👍1
شاید برای اولینبار در سیمای ج.ا.ا سخن از دکتر امیرمعزی شد؛ آنجا که سید محمدهادی گرامی گفت:
«به تعبیر دکتر امیرمعزی، گسترش نگاه تاریخی در جوامع اسلامی، موجب افزایش رواداری مذهبی و در عین حال نرفتن به سمت الحاد شده است».
«به تعبیر دکتر امیرمعزی، گسترش نگاه تاریخی در جوامع اسلامی، موجب افزایش رواداری مذهبی و در عین حال نرفتن به سمت الحاد شده است».
🔷️ نقدی بر «قرآن یک متن مسئلهدار و مسئلهانگیز است»
✍ مصطفی حسینی طباطبائی
🔸️اخیراً در «زیتون» گزارشی از سخنرانی آقای محمّدعلی امیر معزّی (از اساتید دانشگاه پاریس) منعکس شد که مایۀ شگفتی و ناخرسندی بسیاری از قرآنشناسان را فراهم آورد. شگفتی از اینکه جناب امیر معزّی راه و روشی را در قرآنپژوهی پیش گرفتهاند که نتیجۀ آن، سخنان ذیل است:
«کسانیکه دنبالهرو محمّد بودند «مؤمنان» نام داشتند. اسم اسلام و مسلمین از زمان عبدالملک [خلیفۀ چهارم اُمَوی] رایج شده، از آن زمان سکّه هست. بنابراین به نوعی، بنیانگذارِ اسلام به عنوان دین امپراتوری، عبدالملک است و اوست که سعی میکند قرآن را شکل دهد، قرآنی که میشناسیم به عنوان رسمی»!!
این نتیجه که در بخش پایانی سخنرانی ایشان آمده، سراسر خطا است و معلوم میشود مبانی آن نادرست بوده که بدین غایتِ غریب، پیوسته است زیرا:
https://www.zeitoons.com/85992
@AmirMoezzi
✍ مصطفی حسینی طباطبائی
🔸️اخیراً در «زیتون» گزارشی از سخنرانی آقای محمّدعلی امیر معزّی (از اساتید دانشگاه پاریس) منعکس شد که مایۀ شگفتی و ناخرسندی بسیاری از قرآنشناسان را فراهم آورد. شگفتی از اینکه جناب امیر معزّی راه و روشی را در قرآنپژوهی پیش گرفتهاند که نتیجۀ آن، سخنان ذیل است:
«کسانیکه دنبالهرو محمّد بودند «مؤمنان» نام داشتند. اسم اسلام و مسلمین از زمان عبدالملک [خلیفۀ چهارم اُمَوی] رایج شده، از آن زمان سکّه هست. بنابراین به نوعی، بنیانگذارِ اسلام به عنوان دین امپراتوری، عبدالملک است و اوست که سعی میکند قرآن را شکل دهد، قرآنی که میشناسیم به عنوان رسمی»!!
این نتیجه که در بخش پایانی سخنرانی ایشان آمده، سراسر خطا است و معلوم میشود مبانی آن نادرست بوده که بدین غایتِ غریب، پیوسته است زیرا:
https://www.zeitoons.com/85992
@AmirMoezzi
سایت خبری تحلیلی زیتون
نقدی بر «قران یک متن مسئلهدار و مسئلهانگیز است» | سایت خبری تحلیلی زیتون
اخیراً در «زیتون» گزارشی از سخنرانی آقای محمّدعلی امیر معزّی (از اساتید دانشگاه پاریس) منعکس شد که مایۀ شگفتی و ناخرسندی بسیاری از قرآنشناسان را فراهم آورد. شگفتی از اینکه جناب امیر معزّی راه و روشی را در قرآنپژوهی پیش گرفتهاند که نتیجۀ آن، سخنان ذیل است:…
🔷️ دریغ از یک جواب
🔸️مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍مصطفی قناعتگر
(فرستهی اول)
در اینجا و بدون مقدمه، مکاتباتی میان خویش و دکتر امیرمعزی را با شما در میان خواهم گذاشت. سعی کردم از ایشان یاد بگیرم و در عین حال نگذارم حقطلبیام توسط نام بزرگ او به صلیب کشیده شود.
▪️من: سلام بر استاد گرامی
امیدوارم سلامت باشید
در جایی از ترجمه کتاب تان که با عنوان «تشیع؛ ریشه ها و باورهای عرفانی» چاپ شده خواندم که برخی اصحاب امامان، توسط امام لعن شده و حال آنکه در میان اصحاب امام بعد بوده اند. سپس برخی را به عنوان نمونه نام بردید. من دو تن از آنان را که بررسی کردم، ندیدم که توسط امام لعن شده باشند (محمد بن سلیمان و محمد بن فضیل). البته در کتب رجالی تضعیف شده اند؛ اما در جایی ندیدم که لعن شده باشند. اگر اشتباه می کنم راهنمایی بفرمایید. با سپاس
7 مارس
▪️دکتر: با سلام به دوست عزيز و آرزوى سلامت
موضوع فقط لعن نيست بلكه ابراز برائت از طرف ائمه و نيز اتهام غلو و ارتفاع و كج مذهبى از سوى علماى رجالى و فرق نويسان نيز هست و مرجع بنده در اينجا رجال شيخ طوسى بوده است. متن اصلى بفرانسه از اين بابت روشن تر است.
با احترام
اميرمعزى
7مارس
▪️من: خیلی ممنونم از پاسخ
احتمال میدادم که ترجمه نارسا باشد [در ادامه دیدم که ترجمه نارسا نبوده! البته ترجمه آثار ایشان، کاستیهای زیادی دارد؛ اما در این مورد چنین نبود].
علاقهمندم اگر ممکن است نام افرادی را که به نحوی توسط امامان نقد شدهاند (ابراز برائت، لعن یا هر گونه نقد دیگری که در نهایت منجر شده باشد رجالیون آنان را افراطی بدانند) و در زمره مریدان امام بعدی بودهاند را بفرمایید.
سوال دیگر نیز دارم مزید زحمت. این ترجمهها، مثلا نوشتهاند غلات، اصحاب راستین امامان بودهاند. شما در متن اصلی از همین واژه استفاده فرمودهاید یا مثلا [از] چیزی که مفاهیمی مانند "بلندپرواز" یا مثلا " غلات از نگاه رجالیون" را تداعی کند [استفاده کردهاید]؟
با تحیات
قناعتگر
7مارس
▪️دکتر: براى سوال نخست زحمتش با شما. كافى است ارجاعات مرا به رجال طوسى مطالعه كنيد. در مورد سوال دوم ، منظور كسانى هستند كه رجاليون غالى شمرده اند
7مارس
▪️من: سلام بر استاد گرامی جناب امیرمعزی
وقت به خیر
پیرو فرمایش جنابتان، مراجعاتی داشتم که خروجی اش فایل پیوست است. اگر منت نهید و نظرتان را بفرمایید خوشحال می شوم
با آرزوی بهترین ها
مصطفی قناعتگر
27مارس
📎متن فایل پیوست:
🔶 یک گزارش نادرست
🔹دکتر امیرمعزی در کتاب «راهنمای الهی در تشیع نخستین (اصیل)» (le guide divin dans le chiisme originel) آنجا که به بحث غلو در میان یاران امامان میپردازد، میگوید:
«جالب توجه است که در مواردی، شاگردی غالی توسط امامی محکوم و نفرین میشده؛ در حالی که نام او در میان شاگردان امام یا امامان بعدی به چشم میخورد که نشان میدهد علیرغم محکوم کردن در انظار عموم، فرد غالی به پیروی از آموزههای امامان ادامه میداده است».
وی در پاورقیِ ۶۹۰ همین عبارت، نام ۲۰تن از یاران امامان را که چنین ویژگیای داشتهاند یاد میکند. مبنای ایشان در این ادعا، رجال طوسی است.
به نظر میرسد این گزارش امیرمعزی، نادرست باشد. بیشتر کسانی که ایشان نام برده و در رجال طوسی رمی یا متهم به غلو شدهاند یا ملعون خوانده شدهاند، توسط امامان مورد لعن یا طرد یا مذمت واقع نشده اند! در واقع گزارش طوسی از غلو و نفرین شدن آنان، تلازمی با این ندارد که امامان نیز این گزارشات را پذیرفته یا منبع صدور آن باشند. پس از بررسیِ من (و بررسی جداگانهی برخی پژوهشگران دیگر که به تازگی آگاه شدم)، از این میان فقط ۵نفر مورد نفرین و نکوهش امامان قرار گرفتهاند (آن هم نه بر اساس رجال طوسی که مورد استناد ایشان است؛ بلکه بر اساس رجال کشی). جالب اینکه حتی همین ۵نفر هم توسط امام یازدهم نکوهش شدهاند که نه معنا دارد در زمرهی یاران امام بعد که غایب است قرار گیرند و نه گزارشی دال بر این ادعا وجود دارد. ایشان در یک کتاب دیگر و یک مصاحبه نیز بر این نکته تاکید کرده است.
پرسش بیپاسخ این است: پروفسور امیرمعزی از چه کسانی سخن میگوید؟
گرچه ادعای فوقانی و اصیل ایشان که «ملعونین توسط امامان، در واقع مورد پذیرش امامان بودهاند و این لعنها تقیهای بوده است» ادلهی دیگری نیز دارد که باید در جای خود بررسی شود؛ اما این دلیل، مورد پذیرش نیست.
📚منابع این سخن دکتر امیرمعزی:
۱. the divine guide in early shi'ism , p.130
۲. راهنمای ربانی در تشیع نخستین (ترجمه)، ص۳۰۴
۳. تشیع؛ ریشه ها و باورهای عرفانی (ترجمه)، ص۲۴۶
۴. نشریهی ایوان، شماره۳ (مصاحبه)، ص۴۹
ادامه👇
@AmirMoezzi
🔸️مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍مصطفی قناعتگر
(فرستهی اول)
در اینجا و بدون مقدمه، مکاتباتی میان خویش و دکتر امیرمعزی را با شما در میان خواهم گذاشت. سعی کردم از ایشان یاد بگیرم و در عین حال نگذارم حقطلبیام توسط نام بزرگ او به صلیب کشیده شود.
▪️من: سلام بر استاد گرامی
امیدوارم سلامت باشید
در جایی از ترجمه کتاب تان که با عنوان «تشیع؛ ریشه ها و باورهای عرفانی» چاپ شده خواندم که برخی اصحاب امامان، توسط امام لعن شده و حال آنکه در میان اصحاب امام بعد بوده اند. سپس برخی را به عنوان نمونه نام بردید. من دو تن از آنان را که بررسی کردم، ندیدم که توسط امام لعن شده باشند (محمد بن سلیمان و محمد بن فضیل). البته در کتب رجالی تضعیف شده اند؛ اما در جایی ندیدم که لعن شده باشند. اگر اشتباه می کنم راهنمایی بفرمایید. با سپاس
7 مارس
▪️دکتر: با سلام به دوست عزيز و آرزوى سلامت
موضوع فقط لعن نيست بلكه ابراز برائت از طرف ائمه و نيز اتهام غلو و ارتفاع و كج مذهبى از سوى علماى رجالى و فرق نويسان نيز هست و مرجع بنده در اينجا رجال شيخ طوسى بوده است. متن اصلى بفرانسه از اين بابت روشن تر است.
با احترام
اميرمعزى
7مارس
▪️من: خیلی ممنونم از پاسخ
احتمال میدادم که ترجمه نارسا باشد [در ادامه دیدم که ترجمه نارسا نبوده! البته ترجمه آثار ایشان، کاستیهای زیادی دارد؛ اما در این مورد چنین نبود].
علاقهمندم اگر ممکن است نام افرادی را که به نحوی توسط امامان نقد شدهاند (ابراز برائت، لعن یا هر گونه نقد دیگری که در نهایت منجر شده باشد رجالیون آنان را افراطی بدانند) و در زمره مریدان امام بعدی بودهاند را بفرمایید.
سوال دیگر نیز دارم مزید زحمت. این ترجمهها، مثلا نوشتهاند غلات، اصحاب راستین امامان بودهاند. شما در متن اصلی از همین واژه استفاده فرمودهاید یا مثلا [از] چیزی که مفاهیمی مانند "بلندپرواز" یا مثلا " غلات از نگاه رجالیون" را تداعی کند [استفاده کردهاید]؟
با تحیات
قناعتگر
7مارس
▪️دکتر: براى سوال نخست زحمتش با شما. كافى است ارجاعات مرا به رجال طوسى مطالعه كنيد. در مورد سوال دوم ، منظور كسانى هستند كه رجاليون غالى شمرده اند
7مارس
▪️من: سلام بر استاد گرامی جناب امیرمعزی
وقت به خیر
پیرو فرمایش جنابتان، مراجعاتی داشتم که خروجی اش فایل پیوست است. اگر منت نهید و نظرتان را بفرمایید خوشحال می شوم
با آرزوی بهترین ها
مصطفی قناعتگر
27مارس
📎متن فایل پیوست:
🔶 یک گزارش نادرست
🔹دکتر امیرمعزی در کتاب «راهنمای الهی در تشیع نخستین (اصیل)» (le guide divin dans le chiisme originel) آنجا که به بحث غلو در میان یاران امامان میپردازد، میگوید:
«جالب توجه است که در مواردی، شاگردی غالی توسط امامی محکوم و نفرین میشده؛ در حالی که نام او در میان شاگردان امام یا امامان بعدی به چشم میخورد که نشان میدهد علیرغم محکوم کردن در انظار عموم، فرد غالی به پیروی از آموزههای امامان ادامه میداده است».
وی در پاورقیِ ۶۹۰ همین عبارت، نام ۲۰تن از یاران امامان را که چنین ویژگیای داشتهاند یاد میکند. مبنای ایشان در این ادعا، رجال طوسی است.
به نظر میرسد این گزارش امیرمعزی، نادرست باشد. بیشتر کسانی که ایشان نام برده و در رجال طوسی رمی یا متهم به غلو شدهاند یا ملعون خوانده شدهاند، توسط امامان مورد لعن یا طرد یا مذمت واقع نشده اند! در واقع گزارش طوسی از غلو و نفرین شدن آنان، تلازمی با این ندارد که امامان نیز این گزارشات را پذیرفته یا منبع صدور آن باشند. پس از بررسیِ من (و بررسی جداگانهی برخی پژوهشگران دیگر که به تازگی آگاه شدم)، از این میان فقط ۵نفر مورد نفرین و نکوهش امامان قرار گرفتهاند (آن هم نه بر اساس رجال طوسی که مورد استناد ایشان است؛ بلکه بر اساس رجال کشی). جالب اینکه حتی همین ۵نفر هم توسط امام یازدهم نکوهش شدهاند که نه معنا دارد در زمرهی یاران امام بعد که غایب است قرار گیرند و نه گزارشی دال بر این ادعا وجود دارد. ایشان در یک کتاب دیگر و یک مصاحبه نیز بر این نکته تاکید کرده است.
پرسش بیپاسخ این است: پروفسور امیرمعزی از چه کسانی سخن میگوید؟
گرچه ادعای فوقانی و اصیل ایشان که «ملعونین توسط امامان، در واقع مورد پذیرش امامان بودهاند و این لعنها تقیهای بوده است» ادلهی دیگری نیز دارد که باید در جای خود بررسی شود؛ اما این دلیل، مورد پذیرش نیست.
📚منابع این سخن دکتر امیرمعزی:
۱. the divine guide in early shi'ism , p.130
۲. راهنمای ربانی در تشیع نخستین (ترجمه)، ص۳۰۴
۳. تشیع؛ ریشه ها و باورهای عرفانی (ترجمه)، ص۲۴۶
۴. نشریهی ایوان، شماره۳ (مصاحبه)، ص۴۹
ادامه👇
@AmirMoezzi
🔷 دریغ از یک جواب
🔸مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍️مصطفی قناعتگر
(فرستهی دوم)
▪️دکتر: دوست عزيز باسلام و آرزوى تندرستى و توفيق و تبريك سال نو
از صداقت و يكدلى شما ممنونم كه مرا در جريان پژوهش خود قرار ميدهيد. اما با كمال خشوع بايد بگويم كه بنظر حقير استنباط شما بنظر نادرست ميايد. فكر ميكنيد اگر اتهام غلو و لعن و نفرين افرادى كه شاگرد يك، دو و گاه سه امام بوده اند از طرف فردى غير از معصوم ميبوده شخصى چون طوسى ( يا كشى) اهميتى براى آن قايل ميشد ؟ يا اگر چنين بود خود را مسوول نميديد كه توضيحى براى اين امر بدهد والا با بر شمردن چنين افرادى بعنوان شاگردان معصومين خود را بى اعتبار ميكرد. بنده حديث امام صادق را در رابطه با اتهام غلو و نفرين دراين چارچوب ميفهمم.
علاوه بر اين نكته اى كه بنده گفته ام نبايد از باقى استدلالات حقير در مورد غلو و تقيه مجزا شود با توجه به اينكه بسيارى از مضامينى كه متاخران محمول بر غلو كرده اند از طرف محدثانى چون كلينى و صدوق و از على بن ابراهيم و فرات گرفته تا عياشى و نعمانى و غيرهم جزو تعاليم امامان بر شمرده اند.
با دوستى و احترام اميرمعزى
27 مارس
▪️من: سلام دوباره عرض میکنم بر شما استاد گرامی. سال نو برای شما وخانواده محترم هزاران بار مبارک باشد. شرمندهام کردید با این همه لطف و عنایتی که به مسودّه این کمترین داشتید. با عرض شرمندگی نکاتی را در فایل پیوست نوشتهام که خوشحال میشوم تصحیح فرمایید.
با تحیات
قناعتگر
28مارس
📎متن پیوست:
تقدیم به استادِ بزرگوار
فرمودید:
«فكر ميكنيد اگر اتهام غلو و لعن و نفرين افرادى كه شاگرد يك، دو و گاه سه امام بوده اند از طرف فردى غير از معصوم ميبوده شخصى چون طوسى ( يا كشى) اهميتى براى آن قايل ميشد؟»
عرض میکنم:
این سخن، علاوه بر خوش بینی فراوان نسبت به آراء رجالیون (طوسی و دیگران)، نیاز به دلیل دارد؛ دلیلی که نشان دهد توثیق و تضعیف طوسی، بر اساس روایات رسیده از معصوم است. اگر طوسی به شکل کلی در جایی اشاره کرده باشد که چنین ملاکی داشته و یا به صورت موردی و در ذیل عناوین، روایت معصوم را ذکر کرده باشد، فرمایش شما صحیح است؛ وگرنه، خیر. (همچنین خود قبلا فرموده بودید که اعتماد چندانی به علم رجال نیست)
در مورد کشی نیز (گرچه مبنای شما در افراد نام برده در پاورقی 690، رجال طوسی است و نه کشی، با این حال) وی به خلاف طوسی، بنای بر ذکر روایات معصومان و غیر معصومان حول رجال دارد؛ با این حال در مورد آن 20 نفر مورد اشاره شما، روایتی حاکی از غلو یا لعن ذکر نمی کند (مواردی محدود که از امام یازدهم ذکر کرده نیز با مفاد ادعای شما _لعن توسط امام قبل و حضور در حلقه یاران امام بعد_ همخوانی ندارد).
علاوه بر اینکه به طور کلی، رجالیون در موارد بسیاری بر اساس مضمون احادیث منقوله از روای و با خط کش های کلامی خود، به واکاوی و اجتهاد شخصی حول شخصیت راوی می پرداختند؛ نه روایتی از معصوم در این مورد می آورند و نه حتی منسوب به امام کرده اند .
غیر از این، یکی از مشکلات اصلی توثیقات و تضعیفات امثال طوسی، مرسل بودن آن است. مثلا مرحوم محمدآصف محسنی از بسیاری از عالمان این پرسش را داشته که نتواستند پاسخی برای شبهه ارسال گزارشات رجالی بیابند. بماند که حتی انتساب به معصوم نیز ندارد.
فرمودید:
«يا اگر چنين بود خود را مسوول نميديد كه توضيحى براى اين امر بدهد والا با بر شمردن چنين افرادى بعنوان شاگردان معصومين خود را بى اعتبار ميكرد».
عرض می کنم:
این پرسشی است که خود شیخ طوسی باید پاسخ دهد و ما مسئول تطهیر وی نیستیم. در بهترین تبریر، گفته اند او این توثیق و تعدیل [و تضعیف]ها را کابرا عن کابر و سینه به سینه از اصحابِ رجالیِ عهد معصوم دریافته. خود این ادعا علاوه بر ضعفِ ارسال، از ناتوانی در اثبات انتساب گزارشات رجالی به معصوم رنج می برد.
دیگر اینکه بحث شاگردی با بحث کسی که از امام ولو یکبار نقل حدیث کرده متفاوت است.
برخی گفته اند:
« ضمناً باید در نظر داشت رجال شیخ طوسی اصحاب امام را بر اساس روایاتشان از امام جمع کرده، نه پذیرش نزد امام! و به عبارتی معمولاً مهندسی معکوس اسناد است؛ لذا کافی بود شخصی بر امام صادق دروغ ببندد، یا به اشتباه حدیثی از امام به او منسوب شود تا از اصحاب امام شمرده شود! نمونههای متعددی هم در دست است که راوی که مرسلاً از امامی نقل میکند، در رجال شیخ، در میان صحابه آن امام آمده است. مانند ابومخنف (م 157) که معمر نبوده، و به صرف ارسال و آسیب اسناد، در باب 4 امام از امیرالمؤمنین تا امام صادق ع تکرار شده است (رجال طوسی، ص81، 95، 104، 275. تذکر اشتباهی دیگر، یعنی روایتگری او از امام باقر ع: نجاشی، ص320)».
ادامه👇
@AmirMoezzi
🔸مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍️مصطفی قناعتگر
(فرستهی دوم)
▪️دکتر: دوست عزيز باسلام و آرزوى تندرستى و توفيق و تبريك سال نو
از صداقت و يكدلى شما ممنونم كه مرا در جريان پژوهش خود قرار ميدهيد. اما با كمال خشوع بايد بگويم كه بنظر حقير استنباط شما بنظر نادرست ميايد. فكر ميكنيد اگر اتهام غلو و لعن و نفرين افرادى كه شاگرد يك، دو و گاه سه امام بوده اند از طرف فردى غير از معصوم ميبوده شخصى چون طوسى ( يا كشى) اهميتى براى آن قايل ميشد ؟ يا اگر چنين بود خود را مسوول نميديد كه توضيحى براى اين امر بدهد والا با بر شمردن چنين افرادى بعنوان شاگردان معصومين خود را بى اعتبار ميكرد. بنده حديث امام صادق را در رابطه با اتهام غلو و نفرين دراين چارچوب ميفهمم.
علاوه بر اين نكته اى كه بنده گفته ام نبايد از باقى استدلالات حقير در مورد غلو و تقيه مجزا شود با توجه به اينكه بسيارى از مضامينى كه متاخران محمول بر غلو كرده اند از طرف محدثانى چون كلينى و صدوق و از على بن ابراهيم و فرات گرفته تا عياشى و نعمانى و غيرهم جزو تعاليم امامان بر شمرده اند.
با دوستى و احترام اميرمعزى
27 مارس
▪️من: سلام دوباره عرض میکنم بر شما استاد گرامی. سال نو برای شما وخانواده محترم هزاران بار مبارک باشد. شرمندهام کردید با این همه لطف و عنایتی که به مسودّه این کمترین داشتید. با عرض شرمندگی نکاتی را در فایل پیوست نوشتهام که خوشحال میشوم تصحیح فرمایید.
با تحیات
قناعتگر
28مارس
📎متن پیوست:
تقدیم به استادِ بزرگوار
فرمودید:
«فكر ميكنيد اگر اتهام غلو و لعن و نفرين افرادى كه شاگرد يك، دو و گاه سه امام بوده اند از طرف فردى غير از معصوم ميبوده شخصى چون طوسى ( يا كشى) اهميتى براى آن قايل ميشد؟»
عرض میکنم:
این سخن، علاوه بر خوش بینی فراوان نسبت به آراء رجالیون (طوسی و دیگران)، نیاز به دلیل دارد؛ دلیلی که نشان دهد توثیق و تضعیف طوسی، بر اساس روایات رسیده از معصوم است. اگر طوسی به شکل کلی در جایی اشاره کرده باشد که چنین ملاکی داشته و یا به صورت موردی و در ذیل عناوین، روایت معصوم را ذکر کرده باشد، فرمایش شما صحیح است؛ وگرنه، خیر. (همچنین خود قبلا فرموده بودید که اعتماد چندانی به علم رجال نیست)
در مورد کشی نیز (گرچه مبنای شما در افراد نام برده در پاورقی 690، رجال طوسی است و نه کشی، با این حال) وی به خلاف طوسی، بنای بر ذکر روایات معصومان و غیر معصومان حول رجال دارد؛ با این حال در مورد آن 20 نفر مورد اشاره شما، روایتی حاکی از غلو یا لعن ذکر نمی کند (مواردی محدود که از امام یازدهم ذکر کرده نیز با مفاد ادعای شما _لعن توسط امام قبل و حضور در حلقه یاران امام بعد_ همخوانی ندارد).
علاوه بر اینکه به طور کلی، رجالیون در موارد بسیاری بر اساس مضمون احادیث منقوله از روای و با خط کش های کلامی خود، به واکاوی و اجتهاد شخصی حول شخصیت راوی می پرداختند؛ نه روایتی از معصوم در این مورد می آورند و نه حتی منسوب به امام کرده اند .
غیر از این، یکی از مشکلات اصلی توثیقات و تضعیفات امثال طوسی، مرسل بودن آن است. مثلا مرحوم محمدآصف محسنی از بسیاری از عالمان این پرسش را داشته که نتواستند پاسخی برای شبهه ارسال گزارشات رجالی بیابند. بماند که حتی انتساب به معصوم نیز ندارد.
فرمودید:
«يا اگر چنين بود خود را مسوول نميديد كه توضيحى براى اين امر بدهد والا با بر شمردن چنين افرادى بعنوان شاگردان معصومين خود را بى اعتبار ميكرد».
عرض می کنم:
این پرسشی است که خود شیخ طوسی باید پاسخ دهد و ما مسئول تطهیر وی نیستیم. در بهترین تبریر، گفته اند او این توثیق و تعدیل [و تضعیف]ها را کابرا عن کابر و سینه به سینه از اصحابِ رجالیِ عهد معصوم دریافته. خود این ادعا علاوه بر ضعفِ ارسال، از ناتوانی در اثبات انتساب گزارشات رجالی به معصوم رنج می برد.
دیگر اینکه بحث شاگردی با بحث کسی که از امام ولو یکبار نقل حدیث کرده متفاوت است.
برخی گفته اند:
« ضمناً باید در نظر داشت رجال شیخ طوسی اصحاب امام را بر اساس روایاتشان از امام جمع کرده، نه پذیرش نزد امام! و به عبارتی معمولاً مهندسی معکوس اسناد است؛ لذا کافی بود شخصی بر امام صادق دروغ ببندد، یا به اشتباه حدیثی از امام به او منسوب شود تا از اصحاب امام شمرده شود! نمونههای متعددی هم در دست است که راوی که مرسلاً از امامی نقل میکند، در رجال شیخ، در میان صحابه آن امام آمده است. مانند ابومخنف (م 157) که معمر نبوده، و به صرف ارسال و آسیب اسناد، در باب 4 امام از امیرالمؤمنین تا امام صادق ع تکرار شده است (رجال طوسی، ص81، 95، 104، 275. تذکر اشتباهی دیگر، یعنی روایتگری او از امام باقر ع: نجاشی، ص320)».
ادامه👇
@AmirMoezzi
🔷 دریغ از یک جواب
🔸مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍️مصطفی قناعتگر
(فرستهی سوم)
فرمودید:
«علاوه بر اين نكته اى كه بنده گفته ام نبايد از باقى استدلالات حقير در مورد غلو و تقيه مجزا شود با توجه به اينكه بسيارى از مضامينى كه متاخران محمول بر غلو كرده اند از طرف محدثانى چون كلينى و صدوق و از على بن ابراهيم و فرات گرفته تا عياشى و نعمانى و غيرهم جزو تعاليم امامان بر شمرده اند».
عرض میکنم:
این فرمایش شما را هم نوا با آنچه عرض کردم می یابم و نه ضد آن.
در پایان این بیت فردوسی را برای خویش زمزمه می کنم و تمنا دارم از دانش خویش مرا بهره مند سازید که:
اگر دانشیمرد گوید سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن
با احترام فراوان
مصطفی قناعتگر
▪️دکتر: دوست عزيز با سلام مجدد و تحيات
فكر ميكنم نتوانستم منظورم را درست برسانم. صحبت توثيق و تطهير و تكذيب رجاليون نيست بلكه منطق و انسجامى كه ايشان با خودشان دارند. بهر حال مهم نيست. سخن به درازا كشيد و فرصت كم. اصولاً مقصود از اين گفتگو چيست ؟ از شما خواهش ميكنم سريع به اين سوال پاسخ ندهيد. كمى نقل و عقل را رها كنيم و به كشف بپردازيم. نيت چيست ؟ جنبه اى كه بسيارى از پژوهشگران ناديده ميگيرند.
با احترام
اميرمعزى
29 مارس
پایان مکاتبات
@AmirMoezzi
🔸مکاتباتی با دکتر امیرمعزی
✍️مصطفی قناعتگر
(فرستهی سوم)
فرمودید:
«علاوه بر اين نكته اى كه بنده گفته ام نبايد از باقى استدلالات حقير در مورد غلو و تقيه مجزا شود با توجه به اينكه بسيارى از مضامينى كه متاخران محمول بر غلو كرده اند از طرف محدثانى چون كلينى و صدوق و از على بن ابراهيم و فرات گرفته تا عياشى و نعمانى و غيرهم جزو تعاليم امامان بر شمرده اند».
عرض میکنم:
این فرمایش شما را هم نوا با آنچه عرض کردم می یابم و نه ضد آن.
در پایان این بیت فردوسی را برای خویش زمزمه می کنم و تمنا دارم از دانش خویش مرا بهره مند سازید که:
اگر دانشیمرد گوید سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن
با احترام فراوان
مصطفی قناعتگر
▪️دکتر: دوست عزيز با سلام مجدد و تحيات
فكر ميكنم نتوانستم منظورم را درست برسانم. صحبت توثيق و تطهير و تكذيب رجاليون نيست بلكه منطق و انسجامى كه ايشان با خودشان دارند. بهر حال مهم نيست. سخن به درازا كشيد و فرصت كم. اصولاً مقصود از اين گفتگو چيست ؟ از شما خواهش ميكنم سريع به اين سوال پاسخ ندهيد. كمى نقل و عقل را رها كنيم و به كشف بپردازيم. نيت چيست ؟ جنبه اى كه بسيارى از پژوهشگران ناديده ميگيرند.
با احترام
اميرمعزى
29 مارس
پایان مکاتبات
@AmirMoezzi
🔷 نقدی بر یک نقد کنایی (بخش اول)
🔸یادداشتی اجمالی در مورد اتکای دکتر حسن انصاری در مورد تحریف قرآن بر نظریه مرحوم آیت الله بروجردی
✍️ محمدمهدی دخانی
▪️دکتر حسن انصاری در یادداشت خود درباره تحریف قرآن چند مرتبه از مرحوم آیت الله بروجردی و نظریهشان یاد میکند. برای نمونه چنین مینویسند:
«ما نظریۀ ابتکاری مرحوم آیت الله بروجردی را در این موضوع مطرح کردیم که ایشان معتقد بودند که مقدمات این باور (تحریف قرآن) نخست در محیط غیر شیعه از سوی مخالفان امامت حضرت امیر به هدف نوعی تبریر و سببتراشی برای عدم توجه اصحاب سقیفه به امامت حضرت و تخلف آن امام نسبت به بیعت با ابوبکر مطرح شد. ریشۀ این دیدگاه ابتکاری را میتوان در کتاب الایضاح دید که ابن شاذان در این کتاب در خصوص کتابت مصحف از سوی حضرت امیر و تاخیر در بیعت با ابوبکر اشاره میکند، و همچنین ایشان ریشه دوم عقیده به تحریف را توسل مخالفان به رای در فقه میداند و این عقیده به تحریف را جهت تبریر عمل به رای و قیاس از سوی آنان میداند».
ایشان بارها از این نظر آیت الله بروجردی یاد کرده و آن را از بهترین و محققانهترین بحثها درباره ریشه اندیشه تحریف میدانند و همچنین میگویند گواهی آقای بروجردی درباره ضعف روایات تحریف، گواهی مهمی است و به درستی بر غیرقابل اعتماد بودن روایات تحریف و از جمله کتاب سیاری تاکید میکند.
نکته حائز اهمیت این است که آقای دکتر انصاری نظریه مرحوم آیت الله بروجردی را فقط تحسین میکنند و چندین بار هم این تحسین را تکرار میکنند؛ ولی هیچگونه تبیینی بر ادعای ایشان ارائه نمیکنند. فلذا برای درک بهتر، چون در کلام آقای دکتر انصاری چیزی بیشتر از ارائه نظریه مرحوم بروجردی یافت نمیشود ناگزیریم به کلام خود ایشان رجوع کنیم و آن را بررسی اجمالی کنیم. از طرفی چون هدف این نوشتار بررسی اتکای دکتر انصاری به نظریه مرحوم بروجردی است، دیگر به ابهامات کتاب الایضاح اشاره نمیکنیم و ان شاء الله در یادداشتی دیگر بدان میپردازیم.
قبل از شروع سخن سه نکته بسیار مهم را باید در نظر بگیریم:
1- دکتر انصاری در ابتدای این یادداشت، کنایهای به دکتر امیرمعزی دارد:
«برخی از محققان که اصرار دارند تشیع اصیل را مذهبی باطنی و با گرایشات تأویلی و غلوگرایانه و به عبارتی دیگر دیانتی در چارچوب باور به نوعی از الوهیت امامان شیعه قلمداد کنند در عین حال بر این نکته تأکید میکنند که یکی از عناصر اصلی این تشیع اصیل و اولیه عدم باور به تمامیت قرآن و وجود دست کم نقص، اگر نگوییم باور به وجود اضافاتی در قرآن است. آنان معتقدند باور به تمامیت مصحف عثمانی به عنوان یکی از نتایج روند سنیگرایی در میان تشیع امامی بود که به ویژه با حکومت آل بویه بر بغداد و به قدرت رسیدن سلطه مذهبی و غلبه متکلمان به ظهور پیوست».
2- آنچه از آیت الله بروجردی در مورد تحریف قرآن موجود است، تقریر کلام ایشان در ضمن درس خارج بوده و ایشان در صدد نگارش نظریه خود نبودهاند.
3 -خود ایشان در اول بحث اذعان دارند که این مطلب نیاز به تتبع و استقصای بسیار دارد و با توجه به عدم مجال، تفصیل این مطلب را به وقت دیگری موکول میکنند و در اینجا به صورت اجمالی سخن میگویند که این نشان دهنده این است که نظریه ایشان طبق سخن خودشان نیازمند تتبع بیشتر بوده و ای بسا که بعد از تتبع نظریه آخرشان دستخوش تغییر میشد.👇
@AmirMoezzi
🔸یادداشتی اجمالی در مورد اتکای دکتر حسن انصاری در مورد تحریف قرآن بر نظریه مرحوم آیت الله بروجردی
✍️ محمدمهدی دخانی
▪️دکتر حسن انصاری در یادداشت خود درباره تحریف قرآن چند مرتبه از مرحوم آیت الله بروجردی و نظریهشان یاد میکند. برای نمونه چنین مینویسند:
«ما نظریۀ ابتکاری مرحوم آیت الله بروجردی را در این موضوع مطرح کردیم که ایشان معتقد بودند که مقدمات این باور (تحریف قرآن) نخست در محیط غیر شیعه از سوی مخالفان امامت حضرت امیر به هدف نوعی تبریر و سببتراشی برای عدم توجه اصحاب سقیفه به امامت حضرت و تخلف آن امام نسبت به بیعت با ابوبکر مطرح شد. ریشۀ این دیدگاه ابتکاری را میتوان در کتاب الایضاح دید که ابن شاذان در این کتاب در خصوص کتابت مصحف از سوی حضرت امیر و تاخیر در بیعت با ابوبکر اشاره میکند، و همچنین ایشان ریشه دوم عقیده به تحریف را توسل مخالفان به رای در فقه میداند و این عقیده به تحریف را جهت تبریر عمل به رای و قیاس از سوی آنان میداند».
ایشان بارها از این نظر آیت الله بروجردی یاد کرده و آن را از بهترین و محققانهترین بحثها درباره ریشه اندیشه تحریف میدانند و همچنین میگویند گواهی آقای بروجردی درباره ضعف روایات تحریف، گواهی مهمی است و به درستی بر غیرقابل اعتماد بودن روایات تحریف و از جمله کتاب سیاری تاکید میکند.
نکته حائز اهمیت این است که آقای دکتر انصاری نظریه مرحوم آیت الله بروجردی را فقط تحسین میکنند و چندین بار هم این تحسین را تکرار میکنند؛ ولی هیچگونه تبیینی بر ادعای ایشان ارائه نمیکنند. فلذا برای درک بهتر، چون در کلام آقای دکتر انصاری چیزی بیشتر از ارائه نظریه مرحوم بروجردی یافت نمیشود ناگزیریم به کلام خود ایشان رجوع کنیم و آن را بررسی اجمالی کنیم. از طرفی چون هدف این نوشتار بررسی اتکای دکتر انصاری به نظریه مرحوم بروجردی است، دیگر به ابهامات کتاب الایضاح اشاره نمیکنیم و ان شاء الله در یادداشتی دیگر بدان میپردازیم.
قبل از شروع سخن سه نکته بسیار مهم را باید در نظر بگیریم:
1- دکتر انصاری در ابتدای این یادداشت، کنایهای به دکتر امیرمعزی دارد:
«برخی از محققان که اصرار دارند تشیع اصیل را مذهبی باطنی و با گرایشات تأویلی و غلوگرایانه و به عبارتی دیگر دیانتی در چارچوب باور به نوعی از الوهیت امامان شیعه قلمداد کنند در عین حال بر این نکته تأکید میکنند که یکی از عناصر اصلی این تشیع اصیل و اولیه عدم باور به تمامیت قرآن و وجود دست کم نقص، اگر نگوییم باور به وجود اضافاتی در قرآن است. آنان معتقدند باور به تمامیت مصحف عثمانی به عنوان یکی از نتایج روند سنیگرایی در میان تشیع امامی بود که به ویژه با حکومت آل بویه بر بغداد و به قدرت رسیدن سلطه مذهبی و غلبه متکلمان به ظهور پیوست».
2- آنچه از آیت الله بروجردی در مورد تحریف قرآن موجود است، تقریر کلام ایشان در ضمن درس خارج بوده و ایشان در صدد نگارش نظریه خود نبودهاند.
3 -خود ایشان در اول بحث اذعان دارند که این مطلب نیاز به تتبع و استقصای بسیار دارد و با توجه به عدم مجال، تفصیل این مطلب را به وقت دیگری موکول میکنند و در اینجا به صورت اجمالی سخن میگویند که این نشان دهنده این است که نظریه ایشان طبق سخن خودشان نیازمند تتبع بیشتر بوده و ای بسا که بعد از تتبع نظریه آخرشان دستخوش تغییر میشد.👇
@AmirMoezzi
👍2
🔷 نقدی بر یک نقد کنایی (بخش دوم)
🔸یادداشتی اجمالی در مورد اتکای دکتر حسن انصاری در مورد تحریف قرآن بر نظریه مرحوم آیت الله بروجردی
✍️ محمدمهدی دخانی
▪️ایشان ادعای خود مبنی بر عدم تحریف قرآن را ضمن مجموعهای از ادله بیان میکنند.
ابتدا دو دلیل ارائه میدهند و بعد دلیل مثبتین تحریف را رد میکنند و در آخر تحلیل تاریخی خود را ارائه میدهند.
دلیل اثبات عدم وجود تحریف و بررسی اجمالی آن:
الف) وقوع تحریف در قرآن به شدت بعید است زیرا بسیار روشن است که مسلمین همواره اهتمام به حفظ قرآن داشتند و نزد آنها حفظ و تلاوت قرآن از مهمترین کارها بوده است.
ب) در روایات ثواب قرائت کل یا جز قرآن یا عمل بدان بیان شده و اگر این تحریف بود این روایت نباید از اهل بیت علیهم السلام روایت میشد.
بررسی دلیل اول: این سخن مبتنی بر اثبات این صغری است که مسلمین همواره در جهت عمل به دستورات الهی اهتمام داشتند و حداقل قاطبه مسلمانان این چنین بوده اند؛ در حالی که شواهد و ادله خلاف این ادعا بسیار زیاد و در عین حال در اوج روشنی است و اتفاقا این همان صغرایی است که اهل تسنن برآنند و همواره کوشیدهاند بگویند قاطبه مسلمانان به ویژه در عهد رسول خدا و نزدیک به زمان حضور را جماعتی بسیار مطیع اوامر الهی نشان بدهند؛ در حالی که این ادعا صحت ندارد و موارد نقض بسیاری در منابع فریقین بر آن دلالت دارد که بزرگترین شاهد عدم رعایت حقوق اهل بیت رسول خدا و عدم امتثال فرمایش رسول خدا در مورد ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام بوده (در یادداشتی دیگر به این مطلب اشاره خواهد شد).
بررسی دلیل دوم: دلیل دیگر ایشان مبتنی بر صدور روایات تشویق عمل به قرآن یا پاداش تلاوت قرآن بود. همچنان که ایشان مهمترین منبع خود را در این باره نهج البلاغه گرفتهاند، پس لازم است روایات این باب از جهت سند بررسی شود و در صورت عدم موجود معارض حکم داده شود؛ نه اینکه به صرف وجود در نهج البلاغه بتوان به آن استناد کرد.
علاوه بر آن گروهی از قائلین به تحریف، بر این نظر نیستند که این قرآن تماما تحریف شده است و نمیشود قرآن را تلاوت کرد !دیگر اینکه وقتی از قرآن کاسته شده باشد، مانعی بر امر به تلاوت مقدار برجاماندۀ آن نیست؛ به خصوص با تبیین و تفسیر امامان.
▪️رد دلیل قائلین به تحریف و بررسی اجمال آن:
ایشان در ابتدای سخن خود بدین مطلب تصریح میکنند که این روایات بسیار زیاد است؛ سپس منابع مورد استناد قائلین به تحریف را به چالش میکشند و روایات این باب را ضعیف میشمارند؛ ولی فقط اشاره به دو منبع میکنند: یکی کتاب القرائات سیاری و دیگری کتاب تفسیر فرات کوفی و از منابع دیگر مانند الکافی سخن نمیگویند که فقط ۶۱ روایت صحیح در کتاب کافی مبنی بر تحریف قرآن وجود دارد(حداقل، ادعا شده این روایات، اثبات تحریف میکند)!
▪️تحلیل تاریخی و بررسی اجمالی آن:
ایشان در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که روایات تحریف از جانب مذهب تسنن وارد روایات ما شده.
این در حالی است که اشاره کردیم این ادعای بروجردی ثابت نشده است و خود ایشان و آقای دکتر حسن انصاری به صرف وجود این ادعا از کنار آن گذر کردهاند و در صدد اثبات آن بر نیامدهاند و نهایت سخن این است که «بر محقق این چنین امری روشن است»!
حال باید از آقای حسن انصاری پرسید دلیل اتکای شدید شما به این چند سطر تقریر درس مرحوم بروجردی چیست؟
پ.ن: همراه این یادداشت دو پیوست تقدیم میگردد؛ ترجمه بخش تحریف قرآن تقریرات مرحوم آیت الله بروجردی و نیز تلخیص یادداشت های دکتر حسن انصاری در باره تحریف قرآن.
@AmirMoezzi
🔸یادداشتی اجمالی در مورد اتکای دکتر حسن انصاری در مورد تحریف قرآن بر نظریه مرحوم آیت الله بروجردی
✍️ محمدمهدی دخانی
▪️ایشان ادعای خود مبنی بر عدم تحریف قرآن را ضمن مجموعهای از ادله بیان میکنند.
ابتدا دو دلیل ارائه میدهند و بعد دلیل مثبتین تحریف را رد میکنند و در آخر تحلیل تاریخی خود را ارائه میدهند.
دلیل اثبات عدم وجود تحریف و بررسی اجمالی آن:
الف) وقوع تحریف در قرآن به شدت بعید است زیرا بسیار روشن است که مسلمین همواره اهتمام به حفظ قرآن داشتند و نزد آنها حفظ و تلاوت قرآن از مهمترین کارها بوده است.
ب) در روایات ثواب قرائت کل یا جز قرآن یا عمل بدان بیان شده و اگر این تحریف بود این روایت نباید از اهل بیت علیهم السلام روایت میشد.
بررسی دلیل اول: این سخن مبتنی بر اثبات این صغری است که مسلمین همواره در جهت عمل به دستورات الهی اهتمام داشتند و حداقل قاطبه مسلمانان این چنین بوده اند؛ در حالی که شواهد و ادله خلاف این ادعا بسیار زیاد و در عین حال در اوج روشنی است و اتفاقا این همان صغرایی است که اهل تسنن برآنند و همواره کوشیدهاند بگویند قاطبه مسلمانان به ویژه در عهد رسول خدا و نزدیک به زمان حضور را جماعتی بسیار مطیع اوامر الهی نشان بدهند؛ در حالی که این ادعا صحت ندارد و موارد نقض بسیاری در منابع فریقین بر آن دلالت دارد که بزرگترین شاهد عدم رعایت حقوق اهل بیت رسول خدا و عدم امتثال فرمایش رسول خدا در مورد ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام بوده (در یادداشتی دیگر به این مطلب اشاره خواهد شد).
بررسی دلیل دوم: دلیل دیگر ایشان مبتنی بر صدور روایات تشویق عمل به قرآن یا پاداش تلاوت قرآن بود. همچنان که ایشان مهمترین منبع خود را در این باره نهج البلاغه گرفتهاند، پس لازم است روایات این باب از جهت سند بررسی شود و در صورت عدم موجود معارض حکم داده شود؛ نه اینکه به صرف وجود در نهج البلاغه بتوان به آن استناد کرد.
علاوه بر آن گروهی از قائلین به تحریف، بر این نظر نیستند که این قرآن تماما تحریف شده است و نمیشود قرآن را تلاوت کرد !دیگر اینکه وقتی از قرآن کاسته شده باشد، مانعی بر امر به تلاوت مقدار برجاماندۀ آن نیست؛ به خصوص با تبیین و تفسیر امامان.
▪️رد دلیل قائلین به تحریف و بررسی اجمال آن:
ایشان در ابتدای سخن خود بدین مطلب تصریح میکنند که این روایات بسیار زیاد است؛ سپس منابع مورد استناد قائلین به تحریف را به چالش میکشند و روایات این باب را ضعیف میشمارند؛ ولی فقط اشاره به دو منبع میکنند: یکی کتاب القرائات سیاری و دیگری کتاب تفسیر فرات کوفی و از منابع دیگر مانند الکافی سخن نمیگویند که فقط ۶۱ روایت صحیح در کتاب کافی مبنی بر تحریف قرآن وجود دارد(حداقل، ادعا شده این روایات، اثبات تحریف میکند)!
▪️تحلیل تاریخی و بررسی اجمالی آن:
ایشان در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که روایات تحریف از جانب مذهب تسنن وارد روایات ما شده.
این در حالی است که اشاره کردیم این ادعای بروجردی ثابت نشده است و خود ایشان و آقای دکتر حسن انصاری به صرف وجود این ادعا از کنار آن گذر کردهاند و در صدد اثبات آن بر نیامدهاند و نهایت سخن این است که «بر محقق این چنین امری روشن است»!
حال باید از آقای حسن انصاری پرسید دلیل اتکای شدید شما به این چند سطر تقریر درس مرحوم بروجردی چیست؟
پ.ن: همراه این یادداشت دو پیوست تقدیم میگردد؛ ترجمه بخش تحریف قرآن تقریرات مرحوم آیت الله بروجردی و نیز تلخیص یادداشت های دکتر حسن انصاری در باره تحریف قرآن.
@AmirMoezzi
Forwarded from البساتین | محمدرضا معینی
📝
🔴گفتگوی انتقادی سنتهای علمی؛ فرصت بینظیر و بیسابقه
🔸در روزهای اخیر، چند اتفاق بسیار جالب توجه افتاد که به نظرم نوید بخش تغییراتی جدی و بنیادی در تعاملات علمی و فکری و گفتگوی میان سنتهای مختلف و متنوع فکری است. شبکه جهانی اینترنت ظرفیت بینظیری در اختیار ما گذاشته است که به ضرورت همهگیری کرونا، امروز بیش از پیش فعال شده است و همه اقشار و طبقات را با خود همراه کرده است.
🔸در سنت دینی و حوزوی شیعه، گفتگوی میان علمای شیعه و عالمان غیر مسلمان و غیر شیعه بسیار پر سابقه است، اما به نظرم می رسد که دو سخنرانی آیت الله سید احمد مددی در جمع دانشجویان دانشگاه نورثوسترن (بنگرید: جلسه اول و جلسه دوم ) و پس از آن اطلاعیه گفتگوی آتی ایشان در کالج اسلامی لندن با حضور رابرت گلیو و اندرو نیومن، از چند نظر واقعهای تاریخی و بیسابقه است. این که شخصیتی در تراز آیت الله مددی در یک نشست عمومی به صورت آنلاین با شخصیتهای تراز اول آکادمیای غربی به گفتگو بنشیند و نظریه علمی خود را برای ایشان ارائه دهد، رویدادی است که پیش از این سابقه نداشته است.
🔸اتفاق بسیار جالب توجه دیگر، مکاتباتی بود که میان جناب آقای مصطفی قناعتگر (از طلاب فاضل حوزه علمیه مشهد) و دکتر محمدعلی امیرمعزی صورت گرفت و گزارشی از آن در روزهای اخیر منتشر شد (بنگرید ).
🔸اگرچه محتوای این گفتگو مورد انتقاد برخی از فضلای دیگر قرار گرفت، اما نفس گفتگوی انتقادی میان نمایندگان دو سنت فکری امری است بسیار مطلوب و امیدوار کننده! در این نقطه هم باید به جناب آقای قناعتگر آفرین گفت که انتقادات خود را با صراحت و صداقت به دکتر امیرمعزی انتقال داده است و هم باید به جناب امیرمعزی آفرین گفت که متواضعانه در مقام پاسخگویی به منتقد خود حاضر شده است.
🔶شکی ندارم که این نوع گفتگوها، مسیر رشد را برای حامیان و مدافعان همه سنتهای فکری هموارتر خواهد کرد و آینده مطالعات دینی در فضایی رقم خواهد خورد که مدافعان سنتهای گوناگون فکری در کنار یکدیگر حاضر شوند و بگویند و بشنوند و نقد کنند و نقد شوند.
@AlBasatin
🔴گفتگوی انتقادی سنتهای علمی؛ فرصت بینظیر و بیسابقه
🔸در روزهای اخیر، چند اتفاق بسیار جالب توجه افتاد که به نظرم نوید بخش تغییراتی جدی و بنیادی در تعاملات علمی و فکری و گفتگوی میان سنتهای مختلف و متنوع فکری است. شبکه جهانی اینترنت ظرفیت بینظیری در اختیار ما گذاشته است که به ضرورت همهگیری کرونا، امروز بیش از پیش فعال شده است و همه اقشار و طبقات را با خود همراه کرده است.
🔸در سنت دینی و حوزوی شیعه، گفتگوی میان علمای شیعه و عالمان غیر مسلمان و غیر شیعه بسیار پر سابقه است، اما به نظرم می رسد که دو سخنرانی آیت الله سید احمد مددی در جمع دانشجویان دانشگاه نورثوسترن (بنگرید: جلسه اول و جلسه دوم ) و پس از آن اطلاعیه گفتگوی آتی ایشان در کالج اسلامی لندن با حضور رابرت گلیو و اندرو نیومن، از چند نظر واقعهای تاریخی و بیسابقه است. این که شخصیتی در تراز آیت الله مددی در یک نشست عمومی به صورت آنلاین با شخصیتهای تراز اول آکادمیای غربی به گفتگو بنشیند و نظریه علمی خود را برای ایشان ارائه دهد، رویدادی است که پیش از این سابقه نداشته است.
🔸اتفاق بسیار جالب توجه دیگر، مکاتباتی بود که میان جناب آقای مصطفی قناعتگر (از طلاب فاضل حوزه علمیه مشهد) و دکتر محمدعلی امیرمعزی صورت گرفت و گزارشی از آن در روزهای اخیر منتشر شد (بنگرید ).
🔸اگرچه محتوای این گفتگو مورد انتقاد برخی از فضلای دیگر قرار گرفت، اما نفس گفتگوی انتقادی میان نمایندگان دو سنت فکری امری است بسیار مطلوب و امیدوار کننده! در این نقطه هم باید به جناب آقای قناعتگر آفرین گفت که انتقادات خود را با صراحت و صداقت به دکتر امیرمعزی انتقال داده است و هم باید به جناب امیرمعزی آفرین گفت که متواضعانه در مقام پاسخگویی به منتقد خود حاضر شده است.
🔶شکی ندارم که این نوع گفتگوها، مسیر رشد را برای حامیان و مدافعان همه سنتهای فکری هموارتر خواهد کرد و آینده مطالعات دینی در فضایی رقم خواهد خورد که مدافعان سنتهای گوناگون فکری در کنار یکدیگر حاضر شوند و بگویند و بشنوند و نقد کنند و نقد شوند.
@AlBasatin
Forwarded from Yaser Mirdamadi
حلقه_دیدگاه_نو41_مطالعاتی_تازه_در_باب_ریشههای_قرآن_و_اسلام_محمدعلی.pdf
1 MB
حلقه_دیدگاه_نو41_مطالعاتی_تازه_در_باب_ریشههای_قرآن_و_اسلام_محمدعلی.pdf
👍1
انتشار "Le Coran des historiens" در سه جلد (ویراستاران: امیرمعزی و دی) یک واقعه مهم در فرانسه بود و اکنون در اروپا و شمال آفریقا به خوبی شناختهشده است؛ اما هنوز در محافل مطالعات قرآنی آمریکای شمالی مورد کمتوجهی است.
https://twitter.com/GabrielSaidR/status/1380133457393815552?s=20
https://twitter.com/GabrielSaidR/status/1380133457393815552?s=20
Twitter
GabrielSaidR
The publication of "Le Coran des historiens" in 3 vols (ed. Amir-Moezzi and Dye) was a major event in France & it is now well known in Europe/N Africa. It is still barely mentioned in North American Qur'anic Studies circles but you can learn more here:ac…
🔶️ تفسیر معاصرانه قرآن کریم
🔹️ به سرویراستاری سید حسین نصر
🔸قرآن کریم به عنوان پیام و وحی الهی و کتاب مقدس نازل شده بر آخرین پیامبران، همواره در مرکز توجهات همه مسلمانان قرار داشته و به همین جهت برای پژوهشگران غربی نیز دریچه مهمی برای ورود به مطالعه اسلام به حساب میآید.
🔸در سالهای اخیر دو کوشش بسیار مهم برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان غربی با قرآن انجام شده است، یکی کتاب تفسیر معاصرانه قرآن (The Study Quran) که به سرپرستی دکتر سید حسین نصر و در سال 2015 منتشر شده است و دیگری کتاب قرآن مورخان (Le Coran des historiens) که به سرپرستی دکتر محمدعلی امیرمعزی و دکتر گیوم دی فراهم آمده و در سال 2019 به طبع رسیده است.
🔸«قرآن مورخان» با نگاهی انتقادی-تاریخی تدوین شده است و نویسندگان آن با قرآن به مثابه یک متن تاریخی مواجه شده و برای فهم انتقادی و تاریخمند آن تلاش کرده اند و شاید تعریض دکتر انشاءالله رحمتی در مقدمه ترجمه «تفسیر معاصرانه قرآن» که «دستاندرکاران این اثر» را «مقهور دنیای مدرن» نمیداند، بیش از همه متوجه نویسندگان «قرآن مورخان» باشد.
🔸از سوی دیگر «تفسیر معاصرانه قرآن» با نگاهی کاملا همدلانه و با پذیرش کامل ماهیت قدسی قرآن تدوین شده و به تعبیر دکتر نصر در مقدمه کتاب، «[به قرآن کریم به عنوان] اثری که صرفاً اهمیت تاریخی، اجتماعی یا زبانشناختی، جدای از ماهیت قدسی و وحیانیاش دارد، محدود نشده است».
🔸اگرچه دکتر نصر مدعی است که «این بدان معنا نیست که مسمانان تنها مخاطبان در نظر گرفته شده برای [این کتاب] باشند»، بلکه بدان معناست که در تفسیر معاصرانه قرآن «به این کتاب [آسمانی] که با تلاوت آن اشک شوق از دیده مسمانان از سوماترا تا سنگال جاری می شود... اهتمام داشتهایم».
🔶به هر صورت «تفسیر معاصرانه قرآن» اثری بسیار شایان توجه است و میتواند برای هر مسلمانی که دل در گرو قرآن و کلام مقدس الهی دارد و فاصله زمانی یا زبانیاش با تفاسیر سنتی، مانعی برای استفاده کاملتر از کلام الهی است، منبعی برای تأمل و تفکر بیشتر در وحی باشد.
#تفسیر_معاصرانه_قرآن
#سید_حسین_نصر
#معرفی_کتاب
#البساتین
@AlBasatin
@AmirMoezzi
🔶️ تفسیر معاصرانه قرآن کریم
🔹️ به سرویراستاری سید حسین نصر
🔸قرآن کریم به عنوان پیام و وحی الهی و کتاب مقدس نازل شده بر آخرین پیامبران، همواره در مرکز توجهات همه مسلمانان قرار داشته و به همین جهت برای پژوهشگران غربی نیز دریچه مهمی برای ورود به مطالعه اسلام به حساب میآید.
🔸در سالهای اخیر دو کوشش بسیار مهم برای آشنایی هر چه بیشتر مخاطبان غربی با قرآن انجام شده است، یکی کتاب تفسیر معاصرانه قرآن (The Study Quran) که به سرپرستی دکتر سید حسین نصر و در سال 2015 منتشر شده است و دیگری کتاب قرآن مورخان (Le Coran des historiens) که به سرپرستی دکتر محمدعلی امیرمعزی و دکتر گیوم دی فراهم آمده و در سال 2019 به طبع رسیده است.
🔸«قرآن مورخان» با نگاهی انتقادی-تاریخی تدوین شده است و نویسندگان آن با قرآن به مثابه یک متن تاریخی مواجه شده و برای فهم انتقادی و تاریخمند آن تلاش کرده اند و شاید تعریض دکتر انشاءالله رحمتی در مقدمه ترجمه «تفسیر معاصرانه قرآن» که «دستاندرکاران این اثر» را «مقهور دنیای مدرن» نمیداند، بیش از همه متوجه نویسندگان «قرآن مورخان» باشد.
🔸از سوی دیگر «تفسیر معاصرانه قرآن» با نگاهی کاملا همدلانه و با پذیرش کامل ماهیت قدسی قرآن تدوین شده و به تعبیر دکتر نصر در مقدمه کتاب، «[به قرآن کریم به عنوان] اثری که صرفاً اهمیت تاریخی، اجتماعی یا زبانشناختی، جدای از ماهیت قدسی و وحیانیاش دارد، محدود نشده است».
🔸اگرچه دکتر نصر مدعی است که «این بدان معنا نیست که مسمانان تنها مخاطبان در نظر گرفته شده برای [این کتاب] باشند»، بلکه بدان معناست که در تفسیر معاصرانه قرآن «به این کتاب [آسمانی] که با تلاوت آن اشک شوق از دیده مسمانان از سوماترا تا سنگال جاری می شود... اهتمام داشتهایم».
🔶به هر صورت «تفسیر معاصرانه قرآن» اثری بسیار شایان توجه است و میتواند برای هر مسلمانی که دل در گرو قرآن و کلام مقدس الهی دارد و فاصله زمانی یا زبانیاش با تفاسیر سنتی، مانعی برای استفاده کاملتر از کلام الهی است، منبعی برای تأمل و تفکر بیشتر در وحی باشد.
#تفسیر_معاصرانه_قرآن
#سید_حسین_نصر
#معرفی_کتاب
#البساتین
@AlBasatin
@AmirMoezzi
👍1
تصویری
نشست مجازی
زبان فرانسه
ارائهی کتاب «قرآن مورخان»
باارائهی دکتر امیرمعزی و دکتر گیوم دی
http://ow.ly/zUkZ50EkAL8
@AmirMoezzi
نشست مجازی
زبان فرانسه
ارائهی کتاب «قرآن مورخان»
باارائهی دکتر امیرمعزی و دکتر گیوم دی
http://ow.ly/zUkZ50EkAL8
@AmirMoezzi
شصتوسومین نشست انجمن مباحثات قرآنی، روز چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ماه 1400 ساعت 18 به وقت تهران به شکل مجازی برگزار خواهد شد.
در این نشست ضمن آنکه به معرفی اجمالی کتاب قرآن مورخان و تحلیل اظهارات دکتر امیرمعزی در این باره پرداختهخواهدشد، دکتر شریعتمداری در نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن سخنرانی خواهد کرد.
https://www.skyroom.online/ch/markaz110/mobahesat-quran
@AmirMoezzi
در این نشست ضمن آنکه به معرفی اجمالی کتاب قرآن مورخان و تحلیل اظهارات دکتر امیرمعزی در این باره پرداختهخواهدشد، دکتر شریعتمداری در نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن سخنرانی خواهد کرد.
https://www.skyroom.online/ch/markaz110/mobahesat-quran
@AmirMoezzi
Audio
3️⃣6️⃣ شصتوسومین نشست
با موضوع
نگاهی به کتاب "قرآن مورخان" و نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن
🎤 آقای حمیدرضا شریعتمداری
با مشارکتهای
آقای فرهاد شفتی
و
خانم زهرا اخوان صراف
📅 ۲۵فروردینماه ۱۴۰۰
📚 انجمن مباحثات قرآنی
( بخش اول)Part1
با موضوع
نگاهی به کتاب "قرآن مورخان" و نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن
🎤 آقای حمیدرضا شریعتمداری
با مشارکتهای
آقای فرهاد شفتی
و
خانم زهرا اخوان صراف
📅 ۲۵فروردینماه ۱۴۰۰
📚 انجمن مباحثات قرآنی
( بخش اول)Part1
Audio
3️⃣6️⃣ شصتوسومین نشست
با موضوع
نگاهی به کتاب "قرآن مورخان" و نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن
🎤 آقای حمیدرضا شریعتمداری
با مشارکتهای
آقای فرهاد شفتی
و
خانم زهرا اخوان صراف
📅 ۲۵فروردینماه ۱۴۰۰
📚 انجمن مباحثات قرآنی
( بخش دوم)Part2
با موضوع
نگاهی به کتاب "قرآن مورخان" و نشانهها و ریشههای شیعهشناسانه آن
🎤 آقای حمیدرضا شریعتمداری
با مشارکتهای
آقای فرهاد شفتی
و
خانم زهرا اخوان صراف
📅 ۲۵فروردینماه ۱۴۰۰
📚 انجمن مباحثات قرآنی
( بخش دوم)Part2
👍1