☸️تداوم قبیله گرایی در ایران
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنوز هم برخی اندیشمندان و متفکران اجتماعی بر این باور هستند که ایران به رغم ورود به دنیای مدرن و تغییرات شگرفی که در آن روی داده است همچنان بر مدار جامعه ای قبیله ای می چرخد و برای این ادعا فکت هایی را ارائه می کنند. مانند این که در دانشگاه های این کشور که نخبگان و اندیشمندان حضور و فعالیت دارند اما شوربختانه این که چونان قبیله عمل می کنند و هر قبیله افراد خود را دارد و با آنان به جنگ قبیله های دیگر می رود. در بسیاری از سازمان ها هم وضع به همین گونه است و قبیله گرایی در حد تام خودش جریان دارد. در مراکز تولیدی و کارخانه های این کشور نیز چنین وضعیتی را می توان به وفور به مناظره نشست. و به همین ترتیب در بازار و مدرسه و شوراها و انجمن ها و بیمارستان ها و مراکز درمانی و خلاصه همه جا چنین قبیله گرایی هایی می توان به خوبی جستجو کرد. تو گویی روح قبیله در همه جا حاکم است و چونان بختکی بر سر همگان نشسته است و رهای شان نمی کند!
✳️قبیله های دانشگاهی، مدرسه ای، سازمانی، بازاری، پزشکی، درمانی، تولیدی، ورزشی، هنری، دینی، که همگی بر مدار قبیله های خود فعالیت می کنند و قبیله های دیگر را با روش های مختلف طرد می کنند. در هر قبیله افراد کوشش می کنند باورها و ارزش های قبیلۀ خود را بهتر و برتر توصیف کنند و به دیگر قبیله ها بفهمانند که برتری با آنان است و جایی برای دیگر قبیله ها نیست. شورربختانه این که در مواردی با روش های بسیار سخیف و ضد اخلاقی و ضد انسانی دست به چنین کاری می زنند. بدتر این که حتی اعضای یک قبیله هم چندان با یکدیگر بر سر مهر و وفاداری نبوده و با ستیز و رقابت نادرست هر آن ممکن است دیگر اعضا را دچار گرفتاری های فراوان سازند! یعنی با قبیله های نامطمئن و غیر قابل اعتمادی روبرو هستیم که نوعی تزلزل و بی ثباتی هر چه تمام تر را تجربه می کنند! در این میان منافع و سود فردی و گروهی بر همه چیز ترجیح دارد و هر یک از اعضای هر قبیله اگر به این نتیجه برسد که سودی از ماندن و فعالیت در قبیلۀ خودش نمی برد فوراً قبیلۀ اَش را ترک می کند تا به قبیله ای دیگر برود که سود و منافع بیش تری برایش داشته باشد!
❇️چنین قبیله گرایی در ایران حکایت از تکه پاره شدن جامعه داشته که راه را برای شکل گیری و تقویت هرگونه اعتماد اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، همبستگی اجتماعی(ارگانیکی)، مشارکت اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی، برنامه ریزی اجتماعی، رفاه اجتماعی، جامعۀ مدنی، برابری اجتماعی، آزادی های مدنی، مدارای اجتماعی، و تمام آن چه که مطلوب جامعه و شهروندان است مسدود نموده است! ما ایرانیان از قبیله های گذشتۀ خود به درون کلان شهرها و شهرها آمده ایم و به ظاهر در جهانی مدرن شده زیست می کنیم اما واقعیت این است که در عمل روح قبیله بر ما حاکم است و با روش قبیله ای به پیش می رویم و تو گویی که هیچ کدام از مؤلفه های جامعۀ مدرن را یاد نگرفته و درونی نکرده ایم و فقط ادای مدرن شدن را در می آوریم. یعنی کاریکاتوری از مدرنیته را با خود داریم اما به لحاظ محتوایی به شدت قبیله ای عمل می کنیم. شاید هم تنها راه نجات خود را در همین قبیله ای عمل کردن می دانیم و ممکن است نشان از نوعی هوشمندی ما ایرانیان هم باشد که در شرایط بسیار دشوار و بی اطمینانی و بی ثباتی و لرزان با قبیله ای عمل کردن جان خود را به در می بریم و حیات خود را تضمین می کنیم!
#ایران
#جامعه
#قبیله
#قبیله_گرایی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنوز هم برخی اندیشمندان و متفکران اجتماعی بر این باور هستند که ایران به رغم ورود به دنیای مدرن و تغییرات شگرفی که در آن روی داده است همچنان بر مدار جامعه ای قبیله ای می چرخد و برای این ادعا فکت هایی را ارائه می کنند. مانند این که در دانشگاه های این کشور که نخبگان و اندیشمندان حضور و فعالیت دارند اما شوربختانه این که چونان قبیله عمل می کنند و هر قبیله افراد خود را دارد و با آنان به جنگ قبیله های دیگر می رود. در بسیاری از سازمان ها هم وضع به همین گونه است و قبیله گرایی در حد تام خودش جریان دارد. در مراکز تولیدی و کارخانه های این کشور نیز چنین وضعیتی را می توان به وفور به مناظره نشست. و به همین ترتیب در بازار و مدرسه و شوراها و انجمن ها و بیمارستان ها و مراکز درمانی و خلاصه همه جا چنین قبیله گرایی هایی می توان به خوبی جستجو کرد. تو گویی روح قبیله در همه جا حاکم است و چونان بختکی بر سر همگان نشسته است و رهای شان نمی کند!
✳️قبیله های دانشگاهی، مدرسه ای، سازمانی، بازاری، پزشکی، درمانی، تولیدی، ورزشی، هنری، دینی، که همگی بر مدار قبیله های خود فعالیت می کنند و قبیله های دیگر را با روش های مختلف طرد می کنند. در هر قبیله افراد کوشش می کنند باورها و ارزش های قبیلۀ خود را بهتر و برتر توصیف کنند و به دیگر قبیله ها بفهمانند که برتری با آنان است و جایی برای دیگر قبیله ها نیست. شورربختانه این که در مواردی با روش های بسیار سخیف و ضد اخلاقی و ضد انسانی دست به چنین کاری می زنند. بدتر این که حتی اعضای یک قبیله هم چندان با یکدیگر بر سر مهر و وفاداری نبوده و با ستیز و رقابت نادرست هر آن ممکن است دیگر اعضا را دچار گرفتاری های فراوان سازند! یعنی با قبیله های نامطمئن و غیر قابل اعتمادی روبرو هستیم که نوعی تزلزل و بی ثباتی هر چه تمام تر را تجربه می کنند! در این میان منافع و سود فردی و گروهی بر همه چیز ترجیح دارد و هر یک از اعضای هر قبیله اگر به این نتیجه برسد که سودی از ماندن و فعالیت در قبیلۀ خودش نمی برد فوراً قبیلۀ اَش را ترک می کند تا به قبیله ای دیگر برود که سود و منافع بیش تری برایش داشته باشد!
❇️چنین قبیله گرایی در ایران حکایت از تکه پاره شدن جامعه داشته که راه را برای شکل گیری و تقویت هرگونه اعتماد اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، همبستگی اجتماعی(ارگانیکی)، مشارکت اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی، برنامه ریزی اجتماعی، رفاه اجتماعی، جامعۀ مدنی، برابری اجتماعی، آزادی های مدنی، مدارای اجتماعی، و تمام آن چه که مطلوب جامعه و شهروندان است مسدود نموده است! ما ایرانیان از قبیله های گذشتۀ خود به درون کلان شهرها و شهرها آمده ایم و به ظاهر در جهانی مدرن شده زیست می کنیم اما واقعیت این است که در عمل روح قبیله بر ما حاکم است و با روش قبیله ای به پیش می رویم و تو گویی که هیچ کدام از مؤلفه های جامعۀ مدرن را یاد نگرفته و درونی نکرده ایم و فقط ادای مدرن شدن را در می آوریم. یعنی کاریکاتوری از مدرنیته را با خود داریم اما به لحاظ محتوایی به شدت قبیله ای عمل می کنیم. شاید هم تنها راه نجات خود را در همین قبیله ای عمل کردن می دانیم و ممکن است نشان از نوعی هوشمندی ما ایرانیان هم باشد که در شرایط بسیار دشوار و بی اطمینانی و بی ثباتی و لرزان با قبیله ای عمل کردن جان خود را به در می بریم و حیات خود را تضمین می کنیم!
#ایران
#جامعه
#قبیله
#قبیله_گرایی
@tajeddin_mohammadbagher
👍7
🔵ناصر تقوایی یکی از برجسته ترین کارگردانان ایرانی در سن 84 سالگی درگذشت. در کارنامۀ هنری تقوایی آثار درخشانی را می توان یافت که نشان از هوش و سخت کوشی این کارگردان دارد.
روحش شاد باد
@tajeddin_mohammadbagher
روحش شاد باد
@tajeddin_mohammadbagher
👍9
☸️لطفاً این حقوق 15 میلیون تومانی را مدیریت بفرمایید!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کسر قابل توجهی از معلمان و کارگران و حتی کارمندان و بازنشستگان حقوق و دستمزد ماهیانه شان 15 میلیون تومان است و همه می دانیم که خط فقر مطلق 30 میلون تومان و خط فقر نسبی هم 50 میلون تومان است. لذا می ماند این پرسش اساسی در این زمینه که چگونه می توان با این میزان حقوق ناچیز هزینه های گزاف زندگی را مدیریت کرد؟ جناب سیاستگذار و مجری و مدیر لطفاً این حقوق ناچیز را دربرابر هزینه های موجود مدیریت بفرمایید! سخن از هزینه های یک زندگی بسیار معمولی است یا همان زندگی بخور و نمیر و نه زندگی های آن چنانی! لیست هزینه های یک زندگی بسیار معمولی هم مشخص است از خرید نان گرفته تا برنج و گوشت و مرغ و میوه و پوشاک که می شود همان نیازهای اولیه و پایه ای که آبراهام مازلو گفته بود نیازهای فیزیولوژیک! چونان روز روشن است که با این میزان دستمزد به هیچ وجه نمی توان ابتدایی ترین هزینه های زندگی را هم برآورده نمود چه رسد به نیازهای پایه ای و اساسی را!
✳️خط فقر مطلق که 30 میلیون تومان است و حقوق و دستمزد 15 میلیون تومان یعنی دقیقا برآورده نشدن نیازهای پایه ای و اساسی. بنابراین دیگر بحث و گفتگویی باقی نمی ماند مگر این که سیاستگذاران و مجریان دست کم دستمزدها را به اندازۀ خط فقر مطلق افزایش دهند اگر نگوییم خط فقر نسبی! تأسف بار است که در شرایط ناگوار اقتصادی فعلی حتی استادان دانشگاه هم به کار در اسنپ روی آوردند تا بتوانند بخشی از هزینه های زندگی خود را پوشش دهند! دیگر کارگر و معلم و بازنشسته که جای خود دارد! کسی به من می گفت کجای کاری آقای محترم من پزشکانی را می شناسم که به کار در اسنپ روی آورده اند!
❇️واقعیت تلخ و دردناک این است که با حقوق 15 میلیون تومان نمی توان هزینه های سرسام آور یک زندگی معمولی و ابتدایی را هم سامان داد و نتیجه این می شود که هر روز و بلکه هر ساعت بر تعداد فقرای جامعه افزوده می شود آن هم در شرایط رکود تورمی که شاخص فلاکت نیز افزایش می یابد. شوربختانه این که در چنین شرایط دردناکی آن چه برجای می ماند تخریب کرامت انسان های ارزشمند و محترمی که با تمام کوشش هایی که می کنند در سیکل معیوبی از فقر و نداری دست و پا می زنند و تو گویی که راه به جایی ندارند.
#دستمزد_ناچیز
#هزینه_های_گزاف
#زندگی_معمولی
#زندگی_دشوار
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کسر قابل توجهی از معلمان و کارگران و حتی کارمندان و بازنشستگان حقوق و دستمزد ماهیانه شان 15 میلیون تومان است و همه می دانیم که خط فقر مطلق 30 میلون تومان و خط فقر نسبی هم 50 میلون تومان است. لذا می ماند این پرسش اساسی در این زمینه که چگونه می توان با این میزان حقوق ناچیز هزینه های گزاف زندگی را مدیریت کرد؟ جناب سیاستگذار و مجری و مدیر لطفاً این حقوق ناچیز را دربرابر هزینه های موجود مدیریت بفرمایید! سخن از هزینه های یک زندگی بسیار معمولی است یا همان زندگی بخور و نمیر و نه زندگی های آن چنانی! لیست هزینه های یک زندگی بسیار معمولی هم مشخص است از خرید نان گرفته تا برنج و گوشت و مرغ و میوه و پوشاک که می شود همان نیازهای اولیه و پایه ای که آبراهام مازلو گفته بود نیازهای فیزیولوژیک! چونان روز روشن است که با این میزان دستمزد به هیچ وجه نمی توان ابتدایی ترین هزینه های زندگی را هم برآورده نمود چه رسد به نیازهای پایه ای و اساسی را!
✳️خط فقر مطلق که 30 میلیون تومان است و حقوق و دستمزد 15 میلیون تومان یعنی دقیقا برآورده نشدن نیازهای پایه ای و اساسی. بنابراین دیگر بحث و گفتگویی باقی نمی ماند مگر این که سیاستگذاران و مجریان دست کم دستمزدها را به اندازۀ خط فقر مطلق افزایش دهند اگر نگوییم خط فقر نسبی! تأسف بار است که در شرایط ناگوار اقتصادی فعلی حتی استادان دانشگاه هم به کار در اسنپ روی آوردند تا بتوانند بخشی از هزینه های زندگی خود را پوشش دهند! دیگر کارگر و معلم و بازنشسته که جای خود دارد! کسی به من می گفت کجای کاری آقای محترم من پزشکانی را می شناسم که به کار در اسنپ روی آورده اند!
❇️واقعیت تلخ و دردناک این است که با حقوق 15 میلیون تومان نمی توان هزینه های سرسام آور یک زندگی معمولی و ابتدایی را هم سامان داد و نتیجه این می شود که هر روز و بلکه هر ساعت بر تعداد فقرای جامعه افزوده می شود آن هم در شرایط رکود تورمی که شاخص فلاکت نیز افزایش می یابد. شوربختانه این که در چنین شرایط دردناکی آن چه برجای می ماند تخریب کرامت انسان های ارزشمند و محترمی که با تمام کوشش هایی که می کنند در سیکل معیوبی از فقر و نداری دست و پا می زنند و تو گویی که راه به جایی ندارند.
#دستمزد_ناچیز
#هزینه_های_گزاف
#زندگی_معمولی
#زندگی_دشوار
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
👍16
☸️تعطیلات آخر هفته همه می روند شمال؛ نتیجه: همه وضع شان خوب است
(نقدی بر تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅یکی از باورهای نادرست نزد دست کم درصد قابل توجهی از ایرانیان تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست است که مبنای علمی و پژوهشی درستی ندارد. نمونه ای از این تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست را به عنوان تیتر نوشتۀ حاضر آوردم که بارها توسط عده ای مطرح شده است. در نقد چنین تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست ضرورت دارد چند نکتۀ مهم زیر بیان شود:
1.تعمیم پذیری به معنای این است که با روش نمونه گیری دقیق و علمی نتایج به دست آمده را بتوان به جامعه ای مشخص نسبت دهیم. برای مثال اگر قرار است وضعیت فقر را در شهری یکصد هزار نفری بررسی و مطالعه کنیم ضرورت دارد که با استفاده از فرمول ها و روش های نمونه گیری علمی که در کتاب های روش تحقیق آمده است تعداد نمونه ای مشخص را در محلات و مناطق مختلف آن شهر مطالعه کنیم و نتایج را به همان جمعیت یکصد هزار نفری عمومیت دهیم. در این تحقیق نتایج را به هیچ شهر و منطقه ای دیگر نمی توان تعمیم داد.
2.هنگامی که گفته می شود 50 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند در این ادعا نخست باید میزان خط فقر بر اساس استانداردهای علم اقتصاد مشخص شود و سپس بررسی ای همه جانبه در بین جمعیت کشور و بر اساس سبد هزینه و درآمد خانوار صورت گیرد تا آن درصد اعلام شده بنیان پژوهشی داشته باشد.
3.براین اساس این که بدون مبنای علمی و پژوهشی بگوییم تمام جمعیت کشور فقیر شده اند یا بالعکس تمام مردم وضع اقتصادی شان خوب است ادعاهایی غیر قابل باور هستند. نخست این که هیچ گاه تمام مردم کشور و حتی کلان شهر تهران تعطیلات آخر هفته شمال نمی روند، دوم این که رفتن به شمال به خودی خود نشانۀ خوب بودن وضع اقتصادی مردم نیست و بسیاری شاخص های دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان چنین ادعاهایی را مطرح کرد.
4.بارها شنیده ایم که عده ای قابل توجه از مردم به دیگران می گویند در فلان مراسم چند میلیون نفر جمعیت حضور داشته اند و این ادعا را در مواردی مدیران و مسئولان هم بیان کرده اند اما هنگامی که چنین ادعاهایی مورد آزمون قرار می گیرند در می یابیم که نادرست و غیر قابل باور اَند! خوشبختانه این که امروزه به یاری دانش های مختلف و همچنین روش های گوناگون پژوهش و همچنین ابزارها و فناوری های مختلف به راحتی می توان بی پایه بودن برخی ادعاها را به محک آزمون نهاد و درستی و نادرستی شان را فهمید!
5.بنابراین کوچک نمایی ها یا بزرگ نمایی هایی که در مواردی توسط برخی افراد و سازمان ها در زمینه های گوناگون انجام می شود نیازمند بررسی های علمی و پژوهشی اَند تا عیارشان از هر جهت مشخص شود. با تعمیم پذیری های شتاب زده و غیر علمی نمی توان هر باوری را به کرسی نشاند و گمان برد که فهمی درست ارائه شده است! این موضوع بیش از همه باید مورد توجه نخبگان، اندیشمندان، دانش آموختگان و محققان قرار گیرد تا هر ادعایی را به سادگی رد یا قبول نکنند مگر این که به بوتۀ آزمون گذاشته شود!
#تعمیم_پذیری_شتابزده
#ادعاهای_نادرست
#ازمون_پذیری
#روش_علمی
#روش_پژوهشی
@tajeddin_mohammadbagher
(نقدی بر تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅یکی از باورهای نادرست نزد دست کم درصد قابل توجهی از ایرانیان تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست است که مبنای علمی و پژوهشی درستی ندارد. نمونه ای از این تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست را به عنوان تیتر نوشتۀ حاضر آوردم که بارها توسط عده ای مطرح شده است. در نقد چنین تعمیم پذیری های شتاب زده و نادرست ضرورت دارد چند نکتۀ مهم زیر بیان شود:
1.تعمیم پذیری به معنای این است که با روش نمونه گیری دقیق و علمی نتایج به دست آمده را بتوان به جامعه ای مشخص نسبت دهیم. برای مثال اگر قرار است وضعیت فقر را در شهری یکصد هزار نفری بررسی و مطالعه کنیم ضرورت دارد که با استفاده از فرمول ها و روش های نمونه گیری علمی که در کتاب های روش تحقیق آمده است تعداد نمونه ای مشخص را در محلات و مناطق مختلف آن شهر مطالعه کنیم و نتایج را به همان جمعیت یکصد هزار نفری عمومیت دهیم. در این تحقیق نتایج را به هیچ شهر و منطقه ای دیگر نمی توان تعمیم داد.
2.هنگامی که گفته می شود 50 درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند در این ادعا نخست باید میزان خط فقر بر اساس استانداردهای علم اقتصاد مشخص شود و سپس بررسی ای همه جانبه در بین جمعیت کشور و بر اساس سبد هزینه و درآمد خانوار صورت گیرد تا آن درصد اعلام شده بنیان پژوهشی داشته باشد.
3.براین اساس این که بدون مبنای علمی و پژوهشی بگوییم تمام جمعیت کشور فقیر شده اند یا بالعکس تمام مردم وضع اقتصادی شان خوب است ادعاهایی غیر قابل باور هستند. نخست این که هیچ گاه تمام مردم کشور و حتی کلان شهر تهران تعطیلات آخر هفته شمال نمی روند، دوم این که رفتن به شمال به خودی خود نشانۀ خوب بودن وضع اقتصادی مردم نیست و بسیاری شاخص های دیگر باید مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان چنین ادعاهایی را مطرح کرد.
4.بارها شنیده ایم که عده ای قابل توجه از مردم به دیگران می گویند در فلان مراسم چند میلیون نفر جمعیت حضور داشته اند و این ادعا را در مواردی مدیران و مسئولان هم بیان کرده اند اما هنگامی که چنین ادعاهایی مورد آزمون قرار می گیرند در می یابیم که نادرست و غیر قابل باور اَند! خوشبختانه این که امروزه به یاری دانش های مختلف و همچنین روش های گوناگون پژوهش و همچنین ابزارها و فناوری های مختلف به راحتی می توان بی پایه بودن برخی ادعاها را به محک آزمون نهاد و درستی و نادرستی شان را فهمید!
5.بنابراین کوچک نمایی ها یا بزرگ نمایی هایی که در مواردی توسط برخی افراد و سازمان ها در زمینه های گوناگون انجام می شود نیازمند بررسی های علمی و پژوهشی اَند تا عیارشان از هر جهت مشخص شود. با تعمیم پذیری های شتاب زده و غیر علمی نمی توان هر باوری را به کرسی نشاند و گمان برد که فهمی درست ارائه شده است! این موضوع بیش از همه باید مورد توجه نخبگان، اندیشمندان، دانش آموختگان و محققان قرار گیرد تا هر ادعایی را به سادگی رد یا قبول نکنند مگر این که به بوتۀ آزمون گذاشته شود!
#تعمیم_پذیری_شتابزده
#ادعاهای_نادرست
#ازمون_پذیری
#روش_علمی
#روش_پژوهشی
@tajeddin_mohammadbagher
👍13
☸️پایین تر از میدان ونک زندگی می کنید؟ پس جنوب شهری هستید!
✍️محمدباقر تاج الدین
✅شکاف طبقاتی در ایران به اندازه ای وحشتناک و دردناک شده است که برخی سلبریتی ها و همچنین کسانی که از راه رانت و اختلاس و در حقیقت غارتگری به ثروت های افسانه ای دست یافته اند و در مناطق شمالی تهران یعنی نزدیک کوه های شمیران مانند الهیه و ولنجک و فرشته و نیاوران زندگی می کنند دیگرانی که حتی پایین تر از میدان ونک زندگی می کنند را جنوب شهری می دانند! با این توصیف نمی دانم بقیۀ شهروندانی که در مناطق پایین تر از خیابان انقلاب و دماوند زندگی می کنند را چه گونه تصور می کنند؟ لابد می گویند جنوبِ جنوب شهر. یا کسانی که در مناطق 18 و 19 و 20 تهران زندگی می کنند هم می شوند جنوبِ جنوبِ جنوب شهر و حاشیه نشیان تهران هم که دیگر نمی دانم چه نامیده می شوند! عجب! اخیراً یکی از همین سلبریتی ها که نامش را نمی برم گفته بود :«دیگه از میدون ونک به پایین می افتین توی سرازیری و میرین جنوب شهر»(نقل به مضمون)
✳️در مقاله ای با عنوان"از لمپنیسم تا لاکچریسم در ایران" که نوشته ام اما هنوز منتشر نکرده ام در این زمینه تاحدودی به تحلیل نشسته ام. مقاله مورد اشاره را البته به زودی منتشر خواهم کرد. در نوشتار کوتاه حاضر فقط به همین مقدار بسنده می کنم که افزایش شکاف طبقاتی در ایران کار را به جایی رسانده که حالا از میدان ونک به پایین هم شده است جنوبِ شهر! لابد پر بیراه هم نمی گویند هنگامی که ثروت های نجومی و افسانه ای خود را با دیگران مقایسه می کنند! معنای دیگر چنین سخنانی این است که عده ای اندک(مثلا 1 درصد) از راه های مختلف آن چنان ثروت های باد آورده ای برای خود جمع کرده اند که حالا به خودشان حق می دهند این گونه نظم طبقاتی جامعه را به چالش بکشند و خود را از ما بهترانی خطاب کنند که 99 درصد مردم جامعه هرگز امکان ورود به دنیای آنان را ندارند! بیان چنین سخنانی اصلا شوخی بردار نیست و حکایت دردناک شکاف طبقاتی بزرگی در جامعه را با خود دارد! دیروز یکی از دوستان مورد اعتمادم از قول یکی از بساز و بفروش های تهران تعریف می کرد که برای پسر خودش موتور سیکلت با قیمت 1 میلیارد تومان خرید و هر ماه 100 میلیون تومان پول تو جیبی از پدرش می گیرد! علاوه بر این ها خودروی سانتافه جدید هم دارد! خانه ای هم که زندگی می کنند در محلۀ دزاشیب است با متراژ 500 متر مربع!
❇️خُب چگونه فرزندان چنین خانواده هایی میدان ونک به پایین را جنوب شهر خطاب نکنند؟ تصور کنید که فاصله و شکاف طبقاتی به کجا رسیده است که میدان ونک به پایین شده است جنوبِ شهر! این ها را مقایسه بفرمایید با شهروندانی که در حاشیه های شهرهای بزرگ و کلان شهرها در خانه هایی با متراژ 40 متری زندگی می کنند و درآمدشان از راه مسافرکشی و دستفروشی و کار خدماتی و سایر کارهای مشابه است! مشاغلی کاملا بی ثبات و با درآمدهای بسیار پایین که گذران زندگی بخور و نمیر را هم نمی دهد! و این گونه است که هر روز بر وسعت جنوبِ شهر افزوده می شود و از وسعتِ شمال شهر کاسته می شود! شمالِ شهری کوچک و خاص و استثنایی با تعداد افراد اندک و جنوبِ شهری وسیع و بزرگ با جمعیتی زیاد! و می ماند این پرسش بسیار کلیدی و بنیادی که با این وسعت و عمق شکاف طبقاتی از یک سو و افزوده شدن تعداد فقرا و محرومین جامعه امکان برآورده شدن نیازهای شان چگونه ممکن است؟
#شمال_شهر
#جنوب_شهر
#شکاف_طبقاتی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅شکاف طبقاتی در ایران به اندازه ای وحشتناک و دردناک شده است که برخی سلبریتی ها و همچنین کسانی که از راه رانت و اختلاس و در حقیقت غارتگری به ثروت های افسانه ای دست یافته اند و در مناطق شمالی تهران یعنی نزدیک کوه های شمیران مانند الهیه و ولنجک و فرشته و نیاوران زندگی می کنند دیگرانی که حتی پایین تر از میدان ونک زندگی می کنند را جنوب شهری می دانند! با این توصیف نمی دانم بقیۀ شهروندانی که در مناطق پایین تر از خیابان انقلاب و دماوند زندگی می کنند را چه گونه تصور می کنند؟ لابد می گویند جنوبِ جنوب شهر. یا کسانی که در مناطق 18 و 19 و 20 تهران زندگی می کنند هم می شوند جنوبِ جنوبِ جنوب شهر و حاشیه نشیان تهران هم که دیگر نمی دانم چه نامیده می شوند! عجب! اخیراً یکی از همین سلبریتی ها که نامش را نمی برم گفته بود :«دیگه از میدون ونک به پایین می افتین توی سرازیری و میرین جنوب شهر»(نقل به مضمون)
✳️در مقاله ای با عنوان"از لمپنیسم تا لاکچریسم در ایران" که نوشته ام اما هنوز منتشر نکرده ام در این زمینه تاحدودی به تحلیل نشسته ام. مقاله مورد اشاره را البته به زودی منتشر خواهم کرد. در نوشتار کوتاه حاضر فقط به همین مقدار بسنده می کنم که افزایش شکاف طبقاتی در ایران کار را به جایی رسانده که حالا از میدان ونک به پایین هم شده است جنوبِ شهر! لابد پر بیراه هم نمی گویند هنگامی که ثروت های نجومی و افسانه ای خود را با دیگران مقایسه می کنند! معنای دیگر چنین سخنانی این است که عده ای اندک(مثلا 1 درصد) از راه های مختلف آن چنان ثروت های باد آورده ای برای خود جمع کرده اند که حالا به خودشان حق می دهند این گونه نظم طبقاتی جامعه را به چالش بکشند و خود را از ما بهترانی خطاب کنند که 99 درصد مردم جامعه هرگز امکان ورود به دنیای آنان را ندارند! بیان چنین سخنانی اصلا شوخی بردار نیست و حکایت دردناک شکاف طبقاتی بزرگی در جامعه را با خود دارد! دیروز یکی از دوستان مورد اعتمادم از قول یکی از بساز و بفروش های تهران تعریف می کرد که برای پسر خودش موتور سیکلت با قیمت 1 میلیارد تومان خرید و هر ماه 100 میلیون تومان پول تو جیبی از پدرش می گیرد! علاوه بر این ها خودروی سانتافه جدید هم دارد! خانه ای هم که زندگی می کنند در محلۀ دزاشیب است با متراژ 500 متر مربع!
❇️خُب چگونه فرزندان چنین خانواده هایی میدان ونک به پایین را جنوب شهر خطاب نکنند؟ تصور کنید که فاصله و شکاف طبقاتی به کجا رسیده است که میدان ونک به پایین شده است جنوبِ شهر! این ها را مقایسه بفرمایید با شهروندانی که در حاشیه های شهرهای بزرگ و کلان شهرها در خانه هایی با متراژ 40 متری زندگی می کنند و درآمدشان از راه مسافرکشی و دستفروشی و کار خدماتی و سایر کارهای مشابه است! مشاغلی کاملا بی ثبات و با درآمدهای بسیار پایین که گذران زندگی بخور و نمیر را هم نمی دهد! و این گونه است که هر روز بر وسعت جنوبِ شهر افزوده می شود و از وسعتِ شمال شهر کاسته می شود! شمالِ شهری کوچک و خاص و استثنایی با تعداد افراد اندک و جنوبِ شهری وسیع و بزرگ با جمعیتی زیاد! و می ماند این پرسش بسیار کلیدی و بنیادی که با این وسعت و عمق شکاف طبقاتی از یک سو و افزوده شدن تعداد فقرا و محرومین جامعه امکان برآورده شدن نیازهای شان چگونه ممکن است؟
#شمال_شهر
#جنوب_شهر
#شکاف_طبقاتی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
👍17
تاکنون کردی چنین اکنون مکن
تیره کردی آب را افزون مکن
زان که مردم هست هم چون آب جو
چون شود تیره نبینی قعرِ او
قعرِ جو پُر گوهر است و پُر زِ دُر
هین مکن تیره که هست او صاف حر
جانِ مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد پردۀ سما
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی/ دفتر چهارم
@tajeddin_mohammadbagher
تیره کردی آب را افزون مکن
زان که مردم هست هم چون آب جو
چون شود تیره نبینی قعرِ او
قعرِ جو پُر گوهر است و پُر زِ دُر
هین مکن تیره که هست او صاف حر
جانِ مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد پردۀ سما
مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی/ دفتر چهارم
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☸️تیشه به ریشۀ علوم انسانی زدن از این آشکار تر؟
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این تیشه هایی که می بینید به تابلوی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی زده می شود در حقیقت تیشه ای است که به جسم و روان دانشمندان علوم انسانی هم نواخته می شود! اندیشمندانی که با کم ترین خدمات و امکانات کوشش کرده و می کنند شمع علوم انسانی را روشن نگاه دارند! اندیشمندانی که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند! این جا مگر چگونه جایی بود که این گونه خرابش می کنید و دل های اعضای خانوادۀ علوم انسانی را به درد می آورید؟ اگرچه خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در دل و جان تک تک افراد خانوادۀ آن قرار دارد اما سخن از بی مهری ها و نامرادی هایی است که در حق این علوم و اصحابش می رود! با این همه گیرم که این خانه را خرابش کردید اما چه می کنید با هزاران هزار خانه های علوم انسانی ای که که در دل و جان فرزندان همین آب و خاک ساخته شد؟ بدانید که اصحاب علوم انسانی چونان گذشته و بلکه با اراده ای قوی تر علوم انسانی را همچنان زنده نگاه می دارند.
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅این تیشه هایی که می بینید به تابلوی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی زده می شود در حقیقت تیشه ای است که به جسم و روان دانشمندان علوم انسانی هم نواخته می شود! اندیشمندانی که با کم ترین خدمات و امکانات کوشش کرده و می کنند شمع علوم انسانی را روشن نگاه دارند! اندیشمندانی که با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند! این جا مگر چگونه جایی بود که این گونه خرابش می کنید و دل های اعضای خانوادۀ علوم انسانی را به درد می آورید؟ اگرچه خانۀ اندیشمندان علوم انسانی در دل و جان تک تک افراد خانوادۀ آن قرار دارد اما سخن از بی مهری ها و نامرادی هایی است که در حق این علوم و اصحابش می رود! با این همه گیرم که این خانه را خرابش کردید اما چه می کنید با هزاران هزار خانه های علوم انسانی ای که که در دل و جان فرزندان همین آب و خاک ساخته شد؟ بدانید که اصحاب علوم انسانی چونان گذشته و بلکه با اراده ای قوی تر علوم انسانی را همچنان زنده نگاه می دارند.
@tajeddin_mohammadbagher
👍22
☸️دلواپسی برای انسان ها والاترین امر اخلاقی است
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها ببارند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهند شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق.
✅فراموش نکنیم که اگر انسان ها مورد بی توجهی از هر جهت قرار بگیرند و نیازهای واقعی شان برآورده نشود و در پیچ و تاب زندگی دچار تیره روزی و فلاکت شوند آن گاه دیگر نباید انتظار داشت که این انسان ها تمام میراث های پیش گفته را حفظ کنند و دست به تخریب خود و دیگران و محیط اجتماعی و محیط زیست نزنند! روشن است که اگر دلواپس انسان ها نباشیم و آنان را در میانۀ دشواری ها و گرفتاری ها رهایشان کنیم آن گاه آنان نیز ممکن است دست به شورش بزنند و بسیاری اموری که به نظر ارزشمند می رسند را تخریب کنند. به زبان ساده تر از چنین انسان هایی هرگز نمی توان انتظار داشت که نرمال و سر به راه باشند. نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگون شهروندان به ویژه شهروندان فقیر و محروم اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!
#انسان
#درد_و_رنج
#کاهش_درد_و_رنج
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅انسان و نحوۀ زیستن او در این جهان آن هم زیستن ارزشمند، خوش و خوب بنیادی ترین امری است که اگر حاصل شود دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست. شوربختانه این که در طول تاریخ به نسبت طولانی زیستِ آدمی در این جهان این امر مهم چندان محقق نشد و بسیاری از انسان ها به دلایل گوناگون نتوانستند به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. به نظر می رسد اساسی ترین مسأله و معضلۀ مرتبط با زیست آدمی در این دنیا همین مسأله باشد. لذا تمام کوشش های فلسفی و علمی باید در این جهت سوق داده شوند تا بلکه انسان به زیست مطلوبی که بیان شد به نحو مناسبی دست یابد. دیده می شود که کسانی به دلیل فقدان درک درست و دقیق وضعیت انسان در این جهان آدرس های نادرستی را پیش پای انسان ها می گذارند که نه تنها سودمند نیست بلکه زیان آور است. بارها و بارها در طول تاریخ چنین حادثۀ شوم و دردناکی برای انسان ها روی داده است و آنان را به ورطۀ زیستی بی کیفیت و بی ارزش و ناخوش و ناخوب درافکنده است!
✳️این گونه به نظر می رسد که فقط باید دلواپس انسان ها بود آن هم برای این هدف بنیادین و مهم که به زندگی ارزشمند، خوش و خوب دست یابند. از این جهت می توان گفت که دلواپسی برای سایر امور این جهانی اگر منتج به زندگی مطلوب و با کیفیت برای انسان ها نشود دلواپسی کاذب و فریبنده است! دلواپسی برای فرهنگ و تمدن و محیط زیست و دین و آیین و قوم و فرقه و زبان همگی از آن رو مفید و مطلوب است که در نهایت سبب دست یابی انسان ها به زندگی ارزشمند، خوش و خوب شود. چرا که اگر غیر از این باشد دلواپسی های مورد اشاره دیگر چندان با ارزش و مطلوب به نظر نمی رسند! اگر دریاها باید بخروشند، چشمه ها و رودخانه بجوشند، پرندگان آواز بخوانند و سرمستی کنند، ابرها ببارند، باغ و بستان ها سرسبز و خرّم باشند، کوه ها استوار بمانند، جنگل و دشت و بیابان حفظ شوند، آداب و رسوم و زبان و فرهنگ مورد احترام قرار گیرند، دین و آیین ستایش شوند، قوم و ملّت تمجید و تقدیر شوند، فلسفه و علوم مختلف ارزشمند باشند، دانایی و اندیشیدن و تفکر تقدیر شوند و خلاصه تمامی امور این جهانی مورد توجه باشند همه و همه برای آن است که در خدمت انسان باشند تا وی را به زیست انسانی و اخلاقی نزدیک تر کنند.
❇️این ها که گفته شد هرگز به معنای خودستایی انسان نیست بلکه فقط در جهت دور ماندن هر چه بیش تر انسان از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی و صد البته دور ماندن انسان از غرور و کبر و تجاوزگری و بی اخلاقی و هرگونه عمل و رفتار غیر عقلانی، غیر انسانی و غیر اخلاقی نیز است! دلواپسی برای انسان ها یعنی مراقبت و محافظت از آن ها در جهت دست یابی به زیستی عقلانی، انسانی و اخلاقی است و اگر چنین شود سهل است که از هرگونه رفتارهای نادرست که جسم و جان آدمی را تباه می سازد نیز دور خواهند شد. البته که هرگز نباید در پیِ آن باشیم که انسان کامل و فاضل و سپس پی افکندن مدینۀ فاضله باشیم که هرگز شدنی نبوده و تجربیات تاریخی انسان ها نشان می دهد که مدینۀ فاضله ساختن امری غیر ممکن بوده و آب در هاون کوفتن است! دلواپس انسان بودن یعنی رهانیدن او از درد و رنج های گوناگون جسمی و روانی در حدِّ ممکن و کوشش برای دست یابی وی به یک زندگی ارزشمند، خوش و خوب که آن هم البته امری نسبی است و نه مطلق.
✅فراموش نکنیم که اگر انسان ها مورد بی توجهی از هر جهت قرار بگیرند و نیازهای واقعی شان برآورده نشود و در پیچ و تاب زندگی دچار تیره روزی و فلاکت شوند آن گاه دیگر نباید انتظار داشت که این انسان ها تمام میراث های پیش گفته را حفظ کنند و دست به تخریب خود و دیگران و محیط اجتماعی و محیط زیست نزنند! روشن است که اگر دلواپس انسان ها نباشیم و آنان را در میانۀ دشواری ها و گرفتاری ها رهایشان کنیم آن گاه آنان نیز ممکن است دست به شورش بزنند و بسیاری اموری که به نظر ارزشمند می رسند را تخریب کنند. به زبان ساده تر از چنین انسان هایی هرگز نمی توان انتظار داشت که نرمال و سر به راه باشند. نتیجه و پایان سخن این که هر فرد یا سازمان و نهادی که دلواپس انسان های جامعه باشد و در جهت کاهش درد و رنج های گوناگون شهروندان به ویژه شهروندان فقیر و محروم اقدام می کنند امری است مبارک و ارزشمند و اگر غیر از این باشد نتیجه ای به جز فنا دادن سرمایه های انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی جامعه نیست!
#انسان
#درد_و_رنج
#کاهش_درد_و_رنج
#اخلاق
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
🔵نوستالژی
زمانی نه چندان دور این اتوبوس های دو طبقه در خیابان های تهران مسافران را جابجا می کردند. چند نسل با این اتوبوس ها خاطراتی دارند!
@tajeddin_mohammadbagher
زمانی نه چندان دور این اتوبوس های دو طبقه در خیابان های تهران مسافران را جابجا می کردند. چند نسل با این اتوبوس ها خاطراتی دارند!
@tajeddin_mohammadbagher
👍15
☸️جامعه شناسیِ آبِ ایران
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنگامی که کتاب ارزشمند "جامعه شناسی" اثر جامعه شناس سرشناس جهان آنتونی گیدنز را می خوانیم موضوع اجتماعی بودن را با مثالی از قهوه و قهوه خوری ارائه می کند که در آغاز ممکن است برای خیلی ها بی معنا باشد. اما وقتی خواندن کتاب را ادامه می دهیم در می یابیم که قهوه به خودیِ خود تا کجا ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد که در نگاه ساده و ظاهری دیده نمی شود. علاقمندان را دعوت می کنم کتاب مورد اشاره را با دقت مطالعه کنند تا درس های مهمی از علم جامعه شناسی بیاموزند.با این مقدمۀ کوتاه برویم سراغ موضوع آب که همانند قهوه و بسی مهم تر از آن موضوعی جامعه شناختی به شمار می آورد، اگرچه در اصل گمان بر این است که متخصصان حوزۀ آب باید به آن بپردازند. آب، این کالای گران بها و اکنون باید گفت کمیاب دست کم برای برخی کشورهای جهان از آن رو موضوعی جامعه شناختی به شمار می رود که دارای ابعاد و پیامدهای اجتماعی فراوانی است. برای مثال کمبود و یا نبود آب می تواند تمام نظم و سامان یک جامعه را از هر لحاظ مورد تهدید جدی قرار د هد و تمام مناسبات اجتماعی را دگرگون کند تا جایی که کار به شورش های اجتماعی کشیده شود و این اصلا شوخی بردار نیست! هنگامی که مسئولین امر به درستی یا نادرستی می گویند تهران آب ندارد و ضرورت دارد که تخلیه شود این یعنی دقیقاً ابعاد جامعه شناختی مسأله!
✳️همه می دانیم که ایران کشوری است که به لحاظ اقلیمی در کمربند خشک جهان قرار دارد اما می ماند این نکته که در گذشته های دور و نزدیک سرزمین ایران کم و بیش تحمل نیازهای محدود جمعیت کم و اندک خودش را داشت اما اکنون با حدود 90 میلیون نفر جمعیت و آن هم جمعیتی با حجم فراوانی از نیازهای جدیدی که به وجود آمده است دیگر مدیریت چنین وضعی به سادگی نخواهد بود. متخصصان حوزۀ آب هم بارها گفته اند که دست کم 90 درصد آب موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود و مصارف بخش خانگی فقط 8 درصد است. لذا می ماند این موضوع مهم که چرا این همه تأکید مدیران حوزۀ آب و انرژی بر روی مصرف بهینۀ آب توسط شهروندان است؟ هنگامی که متخصصان حوزۀ آب و کشاورزی می گویند 55 درصد باغات کشور (معادل 2 میلیون هکتار) حدود 20 میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنند اما اصلا خروجی مناسبی هم ندارند چرا مدیران حوزۀ آب و کشاورزی فکری اساسی برای این وضع بغرنج نمی کنند؟ مطابق آخرین آمارها در حال حاضر کشور ایران حدود 100 میلیارد متر مکعب آب دارد که فقط 20 میلیارد متر مکعب برای باغات کم بازده و کم بهره مصرف می شود. چنین وضعی یعنی نوعی فقدان مدیریت منابع آب ایران. این درست است که با کم بارشی و خشکسالی در کشور مواجه شده ایم که بسیار هم نگران کننده است اما تمام سخن در این است که در حال حاضر همان مقدار آبی هم که در اختیار داریم به درستی مدیریت و مصرف نمی شود و اگر فرض بر این باشد که بارش ها به حد نرمال هم برسند با چنین سوء مدیریتی باز هم در بر همان پاشنه خواهد چرخید! و هم چنان بی آبی یا کم آبی مشکلی اساسی خواهد بود!
❇️ادعا شد که آب موضوعی جامعه شناختی است. و اما برخی دلایل برای این ادعا به شرح زیر است: 1. مصرف آب در بخش های مختلف کشاورزی و صنعتی و خانگی همگی در نهایت برای رفاه اجتماعی انسان ها است و هرگونه سوء مدیریت در بخش های مورد اشاره در نهایت آسیب های جدی به رفاه شهروندان خواهد بود. 2. فقدان یا کمبود آب انواع مسائل و مشکلات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که از شورش های اجتماعی گرفته تا بی اعتمادی اجتماعی، مهاجرت های ناموزون و گسترده به پایتخت و کلان شهرها، گسترش آسیب های اجتماعی، افزایش حاشیه نشینی، افزایش آلودگی های ناشی از کمبود آب، افزایش آلودگی هوا و ده ها مشکل دیگر. 3.کمبود آب شرب سالم سبب می شود که انواع بیماری های جسمی و روانی نیز گسترش یابد که بعدها مشکلاتی جدی برای بخش بهداشت و درمان کشور هم به وجود خواهد آورد. 4.کمبود یا نبود آب برای مصرف در حوزه های مختلف سامان و نظم اجتماعی را نیز دچار اختلال جدی خواهد نمود که همین وضع پیامدهای ناگوار دیگری به دنبال خواهد داشت.
#آب
#جامعه_شناسی_اب
#ایران
#کمبود_اب
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنگامی که کتاب ارزشمند "جامعه شناسی" اثر جامعه شناس سرشناس جهان آنتونی گیدنز را می خوانیم موضوع اجتماعی بودن را با مثالی از قهوه و قهوه خوری ارائه می کند که در آغاز ممکن است برای خیلی ها بی معنا باشد. اما وقتی خواندن کتاب را ادامه می دهیم در می یابیم که قهوه به خودیِ خود تا کجا ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد که در نگاه ساده و ظاهری دیده نمی شود. علاقمندان را دعوت می کنم کتاب مورد اشاره را با دقت مطالعه کنند تا درس های مهمی از علم جامعه شناسی بیاموزند.با این مقدمۀ کوتاه برویم سراغ موضوع آب که همانند قهوه و بسی مهم تر از آن موضوعی جامعه شناختی به شمار می آورد، اگرچه در اصل گمان بر این است که متخصصان حوزۀ آب باید به آن بپردازند. آب، این کالای گران بها و اکنون باید گفت کمیاب دست کم برای برخی کشورهای جهان از آن رو موضوعی جامعه شناختی به شمار می رود که دارای ابعاد و پیامدهای اجتماعی فراوانی است. برای مثال کمبود و یا نبود آب می تواند تمام نظم و سامان یک جامعه را از هر لحاظ مورد تهدید جدی قرار د هد و تمام مناسبات اجتماعی را دگرگون کند تا جایی که کار به شورش های اجتماعی کشیده شود و این اصلا شوخی بردار نیست! هنگامی که مسئولین امر به درستی یا نادرستی می گویند تهران آب ندارد و ضرورت دارد که تخلیه شود این یعنی دقیقاً ابعاد جامعه شناختی مسأله!
✳️همه می دانیم که ایران کشوری است که به لحاظ اقلیمی در کمربند خشک جهان قرار دارد اما می ماند این نکته که در گذشته های دور و نزدیک سرزمین ایران کم و بیش تحمل نیازهای محدود جمعیت کم و اندک خودش را داشت اما اکنون با حدود 90 میلیون نفر جمعیت و آن هم جمعیتی با حجم فراوانی از نیازهای جدیدی که به وجود آمده است دیگر مدیریت چنین وضعی به سادگی نخواهد بود. متخصصان حوزۀ آب هم بارها گفته اند که دست کم 90 درصد آب موجود در کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود و مصارف بخش خانگی فقط 8 درصد است. لذا می ماند این موضوع مهم که چرا این همه تأکید مدیران حوزۀ آب و انرژی بر روی مصرف بهینۀ آب توسط شهروندان است؟ هنگامی که متخصصان حوزۀ آب و کشاورزی می گویند 55 درصد باغات کشور (معادل 2 میلیون هکتار) حدود 20 میلیارد متر مکعب آب مصرف می کنند اما اصلا خروجی مناسبی هم ندارند چرا مدیران حوزۀ آب و کشاورزی فکری اساسی برای این وضع بغرنج نمی کنند؟ مطابق آخرین آمارها در حال حاضر کشور ایران حدود 100 میلیارد متر مکعب آب دارد که فقط 20 میلیارد متر مکعب برای باغات کم بازده و کم بهره مصرف می شود. چنین وضعی یعنی نوعی فقدان مدیریت منابع آب ایران. این درست است که با کم بارشی و خشکسالی در کشور مواجه شده ایم که بسیار هم نگران کننده است اما تمام سخن در این است که در حال حاضر همان مقدار آبی هم که در اختیار داریم به درستی مدیریت و مصرف نمی شود و اگر فرض بر این باشد که بارش ها به حد نرمال هم برسند با چنین سوء مدیریتی باز هم در بر همان پاشنه خواهد چرخید! و هم چنان بی آبی یا کم آبی مشکلی اساسی خواهد بود!
❇️ادعا شد که آب موضوعی جامعه شناختی است. و اما برخی دلایل برای این ادعا به شرح زیر است: 1. مصرف آب در بخش های مختلف کشاورزی و صنعتی و خانگی همگی در نهایت برای رفاه اجتماعی انسان ها است و هرگونه سوء مدیریت در بخش های مورد اشاره در نهایت آسیب های جدی به رفاه شهروندان خواهد بود. 2. فقدان یا کمبود آب انواع مسائل و مشکلات اجتماعی را به دنبال خواهد داشت که از شورش های اجتماعی گرفته تا بی اعتمادی اجتماعی، مهاجرت های ناموزون و گسترده به پایتخت و کلان شهرها، گسترش آسیب های اجتماعی، افزایش حاشیه نشینی، افزایش آلودگی های ناشی از کمبود آب، افزایش آلودگی هوا و ده ها مشکل دیگر. 3.کمبود آب شرب سالم سبب می شود که انواع بیماری های جسمی و روانی نیز گسترش یابد که بعدها مشکلاتی جدی برای بخش بهداشت و درمان کشور هم به وجود خواهد آورد. 4.کمبود یا نبود آب برای مصرف در حوزه های مختلف سامان و نظم اجتماعی را نیز دچار اختلال جدی خواهد نمود که همین وضع پیامدهای ناگوار دیگری به دنبال خواهد داشت.
#آب
#جامعه_شناسی_اب
#ایران
#کمبود_اب
@tajeddin_mohammadbagher
👍14
🔵«توسعه را آن گونه که در اینجا استدلال شده است، می توان همچون فرایند گسترش آزادی واقعی دید که مردم از آن سود می جویند. تأکید بر آزادی های انسانی با دیدگاه های محدودی از توسعه که توسعه را برابر با رشد تولید ناخالص ملی یا افزایش درآمد افراد یا صنعتی کردن یا پیشرفت فناورانه(تکنولوژیک) یا نوسازی اجتماعی می دانند، تباین دارد. البته رشد تولید ناخالص ملی یا رشد درآمدهای فردی ابزارهای مهمی برای توسعه آزادی های فردی است. اما آزادی به عوامل دیگری از جمله تمهیدات امور اقتصادی و اجتماعی(برای مثال امکانات آموزش و بهداشت همگانی) یا حقوق سیاسی و مدنی(مانند آزادی مشارکت در بحث آزاد به طور عام و نقد موشکافانه) نیز بستگی دارد.......توسعه آن هنگام محقق می شود که عوامل اساسی ضد آزادی از بین برود: عواملی چون: فقر و ستم، فرصت های کم اقتصادی، محرومیت نظام مند اجتماعی، بی توجهی به تأمین امکانات عمومی و عدم تسامح و یا دخالت بیش از حد دولت های سرکوب گر.»
❇️سِن، آمارتیا(1381). توسعه به مثابه آزادی، ترجمه: وحید محمودی، تهران: انتشارات دستان، صفحات 17 و 18
@tajeddin_mohammadbagher
❇️سِن، آمارتیا(1381). توسعه به مثابه آزادی، ترجمه: وحید محمودی، تهران: انتشارات دستان، صفحات 17 و 18
@tajeddin_mohammadbagher
👍5
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️جلسهی رونمایی کتاب پرسشهای ایمان، اثر پیتر برگر - ترجمه دکتر محمدباقر تاجالدین و دکتر یاسین حسینی
با حضور استاد مصطفی ملکیان و حسن محدثیی گیلوایی
بازنشر: ۲۰ آبان ۱۴۰۴
👇👇👇
https://www.youtube.com/watch?v=sL1fCA24Mjo&t=56s
#پیتر_برگر
#مصطفی_ملکیان
#محمدباقر_تاجالدین
#سید_یاسین_حسینی
@NewHasanMohaddesi
با حضور استاد مصطفی ملکیان و حسن محدثیی گیلوایی
بازنشر: ۲۰ آبان ۱۴۰۴
👇👇👇
https://www.youtube.com/watch?v=sL1fCA24Mjo&t=56s
#پیتر_برگر
#مصطفی_ملکیان
#محمدباقر_تاجالدین
#سید_یاسین_حسینی
@NewHasanMohaddesi
YouTube
جلسهی رونمایی کتاب پرسشهای ایمان، اثر پیتر برگر - ترجمه دکتر محمدباقر تاجالدین و دکتر یاسین حسینی
به همت آقای دکتر محمدباقر تاج الدین و دکتر یاسین حسینی
برگزار شده در شهرکتاب فرهنگان پاسداران
و با همکاری موسسات فرهنگی و هنری: زیر سقف آسمان، فرزانه، نیک اندیشان زمان.
زمانبندی ویدیو:
00:00 - مقدمه
2:41 - سخنرانی دکتر محمدباقر تاج الدین
15:51 - معرفی…
برگزار شده در شهرکتاب فرهنگان پاسداران
و با همکاری موسسات فرهنگی و هنری: زیر سقف آسمان، فرزانه، نیک اندیشان زمان.
زمانبندی ویدیو:
00:00 - مقدمه
2:41 - سخنرانی دکتر محمدباقر تاج الدین
15:51 - معرفی…
👍9
🔵گلستان سعدی-باب چهارم در فواید خاموشی
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند.
صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره[درآمد] چند است؟ گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:
گر تو قرآن بر این نمط[روش] خوانی ببری رونق مسلمانی
@tajeddin_mohammadbagher
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند.
صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره[درآمد] چند است؟ گفت: هیچ.
گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟
گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:
گر تو قرآن بر این نمط[روش] خوانی ببری رونق مسلمانی
@tajeddin_mohammadbagher
👍11
☸️بسته شدن پنجرۀ عقلانیت و دانایی؛ باز شدن درهای فلاکت و تیره روزی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅تجارب فردی، اجتماعی و تاریخی بسیاری از افراد، ملت ها و جوامع به خوبی هر چه تمام تر نشان می دهد که هر چقدر پنجرۀ عقلانیت و دانایی به روی آن ها باز باشد درهای پیشرفت و خوشبختی نیز به رویِ شان گشوده است و بالعکس هر چقدر این پنجره بسته بماند درهای فلاکت و تیره بختی نیز به روی شان فروبسته است. تو گویی که برخورداری از عقلانیت و دانایی چونان اصلی خدشه ناپذیر برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود تا از این طریق درهای پیشرفت و خوشبختی را به روی خود گشوده ببیند. این اصل بنیادین هم در سطح خُرد(فردی) و هم در سطح کلان(جمعی) صادق بوده و آثار و نتایج ارزشمند خود را بر جای می گذارد.
✳️در جهان مدرن که پیچیدگی های بسیاری در زندگی و زیست انسان ها در جوامع روی داده است بهره مندی از عقلانیت و دانایی به ویژه بهره مندی از دانش های این روزگار بیش از گذشته ضرورت یافته است تا از این طریق بتوان بر انبوهی از مسائل و مشکلات کنونی فائق آمد و به یک زندگی بهنجار و برخوردار از کیفیت و مطلوبیت دست یافت. آشکار است که هر چقدر میزان بهره مندی و برخورداری مطلوب از عقلانیت و دانایی در تمام ابعاد آن افزایش یابد از سویی سطح کیفیت و مطلوبیت زندگی نیز خودبخود افزایش یافته و از سوی دیگر از درد و رنج انسان ها نیز کاسته خواهد شد. عقلانیت و دانایی چونان اکسیری عمل می کند که نه تنها بنیان بسیاری از مشکلات و مسائل را سست و در مواردی ریشه کن می کند، بلکه زمینه و شرایط را برای بروز و ظهور دست یابی به رفاه، برابری، آزادی، آرامش، آسایش، مداراجویی، صلح، همزیستی مسالمت آمیز، اخلاقی بودن و انسانی زیستن را فراهم می سازد.
❇️بهره مندی از عقلانیت و دانایی است که به آدمی می فهماند که دست یابی به زیست بهنجار و سامان مند در جهان بسیار پیچیده و توبرتوی مدرن بدون در اختیار داشتن سازکارها و ساختارهای مطابق با جهان پر پیچ و تاب کنونی امکان پذیر نبوده و تنها با برخی آرمان خواهی ها، شعارزدگی ها، توصیه ها و نصیحت ها و یا با به کارگیری روش های سنتی و گذشته نگرانه برآمدنی و شدنی نخواهد بود. برای مثال عقلانیت و دانایی حکم می کند که در جهان مدرن به منظور برخورداری تمامی شهروندان از حقوق شهروندی شان جامعۀ مدنی را تأسیس و در جهت تقویت و گسترش آن در جامعه کوشش های فراوان به خرج داد، چرا که بدون وجود جامعۀ مدنی بهره مندی از حقوق شهروندی تقریباً غیر ممکن خواهد بود. چنان که بررسی وضعیت شهروندانِ جوامعِ برخوردار از جامعۀ مدنی به خوبی نشان می دهد که به میزان قابل قبول و به نحو مطلوب و مناسبی به حقوق شهروندی شان دست یافته اند و بالعکس در جوامع نابرخوردار از جامعۀ مدنی، شهروندان در چه وضعیت دردناک و نگران کننده ای به سر می برند.
✅برخورداری از عقلانیت و دانایی سبب می شود تا هم سیاست ها و برنامه های عقلانی و دانش محور تنظیم و به کار گرفته شود و هم از نخبگان، اندیشمندان، متخصصان و دانشمندان به نحو مناسب و مطلوب در تمامی جایگاه ها استفاده شود تا سر رشتۀ امور به دست دانایان و خردورزان بیفتد و از این طریق نتایج و پیامدهای مطلوب و مفید به دست آید. روشن است که اگر غیر از این باشد یعنی پنجرۀ عقلانیت و دانایی بسته بماند نه تنها سیاست ها و برنامه هایی مفید و مطلوب تهیه و تنظیم نمی شود، بلکه بدتر این که عدّه ای غیرمتخصص، غیرکارشناس، بی تجربه، ناآگاه و فاقد دانش و عقلانیت بر مصادر امور می نشینند و پیامد چنین وضعی افزایش مسائل و مشکلات در جامعه و افزایش درد و رنج شهروندان خواهد بود. برای نمونه بررسی وضعیت کشورهایی که پس از کشورهای پیشرفتۀ غربی در مسیر توسعه قرار گرفته اند مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی، ویتنام و سایر کشورهای مشابه همگی نشان از این موضوع مهم دارد که تنها با استفادۀ بهینه و مطلوب از عقلانیت و دانش های روز از یک سو و به کارگیری تمام عیار سرمایه های انسانی و اجتماعی توانستند به پیشرفت های خیره کننده دست یابند. در مقابل، نگاهی به کشورهای توسعه نیافته به خوبی هر چه تمام تر نشان از فقدان عقلانیت و دانایی روزآمد و کارآمد دارد که نتیجه اَش به جز تیره بختی و قلاکت چیزی نبوده است.
#عقلانیت
#دانش
#دانایی
#توسعه_یافتگی
#توسعه_نیافتگی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅تجارب فردی، اجتماعی و تاریخی بسیاری از افراد، ملت ها و جوامع به خوبی هر چه تمام تر نشان می دهد که هر چقدر پنجرۀ عقلانیت و دانایی به روی آن ها باز باشد درهای پیشرفت و خوشبختی نیز به رویِ شان گشوده است و بالعکس هر چقدر این پنجره بسته بماند درهای فلاکت و تیره بختی نیز به روی شان فروبسته است. تو گویی که برخورداری از عقلانیت و دانایی چونان اصلی خدشه ناپذیر برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود تا از این طریق درهای پیشرفت و خوشبختی را به روی خود گشوده ببیند. این اصل بنیادین هم در سطح خُرد(فردی) و هم در سطح کلان(جمعی) صادق بوده و آثار و نتایج ارزشمند خود را بر جای می گذارد.
✳️در جهان مدرن که پیچیدگی های بسیاری در زندگی و زیست انسان ها در جوامع روی داده است بهره مندی از عقلانیت و دانایی به ویژه بهره مندی از دانش های این روزگار بیش از گذشته ضرورت یافته است تا از این طریق بتوان بر انبوهی از مسائل و مشکلات کنونی فائق آمد و به یک زندگی بهنجار و برخوردار از کیفیت و مطلوبیت دست یافت. آشکار است که هر چقدر میزان بهره مندی و برخورداری مطلوب از عقلانیت و دانایی در تمام ابعاد آن افزایش یابد از سویی سطح کیفیت و مطلوبیت زندگی نیز خودبخود افزایش یافته و از سوی دیگر از درد و رنج انسان ها نیز کاسته خواهد شد. عقلانیت و دانایی چونان اکسیری عمل می کند که نه تنها بنیان بسیاری از مشکلات و مسائل را سست و در مواردی ریشه کن می کند، بلکه زمینه و شرایط را برای بروز و ظهور دست یابی به رفاه، برابری، آزادی، آرامش، آسایش، مداراجویی، صلح، همزیستی مسالمت آمیز، اخلاقی بودن و انسانی زیستن را فراهم می سازد.
❇️بهره مندی از عقلانیت و دانایی است که به آدمی می فهماند که دست یابی به زیست بهنجار و سامان مند در جهان بسیار پیچیده و توبرتوی مدرن بدون در اختیار داشتن سازکارها و ساختارهای مطابق با جهان پر پیچ و تاب کنونی امکان پذیر نبوده و تنها با برخی آرمان خواهی ها، شعارزدگی ها، توصیه ها و نصیحت ها و یا با به کارگیری روش های سنتی و گذشته نگرانه برآمدنی و شدنی نخواهد بود. برای مثال عقلانیت و دانایی حکم می کند که در جهان مدرن به منظور برخورداری تمامی شهروندان از حقوق شهروندی شان جامعۀ مدنی را تأسیس و در جهت تقویت و گسترش آن در جامعه کوشش های فراوان به خرج داد، چرا که بدون وجود جامعۀ مدنی بهره مندی از حقوق شهروندی تقریباً غیر ممکن خواهد بود. چنان که بررسی وضعیت شهروندانِ جوامعِ برخوردار از جامعۀ مدنی به خوبی نشان می دهد که به میزان قابل قبول و به نحو مطلوب و مناسبی به حقوق شهروندی شان دست یافته اند و بالعکس در جوامع نابرخوردار از جامعۀ مدنی، شهروندان در چه وضعیت دردناک و نگران کننده ای به سر می برند.
✅برخورداری از عقلانیت و دانایی سبب می شود تا هم سیاست ها و برنامه های عقلانی و دانش محور تنظیم و به کار گرفته شود و هم از نخبگان، اندیشمندان، متخصصان و دانشمندان به نحو مناسب و مطلوب در تمامی جایگاه ها استفاده شود تا سر رشتۀ امور به دست دانایان و خردورزان بیفتد و از این طریق نتایج و پیامدهای مطلوب و مفید به دست آید. روشن است که اگر غیر از این باشد یعنی پنجرۀ عقلانیت و دانایی بسته بماند نه تنها سیاست ها و برنامه هایی مفید و مطلوب تهیه و تنظیم نمی شود، بلکه بدتر این که عدّه ای غیرمتخصص، غیرکارشناس، بی تجربه، ناآگاه و فاقد دانش و عقلانیت بر مصادر امور می نشینند و پیامد چنین وضعی افزایش مسائل و مشکلات در جامعه و افزایش درد و رنج شهروندان خواهد بود. برای نمونه بررسی وضعیت کشورهایی که پس از کشورهای پیشرفتۀ غربی در مسیر توسعه قرار گرفته اند مانند ژاپن، کرۀ جنوبی، هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی، ویتنام و سایر کشورهای مشابه همگی نشان از این موضوع مهم دارد که تنها با استفادۀ بهینه و مطلوب از عقلانیت و دانش های روز از یک سو و به کارگیری تمام عیار سرمایه های انسانی و اجتماعی توانستند به پیشرفت های خیره کننده دست یابند. در مقابل، نگاهی به کشورهای توسعه نیافته به خوبی هر چه تمام تر نشان از فقدان عقلانیت و دانایی روزآمد و کارآمد دارد که نتیجه اَش به جز تیره بختی و قلاکت چیزی نبوده است.
#عقلانیت
#دانش
#دانایی
#توسعه_یافتگی
#توسعه_نیافتگی
@tajeddin_mohammadbagher
👍13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵سوختن دردناک جنگل های هیرکانی در استان مازندران(چالوس). سه هفته است که این جنگل ها در آتش می سوزند و سرمایه های ارزشمند ملی کشور به خاکستر تبدیل می شوند. هزاران دریغ و درد! در این ویدئو گریه های دردناک جنگل بانان منطقه را می بینیم و می شنویم! صدای هیرکانی باشید
#جنگل_های_هیرکانی
#مازندران
#چالوس
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
#جنگل_های_هیرکانی
#مازندران
#چالوس
#ایران
@tajeddin_mohammadbagher
👍19
☸️آلودگی هوا و ضرورت مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آلودگی هوای بسیاری از کلان شهرها و حتی شهرهای بزرگ به مرز خطرناکی رسیده است به گونه ای که وزارت بهداشت نیز آن را برای تمام شهروندان خطرناک تشخیص داده است. شاخص آلودگی هوای تهران، تبریز، اصفهان، اراک و برخی شهرهای دیگر در وضعیت قرمز و حتی بنفش قرار دارد که نشان از زیان بار بودن چنین وضعیتی برای همگان است. در این میان به نظر می رسد یکی از راه حل های فوری و شاید هم موقتی مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها باشد که به رغم تأکید وزارت بهداشت و کارشناسان محیط زیست تاکنون محقق نشده است. برخی دلایل مهم برای تأکید بر آموزش مجازی در وضعیت تشدید آلودگی هوا را به شرح زیر می توان بیان کرد:
1.کاهش رفت و آمد خودروها و موتورسیکلت هایی که دانش آموزان و دانشجویان را به مراکز آموزشی می رسانند و در نتیجه کاهش ترافیک و آلودگی هوا. این موضوع به ویژه در تهران و سایر کلان شهرها کاملا ملموس به نظر می رسد چرا که هرگاه مدارس و دانشگاه ها غیر حضوری می شوند کسر قابل توجهی از ترافیک کاهش می یابد و همین می تواند تا حدودی از میزان و حجم آلودگی هوا بکاهد. این موضوع به ویژه و با توجه به غیراستاندارد بودن خودروها، موتورسیکلت ها و سوخت این وسائط نقلیه جای تأمل فراوان دارد.
2.خروج برخی خانواده ها از تهران و برخی کلان شهرهای آلوده و رفتن به مناطقی که آلودگی هوا ندارند که این خود به حفظ سلامتی دانش آموزان، دانشجویان و خانواده های آن ها بسیار کمک می کند. اگرچه می دانیم که تمام خانواده ها چنین موقعیت و فرصتی برای خروج از تهران را ندارند اما به هر حال درصدی از خانواده ها که به هر دلیل امکان خروج از تهران را دارند می توانند این راه حل را در پیش بگیرند.
3.تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه های دولتی و حتی غیردولتی کلان شهر تهران از شهرستان های مختلف کشور برای تحصیل به تهران می آیند و در نتیجه با برقراری آموزش مجازی می توانند به شهرستان های خود بروند و ضرورتی برای ماندن در هوای آلودۀ تهران نباشد که باز هم به سلامتی شان کمک می کند.
4.خاموش شدن وسایل حرارتی مدارس ، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی نیز سهم مهمی در کاهش آلودگی هوا خواهند داشت که با مجازی شدن آموزش این امر اساسی محقق خواهد شد. ضمن این که با توجه به کمبود گاز و آب و برق این راه حل می تواند کمکی برای برون رفت از مشکل مورد اشاره هم باشد.
5.در این زمینه ضرورت دارد یادآور شود که برای کاهش معایب احتمالی آموزش مجازی که برخی بر آن ها تأکید دارند در مثلا دو ماه آغاز سال تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان به صورت حضوری بر سر کلاس های درس شان بروند و مباحث مهم تر ارائه شوند و ادامۀ تحصیل به صورت مجازی باشد. این موضوع حتی با زودتر آغاز شدن سال تحصیلی در شهریور ماه هم می تواند مطرح باشد. یعنی سه ماه شهریور،، مهر و آبان آموزش حضوری باشد و بقیۀ ماه های سال تحصیلی که آلودگی هوا تشدید می شود تا اسفندماه غیر حضوری یا همان مجازی.
6.به خوبی می دانیم که آموزش مجازی مدارس و دانشگاه ها ممکن است راه حل بنیادین و اساسی نباشد اما دست کم راه حلی فوری و موقتی برای کاهش پیامدهای بسیار زیان بار آلودگی هوا برای سلامتی شهروندان خواهد بود. این راه حل مجازی حتی برای برخی سازمان ها و ادارات نیز قابلیت اجرا دارد با توجه به وجود پلتفرم ها و سامانه های اینترنتی گوناگون در مواردی هیچ ضرورتی بر حضور کارمندان در سازمان های مختلف نیست. به ویژه که برخی سازمان ها به جز هزینه تراشی برای کشور هیچ خاصیت دیگری هم ندارند!
#آلودگی_هوا
#اموزش_مجازی
#مدارس
#دانشگاهها
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅آلودگی هوای بسیاری از کلان شهرها و حتی شهرهای بزرگ به مرز خطرناکی رسیده است به گونه ای که وزارت بهداشت نیز آن را برای تمام شهروندان خطرناک تشخیص داده است. شاخص آلودگی هوای تهران، تبریز، اصفهان، اراک و برخی شهرهای دیگر در وضعیت قرمز و حتی بنفش قرار دارد که نشان از زیان بار بودن چنین وضعیتی برای همگان است. در این میان به نظر می رسد یکی از راه حل های فوری و شاید هم موقتی مجازی شدن آموزش مدارس و دانشگاه ها باشد که به رغم تأکید وزارت بهداشت و کارشناسان محیط زیست تاکنون محقق نشده است. برخی دلایل مهم برای تأکید بر آموزش مجازی در وضعیت تشدید آلودگی هوا را به شرح زیر می توان بیان کرد:
1.کاهش رفت و آمد خودروها و موتورسیکلت هایی که دانش آموزان و دانشجویان را به مراکز آموزشی می رسانند و در نتیجه کاهش ترافیک و آلودگی هوا. این موضوع به ویژه در تهران و سایر کلان شهرها کاملا ملموس به نظر می رسد چرا که هرگاه مدارس و دانشگاه ها غیر حضوری می شوند کسر قابل توجهی از ترافیک کاهش می یابد و همین می تواند تا حدودی از میزان و حجم آلودگی هوا بکاهد. این موضوع به ویژه و با توجه به غیراستاندارد بودن خودروها، موتورسیکلت ها و سوخت این وسائط نقلیه جای تأمل فراوان دارد.
2.خروج برخی خانواده ها از تهران و برخی کلان شهرهای آلوده و رفتن به مناطقی که آلودگی هوا ندارند که این خود به حفظ سلامتی دانش آموزان، دانشجویان و خانواده های آن ها بسیار کمک می کند. اگرچه می دانیم که تمام خانواده ها چنین موقعیت و فرصتی برای خروج از تهران را ندارند اما به هر حال درصدی از خانواده ها که به هر دلیل امکان خروج از تهران را دارند می توانند این راه حل را در پیش بگیرند.
3.تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه های دولتی و حتی غیردولتی کلان شهر تهران از شهرستان های مختلف کشور برای تحصیل به تهران می آیند و در نتیجه با برقراری آموزش مجازی می توانند به شهرستان های خود بروند و ضرورتی برای ماندن در هوای آلودۀ تهران نباشد که باز هم به سلامتی شان کمک می کند.
4.خاموش شدن وسایل حرارتی مدارس ، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی نیز سهم مهمی در کاهش آلودگی هوا خواهند داشت که با مجازی شدن آموزش این امر اساسی محقق خواهد شد. ضمن این که با توجه به کمبود گاز و آب و برق این راه حل می تواند کمکی برای برون رفت از مشکل مورد اشاره هم باشد.
5.در این زمینه ضرورت دارد یادآور شود که برای کاهش معایب احتمالی آموزش مجازی که برخی بر آن ها تأکید دارند در مثلا دو ماه آغاز سال تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان به صورت حضوری بر سر کلاس های درس شان بروند و مباحث مهم تر ارائه شوند و ادامۀ تحصیل به صورت مجازی باشد. این موضوع حتی با زودتر آغاز شدن سال تحصیلی در شهریور ماه هم می تواند مطرح باشد. یعنی سه ماه شهریور،، مهر و آبان آموزش حضوری باشد و بقیۀ ماه های سال تحصیلی که آلودگی هوا تشدید می شود تا اسفندماه غیر حضوری یا همان مجازی.
6.به خوبی می دانیم که آموزش مجازی مدارس و دانشگاه ها ممکن است راه حل بنیادین و اساسی نباشد اما دست کم راه حلی فوری و موقتی برای کاهش پیامدهای بسیار زیان بار آلودگی هوا برای سلامتی شهروندان خواهد بود. این راه حل مجازی حتی برای برخی سازمان ها و ادارات نیز قابلیت اجرا دارد با توجه به وجود پلتفرم ها و سامانه های اینترنتی گوناگون در مواردی هیچ ضرورتی بر حضور کارمندان در سازمان های مختلف نیست. به ویژه که برخی سازمان ها به جز هزینه تراشی برای کشور هیچ خاصیت دیگری هم ندارند!
#آلودگی_هوا
#اموزش_مجازی
#مدارس
#دانشگاهها
@tajeddin_mohammadbagher
👍21
🔵امروز که همه جا تعطیل بود هوای تهران به صورت وحشتناکی آلوده است و شاخص ها عدد 200 را نشان می دهند. 90 میلیون ایرانی از خردسالان تا کهن سالان همگی نگران سلامتی شان هستند و خواهان تعطیلی مدارس، دانشگاه ها و حتی ادارات تهران و شهرهای آلودۀ دیگر هستند تا از این طریق دست کم بخشی از سلامتی شان حفظ شود. اما کارگروه اضطرار آلودگی هوا فقط جلسه تشکیل می دهد و نگاه می کند! بسیار عجیب است!
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍20
⚫️درگذشت ناصر مسعودی خوانندۀ توانمند گیلان و ایران که مشهور به بلبل گیلان بود ضایعه ای بزرگ برای جامعۀ هنری و مردم عزیز ایران است. بارها آثار این هنرمند بزرگ را گوش کرده و لذت برده ام. روحش شاد باد
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍10
@sonati444telegram
نم نم باران_ناصر مسعودی
یکی از ترانه های استاد مسعودی را که بارها گوش کرده ام همین آلبوم نم نم باران است. با یاد استاد عزیز تقدیم به شما همراهان گرامی
@tajeddin_mohammadbagher
@tajeddin_mohammadbagher
👍9
