#پاراگراف_طلایی
مادر من اهل فال گرفتن نبود. می گفت: فال ما را خدا گرفته. از صبح می رفت کار می کرد و شب خسته برمی گشت خانه و وقت این جور کارها را نداشت.
#خانه_لهستانی_ها📖
#مرجان_شیرمحمدی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
مادر من اهل فال گرفتن نبود. می گفت: فال ما را خدا گرفته. از صبح می رفت کار می کرد و شب خسته برمی گشت خانه و وقت این جور کارها را نداشت.
#خانه_لهستانی_ها📖
#مرجان_شیرمحمدی✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤7
Forwarded from Marzi Ganji
#اخبار‌دریچه
چاپ تازه رمان «کلئوپاترا» نوشته کارلو ماریا فرانزو با ترجمه رضا براهنی به‌زودی منتشر می‌شود.
در خبر معرفی این کتاب آمده است: کارلو ماریا فرانزو نویسنده ایتالیایی این کتاب متولد سال ۱۸۹۲ و درگذشته به سال ۱۹۸۶ است که «کلئوپاترا»ی او برای اولین بار سال ۱۹۶۲ چاپ و اساس یک فیلم سینمایی اقتباسی با همین نام شد. فیلم مورد اشاره هم یک سال پس از چاپ کتاب با کارگردانی جوزف ال. منکیه‌ویچ و بازی الیزابت تیلور و ریچارد برتون ساخته شد.
ترجمه رضا براهنی از رمان یادشده، شصت و سومین عنوان از مجموعه «داستان خارجی» انتشارات امیرکبیر بود که برای اولین بار سال ۱۳۴۲ چاپ شد و چاپ دومش سال ۱۳۹۹ عرضه شد. با پایان نسخه‌های موجود در بازار نشر، سومین چاپ این کتاب به زودی با طراحی جدید منتشر و عرضه می‌شود.
رمان مورد اشاره درباره «کلئوپاترا» به عنوان آخرین فرعون مصر است که تلاش می‌کند از قلمرو حکومتش مقابل امپراتوری روم دفاع کند و در این راه چالش‌های زیادی دارد. کلئوپاترا زندگی پر فراز و نشیبی داشته است؛ او هم دشمن روم بود هم معشوقه سزار. این زن از نسل خاندان سلطنتی بطلمیوس بود که پس از مرگ اسکندر مقدونی حدود ۳ قرن بر مصر فرمانروایی کردند. کلئوپاترا در متون تاریخی به عنوان زنی بسیار زیبا و جاه‌طلب شناخته می‌شود که در ۱۸ سالگی فرمانروای مصر شد اما در ابتدای امر چون فرمانروایی برای زنان ممنوع بود، این مقام را با پدر و برادرانش شریک شد.
isna.ir/xdV3Zc
@daricheh93
dariche93.ir
چاپ تازه رمان «کلئوپاترا» نوشته کارلو ماریا فرانزو با ترجمه رضا براهنی به‌زودی منتشر می‌شود.
در خبر معرفی این کتاب آمده است: کارلو ماریا فرانزو نویسنده ایتالیایی این کتاب متولد سال ۱۸۹۲ و درگذشته به سال ۱۹۸۶ است که «کلئوپاترا»ی او برای اولین بار سال ۱۹۶۲ چاپ و اساس یک فیلم سینمایی اقتباسی با همین نام شد. فیلم مورد اشاره هم یک سال پس از چاپ کتاب با کارگردانی جوزف ال. منکیه‌ویچ و بازی الیزابت تیلور و ریچارد برتون ساخته شد.
ترجمه رضا براهنی از رمان یادشده، شصت و سومین عنوان از مجموعه «داستان خارجی» انتشارات امیرکبیر بود که برای اولین بار سال ۱۳۴۲ چاپ شد و چاپ دومش سال ۱۳۹۹ عرضه شد. با پایان نسخه‌های موجود در بازار نشر، سومین چاپ این کتاب به زودی با طراحی جدید منتشر و عرضه می‌شود.
رمان مورد اشاره درباره «کلئوپاترا» به عنوان آخرین فرعون مصر است که تلاش می‌کند از قلمرو حکومتش مقابل امپراتوری روم دفاع کند و در این راه چالش‌های زیادی دارد. کلئوپاترا زندگی پر فراز و نشیبی داشته است؛ او هم دشمن روم بود هم معشوقه سزار. این زن از نسل خاندان سلطنتی بطلمیوس بود که پس از مرگ اسکندر مقدونی حدود ۳ قرن بر مصر فرمانروایی کردند. کلئوپاترا در متون تاریخی به عنوان زنی بسیار زیبا و جاه‌طلب شناخته می‌شود که در ۱۸ سالگی فرمانروای مصر شد اما در ابتدای امر چون فرمانروایی برای زنان ممنوع بود، این مقام را با پدر و برادرانش شریک شد.
isna.ir/xdV3Zc
@daricheh93
dariche93.ir
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
جهان یک کتاب است و کسانی که سفر نمی‌کنند، تنها یک صفحه از آن را می‌خوانند.
#سنت_آگوستین
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
جهان یک کتاب است و کسانی که سفر نمی‌کنند، تنها یک صفحه از آن را می‌خوانند.
#سنت_آگوستین
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤7👍4
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
چنان به مردم خوش‌بین باش که انگار جملگی خوبند و چنان به خودت تکیه کن انگار هیچ خیری در مردم نیست!
#عباس_محمودالعقاد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
چنان به مردم خوش‌بین باش که انگار جملگی خوبند و چنان به خودت تکیه کن انگار هیچ خیری در مردم نیست!
#عباس_محمودالعقاد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍7
#پاراگراف_طلایی
در دنیایی که من شناختم، آدم ها تقریبا همیشه مضطرب اند و وقت ندارند…
نمی دانم چطوری آدم ها، کارشان را انجام می دهند و برای بقیه ی زندگی هم وقت پیدا می کنند.
#اتاق📖
#اما_دون_اهو✍
@daricheh93
dariche93.ir
در دنیایی که من شناختم، آدم ها تقریبا همیشه مضطرب اند و وقت ندارند…
نمی دانم چطوری آدم ها، کارشان را انجام می دهند و برای بقیه ی زندگی هم وقت پیدا می کنند.
#اتاق📖
#اما_دون_اهو✍
@daricheh93
dariche93.ir
👍4❤1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
هرچه انسان کمتر برای ارتباط با دیگران احساس نیاز کند، پایان بهتری در انتظارش است.
#اضطراب_موقعیت
#آلن_دوباتن
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
هرچه انسان کمتر برای ارتباط با دیگران احساس نیاز کند، پایان بهتری در انتظارش است.
#اضطراب_موقعیت
#آلن_دوباتن
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍9❤2🤔1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
رویای بزرگ داشته باش، حتی اگر بقیه آن را غیرممکن بدانند.
#والت_دیزنی
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
رویای بزرگ داشته باش، حتی اگر بقیه آن را غیرممکن بدانند.
#والت_دیزنی
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍9❤1
#پاراگراف_طلایی
بهترین چیز موزه این بود که در آن همیشه هرچیزی درست سرجای خودش بود. کسی آنها را جابجا نمی کرد. اگر آدم صدهزار مرتبه هم به آنجا برود می بیند که باز هم آن مرد اسکیمو تازه از گرفتن آن دو ماهی خلاص شده، هنوز پرنده ها دارند به طرف جنوب پرواز می کنند، گوزن ها با شاخ های قشنگ و بلندشان و پاهای لاغر و دوست داشتنی شان دارند از حفره ی وسط دریاچه آب می خورند و هنوز هم آن زن سرخپوست مشغول بافتن همان جاجیم است. هیچکس تغییر نمی کند و جور دیگری نمی شود.
بعضی از چیزها باید همان طور که هستند باشند و تغییر نکنند...
#ناطوردشت 📕
#جی_دی_سلینجر✍
@daricheh93
Dariche93.ir
بهترین چیز موزه این بود که در آن همیشه هرچیزی درست سرجای خودش بود. کسی آنها را جابجا نمی کرد. اگر آدم صدهزار مرتبه هم به آنجا برود می بیند که باز هم آن مرد اسکیمو تازه از گرفتن آن دو ماهی خلاص شده، هنوز پرنده ها دارند به طرف جنوب پرواز می کنند، گوزن ها با شاخ های قشنگ و بلندشان و پاهای لاغر و دوست داشتنی شان دارند از حفره ی وسط دریاچه آب می خورند و هنوز هم آن زن سرخپوست مشغول بافتن همان جاجیم است. هیچکس تغییر نمی کند و جور دیگری نمی شود.
بعضی از چیزها باید همان طور که هستند باشند و تغییر نکنند...
#ناطوردشت 📕
#جی_دی_سلینجر✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤4👍1
#اخبار_دریچه
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌" بی حکم " نویسنده: لیدا صفایی
در این دوشنبه ی داستانی، اولین داستان کوتاه خانم صفایی، عضو جدید انجمن دریچه، نقد شد و مورد توجه اکثریت اعضای انجمن قرار گرفت و تلاش ایشون تحسین برانگیز است.
نقاط قوت
1. متن پر از حس خفقان، سردرگمی و فشار عاطفی است. این فضا خواننده را به درون ذهن و موقعیت شخصیت پرتاب می‌کند.
2. جملات شکسته، پر از ایهام و گسست، حس ذهنیِ آشفته و کشاکش درونی را به خوبی منتقل کرده است.
3. موضوعاتی مثل گناه، مادر، مرگ، رهایی، و بازخواست از گذشته در متن تکرار می‌شود و لایه‌ای نمادین به داستان می‌دهد.
ضعف‌ها
1. متن به‌قدری پیچیده و در هم تنیده است که ارتباط خطی روایت از دست می‌رود. خواننده گاهی نمی‌فهمد چه کسی با چه کسی حرف می‌زند یا چه رخ می‌دهد. این بیش از حد گنگ شدن، اثرگذاری را کم می‌کند.
2. نمادها زیاد هستند اما بعضی بدون ریشه یا پیوند روشن با بقیه روایت رها می‌شوند. این کار باعث می‌شود داستان به‌جای «نمادین»، «مغشوش» به نظر برسد.
3.ما بیشتر با صداها، حس‌ها و نمادها روبه‌رو هستیم تا شخصیت‌هایی که گوشت و پوست دارند. به همین دلیل سخت می‌شود با شخصیت همدلی یا فاصله‌ی عاطفی پیدا کرد.
4. بسیاری از جملات، حس یا مضمون یکسانی را بارها تکرار می‌کنند. این کار گاهی ریتم را کند می‌کند و تأثیر جمله‌ها را کم‌رنگ.
پیشنهاد برای بهبود
لازم است یک خط روایی مشخص‌تر (حتی کوتاه و ساده) ایجاد شود تا لایه‌های نمادین روی آن سوار شوند.
بهتر است نمادها محدودتر و پرورده‌تر باشند؛ مثلاً اگر «مادر» نقش محوری دارد، باید این محوریت به‌صورت مشخص و ملموس نشان داده شود.
زبان شکسته و آشفته خوب است، اما می‌تواند با میزانی تعادل همراه باشد تا خواننده بین گم‌شدگی و درک، تعلیق داشته باشد نه سردرگمی مطلق.
انجمن دریچه به این خانم نویسنده ی پر تلاش با قلم زیباشون تبریک می گوید.
📕 انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده ی گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌" بی حکم " نویسنده: لیدا صفایی
در این دوشنبه ی داستانی، اولین داستان کوتاه خانم صفایی، عضو جدید انجمن دریچه، نقد شد و مورد توجه اکثریت اعضای انجمن قرار گرفت و تلاش ایشون تحسین برانگیز است.
نقاط قوت
1. متن پر از حس خفقان، سردرگمی و فشار عاطفی است. این فضا خواننده را به درون ذهن و موقعیت شخصیت پرتاب می‌کند.
2. جملات شکسته، پر از ایهام و گسست، حس ذهنیِ آشفته و کشاکش درونی را به خوبی منتقل کرده است.
3. موضوعاتی مثل گناه، مادر، مرگ، رهایی، و بازخواست از گذشته در متن تکرار می‌شود و لایه‌ای نمادین به داستان می‌دهد.
ضعف‌ها
1. متن به‌قدری پیچیده و در هم تنیده است که ارتباط خطی روایت از دست می‌رود. خواننده گاهی نمی‌فهمد چه کسی با چه کسی حرف می‌زند یا چه رخ می‌دهد. این بیش از حد گنگ شدن، اثرگذاری را کم می‌کند.
2. نمادها زیاد هستند اما بعضی بدون ریشه یا پیوند روشن با بقیه روایت رها می‌شوند. این کار باعث می‌شود داستان به‌جای «نمادین»، «مغشوش» به نظر برسد.
3.ما بیشتر با صداها، حس‌ها و نمادها روبه‌رو هستیم تا شخصیت‌هایی که گوشت و پوست دارند. به همین دلیل سخت می‌شود با شخصیت همدلی یا فاصله‌ی عاطفی پیدا کرد.
4. بسیاری از جملات، حس یا مضمون یکسانی را بارها تکرار می‌کنند. این کار گاهی ریتم را کند می‌کند و تأثیر جمله‌ها را کم‌رنگ.
پیشنهاد برای بهبود
لازم است یک خط روایی مشخص‌تر (حتی کوتاه و ساده) ایجاد شود تا لایه‌های نمادین روی آن سوار شوند.
بهتر است نمادها محدودتر و پرورده‌تر باشند؛ مثلاً اگر «مادر» نقش محوری دارد، باید این محوریت به‌صورت مشخص و ملموس نشان داده شود.
زبان شکسته و آشفته خوب است، اما می‌تواند با میزانی تعادل همراه باشد تا خواننده بین گم‌شدگی و درک، تعلیق داشته باشد نه سردرگمی مطلق.
انجمن دریچه به این خانم نویسنده ی پر تلاش با قلم زیباشون تبریک می گوید.
📕 انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده ی گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
#پاراگراف_دریچه
چنان مینمود که عزراییل را دیده و فرشته ی مرگ خبر عروجش را در گوشش زمزمه کرده و دیگر تسلیم او شده بود.
وزنه ی گرانی که همیشه بر شانه هایش سنگینی می کرد را بر زمین نهاده بود. لبخندی ژرف از اعماق نگاهش به چشم میخورد سر به آسمان کرد و همانجا لبه ی حوض کنار باغچه روی سنگهای رنگ شده آبی یخ زده از شبنم های صبحگاهی دراز کشید.
#بی_حکم
#لیدا_صفایی✍
@daricheh93
Daricheh93.ir
چنان مینمود که عزراییل را دیده و فرشته ی مرگ خبر عروجش را در گوشش زمزمه کرده و دیگر تسلیم او شده بود.
وزنه ی گرانی که همیشه بر شانه هایش سنگینی می کرد را بر زمین نهاده بود. لبخندی ژرف از اعماق نگاهش به چشم میخورد سر به آسمان کرد و همانجا لبه ی حوض کنار باغچه روی سنگهای رنگ شده آبی یخ زده از شبنم های صبحگاهی دراز کشید.
#بی_حکم
#لیدا_صفایی✍
@daricheh93
Daricheh93.ir
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آدم باید جایی باشد که در آن دوست داشته شود، نه جایی که باید برای دوست داشتنی بودن بجنگد!
#کافکا
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
آدم باید جایی باشد که در آن دوست داشته شود، نه جایی که باید برای دوست داشتنی بودن بجنگد!
#کافکا
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍4❤3
انجمن ادبیات داستانی دریچه
#گابریل_گارسیا_مارکز (زادهٔ ۶ مارس ۱۹۲۷ – درگذشتهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۱۴) رمان‌نویس، نویسنده، روزنامه نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی فعالیت: گابریل خوزه گارسیا را پدربزرگ و مادربزرگش در شهر فقیر آراکاتاکا در شمال کلمبیا بزرگ کردند. وی در بوگاتا، پایتخت کلمبیا،…
Kesi in Golhaye Sorkh ro Beham Rikhte (1).pdf
229.6 KB
#دریچه_داستان
#داستان_کوتاه
#کسی_این‌گلهای_سرخ‌رو_به_هم_می‌ریخته
نویسنده
#گابریل_گارسیا_مارکز
مترجم
#احمد_گلشیری
تعداد صفحات ۶
@daricheh93
http://Dariche93.ir
#داستان_کوتاه
#کسی_این‌گلهای_سرخ‌رو_به_هم_می‌ریخته
نویسنده
#گابریل_گارسیا_مارکز
مترجم
#احمد_گلشیری
تعداد صفحات ۶
@daricheh93
http://Dariche93.ir
👍1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
شاید انسان ترجیح می‌دهد درکش کنند تا اینکه دوستش داشته باشند.
#جورج_اورول
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
شاید انسان ترجیح می‌دهد درکش کنند تا اینکه دوستش داشته باشند.
#جورج_اورول
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤4👍3
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
عشق، فقط دوست داشتن نیست؛ توانِ ماندن کنار کسی‌ست وقتی همه‌چیز سخت می‌شود. عشق، تصمیمی‌ست که هر روز می‌گیری؛ حتی وقتی خسته‌ای، حتی وقتی می‌ترسی!
#غرور_و_تعصب
#جین_آستن
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
عشق، فقط دوست داشتن نیست؛ توانِ ماندن کنار کسی‌ست وقتی همه‌چیز سخت می‌شود. عشق، تصمیمی‌ست که هر روز می‌گیری؛ حتی وقتی خسته‌ای، حتی وقتی می‌ترسی!
#غرور_و_تعصب
#جین_آستن
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
👍5
#پاراگراف_طلایی
هیچ رنجی بزرگتر از تحمل یک داستان ناگفته در درون شما نیست.
#میدانم_چرا_پرنده_در_قفس_میخواند📕
#مایا_آنجلو✍
@daricheh93
Dariche93.ir
هیچ رنجی بزرگتر از تحمل یک داستان ناگفته در درون شما نیست.
#میدانم_چرا_پرنده_در_قفس_میخواند📕
#مایا_آنجلو✍
@daricheh93
Dariche93.ir
👍3
Forwarded from Marzi Ganji
#اخبار‌دریچه
کتاب «ازدواجی در دریا» نوشته سوفی الم‌هِرست، اثری مستند و روایی است که با نگاهی تحلیلی و موشکافانه به ابعاد کمتر دیده‌شده‌ای از زندگی مشترک، بقا و سازگاری انسان با محیط می‌پردازد. این کتاب با ثبت بیش از ۵۰۰ رأی در زمان انتشار، جایگاه ویژه‌ای در میان آثار جدید غیر داستانی سال ۲۰۲۵ به دست آورده و به انتخاب نیویورک تایمز در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های عاشقانه سال قرار گرفته است.
الم‌هِرست، روزنامه‌نگار نامدار بریتانیایی، روایت خود را بر تجربه واقعی زوجی انگلیسی، موریس و مارالین بیلی، بنا می‌گذارد؛ زوجی که در دهه ۱۹۷۰ با فروش خانه و کنار گذاشتن مشاغل خود، تصمیم به تحقق رؤیای فرار از روزمرگی می‌گیرند و زندگی روی قایق را انتخاب می‌کنند. نقطه شروع کتاب، تحلیل دلایل و انگیزه‌های مشترک و متضاد شخصیت‌هاست: موریس، مردی درون‌گرا و محتاط و مارالین، زنی جاه‌طلب و پویا.
پس از مقدمه‌ای کوتاه که فضای ملایم و رومانتیک زندگی این دو را پیش از حادثه به تصویر می‌کشد، ماجراجویی اصلی رقم میخورد: در ژوئن ۱۹۷۲، یک نهنگ عنبر به قایق آنها برخورد می‌کند و زندگی آرام‌شان را یک‌شبه به کابوس بدل می‌سازد. ماحصل این واقعه، آغاز سفری ۱۱۸ روزه در دل اقیانوس آرام است—بر روی کلک و قایقی کوچک، تنها با اندک مواد غذایی و آب آشامیدنی که به‌سرعت پایان می‌گیرد.
در فصل‌های نخست، مولف ساختاری مبتنی بر تکرار و سکون ایجاد می‌کند؛ روزهای یکنواخت، تلاش برای پر کردن اوقات فراغت، صورت‌بندی وعده‌های غذایی با حداقل امکانات، اشاره‌هایی به دفاتر یادداشت و دفترچه زیست‌نگاری شاه ریچارد سوم که همراه زوج است، و حتی لحظه‌هایی از تلاش‌های هنرمندانه مارالین برای غلبه بر کسالت و ناامیدی؛ طراحی لباس، نقش کشیدن و ساخت کارت‌های بازی از کاغذهایی که آب به آنها آسیب زده است.
http://ibna.ir/x6zXr
@daricheh93
dariche93.ir
کتاب «ازدواجی در دریا» نوشته سوفی الم‌هِرست، اثری مستند و روایی است که با نگاهی تحلیلی و موشکافانه به ابعاد کمتر دیده‌شده‌ای از زندگی مشترک، بقا و سازگاری انسان با محیط می‌پردازد. این کتاب با ثبت بیش از ۵۰۰ رأی در زمان انتشار، جایگاه ویژه‌ای در میان آثار جدید غیر داستانی سال ۲۰۲۵ به دست آورده و به انتخاب نیویورک تایمز در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های عاشقانه سال قرار گرفته است.
الم‌هِرست، روزنامه‌نگار نامدار بریتانیایی، روایت خود را بر تجربه واقعی زوجی انگلیسی، موریس و مارالین بیلی، بنا می‌گذارد؛ زوجی که در دهه ۱۹۷۰ با فروش خانه و کنار گذاشتن مشاغل خود، تصمیم به تحقق رؤیای فرار از روزمرگی می‌گیرند و زندگی روی قایق را انتخاب می‌کنند. نقطه شروع کتاب، تحلیل دلایل و انگیزه‌های مشترک و متضاد شخصیت‌هاست: موریس، مردی درون‌گرا و محتاط و مارالین، زنی جاه‌طلب و پویا.
پس از مقدمه‌ای کوتاه که فضای ملایم و رومانتیک زندگی این دو را پیش از حادثه به تصویر می‌کشد، ماجراجویی اصلی رقم میخورد: در ژوئن ۱۹۷۲، یک نهنگ عنبر به قایق آنها برخورد می‌کند و زندگی آرام‌شان را یک‌شبه به کابوس بدل می‌سازد. ماحصل این واقعه، آغاز سفری ۱۱۸ روزه در دل اقیانوس آرام است—بر روی کلک و قایقی کوچک، تنها با اندک مواد غذایی و آب آشامیدنی که به‌سرعت پایان می‌گیرد.
در فصل‌های نخست، مولف ساختاری مبتنی بر تکرار و سکون ایجاد می‌کند؛ روزهای یکنواخت، تلاش برای پر کردن اوقات فراغت، صورت‌بندی وعده‌های غذایی با حداقل امکانات، اشاره‌هایی به دفاتر یادداشت و دفترچه زیست‌نگاری شاه ریچارد سوم که همراه زوج است، و حتی لحظه‌هایی از تلاش‌های هنرمندانه مارالین برای غلبه بر کسالت و ناامیدی؛ طراحی لباس، نقش کشیدن و ساخت کارت‌های بازی از کاغذهایی که آب به آنها آسیب زده است.
http://ibna.ir/x6zXr
@daricheh93
dariche93.ir
❤1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
هر کدام از ما به نوعی پس از مرگمان به زندگی ادامه می‌دهیم. در یاد سایر آدم‌ها، در یاد بچه‌هایمان و در چیزی که خلق کردیم.
#پتر_اشتام
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
هر کدام از ما به نوعی پس از مرگمان به زندگی ادامه می‌دهیم. در یاد سایر آدم‌ها، در یاد بچه‌هایمان و در چیزی که خلق کردیم.
#پتر_اشتام
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤2