تاکنون کردی چنین اکنون مکن
تیره کردی آب را افزون مکن
زان که مردم هست هم چون آب جو
چون شود تیره نبینی قعرِ او
قعرِ جو پُر گوهر است و پُر زِ دُر
هین مکن تیره که هست او صاف حر
جانِ مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد پردۀ سما
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی/ دفتر چهارم
@tajeddin_mohammadbagher
تیره کردی آب را افزون مکن
زان که مردم هست هم چون آب جو
چون شود تیره نبینی قعرِ او
قعرِ جو پُر گوهر است و پُر زِ دُر
هین مکن تیره که هست او صاف حر
جانِ مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد پردۀ سما
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی/ دفتر چهارم
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☸️تیشه به ریشۀ علوم انسانی زدن از این آشکار تر؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این تیشه هایی که می بینید به تابلوی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی زده می شود در حقیقت تیشه ای است که به جسم و روان دانشمندان علوم انسانی هم نواخته می شود! اندیشمندانی که با کم ترین خدمات و امکانات کوشش کرده و می کنند شمع علوم انسانی را روشن نگاه دارند! اندیشمندانی که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند! این جا مگر چگونه جایی بود که این گونه خرابش می کنید و دل های اعضای خانوادۀ علوم انسانی را به درد می آورید؟ اگرچه خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در دل و جان تک تک افراد خانوادۀ آن قرار دارد اما سخن از بی مهری ها و نامرادی هایی است که در حق این علوم و اصحابش می رود! با این همه گیرم که این خانه را خرابش کردید اما چه می کنید با هزاران هزار خانه های علوم انسانی ای که که در دل و جان فرزندان همین آب و خاک ساخته شد؟ بدانید که اصحاب علوم انسانی چونان گذشته و بلکه با اراده ای قوی تر علوم انسانی را همچنان زنده نگاه می دارند.
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این تیشه هایی که می بینید به تابلوی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی زده می شود در حقیقت تیشه ای است که به جسم و روان دانشمندان علوم انسانی هم نواخته می شود! اندیشمندانی که با کم ترین خدمات و امکانات کوشش کرده و می کنند شمع علوم انسانی را روشن نگاه دارند! اندیشمندانی که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند! این جا مگر چگونه جایی بود که این گونه خرابش می کنید و دل های اعضای خانوادۀ علوم انسانی را به درد می آورید؟ اگرچه خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در دل و جان تک تک افراد خانوادۀ آن قرار دارد اما سخن از بی مهری ها و نامرادی هایی است که در حق این علوم و اصحابش می رود! با این همه گیرم که این خانه را خرابش کردید اما چه می کنید با هزاران هزار خانه های علوم انسانی ای که که در دل و جان فرزندان همین آب و خاک ساخته شد؟ بدانید که اصحاب علوم انسانی چونان گذشته و بلکه با اراده ای قوی تر علوم انسانی را همچنان زنده نگاه می دارند.
@tajeddin_mohammadbagher
👍22
☸️دلواپسی برای انسان ها والاترین امر اخلاقی است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها ببارند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهند شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق.
✅فراموش نکنیم که اگر انسان ها مورد بی توجهی از هر جهت قرار بگیرند و نیازهای واقعی شان برآورده نشود و در پیچ و تاب زندگی دچار تیره روزی و فلاکت شوند آن گاه دیگر نباید انتظار داشت که این انسان ها تمام میراث های پیش گفته را حفظ کنند و دست به تخریب خود و دیگران و محیط اجتماعی و محیط زیست نزنند! روشن است که اگر دلواپس انسان ها نباشیم و آنان را در میانۀ دشواری ها و گرفتاری ها رهایشان کنیم آن گاه آنان نیز ممکن است دست به شورش بزنند و بسیاری اموری که به نظر ارزشمند می رسند را تخریب کنند. به زبان ساده تر از چنین انسان هایی هرگز نمی توان انتظار داشت که نرمال و سر به راه باشند. نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگون شهروندان به ویژه شهروندان فقیر و محروم اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!
#انسان
#درد_و_رنج
#کاهش_درد_و_رنج
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها ببارند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهند شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق.
✅فراموش نکنیم که اگر انسان ها مورد بی توجهی از هر جهت قرار بگیرند و نیازهای واقعی شان برآورده نشود و در پیچ و تاب زندگی دچار تیره روزی و فلاکت شوند آن گاه دیگر نباید انتظار داشت که این انسان ها تمام میراث های پیش گفته را حفظ کنند و دست به تخریب خود و دیگران و محیط اجتماعی و محیط زیست نزنند! روشن است که اگر دلواپس انسان ها نباشیم و آنان را در میانۀ دشواری ها و گرفتاری ها رهایشان کنیم آن گاه آنان نیز ممکن است دست به شورش بزنند و بسیاری اموری که به نظر ارزشمند می رسند را تخریب کنند. به زبان ساده تر از چنین انسان هایی هرگز نمی توان انتظار داشت که نرمال و سر به راه باشند. نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگون شهروندان به ویژه شهروندان فقیر و محروم اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!
#انسان
#درد_و_رنج
#کاهش_درد_و_رنج
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
🔵نوستالژی
زمانی نه چندان دور این اتوبوس های دو طبقه در خیابان های تهران مسافران را جابجا می کردند. چند نسل با این اتوبوس ها خاطراتی دارند!
@tajeddin_mohammadbagher
زمانی نه چندان دور این اتوبوس های دو طبقه در خیابان های تهران مسافران را جابجا می کردند. چند نسل با این اتوبوس ها خاطراتی دارند!
@tajeddin_mohammadbagher
👍15
☸️جامعه شناسیِ آبِ ایران
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنگامی که کتاب ارزشمند "جامعه شناسی" اثر جامعه شناس سرشناس جهان آنتونی گیدنز را می خوانیم موضوع اجتماعی بودن را با مثالی از قهوه و قهوه خوری ارائه می کند که در آغاز ممکن است برای خیلی ها بی معنا باشد. اما وقتی خواندن کتاب را ادامه می دهیم در می یابیم که قهوه به خودیِ خود تا کجا ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد که در نگاه ساده و ظاهری دیده نمی شود. علاقمندان را دعوت می کنم کتاب مورد اشاره را با دقت مطالعه کنند تا درس های مهمی از علم جامعه شناسی بیاموزند.با این مقدمۀ کوتاه برویم سراغ موضوع آب که همانند قهوه و بسی مهم تر از آن موضوعی جامعه شناختی به شمار می آورد، اگرچه در اصل گمان بر این است که متخصصان حوزۀ آب باید به آن بپردازند. آب، این کالای گران بها و اکنون باید گفت کمیاب دست کم برای برخی کشورهای جهان از آن رو موضوعی جامعه شناختی به شمار می رود که دارای ابعاد و پیامدهای اجتماعی فراوانی است. برای مثال کمبود و یا نبود آب می تواند تمام نظم و سامان یک جامعه را از هر لحاظ مورد تهدید جدی قرار د هد و تمام مناسبات اجتماعی را دگرگون کند تا جایی که کار به شورش های اجتماعی کشیده شود و این اصلا شوخی بردار نیست! هنگامی که مسئولین امر به درستی یا نادرستی می گویند تهران آب ندارد و ضرورت دارد که تخلیه شود این یعنی دقیقاً ابعاد جامعه شناختی مسأله!
✳️همه می دانیم که ایران کشوری است که به لحاظ اقلیمی در کمربند خشک جهان قرار دارد اما می ماند این نکته که در گذشته های دور و نزدیک سرزمین ایران کم و بیش تحمل نیازهای محدود جمعیت کم و اندک خودش را داشت اما اکنون با حدود 90 میلیون نفر جمعیت و آن هم جمعیتی با حجم فراوانی از نیازهای جدیدی که به وجود آمده است دیگر مدیریت چنین وضعی به سادگی نخواهد بود. متخصصان حوزۀ آب هم بارها گفته اند که دست کم 90 درصد آب موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود و مصارف بخش خانگی فقط 8 درصد است. لذا می ماند این موضوع مهم که چرا این همه تأکید مدیران حوزۀ آب و انرژی بر روی مصرف بهینۀ آب توسط شهروندان است؟ هنگامی که متخصصان حوزۀ آب و کشاورزی می گویند 55 درصد باغات کشور (معادل 2 میلیون هکتار) حدود 20 میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنند اما اصلا خروجی مناسبی هم ندارند چرا مدیران حوزۀ آب و کشاورزی فکری اساسی برای این وضع بغرنج نمی کنند؟ مطابق آخرین آمارها در حال حاضر کشور ایران حدود 100 میلیارد متر مکعب آب دارد که فقط 20 میلیارد متر مکعب برای باغات کم بازده و کم بهره مصرف می شود. چنین وضعی یعنی نوعی فقدان مدیریت منابع آب ایران. این درست است که با کم بارشی و خشکسالی در کشور مواجه شده ایم که بسیار هم نگران کننده است اما تمام سخن در این است که در حال حاضر همان مقدار آبی هم که در اختیار داریم به درستی مدیریت و مصرف نمی شود و اگر فرض بر این باشد که بارش ها به حد نرمال هم برسند با چنین سوء مدیریتی باز هم در بر همان پاشنه خواهد چرخید! و هم چنان بی آبی یا کم آبی مشکلی اساسی خواهد بود!
❇️ادعا شد که آب موضوعی جامعه شناختی است. و اما برخی دلایل برای این ادعا به شرح زیر است: 1. مصرف آب در بخش های مختلف کشاورزی و صنعتی و خانگی همگی در نهایت برای رفاه اجتماعی انسان ها است و هرگونه سوء مدیریت در بخش های مورد اشاره در نهایت آسیب های جدی به رفاه شهروندان خواهد بود. 2. فقدان یا کمبود آب انواع مسائل و مشکلات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که از شورش های اجتماعی گرفته تا بی اعتمادی اجتماعی، مهاجرت های ناموزون و گسترده به پایتخت و کلان شهرها، گسترش آسیب های اجتماعی، افزایش حاشیه نشینی، افزایش آلودگی های ناشی از کمبود آب، افزایش آلودگی هوا و ده ها مشکل دیگر. 3.کمبود آب شرب سالم سبب می شود که انواع بیماری های جسمی و روانی نیز گسترش یابد که بعدها مشکلاتی جدی برای بخش بهداشت و درمان کشور هم به وجود خواهد آورد. 4.کمبود یا نبود آب برای مصرف در حوزه های مختلف سامان و نظم اجتماعی را نیز دچار اختلال جدی خواهد نمود که همین وضع پیامدهای ناگوار دیگری به دنبال خواهد داشت.
#آب
#جامعه_شناسی_اب
#ایران
#کمبود_اب
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنگامی که کتاب ارزشمند "جامعه شناسی" اثر جامعه شناس سرشناس جهان آنتونی گیدنز را می خوانیم موضوع اجتماعی بودن را با مثالی از قهوه و قهوه خوری ارائه می کند که در آغاز ممکن است برای خیلی ها بی معنا باشد. اما وقتی خواندن کتاب را ادامه می دهیم در می یابیم که قهوه به خودیِ خود تا کجا ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد که در نگاه ساده و ظاهری دیده نمی شود. علاقمندان را دعوت می کنم کتاب مورد اشاره را با دقت مطالعه کنند تا درس های مهمی از علم جامعه شناسی بیاموزند.با این مقدمۀ کوتاه برویم سراغ موضوع آب که همانند قهوه و بسی مهم تر از آن موضوعی جامعه شناختی به شمار می آورد، اگرچه در اصل گمان بر این است که متخصصان حوزۀ آب باید به آن بپردازند. آب، این کالای گران بها و اکنون باید گفت کمیاب دست کم برای برخی کشورهای جهان از آن رو موضوعی جامعه شناختی به شمار می رود که دارای ابعاد و پیامدهای اجتماعی فراوانی است. برای مثال کمبود و یا نبود آب می تواند تمام نظم و سامان یک جامعه را از هر لحاظ مورد تهدید جدی قرار د هد و تمام مناسبات اجتماعی را دگرگون کند تا جایی که کار به شورش های اجتماعی کشیده شود و این اصلا شوخی بردار نیست! هنگامی که مسئولین امر به درستی یا نادرستی می گویند تهران آب ندارد و ضرورت دارد که تخلیه شود این یعنی دقیقاً ابعاد جامعه شناختی مسأله!
✳️همه می دانیم که ایران کشوری است که به لحاظ اقلیمی در کمربند خشک جهان قرار دارد اما می ماند این نکته که در گذشته های دور و نزدیک سرزمین ایران کم و بیش تحمل نیازهای محدود جمعیت کم و اندک خودش را داشت اما اکنون با حدود 90 میلیون نفر جمعیت و آن هم جمعیتی با حجم فراوانی از نیازهای جدیدی که به وجود آمده است دیگر مدیریت چنین وضعی به سادگی نخواهد بود. متخصصان حوزۀ آب هم بارها گفته اند که دست کم 90 درصد آب موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود و مصارف بخش خانگی فقط 8 درصد است. لذا می ماند این موضوع مهم که چرا این همه تأکید مدیران حوزۀ آب و انرژی بر روی مصرف بهینۀ آب توسط شهروندان است؟ هنگامی که متخصصان حوزۀ آب و کشاورزی می گویند 55 درصد باغات کشور (معادل 2 میلیون هکتار) حدود 20 میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنند اما اصلا خروجی مناسبی هم ندارند چرا مدیران حوزۀ آب و کشاورزی فکری اساسی برای این وضع بغرنج نمی کنند؟ مطابق آخرین آمارها در حال حاضر کشور ایران حدود 100 میلیارد متر مکعب آب دارد که فقط 20 میلیارد متر مکعب برای باغات کم بازده و کم بهره مصرف می شود. چنین وضعی یعنی نوعی فقدان مدیریت منابع آب ایران. این درست است که با کم بارشی و خشکسالی در کشور مواجه شده ایم که بسیار هم نگران کننده است اما تمام سخن در این است که در حال حاضر همان مقدار آبی هم که در اختیار داریم به درستی مدیریت و مصرف نمی شود و اگر فرض بر این باشد که بارش ها به حد نرمال هم برسند با چنین سوء مدیریتی باز هم در بر همان پاشنه خواهد چرخید! و هم چنان بی آبی یا کم آبی مشکلی اساسی خواهد بود!
❇️ادعا شد که آب موضوعی جامعه شناختی است. و اما برخی دلایل برای این ادعا به شرح زیر است: 1. مصرف آب در بخش های مختلف کشاورزی و صنعتی و خانگی همگی در نهایت برای رفاه اجتماعی انسان ها است و هرگونه سوء مدیریت در بخش های مورد اشاره در نهایت آسیب های جدی به رفاه شهروندان خواهد بود. 2. فقدان یا کمبود آب انواع مسائل و مشکلات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که از شورش های اجتماعی گرفته تا بی اعتمادی اجتماعی، مهاجرت های ناموزون و گسترده به پایتخت و کلان شهرها، گسترش آسیب های اجتماعی، افزایش حاشیه نشینی، افزایش آلودگی های ناشی از کمبود آب، افزایش آلودگی هوا و ده ها مشکل دیگر. 3.کمبود آب شرب سالم سبب می شود که انواع بیماری های جسمی و روانی نیز گسترش یابد که بعدها مشکلاتی جدی برای بخش بهداشت و درمان کشور هم به وجود خواهد آورد. 4.کمبود یا نبود آب برای مصرف در حوزه های مختلف سامان و نظم اجتماعی را نیز دچار اختلال جدی خواهد نمود که همین وضع پیامدهای ناگوار دیگری به دنبال خواهد داشت.
#آب
#جامعه_شناسی_اب
#ایران
#کمبود_اب
@tajeddin_mohammadbagher
👍14
🔵«توسعه را آن گونه که در اینجا استدلال شده است، می توان همچون فرایند گسترش آزادی واقعی دید که مردم از آن سود می جویند. تأکید بر آزادی های انسانی با دیدگاه های محدودی از توسعه که توسعه را برابر با رشد تولید ناخالص ملی یا افزایش درآمد افراد یا صنعتی کردن یا پیشرفت فناورانه(تکنولوژیک) یا نوسازی اجتماعی می دانند، تباین دارد. البته رشد تولید ناخالص ملی یا رشد درآمدهای فردی ابزارهای مهمی برای توسعه آزادی های فردی است. اما آزادی به عوامل دیگری از جمله تمهیدات امور اقتصادی و اجتماعی(برای مثال امکانات آموزش و بهداشت همگانی) یا حقوق سیاسی و مدنی(مانند آزادی مشارکت در بحث آزاد به طور عام و نقد موشکافانه) نیز بستگی دارد.......توسعه آن هنگام محقق می شود که عوامل اساسی ضد آزادی از بین برود: عواملی چون: فقر و ستم، فرصت های کم اقتصادی، محرومیت نظام مند اجتماعی، بی توجهی به تأمین امکانات عمومی و عدم تسامح و یا دخالت بیش از حد دولت های سرکوب گر.»
❇️سِن، آمارتیا(1381). توسعه به مثابه آزادی، ترجمه: وحید محمودی، تهران: انتشارات دستان، صفحات 17 و 18
@tajeddin_mohammadbagher
❇️سِن، آمارتیا(1381). توسعه به مثابه آزادی، ترجمه: وحید محمودی، تهران: انتشارات دستان، صفحات 17 و 18
@tajeddin_mohammadbagher
👍5
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جلسهی رونمایی کتاب پرسشهای ایمان، اثر پیتر برگر - ترجمه دکتر محمدباقر تاجالدین و دکتر یاسین حسینی
با حضور استاد مصطفی ملکیان و حسن محدثیی گیلوایی
بازنشر: ۲۰ آبان ۱۴۰۴
👇👇👇
https://www.youtube.com/watch?v=sL1fCA24Mjo&t=56s
#پیتر_برگر
#مصطفی_ملکیان
#محمدباقر_تاجالدین
#سید_یاسین_حسینی
@NewHasanMohaddesi
با حضور استاد مصطفی ملکیان و حسن محدثیی گیلوایی
بازنشر: ۲۰ آبان ۱۴۰۴
👇👇👇
https://www.youtube.com/watch?v=sL1fCA24Mjo&t=56s
#پیتر_برگر
#مصطفی_ملکیان
#محمدباقر_تاجالدین
#سید_یاسین_حسینی
@NewHasanMohaddesi
YouTube
جلسهی رونمایی کتاب پرسشهای ایمان، اثر پیتر برگر - ترجمه دکتر محمدباقر تاجالدین و دکتر یاسین حسینی
به همت آقای دکتر محمدباقر تاج الدین و دکتر یاسین حسینی
برگزار شده در شهرکتاب فرهنگان پاسداران
و با همکاری موسسات فرهنگی و هنری: زیر سقف آسمان، فرزانه، نیک اندیشان زمان.
زمانبندی ویدیو:
00:00 - مقدمه
2:41 - سخنرانی دکتر محمدباقر تاج الدین
15:51 - معرفی…
برگزار شده در شهرکتاب فرهنگان پاسداران
و با همکاری موسسات فرهنگی و هنری: زیر سقف آسمان، فرزانه، نیک اندیشان زمان.
زمانبندی ویدیو:
00:00 - مقدمه
2:41 - سخنرانی دکتر محمدباقر تاج الدین
15:51 - معرفی…
👍9
🔵گلستان سعدی-باب چهارم در فواید خاموشی
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند.
صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره[درآمد] چند است؟ گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:
گر تو قرآن بر این نمط[روش] خوانی ببری رونق مسلمانی
@tajeddin_mohammadbagher
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند.
صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره[درآمد] چند است؟ گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:
گر تو قرآن بر این نمط[روش] خوانی ببری رونق مسلمانی
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
☸️بسته شدن پنجرۀ عقلانیت و دانایی؛ باز شدن درهای فلاکت و تیره روزی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅تجارب فردی، اجتماعی و تاریخی بسیاری از افراد، ملت ها و جوامع به خوبی هر چه تمام تر نشان می دهد که هر چقدر پنجرۀ عقلانیت و دانایی به روی آن ها باز باشد درهای پیشرفت و خوشبختی نیز به رویِ شان گشوده است و بالعکس هر چقدر این پنجره بسته بماند درهای فلاکت و تیره بختی نیز به روی شان فروبسته است. تو گویی که برخورداری از عقلانیت و دانایی چونان اصلی خدشه ناپذیر برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود تا از این طریق درهای پیشرفت و خوشبختی را به روی خود گشوده ببیند. این اصل بنیادین هم در سطح خُرد(فردی) و هم در سطح کلان(جمعی) صادق بوده و آثار و نتایج ارزشمند خود را بر جای می گذارد.
✳️در جهان مدرن که پیچیدگی های بسیاری در زندگی و زیست انسان ها در جوامع روی داده است بهره مندی از عقلانیت و دانایی به ویژه بهره مندی از دانش های این روزگار بیش از گذشته ضرورت یافته است تا از این طریق بتوان بر انبوهی از مسائل و مشکلات کنونی فائق آمد و به یک زندگی بهنجار و برخوردار از کیفیت و مطلوبیت دست یافت. آشکار است که هر چقدر میزان بهره مندی و برخورداری مطلوب از عقلانیت و دانایی در تمام ابعاد آن افزایش یابد از سویی سطح کیفیت و مطلوبیت زندگی نیز خودبخود افزایش یافته و از سوی دیگر از درد و رنج انسان ها نیز کاسته خواهد شد. عقلانیت و دانایی چونان اکسیری عمل می کند که نه تنها بنیان بسیاری از مشکلات و مسائل را سست و در مواردی ریشه کن می کند، بلکه زمینه و شرایط را برای بروز و ظهور دست یابی به رفاه، برابری، آزادی، آرامش، آسایش، مداراجویی، صلح، همزیستی مسالمت آمیز، اخلاقی بودن و انسانی زیستن را فراهم می سازد.
❇️بهره مندی از عقلانیت و دانایی است که به آدمی می فهماند که دست یابی به زیست بهنجار و سامان مند در جهان بسیار پیچیده و توبرتوی مدرن بدون در اختیار داشتن سازکارها و ساختارهای مطابق با جهان پر پیچ و تاب کنونی امکان پذیر نبوده و تنها با برخی آرمان خواهی ها، شعارزدگی ها، توصیه ها و نصیحت ها و یا با به کارگیری روش های سنتی و گذشته نگرانه برآمدنی و شدنی نخواهد بود. برای مثال عقلانیت و دانایی حکم می کند که در جهان مدرن به منظور برخورداری تمامی شهروندان از حقوق شهروندی شان جامعۀ مدنی را تأسیس و در جهت تقویت و گسترش آن در جامعه کوشش های فراوان به خرج داد، چرا که بدون وجود جامعۀ مدنی بهره مندی از حقوق شهروندی تقریباً غیر ممکن خواهد بود. چنان که بررسی وضعیت شهروندانِ جوامعِ برخوردار از جامعۀ مدنی به خوبی نشان می دهد که به میزان قابل قبول و به نحو مطلوب و مناسبی به حقوق شهروندی شان دست یافته اند و بالعکس در جوامع نابرخوردار از جامعۀ مدنی، شهروندان در چه وضعیت دردناک و نگران کننده ای به سر می برند.
✅برخورداری از عقلانیت و دانایی سبب می شود تا هم سیاست ها و برنامه های عقلانی و دانش محور تنظیم و به کار گرفته شود و هم از نخبگان، اندیشمندان، متخصصان و دانشمندان به نحو مناسب و مطلوب در تمامی جایگاه ها استفاده شود تا سر رشتۀ امور به دست دانایان و خردورزان بیفتد و از این طریق نتایج و پیامدهای مطلوب و مفید به دست آید. روشن است که اگر غیر از این باشد یعنی پنجرۀ عقلانیت و دانایی بسته بماند نه تنها سیاست ها و برنامه هایی مفید و مطلوب تهیه و تنظیم نمی شود، بلکه بدتر این که عدّه ای غیرمتخصص، غیرکارشناس، بی تجربه، ناآگاه و فاقد دانش و عقلانیت بر مصادر امور می نشینند و پیامد چنین وضعی افزایش مسائل و مشکلات در جامعه و افزایش درد و رنج شهروندان خواهد بود. برای نمونه بررسی وضعیت کشورهایی که پس از کشورهای پیشرفتۀ غربی در مسیر توسعه قرار گرفته اند مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی، ویتنام و سایر کشورهای مشابه همگی نشان از این موضوع مهم دارد که تنها با استفادۀ بهینه و مطلوب از عقلانیت و دانش های روز از یک سو و به کارگیری تمام عیار سرمایه های انسانی و اجتماعی توانستند به پیشرفت های خیره کننده دست یابند. در مقابل، نگاهی به کشورهای توسعه نیافته به خوبی هر چه تمام تر نشان از فقدان عقلانیت و دانایی روزآمد و کارآمد دارد که نتیجه اَش به جز تیره بختی و قلاکت چیزی نبوده است.
#عقلانیت
#دانش
#دانایی
#توسعه_یافتگی
#توسعه_نیافتگی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅تجارب فردی، اجتماعی و تاریخی بسیاری از افراد، ملت ها و جوامع به خوبی هر چه تمام تر نشان می دهد که هر چقدر پنجرۀ عقلانیت و دانایی به روی آن ها باز باشد درهای پیشرفت و خوشبختی نیز به رویِ شان گشوده است و بالعکس هر چقدر این پنجره بسته بماند درهای فلاکت و تیره بختی نیز به روی شان فروبسته است. تو گویی که برخورداری از عقلانیت و دانایی چونان اصلی خدشه ناپذیر برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود تا از این طریق درهای پیشرفت و خوشبختی را به روی خود گشوده ببیند. این اصل بنیادین هم در سطح خُرد(فردی) و هم در سطح کلان(جمعی) صادق بوده و آثار و نتایج ارزشمند خود را بر جای می گذارد.
✳️در جهان مدرن که پیچیدگی های بسیاری در زندگی و زیست انسان ها در جوامع روی داده است بهره مندی از عقلانیت و دانایی به ویژه بهره مندی از دانش های این روزگار بیش از گذشته ضرورت یافته است تا از این طریق بتوان بر انبوهی از مسائل و مشکلات کنونی فائق آمد و به یک زندگی بهنجار و برخوردار از کیفیت و مطلوبیت دست یافت. آشکار است که هر چقدر میزان بهره مندی و برخورداری مطلوب از عقلانیت و دانایی در تمام ابعاد آن افزایش یابد از سویی سطح کیفیت و مطلوبیت زندگی نیز خودبخود افزایش یافته و از سوی دیگر از درد و رنج انسان ها نیز کاسته خواهد شد. عقلانیت و دانایی چونان اکسیری عمل می کند که نه تنها بنیان بسیاری از مشکلات و مسائل را سست و در مواردی ریشه کن می کند، بلکه زمینه و شرایط را برای بروز و ظهور دست یابی به رفاه، برابری، آزادی، آرامش، آسایش، مداراجویی، صلح، همزیستی مسالمت آمیز، اخلاقی بودن و انسانی زیستن را فراهم می سازد.
❇️بهره مندی از عقلانیت و دانایی است که به آدمی می فهماند که دست یابی به زیست بهنجار و سامان مند در جهان بسیار پیچیده و توبرتوی مدرن بدون در اختیار داشتن سازکارها و ساختارهای مطابق با جهان پر پیچ و تاب کنونی امکان پذیر نبوده و تنها با برخی آرمان خواهی ها، شعارزدگی ها، توصیه ها و نصیحت ها و یا با به کارگیری روش های سنتی و گذشته نگرانه برآمدنی و شدنی نخواهد بود. برای مثال عقلانیت و دانایی حکم می کند که در جهان مدرن به منظور برخورداری تمامی شهروندان از حقوق شهروندی شان جامعۀ مدنی را تأسیس و در جهت تقویت و گسترش آن در جامعه کوشش های فراوان به خرج داد، چرا که بدون وجود جامعۀ مدنی بهره مندی از حقوق شهروندی تقریباً غیر ممکن خواهد بود. چنان که بررسی وضعیت شهروندانِ جوامعِ برخوردار از جامعۀ مدنی به خوبی نشان می دهد که به میزان قابل قبول و به نحو مطلوب و مناسبی به حقوق شهروندی شان دست یافته اند و بالعکس در جوامع نابرخوردار از جامعۀ مدنی، شهروندان در چه وضعیت دردناک و نگران کننده ای به سر می برند.
✅برخورداری از عقلانیت و دانایی سبب می شود تا هم سیاست ها و برنامه های عقلانی و دانش محور تنظیم و به کار گرفته شود و هم از نخبگان، اندیشمندان، متخصصان و دانشمندان به نحو مناسب و مطلوب در تمامی جایگاه ها استفاده شود تا سر رشتۀ امور به دست دانایان و خردورزان بیفتد و از این طریق نتایج و پیامدهای مطلوب و مفید به دست آید. روشن است که اگر غیر از این باشد یعنی پنجرۀ عقلانیت و دانایی بسته بماند نه تنها سیاست ها و برنامه هایی مفید و مطلوب تهیه و تنظیم نمی شود، بلکه بدتر این که عدّه ای غیرمتخصص، غیرکارشناس، بی تجربه، ناآگاه و فاقد دانش و عقلانیت بر مصادر امور می نشینند و پیامد چنین وضعی افزایش مسائل و مشکلات در جامعه و افزایش درد و رنج شهروندان خواهد بود. برای نمونه بررسی وضعیت کشورهایی که پس از کشورهای پیشرفتۀ غربی در مسیر توسعه قرار گرفته اند مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی، ویتنام و سایر کشورهای مشابه همگی نشان از این موضوع مهم دارد که تنها با استفادۀ بهینه و مطلوب از عقلانیت و دانش های روز از یک سو و به کارگیری تمام عیار سرمایه های انسانی و اجتماعی توانستند به پیشرفت های خیره کننده دست یابند. در مقابل، نگاهی به کشورهای توسعه نیافته به خوبی هر چه تمام تر نشان از فقدان عقلانیت و دانایی روزآمد و کارآمد دارد که نتیجه اَش به جز تیره بختی و قلاکت چیزی نبوده است.
#عقلانیت
#دانش
#دانایی
#توسعه_یافتگی
#توسعه_نیافتگی
@tajeddin_mohammadbagher
👍13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵سوختن دردناک جنگل های هیرکانی در استان مازندران(چالوس). سه هفته است که این جنگل ها در آتش می سوزند و سرمایه های ارزشمند ملی کشور به خاکستر تبدیل می شوند. هزاران دریغ و درد! در این ویدئو گریه های دردناک جنگل بانان منطقه را می بینیم و می شنویم! صدای هیرکانی باشید
#جنگل_های_هیرکانی
#مازندران
#چالوس
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
#جنگل_های_هیرکانی
#مازندران
#چالوس
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
👍19
☸️آلودگی هوا و ضرورت مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آلودگی هوای بسیاری از کلان شهرها و حتی شهرهای بزرگ به مرز خطرناکی رسیده است به گونه ای که وزارت بهداشت نیز آن را برای تمام شهروندان خطرناک تشخیص داده است. شاخص آلودگی هوای تهران، تبریز، اصفهان، اراک و برخی شهرهای دیگر در وضعیت قرمز و حتی بنفش قرار دارد که نشان از زیان بار بودن چنین وضعیتی برای همگان است. در این میان به نظر می رسد یکی از راه حل های فوری و شاید هم موقتی مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها باشد که به رغم تأکید وزارت بهداشت و کارشناسان محیط زیست تاکنون محقق نشده است. برخی دلایل مهم برای تأکید بر آموزش مجازی در وضعیت تشدید آلودگی هوا را به شرح زیر می توان بیان کرد:
1.کاهش رفت و آمد خودروها و موتورسیکلت هایی که دانش آموزان و دانشجویان را به مراکز آموزشی می رسانند و در نتیجه کاهش ترافیک و آلودگی هوا. این موضوع به ویژه در تهران و سایر کلان شهرها کاملا ملموس به نظر می رسد چرا که هرگاه مدارس و دانشگاه ها غیر حضوری می شوند کسر قابل توجهی از ترافیک کاهش می یابد و همین می تواند تا حدودی از میزان و حجم آلودگی هوا بکاهد. این موضوع به ویژه و با توجه به غیراستاندارد بودن خودروها، موتورسیکلت ها و سوخت این وسائط نقلیه جای تأمل فراوان دارد.
2.خروج برخی خانواده ها از تهران و برخی کلان شهرهای آلوده و رفتن به مناطقی که آلودگی هوا ندارند که این خود به حفظ سلامتی دانش آموزان، دانشجویان و خانواده های آن ها بسیار کمک می کند. اگرچه می دانیم که تمام خانواده ها چنین موقعیت و فرصتی برای خروج از تهران را ندارند اما به هر حال درصدی از خانواده ها که به هر دلیل امکان خروج از تهران را دارند می توانند این راه حل را در پیش بگیرند.
3.تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه های دولتی و حتی غیردولتی کلان شهر تهران از شهرستان های مختلف کشور برای تحصیل به تهران می آیند و در نتیجه با برقراری آموزش مجازی می توانند به شهرستان های خود بروند و ضرورتی برای ماندن در هوای آلودۀ تهران نباشد که باز هم به سلامتی شان کمک می کند.
4.خاموش شدن وسایل حرارتی مدارس ، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی نیز سهم مهمی در کاهش آلودگی هوا خواهند داشت که با مجازی شدن آموزش این امر اساسی محقق خواهد شد. ضمن این که با توجه به کمبود گاز و آب و برق این راه حل می تواند کمکی برای برون رفت از مشکل مورد اشاره هم باشد.
5.در این زمینه ضرورت دارد یادآور شود که برای کاهش معایب احتمالی آموزش مجازی که برخی بر آن ها تأکید دارند در مثلا دو ماه آغاز سال تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان به صورت حضوری بر سر کلاس های درس شان بروند و مباحث مهم تر ارائه شوند و ادامۀ تحصیل به صورت مجازی باشد. این موضوع حتی با زودتر آغاز شدن سال تحصیلی در شهریور ماه هم می تواند مطرح باشد. یعنی سه ماه شهریور،، مهر و آبان آموزش حضوری باشد و بقیۀ ماه های سال تحصیلی که آلودگی هوا تشدید می شود تا اسفندماه غیر حضوری یا همان مجازی.
6.به خوبی می دانیم که آموزش مجازی مدارس و دانشگاه ها ممکن است راه حل بنیادین و اساسی نباشد اما دست کم راه حلی فوری و موقتی برای کاهش پیامدهای بسیار زیان بار آلودگی هوا برای سلامتی شهروندان خواهد بود. این راه حل مجازی حتی برای برخی سازمان ها و ادارات نیز قابلیت اجرا دارد با توجه به وجود پلتفرم ها و سامانه های اینترنتی گوناگون در مواردی هیچ ضرورتی بر حضور کارمندان در سازمان های مختلف نیست. به ویژه که برخی سازمان ها به جز هزینه تراشی برای کشور هیچ خاصیت دیگری هم ندارند!
#آلودگی_هوا
#اموزش_مجازی
#مدارس
#دانشگاهها
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آلودگی هوای بسیاری از کلان شهرها و حتی شهرهای بزرگ به مرز خطرناکی رسیده است به گونه ای که وزارت بهداشت نیز آن را برای تمام شهروندان خطرناک تشخیص داده است. شاخص آلودگی هوای تهران، تبریز، اصفهان، اراک و برخی شهرهای دیگر در وضعیت قرمز و حتی بنفش قرار دارد که نشان از زیان بار بودن چنین وضعیتی برای همگان است. در این میان به نظر می رسد یکی از راه حل های فوری و شاید هم موقتی مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها باشد که به رغم تأکید وزارت بهداشت و کارشناسان محیط زیست تاکنون محقق نشده است. برخی دلایل مهم برای تأکید بر آموزش مجازی در وضعیت تشدید آلودگی هوا را به شرح زیر می توان بیان کرد:
1.کاهش رفت و آمد خودروها و موتورسیکلت هایی که دانش آموزان و دانشجویان را به مراکز آموزشی می رسانند و در نتیجه کاهش ترافیک و آلودگی هوا. این موضوع به ویژه در تهران و سایر کلان شهرها کاملا ملموس به نظر می رسد چرا که هرگاه مدارس و دانشگاه ها غیر حضوری می شوند کسر قابل توجهی از ترافیک کاهش می یابد و همین می تواند تا حدودی از میزان و حجم آلودگی هوا بکاهد. این موضوع به ویژه و با توجه به غیراستاندارد بودن خودروها، موتورسیکلت ها و سوخت این وسائط نقلیه جای تأمل فراوان دارد.
2.خروج برخی خانواده ها از تهران و برخی کلان شهرهای آلوده و رفتن به مناطقی که آلودگی هوا ندارند که این خود به حفظ سلامتی دانش آموزان، دانشجویان و خانواده های آن ها بسیار کمک می کند. اگرچه می دانیم که تمام خانواده ها چنین موقعیت و فرصتی برای خروج از تهران را ندارند اما به هر حال درصدی از خانواده ها که به هر دلیل امکان خروج از تهران را دارند می توانند این راه حل را در پیش بگیرند.
3.تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه های دولتی و حتی غیردولتی کلان شهر تهران از شهرستان های مختلف کشور برای تحصیل به تهران می آیند و در نتیجه با برقراری آموزش مجازی می توانند به شهرستان های خود بروند و ضرورتی برای ماندن در هوای آلودۀ تهران نباشد که باز هم به سلامتی شان کمک می کند.
4.خاموش شدن وسایل حرارتی مدارس ، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی نیز سهم مهمی در کاهش آلودگی هوا خواهند داشت که با مجازی شدن آموزش این امر اساسی محقق خواهد شد. ضمن این که با توجه به کمبود گاز و آب و برق این راه حل می تواند کمکی برای برون رفت از مشکل مورد اشاره هم باشد.
5.در این زمینه ضرورت دارد یادآور شود که برای کاهش معایب احتمالی آموزش مجازی که برخی بر آن ها تأکید دارند در مثلا دو ماه آغاز سال تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان به صورت حضوری بر سر کلاس های درس شان بروند و مباحث مهم تر ارائه شوند و ادامۀ تحصیل به صورت مجازی باشد. این موضوع حتی با زودتر آغاز شدن سال تحصیلی در شهریور ماه هم می تواند مطرح باشد. یعنی سه ماه شهریور،، مهر و آبان آموزش حضوری باشد و بقیۀ ماه های سال تحصیلی که آلودگی هوا تشدید می شود تا اسفندماه غیر حضوری یا همان مجازی.
6.به خوبی می دانیم که آموزش مجازی مدارس و دانشگاه ها ممکن است راه حل بنیادین و اساسی نباشد اما دست کم راه حلی فوری و موقتی برای کاهش پیامدهای بسیار زیان بار آلودگی هوا برای سلامتی شهروندان خواهد بود. این راه حل مجازی حتی برای برخی سازمان ها و ادارات نیز قابلیت اجرا دارد با توجه به وجود پلتفرم ها و سامانه های اینترنتی گوناگون در مواردی هیچ ضرورتی بر حضور کارمندان در سازمان های مختلف نیست. به ویژه که برخی سازمان ها به جز هزینه تراشی برای کشور هیچ خاصیت دیگری هم ندارند!
#آلودگی_هوا
#اموزش_مجازی
#مدارس
#دانشگاهها
@tajeddin_mohammadbagher
👍23
🔵امروز که همه جا تعطیل بود هوای تهران به صورت وحشتناکی آلوده است و شاخص ها عدد 200 را نشان می دهند. 90 میلیون ایرانی از خردسالان تا کهن سالان همگی نگران سلامتی شان هستند و خواهان تعطیلی مدارس، دانشگاه ها و حتی ادارات تهران و شهرهای آلودۀ دیگر هستند تا از این طریق دست کم بخشی از سلامتی شان حفظ شود. اما کارگروه اضطرار آلودگی هوا فقط جلسه تشکیل می دهد و نگاه می کند! بسیار عجیب است!
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍21
⚫️درگذشت ناصر مسعودی خوانندۀ توانمند گیلان و ایران که مشهور به بلبل گیلان بود ضایعه ای بزرگ برای جامعۀ هنری و مردم عزیز ایران است. بارها آثار این هنرمند بزرگ را گوش کرده و لذت برده ام. روحش شاد باد
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍12
@sonati444telegram
نم نم باران_ناصر مسعودی
یکی از ترانه های استاد مسعودی را که بارها گوش کرده ام همین آلبوم نم نم باران است. با یاد استاد عزیز تقدیم به شما همراهان گرامی
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍12
☸️ببخشید، بقیۀ میوه هایی که خریده بودم رو پس می گیرین؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پدیده ای عجیب که به طور کامل نشان از فقیر و بلکه درمانده تر شدن مردم دارد که در برخی کسب و کارها دیده ام. یکی این که رفته بودم میوه فروشی محل که سال هاست با هم آشنایی داریم و دیدم که یکی از مشتریان بقیۀ میوه هایی که خریده بود را با خود آورده بود که پس بدهد و به فروشنده گفت حقیقتش مهمان داشتیم و چون وضعیت مالی بدی دارم فقط خواستم جلوی مهمان خجالت نکشم آمدم از شما میوه خریدم و حالا که مهمان ها میوه ها را نخورده اند می خوام پس شان بدهم. میوه فروش به ایشان گفت: «خُب بمونه برای خودتون که مصرف کنید». خریدار میوه گفت: «حقیقتش می خوام پس بدم که اگه بشه پولش رو بهم بدین چون خیلی وضع مالیم بده»!. میوه فروش هم به ناچار این کار رو کرد و به من گفت این پدیده ای است که مدتیه با اون روبرو هستم و انگار نشان از وخیم تر شدن وضعیت مردم داره!
❇️تنها نانوایی سنگکی محلۀ ما که با قیمت مثلا دولتی و به نسبت ارزان (10 هزار تومان) نان به دست مردم می داد همیشه شلوغ بود و بقیۀ نانوایی هایی آزادپز که نان را به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشند خلوت! تا این که از آغاز همین هفته نانوایی مورد اشاره نان را به صورت آزادپز عرضه می کند و به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشد و به ناگهان این نانوایی که همیشه شلوغ بود به سمت خلوتی رفت و نانوا می گوید بخش زیادی از مشتریانم را از دست دادم. این یعنی ناتوانی مردم در خرید نان سنگک!
✳️سوپر مارکتی محله نیز می گوید شاید باورتان نشود که در این مدت دست کم 50 میلیون تومان کالای نسیه به مردم فروختم و هنوز هیچ کدام شان برای تسویۀ حساب نیامده اند و اگر وضعیت به همین صورت باشد ادامۀ کاسبی برای من غیر ممکن خواهد شد. صاحب سوپر مارکتی می گوید من می دانم که قصد مشتریان ندادنِ پول من نیست بلکه واقعا توان این کار را ندارند! آنان مشتریان چندین سالۀ من هستند و کم و بیش همۀ آن ها را می شناسم ! قبلا اصلا کسی جنس نسیه نمی خرید و به راحتی خرید می کردند و پول کالاها را درجا پرداخت می پرداختند اما از آغاز سال جدید رفته رفته خرید نسیه زیاد شده است!
✅حس کنجکاوی اَم برانگیخته شد و با خود گفتم سری به سایر مشاغل و کسب و کارها هم در محله و اطراف بزنم تا ببینم وضع از چه قرار است(مشاهدات میدانی)! از تعویض روغنی گرفته تا مکانیکی و خیاطی و فروشگاه پوشاک و سایر اصناف هم این موضوع را جویا شدم که همگی به اتفاق همین موضوع را مطرح کردند و این جا بود که دریافتم تمامی این ها نشانه های مهمی از گسترش و افزایش سطح فقر و درماندگی شهروندان دارد. از سوی دیگر آمارهای رسمی و غیر رسمی هم همین مشکل را به خوبی تأیید می کنند از آمار تورم حدود 50 درصد تا خط فقر 55 میلیون تومانی! حالا دیگر این مردم فقط فقیر نیستند بلکه به درماندگی رسیده اند یعنی این که نمی دانند چه اقدامی انجام دهند تا همین زندگی معمولی را فقط حفظ کنند! تصور کنید این مردم درمانده برای شان برخی حوادث به اصطلاح ناخواسته هم روی بدهد مانند بیماری، خرابی لوازم خانگی، خرابی تآسیسات ساختمان و برخی حوادث دیگر که آن گاه ممکن است مجبور شوند دست به کارهای ناخواسته بزنند و این یعنی فروپاشی جسم و روان و فروپاشی زندگی!
#فقر
#درماندگی
#فروپاشی_زندگی
#شهروندان
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅پدیده ای عجیب که به طور کامل نشان از فقیر و بلکه درمانده تر شدن مردم دارد که در برخی کسب و کارها دیده ام. یکی این که رفته بودم میوه فروشی محل که سال هاست با هم آشنایی داریم و دیدم که یکی از مشتریان بقیۀ میوه هایی که خریده بود را با خود آورده بود که پس بدهد و به فروشنده گفت حقیقتش مهمان داشتیم و چون وضعیت مالی بدی دارم فقط خواستم جلوی مهمان خجالت نکشم آمدم از شما میوه خریدم و حالا که مهمان ها میوه ها را نخورده اند می خوام پس شان بدهم. میوه فروش به ایشان گفت: «خُب بمونه برای خودتون که مصرف کنید». خریدار میوه گفت: «حقیقتش می خوام پس بدم که اگه بشه پولش رو بهم بدین چون خیلی وضع مالیم بده»!. میوه فروش هم به ناچار این کار رو کرد و به من گفت این پدیده ای است که مدتیه با اون روبرو هستم و انگار نشان از وخیم تر شدن وضعیت مردم داره!
❇️تنها نانوایی سنگکی محلۀ ما که با قیمت مثلا دولتی و به نسبت ارزان (10 هزار تومان) نان به دست مردم می داد همیشه شلوغ بود و بقیۀ نانوایی هایی آزادپز که نان را به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشند خلوت! تا این که از آغاز همین هفته نانوایی مورد اشاره نان را به صورت آزادپز عرضه می کند و به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشد و به ناگهان این نانوایی که همیشه شلوغ بود به سمت خلوتی رفت و نانوا می گوید بخش زیادی از مشتریانم را از دست دادم. این یعنی ناتوانی مردم در خرید نان سنگک!
✳️سوپر مارکتی محله نیز می گوید شاید باورتان نشود که در این مدت دست کم 50 میلیون تومان کالای نسیه به مردم فروختم و هنوز هیچ کدام شان برای تسویۀ حساب نیامده اند و اگر وضعیت به همین صورت باشد ادامۀ کاسبی برای من غیر ممکن خواهد شد. صاحب سوپر مارکتی می گوید من می دانم که قصد مشتریان ندادنِ پول من نیست بلکه واقعا توان این کار را ندارند! آنان مشتریان چندین سالۀ من هستند و کم و بیش همۀ آن ها را می شناسم ! قبلا اصلا کسی جنس نسیه نمی خرید و به راحتی خرید می کردند و پول کالاها را درجا پرداخت می پرداختند اما از آغاز سال جدید رفته رفته خرید نسیه زیاد شده است!
✅حس کنجکاوی اَم برانگیخته شد و با خود گفتم سری به سایر مشاغل و کسب و کارها هم در محله و اطراف بزنم تا ببینم وضع از چه قرار است(مشاهدات میدانی)! از تعویض روغنی گرفته تا مکانیکی و خیاطی و فروشگاه پوشاک و سایر اصناف هم این موضوع را جویا شدم که همگی به اتفاق همین موضوع را مطرح کردند و این جا بود که دریافتم تمامی این ها نشانه های مهمی از گسترش و افزایش سطح فقر و درماندگی شهروندان دارد. از سوی دیگر آمارهای رسمی و غیر رسمی هم همین مشکل را به خوبی تأیید می کنند از آمار تورم حدود 50 درصد تا خط فقر 55 میلیون تومانی! حالا دیگر این مردم فقط فقیر نیستند بلکه به درماندگی رسیده اند یعنی این که نمی دانند چه اقدامی انجام دهند تا همین زندگی معمولی را فقط حفظ کنند! تصور کنید این مردم درمانده برای شان برخی حوادث به اصطلاح ناخواسته هم روی بدهد مانند بیماری، خرابی لوازم خانگی، خرابی تآسیسات ساختمان و برخی حوادث دیگر که آن گاه ممکن است مجبور شوند دست به کارهای ناخواسته بزنند و این یعنی فروپاشی جسم و روان و فروپاشی زندگی!
#فقر
#درماندگی
#فروپاشی_زندگی
#شهروندان
@tajeddin_mohammadbagher
👍20
حیاط خانه ی ما تنهاست
حیاط خانه ی ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه می کشد
و حوض خانه ی ما خالیست
فروغ فرخزاد
@tajeddin_mohammadbagher
حیاط خانه ی ما
در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه می کشد
و حوض خانه ی ما خالیست
فروغ فرخزاد
@tajeddin_mohammadbagher
👍20
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵هم نوایی دو هنرمند بزرگ استادان عالیم قاسموف از آذربایجان و علیرضا قربانی از ایران در کنسرت قونیه حقیقتاً دیدنی و شنیدنی است.
هنر این سرچشمۀ زاینده چه می کند با جسم و روان انسان . زندگی می بخشد و جان می دهد و امیدها در دل می نشاند. اگر سهراب سپهری گفته بود: جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود» حال می توانیم بگوییم جای مردان سیاست بنشانید هنر تا جسم و روان تازه شود. و هنر ملت ها را به هم پیوند می دهد و سیاست آن ها را از هم جدا می کند، البته سیاست های آلوده به ایدئولوژی های انسان شکنانه و اخلاق ستیزانه!
@tajeddin_mohammadbagher
هنر این سرچشمۀ زاینده چه می کند با جسم و روان انسان . زندگی می بخشد و جان می دهد و امیدها در دل می نشاند. اگر سهراب سپهری گفته بود: جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود» حال می توانیم بگوییم جای مردان سیاست بنشانید هنر تا جسم و روان تازه شود. و هنر ملت ها را به هم پیوند می دهد و سیاست آن ها را از هم جدا می کند، البته سیاست های آلوده به ایدئولوژی های انسان شکنانه و اخلاق ستیزانه!
@tajeddin_mohammadbagher
👍6👎1
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
دانشگاه محل به چالش کشیدن باورهای دانشجو
✍سعید معدنی
یکی از نمودهای سادهانگاریهای مسئولان سالهای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷ این بود که میخواستند دانشگاهها را اسلامی کنند. آنان فکر میکردند با اخراج استادان طاغوتی (استادان باقیمانده از نظام قبل از انقلاب) و نوشتن کتب خاص برای دانشجویان و دانشگاهیان، و گنجاندن چند درس میتوانند در مقابل سیل مدرنیته که جهانی را با خود همراه کرده بود بایستند، اما غافل از اینکه دانشگاه صرفا استاد و کلاس و درس نیست، دانشگاه بسیار پیچیده تر و به لحاظ مفهومی گسترده تر از این حرف هاست:
- دانشگاه جوانان اهل مطالعهی فراتر از کلاس و کتاب درسی دارد؛
- دانشگاه گعده های رسمی و دوستانه دانشجویی دارد؛
- دانشگاه خوابگاه دانشجویی و گفتگوهای شبانه جمعی بعضاً علمی دارد؛
- دانشگاه سمینار و گردهمایی و همایش و گفتگوهای رسمی دارد؛
- دانشگاه ارتباط استاد و دانشجو خارج از کلاس درس در لابی های دانشکده دارد؛
- دانشگاه جوان باهوش و کنجکاو دارد که به زوایای گوناگون فرد و اجتماع می اندیشد؛
- دانشگاه و دانشجو در همه زمینهها سوال دارد؛
- دانشگاه ........
بسیار بیش از این می توان به این لیست افزود.
واقعاً امروز پس از چهل سال تجربه دانشگاهی میفهمم که بانیان انقلاب فرهنگی که اول انقلاب، مدتی دانشگاهها را بستند تا تدابیری برای اسلامی و ایدئولوژیک کردن دانشگاه بیاندیشند و مثلا مانند دوره دبیرستان چارچوب سفت و سخت تعیین کنند، چقدر سادهنگر و سادهاندیش بودند. خاطرم هست وقتی در سال ۱۳۷۰ به عنوان دانشجوی ارشد وارد دانشگاه شیراز شدم با دو تن از دانشجویان رشته دامپزشکی همخوابگاه شدم. هر دو آدمهای باهوشی بودند. زبان انگلیسیشان خوب و بخصوص یکیشان اهل مطالعه رمان و کتاب های تاریخی بود. این دانشجو از گذراندن کلاس درس عمومی معارف اسلامی خاطرهای تعریف کرد. لازم به یادآوری است که در دهه اول انقلاب درسی عمومی و مشترک برای همه دانشجویان ارائه میدادند به نام معارف اسلامی و میخواستند با این درس و دروس مشابه مثلا ذهن دانشجو را خداباور کنند. این دانشجوی دامپزشکی میگفت در کلاس درس معارف یک دانشجوی رشته حقوق فقط به یک سوال جواب مفصل داد و استاد هم به او نمره ۲۰ داد. دانشجوی حقوق در عین حال که خود خداباور بود در برگه اش تلاش کرده بود تا اثبات کند «برهان نظم دلیلی بر وجود خداوند نیست!». استاد هم از این همه دانایی خوشش آمده بود و به این دانشجوی بیست و اندی سالهی با استعداد نمره عالی داده بود.
حالا شما تصور کنید استاد معارف یک روحانی، دانشجو رشته حقوق، دوست ما رشته دامپزشکی و من هم دانشجوی جامعه شناسی، و در یک نشست و گعده غیر رسمی این اندیشه ها رد و بدل می شد. گاهی در اطاق های دانشجویی خوابگاه، ده پانزده نفر از رشتههای مختلف، در کنار هم تا پاسی از شب درمورد علم و دین و سیاست و فرهنگ و تاریخ و مانند آن گفتگو میکردند. در نتیجه بسیاری از باورهای ماقبل دانشجویی زیر سوال میرفت و افق های بیشتر و متنوع تری پیش رویشان گشوده می شد. تصور کنید همه روزه در جایجای دانشگاههای ایران از گذشته تا امروز و تا آینده چنین مباحثی طرح میشود و ادامه دارد و ذهن های جوان دگرگون و دگرگون می شود. جای تامل آنجاست که حراست و ممیزی و گزینش، کتاب ها و استاد و کلاس درس را کنترل میکردند اما غافل بودند که دانشگاه پدیده ای فراتر از این محفل رسمی است. جالبتر آنکه مسئولان تا منتهی الیه مرزهای کشور و حتی شهر های کوچک انواع و اقسام دانشگاه راه میانداختند که برای آتش اندیشه جوانان هیمه آگاهی جمع آوری میکرد و ناخودآگاه اندیشه های گذشته را که خانواده و دبیرستان برای فرد فراهم کرده بود به چالش می کشید و دگرگون می کرد.
اینکه الان شاهد این همه جوانان و میانسالان اهل قلم در فضای مجازی و آثار مکتوب هستیم، قطعا حاصل صرف کلاس درس و دانشگاه و استاد نیست، بلکه بخش عظیمی از آن به استعداد فردی، ذهن خلاق جوان، مطالعه آزاد، ارتباطات جهانی و مراوده های غیر رسمی دانشگاهی برمیگردد. البته از قدیم الایام و قبل از انقلاب هم اینگونه بوده و دانشگاه محل به چالش کشیدن ذهن و اعتقادات ماقبل دانشجویی جوانان دانشگاهی بوده است. شاید به همین خاطر باشد که بخش مهمی از منتقدان و مخالفان نظام پهلوی دانشجویان بودند و جالب تر اینکه بسیاریشان رشته مهندسی و یا رشتههای علوم تجربی خوانده بودند. دانشگاه پدیدهای شگرف، پیچیده و چند لایه است که عده ای ساده انگارانه در پی مدیریت فرهنگی کامل آن بودند.
(البته امروزه فضای مجازی و محتوای آگاهی بخش آن در دسترس همگان و از جمله دانشجویان قرارگرفته که ذهن و ضمیر جامعه را به کل عوض کرده که پرداختن به آن فرصتی دیگر میطلبد.)
۱۶ آذر ۱۴۰۴
#سعید_معدنی
#انقلاب_فرهنگی
#دانشجو
#دانشگاه
#دانایی
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
یکی از نمودهای سادهانگاریهای مسئولان سالهای نخست پس از انقلاب ۱۳۵۷ این بود که میخواستند دانشگاهها را اسلامی کنند. آنان فکر میکردند با اخراج استادان طاغوتی (استادان باقیمانده از نظام قبل از انقلاب) و نوشتن کتب خاص برای دانشجویان و دانشگاهیان، و گنجاندن چند درس میتوانند در مقابل سیل مدرنیته که جهانی را با خود همراه کرده بود بایستند، اما غافل از اینکه دانشگاه صرفا استاد و کلاس و درس نیست، دانشگاه بسیار پیچیده تر و به لحاظ مفهومی گسترده تر از این حرف هاست:
- دانشگاه جوانان اهل مطالعهی فراتر از کلاس و کتاب درسی دارد؛
- دانشگاه گعده های رسمی و دوستانه دانشجویی دارد؛
- دانشگاه خوابگاه دانشجویی و گفتگوهای شبانه جمعی بعضاً علمی دارد؛
- دانشگاه سمینار و گردهمایی و همایش و گفتگوهای رسمی دارد؛
- دانشگاه ارتباط استاد و دانشجو خارج از کلاس درس در لابی های دانشکده دارد؛
- دانشگاه جوان باهوش و کنجکاو دارد که به زوایای گوناگون فرد و اجتماع می اندیشد؛
- دانشگاه و دانشجو در همه زمینهها سوال دارد؛
- دانشگاه ........
بسیار بیش از این می توان به این لیست افزود.
واقعاً امروز پس از چهل سال تجربه دانشگاهی میفهمم که بانیان انقلاب فرهنگی که اول انقلاب، مدتی دانشگاهها را بستند تا تدابیری برای اسلامی و ایدئولوژیک کردن دانشگاه بیاندیشند و مثلا مانند دوره دبیرستان چارچوب سفت و سخت تعیین کنند، چقدر سادهنگر و سادهاندیش بودند. خاطرم هست وقتی در سال ۱۳۷۰ به عنوان دانشجوی ارشد وارد دانشگاه شیراز شدم با دو تن از دانشجویان رشته دامپزشکی همخوابگاه شدم. هر دو آدمهای باهوشی بودند. زبان انگلیسیشان خوب و بخصوص یکیشان اهل مطالعه رمان و کتاب های تاریخی بود. این دانشجو از گذراندن کلاس درس عمومی معارف اسلامی خاطرهای تعریف کرد. لازم به یادآوری است که در دهه اول انقلاب درسی عمومی و مشترک برای همه دانشجویان ارائه میدادند به نام معارف اسلامی و میخواستند با این درس و دروس مشابه مثلا ذهن دانشجو را خداباور کنند. این دانشجوی دامپزشکی میگفت در کلاس درس معارف یک دانشجوی رشته حقوق فقط به یک سوال جواب مفصل داد و استاد هم به او نمره ۲۰ داد. دانشجوی حقوق در عین حال که خود خداباور بود در برگه اش تلاش کرده بود تا اثبات کند «برهان نظم دلیلی بر وجود خداوند نیست!». استاد هم از این همه دانایی خوشش آمده بود و به این دانشجوی بیست و اندی سالهی با استعداد نمره عالی داده بود.
حالا شما تصور کنید استاد معارف یک روحانی، دانشجو رشته حقوق، دوست ما رشته دامپزشکی و من هم دانشجوی جامعه شناسی، و در یک نشست و گعده غیر رسمی این اندیشه ها رد و بدل می شد. گاهی در اطاق های دانشجویی خوابگاه، ده پانزده نفر از رشتههای مختلف، در کنار هم تا پاسی از شب درمورد علم و دین و سیاست و فرهنگ و تاریخ و مانند آن گفتگو میکردند. در نتیجه بسیاری از باورهای ماقبل دانشجویی زیر سوال میرفت و افق های بیشتر و متنوع تری پیش رویشان گشوده می شد. تصور کنید همه روزه در جایجای دانشگاههای ایران از گذشته تا امروز و تا آینده چنین مباحثی طرح میشود و ادامه دارد و ذهن های جوان دگرگون و دگرگون می شود. جای تامل آنجاست که حراست و ممیزی و گزینش، کتاب ها و استاد و کلاس درس را کنترل میکردند اما غافل بودند که دانشگاه پدیده ای فراتر از این محفل رسمی است. جالبتر آنکه مسئولان تا منتهی الیه مرزهای کشور و حتی شهر های کوچک انواع و اقسام دانشگاه راه میانداختند که برای آتش اندیشه جوانان هیمه آگاهی جمع آوری میکرد و ناخودآگاه اندیشه های گذشته را که خانواده و دبیرستان برای فرد فراهم کرده بود به چالش می کشید و دگرگون می کرد.
اینکه الان شاهد این همه جوانان و میانسالان اهل قلم در فضای مجازی و آثار مکتوب هستیم، قطعا حاصل صرف کلاس درس و دانشگاه و استاد نیست، بلکه بخش عظیمی از آن به استعداد فردی، ذهن خلاق جوان، مطالعه آزاد، ارتباطات جهانی و مراوده های غیر رسمی دانشگاهی برمیگردد. البته از قدیم الایام و قبل از انقلاب هم اینگونه بوده و دانشگاه محل به چالش کشیدن ذهن و اعتقادات ماقبل دانشجویی جوانان دانشگاهی بوده است. شاید به همین خاطر باشد که بخش مهمی از منتقدان و مخالفان نظام پهلوی دانشجویان بودند و جالب تر اینکه بسیاریشان رشته مهندسی و یا رشتههای علوم تجربی خوانده بودند. دانشگاه پدیدهای شگرف، پیچیده و چند لایه است که عده ای ساده انگارانه در پی مدیریت فرهنگی کامل آن بودند.
(البته امروزه فضای مجازی و محتوای آگاهی بخش آن در دسترس همگان و از جمله دانشجویان قرارگرفته که ذهن و ضمیر جامعه را به کل عوض کرده که پرداختن به آن فرصتی دیگر میطلبد.)
۱۶ آذر ۱۴۰۴
#سعید_معدنی
#انقلاب_فرهنگی
#دانشجو
#دانشگاه
#دانایی
@Saeed_Maadani
👍14
جنازه اي را از كوچه اي مي بردند.
فقيري با پسرش ايستاده بود و تماشا مي كرد.
پسر از پدر پرسيد: «پدرجان، اين مرد را به كجا مي برند؟»
مرد فقير گفت:«به جايي كه نه خوردني هست، نه پوشيدني، نه هيزم، نه نان، نه زر و سيم، نه بوريا و نه گليم.»
پسر گفت: «پس او را به خانۀ ما مي برند!».
🔺عبید زاکانی
@tajeddin_mohammadbagher
فقيري با پسرش ايستاده بود و تماشا مي كرد.
پسر از پدر پرسيد: «پدرجان، اين مرد را به كجا مي برند؟»
مرد فقير گفت:«به جايي كه نه خوردني هست، نه پوشيدني، نه هيزم، نه نان، نه زر و سيم، نه بوريا و نه گليم.»
پسر گفت: «پس او را به خانۀ ما مي برند!».
🔺عبید زاکانی
@tajeddin_mohammadbagher
👍9
