Telegram Web

پشت به دنیا و رو به درِ بسته ایستاده بود. /_ #دکتر_ژیواگو (نشر نو)، ص۵۸۹
‌ ‌
💯64

هنر همیشه در خدمت زیبایی است و زیبایی موهبتی است حاصلِ داشتنِ فُرم، و فُرم مایه‌ی بنیادیِ هستی است، زیرا هر موجود زنده برای هست‌شدن باید فرم داشته باشد و بنابراین، هنر و از جمله هنرِ تراژیک، روایتِ موهبتِ هستی و وجود است.


[ باریس پاسترناک || دکتر ژیواگو | ترجمه‌ی پروانه فخام‌زاده / نشر نو / چاپ اوّل: ۱۴٠۳ / ص۵۹۲ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#باریس_پاسترناک
#دکتر_ژیواگو

👍74🔥1

‌از حرف زدن [...] سیر نمی‌شد و ول‌کُن نبود تا از تنهایی در امان بمانَد. /_ #دکتر_ژیواگو (نشر نو)، ص۵۹۵
‌ ‌
💔8👍5🔥1

بیماریِ قرن همین بود. [...] ظاهر و باطن آدم‌ها یکی نبود. وجدان هیچکس آسوده نبود. هرکس به‌حق می‌توانست احساس کند که همه‌چیز در نهان تقصیر اوست و جنایت‌کار است و شیّادی است که دستش رو نشده است. آدم‌ها به اندک بهانه‌ای تخیّل افسارگسیخته‌شان به‌کار می‌افتاد و خودزنی را به حدّ اعلا می‌رساندند، نه‌تنها تحت‌تأثیر ترس، بل‌که خودخواسته، در حالتی خلسه‌گون و خودویرانگر عنان اختیارشان را رها می‌کردند و شوق شدید به خودمتّهم‌سازی‌شان شروع که می‌شد چیزی جلودارش نبود.


[ باریس پاسترناک || دکتر ژیواگو | ترجمه‌ی پروانه فخام‌زاده / نشر نو / چاپ اوّل: ۱۴٠۳ / ص۵۹۶ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#باریس_پاسترناک
#دکتر_ژیواگو
‌ ‌
👍74

... متوجّه نبودند که نمایشی بودن بیش از حدّ رفتارشان به‌هیچ‌وجه حکایت از شور و وسعت معلومات ندارد و برعکس، نشان‌دهنده‌ی نقصان و بی‌محتوایی است.

گوردون و دوداروف عضوِ محافلِ خوبِ اساتید بودند. عمرشان را میان کتاب‌های خوب و متفکّرانِ خوب و موسیقدانانِ خوب گذرانده بودند، فقط و فقط با موسیقیِ خوب، خوب، همیشه خوب، دیروز خوب و امروز خوب. ولی نمی‌دانستند که مصیبتِ میان‌مایگی بدتر از مصیبتِ بی‌ذوقی است.


[ باریس پاسترناک || دکتر ژیواگو | ترجمه‌ی پروانه فخام‌زاده / نشر نو / چاپ اوّل: ۱۴٠۳ / ص۶۲۶ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#باریس_پاسترناک
#دکتر_ژیواگو
👍104😢1

تیپاکس در شهر شما هم کمی تا قسمتی ابری پفیوزه؟
‌ ‌‌ ‌
👍43😁9

چرا وقتی از قطعات کتاب‌ها می‌ذارم اینقدر ری‌اکشن نداره ولی چرت‌وپرتام چرا؟

+ دنبال چی هسین؟ :)))
‌‌ ‌
😁30🤨6🔥4🕊2

ای دلباختگی، ای زیبایی، ای دلربایی!
بیایید تا پراکنده شویم در هیابانگِ سپتامبر!
مدفون شویم در خش‌خش خزانی!
یا آرام گیریم بر جای، یا رها کنیم عقل را

• قسمتی از شعر «پاییز»، از سروده‌های «یوری ژیواگو»

@AConfederacy_of_Dunces

#باریس_پاسترناک
#دکتر_ژیواگو
12🕊7

پاداش منی تو در این وانفسا،
که زندگی بس ناگوارتر از بیماری‌ست،
هنوز شجاعت است که خاستگاهِ زیبایی‌ست،
و همین است که می‌کشانَد ما را به‌سوی یکدیگر.

• بند پایانی شعر «پاییز»، از سروده‌های «یوری ژیواگو»

@AConfederacy_of_Dunces

#باریس_پاسترناک
#دکتر_ژیواگو
‌ ‌
9💔7

سه‌شنبه اول مهرمـاه، شروع هم‌خوانی کتاب‌های:

جن‌نامه از هوشنگ گلشیری
قلعه‌ی مالویل از روبر مرل


○● لینک گروه هم‌خوانی:

●○ https://www.tgoop.com/+CJE7dvAsz805ZTQ0
‌ ‌
‌‌
👍8
اتحادیه‌ی ابلهان pinned «‌ ● سه‌شنبه اول مهرمـاه، شروع هم‌خوانی کتاب‌های: • جن‌نامه از هوشنگ گلشیری • قلعه‌ی مالویل از روبر مرل ○● لینک گروه هم‌خوانی: ●○ https://www.tgoop.com/+CJE7dvAsz805ZTQ0 ‌ ‌ ‌‌»

□۲۱ سپتامبر؛ روز جهانی صلح

آری، همه‌ی دولت‌ها با جوش و خروش و با تظاهر به صداقت فریادِ اعتراض بلند کرده‌اند که طالب جنگ نیستند. کاش ادعای خود را با بیان توقّعات کمتری ثابت می‌کردند! وِرد زبانشان شرافت ملّی و حیثیّت بین‌المللی و حقوقِ تخطّی‌ناپذیر و خواست‌های مشروع است... همه به زبان حال می‌گویند: «آری، من صلح می‌خواهم، ولی صلحی که به سود خودم باشد.» و هیچ‌کس از این سخن برآشفته نمی‌شود! همه‌ی افراد ملّت هم شبیه دولت‌های خودشان هستند: همه در این فکر هستند که معامله‌ی پر سودی صورت بدهند‌!... خیلی خطرناک است، چون ممکن نیست که همه بتوانند سود ببرند. حفظ صلح فقط با دادن امتیازهای متقابل عملی است...


[ روژه مارتَن دوگار || خانواده‌ی تیبو | ترجمه‌ی ابوالحسن نجفی / نشر نیلوفر / جلد سوم از مجموعه‌ی چهار جلدی / چاپ ششم: بهار ۹۳ /ص۱۴۷۹ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#روژه_مارتن_دوگار
#خانواده‌ی_تیبو
#جلد_سوم
‌‌ ‌
👍6🕊4

زهدان‌ها وطنِ ما بودند و با زاده‌شدن از آن‌ها دور شدیم. /_ #ابن_عربی
‌‌
🔥32😢1

آری، خوب می‌دانم که چه‌بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه‌ی موسیقی، خاطره‌ی لحظه‌ای از گذشته را به‌طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه‌ی کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمانِ حالِ لامروت همچنان رودرروست. وای اگر بازیافتن تمامیِ گذشته در یک تکّه نان‌شیرینیِ وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت، چقدر لذّت‌بخش بود!

[ روبر مرل || قلعه‌ی مالویل | ترجمه‌ی محمد قاضی / نشر علمی و فرهنگی / چاپ هفتم: ۱۳۹۹/ ص۱ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#روبر_مرل
#قلعه‌ی_مالویل
‌ ‌
7💯1

خورشید بین ماه ششم و هفتم سال [...] زیباترین خورشیدهاست. [...] هوا نشانی از لطافت دارد. چمن‌ها سبزتر، سایه‌ها درازتر و روشنایی زرّین‌تر است.


[ روبر مرل || قلعه‌ی مالویل | ترجمه‌ی محمد قاضی / نشر علمی و فرهنگی / چاپ هفتم: ۱۳۹۹/ ص۱۳ ]

@AConfederacy_of_Dunces

#روبر_مرل
#قلعه‌ی_مالویل
‌ ‌
😍42

این هم یک نوع جنونِ آدم‌هاست که می‌خواهد همه‌چیز را بایگانی کند. /_ #قلعه‌ی_مالویل (نشر علمی و فرهنگی)، ص۲۱
‌ ‌
7👍3

به‌قول معروف، بالأخره یک روز باید مُرد و همین خود دلیلی بر این است که آدم احمق است، چون هیچ لزومی در این مُردن نمی‌بینم. /_ #قلعه‌ی_مالویل (نشر علمی و فرهنگی)، ص۲۳


+ به‌خدا که منم عمو ساموئل :))
‌ ‌
💔122👍1🤨1

امشب دم عابربانک یه خانم بسیار بسیار متشخّص و با سرووضعی معقول و مناسب اومد سمتم و ملتمسانه گدایی کرد

برای ابراز تأسّف این صحنه، کلمات تمام زبان‌های دنیا فقیرن.
‌ ‌
💔13😢6

● کتاب‌های خوانده شده در سه‌ماهه‌ی دوم (فصل تابستان) سال ۱۴٠۴


• خیابان کاتالین | ماگدا سابو

• داستان هفت‌نفری که به دار آویخته شدند | لیانید آندری‌یف

• بیگانه | آلبر کامو (بازخوانی)

• پرده‌خوان | گِرت هوفمان

• ماه پنهان است | جان استاین‌بِک

• اضطراب | سمیر چوپرا (همچنان ادامه دارد)

• دکتر ژیواگو | باریس پاسترناک


✓ قطعات منتخب کتاب‌ها با جست‌وجوی هشتگ عنوان و یا نویسنده‌ی آن‌ها قابل دسترسی است

@AConfederacy_of_Dunces
8🔥3👍2😍1
2025/10/17 20:08:51
Back to Top
HTML Embed Code: