انجمن ادبیات داستانی دریچه
#وودی_آلن نام اصلی #آلن_استوارت_کونیگزبرگ (زادهٔ ۳۰ نوامبر ۱۹۳۵) کارگردان، نویسنده و بازیگر آمریکایی فعالیت: او در طول شش دهه دوران حرفهای خود چندین فیلم دریافت کنندهی جایزه اسکار ساخته است. آلن فعالیت حرفهای خود را در دههٔ ۱۹۵۰ با نوشتن برای آثار…
Tofalehaye Manhattan (1).pdf
328.8 KB
#دریچه_داستان
#داستان_کوتاه
#تفالههای_منهتن
نویسنده
#وودی_آلن
مترجم
#فرید_عباسی
تعداد صفحات ۳
@daricheh93
http://Dariche93.ir
#داستان_کوتاه
#تفالههای_منهتن
نویسنده
#وودی_آلن
مترجم
#فرید_عباسی
تعداد صفحات ۳
@daricheh93
http://Dariche93.ir
❤2
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آدم وقتی با رنج خودش آشتی نکنه، همهٔ دنیا براش بهانهٔ درد میشه!
#انسان_در_جستوجوی_معنا
#ویکتور_فرانکل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آدم وقتی با رنج خودش آشتی نکنه، همهٔ دنیا براش بهانهٔ درد میشه!
#انسان_در_جستوجوی_معنا
#ویکتور_فرانکل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤4👍4
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
تنها کسی که نمیشود به او کمک کرد کسی است که دیگران را مقصر اشتباهات خود میداند!
#کارل_راجرز
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
تنها کسی که نمیشود به او کمک کرد کسی است که دیگران را مقصر اشتباهات خود میداند!
#کارل_راجرز
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍5❤2
#پاراگراف_طلایی
امید ، مثل نمک است، ارزش غذایی ندارد اما به آن طمع می دهد.
#بینایی📖
#ژوزه_ساراماگو✍
@daricheh93
Dariche93.ir
امید ، مثل نمک است، ارزش غذایی ندارد اما به آن طمع می دهد.
#بینایی📖
#ژوزه_ساراماگو✍
@daricheh93
Dariche93.ir
👍6❤2
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
اگر اصلا زندگی دارای مفهومی باشد، پس باید رنج هم معنایی داشته باشد.
#انسان_در_جستجوی_معنا
#ویکتور_فرانکل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
اگر اصلا زندگی دارای مفهومی باشد، پس باید رنج هم معنایی داشته باشد.
#انسان_در_جستجوی_معنا
#ویکتور_فرانکل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤3👍2
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
«عشق» در لحظه پدید میآید، «دوستداشتن» در امتداد زمان!
#نادر_ابراهیمی
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
«عشق» در لحظه پدید میآید، «دوستداشتن» در امتداد زمان!
#نادر_ابراهیمی
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤6👍3
#پاراگراف_طلایی
ما دیگران را دیر میشناسیم
خودمان را دیرتر...
#یک_عاشقانه_آرام📕
#نادر_ابراهیمی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
ما دیگران را دیر میشناسیم
خودمان را دیرتر...
#یک_عاشقانه_آرام📕
#نادر_ابراهیمی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤1
#اخبار_دریچه
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که در روز دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌 "طلوع صبح" نویسنده: شهاب رشیدیان
در این دوشنبه ی داستانی، داستان کوتاهی از آقای رشیدیان نقد و بررسی شد. این داستان مورد توجه اکثر منتقدین جلسه قرار گرفت.
داستان به سبک رئال است و درونمایه ی انتقادی_سیاسی دارد.
با هم نقد و تحلیلی در مورد داستان بخوانیم:
فضاسازی قوی و زنده:
صحنهی اعدام، سرمای زمستان، میدان، جمعیت و حتی جزئیات لباسها و بخاری نفتی به خوبی به تصویر کشیده شده و خواننده حس میکند وسط ماجراست.
کشمکش عاطفی و درونی:
دیدن جواد (دوست قدیمی) در جایگاه اعدامی، شوک بزرگی ایجاد میکند و این تضاد درونی (میان جمعیت که فریاد مرگ میزنند و راوی که میخواهد نجاتش بدهد) نقطهی اوج قویای دارد.
استفاده از جزئیات اجتماعی-تاریخی:
ارجاع به انقلاب، میدان اعدام، جرثقیل، صلوات و فضای عمومی، رمانتیک یا شخصی نیست؛ بلکه داستان را در بستر تاریخی مشخصی قرار میدهد. این باعث میشود داستان سندی اجتماعی هم به نظر بیاد و حاکی از قلم توانا و زیبای نویسنده هست.
پایان بندی خوب داستان:
این داستان پایان بندی ناگهانی، خوب و غیر قابل پیشبینی دارد. دست راوی داستان با چکش زخم می شود و بعد همزمان شوک اتفاق تلخی که پیش آمده ، بر سر خواننده فرود می آید.
📕انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده ی گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که در روز دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌 "طلوع صبح" نویسنده: شهاب رشیدیان
در این دوشنبه ی داستانی، داستان کوتاهی از آقای رشیدیان نقد و بررسی شد. این داستان مورد توجه اکثر منتقدین جلسه قرار گرفت.
داستان به سبک رئال است و درونمایه ی انتقادی_سیاسی دارد.
با هم نقد و تحلیلی در مورد داستان بخوانیم:
فضاسازی قوی و زنده:
صحنهی اعدام، سرمای زمستان، میدان، جمعیت و حتی جزئیات لباسها و بخاری نفتی به خوبی به تصویر کشیده شده و خواننده حس میکند وسط ماجراست.
کشمکش عاطفی و درونی:
دیدن جواد (دوست قدیمی) در جایگاه اعدامی، شوک بزرگی ایجاد میکند و این تضاد درونی (میان جمعیت که فریاد مرگ میزنند و راوی که میخواهد نجاتش بدهد) نقطهی اوج قویای دارد.
استفاده از جزئیات اجتماعی-تاریخی:
ارجاع به انقلاب، میدان اعدام، جرثقیل، صلوات و فضای عمومی، رمانتیک یا شخصی نیست؛ بلکه داستان را در بستر تاریخی مشخصی قرار میدهد. این باعث میشود داستان سندی اجتماعی هم به نظر بیاد و حاکی از قلم توانا و زیبای نویسنده هست.
پایان بندی خوب داستان:
این داستان پایان بندی ناگهانی، خوب و غیر قابل پیشبینی دارد. دست راوی داستان با چکش زخم می شود و بعد همزمان شوک اتفاق تلخی که پیش آمده ، بر سر خواننده فرود می آید.
📕انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده ی گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
❤2👏1
#پاراگراف_دریچه
این اولین زمستانی بود که از آسمون اش هیچی نمی بارید، ولی یخ بندان شده بود. شب قبل آسمان به رنگ سرخ در آمد، ولی برفی نبارید! مردمی که ایستاده بودن، شاکی از اینکه چرا اعدامی رو دیر میارن.
یک نجاری دور میدان، تو یک حلب روغن آتش روشن کرد. مردها رفتن دورش جمع شدن. زنها با چادر جلوی دهانشون رو گرفته بودن و حرف میزدن.
زیب اورکت آمریکاییم رو بالا کشیدم. یادم رفته بود کلاه سرم کنم. از شدت سرما گوشهام درد می کرد. همه منتظر اون آدمی بودیم که میخواستن برای چی اعدامش کنن. هر دفعه فرق می کرد. یکی برای رابطه نامشروع، یکی به خاطر مواد مخدر، ولی بیشترین اعدامی که دیدم، به خاطر ضد انقلاب بودنشون بود. اونها وقتی اعدام میشدن اصلا پشیمونی رو تو چهرشون نمی دیدم.
#طلوع_صبح
#شهاب_رشیدیان✍
@daricheh93
Dariche93.ir
این اولین زمستانی بود که از آسمون اش هیچی نمی بارید، ولی یخ بندان شده بود. شب قبل آسمان به رنگ سرخ در آمد، ولی برفی نبارید! مردمی که ایستاده بودن، شاکی از اینکه چرا اعدامی رو دیر میارن.
یک نجاری دور میدان، تو یک حلب روغن آتش روشن کرد. مردها رفتن دورش جمع شدن. زنها با چادر جلوی دهانشون رو گرفته بودن و حرف میزدن.
زیب اورکت آمریکاییم رو بالا کشیدم. یادم رفته بود کلاه سرم کنم. از شدت سرما گوشهام درد می کرد. همه منتظر اون آدمی بودیم که میخواستن برای چی اعدامش کنن. هر دفعه فرق می کرد. یکی برای رابطه نامشروع، یکی به خاطر مواد مخدر، ولی بیشترین اعدامی که دیدم، به خاطر ضد انقلاب بودنشون بود. اونها وقتی اعدام میشدن اصلا پشیمونی رو تو چهرشون نمی دیدم.
#طلوع_صبح
#شهاب_رشیدیان✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤3👌1
Forwarded from Marzi Ganji
#اخباردریچه
با نزدیک شدن به موعد اعلام برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵ گمانهزنیهایی درباره برنده امسال این جایزه صورت گرفته و همچنان نام نویسندگان پرآوازهای همچون «هاروکی موراکامی» و «مارگارت اتوود» در بین شانسهای احتمالی به چشم میخورد.
برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۵ هفته آینده، پنجشنبه ۹ اکتبر، اعلام خواهد شد. مثل همیشه، درباره برنده این جایزه گمانهزنی شده است.
«لیتهاب» نوشت، امسال هم مانند سالهای قبل، اسامی آشنایی در صدر فهرست سایت شرطبندی بریتانیایی NicerOdds هستند. «جرالد مورنین»، نویسنده استرالیایی همچنان در صدر قرار دارد و طی دو سال گذشته همیشه در سه رتبه اول بوده است. به نظر میرسد افرادی که درباره برنده امسال نوبل ادبیات گمانهزنی کردهاند از «کان شو»، که دو سال گذشته شماره یک بود، ناامید شدهاند و اکنون از پنج رتبه اول خارج شده است.
«مارگارت اتوود»، نویسنده و شاعر، هم سقوط قابل توجهی داشته است، اما شاهد صعود «الکسیس رایت» و حضور شگفتآور «کریستینا ریورا گارسیا» در مقام سوم هستیم.
«پل سایمون» هم دوباره ظاهر شده است و البته «هاروکی موراکامی» نیز به نظر میرسد از سوی افرادی که گمانهزنی میکنند به عنوان یکی از شانسهای مهم درنظر گرفته شده است.
سال گذشته، «هان کانگ»، رماننویس ۵۳ساله اهل کرهجنوبی به عنوان صد و هفدهمین برنده نوبل ادبیات انتخاب شد.
«هان کانگ» برای «نثر شاعرانه قدرتمندی که با آسیبهای تاریخی مواجهه داشته و شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند» به عنوان برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴ برگزیده شد.
او آثاری از جمله «گیاهخوار»، «کتاب سفید»، «اعمال انسانی» و «درسهای یونانی» را منتشر کرده است.
«کانگ» نویسندگی را از سال ۱۹۹۳ میلادی و با انتشار چندین شعر در مجله «ادبیات و جامعه» آغاز کرد. نخستین نثر او در سال ۱۹۹۵ در قالب مجموعه داستانهای کوتاهی با عنوان «عشق یوسو» منتشر شد.
او با انتشار رمان «گیاهخوار» به موفقیت جهانی دست پیدا کرد. کانگ در سال ۲۰۱۶ میلادی برای نگارش این رمان که داستان آن به سه قسمت تقسیم شده است برنده جایزه «بوکر بینالمللی» شد.
@daricheh93
dariche93.ir
با نزدیک شدن به موعد اعلام برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۵ گمانهزنیهایی درباره برنده امسال این جایزه صورت گرفته و همچنان نام نویسندگان پرآوازهای همچون «هاروکی موراکامی» و «مارگارت اتوود» در بین شانسهای احتمالی به چشم میخورد.
برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۵ هفته آینده، پنجشنبه ۹ اکتبر، اعلام خواهد شد. مثل همیشه، درباره برنده این جایزه گمانهزنی شده است.
«لیتهاب» نوشت، امسال هم مانند سالهای قبل، اسامی آشنایی در صدر فهرست سایت شرطبندی بریتانیایی NicerOdds هستند. «جرالد مورنین»، نویسنده استرالیایی همچنان در صدر قرار دارد و طی دو سال گذشته همیشه در سه رتبه اول بوده است. به نظر میرسد افرادی که درباره برنده امسال نوبل ادبیات گمانهزنی کردهاند از «کان شو»، که دو سال گذشته شماره یک بود، ناامید شدهاند و اکنون از پنج رتبه اول خارج شده است.
«مارگارت اتوود»، نویسنده و شاعر، هم سقوط قابل توجهی داشته است، اما شاهد صعود «الکسیس رایت» و حضور شگفتآور «کریستینا ریورا گارسیا» در مقام سوم هستیم.
«پل سایمون» هم دوباره ظاهر شده است و البته «هاروکی موراکامی» نیز به نظر میرسد از سوی افرادی که گمانهزنی میکنند به عنوان یکی از شانسهای مهم درنظر گرفته شده است.
سال گذشته، «هان کانگ»، رماننویس ۵۳ساله اهل کرهجنوبی به عنوان صد و هفدهمین برنده نوبل ادبیات انتخاب شد.
«هان کانگ» برای «نثر شاعرانه قدرتمندی که با آسیبهای تاریخی مواجهه داشته و شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند» به عنوان برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۴ برگزیده شد.
او آثاری از جمله «گیاهخوار»، «کتاب سفید»، «اعمال انسانی» و «درسهای یونانی» را منتشر کرده است.
«کانگ» نویسندگی را از سال ۱۹۹۳ میلادی و با انتشار چندین شعر در مجله «ادبیات و جامعه» آغاز کرد. نخستین نثر او در سال ۱۹۹۵ در قالب مجموعه داستانهای کوتاهی با عنوان «عشق یوسو» منتشر شد.
او با انتشار رمان «گیاهخوار» به موفقیت جهانی دست پیدا کرد. کانگ در سال ۲۰۱۶ میلادی برای نگارش این رمان که داستان آن به سه قسمت تقسیم شده است برنده جایزه «بوکر بینالمللی» شد.
@daricheh93
dariche93.ir
Forwarded from Marzi Ganji
دبیرخانه «هفتمین دوسالانه جایزه داستان سیمرغ نیشابور» نامزدهای این جایزه را معرفی کرد.
۲۴ داستاننویس در بخش ملی و ۱۰ داستاننویس در بخش منطقهای (ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور) به مرحله نیمهپایانی این جایزه راه یافتهاند.
بنا بر اعلام، ۶۰۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور به جایزه «داستان سیمرغ» داستان ارسال کردند که بیشترین داستانها به ترتیب از استانهای تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، گیلان، خوزستان و کرمانشاه بوده است. همچنین از کشورهای آمریکا، کانادا، آلمان، استرالیا، سوئد، اتریش، امارات و افغانستان داستانهایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.
هفتمین جایزه داستان سیمرغ» در دو بخش ملی (ویژه نویسندگان فارسیزبان) و منطقهای (ویژه نویسندگان نیشابوری) و با حضور شش داور مطرح کشوری برگزار میشود.
برای اطلاع از اسامی برگزیدگان به لینک زیر مراجعه شود:
isna.ir/xdVbbf
@daricheh93
dariche93.ir
۲۴ داستاننویس در بخش ملی و ۱۰ داستاننویس در بخش منطقهای (ویژه نویسندگان ساکن نیشابور و متولد نیشابور در داخل و خارج از کشور) به مرحله نیمهپایانی این جایزه راه یافتهاند.
بنا بر اعلام، ۶۰۰ نویسنده از داخل و خارج از کشور به جایزه «داستان سیمرغ» داستان ارسال کردند که بیشترین داستانها به ترتیب از استانهای تهران، خراسان رضوی، فارس، اصفهان، گیلان، خوزستان و کرمانشاه بوده است. همچنین از کشورهای آمریکا، کانادا، آلمان، استرالیا، سوئد، اتریش، امارات و افغانستان داستانهایی به دبیرخانه این جایزه ادبی رسیده است.
هفتمین جایزه داستان سیمرغ» در دو بخش ملی (ویژه نویسندگان فارسیزبان) و منطقهای (ویژه نویسندگان نیشابوری) و با حضور شش داور مطرح کشوری برگزار میشود.
برای اطلاع از اسامی برگزیدگان به لینک زیر مراجعه شود:
isna.ir/xdVbbf
@daricheh93
dariche93.ir
❤1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آنچه را که دوست دارید دیگری برایتان انجام دهد، خودتان برای خود انجام دهید.
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آنچه را که دوست دارید دیگری برایتان انجام دهد، خودتان برای خود انجام دهید.
#نیمه_تاریک_وجود
#دبی_فورد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍8
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی نادر است و بیانصافی است که انسان آن را از همهکس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی نادر است و بیانصافی است که انسان آن را از همهکس طلب کند.
#ژان_کریستف
#رومن_رولان
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤4👍2
#پاراگراف_طلایی
گیاهخواری صرفا ژستی نمادین نیست. همچنین تلاشی برای منزوی ساختن خود از واقعیتهای زشتِ جهان هم نیست، که خود را بدونِ مسئولیتی در قبال ستم و کشتارِ سرتاسر جهان پاکیزه نگاه داریم. گیاهخواری گامی علمی و کارآمد است که با انتخاب آن میتوان هم به کشتن حیوانات خاتمه داد و هم به وارد ساختن رنج به آنها.
#آزادی_حیوانات📗
#پیتر_سینگر✍
@daricheh93
Dariche93.ir
گیاهخواری صرفا ژستی نمادین نیست. همچنین تلاشی برای منزوی ساختن خود از واقعیتهای زشتِ جهان هم نیست، که خود را بدونِ مسئولیتی در قبال ستم و کشتارِ سرتاسر جهان پاکیزه نگاه داریم. گیاهخواری گامی علمی و کارآمد است که با انتخاب آن میتوان هم به کشتن حیوانات خاتمه داد و هم به وارد ساختن رنج به آنها.
#آزادی_حیوانات📗
#پیتر_سینگر✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤1👏1🤔1
#اخبار_دریچه
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که دوشنبه برگزار شد، داستانی نقد و بررسی شد.
🖌 «دختر خیابان آفتابگردان» نویسنده: سید روح الله مجتهدی
در جلسه ی این هفته ی انجمن ، داستان «دختر خیابان آفتابگردان» اثر آقای مجتهدی، مهمان محترم انجمن دریچه، نقد شد و این داستان مورد توجه منتقدین جلسه قرار گرفت.
«دختر خیابان آفتابگردان» داستانی است خلاقانه، به سبک مدرن با زاویه ی دید تک گوی درونی، نگاهی تازه به زخم درون، نگاه دیگری به جهان.
با هم تحلیلی را در این زمینه بخوانیم:
اسم داستان دختر خیابان آفتابگردان با درون مایه هماهنگی دارد و انتخاب خوبی است.
نقاط مثبت داستان:
تصویرپردازی قوی و متفاوت:
تصاویر بدیع مثل نفرین بدعکسی، کولیها، تلفیق دوربین و تفنگ، استعارههای کیهانی.
ایدهی مرکزی جذاب: پیوند بین عکاسی و تیراندازی، و نقد اجتماعی (اینستاگرام، نگاه دیگران). جان بخشی به اشیا : دوربین، تفنگ، ...(تفنگی که حس دارد و اشک می ریزد.)
پایان سردرگم و معلق داستان: باعث میشود خواننده بعد از متن هم به فکر فرو رود و داستان را از نو در ذهنش بسازد.
متن شبیه مونولوگ درونی است، با حالتی شاعرانه.
جملات بسیار زیبایی نویسنده به کار برده مثل: آسمان چیزی جز حجم بینهایتی از دروغ نیست...
داستان انتقادی است به جهان کنونی، عصر تبادل انرژی، تکنولوژی و موبایل، عکس هایی که سلبریتی ها در صفحه شان می گذارند تا کرور کرور لایک دریافت کنند...
نویسنده در پس پوچی و بی معنایی دنیا، خواننده را در دنیایی رویا زده و پر شگفتی رها می کند تا خود خواننده به درک و کشف تازه ای برسد.
خلاقیت و نوآفرینی نویسنده ستودنی است.
📕انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که دوشنبه برگزار شد، داستانی نقد و بررسی شد.
🖌 «دختر خیابان آفتابگردان» نویسنده: سید روح الله مجتهدی
در جلسه ی این هفته ی انجمن ، داستان «دختر خیابان آفتابگردان» اثر آقای مجتهدی، مهمان محترم انجمن دریچه، نقد شد و این داستان مورد توجه منتقدین جلسه قرار گرفت.
«دختر خیابان آفتابگردان» داستانی است خلاقانه، به سبک مدرن با زاویه ی دید تک گوی درونی، نگاهی تازه به زخم درون، نگاه دیگری به جهان.
با هم تحلیلی را در این زمینه بخوانیم:
اسم داستان دختر خیابان آفتابگردان با درون مایه هماهنگی دارد و انتخاب خوبی است.
نقاط مثبت داستان:
تصویرپردازی قوی و متفاوت:
تصاویر بدیع مثل نفرین بدعکسی، کولیها، تلفیق دوربین و تفنگ، استعارههای کیهانی.
ایدهی مرکزی جذاب: پیوند بین عکاسی و تیراندازی، و نقد اجتماعی (اینستاگرام، نگاه دیگران). جان بخشی به اشیا : دوربین، تفنگ، ...(تفنگی که حس دارد و اشک می ریزد.)
پایان سردرگم و معلق داستان: باعث میشود خواننده بعد از متن هم به فکر فرو رود و داستان را از نو در ذهنش بسازد.
متن شبیه مونولوگ درونی است، با حالتی شاعرانه.
جملات بسیار زیبایی نویسنده به کار برده مثل: آسمان چیزی جز حجم بینهایتی از دروغ نیست...
داستان انتقادی است به جهان کنونی، عصر تبادل انرژی، تکنولوژی و موبایل، عکس هایی که سلبریتی ها در صفحه شان می گذارند تا کرور کرور لایک دریافت کنند...
نویسنده در پس پوچی و بی معنایی دنیا، خواننده را در دنیایی رویا زده و پر شگفتی رها می کند تا خود خواننده به درک و کشف تازه ای برسد.
خلاقیت و نوآفرینی نویسنده ستودنی است.
📕انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
#پاراگراف_دریچه
رشتهی شکارهایم چند روز پیش پاره شد. وقتی دست توی جیب فرو کرده خوش و خرّم سوت میزدم. وسط یک خیابان پر از گل آفتاب گردان چشمم به "او" افتاد. با یک لباس اطلسی رنگ دوربین گرفته بود دستش. از گلها عکس میگرفت. چشمش افتاد به من.موهای خرمایی بلندش را از چشمش کنار زد و عمیق کند وکاوم کرد. بین مردها و زنها بعضی وقتها یک حس نگفتنی پیش میآید. بدون هیچ حرفی به هم وصل میشوند. بی مقدمه جلو رفتم. موهای خرماییاش را بو کردم. خندید. شعلهی پر رمز و رازی از چشمش زبانه کشید و در تمام تنم پخش شد. من را نشاند کنار گل های آفتابگردان و بنا کرد عکس گرفتن. عکس گرفتنهایش اما هیچ درد نداشت. انگار نه انگار بدعکس ترین موجود عالمم. بعد که با ذوق جلو آمد و عکس ها را نشانم داد فهمیدم فقط از تنم عکس گرفته.
دختر خیابان آفتابگردان عکاس تنها بود. صورت ها را دوست نداشت. انگار بعد از سالها آلودگی در مجلل ترین حمام دنیا دوش گرفته باشم. زخم بد عکس بودنم خوب شد.
#دختر_خیابان_آفتابگردان
#سید_روح_الله_مجتهدی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
رشتهی شکارهایم چند روز پیش پاره شد. وقتی دست توی جیب فرو کرده خوش و خرّم سوت میزدم. وسط یک خیابان پر از گل آفتاب گردان چشمم به "او" افتاد. با یک لباس اطلسی رنگ دوربین گرفته بود دستش. از گلها عکس میگرفت. چشمش افتاد به من.موهای خرمایی بلندش را از چشمش کنار زد و عمیق کند وکاوم کرد. بین مردها و زنها بعضی وقتها یک حس نگفتنی پیش میآید. بدون هیچ حرفی به هم وصل میشوند. بی مقدمه جلو رفتم. موهای خرماییاش را بو کردم. خندید. شعلهی پر رمز و رازی از چشمش زبانه کشید و در تمام تنم پخش شد. من را نشاند کنار گل های آفتابگردان و بنا کرد عکس گرفتن. عکس گرفتنهایش اما هیچ درد نداشت. انگار نه انگار بدعکس ترین موجود عالمم. بعد که با ذوق جلو آمد و عکس ها را نشانم داد فهمیدم فقط از تنم عکس گرفته.
دختر خیابان آفتابگردان عکاس تنها بود. صورت ها را دوست نداشت. انگار بعد از سالها آلودگی در مجلل ترین حمام دنیا دوش گرفته باشم. زخم بد عکس بودنم خوب شد.
#دختر_خیابان_آفتابگردان
#سید_روح_الله_مجتهدی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤2