Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
1757 - Telegram Web
Telegram Web
-Missing the good old days-
2💔2🤝2
Hehe
💋12
صبحتون بخیر
💋7
Regular check-ups

#speedy #radical #my_weird_art
17🔥5👏3🍓1
This place makes me feel lonely, although i know im not
💋6
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ادیت زدم بیاین برام ری اکشن بوس بزارین.
8
Im fallin behind, aren't i?
👎10
صبحتون بخیر
2
In the end of the day
Everyone easily forgets ur kindness and great things u did for them
But they would never forget ur -one- mistake.
Good ppl are easy to forget these days, aren't they?
🍓4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیزی نیست حوصلم سر رفته بود🙏🏻

#my_weird_fanarts
🐳15🔥7
👁Weirdo FOREVER👁
چیزی نیست حوصلم سر رفته بود🙏🏻 #my_weird_fanarts
More interesting panel

#my_weird_fanarts
💘13❤‍🔥64🥰2👏2🐳2💋2
صبحتون بخیر 3:
9😭2💊2
جوری که میخواستم نشد اصلا ولی! بدمم نمیاد ازش
دوسش دارم، مخصوصا سناریویی که پشتشه
اگه میخواستین بدونین راجبش، بگین تا تعریفش کنم خلاصه
Anyways
Speedy & Carmen

#my_weird_art #speedy #carmen #mc
10🍓17🔥6🥰1💊1
👁Weirdo FOREVER👁
جوری که میخواستم نشد اصلا ولی! بدمم نمیاد ازش دوسش دارم، مخصوصا سناریویی که پشتشه اگه میخواستین بدونین راجبش، بگین تا تعریفش کنم خلاصه Anyways Speedy & Carmen #my_weird_art #speedy #carmen #mc
اوکی ببینید
ماچرا ازین قراره!

سناریو ازونجایی شروع میشه که چندین سال گذشته از پخش شدن ویروس زامبی
دنیا کاملا بهم ریخته و دیگه خبری از تکنولوژیو جای امن نیست
همه چیز خراب شده
و کارمن برای خودش یه خونه پیدا کرده و کاملا مهرو مومش کرده و داخلش زندگی میکرده تا اینکه اسپیدیو میبینه، چجوری؟
اسپیدی یه رهگذر بوده و داشته با زامبیا میجنگیده، کارمن میبینتشو نگران میشه و خلاصه میره کمکش و راهش میده توی خونش
و آشناییشون ازینجا شروع میشه!
9
👁Weirdo FOREVER👁
اوکی ببینید ماچرا ازین قراره! سناریو ازونجایی شروع میشه که چندین سال گذشته از پخش شدن ویروس زامبی دنیا کاملا بهم ریخته و دیگه خبری از تکنولوژیو جای امن نیست همه چیز خراب شده و کارمن برای خودش یه خونه پیدا کرده و کاملا مهرو مومش کرده و داخلش زندگی میکرده تا…
در نهایت یک روز تصمیم میگیرن باهم ازون خونه برن بیرونو دنیارو بگردن، تا شاید ادمای بیشتری پیدا کننو یه جای کاملا امن
ازون منطقه خارج میشنو میرسیم به این نقاشی
اینجا کارمن داشت توی یه چشمه حموم میکردو اسپیدی مراقبش بود، نزدیک غروب که میشه بهش میگه داره تاریک میشه و باید ازینجا بریم
و بله، قبل ازینکه ازون خونه برن عاشق هم شونو بهمدیگه اعتراف میکنن
و این نقاشی فقط برای نشون دادن سناریو نبود
برای نشون دادن راحتیشونو اعتماد زیادشون بهمه، برای اون نگاهو عشقه پاکشونه 3:
11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/10/27 05:18:05
Back to Top
HTML Embed Code: