Forwarded from خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی
Alilesecretbiengarde.pdf
6.1 MB
علی، سرّ مکنون
چهرهی نخستین رهبر در عرفان شیعی
محمدعلی امیرمعزی
انتشارات مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه، نوامبر ۲۰۲۰، ۴۷۰ صفحه (CNRSEd)
کتاب، مجموعه مقالاتی است که توسط خود دکتر امیرمعزی نوشته و گردآوری شده است. کتاب از سه بخش، ۹ مقاله، و مانند اغلب آثار امیرمعزی از یک پیشگفتار و یک مؤخره تشکیل شده است. همچنین دو مقاله از اورخان میرکازیموف و متیو ترییه هم در پیوست کتاب منتشر شده است.
عنوان مقالات:
- بخش اول: ۱- علی و قرآن؛ ۲- محمدِ فارقلیط، علیِ مسیح؛ ۳- ملاحظاتی در مورد عبارت «دینِعلی».
- بخش دوم: ۱- در باب ربانیت امام؛ ۲- ارواح پنجگانهی انسان ربانی؛ ۳- لیلة القدر در تشیع قدیم؛ ۴- تقیه و ختم نبوت.
- بخش سوم : ۱- الدر الثمین رجب برسی، ۵۰۰ آیهی قرآنی در باب علی؛۲- شمایل و مراقبت.
مقالات پیوست:
- علم الهی و عمل مسیحایی، چهرهی علی در جنبشهای عرفانی و موعودگرایانه (از اورخان میرکازیموف).
- حضور علی در فلسفهی اسلامی (از متیو ترییه).
@AmirMoezzi
چهرهی نخستین رهبر در عرفان شیعی
محمدعلی امیرمعزی
انتشارات مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه، نوامبر ۲۰۲۰، ۴۷۰ صفحه (CNRSEd)
کتاب، مجموعه مقالاتی است که توسط خود دکتر امیرمعزی نوشته و گردآوری شده است. کتاب از سه بخش، ۹ مقاله، و مانند اغلب آثار امیرمعزی از یک پیشگفتار و یک مؤخره تشکیل شده است. همچنین دو مقاله از اورخان میرکازیموف و متیو ترییه هم در پیوست کتاب منتشر شده است.
عنوان مقالات:
- بخش اول: ۱- علی و قرآن؛ ۲- محمدِ فارقلیط، علیِ مسیح؛ ۳- ملاحظاتی در مورد عبارت «دینِعلی».
- بخش دوم: ۱- در باب ربانیت امام؛ ۲- ارواح پنجگانهی انسان ربانی؛ ۳- لیلة القدر در تشیع قدیم؛ ۴- تقیه و ختم نبوت.
- بخش سوم : ۱- الدر الثمین رجب برسی، ۵۰۰ آیهی قرآنی در باب علی؛۲- شمایل و مراقبت.
مقالات پیوست:
- علم الهی و عمل مسیحایی، چهرهی علی در جنبشهای عرفانی و موعودگرایانه (از اورخان میرکازیموف).
- حضور علی در فلسفهی اسلامی (از متیو ترییه).
@AmirMoezzi
👍20👎2
🔰دادههای خیالیِ رجالی در آثار امیرمعزی
در آثار محمدعلی امیرمعزی به دادههای خیالی زیادی در حیطه علم رجال برخورد میکنیم که بر اساس آنها تحلیل و نتیجهگیری صورت گرفته است.
برای نمونه امیرمعزی در مقاله «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات» [۱] نوشته است:
«ابراهیم بن صالح از یاران امام پنجم که در اثر خود به نام الغیبة تعداد امامان ع را پنج ذکر کرده است» (صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات، ص۹۹).
این مطلب عیناً در ترجمه انگلیسی (ص۱۱۲) [۲] و اصل فرانسوی مقاله (ص۲۳۷) [۳] وجود دارد.
علاوه بر این در کتاب «راهنمای ربانی» [۴] نوشته است:
«ابراهیم بن صالح انماطی کوفی، از پیروان امام محمد باقر (متوفی حدود ۱۱۵/ ۷۳۳-۳۴) که امام باقر را مهدی غایب میدانست و کتابی با نام کتاب الغیبة نوشته است» (راهنمای ربانی، ص۲۴۰).
و در همان کتاب نوشته است:
«... امامان شمارههای مختلفی را برای تعداد امامان به کار بردهاند: پنج (انماطی، کتاب الغیبة) ...» (راهنمای ربانی، ص۲۴۳).
این مطالب در ترجمه انگلیسی کتاب (ص۱۰۱، ۱۰۴) [۵] وجود دارد.
اما آن چه امیرمعزی گفته است به کلی وهم و خیال است!
اوّلاً امیرمعزی چنان به کتاب الغیبة انماطی ارجاع داده و محتوای آن را نقل نموده که گویی این کتاب در دست است یا اطلاعات خاصی درباره محتوای آن وجود دارد. در حالی که آن چه وانمود کرده به کلّی نادرست و دور از شیوه ارجاع علمی است! تنها منبعِ امیرمعزی برای شناختِ این کتاب فهرستِ شیخ طوسی و رجال نجاشی است که به ذکر نام آن اکتفا کردهاند. بنابراین ارجاع به این کتاب یا گزارش محتوای آن صرف اوهام و خیالات است.
ثانیاً نجاشی [۶] درباره انماطی تصریح کرده است: «روى عن أبي الحسن و وقف، له كتاب يرويه عدة» (رجال النجاشي، ص۲۴). بنابراین او از اصحابِ امام کاظم (ع) بوده و بر ایشان وقف کرده است و این که امیرمعزی به او نسبت داده که امام باقر (ع) را مهدی غایب میدانست، صرف توهّم و خیالپردازی و قطعاً نادرست است.
ثالثاً اصل این که انماطی از اصحاب امام باقر (ع) باشد بر اساس رجال برقی (ص۱۱) و رجال شیخ طوسی (ص۱۲۴) است که نمیتواند درست باشد؛ زیرا نه با طبقه راوی او عبیدالله بن احمد بن نهیک متناسب است و نه هیچ حدیثی از امام باقر (ع) روایت کرده است و نه حتی در شمار اصحاب امام صادق (ع) ذکر شده و نه به طور مستقیم از امام صادق (ع) روایت میکند؛ بلکه با یک یا دو واسطه از امام صادق (ع) روایت میکند (نمونه: مائة منقبة، ص۱۳۷؛ اعلام الوری، ص۳۰۹؛ تأویل الآیات، ص۷۷۲).
رابعاً از همه عجیبتر این که امیرمعزی بر اساس همین توهمات، به امامان (ع) نیز نسبت داده است که شمار خود را ۵ امام دانستهاند!
نتیجه آن که کل اطلاعاتی که امیرمعزی درباره ابراهیم بن صالح انماطی ارائه کرده و بر اساس آن به تحلیل تاریخ شیعه و امامت پرداخته، غلط اندر غلط و اوهام محض است! او شبیه همین اوهام را درباره دیگر راویان نیز دارد که در همان صفحات ذکرشده در کتاب راهنمای ربانی میتوان دید.
............................................
[۱] امیرمعزی، محمدعلی (۱۳۹۰ش)، «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات»، امامتپژوهی، ش۴.
[2] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (2016), The Silent Qu’ran and the Speaking Qur’an, Columbia University Press.
[3] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (1992), “AI-Saffâr al-Qummî et son Kitâb basâ'ir al-darajât”, Journal asiatique, Número 3-4.
[۴] امیرمعزی، محمدعلی (۱۴۰۱ش)، راهنمای ربانی در تشیع نخستین، نشر نامک.
[5] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (1994), The Divine Guide in Early Shi’ism, State University of New York Press.
[۶] نجاشی دو بار نام انماطی را آورده اما از مقایسه نام و راوی و مشخصات معلوم است که یک نفرند.
@AmirMoezzi
منبع اصلی
در آثار محمدعلی امیرمعزی به دادههای خیالی زیادی در حیطه علم رجال برخورد میکنیم که بر اساس آنها تحلیل و نتیجهگیری صورت گرفته است.
برای نمونه امیرمعزی در مقاله «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات» [۱] نوشته است:
«ابراهیم بن صالح از یاران امام پنجم که در اثر خود به نام الغیبة تعداد امامان ع را پنج ذکر کرده است» (صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات، ص۹۹).
این مطلب عیناً در ترجمه انگلیسی (ص۱۱۲) [۲] و اصل فرانسوی مقاله (ص۲۳۷) [۳] وجود دارد.
علاوه بر این در کتاب «راهنمای ربانی» [۴] نوشته است:
«ابراهیم بن صالح انماطی کوفی، از پیروان امام محمد باقر (متوفی حدود ۱۱۵/ ۷۳۳-۳۴) که امام باقر را مهدی غایب میدانست و کتابی با نام کتاب الغیبة نوشته است» (راهنمای ربانی، ص۲۴۰).
و در همان کتاب نوشته است:
«... امامان شمارههای مختلفی را برای تعداد امامان به کار بردهاند: پنج (انماطی، کتاب الغیبة) ...» (راهنمای ربانی، ص۲۴۳).
این مطالب در ترجمه انگلیسی کتاب (ص۱۰۱، ۱۰۴) [۵] وجود دارد.
اما آن چه امیرمعزی گفته است به کلی وهم و خیال است!
اوّلاً امیرمعزی چنان به کتاب الغیبة انماطی ارجاع داده و محتوای آن را نقل نموده که گویی این کتاب در دست است یا اطلاعات خاصی درباره محتوای آن وجود دارد. در حالی که آن چه وانمود کرده به کلّی نادرست و دور از شیوه ارجاع علمی است! تنها منبعِ امیرمعزی برای شناختِ این کتاب فهرستِ شیخ طوسی و رجال نجاشی است که به ذکر نام آن اکتفا کردهاند. بنابراین ارجاع به این کتاب یا گزارش محتوای آن صرف اوهام و خیالات است.
ثانیاً نجاشی [۶] درباره انماطی تصریح کرده است: «روى عن أبي الحسن و وقف، له كتاب يرويه عدة» (رجال النجاشي، ص۲۴). بنابراین او از اصحابِ امام کاظم (ع) بوده و بر ایشان وقف کرده است و این که امیرمعزی به او نسبت داده که امام باقر (ع) را مهدی غایب میدانست، صرف توهّم و خیالپردازی و قطعاً نادرست است.
ثالثاً اصل این که انماطی از اصحاب امام باقر (ع) باشد بر اساس رجال برقی (ص۱۱) و رجال شیخ طوسی (ص۱۲۴) است که نمیتواند درست باشد؛ زیرا نه با طبقه راوی او عبیدالله بن احمد بن نهیک متناسب است و نه هیچ حدیثی از امام باقر (ع) روایت کرده است و نه حتی در شمار اصحاب امام صادق (ع) ذکر شده و نه به طور مستقیم از امام صادق (ع) روایت میکند؛ بلکه با یک یا دو واسطه از امام صادق (ع) روایت میکند (نمونه: مائة منقبة، ص۱۳۷؛ اعلام الوری، ص۳۰۹؛ تأویل الآیات، ص۷۷۲).
رابعاً از همه عجیبتر این که امیرمعزی بر اساس همین توهمات، به امامان (ع) نیز نسبت داده است که شمار خود را ۵ امام دانستهاند!
نتیجه آن که کل اطلاعاتی که امیرمعزی درباره ابراهیم بن صالح انماطی ارائه کرده و بر اساس آن به تحلیل تاریخ شیعه و امامت پرداخته، غلط اندر غلط و اوهام محض است! او شبیه همین اوهام را درباره دیگر راویان نیز دارد که در همان صفحات ذکرشده در کتاب راهنمای ربانی میتوان دید.
............................................
[۱] امیرمعزی، محمدعلی (۱۳۹۰ش)، «صفار قمی و کتاب بصائر الدرجات»، امامتپژوهی، ش۴.
[2] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (2016), The Silent Qu’ran and the Speaking Qur’an, Columbia University Press.
[3] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (1992), “AI-Saffâr al-Qummî et son Kitâb basâ'ir al-darajât”, Journal asiatique, Número 3-4.
[۴] امیرمعزی، محمدعلی (۱۴۰۱ش)، راهنمای ربانی در تشیع نخستین، نشر نامک.
[5] Amir-Moezzi, Mohammad Ali (1994), The Divine Guide in Early Shi’ism, State University of New York Press.
[۶] نجاشی دو بار نام انماطی را آورده اما از مقایسه نام و راوی و مشخصات معلوم است که یک نفرند.
@AmirMoezzi
منبع اصلی
👍23👎6🤔3
خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی pinned «با توجه به رسالت این مجالِ مجازی که خوانش آثار دکتر امیرمعزی است، کدام شیوه خوانش را برای فرستههای آینده پیشنهاد میدهید؟»
🔻محمدعلی امیرمعزی در جمکران!
دکتر محمدعلی امیرمعزی نقل میکند که در سال ۱۹۷۳، توسط دایی بزرگ پدری خود احضار شد. او برای دکتر فاش کرد که پنجاه سال قبل، وی به زیارت جمکران رفته است. پس از ورود به روستا، یک راهنما به او شهری زیرزمینی نشان داد که در آن یاران امام زمان پنهان زندگی میکنند.
ساکنان این شهر اسرارآمیز زنان و مردانی بودند که هر کدام از یکدیگر درخشش و زیبایی بیشتری داشتند.
همانطور که او به آنها خیره شده بود، جوانی ظهور کرد. به سمت او پیش رفت و شروع کرد به آموختن برخی از اسرار الهی به او. سپس ناگهان، خود را در کاروان خود و در میانه راه قم و تهران دید. یک هفته کامل گذشته بود! چه اتفاقی افتاده بود؟ همهاش یک رؤیا بود؟
آیا چنین شهری وجود دارد؟ مهمتر از همه، او از خود پرسید: آیا آن جوانی که با من صحبت کرد خود امام زمان بود؟ او که جرات بازگشت به جمکران را نداشت و اکنون در گرگ و میش زندگی خود است، خواهرزاده بزرگ خود را احضار کرد تا از او بخواهد به آنجا سفر کند و برای کشف این راز تلاش کند.
دکتر امیرمعزی وارد جمکران شد و با همان راهنما ملاقات کرد که اکنون مسنتر شده است. میزبان وی هر بار که سعی در طرح مسئله پنهان در قلمرو زمین داشت مودبانه موضوع را به مباحث الهیات، فلسفه و معانی مخفی نهفته در قرآن و روایات ائمه تغییر می داد. امیرمعزی که احساس سرما میکند و تب میکند، ناگهان فکر کرد از میزبانش شنیده است که به او می گوید: در اینجا، در جمکران، زمان طور دیگری می گذرد. ما اینجا در حوزه امام زمان هستیم.
سپس میزبان، او را به دیدار چهار همسایه برد. هر بار که امیرمعزی قصد داشت موضوع شهر پنهان را اعلام کند، میزبانان وی موضوع گفتگو را تغییر میدادند. روز که به شب تبدیل شد، او سوار مینیبوس شد و پانزده دقیقه سواری را به قم برد.
در حالت تب و خواب آلود، او شروع به دیدن مخلوطی عمیق از تصاویر کرد: دایی بزرگش، درهای سرداب، ساکنان حرم امام پنهان، صدای یکنواخت میزبانش، شعارهای مردان بیچهره در یک اتاق مبهم، صدای موتور مینیبوس ... .
سپس راننده او را بیدار کرد. چهارشنبه بود او روز یکشنبه وارد جمکران شده بود.
در بازگشت به تهران، او فهمید که خانوادهاش چهار روز است که از او خبری ندارند. دایی بزرگش آن روز (دوشنبه) درگذشت.
منبع اصلی در توئیتر دکتر فرهاد قدوسی
@AmirMoezzi
دکتر محمدعلی امیرمعزی نقل میکند که در سال ۱۹۷۳، توسط دایی بزرگ پدری خود احضار شد. او برای دکتر فاش کرد که پنجاه سال قبل، وی به زیارت جمکران رفته است. پس از ورود به روستا، یک راهنما به او شهری زیرزمینی نشان داد که در آن یاران امام زمان پنهان زندگی میکنند.
ساکنان این شهر اسرارآمیز زنان و مردانی بودند که هر کدام از یکدیگر درخشش و زیبایی بیشتری داشتند.
همانطور که او به آنها خیره شده بود، جوانی ظهور کرد. به سمت او پیش رفت و شروع کرد به آموختن برخی از اسرار الهی به او. سپس ناگهان، خود را در کاروان خود و در میانه راه قم و تهران دید. یک هفته کامل گذشته بود! چه اتفاقی افتاده بود؟ همهاش یک رؤیا بود؟
آیا چنین شهری وجود دارد؟ مهمتر از همه، او از خود پرسید: آیا آن جوانی که با من صحبت کرد خود امام زمان بود؟ او که جرات بازگشت به جمکران را نداشت و اکنون در گرگ و میش زندگی خود است، خواهرزاده بزرگ خود را احضار کرد تا از او بخواهد به آنجا سفر کند و برای کشف این راز تلاش کند.
دکتر امیرمعزی وارد جمکران شد و با همان راهنما ملاقات کرد که اکنون مسنتر شده است. میزبان وی هر بار که سعی در طرح مسئله پنهان در قلمرو زمین داشت مودبانه موضوع را به مباحث الهیات، فلسفه و معانی مخفی نهفته در قرآن و روایات ائمه تغییر می داد. امیرمعزی که احساس سرما میکند و تب میکند، ناگهان فکر کرد از میزبانش شنیده است که به او می گوید: در اینجا، در جمکران، زمان طور دیگری می گذرد. ما اینجا در حوزه امام زمان هستیم.
سپس میزبان، او را به دیدار چهار همسایه برد. هر بار که امیرمعزی قصد داشت موضوع شهر پنهان را اعلام کند، میزبانان وی موضوع گفتگو را تغییر میدادند. روز که به شب تبدیل شد، او سوار مینیبوس شد و پانزده دقیقه سواری را به قم برد.
در حالت تب و خواب آلود، او شروع به دیدن مخلوطی عمیق از تصاویر کرد: دایی بزرگش، درهای سرداب، ساکنان حرم امام پنهان، صدای یکنواخت میزبانش، شعارهای مردان بیچهره در یک اتاق مبهم، صدای موتور مینیبوس ... .
سپس راننده او را بیدار کرد. چهارشنبه بود او روز یکشنبه وارد جمکران شده بود.
در بازگشت به تهران، او فهمید که خانوادهاش چهار روز است که از او خبری ندارند. دایی بزرگش آن روز (دوشنبه) درگذشت.
منبع اصلی در توئیتر دکتر فرهاد قدوسی
@AmirMoezzi
Twitter
Farhad Ghoddoussi
خاطره (تجربه دینی؟!) زیر مرتبط با مسجد جمکران در نزدیکی قم، از آقای محمد علی امیر-معزی استاد مطالعات اسلامی در فرانسه مستقل از صحت و سقم و معنی و مدلولات آن جالب و جذاب است. ابتدا متن ترجمه فارسی و بعد تصاویر متن ترجمه انگلیسی آن فرستاده میشود.
🤔45👍27👎11
🔻منابع شیعی، «آرشیو اپوزیسیون»
🔹️همگرایی چشمگیر نتیجه مطالعات انتقادی مدرن از تاریخ اسلام با خوانش شیعی
✍🏼 امیرمعزی در کتابِ « قرآن صامت و قرآن ناطق»
(The Silent Qur’an and the Speaking Qur’an)
و در پایان فصلی که خوانشی از گزارشهای مربوط به جمعآوری قرآن و خشونتهای واقع شده پس از رحلت رسول خدا (ص) در «کتاب سلیمبن قیس» است، به هنگام توجه دادن پژوهندگان به منابع شیعی و در بیان اهمیت این منابع در ایجاد درکی مفید از وقایع صدر اسلام ابزار میدارد که بررسی انتقادی منابع شیعی، که دیدگاه «مغلوبشده در تاریخ» را ارائه میدهد، بینشهایی را فراهم میکند که به همان اندازه که منتشر نشدهاند، مفید هستند و میتوانند به ما در اصلاح دانشمان از این منابع کمک کنند.
سپس در ادامه با وجود احتمال ابداعات ایدئولوژیک و جعلهای جانبدارانه در این منابع مانند هر منبع دیگری بیان میکند که دو نکته مهم باعث میشود که منابع شیعی مورد توجه قرار گیرند:
نخست همگرایی گاه چشمگیری که میان دادههای تاریخی این منابع و نتیجه مطالعات انتقادی مدرن (که از مسیرهای دیگر به آن رسیدهاند) وجود دارد. (رویکردهای جدید نقد و تحلیل متون تاریخی- حدیثی و همچنین سبکشناسی روایات، دقت بر ادبیات و زبان گزارشها در کنار توجه به تاریخگذاری آنها در چند دهه اخیر نتایجی را در پی داشته که بعضاً به بروندادههای خوانش شیعی از تاریخ اسلام قرابت دارد.)
دیگر نکته مهمی که ایشان به آن توجه میدهند بازتابهای دقیق و قابلتوجهی از اطلاعات موجود در منابع شیعی است که با وجود «غیراصولی/غیرارتدوکسی» دانستن آنها در متون سنی نیز یافت میشود. این مهم در حالی قابل مشاهده است که در دوران اموی و عباسی این نوع نوشتهها با مخالفت و سرکوب مواجه بودهاند.
(مسئلهای که از دیرباز و در ادبیات سنتی و کلامی شیعیان نیز بر آن تأکید میشده)
به بیان دیگر آقای امیرمعزی پژواکی که در منابع شیعی یافت میشود را اغلب پژواکی دقیق معرفی میکند که همین نکته میتواند مستشرقان را به توجه به این منابع در کنار منابع رسمی سنی وادارد.
همچنین ایشان در مقدمه کتاب خود در بیان اهمیت مطالعه و کاوش بر منابع شیعی (برای پژوهشگران مستقل و آکادمیای غربی) بیان داشتهاند که خاورشناسان دیدگاههای شیعی و انعکاس یافته در منابع شیعی را ایدئولوژیک و جهتدارانه یعنی بدون هیچگونه مبنای تاریخی تصور کردهاند، در حالی که نباید فراموش کرد متون سنی، به خصوص متون متقدم آنها هم ایدئولوژیک هستند، اما برای کسب آگاهی با تنوع بیشتر تاریخی بررسی آنچه «آرشیو اپوزیسیون» خوانده میشود (اصطلاحی که امیرمعزی برای منابع شیعی به کار میبرد) همانقدر ضروری است که بررسی منابع رسمی.
Mohammad Ali Amir-Moezzi, "Violence and Scripture in the Book of Sulaym Ibn Qays," in The Silent Qur'an and the Speaking Qur'an: Scriptural Sources of Islam Between History and Fervor, trans. Eric Ormsby (New York: Columbia University Press, 2016), 36.
@AmirMoezzi
منبع اصلی
🔹️همگرایی چشمگیر نتیجه مطالعات انتقادی مدرن از تاریخ اسلام با خوانش شیعی
✍🏼 امیرمعزی در کتابِ « قرآن صامت و قرآن ناطق»
(The Silent Qur’an and the Speaking Qur’an)
و در پایان فصلی که خوانشی از گزارشهای مربوط به جمعآوری قرآن و خشونتهای واقع شده پس از رحلت رسول خدا (ص) در «کتاب سلیمبن قیس» است، به هنگام توجه دادن پژوهندگان به منابع شیعی و در بیان اهمیت این منابع در ایجاد درکی مفید از وقایع صدر اسلام ابزار میدارد که بررسی انتقادی منابع شیعی، که دیدگاه «مغلوبشده در تاریخ» را ارائه میدهد، بینشهایی را فراهم میکند که به همان اندازه که منتشر نشدهاند، مفید هستند و میتوانند به ما در اصلاح دانشمان از این منابع کمک کنند.
سپس در ادامه با وجود احتمال ابداعات ایدئولوژیک و جعلهای جانبدارانه در این منابع مانند هر منبع دیگری بیان میکند که دو نکته مهم باعث میشود که منابع شیعی مورد توجه قرار گیرند:
نخست همگرایی گاه چشمگیری که میان دادههای تاریخی این منابع و نتیجه مطالعات انتقادی مدرن (که از مسیرهای دیگر به آن رسیدهاند) وجود دارد. (رویکردهای جدید نقد و تحلیل متون تاریخی- حدیثی و همچنین سبکشناسی روایات، دقت بر ادبیات و زبان گزارشها در کنار توجه به تاریخگذاری آنها در چند دهه اخیر نتایجی را در پی داشته که بعضاً به بروندادههای خوانش شیعی از تاریخ اسلام قرابت دارد.)
دیگر نکته مهمی که ایشان به آن توجه میدهند بازتابهای دقیق و قابلتوجهی از اطلاعات موجود در منابع شیعی است که با وجود «غیراصولی/غیرارتدوکسی» دانستن آنها در متون سنی نیز یافت میشود. این مهم در حالی قابل مشاهده است که در دوران اموی و عباسی این نوع نوشتهها با مخالفت و سرکوب مواجه بودهاند.
(مسئلهای که از دیرباز و در ادبیات سنتی و کلامی شیعیان نیز بر آن تأکید میشده)
به بیان دیگر آقای امیرمعزی پژواکی که در منابع شیعی یافت میشود را اغلب پژواکی دقیق معرفی میکند که همین نکته میتواند مستشرقان را به توجه به این منابع در کنار منابع رسمی سنی وادارد.
همچنین ایشان در مقدمه کتاب خود در بیان اهمیت مطالعه و کاوش بر منابع شیعی (برای پژوهشگران مستقل و آکادمیای غربی) بیان داشتهاند که خاورشناسان دیدگاههای شیعی و انعکاس یافته در منابع شیعی را ایدئولوژیک و جهتدارانه یعنی بدون هیچگونه مبنای تاریخی تصور کردهاند، در حالی که نباید فراموش کرد متون سنی، به خصوص متون متقدم آنها هم ایدئولوژیک هستند، اما برای کسب آگاهی با تنوع بیشتر تاریخی بررسی آنچه «آرشیو اپوزیسیون» خوانده میشود (اصطلاحی که امیرمعزی برای منابع شیعی به کار میبرد) همانقدر ضروری است که بررسی منابع رسمی.
Mohammad Ali Amir-Moezzi, "Violence and Scripture in the Book of Sulaym Ibn Qays," in The Silent Qur'an and the Speaking Qur'an: Scriptural Sources of Islam Between History and Fervor, trans. Eric Ormsby (New York: Columbia University Press, 2016), 36.
@AmirMoezzi
منبع اصلی
👍17
Forwarded from آخرین خبر مشهد
▫ساز ناکوک در غرب▫
✔برای اولین بار در مشهد
📽نمایش عمومی سه مستند از سه اندیشمند شیعهپژوه
🔻عناوین مستندها:
🔹شرقی؛ توشیهیکو ایزوتسو
🔹مستشرق؛ هانری کربن
🔹حرفهای؛ محمدعلی امیرمعزی
🔸با حضور کارگردان: مسعود طاهری
۱۱ تا ۱۳ اسفند ساعت ۱۹:۳۰
سهراه ادبیات، جهاد دانشگاهی، سالن فردوسی
✔برای اولین بار در مشهد
📽نمایش عمومی سه مستند از سه اندیشمند شیعهپژوه
🔻عناوین مستندها:
🔹شرقی؛ توشیهیکو ایزوتسو
🔹مستشرق؛ هانری کربن
🔹حرفهای؛ محمدعلی امیرمعزی
🔸با حضور کارگردان: مسعود طاهری
۱۱ تا ۱۳ اسفند ساعت ۱۹:۳۰
سهراه ادبیات، جهاد دانشگاهی، سالن فردوسی
👍34👎1
خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی
Photo
🔻امیرمعزّی در مستند حرفهای:
🔹️سِبیل میگذارم چون همسرم دوست دارد.
🔹️هیچگاه با شریعتی و جریانهای چپ همدلی نداشتم. زمانی چپ بودن مد بود. کارهای شریعتی ایدلوژیک بود و نه آکادمیک.
🔹️امام، مظهر و تجلیگاه صفات الهی است؛ صفاتی که (بر خلاف ذات الهی) ناشناختنی نیستند اما ناشناخته هستند.
🔹️دوست دارم بیایم ایران؛ ولی میترسم به اتهام ناجوانمردانه ارتباط با صهیونیزم (به دلیل کار مشترک با کلبرگ) برایم مشکل ایجاد شود.
@AmirMoezzi
🔹️سِبیل میگذارم چون همسرم دوست دارد.
🔹️هیچگاه با شریعتی و جریانهای چپ همدلی نداشتم. زمانی چپ بودن مد بود. کارهای شریعتی ایدلوژیک بود و نه آکادمیک.
🔹️امام، مظهر و تجلیگاه صفات الهی است؛ صفاتی که (بر خلاف ذات الهی) ناشناختنی نیستند اما ناشناخته هستند.
🔹️دوست دارم بیایم ایران؛ ولی میترسم به اتهام ناجوانمردانه ارتباط با صهیونیزم (به دلیل کار مشترک با کلبرگ) برایم مشکل ایجاد شود.
@AmirMoezzi
👍54🤔6👎3
دین علی (ع) تحلیل تاریخی یک تعبیر.pdf
133.4 KB
🎤امروز رسول جعفریان در سخنرانیاش در مشهد، به نقد دیدگاه امیرمعزی پیرامون «دینِ علی» پرداخت.
متن، پاورپوینت ارائه وی است.
@AmirMoezzi
متن، پاورپوینت ارائه وی است.
@AmirMoezzi
👍20👎12🤔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلایۀ دکتر امیرمعزی از نگاه بستۀ مسلمانان، در مواجهه با معرفیِ کتاب «قرآن مورّخان»
👍43👎10
Forwarded from نقد محمدعلی امیرمعزی
نقد امیرمعزی (۱۵)
مغالطه امیرمعزی درباره اعتقاد اکثر شیعیان آغاز عصر غیبت
محمدعلی امیرمعزی در راستای انکار وجود امام عصر (عج) نوشته است:
امیرمعزی برای اثبات ادعای خود، فقط به پیدایش ۱۱ تا ۱۵ فرقه پس از وفات امام عسکری (ع) اشاره کرده و به ۵ کتاب ارجاع داده است: فرق الشیعة نوبختی، المقالات والفرق اشعری، مروج الذهب مسعودی، الفصول المختارة شیخ مفید و الملل والنحل شهرستانی (راهنمای ربانی، ص۲۷۵-۲۷۶).
این نحوه ارجاعدهی، مغالطه آشکار است؛ زیرا در منابع ذکرشده فقط تعدد و اختلاف این فرقهها بیان شده است؛ بدون این که جمعیت هر یک به تفکیک مشخص شود. واضح است که از تعدّد فِرَق نمیتوان نتیجه گرفت که یک فرقه در اقلیت بوده است. این مغالطه مثل این است که کسی بگوید در ایران، ادیان گوناگونی مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت، آیین زرتشتی، صابئی، بهائی و ... وجود دارد، بنابراین اکثر مردم ایران غیرمسلمانند!
در هیچ یک از منابعِ مورد استناد امیرمعزی عبارتی نیامده است که نشان دهد هر یک از این فرقهها پیروان زیادی داشتهاند یا جمعیت آنها با هم مساوی یا نزدیک به هم بوده است. بنابراین کاملاً محتمل است که اکثریت شیعه معتقد به امامت فرزند امام عسکری (ع) بوده و فرقههای انحرافی کوچکی در کنار آنها شکل گرفته باشد.
مثلاً سعد بن عبدالله اشعری درباره فرقه دوازدهم مینویسد:
📔المقالات و الفرق، ص۱۱۴، مرکز علمی و فرهنگی، ۱۴۰۱ ق
همچنین در متن شیخ مفید -که امیرمعزی به آن ارجاع داده است- ضمن برشمردن ۱۴ فرقه، تصریح شده است که معتقدان به امامتِ فرزند امام عسکری (عج) اکثریت بودهاند:
📗الفصول المختارة، ص۳۲۳
بلکه شیخ مفید به علت شمار کم دیگر فرقهها و انقراض آنها در اصل وجود آنها هم تردید کرده است:
#امیرمعزی
@AmirMuezzi
مغالطه امیرمعزی درباره اعتقاد اکثر شیعیان آغاز عصر غیبت
محمدعلی امیرمعزی در راستای انکار وجود امام عصر (عج) نوشته است:
... خلیفه و اطرافیانش دیگر قانع شده بودند که امام یازدهم بدون این که از خود فرزندی باقی بگذارد، رحلت کرده است ... اکثر شیعیان در این اعتقاد عباسیان شریک بودند. فقط اقلیت کوچکی به این روایت که بعدها باور رسمی امامیه شد، ادامه دادند.📕راهنمای ربانی، ص۲۴۵
امیرمعزی برای اثبات ادعای خود، فقط به پیدایش ۱۱ تا ۱۵ فرقه پس از وفات امام عسکری (ع) اشاره کرده و به ۵ کتاب ارجاع داده است: فرق الشیعة نوبختی، المقالات والفرق اشعری، مروج الذهب مسعودی، الفصول المختارة شیخ مفید و الملل والنحل شهرستانی (راهنمای ربانی، ص۲۷۵-۲۷۶).
این نحوه ارجاعدهی، مغالطه آشکار است؛ زیرا در منابع ذکرشده فقط تعدد و اختلاف این فرقهها بیان شده است؛ بدون این که جمعیت هر یک به تفکیک مشخص شود. واضح است که از تعدّد فِرَق نمیتوان نتیجه گرفت که یک فرقه در اقلیت بوده است. این مغالطه مثل این است که کسی بگوید در ایران، ادیان گوناگونی مانند اسلام، مسیحیت، یهودیت، آیین زرتشتی، صابئی، بهائی و ... وجود دارد، بنابراین اکثر مردم ایران غیرمسلمانند!
در هیچ یک از منابعِ مورد استناد امیرمعزی عبارتی نیامده است که نشان دهد هر یک از این فرقهها پیروان زیادی داشتهاند یا جمعیت آنها با هم مساوی یا نزدیک به هم بوده است. بنابراین کاملاً محتمل است که اکثریت شیعه معتقد به امامت فرزند امام عسکری (ع) بوده و فرقههای انحرافی کوچکی در کنار آنها شکل گرفته باشد.
مثلاً سعد بن عبدالله اشعری درباره فرقه دوازدهم مینویسد:
«وهي فرقة قليلة بناحية سواد الكوفة»
یعنی: آنها فرقه کوچکی در اطراف کوفهاند.
📔المقالات و الفرق، ص۱۱۴، مرکز علمی و فرهنگی، ۱۴۰۱ ق
همچنین در متن شیخ مفید -که امیرمعزی به آن ارجاع داده است- ضمن برشمردن ۱۴ فرقه، تصریح شده است که معتقدان به امامتِ فرزند امام عسکری (عج) اکثریت بودهاند:
قال الشيخ أيده الله و لما توفي أبو محمد الحسن بن علي بن محمد ع افترق أصحابه بعده على ما حكاه أبو محمد الحسن بن موسى النوبختي رضي الله عنه أربع عشرة فرقة فقال الجمهور منهم بإمامة ابنه القائم المنتظر ع و أثبتوا ولادته و صححوا النص عليه ...📙الفصول المختارة، ص۳۱۸
و ما أنكرتم أن يكون الملجأ هو ابن الحسن ع الذي نقل جمهور الإمامية النص عليه؟
📗الفصول المختارة، ص۳۲۳
بلکه شیخ مفید به علت شمار کم دیگر فرقهها و انقراض آنها در اصل وجود آنها هم تردید کرده است:
قال الشيخ أيده الله و ليس من هؤلاء الفِرَقِ التي ذكرناها فرقة موجودة في زماننا هذا و هو من سنة ثلاث و سبعين و ثلاثمائة إلا الإمامية الاثنا عشرية القائلة بإمامة ابن الحسن المسمى باسم رسول الله ص القاطعة على حياته و بقائه إلى وقت قيامه بالسيف حسبما شرحناه فيما تقدم عنهم و هم أكثر فرق الشيعة عددا و علماء و متكلمين و نُظَّاراً و صالحين و عُبَّاداً و متفقهة و أصحاب حديث و أدباء و شعراء و هم وجه الإمامية و رؤساء جماعتهم و المعتمد عليهم في الديانة. و من سواهم منقرضون لا يعلم أحد من جملة الأربع عشرة فرقة التي قدمنا ذكرها ظاهرا بمقالة و لا موجودا على هذا الوصف من ديانته و إنما الحاصل منهم حكاية عمن سلف و أراجيف بوجود قوم منهم لا تثبت.📘الفصول المختارة، ص۳۲۱
#امیرمعزی
@AmirMuezzi
👍26👎8🤔3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻محمدعلی امیرمعزّی، از تصویرهای متفاوتی که از محمد وجود دارد سخن میگوید.
@AmirMoezzi
@AmirMoezzi
👍25👎6🤔1
🔻کتاب «محمدِ مورخان» تازهترین پروژه پژوهشیِ مشترکِ محمدعلی امیرمعزی و جان تولان است که بهتازگی در فرانسه (نشر سِرف) منتشر شده است. این مجموعه در دو جلد و بیش از دو هزار صفحه به تحلیل تاریخی و علمیِ چهره پیامبر اسلام بر پایه بررسی منابع متنوع عربی، ایرانی، آفریقایی و اندونزیایی میپردازد و ادامهای است بر پروژه موفق «قرآنِ مورخان» (۲۰۱۹) که اکنون به مرجعی دانشگاهی بدل شده است. در این اثر، پنجاه پژوهشگر بینالمللی با رویکردی میانرشتهای، سیمای پیامبر را میان اسطوره و واقعیت و در وجوه متفاوت دینی، عرفانی، فلسفی و هنری بازخوانی کردهاند.
در گفتوگوی مجله لوپوئن با امیرمعزی، او تأکید میکند که شناخت تاریخی از زندگی محمد بسیار اندک است و آنچه در دست داریم عمدتا روایتهایی متاخر و متعارض است. وی میگوید هدف این کتاب نه تضعیف ایمان، بلکه ارائه تصویری علمی از بازنماییهای متنوع پیامبر در فرهنگهای اسلامی است. او تفاوت دیدگاههای شیعه و سنی را در فهم پیامبر، از نکات اساسی میداند و کتاب را تلاشی برای گفتوگویی علمی، احترامآمیز و فارغ از پیشداوریهای سیاسی معرفی میکند.
@AmirMoezzi
در گفتوگوی مجله لوپوئن با امیرمعزی، او تأکید میکند که شناخت تاریخی از زندگی محمد بسیار اندک است و آنچه در دست داریم عمدتا روایتهایی متاخر و متعارض است. وی میگوید هدف این کتاب نه تضعیف ایمان، بلکه ارائه تصویری علمی از بازنماییهای متنوع پیامبر در فرهنگهای اسلامی است. او تفاوت دیدگاههای شیعه و سنی را در فهم پیامبر، از نکات اساسی میداند و کتاب را تلاشی برای گفتوگویی علمی، احترامآمیز و فارغ از پیشداوریهای سیاسی معرفی میکند.
@AmirMoezzi
👍40👎6🤔1
Forwarded from نقد محمدعلی امیرمعزی
نقد امیرمعزی (۱۹)
تحریف معنای روایات شأن نزول «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی»
در تصویر بالا نمونه دیگری از سوء برداشتهای امیرمعزی را میبینید. او برای این که القا کند امامان، ادعای الوهیتِ خود را داشتهاند به حدیثی از تفسیر عیاشی استناد میکند و وانمود میکند که در این حدیث، از آن جهت گفته شده که «تو پرتاب نکردی بلکه خدا پرتاب کرد» که علی (ع) به پیامبر (ص) تیرها را داده بود یا به عبارتی «الله» به «علی» تطبیق شده است! در ترجمه انگلیسی شیطنت روشنتر است.
روایات مورد استناد چنین است:
چنان که میبینیم روایات تنها در مقام بیانِ شأن نزول است. توضیح آن که درباره این آیه چند شأن نزول روایت شده است:
۱. پرتاب سنگریزه به سوی لشکر دشمن
۲. کشتن ابی بن خلف
۳. کشتن ابن ابی الحقیق (ابن الجوزی، زاد المسير في علم التفسير، ۲/ ۱۹۵)
مشهورترین شأن نزول همان روایت نخست است؛ ولی در این که چه کسی سنگریزه را به پیامبر (ص) داد، چند قول وجود دارد:
۱. امیرالمؤمنین علی (ع) (تفسير الطبري، ط هجر، ۱۱/ ۸۵؛ المعجم الكبير للطبراني، ۱۱/ ۲۸۵؛ الدر المنثور، ۴/ ۴۰؛ تفسير الثعلبي، ط دار التفسير، ۱۳/ ۴۹؛ مناقب آل أبي طالب، ج۱، ص۱۸۹؛ الكشاف، ۲/ ۲۰۷)
۲. عبدالله بن مسعود (مسند أحمد ط الرسالة، ۷/ ۳۵۵)
۳. ابوبکر بن ابی قحافة (معاني القرآن وإعرابه للزجاج، ۲/ ۴۰۶)
۴. ابوسفیان بن الحارث (تفسير القمي، ج۱، ص۲۸۷)
۵. و ...
در این جا نیز مشهورترین قول همان قول اول یعنی امیرالمؤمنین علی (ع) است.
واضح است که روایات تفسیر عیاشی ناظر به بیان و تعیین همین شأن نزول است؛ نه آن برداشت عجیب و غریب غالیانهای که امیرمعزی درصدد القاء آن است!
ضمناً امیرمعزی «القبضة» را به «تیرها، زوبینها» ترجمه کرده است که به راستی جای تعجب دارد؛ زیرا هم در متن عیاشی و هم در همه تفاسیر تصریح شده است که کفی از خاک یا سنگریزه بود نه تیر!
#امیرمعزی
@AmirMuezzi
تحریف معنای روایات شأن نزول «وما رمیت إذ رمیت ولکن الله رمی»
در تصویر بالا نمونه دیگری از سوء برداشتهای امیرمعزی را میبینید. او برای این که القا کند امامان، ادعای الوهیتِ خود را داشتهاند به حدیثی از تفسیر عیاشی استناد میکند و وانمود میکند که در این حدیث، از آن جهت گفته شده که «تو پرتاب نکردی بلکه خدا پرتاب کرد» که علی (ع) به پیامبر (ص) تیرها را داده بود یا به عبارتی «الله» به «علی» تطبیق شده است! در ترجمه انگلیسی شیطنت روشنتر است.
روایات مورد استناد چنین است:
۳۲- عن محمد بن كليب الأسدي عن أبيه قال سألت أبا عبد الله ع عن قول الله: «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» قال: علي ناول رسول الله ص القبضة التي رمى بها.📘تفسير العياشي، ج۲، ص۵۲
۳۳- و في خبر آخر عنه أن عليا ناوله قبضة من تراب فرمى بها.
۳۴- عن عمرو بن أبي المقدام عن علي بن الحسين قال ناول رسول الله ص علي بن أبي طالب كرم الله وجهه قبضة من تراب التي رمى بها في وجوه المشركين، فقال الله: «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى.»
چنان که میبینیم روایات تنها در مقام بیانِ شأن نزول است. توضیح آن که درباره این آیه چند شأن نزول روایت شده است:
۱. پرتاب سنگریزه به سوی لشکر دشمن
۲. کشتن ابی بن خلف
۳. کشتن ابن ابی الحقیق (ابن الجوزی، زاد المسير في علم التفسير، ۲/ ۱۹۵)
مشهورترین شأن نزول همان روایت نخست است؛ ولی در این که چه کسی سنگریزه را به پیامبر (ص) داد، چند قول وجود دارد:
۱. امیرالمؤمنین علی (ع) (تفسير الطبري، ط هجر، ۱۱/ ۸۵؛ المعجم الكبير للطبراني، ۱۱/ ۲۸۵؛ الدر المنثور، ۴/ ۴۰؛ تفسير الثعلبي، ط دار التفسير، ۱۳/ ۴۹؛ مناقب آل أبي طالب، ج۱، ص۱۸۹؛ الكشاف، ۲/ ۲۰۷)
۲. عبدالله بن مسعود (مسند أحمد ط الرسالة، ۷/ ۳۵۵)
۳. ابوبکر بن ابی قحافة (معاني القرآن وإعرابه للزجاج، ۲/ ۴۰۶)
۴. ابوسفیان بن الحارث (تفسير القمي، ج۱، ص۲۸۷)
۵. و ...
در این جا نیز مشهورترین قول همان قول اول یعنی امیرالمؤمنین علی (ع) است.
واضح است که روایات تفسیر عیاشی ناظر به بیان و تعیین همین شأن نزول است؛ نه آن برداشت عجیب و غریب غالیانهای که امیرمعزی درصدد القاء آن است!
ضمناً امیرمعزی «القبضة» را به «تیرها، زوبینها» ترجمه کرده است که به راستی جای تعجب دارد؛ زیرا هم در متن عیاشی و هم در همه تفاسیر تصریح شده است که کفی از خاک یا سنگریزه بود نه تیر!
#امیرمعزی
@AmirMuezzi
👍14👎8
حسن انصاری (استاد دانشگاه پرینستون ایالات متحده آمریکا)، در فرستهای با استناد به فصلی از کتاب العثمانیة اثر جاحظ، بیان میکند که تا زمان نگارش این اثر (نیمه سده سوم هجری)، هیچ نشانی از باور به تحریف قرآن در میان شیعیان امامی وجود نداشته است. او تأکید میکند که جاحظ، با دقت در نقد دیدگاههای شیعه، اگر چنین اعتقادی را در میان آنان مییافت، آن را مطرح میکرد. نبود این اشاره، گواه بر نبود چنین اندیشهای در آن دوره است. انصاری با این تحلیل و با تعریض به برخی نویسندگان، بهصورت غیرمستقیم نگاه محمدعلی امیرمعزی را که باور به تحریف را با تشیع نخستین پیوند میدهد، رد و نقد میکند.
@AmirMoezzi
@AmirMoezzi
👍26👎14
