرار نمیگیرند.
۹. به کاربران در تشخیص و بازیابی خطاها کمک کنید
پیامهای خطا باید واضح و به زبان ساده نوشته شوند.
وقتی مشکلی در فتوشاپ پیش میآید، بدون تکیه بر اصطلاحات پیچیده، کاربران راهنمایی میشوند که چگونه مشکل را برطرف کنند.
۱۰. راهنما و مستندات
در حالی که استفاده از سیستمها در حالت ایدهآل باید بدون مستندات آسان باشد، در صورت نیاز، کمک باید در دسترس باشد.
فتوشاپ آموزشهای آنلاین گسترده، راهنماها و گزینههای کمک درون برنامهای را ارائه میدهد و اطمینان حاصل میکند که کاربران میتوانند هر زمان که لازم باشد کمک دریافت کنند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#رابط_کاربر #دیزاین
#UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
10 Essential User Interface Design Guidelines
Applying Nielsen and Molich’s Heuristics for an Intuitive User Experience
👍8❤1
طراحی و ذهن انعطافپذیر
▫️در تدتاک "Design and the Elastic Mind"، پائولا آنتونلی به طرز خلاقانهای بررسی میکند که چگونه طراحی و فناوری میتوانند با هم همکاری کنند تا به مسائل پیچیدهای که جهان مدرن با آنها روبرو است پاسخ دهند. او به مفهوم "ذهنهای انعطافپذیر" اشاره میکند؛ افرادی که میتوانند خود را به سرعت با تغییرات علمی و اجتماعی منطبق کنند. این طرز فکر، کلید نوآوری است و به طراحان کمک میکند تا مرزهای کنونی علم و هنر را گسترش دهند و ابزارهایی را برای زندگی بهتر آینده خلق کنند.
▫️آنتونلی به یکی از نمایشگاههای پیشگامانهای که او در موزه هنر مدرن نیویورک برگزار کرد، اشاره میکند؛ این نمایشگاه نشان میدهد چگونه طراحان با استفاده از فناوریهای نوین، از علوم زیستشناسی تا مهندسی، راهحلهای مبتکرانهای برای حل مشکلات روزمره ارائه میدهند. مثالهایی که او در این تدتاک به نمایش میگذارد، نشاندهندهی تعامل خلاقانهی علم و طراحی است، به طوری که این تعامل میتواند به تغییرات بنیادین در نحوهی ارتباط ما با فناوری منجر شود.
▫️در نهایت، او بر اهمیت تطبیقپذیری و انعطافپذیری ذهن طراحان تأکید میکند. آنتونلی از ما میخواهد که به طراحی به عنوان ابزاری نیرومند برای شکلدهی آینده و حل بحرانهای بزرگ بیندیشیم. اگر دوست دارید بدانید که چگونه طراحی میتواند همزمان با علم به پیش رود و راهحلهایی برای چالشهای فردا ارائه دهد، این تدتاک قطعاً دیدگاههای جدیدی برای شما به همراه خواهد داشت.
🔗 برای مشاهده تدتاک به «لینک» مراجعه کنید.
(مدت زمان تدتاک: ۱۸ دقیقه)
گردآورنده : رها کاوه
#Design
#دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️در تدتاک "Design and the Elastic Mind"، پائولا آنتونلی به طرز خلاقانهای بررسی میکند که چگونه طراحی و فناوری میتوانند با هم همکاری کنند تا به مسائل پیچیدهای که جهان مدرن با آنها روبرو است پاسخ دهند. او به مفهوم "ذهنهای انعطافپذیر" اشاره میکند؛ افرادی که میتوانند خود را به سرعت با تغییرات علمی و اجتماعی منطبق کنند. این طرز فکر، کلید نوآوری است و به طراحان کمک میکند تا مرزهای کنونی علم و هنر را گسترش دهند و ابزارهایی را برای زندگی بهتر آینده خلق کنند.
▫️آنتونلی به یکی از نمایشگاههای پیشگامانهای که او در موزه هنر مدرن نیویورک برگزار کرد، اشاره میکند؛ این نمایشگاه نشان میدهد چگونه طراحان با استفاده از فناوریهای نوین، از علوم زیستشناسی تا مهندسی، راهحلهای مبتکرانهای برای حل مشکلات روزمره ارائه میدهند. مثالهایی که او در این تدتاک به نمایش میگذارد، نشاندهندهی تعامل خلاقانهی علم و طراحی است، به طوری که این تعامل میتواند به تغییرات بنیادین در نحوهی ارتباط ما با فناوری منجر شود.
▫️در نهایت، او بر اهمیت تطبیقپذیری و انعطافپذیری ذهن طراحان تأکید میکند. آنتونلی از ما میخواهد که به طراحی به عنوان ابزاری نیرومند برای شکلدهی آینده و حل بحرانهای بزرگ بیندیشیم. اگر دوست دارید بدانید که چگونه طراحی میتواند همزمان با علم به پیش رود و راهحلهایی برای چالشهای فردا ارائه دهد، این تدتاک قطعاً دیدگاههای جدیدی برای شما به همراه خواهد داشت.
🔗 برای مشاهده تدتاک به «لینک» مراجعه کنید.
(مدت زمان تدتاک: ۱۸ دقیقه)
گردآورنده : رها کاوه
#Design
#دیزاین
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Ted
Design and the Elastic Mind
MOMA design curator Paola Antonelli previews the groundbreaking show Design and the Elastic Mind -- full of products and designs that reflect the way we think now.
👍8
تغییر هنرمند تجسمی به طراح UX/UI
بدون شک، این مسیر تماماً پر از شادی و آسانی نبود. گذار و سفر به سمت طراحی UX/UI آسان نبود، زیرا منحنی یادگیری بسیار دشوار است. من مجبور بودم بعد از ساعتهای کاری و در اوقات فراغت، زمان زیادی را صرف تمرین و یادگیری کنم تا در نهایت به یک طراح UX/UI تبدیل شوم.
اما این سختیها میتواند به عنوان کاتالیزوری در شکلگیری آیندهای باشد که به آن افتخار میکنید. هیچ تضمینی برای نتیجهی مطلوب وجود ندارد، اما اگر تلاش نکنید، ممکن است با حسرت مواجه شوید.
کمی درباره خودم
من یک هنرمند تجسمی هستم که در کار با مس تخصص دارم، و تلاشهای هنری من عمدتاً حول محور موضوع زمان و بررسی ماهیت مواد میچرخد. در مرکز آثار من، پرسشی عمیق درباره این است که این ماده اولیه چگونه وقتی در معرض نیروهای طبیعت قرار میگیرد، تکامل مییابد.
بیایید شروع کنیم!
داشتن پیشزمینه در هنر به عنوان یک هنرمند و نمایش آثار هنری در یک گالری هیجانانگیز است. اما متوجه شدم همان هیجانی که هنگام قرار دادن آثار هنری در دست مردم تجربه میکنم، در طراحی نیز احساس میشود.
"به این فکر نکنید که طراحی شما در موزهها به نمایش درآید؛ به این فکر کنید که طراحیتان در دست مردم باشد."
طراحی UX/UI فراتر از جوهر و کاغذ است؛ به تجربههای واقعی زندگی وارد میشود و نحوه انجام کارها توسط انسانها را تغییر میدهد.
هنرمندانی مانند من تخیل را کاوش کرده و ایدهها را از طریق تکنیکها و رسانههای مختلف بیان میکنند. در عصر دیجیتال امروز، بسیاری از هنرمندان به دنبال یافتن راههای جدید برای ابراز خلاقیت و ایجاد تأثیرات معنادار هستند. من میخواستم سطح کارم را ارتقا دهم و گام بعدی را بردارم تا وارد دنیای تکنولوژی شوم؛ یکی از این مسیرها، گذار از هنر به حوزه هیجانانگیز طراحی UX/UI است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۶ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#UX #UI #design
#دیزاین #مسیر_شغلی #توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
بدون شک، این مسیر تماماً پر از شادی و آسانی نبود. گذار و سفر به سمت طراحی UX/UI آسان نبود، زیرا منحنی یادگیری بسیار دشوار است. من مجبور بودم بعد از ساعتهای کاری و در اوقات فراغت، زمان زیادی را صرف تمرین و یادگیری کنم تا در نهایت به یک طراح UX/UI تبدیل شوم.
اما این سختیها میتواند به عنوان کاتالیزوری در شکلگیری آیندهای باشد که به آن افتخار میکنید. هیچ تضمینی برای نتیجهی مطلوب وجود ندارد، اما اگر تلاش نکنید، ممکن است با حسرت مواجه شوید.
کمی درباره خودم
من یک هنرمند تجسمی هستم که در کار با مس تخصص دارم، و تلاشهای هنری من عمدتاً حول محور موضوع زمان و بررسی ماهیت مواد میچرخد. در مرکز آثار من، پرسشی عمیق درباره این است که این ماده اولیه چگونه وقتی در معرض نیروهای طبیعت قرار میگیرد، تکامل مییابد.
بیایید شروع کنیم!
داشتن پیشزمینه در هنر به عنوان یک هنرمند و نمایش آثار هنری در یک گالری هیجانانگیز است. اما متوجه شدم همان هیجانی که هنگام قرار دادن آثار هنری در دست مردم تجربه میکنم، در طراحی نیز احساس میشود.
"به این فکر نکنید که طراحی شما در موزهها به نمایش درآید؛ به این فکر کنید که طراحیتان در دست مردم باشد."
طراحی UX/UI فراتر از جوهر و کاغذ است؛ به تجربههای واقعی زندگی وارد میشود و نحوه انجام کارها توسط انسانها را تغییر میدهد.
هنرمندانی مانند من تخیل را کاوش کرده و ایدهها را از طریق تکنیکها و رسانههای مختلف بیان میکنند. در عصر دیجیتال امروز، بسیاری از هنرمندان به دنبال یافتن راههای جدید برای ابراز خلاقیت و ایجاد تأثیرات معنادار هستند. من میخواستم سطح کارم را ارتقا دهم و گام بعدی را بردارم تا وارد دنیای تکنولوژی شوم؛ یکی از این مسیرها، گذار از هنر به حوزه هیجانانگیز طراحی UX/UI است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه:۶ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#UX #UI #design
#دیزاین #مسیر_شغلی #توسعه_فردی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
From visual artist to UX/UI designer
“Don’t aspire to have your design in museums; aspire to have it in people’s hand.” UX/UI design goes beyond ink and paper, it goes into…
👍4❤2
🎬چگونه سینما نگاه ما به دنیا را تغییر میدهد.
▫️در تدتاک آوا دوورنی، او به تأثیر عمیق سینما بر درک اجتماعی و فرهنگی اشاره میکند. او با مثال فیلم "13th" نشان میدهد که چگونه روایتهای سینمایی میتوانند تاریخ را به چالش بکشند و فهم جدیدی از نژادپرستی و زندانی شدن سیاهپوستان ارائه دهند.
▫️دوورنی بر اهمیت داستانسرایی تأکید میکند و میگوید که فیلمها میتوانند به بینندگان کمک کنند تا تجربیات دیگران را درک کنند و در نتیجه همدلی بیشتری ایجاد شود. او این نکته را مطرح میکند که سینما میتواند ابزاری برای تغییرات اجتماعی باشد.
▫️او به توانایی سینما در بازنمایی حقیقت و ایجاد گفتوگو در مورد موضوعات حساس اجتماعی اشاره میکند. دوورنی تأکید میکند که این قدرت باید به درستی استفاده شود و به نفع ایجاد تغییرات مثبت در جامعه باشد.
▫️در نهایت، او از تماشاگران میخواهد تا به انتخابهای سینمایی خود دقت کنند و از فیلمها به عنوان ابزاری برای آموزش و تحول اجتماعی استفاده کنند.
برای مشاهده کامل تدتاک، میتوانید به TED مراجعه کنید.
(مدت زمان ویدئو: ۲۰ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#story_telling
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️در تدتاک آوا دوورنی، او به تأثیر عمیق سینما بر درک اجتماعی و فرهنگی اشاره میکند. او با مثال فیلم "13th" نشان میدهد که چگونه روایتهای سینمایی میتوانند تاریخ را به چالش بکشند و فهم جدیدی از نژادپرستی و زندانی شدن سیاهپوستان ارائه دهند.
▫️دوورنی بر اهمیت داستانسرایی تأکید میکند و میگوید که فیلمها میتوانند به بینندگان کمک کنند تا تجربیات دیگران را درک کنند و در نتیجه همدلی بیشتری ایجاد شود. او این نکته را مطرح میکند که سینما میتواند ابزاری برای تغییرات اجتماعی باشد.
▫️او به توانایی سینما در بازنمایی حقیقت و ایجاد گفتوگو در مورد موضوعات حساس اجتماعی اشاره میکند. دوورنی تأکید میکند که این قدرت باید به درستی استفاده شود و به نفع ایجاد تغییرات مثبت در جامعه باشد.
▫️در نهایت، او از تماشاگران میخواهد تا به انتخابهای سینمایی خود دقت کنند و از فیلمها به عنوان ابزاری برای آموزش و تحول اجتماعی استفاده کنند.
برای مشاهده کامل تدتاک، میتوانید به TED مراجعه کنید.
(مدت زمان ویدئو: ۲۰ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#story_telling
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Ted
How film changes the way we see the world
"People told me this was an unadaptable book, so the only logical thing to do was to try to adapt it," says writer, producer and filmmaker Ava DuVernay of her work taking the award-winning title "Caste" from page to screen. In conversation with Pat Mitchell…
👍3👎1
چرا وبسایتها در سرتاسر جهان متفاوت به نظر میرسند؟
چگونه فرهنگ و فناوری شکل ظاهری وبسایتها را در سرتاسر جهان تعیین میکند!
وقتی صحبت از طراحی به میان میآید، یک حقیقت جهانی وجود دارد که اولین برداشتها مهم هستند. تحقیقات نشان دادهاند که کاربران در مدتزمانی به اندازه ۱۷ میلیثانیه نظراتی درباره طراحی یک وبسایت خواهندداشت. در این لحظات گذرا، تصمیماتی درباره اعتبار، کارایی و جذابیت یک وبسایت گرفته میشود. مطالعات علمی، مانند مدل ابعاد فرهنگی هافستد (Hofstede’s Model of Cultural Dimensions)، نشان میدهند که چگونه ارزشهای فرهنگی عمیقاً ریشهدار نهتنها رفتار کاربران بلکه ظاهر و حس وبسایتها در سرتاسر جهان را شکل میدهند. عناصری مانند طرحبندی، ناوبری و زیباییشناسی بصری اغلب انعکاسی از ابعاد فرهنگی مانند فردگرایی در مقابل جمعگرایی یا اجتناب از عدمقطعیت بالا در مقابل پایین هستند. این زیرساختهای فرهنگی توضیح میدهند که چرا یک وبسایت که در یک کشور بهعنوان شهودی و جذاب در نظر گرفته میشود، ممکن است در کشور دیگر گیجکننده یا ناخوشایند به نظر برسد. درک این تفاوتها برای ایجاد طراحیهایی که واقعاً با یک مخاطب جهانی ارتباط برقرار کنند، حیاتی است.
“فرهنگهای مختلف به چیزها به روشهای مختلفی نگاه میکنند. طراحی ابراز آن تفاوت است.” — آیسه بیرسل.
برای مثال، کشورهای غربی مانند ایالات متحده و بریتانیا معمولاً به سمت طراحیهای تمیز و فضاساز با پالتهای رنگی ملایم گرایش دارند و سادگی را با زیبایی و حرفهای بودن برابر میدانند. اما در کشورهایی مانند ژاپن یا کره جنوبی، یک وبسایت با رنگهای زندهتر، اطلاعات فشرده و ناوبری پیچیده ممکن است همچنان با استانداردهای محلی بهعنوان "ساده" در نظر گرفته شود زیرا با انتظارات فرهنگی آنها برای ارائه اطلاعات بهسرعت و بهطور جامع مطابقت دارد.
بیایید طراحی "دستهبندی" را بررسی کنیم که تعیین میکند اطلاعات چگونه بر اساس عادات مرور محلی و اولویتهای فرهنگی سازماندهی و ارائه میشود. با شناخت اینکه اولین برداشتها دارای تفاوتهای فرهنگی هستند، میتوانیم طراحیهای خود را ویرایش کنیم تا با انتظارات و ترجیحات منحصر به فرد کاربران در سراسر جهان مطابقت داشته باشد زیرا در دنیای طراحی، یک اندازه قطعاً برای همه مناسب نیست.
درک تأثیر فرهنگی با مکدونالد
یک مثال عالی از اینکه چگونه تفاوتهای فرهنگی طراحی وبسایت را شکل میدهند، مکدونالد است. با وجود اینکه این برند جهانی است، طراحی و محتوای وبسایتهای مکدونالد در مناطق مختلف بهطور چشمگیری متفاوت است و منعکسکننده ترجیحات و ارزشهای محلی میباشد.
در آسیا، وبسایتهای مکدونالد معمولاً بر اطلاعات دقیق، خدمات و پیشنهادات زنده تأکید میکنند و از رنگهای تند برای جلب توجه استفاده میکنند. این رویکرد به پایگاه مشتری متنوع و دینامیکهای خاص بازار در کشورهای آسیایی پاسخ میدهد. در وبسایت مکدونالد هند، بنر برجستهای وجود دارد که معرفی محصول جدید را به نمایش میگذارد و بر جذابیت آن برای ذائقههای محلی تأکید میکند. علاوه بر این، سایت دارای پیشبارگذاری شیطنتآمیزی از سیبزمینی سرخکرده است (که در هند محبوب است) که لمسهای منحصربهفرد به تجربه کاربری هندیها اضافه میکند. اگر به صفحه فرود مکدونالد چین و مکدونالد ژاپن نگاهی بیندازیم، تأکید بر تبلیغات و تمهای فصلی با تصاویری زنده را میبینیم و همچنین پایداری و ابتکارات محلی را از طریق محتوای دقیق به نمایش میگذارند. هر دو سایت رویکرد مکدونالد در سازگاری طراحیاش با سلیقهها و زمینههای فرهنگی مصرفکنندگان منطقه را منعکس میکنند. مکدونالد مالزی بر روی ابتکارات اجتماعی و جامعهای تأکید زیادی دارد که با تمرکز فرهنگی این کشور بر اتحاد و حمایت هماهنگ است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#UI #design
#دیزاین #رابط_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
چگونه فرهنگ و فناوری شکل ظاهری وبسایتها را در سرتاسر جهان تعیین میکند!
وقتی صحبت از طراحی به میان میآید، یک حقیقت جهانی وجود دارد که اولین برداشتها مهم هستند. تحقیقات نشان دادهاند که کاربران در مدتزمانی به اندازه ۱۷ میلیثانیه نظراتی درباره طراحی یک وبسایت خواهندداشت. در این لحظات گذرا، تصمیماتی درباره اعتبار، کارایی و جذابیت یک وبسایت گرفته میشود. مطالعات علمی، مانند مدل ابعاد فرهنگی هافستد (Hofstede’s Model of Cultural Dimensions)، نشان میدهند که چگونه ارزشهای فرهنگی عمیقاً ریشهدار نهتنها رفتار کاربران بلکه ظاهر و حس وبسایتها در سرتاسر جهان را شکل میدهند. عناصری مانند طرحبندی، ناوبری و زیباییشناسی بصری اغلب انعکاسی از ابعاد فرهنگی مانند فردگرایی در مقابل جمعگرایی یا اجتناب از عدمقطعیت بالا در مقابل پایین هستند. این زیرساختهای فرهنگی توضیح میدهند که چرا یک وبسایت که در یک کشور بهعنوان شهودی و جذاب در نظر گرفته میشود، ممکن است در کشور دیگر گیجکننده یا ناخوشایند به نظر برسد. درک این تفاوتها برای ایجاد طراحیهایی که واقعاً با یک مخاطب جهانی ارتباط برقرار کنند، حیاتی است.
“فرهنگهای مختلف به چیزها به روشهای مختلفی نگاه میکنند. طراحی ابراز آن تفاوت است.” — آیسه بیرسل.
برای مثال، کشورهای غربی مانند ایالات متحده و بریتانیا معمولاً به سمت طراحیهای تمیز و فضاساز با پالتهای رنگی ملایم گرایش دارند و سادگی را با زیبایی و حرفهای بودن برابر میدانند. اما در کشورهایی مانند ژاپن یا کره جنوبی، یک وبسایت با رنگهای زندهتر، اطلاعات فشرده و ناوبری پیچیده ممکن است همچنان با استانداردهای محلی بهعنوان "ساده" در نظر گرفته شود زیرا با انتظارات فرهنگی آنها برای ارائه اطلاعات بهسرعت و بهطور جامع مطابقت دارد.
بیایید طراحی "دستهبندی" را بررسی کنیم که تعیین میکند اطلاعات چگونه بر اساس عادات مرور محلی و اولویتهای فرهنگی سازماندهی و ارائه میشود. با شناخت اینکه اولین برداشتها دارای تفاوتهای فرهنگی هستند، میتوانیم طراحیهای خود را ویرایش کنیم تا با انتظارات و ترجیحات منحصر به فرد کاربران در سراسر جهان مطابقت داشته باشد زیرا در دنیای طراحی، یک اندازه قطعاً برای همه مناسب نیست.
درک تأثیر فرهنگی با مکدونالد
یک مثال عالی از اینکه چگونه تفاوتهای فرهنگی طراحی وبسایت را شکل میدهند، مکدونالد است. با وجود اینکه این برند جهانی است، طراحی و محتوای وبسایتهای مکدونالد در مناطق مختلف بهطور چشمگیری متفاوت است و منعکسکننده ترجیحات و ارزشهای محلی میباشد.
در آسیا، وبسایتهای مکدونالد معمولاً بر اطلاعات دقیق، خدمات و پیشنهادات زنده تأکید میکنند و از رنگهای تند برای جلب توجه استفاده میکنند. این رویکرد به پایگاه مشتری متنوع و دینامیکهای خاص بازار در کشورهای آسیایی پاسخ میدهد. در وبسایت مکدونالد هند، بنر برجستهای وجود دارد که معرفی محصول جدید را به نمایش میگذارد و بر جذابیت آن برای ذائقههای محلی تأکید میکند. علاوه بر این، سایت دارای پیشبارگذاری شیطنتآمیزی از سیبزمینی سرخکرده است (که در هند محبوب است) که لمسهای منحصربهفرد به تجربه کاربری هندیها اضافه میکند. اگر به صفحه فرود مکدونالد چین و مکدونالد ژاپن نگاهی بیندازیم، تأکید بر تبلیغات و تمهای فصلی با تصاویری زنده را میبینیم و همچنین پایداری و ابتکارات محلی را از طریق محتوای دقیق به نمایش میگذارند. هر دو سایت رویکرد مکدونالد در سازگاری طراحیاش با سلیقهها و زمینههای فرهنگی مصرفکنندگان منطقه را منعکس میکنند. مکدونالد مالزی بر روی ابتکارات اجتماعی و جامعهای تأکید زیادی دارد که با تمرکز فرهنگی این کشور بر اتحاد و حمایت هماهنگ است.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#UI #design
#دیزاین #رابط_کاربری #تفکر_طراحی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Why websites look so different worldwide
How culture and technology shape the look of websites around the world.
❤7👍4
چگونه انتظارات مشتری در طراحی وبسایت را مدیریت کنیم!
انتظارات مشتری مستقیماً با رضایت مشتری و موفقیت یک پروژه مرتبط است.
یکی از راههای اطمینان از اینکه پروژه بدون مشکل پیش میرود، تنظیم و مدیریت انتظارات مشتری است. در حالی که ممکن است چندین مرحله وجود داشته باشد که زمان و تلاش لازم را داشته باشد، انجام اقدامات لازم میتواند از اصطکاک در دراز مدت جلوگیری کند و شهرت شما را خدشهدار نکند.
فرآیند پذیرش مشتری، بخش مهمی از ایجاد یک رابطه کاری قوی با مشتری است. بهینه سازی این فرآیند مستلزم تنظیم و مدیریت انتظارات از هر دو طرف است. برای شروع، باید یکدیگر را بشناسید و درک کنید.
این هوشمندانه است که بدانید مشتریان جدید شما از پروژه چه میخواهند. این به معنای کندوکاو در چشم انداز، مأموریت، ارزشها و دیگر موارد است.
۱۰ نکته کلیدی برای تعیین انتظارات مشتری در طراحی وب:
۱. نوع مشتری که با آن کار میکنید را بشناسید.
وقتی تیم شما برای پروژه ای استخدام میشود، به این دلیل است که مشتری شما را به عنوان یک متخصص میبیند. هوشمندانه این است که قبل از شروع به تعیین انتظارات ابتدا نوع مشتری که با آن کار میکنید را درک کنید.
۲. اهداف و انتظارات مشتری را برای پروژه تعیین کنید. در مرحله بعد، شما میخواهید مشتری خود را وادار کنید تا انتظارات خود را برای پروژه بیان کند. این میتواند به شما کمک کند اهداف پروژه را مرتب کنید و ممکن است شامل یادگیری در مورد شرکت، مخاطبان هدف، مدل کسب و کار و موارد دیگر باشد.
۳. محصولات تحویلی پروژه را به وضوح تعریف کنید. گام عملی بعدی این است که همه موارد مورد نیاز یا مورد انتظار را تعریف کنید. اینها تعیین میکنند که چه زمانی میتوان طرح را موفق تلقی کرد، و همچنین میتواند به مشتری کمک کند تا در پایان فرآیند انتظار چه چیزی را داشته باشد.
۴. یک طرح تفصیلی برای تکمیل وظایف ایجاد کنید. مدیریت پروژه موثر زمانی ضروری است که افراد متعددی روی یک پروژه کار میکنند. کل تلاش باید هماهنگ شود. بنابراین، ایجاد برنامهای عملیاتی دقیق همراه با جدول زمانی را در نظر بگیرید. این کار باعث میشود که مشتری همیشه از وضعیت پروژه مطلع شود.
۵. انتظارات واقع بینانه تعیین کنید و در مورد آنچه میتوان انجام داد شفاف باشید. مهم است که از ابتدا پیش قدم باشید و هدف خود را مشحص کنید.
در مورد آنچه که میتوانید و نمیتوانید انجام دهید صادق باشید. به عنوان مثال، میتوانید یک وبسایت طراحی کنید، اما تضمین اینکه بازده سرمایهگذاری (ROI) را تا ۳۰ درصد افزایش میدهد، صادقانه نیست.
۶. راههای ارتباطی را باز نگه دارید. این یکی از مهمترین نکات در لیست ما است. باز نگه داشتن راههای ارتباطی بین تیم خود و مشتری میتواند از سوء تفاهمها جلوگیری کند.
۷. محدودیتها و مرزها را تعیین کنید. وقتی محدودیتها و مرزها را تعیین میکنید، مدیریت انتظارات آسانتر است. به طور کلی، شما میخواهید مطمئن شوید که همه بر روی اهداف یکسانی متمرکز شدهاند و همیشه میتوانید مشتری را به سمت چشمانداز اصلی پروژه هدایت کنید.
۸. برگزاری جلسات وضعیت. ما قبلاً به اهمیت حفظ مشتری در هر مرحله از پروژه اشاره کردهایم. جلسات منظم وضعیت میتواند گزارشهایی در مورد ویژگیها یا وظایفی که تکمیل شده یا هنوز در حال تعلیق هستند به مشتری ارائه دهد.
۹. مطمئن شوید که یک قرارداد امضا میکنید. مهم است که همه چیزهایی را که با آن توافق شده است به صورت کتبی دریافت کنید. یک قرارداد طراحی وب میتواند از شما محافظت کند اگر مشتری شما به طور ناگهانی از پرداخت خودداری کند، یا به نظر میرسد انتظار دارد که آخر هفتهها کار کنید، حتی اگر با آن موافقت نکردید.
۱۰. در مورد اینکه در صورت تغییر برنامهها چه اتفاقی میافتد، شفاف باشید. نکته آخر اینکه، باید به مشتری خود کمک کنید تا بفهمد که ممکن است کارها همیشه هموار پیش نرود. احتمالاً شکستهایی خواهد داشت. با این حال، برای آنها مهم است که بدانند میتوانند اعتماد کنند که چنین موانعی به طور کارآمد مدیریت میشوند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#مسیر_شغلی #پیشرفت_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
انتظارات مشتری مستقیماً با رضایت مشتری و موفقیت یک پروژه مرتبط است.
یکی از راههای اطمینان از اینکه پروژه بدون مشکل پیش میرود، تنظیم و مدیریت انتظارات مشتری است. در حالی که ممکن است چندین مرحله وجود داشته باشد که زمان و تلاش لازم را داشته باشد، انجام اقدامات لازم میتواند از اصطکاک در دراز مدت جلوگیری کند و شهرت شما را خدشهدار نکند.
فرآیند پذیرش مشتری، بخش مهمی از ایجاد یک رابطه کاری قوی با مشتری است. بهینه سازی این فرآیند مستلزم تنظیم و مدیریت انتظارات از هر دو طرف است. برای شروع، باید یکدیگر را بشناسید و درک کنید.
این هوشمندانه است که بدانید مشتریان جدید شما از پروژه چه میخواهند. این به معنای کندوکاو در چشم انداز، مأموریت، ارزشها و دیگر موارد است.
۱۰ نکته کلیدی برای تعیین انتظارات مشتری در طراحی وب:
۱. نوع مشتری که با آن کار میکنید را بشناسید.
وقتی تیم شما برای پروژه ای استخدام میشود، به این دلیل است که مشتری شما را به عنوان یک متخصص میبیند. هوشمندانه این است که قبل از شروع به تعیین انتظارات ابتدا نوع مشتری که با آن کار میکنید را درک کنید.
۲. اهداف و انتظارات مشتری را برای پروژه تعیین کنید. در مرحله بعد، شما میخواهید مشتری خود را وادار کنید تا انتظارات خود را برای پروژه بیان کند. این میتواند به شما کمک کند اهداف پروژه را مرتب کنید و ممکن است شامل یادگیری در مورد شرکت، مخاطبان هدف، مدل کسب و کار و موارد دیگر باشد.
۳. محصولات تحویلی پروژه را به وضوح تعریف کنید. گام عملی بعدی این است که همه موارد مورد نیاز یا مورد انتظار را تعریف کنید. اینها تعیین میکنند که چه زمانی میتوان طرح را موفق تلقی کرد، و همچنین میتواند به مشتری کمک کند تا در پایان فرآیند انتظار چه چیزی را داشته باشد.
۴. یک طرح تفصیلی برای تکمیل وظایف ایجاد کنید. مدیریت پروژه موثر زمانی ضروری است که افراد متعددی روی یک پروژه کار میکنند. کل تلاش باید هماهنگ شود. بنابراین، ایجاد برنامهای عملیاتی دقیق همراه با جدول زمانی را در نظر بگیرید. این کار باعث میشود که مشتری همیشه از وضعیت پروژه مطلع شود.
۵. انتظارات واقع بینانه تعیین کنید و در مورد آنچه میتوان انجام داد شفاف باشید. مهم است که از ابتدا پیش قدم باشید و هدف خود را مشحص کنید.
در مورد آنچه که میتوانید و نمیتوانید انجام دهید صادق باشید. به عنوان مثال، میتوانید یک وبسایت طراحی کنید، اما تضمین اینکه بازده سرمایهگذاری (ROI) را تا ۳۰ درصد افزایش میدهد، صادقانه نیست.
۶. راههای ارتباطی را باز نگه دارید. این یکی از مهمترین نکات در لیست ما است. باز نگه داشتن راههای ارتباطی بین تیم خود و مشتری میتواند از سوء تفاهمها جلوگیری کند.
۷. محدودیتها و مرزها را تعیین کنید. وقتی محدودیتها و مرزها را تعیین میکنید، مدیریت انتظارات آسانتر است. به طور کلی، شما میخواهید مطمئن شوید که همه بر روی اهداف یکسانی متمرکز شدهاند و همیشه میتوانید مشتری را به سمت چشمانداز اصلی پروژه هدایت کنید.
۸. برگزاری جلسات وضعیت. ما قبلاً به اهمیت حفظ مشتری در هر مرحله از پروژه اشاره کردهایم. جلسات منظم وضعیت میتواند گزارشهایی در مورد ویژگیها یا وظایفی که تکمیل شده یا هنوز در حال تعلیق هستند به مشتری ارائه دهد.
۹. مطمئن شوید که یک قرارداد امضا میکنید. مهم است که همه چیزهایی را که با آن توافق شده است به صورت کتبی دریافت کنید. یک قرارداد طراحی وب میتواند از شما محافظت کند اگر مشتری شما به طور ناگهانی از پرداخت خودداری کند، یا به نظر میرسد انتظار دارد که آخر هفتهها کار کنید، حتی اگر با آن موافقت نکردید.
۱۰. در مورد اینکه در صورت تغییر برنامهها چه اتفاقی میافتد، شفاف باشید. نکته آخر اینکه، باید به مشتری خود کمک کنید تا بفهمد که ممکن است کارها همیشه هموار پیش نرود. احتمالاً شکستهایی خواهد داشت. با این حال، برای آنها مهم است که بدانند میتوانند اعتماد کنند که چنین موانعی به طور کارآمد مدیریت میشوند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۸ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#مسیر_شغلی #پیشرفت_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Blog
10 Tips for Setting Your Web Design Clients' Expectations | Elementor
Client expectations are directly tied to client satisfaction and a project’s success. Learn how to set and manage client expectations to make them happy.
👍4
آنبوردینگ محصولات پیچیده: نکاتی درباره UX کیس استادی Grammarly
رویکرد Grammarly در فرایند آنبوردینگ (آشنایی کاربر با محصول) بر تدریجی بودن معرفی ویژگیها تمرکز دارد. این روش باعث کاهش پیچیدگی و سردرگمی میشود و به کاربران این امکان را میدهد که در زمان مناسب با ابزارها آشنا شوند. همچنین، شخصیسازی نقش مهمی در این تجربه ایفا میکند؛ به طور مثال Grammarly در همان ابتدا اهداف نوشتاری کاربران را میپرسد، تجربهای متناسب با نیازهای آنها فراهم میکند و نهایتا تعامل بیشتری ایجاد میکند.
در این فرایند، گرمرلی از عناصر UI گفتمانی استفاده میکند که با هویت برند آن همخوانی دارد. به جای دستورالعملهای خشک، با به کارگیری ادبیات دوستانه، مراحل آشنایی برای کاربر را جذابتر و آسانتر میکند. همچنین از راهنماییهای تعاملی مانند نمایش tooltips استفاده میکند تا کاربران در حین کار، بدون وقفه، راهنماییهای لازم را دریافت کنند.
گرمرلی کشف ویژگیهای پیشرفتهتر مانند تشخیص لحن و بررسی سرقت ادبی را نهتنها در ابتدای کار، بلکه به مرور زمان و در طول استفاده از محصول ارائه میکند. این استراتژی تدریجی به کاربران کمک میکند تا تمام پتانسیلهای ابزار را بهمرور کشف کنند و به استفاده از آن ادامه دهند.
این روشهای آنبوردینگ هوشمندانه نشان میدهند که گرمرلی چگونه توانسته محیطی پر از ویژگی را به صورتی ساده و کاربرپسند ارائه کند. این تعادل بین سادگی و کارایی، تجربهای رضایتبخش برای کاربران فراهم میآورد و به نگهداشتن آنها در طولانیمدت کمک میکند.
🔗 برای مطالعه کامل این کیس استادی، به مقاله آن در uxdesign.cc مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۱۳ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی #آنبوردینگ
@Dexign فلسفه دیزاین
______
رویکرد Grammarly در فرایند آنبوردینگ (آشنایی کاربر با محصول) بر تدریجی بودن معرفی ویژگیها تمرکز دارد. این روش باعث کاهش پیچیدگی و سردرگمی میشود و به کاربران این امکان را میدهد که در زمان مناسب با ابزارها آشنا شوند. همچنین، شخصیسازی نقش مهمی در این تجربه ایفا میکند؛ به طور مثال Grammarly در همان ابتدا اهداف نوشتاری کاربران را میپرسد، تجربهای متناسب با نیازهای آنها فراهم میکند و نهایتا تعامل بیشتری ایجاد میکند.
در این فرایند، گرمرلی از عناصر UI گفتمانی استفاده میکند که با هویت برند آن همخوانی دارد. به جای دستورالعملهای خشک، با به کارگیری ادبیات دوستانه، مراحل آشنایی برای کاربر را جذابتر و آسانتر میکند. همچنین از راهنماییهای تعاملی مانند نمایش tooltips استفاده میکند تا کاربران در حین کار، بدون وقفه، راهنماییهای لازم را دریافت کنند.
گرمرلی کشف ویژگیهای پیشرفتهتر مانند تشخیص لحن و بررسی سرقت ادبی را نهتنها در ابتدای کار، بلکه به مرور زمان و در طول استفاده از محصول ارائه میکند. این استراتژی تدریجی به کاربران کمک میکند تا تمام پتانسیلهای ابزار را بهمرور کشف کنند و به استفاده از آن ادامه دهند.
این روشهای آنبوردینگ هوشمندانه نشان میدهند که گرمرلی چگونه توانسته محیطی پر از ویژگی را به صورتی ساده و کاربرپسند ارائه کند. این تعادل بین سادگی و کارایی، تجربهای رضایتبخش برای کاربران فراهم میآورد و به نگهداشتن آنها در طولانیمدت کمک میکند.
🔗 برای مطالعه کامل این کیس استادی، به مقاله آن در uxdesign.cc مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۱۳ دقیقه)
گردآورنده: فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری #تفکر_طراحی #آنبوردینگ
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Onboarding a complex product: a case study of Grammarly
Conversational copy, progressive disclosure and great use of imagery
👍7
«معرفی پادکست کارگاه»
▫️پادکست کارگاه یک پادکست آموزشی و الهامبخش است که در آن به بررسی موضوعات مربوط به مهارتهای حرفهای و فردی پرداخته میشود. تولید این پادکست توسط میلاد اسلامیزاد صورت میگیرد، کسی که خودش در زمینه مهارتهای فردی و توسعه شخصی سابقه طولانی دارد. او در هر قسمت از این پادکست به موضوعات مهمی مانند دیزاین، تجربه کاربری، استارتاپها، و نحوه رشد در محیطهای کاری مختلف میپردازد.
▫️ساختار پادکست شامل مصاحبه با افراد موفق در حوزههای گوناگون است، که از آنها درباره چالشها، موفقیتها و تجربیاتشان در حرفهشان سوال میشود. مهمانان پادکست غالباً از حوزههایی مثل طراحی محصول، تجربه کاربری (UX)، کارآفرینی، مدیریت پروژه، و توسعه کسبوکار هستند. این گفتگوها بر مسائل واقعی، روندهای طراحی، توسعه محصولات، و راهبردهای موفقیت در کسبوکار متمرکز است.
▫️از جمله مهمانان این پادکست میتوان به طراحان حرفهای، کارآفرینان و مدیران شرکتهای موفق اشاره کرد. به عنوان مثال:
۱. مصاحبه با طراحان محصول: در این مصاحبهها، دیزاینرها درباره تجربیاتشان از طراحی محصول در دنیای واقعی صحبت میکنند، از چالشهای اولیه تا مرحله ارائه محصول نهایی. نکات مهمی درباره اهمیت طراحی کاربرمحور (User-Centered Design) و راهبردهای حل مشکلات کاربران بیان میشود.
۲. گفتگو با متخصصین تجربه کاربری (UX): در این قسمتها، مباحثی همچون روشهای تحقیق کاربر، تستهای کاربردپذیری، و چگونگی بهبود تجربه کاربری از طریق تحقیقات و تعامل با مشتریان به تفصیل بررسی میشود.
۳. مصاحبه با کارآفرینان استارتاپی: این گفتگوها روی رشد استارتاپها، نحوه مدیریت تیمهای کوچک و بزرگ، مواجهه با شکستها و چالشهای ساخت یک کسبوکار پایدار تمرکز دارد. افرادی که از صفر به موفقیت رسیدند، تجربیات خود را به اشتراک میگذارند.
▫️یکی از جذابترین بخشهای پادکست کارگاه این است که مباحث تئوری و کاربردی بهصورت همزمان مطرح میشوند. مهمانان معمولاً مثالهای واقعی از پروژههای موفق و ناموفق خود ارائه میدهند که شنوندگان میتوانند از این مثالها برای بهبود کار خود الهام بگیرند.
پادکست کارگاه به ویژه برای کسانی که در زمینه طراحی محصول، تجربه کاربری، مدیریت پروژه و کارآفرینی فعالیت دارند، مفید است، چون اطلاعات و تجربیات تخصصی و ارزشمندی از زبان افرادی که خودشان در این مسیر موفق بودهاند، در اختیارشان قرار میدهد.
لینک پادکست کارگاه
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
▫️پادکست کارگاه یک پادکست آموزشی و الهامبخش است که در آن به بررسی موضوعات مربوط به مهارتهای حرفهای و فردی پرداخته میشود. تولید این پادکست توسط میلاد اسلامیزاد صورت میگیرد، کسی که خودش در زمینه مهارتهای فردی و توسعه شخصی سابقه طولانی دارد. او در هر قسمت از این پادکست به موضوعات مهمی مانند دیزاین، تجربه کاربری، استارتاپها، و نحوه رشد در محیطهای کاری مختلف میپردازد.
▫️ساختار پادکست شامل مصاحبه با افراد موفق در حوزههای گوناگون است، که از آنها درباره چالشها، موفقیتها و تجربیاتشان در حرفهشان سوال میشود. مهمانان پادکست غالباً از حوزههایی مثل طراحی محصول، تجربه کاربری (UX)، کارآفرینی، مدیریت پروژه، و توسعه کسبوکار هستند. این گفتگوها بر مسائل واقعی، روندهای طراحی، توسعه محصولات، و راهبردهای موفقیت در کسبوکار متمرکز است.
▫️از جمله مهمانان این پادکست میتوان به طراحان حرفهای، کارآفرینان و مدیران شرکتهای موفق اشاره کرد. به عنوان مثال:
۱. مصاحبه با طراحان محصول: در این مصاحبهها، دیزاینرها درباره تجربیاتشان از طراحی محصول در دنیای واقعی صحبت میکنند، از چالشهای اولیه تا مرحله ارائه محصول نهایی. نکات مهمی درباره اهمیت طراحی کاربرمحور (User-Centered Design) و راهبردهای حل مشکلات کاربران بیان میشود.
۲. گفتگو با متخصصین تجربه کاربری (UX): در این قسمتها، مباحثی همچون روشهای تحقیق کاربر، تستهای کاربردپذیری، و چگونگی بهبود تجربه کاربری از طریق تحقیقات و تعامل با مشتریان به تفصیل بررسی میشود.
۳. مصاحبه با کارآفرینان استارتاپی: این گفتگوها روی رشد استارتاپها، نحوه مدیریت تیمهای کوچک و بزرگ، مواجهه با شکستها و چالشهای ساخت یک کسبوکار پایدار تمرکز دارد. افرادی که از صفر به موفقیت رسیدند، تجربیات خود را به اشتراک میگذارند.
▫️یکی از جذابترین بخشهای پادکست کارگاه این است که مباحث تئوری و کاربردی بهصورت همزمان مطرح میشوند. مهمانان معمولاً مثالهای واقعی از پروژههای موفق و ناموفق خود ارائه میدهند که شنوندگان میتوانند از این مثالها برای بهبود کار خود الهام بگیرند.
پادکست کارگاه به ویژه برای کسانی که در زمینه طراحی محصول، تجربه کاربری، مدیریت پروژه و کارآفرینی فعالیت دارند، مفید است، چون اطلاعات و تجربیات تخصصی و ارزشمندی از زبان افرادی که خودشان در این مسیر موفق بودهاند، در اختیارشان قرار میدهد.
لینک پادکست کارگاه
گردآورنده: رها کاوه
#مسیر_شغلی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
کارگاه
پادکست کارگاه
پادکست کارگاه در هر اپیزود سعی دارد تا سبک زندگی، شکل تفکر و نحوهی کار میهمان را به کشف و افشا کند. شنیدن کارگاه، مرور تجربه دیگران است
❤8👍2
پاکسازی لجن از روندهای تصمیمگیری
اخیراً زیاد به موضوع "لجن" فکر کردهام — لجن که به آرامی در لولههای قدیمی جمع میشود تا اینکه جریان مواد در نهایت متوقف میشود. روندهای تصمیمگیری که بهخوبی طراحی نشدهاند، خیلی شبیه به لولههای پر از لجن هستند: مسدود، گیجکننده و طاقتفرسا.
از ایجاد نیشها (تشویقهای کوچک) دست بردارید و شروع به کاهش لجن کنید.
پاکسازی روندهای تصمیمگیری پر از لجن که کاربران را آزار میدهد، تمرکز گزارش جدید ما تحت عنوان "کمک به کاربران برای اتخاذ تصمیمات: کاهش بار انتخاب و اجتناب از به overwhelm کاربران" است.
ریچارد تیلر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، به خاطر نظریه «نیش» (تشویقهای کوچک) خود مشهور است. این نظریه توصیف میکند که چگونه میتوان به طور غیرمستقیم افراد را برای اتخاذ تصمیمات بهتر هدایت کرد بدون اینکه آزادی انتخاب آنها را محدود کند، با استفاده از مداخلات کوچک و غیرقهرآمیز که گزینههای مفیدتر را در اولویت قرار میدهند.
هنگامی که از تیلر پرسیده شد که مرز بعدی در معماری انتخاب چیست، او بینش زیر را در مورد محدودیتهای نیشها و آنچه ممکن است تمرکز بهتری باشد، به اشتراک گذاشت:
«ممکن است مفیدتر باشد که به جای ایجاد نیشها، به کاهش لجنها (موانع) بپردازیم؛ یعنی، موانعی که تصمیمگیریهای خوب را دشوار میسازند، از بین ببریم.»
به عبارت دیگر، طراحان انتخابها (یا همان معماران انتخاب) ممکن است تلاش کنند تا تصمیمگیرندگان را به سمت انتخابهای "خوب" سوق دهند. با این حال، این تلاشها تنها تأثیر کمی خواهند داشت. در نهایت، کاربران به دلایل مختلف به انتخابهای خود ادامه خواهند داد، از جمله:
▫️از قبل تصمیم گرفتهاند که چه چیزی را انتخاب کنند.
▫️به سادگی تکرار انتخابهای قبلی خود.
▫️بیش از حد گیج هستند تا بتوانند به طور کامل گزینهها را درک کنند.
▫️به تمام اطلاعات ارائه شده توجه نمیکنند.
هیچ طراحی نمیتواند هر کاربر را قانع کند تا اقدامات مورد نظر یک سازمان را انجام دهد. در واقع، بسیاری از تلاشها برای دستکاری انتخابهای کاربران در نهایت فریبنده خواهند بود.
شاید باید کمتر بر روی قانع کردن کاربران به انجام آنچه که ما میخواهیم (اشتراک! خرید! اهدا!) تمرکز کنیم و بیشتر بر روی کمک به آنها برای انجام آنچه که خودشان از پیش میخواهند: انتخابهای مؤثر و رضایتبخش. این همان معنای "کاهش لجنها" است. جریانهای تصمیمگیری ساده به طور قابل توجهی برای سازمانها سودآور هستند. اینها میتوانند به موارد زیر منجر شوند:
افزایش رضایت: برخی از بزرگترین چالشها در هر سفر کاربر، لحظات تصمیمگیری هستند، به ویژه زمانی که این تصمیمات پیچیده یا دارای ریسک بالا باشند.
افزایش نگهداری: اگر تصمیمگیری با محصول شما آسان باشد، کاربران احتمالاً دوباره زمانی به شما مراجعه خواهند کرد که نیاز به انجام همان تصمیمات را داشته باشند.
کاهش نیاز به پشتیبانی مشتری: کاربران کمتر احتمال دارد در هنگام گیجی یا ناامیدی تماس بگیرند وقتی که میتوانند از ابتدا انتخابهایی که با آنها راضی هستند، انجام دهند.
کاهش بازپرداختها و بازگشتها: یکی از دلایل اصلی که مشتریان درخواست بازپرداخت میکنند این است که در زمان خرید، قادر به اتخاذ تصمیمی که با آن راضی باشند، نبودند.
چه نوع "تصمیماتی" مد نظر ماست؟
تمام آنها. تعداد نقشهایی که محصولات دیجیتال در تصمیمگیریهای روزمره ایفا میکنند، در حال افزایش است. من تضمین میکنم که، صرفنظر از صنعت شما، حداقل برخی از رابطها و تجربیاتی که ایجاد میکنید، به کاربران گزینههایی ارائه میدهند.
در اینجا چند مثال از صنایع مختلف آورده شده است:
تجارت الکترونیک/خردهفروشی: انتخاب رنگ محصول، اندازه یا سطح کیفیت، یا انتخاب گزینههای تحویل
مالی: انتخاب نوع حساب یا گزینههای سرمایهگذاری
بهداشت و درمان: انتخاب یک برنامه درمانی یا انتخاب یک ارائهدهنده خدمات بهداشتی
آموزش: انتخاب یک دوره یا مسیر یادگیری
سرگرمی: انتخاب محتوا برای تماشا یا موسیقی برای گوش دادن
سفر و مهماننوازی: انتخاب پرواز یا انتخاب مسیرهای ناوبری
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
اخیراً زیاد به موضوع "لجن" فکر کردهام — لجن که به آرامی در لولههای قدیمی جمع میشود تا اینکه جریان مواد در نهایت متوقف میشود. روندهای تصمیمگیری که بهخوبی طراحی نشدهاند، خیلی شبیه به لولههای پر از لجن هستند: مسدود، گیجکننده و طاقتفرسا.
از ایجاد نیشها (تشویقهای کوچک) دست بردارید و شروع به کاهش لجن کنید.
پاکسازی روندهای تصمیمگیری پر از لجن که کاربران را آزار میدهد، تمرکز گزارش جدید ما تحت عنوان "کمک به کاربران برای اتخاذ تصمیمات: کاهش بار انتخاب و اجتناب از به overwhelm کاربران" است.
ریچارد تیلر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، به خاطر نظریه «نیش» (تشویقهای کوچک) خود مشهور است. این نظریه توصیف میکند که چگونه میتوان به طور غیرمستقیم افراد را برای اتخاذ تصمیمات بهتر هدایت کرد بدون اینکه آزادی انتخاب آنها را محدود کند، با استفاده از مداخلات کوچک و غیرقهرآمیز که گزینههای مفیدتر را در اولویت قرار میدهند.
هنگامی که از تیلر پرسیده شد که مرز بعدی در معماری انتخاب چیست، او بینش زیر را در مورد محدودیتهای نیشها و آنچه ممکن است تمرکز بهتری باشد، به اشتراک گذاشت:
«ممکن است مفیدتر باشد که به جای ایجاد نیشها، به کاهش لجنها (موانع) بپردازیم؛ یعنی، موانعی که تصمیمگیریهای خوب را دشوار میسازند، از بین ببریم.»
به عبارت دیگر، طراحان انتخابها (یا همان معماران انتخاب) ممکن است تلاش کنند تا تصمیمگیرندگان را به سمت انتخابهای "خوب" سوق دهند. با این حال، این تلاشها تنها تأثیر کمی خواهند داشت. در نهایت، کاربران به دلایل مختلف به انتخابهای خود ادامه خواهند داد، از جمله:
▫️از قبل تصمیم گرفتهاند که چه چیزی را انتخاب کنند.
▫️به سادگی تکرار انتخابهای قبلی خود.
▫️بیش از حد گیج هستند تا بتوانند به طور کامل گزینهها را درک کنند.
▫️به تمام اطلاعات ارائه شده توجه نمیکنند.
هیچ طراحی نمیتواند هر کاربر را قانع کند تا اقدامات مورد نظر یک سازمان را انجام دهد. در واقع، بسیاری از تلاشها برای دستکاری انتخابهای کاربران در نهایت فریبنده خواهند بود.
شاید باید کمتر بر روی قانع کردن کاربران به انجام آنچه که ما میخواهیم (اشتراک! خرید! اهدا!) تمرکز کنیم و بیشتر بر روی کمک به آنها برای انجام آنچه که خودشان از پیش میخواهند: انتخابهای مؤثر و رضایتبخش. این همان معنای "کاهش لجنها" است. جریانهای تصمیمگیری ساده به طور قابل توجهی برای سازمانها سودآور هستند. اینها میتوانند به موارد زیر منجر شوند:
افزایش رضایت: برخی از بزرگترین چالشها در هر سفر کاربر، لحظات تصمیمگیری هستند، به ویژه زمانی که این تصمیمات پیچیده یا دارای ریسک بالا باشند.
افزایش نگهداری: اگر تصمیمگیری با محصول شما آسان باشد، کاربران احتمالاً دوباره زمانی به شما مراجعه خواهند کرد که نیاز به انجام همان تصمیمات را داشته باشند.
کاهش نیاز به پشتیبانی مشتری: کاربران کمتر احتمال دارد در هنگام گیجی یا ناامیدی تماس بگیرند وقتی که میتوانند از ابتدا انتخابهایی که با آنها راضی هستند، انجام دهند.
کاهش بازپرداختها و بازگشتها: یکی از دلایل اصلی که مشتریان درخواست بازپرداخت میکنند این است که در زمان خرید، قادر به اتخاذ تصمیمی که با آن راضی باشند، نبودند.
چه نوع "تصمیماتی" مد نظر ماست؟
تمام آنها. تعداد نقشهایی که محصولات دیجیتال در تصمیمگیریهای روزمره ایفا میکنند، در حال افزایش است. من تضمین میکنم که، صرفنظر از صنعت شما، حداقل برخی از رابطها و تجربیاتی که ایجاد میکنید، به کاربران گزینههایی ارائه میدهند.
در اینجا چند مثال از صنایع مختلف آورده شده است:
تجارت الکترونیک/خردهفروشی: انتخاب رنگ محصول، اندازه یا سطح کیفیت، یا انتخاب گزینههای تحویل
مالی: انتخاب نوع حساب یا گزینههای سرمایهگذاری
بهداشت و درمان: انتخاب یک برنامه درمانی یا انتخاب یک ارائهدهنده خدمات بهداشتی
آموزش: انتخاب یک دوره یا مسیر یادگیری
سرگرمی: انتخاب محتوا برای تماشا یا موسیقی برای گوش دادن
سفر و مهماننوازی: انتخاب پرواز یا انتخاب مسیرهای ناوبری
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید
(زمان حدودی مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده: مجتبی زینوند
#productـdesign #UX
#تجربه_کاربری #طراحی_محصول #روانشناسی
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Nielsen Norman Group
Clean the Sludge from Decision-Making Workflows
Help users make choices they’ll be satisfied with to boost satisfaction and retention by simplifying decision-making workflows.
👍4❤2
مبانی تحقیق، اصولی که هر طراح باید بداند
درک اصول تحقیق برای طراحان در جهت ایجاد تجربههای کاربرمحور ضروری است. طراحی موفق با تعریف درست مسئله آغاز میشود به نحوی که تحقیق نه تنها بر گفتههای کاربران، بلکه بر رفتار آنها نیز تمرکز کند. مطالعات مشاهدهای و فیدبکهای مداوم به طراحان کمک میکند تا ایدههای خود را با نیازهای واقعی کاربران هماهنگ کنند و از بینشهای واقعی برای بهبود استفاده کنند.
استفاده از روشهای مختلف تحقیق کلید دستیابی به دیدگاههای جامع است. ترکیب روشهای کیفی، مانند مصاحبهها، با دادههای کمی از نظرسنجیها و آنالیزها، به طراحان امکان میدهد تصمیمگیریها را با تعادل بین همدلی و منطق هدایت کنند. این رویکرد جامع بینشهای عمیق و نتایج قابل اندازهگیری ارائه میدهد.
توانایی تفسیر صحیح نتایج تحقیقات از دیگر مهارتهای ضروری یک دیزاینر است. طراحان باید الگوهای رفتاری کاربران را شناسایی کرده و از تحریفهایی که ممکن است نتایج را تحت تأثیر قرار دهند، آگاه باشند. همچنین، ایجاد پایگاههای داده تحقیقاتی به سازماندهی و ذخیره بینشها کمک میکند و امکان استفاده از دانش قبلی برای تصمیمگیریهای آتی را فراهم میکند.
درگیر کردن کاربران در طول فرآیند طراحی نیز بسیار اهمیت دارد. تست اولیه با پروتوتایپها، نهتنها ایدهها را اعتبارسنجی میکند، بلکه همکاری میان تیمهای طراحی، مهندسی و مدیریت محصول را تقویت میکند. این هماهنگی از تغییرات لحظه آخری جلوگیری کرده و تضمین میکند که راهحلها هم از نظر فنی و هم از نظر رضایت کاربران مؤثر باشند.
در نهایت، ارتباط مؤثر یافتههای تحقیقاتی، تاثیر مستقیمی بر تصمیمات طراحی دارد. ارائههای بصری مانند پرسونای کاربران یا نقشههای سفر، دادههای پیچیده را به بینشهای قابل فهم برای ذینفعان تبدیل میکند. وقتی تحقیق بهطور یکپارچه با فرآیند طراحی همراه شود، تیمها قادر به ایجاد محصولاتی معنادار و کاربرپسند خواهند بود.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری
#user_research
@Dexign فلسفه دیزاین
______
درک اصول تحقیق برای طراحان در جهت ایجاد تجربههای کاربرمحور ضروری است. طراحی موفق با تعریف درست مسئله آغاز میشود به نحوی که تحقیق نه تنها بر گفتههای کاربران، بلکه بر رفتار آنها نیز تمرکز کند. مطالعات مشاهدهای و فیدبکهای مداوم به طراحان کمک میکند تا ایدههای خود را با نیازهای واقعی کاربران هماهنگ کنند و از بینشهای واقعی برای بهبود استفاده کنند.
استفاده از روشهای مختلف تحقیق کلید دستیابی به دیدگاههای جامع است. ترکیب روشهای کیفی، مانند مصاحبهها، با دادههای کمی از نظرسنجیها و آنالیزها، به طراحان امکان میدهد تصمیمگیریها را با تعادل بین همدلی و منطق هدایت کنند. این رویکرد جامع بینشهای عمیق و نتایج قابل اندازهگیری ارائه میدهد.
توانایی تفسیر صحیح نتایج تحقیقات از دیگر مهارتهای ضروری یک دیزاینر است. طراحان باید الگوهای رفتاری کاربران را شناسایی کرده و از تحریفهایی که ممکن است نتایج را تحت تأثیر قرار دهند، آگاه باشند. همچنین، ایجاد پایگاههای داده تحقیقاتی به سازماندهی و ذخیره بینشها کمک میکند و امکان استفاده از دانش قبلی برای تصمیمگیریهای آتی را فراهم میکند.
درگیر کردن کاربران در طول فرآیند طراحی نیز بسیار اهمیت دارد. تست اولیه با پروتوتایپها، نهتنها ایدهها را اعتبارسنجی میکند، بلکه همکاری میان تیمهای طراحی، مهندسی و مدیریت محصول را تقویت میکند. این هماهنگی از تغییرات لحظه آخری جلوگیری کرده و تضمین میکند که راهحلها هم از نظر فنی و هم از نظر رضایت کاربران مؤثر باشند.
در نهایت، ارتباط مؤثر یافتههای تحقیقاتی، تاثیر مستقیمی بر تصمیمات طراحی دارد. ارائههای بصری مانند پرسونای کاربران یا نقشههای سفر، دادههای پیچیده را به بینشهای قابل فهم برای ذینفعان تبدیل میکند. وقتی تحقیق بهطور یکپارچه با فرآیند طراحی همراه شود، تیمها قادر به ایجاد محصولاتی معنادار و کاربرپسند خواهند بود.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۶ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری
#user_research
@Dexign فلسفه دیزاین
______
adobe.design
Research basics every designer should know
Leveraging design research fundamentals to improve product experiences
👍2
۷ نکته ساده در طراحی دکمه که تاثیر زیادی دارد
در طراحی UI، دکمه عنصر تعاملی اساسی است که به کاربران اجازه میدهد تا اقداماتی را انجام دهند یا در یک محصول جابجا شوند.
طراحی موثر دکمه تضمین میکند که آنها به راحتی قابل تشخیص باشند، در دسترس و هنگام تعامل با آنها بازخورد واضحی ارائه میدهند و تجربه کلی کاربر را بهبود میبخشند.
۱. متنهای دکمهها را پیچیده نکنید
دکمههای دارای متن پیچیده میتوانند به هم ریخته یا ناهموار به نظر برسند.
اسکن یک خط متن سادهتر است و اطمینان میدهد که کاربران میتوانند به سرعت عملکرد دکمه را درک کنند.
۲. از افعال عمل به عنوان برچسب دکمه استفاده کنید.
برچسبهای دکمهها به کاربران انگیزه میدهند تا اقدام کنند. همیشه از برچسبهای دکمهای استفاده کنید که برای کاربر واضح و معنادار باشد.
۳. از دکمه های غیرفعال استفاده نکنید.
دکمههای غیرفعال جریان تعامل را میشکنند.
از استفاده از دکمه غیرفعال خودداری کنید زیرا یافتن دلیل غیرفعال بودن و اینکه چه کاری باید برای فعال کردن آن انجام شود دشوار است.
۴. دکمهها را کنار هم قرار دهید.
وجود دکمهها در کنار هم امکان تصمیمگیری سریعتر را فراهم میکند زیرا کاربران میتوانند گزینهها را در یک نگاه مقایسه کنند. انباشته شدن عمودی میتواند ناخواسته یک سلسله مراتب درک شده ایجاد کند و باعث شود که یک دکمه مهمتر از دیگری به نظر برسد.
۵. دکمه اقدام اولیه را برجسته کنید.
با طراحی تصویری قویتر، دکمه اکشن اولیه را در صفحه برجسته کنید. این میتواند شامل وزن بصری، رنگ، اندازه و محل قرارگیری آن باشد.
قرار دادن دکمه اکشن اولیه بسیار مهم است. باید در جایی قرار گیرد که کاربران انتظار آن را دارند.
۶. از طراحی استاندارد دکمه استفاده کنید.
دکمهها باید شبیه دکمههای استاندارد باشند. استفاده از اشکال و سبکهای غیرمعمول باعث سردرگمی کاربران میشود. پیروی از طراحیهای استاندارد دکمهها، سازگاری را در بین برنامهها، وبسایتها و پلتفرمهای مختلف حفظ میکند.
۷. از دو آیکون در یک دکمه استفاده نکنید.
هر آیکون در یک دکمه معنای بصری خود را دارد و استفاده از دو آیکون میتواند ابهام ایجاد کند. کاربران ممکن است برای درک اینکه کدام نماد عملکرد دکمه را نشان میدهد، مشکل داشته باشند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#رابط_کاربر #دیزاین_سیستم #دکمه
#UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
در طراحی UI، دکمه عنصر تعاملی اساسی است که به کاربران اجازه میدهد تا اقداماتی را انجام دهند یا در یک محصول جابجا شوند.
طراحی موثر دکمه تضمین میکند که آنها به راحتی قابل تشخیص باشند، در دسترس و هنگام تعامل با آنها بازخورد واضحی ارائه میدهند و تجربه کلی کاربر را بهبود میبخشند.
۱. متنهای دکمهها را پیچیده نکنید
دکمههای دارای متن پیچیده میتوانند به هم ریخته یا ناهموار به نظر برسند.
اسکن یک خط متن سادهتر است و اطمینان میدهد که کاربران میتوانند به سرعت عملکرد دکمه را درک کنند.
۲. از افعال عمل به عنوان برچسب دکمه استفاده کنید.
برچسبهای دکمهها به کاربران انگیزه میدهند تا اقدام کنند. همیشه از برچسبهای دکمهای استفاده کنید که برای کاربر واضح و معنادار باشد.
۳. از دکمه های غیرفعال استفاده نکنید.
دکمههای غیرفعال جریان تعامل را میشکنند.
از استفاده از دکمه غیرفعال خودداری کنید زیرا یافتن دلیل غیرفعال بودن و اینکه چه کاری باید برای فعال کردن آن انجام شود دشوار است.
۴. دکمهها را کنار هم قرار دهید.
وجود دکمهها در کنار هم امکان تصمیمگیری سریعتر را فراهم میکند زیرا کاربران میتوانند گزینهها را در یک نگاه مقایسه کنند. انباشته شدن عمودی میتواند ناخواسته یک سلسله مراتب درک شده ایجاد کند و باعث شود که یک دکمه مهمتر از دیگری به نظر برسد.
۵. دکمه اقدام اولیه را برجسته کنید.
با طراحی تصویری قویتر، دکمه اکشن اولیه را در صفحه برجسته کنید. این میتواند شامل وزن بصری، رنگ، اندازه و محل قرارگیری آن باشد.
قرار دادن دکمه اکشن اولیه بسیار مهم است. باید در جایی قرار گیرد که کاربران انتظار آن را دارند.
۶. از طراحی استاندارد دکمه استفاده کنید.
دکمهها باید شبیه دکمههای استاندارد باشند. استفاده از اشکال و سبکهای غیرمعمول باعث سردرگمی کاربران میشود. پیروی از طراحیهای استاندارد دکمهها، سازگاری را در بین برنامهها، وبسایتها و پلتفرمهای مختلف حفظ میکند.
۷. از دو آیکون در یک دکمه استفاده نکنید.
هر آیکون در یک دکمه معنای بصری خود را دارد و استفاده از دو آیکون میتواند ابهام ایجاد کند. کاربران ممکن است برای درک اینکه کدام نماد عملکرد دکمه را نشان میدهد، مشکل داشته باشند.
🔗 برای مطالعه ادامه مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۴ دقیقه)
گردآورنده: امیرحسین معظمی
#رابط_کاربر #دیزاین_سیستم #دکمه
#UI
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
7 Simple Button Design Tips That Make a Big Impact
While working on design projects, I have developed a set of practical tips that help me maintain design standards throughout the process.
👍7❤2
بله، دیزاین میتواند شما را از هزینه کردن میلیونها تومان نجات دهد!
نه، این یک انتخاب nice to have نیست. کیس استادی تاثیر مالی تصمیمهای دیزاینی هوشمندانه در سیستمهای پرداخت
دیزاین مناسب در سیستمهای پیچیده، بهویژه در فینتک، فراتر از یک انتخاب زیباییشناسی است؛ بلکه ضرورتی است که میتواند خطاها را کاهش داده و سودآوری را افزایش دهد. در سیستمهای پرداخت، دیزاین ضعیف میتواند موجب نارضایتی کاربران و بروز خطاهای پرهزینه عملیاتی شود. برای نمونه، یک سیستم مسیریابی پرداخت با دیزاین مناسب، پردازش دادهها و تراکنشها را کارآمدتر میکند و احتمال خطاهای پرداخت را به حداقل میرساند. استفاده از رابطهای واضح و قابل فهم مانند «سیستم گرهای بوممحور» جریانهای پیچیده مسیریابی را به چیدمانهای بصری و قابل مدیریت تبدیل کرده، و بار شناختی کاربران را کاهش میدهد و امکان سفارشیسازی و جلوگیری از خطا را فراهم میکند.
این رویکرد بصری به شرکتها اجازه میدهد که مسیریابی پرداختها را به سادگی تنظیم و بهینه کنند. به جای تکیه بر فهرستهای طولانی یا رابطهای سنگین کدنویسی، کاربران میتوانند قوانین مسیریابی را بهصورت بصری به هم متصل کنند، که فهم و رفع مشکلات تنظیماتشان را آسانتر میکند. ویژگیهایی مانند nodeهای تست A/B امکان مقایسهی آنی بین گزینههای مسیریابی را فراهم کرده و به شرکتها اجازه میدهد مسیرهای بهینهتری از نظر هزینه و موفقیت را آزمایش کنند. با ارائه دادههای مرتبط با هر تست، سیستم کاربران را به تصمیمگیری آگاهانه بر اساس معیارهایی مانند موفقیت تراکنش و صرفهجویی هزینهها ترغیب میکند.
انعطافپذیری کاربران اهمیت زیادی دارد و سیستم بوممحور نیازهای کاربران فنی و همچنین افرادی که به رابطهای سنتی عادت دارند را برآورده میکند. در حالی که برخی کاربران ممکن است نمایش بصری نوآورانه بوم را ترجیح دهند، دیگران ممکن است برای مقایسههای کلی راحتتر به یک قالب فهرست کلاسیک تکیه کنند. با ارائه گزینههای هر دو نمایش، شرکتها تضمین میکنند که کاربران میتوانند دیدگاهی را انتخاب کنند که بهترین انطباق را با نیازهایشان داشته باشد و در نتیجه تجربهی کاربری ارتقا یافته و ابزار مورد پذیرش کاربران مختلف قرار گیرد.
علاوه بر این، ابزارهای حل خودکار تناقض در این دیزاین، به طور خودکار تضادهای قوانین را رفع کرده و بدون نیاز به مداخلهی دستی، بهرهوری مسیریابی را بهبود میبخشند. برای مثال، اگر دو قانون با هم تضاد داشته باشند، سیستم میتواند تحلیل کند که کدام قانون بر اساس معیارهایی مانند نرخ موفقیت و هزینهها نتیجهی بهتری خواهد داشت. این ویژگی، بار روی کاربران را کاهش داده و از بروز خطاهای پرهزینه جلوگیری میکند و به بهبود کارایی و سودآوری کلی سیستم کمک میکند.
در نهایت، این مورد نشان میدهد که سرمایهگذاری در طراحی میتواند بازده مالی چشمگیری داشته باشد، با جلوگیری از خطاها و بهبود نتایج تراکنشها. شرکتها نه تنها از دقت و کارایی بالاتر بهرهمند میشوند، بلکه رضایت و وفاداری بیشتر کاربران را نیز به دست میآورند. در محیطهای پیچیدهی فینتک، دیزاین خوب میتواند یک شرکت را متمایز کند و نشان دهد که تصمیمات دیزاینی نقشی اساسی در موفقیت تجاری دارند و نباید بهعنوان تزئین صرف در نظر گرفته شوند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری
#design_thinking
@Dexign فلسفه دیزاین
______
نه، این یک انتخاب nice to have نیست. کیس استادی تاثیر مالی تصمیمهای دیزاینی هوشمندانه در سیستمهای پرداخت
دیزاین مناسب در سیستمهای پیچیده، بهویژه در فینتک، فراتر از یک انتخاب زیباییشناسی است؛ بلکه ضرورتی است که میتواند خطاها را کاهش داده و سودآوری را افزایش دهد. در سیستمهای پرداخت، دیزاین ضعیف میتواند موجب نارضایتی کاربران و بروز خطاهای پرهزینه عملیاتی شود. برای نمونه، یک سیستم مسیریابی پرداخت با دیزاین مناسب، پردازش دادهها و تراکنشها را کارآمدتر میکند و احتمال خطاهای پرداخت را به حداقل میرساند. استفاده از رابطهای واضح و قابل فهم مانند «سیستم گرهای بوممحور» جریانهای پیچیده مسیریابی را به چیدمانهای بصری و قابل مدیریت تبدیل کرده، و بار شناختی کاربران را کاهش میدهد و امکان سفارشیسازی و جلوگیری از خطا را فراهم میکند.
این رویکرد بصری به شرکتها اجازه میدهد که مسیریابی پرداختها را به سادگی تنظیم و بهینه کنند. به جای تکیه بر فهرستهای طولانی یا رابطهای سنگین کدنویسی، کاربران میتوانند قوانین مسیریابی را بهصورت بصری به هم متصل کنند، که فهم و رفع مشکلات تنظیماتشان را آسانتر میکند. ویژگیهایی مانند nodeهای تست A/B امکان مقایسهی آنی بین گزینههای مسیریابی را فراهم کرده و به شرکتها اجازه میدهد مسیرهای بهینهتری از نظر هزینه و موفقیت را آزمایش کنند. با ارائه دادههای مرتبط با هر تست، سیستم کاربران را به تصمیمگیری آگاهانه بر اساس معیارهایی مانند موفقیت تراکنش و صرفهجویی هزینهها ترغیب میکند.
انعطافپذیری کاربران اهمیت زیادی دارد و سیستم بوممحور نیازهای کاربران فنی و همچنین افرادی که به رابطهای سنتی عادت دارند را برآورده میکند. در حالی که برخی کاربران ممکن است نمایش بصری نوآورانه بوم را ترجیح دهند، دیگران ممکن است برای مقایسههای کلی راحتتر به یک قالب فهرست کلاسیک تکیه کنند. با ارائه گزینههای هر دو نمایش، شرکتها تضمین میکنند که کاربران میتوانند دیدگاهی را انتخاب کنند که بهترین انطباق را با نیازهایشان داشته باشد و در نتیجه تجربهی کاربری ارتقا یافته و ابزار مورد پذیرش کاربران مختلف قرار گیرد.
علاوه بر این، ابزارهای حل خودکار تناقض در این دیزاین، به طور خودکار تضادهای قوانین را رفع کرده و بدون نیاز به مداخلهی دستی، بهرهوری مسیریابی را بهبود میبخشند. برای مثال، اگر دو قانون با هم تضاد داشته باشند، سیستم میتواند تحلیل کند که کدام قانون بر اساس معیارهایی مانند نرخ موفقیت و هزینهها نتیجهی بهتری خواهد داشت. این ویژگی، بار روی کاربران را کاهش داده و از بروز خطاهای پرهزینه جلوگیری میکند و به بهبود کارایی و سودآوری کلی سیستم کمک میکند.
در نهایت، این مورد نشان میدهد که سرمایهگذاری در طراحی میتواند بازده مالی چشمگیری داشته باشد، با جلوگیری از خطاها و بهبود نتایج تراکنشها. شرکتها نه تنها از دقت و کارایی بالاتر بهرهمند میشوند، بلکه رضایت و وفاداری بیشتر کاربران را نیز به دست میآورند. در محیطهای پیچیدهی فینتک، دیزاین خوب میتواند یک شرکت را متمایز کند و نشان دهد که تصمیمات دیزاینی نقشی اساسی در موفقیت تجاری دارند و نباید بهعنوان تزئین صرف در نظر گرفته شوند.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
(زمان حدودی مطالعه: ۱۲ دقیقه)
گردآورنده : فاطمه حیدری
#تجربه_کاربری
#design_thinking
@Dexign فلسفه دیزاین
______
Medium
Yes, design can save you millions
No, it’s not “nice to have”. A case study of the financial impact of smart design decisions in payment systems.
❤2👍2