Forwarded from آئین و خِرَد
ناسا دستگاهی به اسم MOXiE اختراع کرده با پیشرفت های بیش از حد انتظار که از جو کره مریخ (CO2 و ...) قابلیت تولید اکسیژن دارد.
و چه آسان این نعمت نامرئی میلیاردها سال است بدون خِلَلی تولید شده و در اختیار مخلوقات قرار دارد...
▫️وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ - ابراهیم ۳۴
و از انواع نعمتهایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمتهای (بی انتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
و چه آسان این نعمت نامرئی میلیاردها سال است بدون خِلَلی تولید شده و در اختیار مخلوقات قرار دارد...
▫️وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ - ابراهیم ۳۴
و از انواع نعمتهایی که از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمتهای (بی انتهای) خدا را بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
❤1
Forwarded from آئین و خِرَد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️خدا از کجا آمده است؟
🔰آیا خداوند هم معلول یک علتی است؟
🔺️کلیپ بالا به پاسخ این سوال میپردازد.
به مباحث بیشتری در زمینه توحید در داخل گروه آئین و خرد پرداخته میشود
@ayeen_kherad
🔰آیا خداوند هم معلول یک علتی است؟
🔺️کلیپ بالا به پاسخ این سوال میپردازد.
به مباحث بیشتری در زمینه توحید در داخل گروه آئین و خرد پرداخته میشود
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
در بین فلاسفهٔ غرب مدرن،
به ندرت میتوان فیلسوفی را یافت،
که مشکلات خانوادگی یا اجتماعی،
اختلالات روانی یا انحرافات اخلاقی نداشته باشد.
#مصطفی_مطهری
@ayeen_kherad
به ندرت میتوان فیلسوفی را یافت،
که مشکلات خانوادگی یا اجتماعی،
اختلالات روانی یا انحرافات اخلاقی نداشته باشد.
#مصطفی_مطهری
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌕تبریک میلاد با سعادت پیامبر اکرم ص و امام صادق ع🌕
🎊🎉خبر ویژه برای اهل علم و دانش و یادگیری و مهارت آموزی
🔺️کلیپ بالا رو مشاهده بفرمایید 🔺️
🟢🟢🟡🟡🔴🔴
🔴ارائه پکیج دروس حوزوی
🔸️ادبیات عربی
🔸️و منطق
🔸️ و اصول فقه
🟢 با تخفیف ویژه ۷۲ درصد و بسیار استثنائی
🟡🔴به همراه هدیه ویژه و ارزشمند
🔺️کلیپ بالا رو ببینید تا از هدیه مطلع بشید
برای اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدید
🆔️@ayeenkherad
@ayeenkherad
🟢🟢🟡🟡🔴🔴
@ayeen_kherad
🎊🎉خبر ویژه برای اهل علم و دانش و یادگیری و مهارت آموزی
🔺️کلیپ بالا رو مشاهده بفرمایید 🔺️
🟢🟢🟡🟡🔴🔴
🔴ارائه پکیج دروس حوزوی
🔸️ادبیات عربی
🔸️و منطق
🔸️ و اصول فقه
🟢 با تخفیف ویژه ۷۲ درصد و بسیار استثنائی
🟡🔴به همراه هدیه ویژه و ارزشمند
🔺️کلیپ بالا رو ببینید تا از هدیه مطلع بشید
برای اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدید
🆔️@ayeenkherad
@ayeenkherad
🟢🟢🟡🟡🔴🔴
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
🌕تبریک میلاد رسول اکرم ص و امام صادق علیه السلام
✳️و همچنین شروع سال تحصیلی جدید
🔻 به همین مناسبت ارائه پکیج دروس حوزوی با تخفیف بسیار ویژه و هدیه ویژه و ارزشمند 🔻
🟢 ادبیات عربی ، اصول فقه ، منطق
🔵 به بیان ساده و قابل فهم برای همه
🟣 حدود ۱۰۰ جلسه آموزشی
🟤 یادآوری و سوالات تستی با پاسخ
🔴 گروه همیشگی پرسش و پاسخ با استاد و پشتیبانی
🟠تدریس کتاب های مبادی العربیه و میزان الفکر و حلقه اولی شهید صدر
📗تمرین بعد از دروس و حل تمرین بر اساس آیات و روایات در ادبیات عربی
🟡 افزایش قدرت ارتباط با متون عربی در این سه دوره
⚪️ ضمانت بازگشت وجه تا دو روز
⚫️تخفیف ۷۲ ٪ با هدیهای که خود به تنهایی به ارزش ۵۰۰ هزارتومان است
🌕هدیه : کانال اختصاصی با صد ها دوره و آموزش توسط اساتید برتر کشوری و بروزرسانی مداوم و افزودن دوره ها و کتاب های ارزشمند
تا یک هفته این شرایط برقرار است
با تدریس دکتر سید محسن هندی
🌍این پکیج برای کسانی که در حوزه نیستند و میخواهند دروس لازم را با زبانی ساده یادبگیرند و مهارت پیدا کنند تهیه شده است
برای سفارش به آیدی زیر پیام بدید🔻
🆔️@ayeenkherad
@ayeen_kherad
✳️و همچنین شروع سال تحصیلی جدید
🔻 به همین مناسبت ارائه پکیج دروس حوزوی با تخفیف بسیار ویژه و هدیه ویژه و ارزشمند 🔻
🟢 ادبیات عربی ، اصول فقه ، منطق
🔵 به بیان ساده و قابل فهم برای همه
🟣 حدود ۱۰۰ جلسه آموزشی
🟤 یادآوری و سوالات تستی با پاسخ
🔴 گروه همیشگی پرسش و پاسخ با استاد و پشتیبانی
🟠تدریس کتاب های مبادی العربیه و میزان الفکر و حلقه اولی شهید صدر
📗تمرین بعد از دروس و حل تمرین بر اساس آیات و روایات در ادبیات عربی
🟡 افزایش قدرت ارتباط با متون عربی در این سه دوره
⚪️ ضمانت بازگشت وجه تا دو روز
⚫️تخفیف ۷۲ ٪ با هدیهای که خود به تنهایی به ارزش ۵۰۰ هزارتومان است
🌕هدیه : کانال اختصاصی با صد ها دوره و آموزش توسط اساتید برتر کشوری و بروزرسانی مداوم و افزودن دوره ها و کتاب های ارزشمند
تا یک هفته این شرایط برقرار است
با تدریس دکتر سید محسن هندی
🌍این پکیج برای کسانی که در حوزه نیستند و میخواهند دروس لازم را با زبانی ساده یادبگیرند و مهارت پیدا کنند تهیه شده است
برای سفارش به آیدی زیر پیام بدید🔻
🆔️@ayeenkherad
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
🔸️قال الامام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام:
مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَيبَةِ قائِمنا ، أعطاهُ اللهُ عَزّ و جَلَّ أجرَ ألفَ شَهيدٍ مِن شُهداءِ بَدرٍ و أُحُدٍ.
💠إمام زین العابدین علیّ بن الحسین علیه السّلام فرمودند:
《کسی که بر ولایت و محبّت ما در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند ، خدای عزّ و جلّ پاداش هزار شهید از شهدای بدر و أُحُد را به او عنایت میفرماید.》
کمال الدین
باب ۳۱
حدیث ۷
#صاحب_الزمان
@ayeen_kherad
مَن ثَبَتَ عَلی مُوالاتِنا فی غَيبَةِ قائِمنا ، أعطاهُ اللهُ عَزّ و جَلَّ أجرَ ألفَ شَهيدٍ مِن شُهداءِ بَدرٍ و أُحُدٍ.
💠إمام زین العابدین علیّ بن الحسین علیه السّلام فرمودند:
《کسی که بر ولایت و محبّت ما در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم بماند ، خدای عزّ و جلّ پاداش هزار شهید از شهدای بدر و أُحُد را به او عنایت میفرماید.》
کمال الدین
باب ۳۱
حدیث ۷
#صاحب_الزمان
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺️شرط بالا رفتن عَمَل انسان چیست؟
■ روح دین چه چیزی است؟
#کافی
🔹️روایتی از امام کاظم علیه السلام
🔸️شرح : دکتر سید محسن هندی
⏰️۲ دقیقه و ۵۶ ثانیه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
■ روح دین چه چیزی است؟
#کافی
🔹️روایتی از امام کاظم علیه السلام
🔸️شرح : دکتر سید محسن هندی
⏰️۲ دقیقه و ۵۶ ثانیه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
📕 نصیریه: تاریخ، منابع و عقاید
✍️ عمیدرضا اکبری
با همکاری علی عادلزاده و مهدی جمالیفر
انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب
چاپ اول، ۱۴۰۲
500,000 تومان
خرید اینترنتی از نشر زحل با تخفیف 25%، از 17 تا 30 مهرماه:
375,000 تومان
همچنین عزیزان با معرفی مجموعه غلوپژوهی به صورت حضوری نیز میتوانند کتاب را با تخفیف دریافت کنند.
@Gholow2
✍️ عمیدرضا اکبری
با همکاری علی عادلزاده و مهدی جمالیفر
انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب
چاپ اول، ۱۴۰۲
خرید اینترنتی از نشر زحل با تخفیف 25%، از 17 تا 30 مهرماه:
375,000 تومان
همچنین عزیزان با معرفی مجموعه غلوپژوهی به صورت حضوری نیز میتوانند کتاب را با تخفیف دریافت کنند.
@Gholow2
❤2
Forwarded from آئین و خِرَد
در باورهای گذشته و همچنین در فرهنگها و اساطیر مختلف، مفهوم چند خدایی بسیار رایج بوده است. در این باورها، اعتقاد بر این بود که دنیا و طبیعت به وسیلهٔ چندین خدا یا الوهیت مدیریت میشود و هر یک از این خداها دارای قدرت و وظیفههای خاص خود بودند.🔻
یکی از معروفترین مثالهای چند خدایی در باورهای گذشته، اساطیر یونان باستان است. در این اساطیر، خدایان یونانی مانند زئوس، پوزئیدون، هرمس و آفرودیت دارای وظایف و قدرتهای مختلفی بودند.زئوس به عنوان پادشاه خدایان، مسئولیت مدیریت نظم و عدالت را بر عهده داشت،پوزئیدون خدای دریاها و اقیانوسها بود و هرمس به عنوان خدای پیامرسانان و علم و هنر، وظیفهٔ ارتباطات و رسانه را بر عهده داشت.
در حتی دیرترین دورانهای تاریخی نیز، مفهوم چند خدایی در دیگر باورها و فرهنگها نیز وجود داشته است.
@ayeen_kherad
یکی از معروفترین مثالهای چند خدایی در باورهای گذشته، اساطیر یونان باستان است. در این اساطیر، خدایان یونانی مانند زئوس، پوزئیدون، هرمس و آفرودیت دارای وظایف و قدرتهای مختلفی بودند.زئوس به عنوان پادشاه خدایان، مسئولیت مدیریت نظم و عدالت را بر عهده داشت،پوزئیدون خدای دریاها و اقیانوسها بود و هرمس به عنوان خدای پیامرسانان و علم و هنر، وظیفهٔ ارتباطات و رسانه را بر عهده داشت.
در حتی دیرترین دورانهای تاریخی نیز، مفهوم چند خدایی در دیگر باورها و فرهنگها نیز وجود داشته است.
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
به عنوان نمونه، در باورهای مصر باستان، خدایانی مانند رع، آمون، ایزیدا، ایزیس و ست مدیریت دنیا و آسمان را بر عهده داشتند. هر یک از این خداها وظایف مختلفی را انجام میدادند، مانند رع که خورشید را نمایان میکرد، آمون که به عنوان خدای سراسری و قدرتمند شناخته میشد و ایزیس که خدای مادریت و حفظ خانواده بود.
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
@ayeen_kherad
Forwarded from آئین و خِرَد
اما حقیقت آفرینش از وحدانیت خداوند و خالق آن خبر میدهد.
ان شاءالله به زودی پستی در باب اثبات وحدانیت منتشر خواهد شد.
اما قبل از این در گروه آئین و خرد به آدرس زیر دلایل خود مبنی بر وحدانیت خداوند رو بیان کنید و با دوستان دیگر به بحث و گفتگو بپردازید
🔻🔻🔻🔻
گروه آئین و خرد
https://www.tgoop.com/ayeen_kherad_group
ان شاءالله به زودی پستی در باب اثبات وحدانیت منتشر خواهد شد.
اما قبل از این در گروه آئین و خرد به آدرس زیر دلایل خود مبنی بر وحدانیت خداوند رو بیان کنید و با دوستان دیگر به بحث و گفتگو بپردازید
🔻🔻🔻🔻
گروه آئین و خرد
https://www.tgoop.com/ayeen_kherad_group
Forwarded from آئین و خِرَد
برهانِ اثباتِ وحدانیتِ خداوند (تقریرِ اول)
تقریر استدلال به نحو اجمالی:
ما در برهان اثبات وجود خداوند تبارک و تعالی ثابت کردیم خداوند، موجودی غیر مقداری است. حال اگر کسی بگوید: «دو خدا داریم» سوال می شود که چه چیزی از آن ها دو تا است؟ تنها جوابی که می توان داد این است که مقدارشان دو تا است، در حالی که این خلاف فرضمان بر غیر مقداری بودن خدا است. همچنین اگر کسی بگوید: «پنج خدا داریم» سوال می شود که چه چیزی از آن ها پنج تا است؟ تنها جوابی که می توان داد اینست که مقدارشان پنج تا است، در حالی که این خلاف فرضمان بر غیر مقداری بودن خدا است. با این توضیحات مشخص می شود که ذاتاً محال است که موجودِ غیر مقداری بیش از یکی باشد.(زیرا لازم می آید که در عین غیر مقداری بودن، مقداری باشد، تا تعدد آن ثابت شود و این امر بازگشت به اجتماع نقضین خواهد بود!)
مقدمات استدلال تفصیلی:
(مقدمه اول)
۱. انحصارِ موجود به مقداری و غیر مقداری:
به حکم عقل موجود از دو قِسم خارج نیست: ۱- موجود مقداری ۲- موجود غیر مقداری. واسطه ای بین "مقداری و غیر مقداری" نداریم، زیرا جمع وجود صفت مقدار و عدم صفت مقدار بازگشت به اجتماع نقیضین دارد و رفع وجود صفت مقدار و عدم صفت مقدار بازگشت به ارتفاع نقیضین دارد.
(مقدمه دوم)
۲. تلازم مقداری بودن با داشتن اجزاء:
موجودِ مقداری هر چه قدر اجزایش کمتر باشد، صحیح است گفته شود که مقدارش کمتر است و هر چه قدر اجزایش بیشتر باشند صحیح است که گفته شود مقدارش بیشتر است، اما موجودی که اجزا نداشته باشد، اصلا مقداری نیست؛ و از آنجایی که با برهان ثابت است که خداوند تبارک و تعالی موجود بدون اجزا است، پس باید او را موجودی "غیر مقداری" بدانیم.
(مقدمه سوم)
٣. تقابل واحد حقیقی و واحد اعتباری:
واحد و یکی که در باب اعداد است، یک واحدِ حقیقی نیست، بلکه واحدِ اعتباری است. زیرا "عدد یکی" که در باب اعداد مقداری قرار دارد را میتوان به دو نیم تقسیم کرد؛ بعد آن دو نیم را می شود به دو بیست و پنج صدم تقسیم کرد و همین طور به نحو «لا یقفی» و بدون توقف می توان این تقسیمات را ادامه داد،(در حقیقت در واحدِ اعتباری ذهن ما مجموعه ای از اجزاء و ترکیبات را واحد اعتبار و تلقی میکند). آن واحدی را می توان یک و واحد حقیقی دانست که در باب اعداد نیست و تقسیم نمی پذیرد.
(مقدمه چهارم)
۴. توضیح تمایز واحد حقیقی و اعتباری:
مقدار و جزئی که واقعاً و حقیقتاً بتوان آن را به یک و واحد(حقیقی) بودن وصف کرد نداریم. زیرا هر مقدار و جزئی را می توان به نحو بدونِ توقف به مقدار و جز کوچک تری تقسیم کرد. به عبارت دیگر "جزء لا یتجزی ممتنع الوجود است". پس اگر موجودی دارای اجزا به یک و واحد بودن وصف شود، این یک، همان یک در باب اعداد یا به عبارتی دیگر واحد اعتباری است، نه یک حقیقی که در باب اعداد نیست. مثلا مجموعه اجزاء شخصی به نام زید، را یک اعتبار می کنیم بعد می گوییم که زید یک نفر و واحد است، مشخص است که یکی که اینجا مد نظر است یک در باب اعداد است. اما اگر موجود بدون اجزا را به یک و واحد بودن وصف شود، این یک، یک حقیقی است، که در باب اعداد نیست و نمی توان چنین یکی را یک اعتباری دانست زیرا اصلا مجموعه اجزا و تکثری در کار نیست تا یک و واحد بودن برای او اعتباری باشد.
(مقدمه پنجم)
۵. ازدیاد، انقسام و تعدد از خواص مقدار است:
اگر کسی وجود مقدار خاصی را با وجود مقدار خاص دیگری جمع کند، مثلا انسانی را با انسان دیگری جمع کند، در واقع یک در باب اعداد را [که اعتباری است] با یک دیگری که در باب اعداد است [و آن هم اعتباری است] جمع کرده است و نتیجه آن، دو شده است، که این دو می شود همان مقدارشان. اما اگر کسی صفر را با صفر جمع کند، هیچ وقت "دو" نتیجه گیری نمی کند؛ بلکه نتیجه چیزی جز صفر نخواهد بود.
(مقدمه ششم)
۶. تمایز موجود غیر مقداری با هیچ:
بگذارید با یک مثال این تمایز را روشن کنیم:
یک بار می گویند "پوستِ امین" قرمز نیست.
یک بار می گویند "پوستِ ققنوس" قرمز نیست.
در مورد اولی "موضوع" که پوستِ امین هست را داریم، اما "محمول" که رنگ قرمز می باشد را نداریم. اما در مورد دوم اصلاً "موضوع منتفی هست"؛ ما اصلا ققنوس نداریم، چه برسد به اینکه رنگ پوست او قرمز است یا سیاه، یعنی این مسئله "سالبه به انتفاء موضوع هست".
حال وقتی میگوییم:
الف. خدا مقدار ندارد.
ب. "ققنوسِ معدوم" مقدار ندارد.
در مورد اول، موضوع که خدا باشد را داریم(یعنی خداوند حقیقتاً در خارج از ذهن موجود است)؛ اما محمول که مقدار باشد را نداریم؛ اما در مورد دوم اصلا موضوع منتفی هست یعنی سالبه به انتقا موضوع هست.(به عبارت دیگر اساسا امر معدوم یک امر وجودی نیست تا به مقداری یا غیر مقداری بودن وصف شود).
⬇️⬇️
تقریر استدلال به نحو اجمالی:
ما در برهان اثبات وجود خداوند تبارک و تعالی ثابت کردیم خداوند، موجودی غیر مقداری است. حال اگر کسی بگوید: «دو خدا داریم» سوال می شود که چه چیزی از آن ها دو تا است؟ تنها جوابی که می توان داد این است که مقدارشان دو تا است، در حالی که این خلاف فرضمان بر غیر مقداری بودن خدا است. همچنین اگر کسی بگوید: «پنج خدا داریم» سوال می شود که چه چیزی از آن ها پنج تا است؟ تنها جوابی که می توان داد اینست که مقدارشان پنج تا است، در حالی که این خلاف فرضمان بر غیر مقداری بودن خدا است. با این توضیحات مشخص می شود که ذاتاً محال است که موجودِ غیر مقداری بیش از یکی باشد.(زیرا لازم می آید که در عین غیر مقداری بودن، مقداری باشد، تا تعدد آن ثابت شود و این امر بازگشت به اجتماع نقضین خواهد بود!)
مقدمات استدلال تفصیلی:
(مقدمه اول)
۱. انحصارِ موجود به مقداری و غیر مقداری:
به حکم عقل موجود از دو قِسم خارج نیست: ۱- موجود مقداری ۲- موجود غیر مقداری. واسطه ای بین "مقداری و غیر مقداری" نداریم، زیرا جمع وجود صفت مقدار و عدم صفت مقدار بازگشت به اجتماع نقیضین دارد و رفع وجود صفت مقدار و عدم صفت مقدار بازگشت به ارتفاع نقیضین دارد.
(مقدمه دوم)
۲. تلازم مقداری بودن با داشتن اجزاء:
موجودِ مقداری هر چه قدر اجزایش کمتر باشد، صحیح است گفته شود که مقدارش کمتر است و هر چه قدر اجزایش بیشتر باشند صحیح است که گفته شود مقدارش بیشتر است، اما موجودی که اجزا نداشته باشد، اصلا مقداری نیست؛ و از آنجایی که با برهان ثابت است که خداوند تبارک و تعالی موجود بدون اجزا است، پس باید او را موجودی "غیر مقداری" بدانیم.
(مقدمه سوم)
٣. تقابل واحد حقیقی و واحد اعتباری:
واحد و یکی که در باب اعداد است، یک واحدِ حقیقی نیست، بلکه واحدِ اعتباری است. زیرا "عدد یکی" که در باب اعداد مقداری قرار دارد را میتوان به دو نیم تقسیم کرد؛ بعد آن دو نیم را می شود به دو بیست و پنج صدم تقسیم کرد و همین طور به نحو «لا یقفی» و بدون توقف می توان این تقسیمات را ادامه داد،(در حقیقت در واحدِ اعتباری ذهن ما مجموعه ای از اجزاء و ترکیبات را واحد اعتبار و تلقی میکند). آن واحدی را می توان یک و واحد حقیقی دانست که در باب اعداد نیست و تقسیم نمی پذیرد.
(مقدمه چهارم)
۴. توضیح تمایز واحد حقیقی و اعتباری:
مقدار و جزئی که واقعاً و حقیقتاً بتوان آن را به یک و واحد(حقیقی) بودن وصف کرد نداریم. زیرا هر مقدار و جزئی را می توان به نحو بدونِ توقف به مقدار و جز کوچک تری تقسیم کرد. به عبارت دیگر "جزء لا یتجزی ممتنع الوجود است". پس اگر موجودی دارای اجزا به یک و واحد بودن وصف شود، این یک، همان یک در باب اعداد یا به عبارتی دیگر واحد اعتباری است، نه یک حقیقی که در باب اعداد نیست. مثلا مجموعه اجزاء شخصی به نام زید، را یک اعتبار می کنیم بعد می گوییم که زید یک نفر و واحد است، مشخص است که یکی که اینجا مد نظر است یک در باب اعداد است. اما اگر موجود بدون اجزا را به یک و واحد بودن وصف شود، این یک، یک حقیقی است، که در باب اعداد نیست و نمی توان چنین یکی را یک اعتباری دانست زیرا اصلا مجموعه اجزا و تکثری در کار نیست تا یک و واحد بودن برای او اعتباری باشد.
(مقدمه پنجم)
۵. ازدیاد، انقسام و تعدد از خواص مقدار است:
اگر کسی وجود مقدار خاصی را با وجود مقدار خاص دیگری جمع کند، مثلا انسانی را با انسان دیگری جمع کند، در واقع یک در باب اعداد را [که اعتباری است] با یک دیگری که در باب اعداد است [و آن هم اعتباری است] جمع کرده است و نتیجه آن، دو شده است، که این دو می شود همان مقدارشان. اما اگر کسی صفر را با صفر جمع کند، هیچ وقت "دو" نتیجه گیری نمی کند؛ بلکه نتیجه چیزی جز صفر نخواهد بود.
(مقدمه ششم)
۶. تمایز موجود غیر مقداری با هیچ:
بگذارید با یک مثال این تمایز را روشن کنیم:
یک بار می گویند "پوستِ امین" قرمز نیست.
یک بار می گویند "پوستِ ققنوس" قرمز نیست.
در مورد اولی "موضوع" که پوستِ امین هست را داریم، اما "محمول" که رنگ قرمز می باشد را نداریم. اما در مورد دوم اصلاً "موضوع منتفی هست"؛ ما اصلا ققنوس نداریم، چه برسد به اینکه رنگ پوست او قرمز است یا سیاه، یعنی این مسئله "سالبه به انتفاء موضوع هست".
حال وقتی میگوییم:
الف. خدا مقدار ندارد.
ب. "ققنوسِ معدوم" مقدار ندارد.
در مورد اول، موضوع که خدا باشد را داریم(یعنی خداوند حقیقتاً در خارج از ذهن موجود است)؛ اما محمول که مقدار باشد را نداریم؛ اما در مورد دوم اصلا موضوع منتفی هست یعنی سالبه به انتقا موضوع هست.(به عبارت دیگر اساسا امر معدوم یک امر وجودی نیست تا به مقداری یا غیر مقداری بودن وصف شود).
⬇️⬇️
Forwarded from آئین و خِرَد
⬆️⬆️
تقریر و بیان استدلال تفصیلی:
اگر کسی بگوید یک خدا به نام (X) داریم و یک خدا به نام (Y) داریم، در نتیجه دو خدا داریم، آن شخص هر کدام از این دو خدا را، [اگر چه من حیث لا یشعر] به یک در باب اعداد که اعتباری است وصف کرده و مشخص است که یکی که در باب اعداد است مقداری است. به همین خاطر هم بوده که توانسته نتیجه بگیرد خدا ها مقدارشان دو تا است. و از آنجایی که فرض ما بر این است که خدا موجودی مقداری نیست(زیرا در صورت مقداری بودن دارای ملاک امکان و مخلوقیت خواهد بود)، شخصی که به دو خدا باور داشته باشد در واقع دو ممکن الوجود را می پرستد چه آن ممکن الوجود ها معدوم باشند و چه موجود باشند.
بیان برهان به زبان ریاضی اینگونه است:
1 مقدار + 1 مقدار = 2 مقدار
0 مقدار + 0 مقدار = 0 مقدار
یکی که در باب اعداد نیست، مقدارش صفر است.
1 بی مقدار + 1 بی مقدار = ؟؟
اگر جواب 2 بی مقدار بشود که مضحک خواهد بود، زیرا 2 وصف مقدار است. اما اگر جواب بشود 2 دارای مقدار، مثل 0 + 0 = 2 می شود که قطعا صحیح نیست.
نتیجه: تعدد موجودِ غیر مقداری ذاتاً مستحیل است.
@ayeen_kherad
تقریر و بیان استدلال تفصیلی:
اگر کسی بگوید یک خدا به نام (X) داریم و یک خدا به نام (Y) داریم، در نتیجه دو خدا داریم، آن شخص هر کدام از این دو خدا را، [اگر چه من حیث لا یشعر] به یک در باب اعداد که اعتباری است وصف کرده و مشخص است که یکی که در باب اعداد است مقداری است. به همین خاطر هم بوده که توانسته نتیجه بگیرد خدا ها مقدارشان دو تا است. و از آنجایی که فرض ما بر این است که خدا موجودی مقداری نیست(زیرا در صورت مقداری بودن دارای ملاک امکان و مخلوقیت خواهد بود)، شخصی که به دو خدا باور داشته باشد در واقع دو ممکن الوجود را می پرستد چه آن ممکن الوجود ها معدوم باشند و چه موجود باشند.
بیان برهان به زبان ریاضی اینگونه است:
1 مقدار + 1 مقدار = 2 مقدار
0 مقدار + 0 مقدار = 0 مقدار
یکی که در باب اعداد نیست، مقدارش صفر است.
1 بی مقدار + 1 بی مقدار = ؟؟
اگر جواب 2 بی مقدار بشود که مضحک خواهد بود، زیرا 2 وصف مقدار است. اما اگر جواب بشود 2 دارای مقدار، مثل 0 + 0 = 2 می شود که قطعا صحیح نیست.
نتیجه: تعدد موجودِ غیر مقداری ذاتاً مستحیل است.
@ayeen_kherad
❤1
Forwarded from آئین و خِرَد
کدام یک از گزینه های زیر نمونهای بر موجود 《واحد حقیقی》 است؟
Anonymous Quiz
5%
۱ ابلیس
81%
۲ خداوند
1%
۳ فرشته
13%
گزینه ۱ و ۲
Forwarded from مدرسه کلام
Forwarded from مدرسه کلام
برهانِ اثباتِ وحدانیتِ خداوند (تقریرِ دوم)
۱. تقریرِ استدلال به نحو اجمالی:
دوئیت و تعدد زمانی معنا پیدا می کند که تمایزی در میان باشد و تمایز هم زمانی معنا پیدا می کند که اجزائی در میان باشد و از آنجایی که منحصراً، موجودِ بدونِ اجزا استحقاقِ الوهیت و خدایی را دارد، تمایز بین دو یا چند موجود بدون اجزا منتفی خواهد بود و وقتی هم تمایز منتفی شد، دوئیت و تعدد منتفی می شود.
۲. مقدمات استدلال تفصیلی:
مقدمه اول: عقل از طریق وجود اشیا دارای اجزا و زمان و مکان، استدلال می کند بر وجود خالقی که او موجود بدون اجزا است و زمان و مکان ندارد. (که بحثش در جای خودش مطرح شده است).
مقدمه دوم: زمانی می توانیم حکم کنیم و بگوییم دو چیز داریم، که بین آن دو فرق یا تمایزی وجود داشته باشد؛ برای مثال: وقتی گفته می شود ما در خانه دو انسان داریم، یکی علی است و یکی رضا، می پرسیم که علی و رضا به چه ملاکی دو تا هستند؟ در جواب گفته می شود: «زمانشان متفاوت است زیرا علی 14 ساله است و رضا 20 ساله است. مکانشان یکی نیست زیرا علی سمت چپ خانه است و رضا سمت راست خانه است. رنگشان یکی نیست زیرا علی سفید پوست است و رضا زرد پوست و مواردِ بسیار دیگر» اینجا است که ما دوئیت را می پذیریم. اما اگر بین علی و رضا هیچ فرقی نباشد به طوری که زمانشان یکی باشد، مکانشان یکی باشد، رنگشان یکی باشد، تغییراتشان یکی باشد، علمشان یکی باشد و خلاصه این که انقدر همه چیز آن ها یکی باشد که هیچ تفاوت و فرقی بین این دو باقی نماند و تمایز کامل منتفی شود، در این صورت می گوییم که علی و رضا دو اسم برای یک نفر هستند و اساسا قول به دوئیت برای آن ها منتفی است.
۳. تقریر استدلال به نحو تفصیلی:
اگر دو شئ بدون اجزا و زمان و مکان موجود باشند، سوال می شود که بین آن ها چه فرق و تمایزی وجود دارد؟ آیا رنگشان متفاوت است؟ اصلا رنگ ندارند. آیا تغییراتشان متفاوت است؟ اصلا تغییر ندارند. آیا مقدارشان متفاوت است؟ اصلا مقدار ندارند. آیا یکی عالم است و یکی عالم نیست؟ اصلا علم به معنای عرض ندارند. آیا قدرت یکی کمتر است و قدرت یکی بیشتر است؟ اصلا قدرت مقداری ندارند. خلاصه سخن این که عقلاً ممتنع و مُحال است که بین دو یا چند موجود بدون اجزا فرق و تمایزی وجود داشته باشد. و وقتی هم که عقل فرق و تمایز را ممتنع دانست، هیچ ملاکی برای دوئیت و تعدد آن ها باقی نمی ماند در نتیجه عقل حکم به وحدت موجود بدون اجزا و استحاله دوئیت و تعدد آن می کند.
۴. نتیجه بحث:
بنابر آنچه بیان شد، وقتی گفته می شود، خداوند متعال ذاتی بدون اجزاء، مقدار، زمان و مکان است یا به عبارتی مُجردِ مطلق می باشد؛ دیگر ذاتاً فرد و خدای دوم و سوم و شبیه و نظیر برای او تعالی محال خواهد بود. تعدد پذیری و داشتن نظیر و شبیه و نمونه دوم و سوم زمانی فرض عقلی دارد که در فضای موجودات و مخلوقات مقداری و دارای اجزاء بحث کنیم و آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نکته آخر: گمان نشود که وجود خدا و وحدانیت خدا، اثباتشان دو برهان جدا دارد! این ها هر دو نتیجه هایی هستند که از "برهان حدوث عالم" گرفته می شوند.
@madraseh_kalam
۱. تقریرِ استدلال به نحو اجمالی:
دوئیت و تعدد زمانی معنا پیدا می کند که تمایزی در میان باشد و تمایز هم زمانی معنا پیدا می کند که اجزائی در میان باشد و از آنجایی که منحصراً، موجودِ بدونِ اجزا استحقاقِ الوهیت و خدایی را دارد، تمایز بین دو یا چند موجود بدون اجزا منتفی خواهد بود و وقتی هم تمایز منتفی شد، دوئیت و تعدد منتفی می شود.
۲. مقدمات استدلال تفصیلی:
مقدمه اول: عقل از طریق وجود اشیا دارای اجزا و زمان و مکان، استدلال می کند بر وجود خالقی که او موجود بدون اجزا است و زمان و مکان ندارد. (که بحثش در جای خودش مطرح شده است).
مقدمه دوم: زمانی می توانیم حکم کنیم و بگوییم دو چیز داریم، که بین آن دو فرق یا تمایزی وجود داشته باشد؛ برای مثال: وقتی گفته می شود ما در خانه دو انسان داریم، یکی علی است و یکی رضا، می پرسیم که علی و رضا به چه ملاکی دو تا هستند؟ در جواب گفته می شود: «زمانشان متفاوت است زیرا علی 14 ساله است و رضا 20 ساله است. مکانشان یکی نیست زیرا علی سمت چپ خانه است و رضا سمت راست خانه است. رنگشان یکی نیست زیرا علی سفید پوست است و رضا زرد پوست و مواردِ بسیار دیگر» اینجا است که ما دوئیت را می پذیریم. اما اگر بین علی و رضا هیچ فرقی نباشد به طوری که زمانشان یکی باشد، مکانشان یکی باشد، رنگشان یکی باشد، تغییراتشان یکی باشد، علمشان یکی باشد و خلاصه این که انقدر همه چیز آن ها یکی باشد که هیچ تفاوت و فرقی بین این دو باقی نماند و تمایز کامل منتفی شود، در این صورت می گوییم که علی و رضا دو اسم برای یک نفر هستند و اساسا قول به دوئیت برای آن ها منتفی است.
۳. تقریر استدلال به نحو تفصیلی:
اگر دو شئ بدون اجزا و زمان و مکان موجود باشند، سوال می شود که بین آن ها چه فرق و تمایزی وجود دارد؟ آیا رنگشان متفاوت است؟ اصلا رنگ ندارند. آیا تغییراتشان متفاوت است؟ اصلا تغییر ندارند. آیا مقدارشان متفاوت است؟ اصلا مقدار ندارند. آیا یکی عالم است و یکی عالم نیست؟ اصلا علم به معنای عرض ندارند. آیا قدرت یکی کمتر است و قدرت یکی بیشتر است؟ اصلا قدرت مقداری ندارند. خلاصه سخن این که عقلاً ممتنع و مُحال است که بین دو یا چند موجود بدون اجزا فرق و تمایزی وجود داشته باشد. و وقتی هم که عقل فرق و تمایز را ممتنع دانست، هیچ ملاکی برای دوئیت و تعدد آن ها باقی نمی ماند در نتیجه عقل حکم به وحدت موجود بدون اجزا و استحاله دوئیت و تعدد آن می کند.
۴. نتیجه بحث:
بنابر آنچه بیان شد، وقتی گفته می شود، خداوند متعال ذاتی بدون اجزاء، مقدار، زمان و مکان است یا به عبارتی مُجردِ مطلق می باشد؛ دیگر ذاتاً فرد و خدای دوم و سوم و شبیه و نظیر برای او تعالی محال خواهد بود. تعدد پذیری و داشتن نظیر و شبیه و نمونه دوم و سوم زمانی فرض عقلی دارد که در فضای موجودات و مخلوقات مقداری و دارای اجزاء بحث کنیم و آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نکته آخر: گمان نشود که وجود خدا و وحدانیت خدا، اثباتشان دو برهان جدا دارد! این ها هر دو نتیجه هایی هستند که از "برهان حدوث عالم" گرفته می شوند.
@madraseh_kalam
امام على(ع) خطاب به حسنين(ع) فرمود: «دشمن ظالم و يار و كمك كار مظلوم باشيد». در اين روايت دفاع از مظلوم را وظيفه هر مسلمانى دانسته؛ هر چند مظلوم غير مسلمان باشد.
در منابع اسلامی، روايات متعدّدى درباره لزوم دفاع از مظلومان وجود دارد، كه به چند نمونه آن اشاره مى شود:
پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «مَنْ اَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ كانَ مَعى فى الجنّة مُصاحِباً» (كسى كه حقّ مظلوم را از ظالم بگيرد [چه مظلوم، مسلمان باشد، و چه غير مسلمان] در بهشت با من خواهد بود). جايگاه بسيارى از انسانها در بهشت خواهد بود، ولى همه بهشتيان اين سعادت را ندارند كه در كنار پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله) باشند، امّا كمك كردن و يارى رساندن به مظلوم، و گرفتن حق او از ظالم، به قدرى مهم است كه انسان را در بهشت همنشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى كند.
در حديث ديگرى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادى يا لَلْمُسْلِمينْ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم» (هر كس صداى مظلومى را بشنود كه از مسلمانان كمك مى طلبد، و به كمك او نشتابد مسلمان نيست).
اين روايت نيز عام است و شامل غير مسلمانان نيز مى شود. بنابراين، طبق روايت فوق هر كس نداى مظلوميّت مظلومى را بشنود، و استغاثه اش به گوش او برسد، و توانايى يارى رساندن به او را داشته باشد، و به ياريش نشتابد مسلمان نيست.
امام على(عليه السلام) خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و حسين(عليهما السلام) فرمود: «كُونا لِظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ (دشمن ظالم و يار و كمك كار مظلوم باشيد). در اين روايت نيز سخنى از مسلمانان نيست، بنابراين، دفاع از مظلوم وظيفه هر مسلمانى است؛ هر چند مظلوم، غير مسلمان باشد.
امام سجّاد(عليه السلام) در كتاب ارزشمند صحيفه سجاديّه، دعاى 38 مى فرمايد: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوف اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ، وَ مَنْ مُسِىء اِعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ؛ (پروردگارا! در پيشگاه تو از سه چيز عذرخواهى نموده، و پوزش مى طلبم:
1. از مظلومى كه در حضور من مورد ظلم و ستم قرار گرفته، و ياريش نكردم.
2. از كسى كه خدمتى به من كرده، و من از او قدردانى و تشكر ننمودم.
3. و از شخص خطاكارى كه در حق من بدى كرده و عذرخواهى نمود، ولى عذر او را نپذيرفتم).
در منابع اسلامی، روايات متعدّدى درباره لزوم دفاع از مظلومان وجود دارد، كه به چند نمونه آن اشاره مى شود:
پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «مَنْ اَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ كانَ مَعى فى الجنّة مُصاحِباً» (كسى كه حقّ مظلوم را از ظالم بگيرد [چه مظلوم، مسلمان باشد، و چه غير مسلمان] در بهشت با من خواهد بود). جايگاه بسيارى از انسانها در بهشت خواهد بود، ولى همه بهشتيان اين سعادت را ندارند كه در كنار پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله) باشند، امّا كمك كردن و يارى رساندن به مظلوم، و گرفتن حق او از ظالم، به قدرى مهم است كه انسان را در بهشت همنشين پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى كند.
در حديث ديگرى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنادى يا لَلْمُسْلِمينْ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم» (هر كس صداى مظلومى را بشنود كه از مسلمانان كمك مى طلبد، و به كمك او نشتابد مسلمان نيست).
اين روايت نيز عام است و شامل غير مسلمانان نيز مى شود. بنابراين، طبق روايت فوق هر كس نداى مظلوميّت مظلومى را بشنود، و استغاثه اش به گوش او برسد، و توانايى يارى رساندن به او را داشته باشد، و به ياريش نشتابد مسلمان نيست.
امام على(عليه السلام) خطاب به دو فرزند بزرگوارش امام حسن و حسين(عليهما السلام) فرمود: «كُونا لِظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ (دشمن ظالم و يار و كمك كار مظلوم باشيد). در اين روايت نيز سخنى از مسلمانان نيست، بنابراين، دفاع از مظلوم وظيفه هر مسلمانى است؛ هر چند مظلوم، غير مسلمان باشد.
امام سجّاد(عليه السلام) در كتاب ارزشمند صحيفه سجاديّه، دعاى 38 مى فرمايد: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوف اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ، وَ مَنْ مُسِىء اِعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ؛ (پروردگارا! در پيشگاه تو از سه چيز عذرخواهى نموده، و پوزش مى طلبم:
1. از مظلومى كه در حضور من مورد ظلم و ستم قرار گرفته، و ياريش نكردم.
2. از كسى كه خدمتى به من كرده، و من از او قدردانى و تشكر ننمودم.
3. و از شخص خطاكارى كه در حق من بدى كرده و عذرخواهى نمود، ولى عذر او را نپذيرفتم).
❤2