Telegram Web
Audio
ایران اینترنشنال؛ خوب، بد، زشت
طاها پارسا


-سوگیری رسانه‌ای هم بخشی از آزادی بیان و عوارض آن است. وقتی یک بازیگر امری را به‌عنوان «تهدید امنیتی» معرفی می‌کند وارد فرآیند امنیت‌سازی و محدودسازی آزادی بیان شده است.

-بیانیه برداشتی کلاسیک و تک‌بعدی از امنیت دارد؛ گویی امنیت فقط نظامی است و تهدید تنها بیرونی است.

-این بیانیه صورت‌مسئله را از «بحران رسانه‌ای ناشی از فقدان مشروعیت و انسداد رسانه‌ای» به «دشمن خارجی و جنگ روانی» تغییر داده‌ است.

-زشتی ایران‌اینترنشنال ایجاد «خطای تحلیلی» در جامعه‌ی هدف است.


متن کامل را در زیتون بخوانید:

https://www.zeitoons.com/116059
15👎8👍2
حصاربانان میرحسین «وطن» می‌فروشند

عبدالله ناصری

رهبری جنبش سبز از ته بن‌بست «اختر» درباره‌ی جنگ دوازده‌روزه‌ی ایران و اسرائیل، پیامی فرستاده‌ است در محکومیت نتانیاهوی متجاوز و علت این تجاوز. پیامی کوتاه که خشم بسیاری را پدیدار کرد. بنده با عافیت‌طلبان عصبانی که چند سالی‌ است به‌ جای آن‌که نگران خاک کشور باشند، دغدغه‌ی بقا و دوام خود را دارند کاری ندارم. روی سخنم با روزنامه‌ی رهبر است؛ کیهان که اداره‌اش با یک صهیونیست فکری است. این روزنامه از قول رهبر حاکم نوشته است: «فلانی وطن‌فروش‌ است». این جمله‌ی قبیحِ دروغ، به نظرم بیانگر عصبانیت بیشتر رهبر از موسوی است تا متجاوز صهیونی.

تمام بیانیه‌ی کوتاه آقای موسوی پر از عبرت و تاریخ است. اما باور جدی دارم عبارت: «وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه‌ی یک رشته خطاهای بزرگ (گذشته) بود.» مهم‌ و ملموس‌ترین عبارت بیانیه بود. مستور این عبارت یعنی: «مسئول تجاوز ۱۲روزه‌ی اسرائیل، کس دیگری است!».

از سوی دیگر، آن دسته از رقاصان سیاست‌ورز که بنا داشتند با این تجاوز، فاصله‌ی ژرف حکومت با مردم را از بین ببرند، افشا شدند. روشن‌ترین مصداق وطن‌فروشی آن‌جاست که سهم ۱۷٪ ایران از دریای خزر که در دولت دوم اصلاحات از سوی همسایه‌گان شمالی پذیرفته شد، با غرور متوهمانه‌ی رهبر به زیر هشت درصد رسید. به زبان شاعری نو:
«کاش
قدری عرق میهن‌پرستی
داشتی
وطن‌فروش …»

از «صابر همدانی»، شاعر عصر پهلوی، وام می‌گیرم خطاب به آقای موسوی:
«دریغ و درد، که در روزگار تو ای (میر)
زمام ملک به‌دست وطن‌فروشان است».
👍3710
Audio
استفاده از واژگان «وطن‌فروش» و «بی‌وطن» در فضای تحلیلی و رسانه‌ای شدت گرفته است. شبکه‌های اجتماعی از این واژه اشباع شده است و هر کسی آن را به گروهی نسبت می‌دهد. در این پادکست به چگونگی و مرزهای استفاده از آن می‌پردازیم با مرور دو یادداشت متفاوت از زیتون.

متن کامل هر دو یادداشت را می‌توانید در زیتون بخوانید


دربابِ دوگانۀ وطن فروشی/ وطن پرستی

سروش دباغ

https://www.zeitoons.com/116117

فحاشی را توجیه نکنیم
طاها پارسا

https://www.zeitoons.com/116122
14👎2👍1
🔴 بیانیهٔ ۸۳۰ تن از کنش‌گران سیاسی، مدنی و فرهنگی در حمایت از طرح سیاسی میرحسین موسوی

▫️در روزهایی که گذشت ایران "این سرزمین دیرین‌ با مردمانی نجیب و سربلند" مورد تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل قرار گرفت و متاسفانه سیاست خارجی نادرست، فساد گسترده و خطاهای محاسباتی پی‌درپی حکمرانان راه چنین تهاجم رذیلانه‌ای را هموارتر کرد. جان و مال ایرانیان در آتش جنگی سوخت که دلسوزان ملک و ملت سالها نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند. امّا خرد جمعی ملّت سرافراز ایران بار دیگر ثابت کرد که در عین تنّوع قومی و مذهبی، ریشه‌های همبستگی ملّی را هنوز در بطن خود زنده نگه داشته است. ما با تکیه بر خرد جمعی مردم شریف ایران هنوز به ساختن آینده‌ای روشن برای ایرانی آزاد، متکثّر و مستقل امید‌واریم و برای تحقّق چنین امیدیست که یک‌صدا و متّحد شده‌ایم.

▫️ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندان‌های جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنج‌های این مردم بوده‌ایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیه‌ای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی می‌کنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.

▫️همان‌گونه که میرحسین هشدار می‌دهد، دفاع ملّی در برابر تجاوز بیرونی نمی‌تواند بهانه‌ای برای تداوم سیاست‌های غلط داخلی باشد. اتّحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و مؤثر خواهد بود که ساکنان ایران‌زمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان را داشته باشند.

▫️ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همه‌پرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.

▫️بر مبنای چنین قانونی و در هنگامه‌ی همه‌پرسی آزاد، همهٔ ایرانیان — با هر عقیده، گرایش سیاسی، و سبک زندگی — باید خود را دارای نماینده‌ و شریک در تنظیم امور حاکمیت جدید بدانند.

▫️ما هم‌چنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بی‌قیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانه‌ای، و به رسمیت شناختن سیاست‌ورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم.

‏در دفاع از ایران، هیچ‌چیز ضروری‌تر و اخلاقی‌تر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.

‏تیرماه ۱۴۰۴

🔗 فهرست امضاها
@kaleme
👍48👎128
ایران به روایت جمهوری اسلامی.wav
21.4 MB
«ایران» چگونه نابود می‌شود؟
«ایران ایران» به روایت جمهوری اسلامی

طاها پارسا

جمهوری اسلامی در سه‌ مرحله، از طریق واژه‌ها و بازتعریف و مرزگذاری بر مفاهیم، نوعی کنترل گفتمانی ایجاد کرده که حتی منتقدان و مخالفان را هم درگیر خود می‌کند. به‌همین دلیل، درک تداوم این نظام صرفاً با تمرکز بر نهادهای قدرت ممکن نیست. قدرت این گفتمان نه‌فقط از طریق سرکوب فیزیکی، بلکه از راه روایت‌سازی و محدود کردن فضای سخن‌گفتن ادامه یافته است.

متن کامل نوشته را در زیتون بخوانید:

https://www.zeitoons.com/116137
17👍3👏2
این سه بیانیه؛ وقتی رفراندوم «معنا» می‌یابد

تابستان ۱۴۰۴، در میانه‌ی یک فضای جنگی و افکار عمومی خسته و ناامید، سه بیانیه مهم منتشر شد و فضای سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داد.

این سه بیانیه، نه هیجان‌زده بودند، نه رادیکال، نه مبهم. اگرچه مستقل از یکدیگر منتشر شدند، اما به‌وضوح دارای زبان، گفتمان و منطق مشترک‌اند. نه صرفاً انتقادند، نه فقط سوگواری، بلکه حامل بدیل سیاسی مشخص‌اند.
این بیانیه‌ها با زبانی آرام اما استوار، از گذار سخن می‌گویند؛ نه گذار انقلابی، نه از مسیر خشونت یا دخالت خارجی، بلکه با مشارکت مدنی، رفراندوم، و مجلس مؤسسان. آن‌ها می‌گویند: ساختار کنونی نماینده ملت نیست. قانون اساسی باید بازنویسی شود. مردم باید بر سرنوشت خویش تصمیم بگیرند.
این صدا تنها صدای اعتراض نیست. صدای بازتعریف قدرت است.

این سه بیانیه، نشانه‌های پیدایش یک جبهه سیاسی روشن را به نمایش می‌گذارند: رهبرانی شناخته‌شده و با پیشینه مقاومت؛ یک خواسته‌ی مشترک و شفاف ؛ و زبانی صریح، مدنی و مشروع. شاید همان چیزی که سیاست در ایران سال‌ها منتظرش بوده است؛ جایی که حصر، زندان، جامعه مدنی و بحران ساختاری‌ به‌هم می‌رسند.

آنچه پیش‌روی ماست، نه انقلاب است و نه اصلاحات فرسوده. بلکه گذاری است بنیادین به‌سوی ساختن نظامی نو، به‌دست خود مردم.

این یک گفتمان جمعی‌ است؛ زاده بحران، تربیت‌یافته در سکوت، و مجهز به دانش مقاومت. این گفتمان تازه، از درون مفاهیم حقوقی، یک قدرت تازه می‌سازد. نه از راه شورش، نه با خشونت، نه مداخله بیگانگان، بلکه از طریق زبان، صندوق رأی، و بازنویسی قرارداد اجتماعی.

در این گفتمان، «مردم» دیگر تماشاگر، دنباله‌رو یا حاشیه‌نشین نیستند. بلکه به‌عنوان سوژه‌ی حق‌دار، مشارکت‌جو و عقلانی بازتعریف می‌شوند.
و «حاکمیت»؟ نه دشمن است، نه اصلاح‌پذیر. نه رهبر بی‌خطاست، نه دولت مقتدر. بلکه ساختاری فرسوده و فاسد که دیگر توان نمایندگی جامعه را ندارد.
در این گفتمان، رفراندوم، فقط یک پیشنهاد حقوقی نیست؛ نماد چرخش قدرت است؛ نشانه‌ای از اینکه مردم می‌خواهند درباره سرنوشت‌شان حرف بزنند، نه فقط بشنوند. رفراندوم این‌جا نه ابزار مشروعیت ساختارِ موجود، بلکه ابزاری برای تعریف ساختارِ آینده است.

فوکو می‌گوید: «قدرت همیشه از طریق زبان بازتولید می‌شود، اما می‌تواند از همان‌جا هم تغییر کند». میرحسین موسوی، از پشت دیوارهای اختر، نه سکوت کرد و نه هیاهو ساخت. او زبان رسمی را گرفت، از درون تهی‌اش کرد، و معناهای تازه‌ای در آن دمید. موسوی، بیانیه‌اش را به‌مثابه مداخله گفتمانی در میدان قدرت می‌نویسد. سوژه‌سازی می‌کند. او «حق تعیین سرنوشت» را در دل زبان رسمی می‌کارد و «ایده رفراندوم» را به‌عنوان عمل سیاسیِ سوژه‌ی «ملت» بازنمایی می‌کند تا «معنا» بیابد.‌ او از دل همان زبانی که حکومت با آن سخن می‌گوید، زبان مقاومت را بیرون می‌کشد.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/116231
👍269
Audio
وقتی رفراندوم «معنا» می‌یابد

این بیانیه‌ها با زبانی آرام اما استوار، از گذار سخن می‌گویند و نشانه‌های پیدایش یک جبهه سیاسی روشن را به نمایش می‌گذارند: رهبرانی شناخته‌شده و با پیشینه مقاومت؛ یک خواسته‌ی مشترک و شفاف؛ و زبانی صریح، مدنی و مشروع.
شاید همان چیزی که سیاست در ایران سال‌ها منتظرش بوده است؛ جایی که حصر، زندان، جامعه مدنی و بحران ساختاری‌ به‌هم می‌رسند.

این صدا تنها صدای اعتراض نیست. صدای بازتعریف قدرت است. این یک گفتمان جمعی‌ است؛ زاده بحران، تربیت‌یافته در سکوت، و مجهز به دانش مقاومت. این گفتمان تازه، از درون مفاهیم حقوقی، یک قدرت تازه می‌سازد. نه از راه شورش، نه با خشونت، نه مداخله بیگانگان، بلکه از طریق زبان، صندوق رأی، و بازنویسی قرارداد اجتماعی.

در این گفتمان، رفراندوم، فقط یک پیشنهاد حقوقی نیست؛ نماد چرخش قدرت است؛ نشانه‌ای از اینکه مردم می‌خواهند درباره سرنوشت‌شان حرف بزنند، نه فقط بشنوند. رفراندوم این‌جا نه ابزار مشروعیت ساختارِ موجود، بلکه ابزاری برای تعریف ساختارِ آینده است.

متن یادداشت را می‌توانید در زیتون بخوانید :

https://www.zeitoons.com/116231
👍219👎4
نقد نکُن، نفس ‌بکش!
طاها پارسا


مجلس شورای اسلامی با تصویب دو فوریت، بررسی لایحه‌ی «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» را در دستور کار قرار داده است. این لایحه به امضای مسعود پزشکیان رسیده و به نظر می‌رسد در فضای امنیتی پس از حمله اسرائیل، به سرعت به قانون تبدیل شود.

در ظاهر، عنوان لایحه بی‌طرفانه و عمومی است. اما محتوای آن چیز دیگری می‌گوید. طبق بند اول ماده ۱، هرگونه داده یا اطلاعات خبری درباره امور عمومی ـ مثل سیاست، امنیت، اقتصاد، سلامت، آموزش، قضا و فرهنگ ـ اگر مربوط به مصوبات، تصمیمات یا اقدامات نهادهای حاکمیتی یا وابسته به آن‌ها باشد، «محتوا» تلقی می‌شود.

این تعریف شامل خبر، گزارش، مستند، نقل‌قول، حتی تجربه شخصی نیز می‌شود. بنابراین تقریباً هر نوع محتوای انتقادی نسبت به حکومت را در بر می‌گیرد. حذف واژه «حاکمیت» از عنوان لایحه، نوعی فریب‌کاری است؛ چون متن لایحه دقیقاً ناظر بر محتوای مرتبط با حاکمیت است، نه هرگونه محتوای خلاف واقع.

تعریف «محتوای خلاف واقع» نیز بسیار مبهم و قابل تفسیر است. کافی است محتوایی «مابه‌ازای واقعی نداشته باشد»، یا «تحریف‌شده» یا حتی «ناقص» باشد؛ اگر «عرفاً» موجب تشویش اذهان یا فریب مخاطب شود، مجرمانه تلقی می‌شود. چنین مفاهیمی بسیار کش‌دار هستند و می‌توانند هر نقد یا روایت متفاوت را در معرض پیگرد قرار دهند.

در نهایت، تشخیص مجرمانه بودن محتوا نیز به خود حاکمیت سپرده شده است. از بند ۶ تا ۱۱، این اختیار به صراحت به دستگاه‌های اجرایی داده شده است. بندهای بعدی هم به تعیین شیوه‌های مجازات و نحوه برخورد از طریق نهادهای دیگر حکومتی می‌پردازد.

این لایحه در عمل، بیش از آنکه با «خبر جعلی» مقابله کند، نقد حاکمیت را هدف گرفته است. اگر به قانون تبدیل شود، می‌تواند مسیر تازه‌ای برای محدود کردن آزادی بیان در فضای مجازی باز کند.

این لایحه، نمود روشنی از نتیجه‌ی نگاه «روزنه‌گشایانه» به اصلاحات است؛ نگاهی که به‌جای تغییر ساختاری، دل به تغییرات حداقلی در چارچوب وضع موجود بسته بود. محصول چنین رویکردی، نه گشایش در فضای عمومی، که تثبیت ابزارهای سرکوب با پوشش قانون است. دولتی که با وعده‌ شنیدن صدای مردم و گفت‌وگو با جامعه روی کار آمد، حالا با امضای همان رئیس‌جمهور، در حال قانون‌مند کردن محدودیت صداها و روایت‌هاست. این است سرنوشت اصلاحاتی که از دل انسداد، فقط به «روزنه» امید بسته بود.

https://www.zeitoons.com/116265
👍156
Audio


🔹 آموزش زبان مادری در قانون اساسی؛ تصویب شد، اجرا نشد
✍️ به قلم میثم بادامچی

در سال ۱۳۵۸، اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی با فشار برخی نمایندگان اقلیت‌ها وارد متن نهایی شد. این اصل تنها اجازه «تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی» را در مدارس صادر کرد، نه آموزش رسمی به زبان مادری. دکتر بهشتی، نایب‌رئیس وقت مجلس، تأکید کرد که زبان رسمی کشور فارسی است و آموزش به زبان مادری فقط در حد ادبیات مجاز است.

اصل ۱۶ نیز زبان عربی را به‌عنوان زبان قرآن اجباری کرد و مقرر شد که از پایان دبستان تا پایان دبیرستان در همه رشته‌ها تدریس شود.

در مقاله‌ای از میثم بادامچی در وب‌سایت زیتون، نشان داده شده که این اصول، با وجود ظاهر حمایتی، فاقد سازوکار اجرایی‌اند و عملاً در چارچوب زبان رسمی محصور مانده‌اند. حق آموزش زبان مادری، در قانون اساسی به رسمیت شناخته شد اما هرگز در عمل پیاده نشد.

📎 خلاصه‌ای از مقاله‌ای تحلیلی در زیتون
📖 متن کامل را اینجا بخوانید:
🔗 zeitoons.com/116249
5👎2
«عریان شدن ذات دو نهاد ایرانی»
یادداشتی از حسن یوسفی اشکوری در زیتون


آیا انقلاب ۵۷ ذات پنهان دو نهاد تاریخی ایران، روحانیت و سلطنت، را برملا کرد؟
حسن یوسفی اشکوری در یادداشتی تازه در «زیتون» با ارجاع به گفتهٔ زنده‌یاد محمد مختاری، استدلال می‌کند که انقلاب ایران، خصلت‌های دیرپای این دو نهاد – از ویژه‌خواری و انحصارطلبی تا مریدپروری و استبداد رأی – را عریان ساخت.

اشکوری با نگاهی تاریخی از پیوند دیرینه «شاهنشاه» و «موبد موبدان» تا جمهوری اسلامی می‌نویسد و رفتار امروزین روحانیون حاکم و خانواده پهلوی را امتداد همان الگوی تاریخی می‌داند:

«روحانیت حاکم ویژگی‌های استبداد، انحصار و خشونت را به اوج رسانده و خاندان پهلوی نیز در تبعید همان حق ویژهٔ خاندانی را پی می‌گیرند.»

او با اشاره به ماجرای همایش مونیخ و سجدهٔ یکی از حامیان رضا پهلوی، این رخداد را نشانه‌ای از تداوم ذهنیت سلطنتی و «اطاعت محض» می‌داند و می‌نویسد:

«شاید بتوان گفت انقلاب ایران، هم خصلت‌های نهاد روحانیت را آشکار کرد و هم ماهیت سلطنت ایرانی را دوباره بر آفتاب افکند.»

📌 یادداشت کامل را در زیتون بخوانید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116271
👍158👎4
روزنه‌گشایان و سلوک سیاسی میرحسینِ متأخر»
یادداشتی از سروش دباغ در زیتون


سروش دباغ در تازه‌ترین یادداشت خود در «زیتون» به بازخوانی میرحسین موسوی متأخر پرداخته؛ سیاستمداری که به‌رغم گذشت ۱۶ سال، همچنان بر راه خشونت‌پرهیز، مقاومت مدنی و حق تعیین سرنوشت شهروندان پای می‌فشارد.

دباغ با یادآوری بیانیه‌های موسوی از جنبش سبز تا جنبش مهسا و بیانیه اخیر پس از جنگ دوازده‌روزه، او را «رهروی پیوسته و آهسته» می‌نامد که با سرمایه سیاسی اندوخته‌اش، می‌کوشد مسیر گذار خشونت‌پرهیز و تشکیل مجلس مؤسسان را هموار کند.

او با نقد کسانی که موسوی را «سرزنشگر قربانی» خوانده‌اند، می‌نویسد:

«قریب به پانزده سال است بدون محاکمه در حصر خانگی است و قربانی اراده صلب حاکمیت شده. با این حال، نه تنها از سیاست کنار نکشیده بلکه نقشه راهی برای مقاومت مدنی ترسیم کرده است.»

دباغ همچنین بر ضرورت پرداختن همزمان به نقش سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی و محکومیت تجاوز اسرائیل تأکید می‌کند و می‌نویسد:

«اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند. نقد سیاست‌های داخلی منافاتی با محکومیت تجاوز خارجی ندارد.»

📌 یادداشت کامل را در زیتون بخوانید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116275
👍9👎4
«از انقلاب بگوییم»
یادداشتی از آسیا ابتهاج در زیتون


آسیا ابتهاج در یادداشت تازه‌اش در «زیتون» روایتی بی‌پرده و تلخ از انقلاب ۵۷ و پیامدهایش ارائه می‌کند:
-انقلابی که بنیاد استبداد را کند اما خود به همان استبداد بازگشت؛
-نسلی که جان داد اما انقلاب در مغزها ننشست؛
-و جامعه‌ای که به جای دگرگونی فکری، تنها طبقاتش جابه‌جا شد و ظلمتی تازه بر فراز آمد.

او با زبانی صریح، از فرهنگی می‌نویسد که استبداد خانگی، زن‌ستیزی و بی‌عملی سیاسی را بازتولید کرده و می‌پرسد:

«آیا جامعه‌ای که هنوز پدر حق کشتن دخترش را دارد، انقلابی را تجربه کرده است؟»

ابتهاج با مرور اعتراضات ۱۳۸۸، برجام، جنبش «زن، زندگی، آزادی» و دولت پزشکیان، نتیجه می‌گیرد:

«تنها شانس بقای ایران و مردمش، گشایشی است که از درون ایران و با نیروی خود مردم شکل بگیرد، نه با دست‌درازی قدرت‌های خارجی.»

📌 یادداشت کامل را در زیتون بخوانید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116268
👍8🔥21👎1
«زمانی برای ارتفاع‌گیری ملی یا ابتذال شر؟»
یادداشتی از طاها پارسا در زیتون


طاها پارسا در این یادداشت تحلیلی در «زیتون» با نگاهی به اندیشه‌های هانا آرنت، فیلسوف سیاسی برجسته، بیانیه ۱۹۱ نفر را در پرتو مفهوم «ابتذال شر» بازخوانی کرده است.

او با اشاره به مفهوم مشهور آرنت – که شر را نه محصول هیولاها بلکه نتیجهٔ «بی‌فکری و اطاعت بوروکراتیک» می‌داند – می‌نویسد:

«بیانیه ۱۹۱ نفر، با تأکید بر فرماندهی واحد و پرهیز از سرزنش قربانی، زبان سیاسی‌ای را بازتولید می‌کند که آرنت آن را بستر ابتذال شر می‌دانست.»

پارسا نشان می‌دهد چگونه عباراتی نظیر «چتر همبستگی ملی» و «زمان ارتفاع‌گیری ملی»، با تعلیق نقد و داوری عمومی، فضایی برای حذف مسئولیت، سرکوب صداهای منتقد و عادی‌سازی خشونت ساختاری فراهم می‌کنند.

به گفتهٔ او، وقتی نقد به «خیانت» تعبیر می‌شود و سیاست به «فرماندهی واحد» فروکاسته می‌شود، جامعه در سکوتی خطرناک به اطاعت بی‌فکرانه سوق داده می‌شود؛ همان وضعیتی که آرنت آن را سرچشمه ابتذال شر می‌خواند.

📌 یادداشت کامل را در زیتون بخوانید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116281
11👍6
️ وطن و وطن‌دوستی
صدرا عبدالهی


صدرا عبدالهی در یادداشت تازه‌اش در زیتون می‌نویسد:

وطن فقط خاک نیست؛ مجموعه‌ای از فرهنگ، زبان، مردم، تاریخ و افق‌های مشترک آینده است.
در دموکراسی‌ها، وطن‌دوستی یعنی تعهد به آزادی، عدالت و کرامت انسان‌ها اگر به نقد حاکمیت منجر شود.
اما در نظام‌های اقتدارگرا، وطن با حاکمیت یکی می‌شود و میهن‌دوستی به اطاعت کورکورانه و نمایش‌های رسمی فروکاسته می‌شود.
وطن‌دوست واقعی کسی است که بتواند در برابر قدرت ناعادلانه بایستد، از حقوق هم‌وطنانش دفاع کند و افق انسانی‌تری برای جامعه بسازد.
وطن‌دوستی سالم باید با حقوق بشر و عقلانیت انتقادی پیوند بخورد، وگرنه به ناسیونالیسم بسته و ابزار نفرت‌پراکنی تبدیل می‌شود.

عبدالهی می‌گوید:

«وطن‌دوستی نه یک حس غریزی ثابت، بلکه فرآیندی اجتماعی و تاریخی است که شکلش را از نظام سیاسی و آزادی‌ها می‌گیرد.»

🔗 متن کامل این یادداشت را در زیتون بخوانید:

https://www.zeitoons.com/116299
10👍6👎1
«جنگ ۱۲ روزه و فرو ریزش «ریخت» سلطانی»
یادداشتی تحلیلی از عبدالله ناصری در «زیتون»

عبدالله ناصری با اشاره به جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، این رویداد را بدتر و مهم‌تر از جنگ ایران و عراق می‌داند و می‌نویسد که توازن شدیداً نامتعادل قدرت اطلاعاتی و نظامی، حکومت ایران و رهبری آن را تحقیر کرد—چالش‌هایی که سال‌ها ساختار دفاعی کشور را به مخاطره انداخت .

او ضمن بازنگری روایت رسمی، برخی تعبیرها را جرم‌انگاری می‌داند و به «قلدرمآبی و رجزخوانی خصمانه» در سیاست داخلی هشدار می‌دهد. ناصری تأکید می‌کند:
• جاسوسی سایه‌بان دولت سلطانی را فرو ریخت
• فرمانده غایب به‌رغم شکست رسمی، اعلام پیروزی کرد
• دشمنی کور با اسرائیل و آمریکا در نهایت انقلاب را منحرف ساخت
• شعارهایی مانند «زن، زندگی، آزادی» نماد پایان استبداد شد، چرا که ادامه خشونت‌های ایدئولوژیک وضعیت کشور را وخیم‌تر کرد

برای مطالعه متن کامل به زیتون مراجعه کنید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116302
9👍8👎1
«حصر؛ میدانی برای نبرد معنایی و جنگ روایت‌ها»
یادداشتی تحلیلی از طاها پارسا در «زیتون»

پارسا در این یادداشت تازه، حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را نه صرفاً محدودیتی فیزیکی، بلکه «دال مرکزی گفتمان مقاومت» می‌خواند؛ مفهومی زنده که شبکه‌ای از معانی اخلاقی، سیاسی و نمادین را به هم پیوند می‌زند.

او می‌نویسد:
• حصر، یادآور جنبش سبز و بحران مشروعیت ساختار قدرت است.
• مقاومت موسوی و رهنورد، حصر را به مرجعی اخلاقی بدل کرده که هر لحظه قدرت حاکم را به چالش می‌کشد.
• این وضعیت، صحنه‌ی نبردی معنایی میان گفتمان مقاومت و پروژه‌های امنیتی-رسانه‌ای عادی‌سازی است.

پارسا با تحلیل این رویارویی، از تاکتیک‌های امنیتی مانند عادی‌سازی حصر، فردی‌سازی، بی‌اعتبارسازی حاملان مقاومت و روایت‌سازی هدفمند پرده برمی‌دارد و هشدار می‌دهد:

«نزاع بر سر حصر، بیش از آزادی فیزیکی سه فرد، جدالی بر سر هژمونی معنایی در فضای سیاسی ایران است. پرسش اصلی این است که آیا در روز آزادی، حصر همچنان نماد مقاومت باقی خواهد ماند یا به خاطره‌ای بی‌اثر بدل می‌شود؟»

یادداشت کامل را در زیتون بخوانید:

🔗 https://www.zeitoons.com/116307
👍63👎2
حق و ناحق؛ در دولتی که «لوایح را عمیق نمی‌خواند»

این یادداشت از سایت خبری تحلیلی زیتون، سیاست‌ورزی آشفته در دولت ایران را نقد می‌کند، به‌ویژه در مورد لایحه‌ای جنجالی که بدون بررسی عمیق و مشورت با کارشناسان، ابتدا تصویب و سپس پس گرفته شد.

نویسنده با استناد به متون دینی و تاریخی، از جمله توصیه‌های اسلام به مشورت و سخنان امام علی درباره فروتنی در برابر اشتباه، نشان می‌دهد که حاکمان جمهوری اسلامی به نظرات کارشناسان توجهی ندارند. این رویکرد به تصمیم‌گیری‌های عجولانه و نادرست منجر شده و پیامدهای جدی برای جامعه به همراه دارد.

در نهایت، مقاله به این نکته اشاره می‌کند که حاکمیت خود را "حق مطلق" می‌داند و به همین دلیل نیازی به مشورت نمی‌بیند، که این موضوع به نقض حقوق شهروندان و افزایش اعدام‌ها می‌انجامد.

متن کامل را می‌توانید در زیتون بخوانید:

https://www.zeitoons.com/116315
7
امام حسین، ابن‌تیمیه و محمد اقبال
مقاله‌ای تحلیلی از محمّد مسعود نوروزی در «زیتون»

نوروزی در این مقاله با تحلیل متون اصلی ابن‌تیمیه، مانند «منهاج السنه» و «الرد علی المنطقیین»، مواضع او درباره قیام امام حسین (ع) را بررسی می‌کند و همزمان به دیدگاه‌های محمد اقبال درباره ابن‌تیمیه نیز اشاره می‌کند .

محورهای اصلی مطلب:
• ابن‌تیمیه قیام امام حسین را تصمیمی نادرست می‌داند، یزید را مبری از مسئولیت قتل معرفی می‌کند و شیعیان کوفه را مقصر این واقعه می‌داند .
• از سوی دیگر، اقبال در کتابش «تجدید بنای اندیشۀ دینی در اسلام»، ضمن نقد خرافات و دفاع از توحید، روش‌های استقرایی و استقلال‌طلبانه ابن‌تیمیه را ارزشمند می‌داند .
• اقبال با تأکید بر آزادی‌خواهی امام حسین، حرکت او را تقابل حق و باطل و نماد مقاومت در برابر استبداد می‌شناسد؛ در تضاد آشکار با نگاه ابن‌تیمیه .

💬 در خاتمه، نگارنده با جمع‌بندی این دو رویکرد متفاوت می‌نویسد:

«ابن‌تیمیه در نقد خرافات و تعصب فکری عملکرد مثبتی داشته، اما در مواجهه با واقعه عاشورا تحت تأثیر چارچوب‌های فقهی فرقه‌ای قرار گرفته است. در مقابل، اقبال توانسته بین قوت‌های معرفتی ابن‌تیمیه و محدودیت‌های ایدئولوژیک او تعادل برقرار کند.»

📌 برای مطالعه کامل مقاله در زیتون:

🔗 https://www.zeitoons.com/116027
4
«دل‌نوشته‌ای برای وطن‌ام: ملت بی‌دولت – دولت بدون مرز»
یادداشتی از نوشین احمدی خراسانی در «زیتون»

احمدی خراسانی در این دل‌نوشته تأملی شخصی و عمیق بر تجربه جنگ ۱۲ روزه، قطع آب و بی‌پناهی ناشی از فروپاشی نظم شهری دارد و آن را به بحران «بی‌دولتی» و نبود یک «دولت ملی» پیوند می‌زند.

او از احساس بی‌آینده‌گی و ناامنی می‌نویسد و می‌پرسد:
• چرا ما به جای «ملت شدن»، هم‌سرنوشتی‌مان را به قومیت، مهاجرت، حکومت یا حتی بحران‌های فرامرزی گره می‌زنیم؟
• چرا دولت به‌جای نمایندگی ملت، خود را «نماینده امت اسلام» تعریف کرده و مردم را به «ملت بی‌دولت» بدل ساخته است؟
• و چرا به‌جای همبستگی برای بازسازی خانه‌ای مشترک، به نوستالژی‌های تمدنی، جنگ‌های نیابتی یا جبهه‌بندی‌های جهانی دل بسته‌ایم؟

او می‌نویسد:

«ما یک خاک مشترک داریم که در حال نابودی است. تا وقتی دولت، نمایندگی ملت را بر عهده نگیرد و ما نیز به‌عنوان ملت به میثاقی مشترک برای پاسداری از این خاک تن ندهیم، آینده‌ای نخواهیم داشت.»

این یادداشت با فراخوانی به بازاندیشی در مفهوم «ملت»، «دولت ملی» و ضرورت یک میثاق جدید اجتماعی پایان می‌یابد؛ میثاقی که منافع مشترک درون مرز را بر هر شعار و جنگ نیابتی مقدم بداند:

«بیاییم برای این خاک بذر بکاریم، حتی اگر آبی نبود با اشک چشم آبیاری‌اش کنیم.»

📌 متن کامل را در زیتون بخوانید:

https://www.zeitoons.com/116321
👍149👎2
2025/08/20 10:31:13
Back to Top
HTML Embed Code: