Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
چند تصویر از ایران قبل از اتقلاب


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مصاحبه مهم مایک‌ والاس خبرنگار آمریکایی با محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۹۷۴

او شاه را این‌طور توصیف می‌کند: «او عرب نیست، خودش را آریایی می‌داند و بر خلاف عرب‌ها به هر کسی نفت می‌فروشد اگر قیمتش مناسب باشد. او‌ عضو اوپک است؛ گروهی که مسئول بالا رفتن قیمت نفت است.»

محمد رضا پهلوی به خوبی در این مصاحبه به خبرنگار گوشزد میکند که نام این خلیج، خلیج فارس است



@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
طنز تلخ تاریخ
خیانت شیرویه: شبی که ایران به زانو درآمد! خسروپرویز، شاهنشاه ساسانی، مردی که نامش با شکوه و جلال همراه بود، اما سرنوشت او با خیانت فرزندش شیرویه، شبی سیاه و فراموش‌نشدنی برای ایران رقم خورد... خسروپرویز با تخت افسانه‌ای تاقدیس، هزاران فیل جنگی و ارتشی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعا اگه خسروپرویز توسط شیرویه کشته نمیشد و یا قسطنطنیه توسط ساسانیان فتح میشد الان نه تنها سرنوشت تک تک ما جور دیگه ای بود بلکه دنیا نیز جور دیگه ای بود.

سال هاى پايانى سلطنت خسرو پرويز، سپاه پرصلابت ساسانيان، پس از فتوحات پیاپی، به ديوارهاى افسانه اى قسطنطنيه رسيد.

خورشيد زرين در آسمان مى درخشيد و پرچم درفش كاويانى، نماد شكوه وجاودانگی ايران زمين، در نسيم ملايم ساحل بسفر به اهتزاز
درامده بود.

اردوگاه هاى ساسانيان همچون دريايى از زره وچادر، تا افق امتداد يافته بود؛ سربازانى آهنين پوش، چشمانشان دوخته به برج و باروى
استوار شهر.


اين محاصره، نه فقط يك نبرد, كه رويارويى دو جهان بود: شرق جاودانه در برابر غرب در آستانة دگرگونى.
روزى كه تاريخ, در سايه شمشيرها و درخشش آفتاب عصرگاهى، سرنوشت قسطنطنيه وساسانيان رابه هم گره زد

محاصره قسطنطنيه در سال ۶۲۶ ميلادى، يكى از بلندپروازانه ترين تلاش هاى شاهنشاهى ساسانى براى به زانو درآوردن امپراتورى روم
شرقى بود.

به نظرتون اگر ساسانیان در این نبرد پیروز میشدن الان دنیای ما چه شکلی بود و چه سرنوشتی برای جهان تصور میکردید؟

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
استفاده از عبارت خلیج عربی توسط مجاهدین خلق

واقعا چپ گرایی بدترین بلایی بود که سر ایران اومد!

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
بخش‌هایی از نقشه ایران که با توافقنامه های مختلف از آن جدا شدند!

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
هروقت ازتون پرسیدن چطوری هند این همه سال مستعمره بوده اینو بکوبونین تو صورتش!

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در میدان نبرد ایران و توران،بهرام پسر گودرز پهلوان ایرانی تازیانه خود را گم میکند.
تصمیم میگیرد شبانه به جست و جوی تازیانه برود.
گیو برادرش به او میگوید چرا برای تازیانه خودت را به کشتن میدهی؟
بهرام گفت:نام من بر آن تازیانه نوشته شده است.
اگر به دست دشمن بیفتد دیگر نام من نیست،ننگ من است

نبشته بر آن چرم،نام من است
سپهدار پیران بگیرد به دست!

بهرام به میدان نبرد برمیگردد تازیانه را می یابد.ولی تورانیان اورا در محاصره میگیرند و بهرام در نبردی نابرابر هرچند دلاورانه میجنگد اما بر سرنام تازیانه کشته میشود.

داستان بهرام،بی شباهت به داستان نام خلیج فارس نیست.این فقط یک نام نیست شناسنامه ماست!


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
واکنش طنز جیمی فالن کمدین معروف آمریکایی به صحبت های ترامپ


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
پزشک آزادی‌خواهی که طناب‌دار را خود برگردن انداخت

دکتر ابراهیم حشمت، معروف به دکتر حشمت، یکی از چهره‌های برجسته نهضت جنگل و از یاران نزدیک میرزا کوچک‌خان جنگلی بود. او در روستای شهراسر طالقان به دنیا آمد و به عنوان پزشک و فعال سیاسی، نقش مهمی در مبارزات ضد استعماری و آزادی‌خواهانه در شمال ایران ایفا کرد.

در جریان نهضت جنگل، دکتر حشمت مسئولیت‌های مختلفی بر عهده داشت و در بسیاری از عملیات‌ها و نبردها شرکت کرد. در سال ۱۲۹۸ شمسی، پس از وعده عفو عمومی از سوی دولت مرکزی، او با وجود مخالفت میرزا کوچک‌خان، تسلیم شد. اما دولت به وعده خود عمل نکرد و دکتر حشمت را در ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸ در رشت به دار آویخت. او با شجاعت طناب دار را خود بر گردن انداخت و جان باخت. پس از شهادتش، نهضت جنگل با قدرت بیشتری ادامه یافت و به تأسیس جمهوری سوسیالیستی گیلان انجامید.

آرامگاه دکتر حشمت در گورستان چله‌خانه رشت قرار دارد و پس از انقلاب اسلامی، تندیس او در میدان فرهنگ رشت نصب شد. او به عنوان نماد فداکاری و مقاومت در تاریخ معاصر ایران شناخته می‌شود.


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
اگر از من بپرسند یکی از خاندان های ایرانی در ایران باستان که بیشترین خدمت را به ایران کرده اند کدام است قطعا پاسخ آن خاندان سورن است.

خاندان سورن و سیستانی ها که حوزه نفوذ و حکمرانی آنها سیستان و بلوچستان و شرق ایران بود. از اقوام ایرانی که در تمامی دوره های مختلف دست از وطن پرستی و خدمت به ایران برنداشتند.

از چهره های معروف میتوان به

رستم دستان

سردار سورنا

گریگور روشَنگَر نخستین رهبر دینی ارمنیان بود. در نتیجهٔ کوشش او، تیرداد سوم ارمنستان در سال ۳۰۱ میلادی، مسیحیت را دین رسمی کشور اعلام کرد و ارمنیان را به این آیین نو فراخواند.

بزرگمهر وزیر خردمند خسرو انوشروان

شاهین بهمن‌زادگان یکی از سرداران ساسانی در زمان هرمزد چهارم و خسرو پرویز بود.

سردار آپرانیک(سردار زن که در زمان حمله اعراب به ایران دست به مبارزات چریکی زد و در راه وطن جان داد)

یعقوب لیث صفاری

خاندان سورن از خاندان قدرتمند اشکانیان نیز بود در عکس نشان خاندان سورن قرار گرفته است.

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
تصویری از به قتل رسیدن ناصرالدین شاه قاجار ، پادشاه نالایق توسط میرزا رضا کرمانی در سال ۱۸۹۶ ، سالی که شر او از سر ایران کم شد


◻️ تصویرسازی شده توسط آشیل لموت برای مجله لو-پلرین در سال ۱۸۹۶

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به این دلیل منشور کوروش بزرگ را منشور حقوق بشر مینامند!

به متن ترجمه شده این دو کتیبه دقت کنید:

من، شوش، شهر بزرگ و مقدس را به خواست خدایان آشور گشودم. من وارد کاخ‌های معبد شوش شدم و هر آنچه از سیم و زر و مال فراوان بود، همه را به غنیمت برداشتم. من همه آجرهای زیگورات شوش را که با سنگ لاجورد تزئین شده بود، شکستم. من تمامی معابد ایلام را با خاک یکسان کردم، شهر شوش را به ویرانه‌ای تبدیل کردم و بر زمینش نمک پاشیدم. من همه دختران و زنان را به اسارت گرفتم. از این پس دیگر کسی، صدای شادی مردم و سم اسبان را در ایلام نخواهد شنید.

حال به این نوشته دقت کنید:

نگذاشتم کسی در همه سومر و آکد هراس آفرین باشد.
در پی امنیت شهر بابل و همه جایگاه های مقدسش بودم.
برای مردم بابل که بر خلاف خواست خدایان یوغی بر آن ها نهاده شده بود که شایستشان نبود.
خستگی هایشان را تسکین دادم و از بند رهایشان کردم

اولین کتیبه مربوط به آشوربانی پال که به مناسبت پیروزی آشور بر ایلام در جنگ شوش نوشته شده و دومین مربوط به منشور کوروش بزرگ پس از فتح بابل است!

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
نابغه‌ای که مرز‌های ریاضیات را شکست

مریم میرزاخانی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در پایتخت ایران گذراند و تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان فرزانگان گذراند. مریم از همان دوران نوجوانی استعداد ویژه‌ای در ریاضیات از خود نشان داد و با کسب مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سال‌های ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ (۱۳۷۳ و ۱۳۷۴) به عنوان نابغه‌ای جهانی شناخته شد. او نخستین دختری بود که از ایران موفق به دریافت مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی شد.

پس از پایان دوره کارشناسی در دانشگاه صنعتی شریف، میرزاخانی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه هاروارد زیر نظر کورتیس مک‌مولن، ریاضی‌دان برجسته و برنده مدال فیلدز، دکترای خود را دریافت کرد. پژوهش‌های او در زمینه‌های هندسه، توپولوژی و دینامیک باعث شد در سال ۲۰۱۴ به عنوان اولین زن و اولین ایرانی مدال فیلدز را دریافت کند. او در زمان درگذشتش استاد دانشگاه استنفورد بود.


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
شاهزاده‌ای گمنام

عبدالرضا پهلوی، هفتمین فرزند رضاشاه و نخستین فرزند او از عصمت دولتشاهی، در ۹ مهر ۱۳۰۳ در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و مقدماتی نظامی را در تهران گذراند و سپس به همراه برادرش محمدرضا برای ادامه تحصیل به مدرسه «انستیتو لو روزه» در سوئیس رفت. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۵، وارد مدرسه نظام و دانشکده افسری شد. پس از تبعید رضاشاه، او را به آفریقای جنوبی همراهی کرد و پس از مرگ پدرش در سال ۱۳۲۳، برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد به دانشگاه هاروارد در آمریکا رفت. او در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت و با وجود تحصیلات عالی، تنها سمت تشریفاتی ریاست افتخاری برنامه هفت‌ساله دولت به او واگذار شد.

در سال ۱۳۲۹ با پری‌سیما زند، دختر ابراهیم زند ، ازدواج کرد. به دلیل مسائل خانوادگی و اختلافات همسرش با شاه، از دربار فاصله گرفت و بیشتر وقت خود را صرف شکار کرد. همچنین چندین دوره ریاست مجمع جهانی حفاظت از حیات وحش را بر عهده داشت. پس از انقلاب، به همراه خانواده‌اش ایران را ترک کرد. عبدالرضا پهلوی در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۳ در فلوریدا آمریکا درگذشت.


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نبرد گود پاتیله، نام نبردی میان سپاهیان پادشاهی ایرانی آل مظفر به فرماندهی شاه منصور مظفری و سپاه امپراتوری تیموری به فرماندهی تیمور لنگ و شاهزادگان گورکانی بود.

سواره نظام مظفری که حدود یک دهم و به حسب نیروهای درگیر در میدان، حدود یک سی ام سپاه تیموری بود، در همان آغاز نبرد سپاه عظیم مغولان را در هم کوبید و شاه منصور به شخص تیمور رسید و ضرباتی بر کلاهخود او وارد آورد. پافشاری و جان فشانی فداییان تیمور و پناه بردن تیمور به سراپردهٔ زنان و پنهان شدنش در چادر زنان، او را از دسترس شاه منصور خارج ساخت. در ادامهٔ نبرد، انصراف دو سوم (دو هزار نفر) از سپاهیان مظفری و خروجشان از میدان نبرد و به محاصره درآمدن شاه منصور، نتیجهٔ میدانی جنگ را معکوس ساخت و دیر رسیدن قوای کمکی از شیراز به میدان نبرد، موجب شکست سپاه مظفری و جان باختن شاه منصور و پیروزی تیمور لنگ شد.

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
ظرف نقره ساسانی با نقش یک زن نوازنده موجود در گالری Barakat انگلستان، لندن

#ارسالی_شما
@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
ایرانی که پنج تومانش يک تومان محل دیگری است چگونه می تواند زیست نماید.– ۱۳۱۵ ه.ق.

امروز بعد از ظهر وارد نیویارک شدیم. از دهنه‌ای که کشتی وارد می‌شود دو قلعه خیلی محکم دو طرف دهنه بنا نموده‌اند. هم‌چنین هیکل آدمی را از چدن ریخته‌اند وسط آن تنگه نصب نموده‌اند که یکدستش را بلند نموده است. در تمام خیابانها گاری الكتريک حرکت می کند. اینجا از هر نقطه بهر نقطه که شخص با این گاریها برود اعم از اینکه پنج فرسخ یا چند قدم باشد نرخش مطابق نیم قران ایران است. فقط چیزیکه در این شهر ارزانست همین یکیست. قران لندن یکی دو قران و نیم ایرانست و قران اینجا یازده قران ایرانست. در تمام خیابانها ستون آهنی زده و روی آنها پل بسته‌اند. متصل گاری آتشی از بالا و گاری الكتريک از زیر آن حرکت می‌کند و متصل مردم در حرکتند. گاری آتشی که از بالای شهر می گذرد و گاری الكتريک زمینی بخط مستقیم در خیابانها حرکت می نماید. باغ عمومی بسیار بزرگی دارد که در دامنه کوه واقع است خیلی زحمت کشیده‌اند تا این جنگل و کوه را باغ ساخته‌اند. می گویند پنجاه میلیون تومان مخارج این باغ شده است در حقيقت يک كوه را باغ ساخته‌اند. این همه پول خرج کرده‌اند برای حسن تقی جعفر رضا که عصرها بروند گردش نمایند. در این میهمان‌خانه که من هستم اطاق نمرهٔ ۵۶۴ است. در هر اطاقی طناب محکمی موجود و نوشته‌اند اگر عمارت آتش بگیرد طناب را گرفته بخیابان سرازیر شوید. اکثر عمارات بلندش پله آهنی دارد بخيابان معلوم میشود خیلی زود آتش میگیرد. اطاق کوچکی را اجاره کرده‌ام. شبی يک قران پول اینجا که یازده قران ایران باشد. این مملکت گرانی نیست پول ماها گداست. چهار به غروب رسیدم تا مغرب چهار قران این‌جا مخارج لازم شد که مساوی با چهار تومان و نیم پول ایرانست. مثل فلان پینه‌دوز دهات پست که بطهران بیاید و در مهمان‌خانه پرسو منزل نماید حال ایرانی کم‌پول در این جاها همین است. چنان چه در لندن یکی از ایرانیها که در مهمان خانه منزل داشت و مطلع از قیمت و نرخ نبوده و بعد از پانزده روز صورت حساب میهماندار یکصد و پنجاه تومان ایران شده بود.
ایرانی که پنج تومانش يکتومان محل دیگری است چگونه تواند زیست نماید.(ص ۶۶_۶۷)

مأخذ: صحافباشی تهرانی، ابراهیم. سفرنامۀ ابراهیم صحافباشی تهرانی. به اهتمام محمد مشیری‏. تهران: شرکت مؤلفان و مترجمان ایران. سال ۱۳۵۷

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
دائما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور !

▪️دونالد ترامپ تو سال 2016 برای مصاحبه به دفتر روزنامه‌ی نیویورک تایمز رفت! یکی از موضوعات اصلی صحبت‌های ترامپ، ایران بود و در مورد ایران و ایرانی‌ها بدگویی‌های زیادی کرد اما گویا اصلا خبر نداشت که دقیقا زیر عکس شاه ایران نشسته است!

▪️عکسی که به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ دنیا روی دیوار نصب شده و برای کسایی مثل ترامپ، نشونه‌ایست تا بدونن ایران همیشه تو این موقعیت الانش نبوده و همیشه هم نمیمونه...

@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گویند بهشت حور و کوثر باشد
جوی می و شیر و شهد و شکر باشد

پر کن قدح باده و بر دستم نه
نقدی ز هزار نسیه خوش‌تر باشد


خیام


در این رباعی، خیام با زبانی فصیح و لحنی طنزآلود، با آوردن تعبیر «گویند» فاصله‌ای آگاهانه میان خود و باورهای رایج می‌سازد، و از موضع یک فیلسوفِ تجربه‌گرا، لذت ملموس زندگی را بر امید موهوم پس از مرگ برتری می‌دهد.

قدح باده‌ای که اکنون در دست اوست ، برای او از هزار وعده‌ی فردا شیرین‌تر است؛ چراکه حقیقت را در اکنون میابد، نه در وعده‌هایی که ضمانتی بر آن‌ها نیست. این اندیشه، ریشه در فلسفه‌ی اپیکور دارد، که زندگی را در آگاهی، لذت معتدل، و پرهیز از رنج تعریف می‌کند.

خیام، با زبانی شاعرانه اما فلسفی، انسان را به بازگشت به لحظه، به زیستن آگاهانه، و به دوری از تعصب دعوت می‌کند. در دنیایی که ایمان اغلب کورکورانه است، او روشنفکری است که چراغ عقل و تجربه را برافروخته نگه می‌دارد.

همانطور که در جای دیگری میگوید

گویند کسان بهشت با حور خوش است
من می‌گویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
که‌آواز دهل شنیدن از دور خوش است


@tanz_talkh_tarikh طنز تلخ تاریخ
2025/05/12 19:21:24
Back to Top
HTML Embed Code: