Forwarded from pars.ban
📚از تاریخ بیاموزیم!
حاکمان دانا از جنگ پرهیز میکنند، نه از ترس شکست، بلکه به دلیل نگرانی از ویرانی کشورشان، حتی در صورت پیروزی.
آنها میدانند که جنگ، حتی با پیروزی، هزینههای سنگین و جبرانناپذیری بر ملت تحمیل میکند.
ویرانهای که جنگ به جا میگذارد، پیروزی را بیارزش میکند. ویرانی و اندوه مردم، حتی در پیروزی، شکست است.
وقتی اسکندر مقدونی به چین رسید، در محل فرماندهی لشکر، با سردارانش مشغول گفتگو بود که دربان آمد و گفت:
فرستاده پادشاه چین بر در است و اجازه ورود میخواهد، او را به درون آوردند.
بایستاد و گفت:
چیزی که برای گفتن آن آمدهام برنمیتابد که دیگری نیز بشنود. اسکندر حاضران را مرخص کرد و شمشیر آخته برگرفت و گفت:
بگو هر چه میخواهی.
گفت: من پادشاه چین هستم، نه فرستاده او!
اسکندر گفت:
چه شد که از جان باک نداشتی و به نزد من آمدی؟
گفت: چون میدانم از کشتن من بهرهای نخواهی برد.
اسکندر دانست که مردی با خِرد است.
پس گفت:
باج سه سال چین را میخواهم تا بروم.
گفت: بپذیرم.
اما مردم من، مرا بکشند که چنین ثروتی به تو دادهام.
اسکندر گفت:
اگر باج یک ساله بستانم چه شود؟
گفت: بهتر باشد و گشایش بیشتر. بپذیرفت و سپاس گزارد و برفت.
بامداد که شد سپاهی گران از چینیان گرداگرد اسکندر را بگرفته بود. چنان که اسکندر و سپاهش از محاصره و نابودی ترسیدند.
اسکندر، به پادشاه چین گفت:
نیرنگ زدی؟
شاه چین گفت: نه!
این سپاه را آوردم تا بدانی که اگر با تو بر صلح نهادم، از ناتوانی نبود. هراس ویرانی سرزمینم حتی در صورت پیروزی را داشتم.
اسکندر را خوش آمد و گفت: چون تو مردی، هرگز خوار نشود و باج نپردازد.
از گرفتن باج درگذشتم و میروم.
شاه چین گفت:
زیان نخواهی دید.
اسکندر از چین بازگشت.
شاه چین دو برابر آنچه گفته بود برایش فرستاد.
چین تنها سرزمینی بود که از هجوم اسکندر ویران نشد. زیرا فرمانروای چین تا دیر نشده با آن جهانگشای مغربی وارد مذاکره شد.
این کمترین فایده مذاکره است با دشمن.
میهن و مردمانش میستایند، آن کس را که با تدبیر نیکو، شرِّ جنگ را از سر میهن بگرداند.
جنگ، چون طوفانی بیرحم، هر آنچه از مهر و آبادانی ساخته شده را در هم میکوبد و جز خاکستر غم و ویرانی بر جای نمیگذارد....
☝️🙏💚🥀
حاکمان دانا از جنگ پرهیز میکنند، نه از ترس شکست، بلکه به دلیل نگرانی از ویرانی کشورشان، حتی در صورت پیروزی.
آنها میدانند که جنگ، حتی با پیروزی، هزینههای سنگین و جبرانناپذیری بر ملت تحمیل میکند.
ویرانهای که جنگ به جا میگذارد، پیروزی را بیارزش میکند. ویرانی و اندوه مردم، حتی در پیروزی، شکست است.
وقتی اسکندر مقدونی به چین رسید، در محل فرماندهی لشکر، با سردارانش مشغول گفتگو بود که دربان آمد و گفت:
فرستاده پادشاه چین بر در است و اجازه ورود میخواهد، او را به درون آوردند.
بایستاد و گفت:
چیزی که برای گفتن آن آمدهام برنمیتابد که دیگری نیز بشنود. اسکندر حاضران را مرخص کرد و شمشیر آخته برگرفت و گفت:
بگو هر چه میخواهی.
گفت: من پادشاه چین هستم، نه فرستاده او!
اسکندر گفت:
چه شد که از جان باک نداشتی و به نزد من آمدی؟
گفت: چون میدانم از کشتن من بهرهای نخواهی برد.
اسکندر دانست که مردی با خِرد است.
پس گفت:
باج سه سال چین را میخواهم تا بروم.
گفت: بپذیرم.
اما مردم من، مرا بکشند که چنین ثروتی به تو دادهام.
اسکندر گفت:
اگر باج یک ساله بستانم چه شود؟
گفت: بهتر باشد و گشایش بیشتر. بپذیرفت و سپاس گزارد و برفت.
بامداد که شد سپاهی گران از چینیان گرداگرد اسکندر را بگرفته بود. چنان که اسکندر و سپاهش از محاصره و نابودی ترسیدند.
اسکندر، به پادشاه چین گفت:
نیرنگ زدی؟
شاه چین گفت: نه!
این سپاه را آوردم تا بدانی که اگر با تو بر صلح نهادم، از ناتوانی نبود. هراس ویرانی سرزمینم حتی در صورت پیروزی را داشتم.
اسکندر را خوش آمد و گفت: چون تو مردی، هرگز خوار نشود و باج نپردازد.
از گرفتن باج درگذشتم و میروم.
شاه چین گفت:
زیان نخواهی دید.
اسکندر از چین بازگشت.
شاه چین دو برابر آنچه گفته بود برایش فرستاد.
چین تنها سرزمینی بود که از هجوم اسکندر ویران نشد. زیرا فرمانروای چین تا دیر نشده با آن جهانگشای مغربی وارد مذاکره شد.
این کمترین فایده مذاکره است با دشمن.
میهن و مردمانش میستایند، آن کس را که با تدبیر نیکو، شرِّ جنگ را از سر میهن بگرداند.
جنگ، چون طوفانی بیرحم، هر آنچه از مهر و آبادانی ساخته شده را در هم میکوبد و جز خاکستر غم و ویرانی بر جای نمیگذارد....
☝️🙏💚🥀
Forwarded from فرهنگ جاوید (هوشنگ جاوید)
اهمیت آب در فرهنگ مردم ایران (۱)
نوشته : هوشنگ جاوید
امروز هوا به رنگ مژگونِ مویه
هرجا که روی ،داغ تو برجونِ مویه
هرجا که روی آب روون پیش آیه
او آب رِوون ، دیده ی گریون مویه (۱)
همان گونه که میدانیم، درایران باوری کهن وجود دارد که : آب پاک کننده است.
با این باور حتی آب می تواند پاک کننده گناه باشد[غسل توبه]، یکی از شواهد این نوشته وباور است .
معنای آناهیتا ،ایزد آب ، رود توانای پاک ،وبی آلایش و بی گناه است، وریشه این باور در همین معنا نهفته است.
آب از دیرباز برای ایرانیان تا بدانجا اهمیت داشته که جزئی از باورهای استوار درمیان اقوام ایرانی است، این باور امروزه در جلوه های مدرن زندگی ایرانی نیز رسوخ پیدا کرده وبخوبی شایان نگرش است .
باورپاک شدن روح با آب به وقت توبه، درسینمای امروز ایران که حاصلی ازمدرنیته وتمدن نوین است، به شکل های جالب تصویری کشیده شده، بگونه ای که به هنگام تغییر شخصیت درونی آدم های فیلمنامه ، ازنماهایی چون : دوش گرفتن شخصیت، زیرباران راه رفتن، درآب فرورفتن، یا آب برفرد پاشیده شدن استفاده می شودکه این خود گونه ای همسو شدن هنر نو با باورهای کهن مردمی است .
احترام به آب ، تقدس آب وپرهیز از نیالودن آن نیز ریشه ای بس دیرینه درایران دارد، سند ماراسپندان یکی از گواهان براین مدعااست ، در فقره ۱۱۹تا۱۴۸ این سند باستانی ، به انسان فهمانده میشودکه آب دارای احساس است و تاکید دارد که ما آب را می آزاریم !!
آزردن آب درزمان حاضر نخست آلودن آن است و دوم استفاده نابجای ازآب ،
آسیبی که ورود فاضلاب های مختلف به نهرها ورودخانه ها ودریاها می زنندویا آمیختگی آب با سموم وآلاینده های دیگر .
آب زلال که آزرده شد دیگر نمی توان آن را به مصرف رساند، پالایش هزینه بردار آن هم نمی تواند آن را به حد خوردن دوباره برساند، پس امروزه بشر بربخش بزرگی از حیات جفا می کند بی آنکه به نتیجه کاربیاندیشد .
پالایش آب رفع بیماری ازآب است وانسان امروزین با همه پیشرفت هایش درسالم سازی آب های بازیافتی موفقیت زیادی نداشته است، پس پند نیاکان را باید جدی بگیریم و آن رانیازاریم، زنگ خطری را پژوهشگران در سال ۱۳۸۲ دراین مورد به صدا درآوردند که کمتر گوش شنوایی پیدا کرد، وان این بود که براساس آخرین آمار آنسال، تهرانی ها به اندازه چهار برابر حجم آب سدکرج درطول سال آب را آلوده می کنند!
واین فاجعه انگیز ترین مصائبی است که ایرانیِ وارثِ احترام گذاردن به آب پدید آورده!
آب در فرهنگ مردم ایران ، بدلیل زاینده گی ذاتی خود، برای زنان درتمام اقوام ،همذاتی شده است که باآن می شود درد دل کرد، مانند دوبیتی بیرجندی در ابتدای همین نوشته ، آب همدم زنان برای زدودن غم هایشان است ، برای همین آئین های ویژه ای هم به تبع این باور پدید آمده است مانند : آئین لَه لَه خوانی درمیان ترکمن های ایران ، که در شب های بدرماه برلب چشمه یا چاه و یا کنار رودی قرار می گرفتند و غم های خودشان را با سرایش شعری فی البداهه می سرودند و به جان اب می سپردند تا براساس باور کهن صدایشان سوار براسب امواج آب به مقصدی در دوست ها برسد .....
این مطلب ادامه دارد ....
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAEHYoFT8GunTc2HSnQ
پیگیر مطالب کانال فرهنگ جاوید باشید.
نوشته : هوشنگ جاوید
امروز هوا به رنگ مژگونِ مویه
هرجا که روی ،داغ تو برجونِ مویه
هرجا که روی آب روون پیش آیه
او آب رِوون ، دیده ی گریون مویه (۱)
همان گونه که میدانیم، درایران باوری کهن وجود دارد که : آب پاک کننده است.
با این باور حتی آب می تواند پاک کننده گناه باشد[غسل توبه]، یکی از شواهد این نوشته وباور است .
معنای آناهیتا ،ایزد آب ، رود توانای پاک ،وبی آلایش و بی گناه است، وریشه این باور در همین معنا نهفته است.
آب از دیرباز برای ایرانیان تا بدانجا اهمیت داشته که جزئی از باورهای استوار درمیان اقوام ایرانی است، این باور امروزه در جلوه های مدرن زندگی ایرانی نیز رسوخ پیدا کرده وبخوبی شایان نگرش است .
باورپاک شدن روح با آب به وقت توبه، درسینمای امروز ایران که حاصلی ازمدرنیته وتمدن نوین است، به شکل های جالب تصویری کشیده شده، بگونه ای که به هنگام تغییر شخصیت درونی آدم های فیلمنامه ، ازنماهایی چون : دوش گرفتن شخصیت، زیرباران راه رفتن، درآب فرورفتن، یا آب برفرد پاشیده شدن استفاده می شودکه این خود گونه ای همسو شدن هنر نو با باورهای کهن مردمی است .
احترام به آب ، تقدس آب وپرهیز از نیالودن آن نیز ریشه ای بس دیرینه درایران دارد، سند ماراسپندان یکی از گواهان براین مدعااست ، در فقره ۱۱۹تا۱۴۸ این سند باستانی ، به انسان فهمانده میشودکه آب دارای احساس است و تاکید دارد که ما آب را می آزاریم !!
آزردن آب درزمان حاضر نخست آلودن آن است و دوم استفاده نابجای ازآب ،
آسیبی که ورود فاضلاب های مختلف به نهرها ورودخانه ها ودریاها می زنندویا آمیختگی آب با سموم وآلاینده های دیگر .
آب زلال که آزرده شد دیگر نمی توان آن را به مصرف رساند، پالایش هزینه بردار آن هم نمی تواند آن را به حد خوردن دوباره برساند، پس امروزه بشر بربخش بزرگی از حیات جفا می کند بی آنکه به نتیجه کاربیاندیشد .
پالایش آب رفع بیماری ازآب است وانسان امروزین با همه پیشرفت هایش درسالم سازی آب های بازیافتی موفقیت زیادی نداشته است، پس پند نیاکان را باید جدی بگیریم و آن رانیازاریم، زنگ خطری را پژوهشگران در سال ۱۳۸۲ دراین مورد به صدا درآوردند که کمتر گوش شنوایی پیدا کرد، وان این بود که براساس آخرین آمار آنسال، تهرانی ها به اندازه چهار برابر حجم آب سدکرج درطول سال آب را آلوده می کنند!
واین فاجعه انگیز ترین مصائبی است که ایرانیِ وارثِ احترام گذاردن به آب پدید آورده!
آب در فرهنگ مردم ایران ، بدلیل زاینده گی ذاتی خود، برای زنان درتمام اقوام ،همذاتی شده است که باآن می شود درد دل کرد، مانند دوبیتی بیرجندی در ابتدای همین نوشته ، آب همدم زنان برای زدودن غم هایشان است ، برای همین آئین های ویژه ای هم به تبع این باور پدید آمده است مانند : آئین لَه لَه خوانی درمیان ترکمن های ایران ، که در شب های بدرماه برلب چشمه یا چاه و یا کنار رودی قرار می گرفتند و غم های خودشان را با سرایش شعری فی البداهه می سرودند و به جان اب می سپردند تا براساس باور کهن صدایشان سوار براسب امواج آب به مقصدی در دوست ها برسد .....
این مطلب ادامه دارد ....
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAEHYoFT8GunTc2HSnQ
پیگیر مطالب کانال فرهنگ جاوید باشید.
Telegram
فرهنگ جاوید
ویژه پرداختن به فرهنگ مردم ایران
براساس پژوهش میدانی کتابخانه ای و اسناد
پذیرای مطالب شما در زمینه ی فرهنگ مردم
کشورمان
براساس پژوهش میدانی کتابخانه ای و اسناد
پذیرای مطالب شما در زمینه ی فرهنگ مردم
کشورمان