tgoop.com/CFPPI/40024
Last Update:
مطهره گونهای، فعال سیاسی، از احضار خود به دادگاه خبر داد
#مطهره_گونه_ای در یک رشته توییت، علاوه بر دادن این خبر، نکاتی خواندنی از مقاومت و ایستادگی در خانه امن نیروهای امنیتی نوشت:
«ابلاغیه آمده که درست یک هفته دیگر باید بروم دادگاه...
پیامی برایش نیامده بود و داشتم پروندهام را چک میکردم.
دادستان هم در جلسه حضور دارد؟ نمیدانم.
"داد"...
چه واژههایی که از معنا تهی نکردهاند!
پس احتمالا مهرماه امسال هم زندان خواهم بود و اینبار سی ساله میشوم...
حالا دیگر بارها مطمئنم کردهاند که ستارهدارم و رویای دانشگاه و پوشیدن لباس دانشآموختگی را به گور میبرم...
بیخوابیام از نگرانی نیست. از خواب بد بعدازظهر است.
که باز هم کابوس جنگ میدیدم.
آشفتهحالی و آوار و بمب و صدای هواپیماهای جنگی.
خفگی و خفقان خانه امن...
روزها از امان بریدگی، آواز میخواندم.
چیزهای زیادی یادت نمیماند وقتی شب و روز به مرگ عزیزانت فکر کنی و یک پنجره مشبک زیر همکف و روبروی دیوار بلند سیمانی، بشود تنها روزنهای که امید داری آفتاب، گرچه نبینیاش، اما حتما از لابلایش میتابد.
یک روز بعد از دادن ناهار، مرغ سحر را خواندم.
به "ظلم ظالم، جور صیاد" که رسیدم، همه سلولها شروع به همخوانی کردند و پاسیارها دریچههای انفرادی را از عصبانیت بستند.
هجده تیر بود و من به خاطر نداشتم اما آنها خوب یادشان بود که چه بر سر جوانان مردم آوردهاند...
بعد از آن، بلندتر خواندم. دیگر تنها صدای خودم را میشنیدم.
اما میخندیدم. از اینکه با آنهمه هیمنه و دبدبه و کبکبه و دو در فولادی راهرو که مدام چند قفلهاش میکردند، از ما، صدای ما، فریاد ما، حتی آواز خواندن ما، آنهم در انفرادی، لرزه به جانشان میافتاد، جانم تازه میشد!
همین فکر که از بودن "ما" میهراسند، برایم کافی است. الباقی محنت روزگار است که به آدمی میرسد که البته آن هم خیر است.
یک جان چه بود؟! صدجان من است ایرانِ جان!»
🔴 وی پیشتر از طرز وحشیانه بازداشت خود، شکستن دستش از ناحیه آرنج، فحاشی ماموران، شلیک سه گلوله و اطلاع حکومت از بمباران اوین نوشته بود و تاکید کرده بود که «آنها میخواستند ما زیر آوار جنگ دفن شویم...»
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
BY كميته مبارزه براي ازادي زندانيان سياسي
Share with your friend now:
tgoop.com/CFPPI/40024