Telegram Web
درباره افتتاح خط تولید تسلا در برلین آلمان🔻

@solseghalam
👍14
درباره افتتاح خط تولید تسلا در کشور آلمان
(آیا ایلان ماسک وارد دنیای سیاست شده؟)

🖊محمدرضا اسلامی

در میان اخبار چند روز اخیر، خبری که در متن مسایل جنگ پوتین و اوکراین قدری کمرنگ شد، خبر افتتاح خط تولید خودرو تسلا در کشور #آلمان بود. ویدئوی رقص ایلان ماسک پس از افتتاح خط تولید در برلین در برخی از شبکه های اجتماعی دنیا همرسان شد. با توجه به اهمیت این خبر ضروری است که به این موارد تامل شود:

1️⃣- برخی معتقدند که ایلان ماسک ورژن و‌ نسخه تحت ویندوز #ترامپ محسوب می شود (اگر که فرض کنیم ترامپ ورژن تحت "داس" بوده است!). در این مقایسه، چنین گفته می شود که ذهنِ ترامپ یک ذهن نسبتا ساده و آشنا به مسیرِ «دلالی» (معامله گری) بوده ولی ذهن ایلان ماسک آشنا به مفاهیم تکنولوژی و دانشِ پیشرفته است. ترامپ فرزند یک بساز-بفروش بود و بعد از برخورداری از ثروتِ پدری، هرگز منشاء کارآفرینیِ گسترده و یا احداث صنایع پیشرفته «نشد»، ولی ایلان ماسک، بدون ثروت پدری، منشا شکل گیری پیشرفته ترین صنایع و کارآفرینی گسترده شده است.

اینکه آیا روزی ایلان ماسک وارد عرصه #سیاست خواهد شد یا خیر؟ را کسی نمی تواند امروز با قطعیت پیش بینی کند ولی در اینکه او اکنون از قدرتمندترین مردان در ایالات متحده محسوب می شود، شکی نیست. قدرتی که تا پیش از این تصورش هم شاید غیرممکن به نظر می رسید.

2️⃣- مساله مهم در این #خبر، فتحِ قلعه و دژِ خودروسازیِ دنیا، توسط یک بازیکنِ تازه وارد است. در کشوری که مرسدس بنز و BMW حضور دارند، ورود به بازار آن کشور برای #تویوتا ی ژاپنی هم امری دشوار است (نیسان و مزدا ‌و… که هیچ، اساسا جایگاهی در آلمان ندارند). حال اینکه یک خودروسازِ آمریکایی بتواند به قلبِ صنعت خودرو دنیا یورش ببرد، کاری سترگ بوده است.

عمر تسلا تنها 18 سال است (مثل کودکی که تازه به سن سربازی رسیده!) ولی عمر مرسدس بنز 95 سال است. آقای کارل بنز به همراه رفیقش (دایملر) 95 سال پیش پایه های شرکتی را بنا نهادند که سالهاست که بِرند برتر خودرو اروپا و دنیاست. حال جوانکِ یک لا قبای دیروز (یعنی ایلان ماسک) با یک شرکت 18 ساله رفته و در لانه ی زنبور، خودرو تولید می کند. مرحبا!

(عملا ماسک 17 سال پیش به تسلا پیوسته است)

3️⃣- در مورد ایلان ماسک کتابهای مختلفی منتشر شده، و صحبت دربارۀ او در مجالِ یک فرسته تلگرامی نیست. اما مهمترین ویژگی ای که ایلان ماسک آنرا نمایندگی می کنند بحث «مقیاس ناپذیری» در دنیای تکنولوژیِ امروز است.

«مقیاس ناپذیری» به این مفهوم که در بسترِ رشدِ دنیای امروز، دیگر مرزهایِ ذهنی برای رشد، وجود ندارد.

این امری ضروری است که درباره «وجود/عدم وجود مرز» در رشد، گفتگو شود. مرزهای ذهنیِ رشد، یکی از مهمترین دلایل «توقف» یا وادادنِ انسانها محسوب می شود. زمانی که برای «رویا» حدّ و اندازه ای وجود نداشته باشد، انسان می تواند بدون توقف به حرکت و تلاش بپردازد. ولی وقتی که مرزِ ذهنی برای رشد قرار می گیرد، سرعتِ حرکتِ فرد، کند یا حتی متوقف می شود.

4️⃣- در اینکه افرادِ بسیاری، رویاهای بزرگی دارند شکی نیست! ولی اینکه یک رویا چقدر «شدنی/منطقی» باشد بستگی به هوش و توان ذهنی فرد دارد. اینکه یک نفر چطور بتواند در یک مسیر منطقی از رشد حرکت کند.

در یکی از کتابهایی که درباره ایلان ماسک منتشر شده نویسنده می گوید: ماسک معتقد است که او، مدیرِ ماکرو منجمنت (مدیریت کلان) نیست. او مدیرِ میکرو منجمنت (مدیریت بر جزئیات) "هم" نیست. او مدیرِ نانو منجمنت (دقت بر جزئی ترینِ جزئیات) است!

فردی که تا ریزترین مسائلِ حوزه کاری خودش دقیق می شود (در مقیاس نانو!) ولی از سوی دیگر می تواند کسب و کار خود را گسترش دهد (تا مقیاس مرسدس بنز! و بلکه هم بیشتر).
به تعبیر حافظ:
زره مویی که با مژگان رهِ خنجرگزاران زد!
خنجرگزارانِ صنعت خودرو و بزرگانی چون تویوتا و #بنز را به زمین افکندن.

5️⃣- در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «ثروت» آن آقای دلال سر کوچه است که فلان زمین را در اطراف رشت با فلان ملک در نیاوران طاق زد و فلان قدر سود به جیب زد؛ یا در زمانه ای که مقیاس ذهنی برخی از افراد از «قدرت» چنان است که گمان می کنند قدرت یعنی اینکه طرف چند مدت معاون وزیر، یا که وزیر و استاندار شود (تا به این حد حقیر)، امثال ایلان ماسک نمونه های زندۀ «مقیاس ناپذیر» بودنِ رشد در دنیایِ صنعت و بازرگانی هستند.

خو نکردن به «عقیقِ خُرد» به تعبیر مولوی. یا نگرفتنِ «بُزِ لاغر» در غزل مولانا.
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند/
و نه زان مفلسکان که "بزِ لاغر" گیرند!

مقیاس ذهنی و ابعاد همت در دنیای امروز می تواند تا کجا پیش رود؟ تا هرکجا که تصور کنی! تا هرکجا که رویا پرواز کند. انسان بی رویا، انسانِ مرده است.

مقیاس ناپذیری، امری است که تا درکی روشن از آن نباشد، بستر شکلگیری امثال تسلا رخ نخواهد داد.


www.tgoop.com/solseghalam
👍83👏9👎3
6
در ایام عید دو تن از دوستان همکار، برای یک سفر کاری به دبی رفته بودند. زنگ زدند و‌ با حرارت و شوق، ماجرایِ بازدیدشان از برج خلیفه را تعریف می کردند. گفتم طراح سازه آقای بیل بِیکر‌ از دوستان من است. یک نوبت دعوت کرد و از دفتر کارشان در شیکاگو بازدید کردم. هنوز برخی از قطعات کابل ها و فولاد پرمقاومت برج خلیفه را در کنار میز کارش نگه داشته است. مهندس محاسبِ بسیار جسوری است. یکی از دوستان گفت: عجب ثروتی در آنجا خرج شده است. عجب ثروتی!
گفتم حدس می زنید که هزینۀ احداث برج خلیفه چقدر بوده است؟

دوستان اعداد مختلفی را حدس زدند. مثلا ۱۰میلیار‌د دلار . یا هفت میلیارد دلار و… حدس زدند.

گفتم هزینه احداث برج خلیفه از فاز صفر‌ طراحی تا پایان اجرا، یک و نیم میلیارد دلار بوده است. (۱/۵ ؛ بله، کمتر از دو میلیارد دلار)

تعجب کردند. که چرا اینقدر کم؟ گفتم نه، کم نیست. بلکه درکِ ما از دلار و “‌‌میلیارد دلار” غلط است.
در همان سال‌هایی که برج خلیفه در دبی افتتاح می‌شد، مثلا در سال‌ دوم از دولت دوم احمدی نژاد(۱۳۹۰)، فروش نفتِ یکسال ایران بیش از ۱۱۸ میلیارد دلار بوده است (لینک).
مانند این است که بگوییم احمدی نژاد می توانست در یک سال (فقط در یک سال) ۷۸ برج خلیفه بسازد. ولی آن پول‌ها را چطور هزینه کرد؟

بنا به گزارش شانا (شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی)، طی سالهای ۱۳۸۴ تا پایان ۱۳۹۱، در دولتهای نهم و دهم احمدی نژاد رقمی بالغ بر ۶۳۳ میلیارد دلار درآمد نفتی کشور بوده است.

عددی باور نکردنی.
(لینک)

مانند این است که بگوییم احمدی نژاد می توانست «۴۲۲ برج خلیفه» بسازد. و یا اینکه ۴۲۲ مگا پروژۀ زیربنایی به زیربناهای کشور اضافه کند که هر «یک پروژه» از میانِ آن ۴۲۲ پروژه، معادل و در حد، «شان» و قد و ‌قواره برج خلیفۀ دبی بود… ولی سرنوشت آن پول ها چه شد؟

(جالب است بدانیم که سرمایه ی‌ “امروز” ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد آمریکا ۲۱۲ میلیارد دلار ذکر می شود-لینک- و این عدد وقتی تلخ است که بدانیم ما در طی آن سالها به اندازه حدودا ۳ برابرِ کلِ سرمایه ی ایلان ماسک، فروش نفت داشته ایم…برج خلیفه که چیزی نیست)

دوستان بهت زده نگاه می‌کردند. و من هم سکوت و نگاه.


▪️▪️▪️
بله، ما ایرانیان درک روشنی از یک میلیارد دلار نداشتیم. وگرنه در هشت سال اوجِ درآمدهای نفتی کشور، وضعیت مستحدثات زیربنایی، #توسعه نیروگاهها و همچنین میادین نفت و گاز کشور باید کلا «دگرگون» می شد.

که نشد.

سال‌هایی (و آن درآمدهایی) که دیگر باید فقط در خواب ببینیم.



🖊محمدرضا اسلامی
www.tgoop.com/solseghalam
👍77👏87👎6
از میکی موس تا ‌پاناسونیک
✍️گوشه دیگری از مراسم اسکار امسال

🖊محمدرضا اسلامی

⭕️اسکار امسال، به دلیل سیلی جناب ویل اسمت و عنان از کف دادنش در حین برگزاری مراسم خبرساز شد، ولی شاید این حاشیه باعث شد که متن ماجراها کمتر دیده شود. حال که چند روز از این مراسم پرحاشیه فاصله گرفته ایم بی مناسبت نیست که به گوشه دیگری از این رویداد هم نظری بیندازیم؛

انیمیشن انکانتو (افسون Encanto) یکی از برندگان اسکار امسال بود. دنیای انیمیشن چون که بیشتر مورد توجه کودکان و بچه هاست شاید گاه کمتر مورد توجه قرار بگیرد (در مقام مقایسه با فیلم سینمایی)؛ ولی چند نکته درباره این کارتن جالب توجه است:

1️⃣- بودجه ساخت این اثر حدود ۱۲۰ میلیون دلار بوده است (لینک). اگر بخواهیم معادلِ این بودجه را در دنیای ساختمان (و پروژه های عمرانی) در نظر بگیریم، می توان به مقایسه این #انیمیشن با شاهکار جناب رجب طیب اردوغان در اجرای پروژه سازه مسجد چاملیجا استانبول پرداخت. هزینۀ تمام شدۀ پروژۀ طراحی و اجرای آن مسجد حدود ۱۰۰ میلیون دلار ذکر شده است. یعنی شرکت والت دیزنی می توانست بجای تولید این انیمشن، مگاپروژه ساختمانی در حد و شانِ سازه مسجد عظیم چاملیجای استانبول اجرا کند (و ۲۰ میلیون دلار هم اضافه بماند).

2️⃣- این سوال مطرح می شود که چرا عقلِ مدیران و گردانندگان والت دیزنی به این واقعیت قد نمی دهد که بروند و ۱۲۰ میلیون دلار را در بازار مِلک و مسکن بِورلی هیلز یا منهتن نیویورک بکار بندازند؟ و بجای اینکه با ۱۲۰ میلیون دلار «یک انیمیشن» تولید کنند، چندین مِلکِ مرغوب(!) بخرند و بعد از مدتی بفروشند (یا حتی ساخت و ساز کنند) و پولدار(تر) شوند؟

چرا عده ای انسان، بجای اینکه «سرمایه» را در کار «معامله» به گردش درآورند، بر کارِ «تولید» (ولو تولید پویانمایی) متمرکز شده اند؟

چه می شود که یک ساختار/سازمان مولّد باقی می ماند و به ورطه «دلالی» نمی غلطد.

3️⃣- والت دیزنی کجاست؟ و چیست؟
والتر الیاس والت دیزنی همچون بسیار نوابغ دیگر (همانند فضل الرحمن خان و ...) عمر بلندی نداشت. در ۱۹۰۱ از پدر و مادری مهاجر (ایرلندی - آلمانی) در شیکاگو به دنیا آمد و در ۱۹۶۶ از دنیا رفت. در مدت اقامتش در این دنیای ما، میکی موس را خلق کرد. در ۱۹۲۳ (یعنی در ۲۲ سالگی) خودش کارِ صداپیشگی میکی موس را انجام داد و از آن روز تا اسکار امسال (یعنی ۹۹ سال بعد از میکی موس)، همچنان این شرکت دارد کار/تولید می کند.

مساله اساسی در خصوص والت دیزنی «ابتر نبودن» و «ادامه دار» بودنِ این شرکت است. تصور کنیم که چند نفر از بچه های مستعد ایرانی (مثلا دو برادر در تبریز) در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ (امسال) یک شرکت پویانمایی تاسیس کنند و ۹۸ سال بعد شرکتِ آنها در سال ۱۴۹۹ هجری شمسی در جشنوارۀ فیلم فجر همچنان «محصول» پویانمایی تولید کند و همچنان جوایز بین المللی کسب کند.

در این #رویا، آنچه که تلخ است اینکه باید امیدوار باشیم این دو برادر به سرنوشت «برادران خیامی» دچار نشوند و به محض اینکه ثروتمند شدند رابطۀ برادری و همکاری آنها به «مو» نرسد و شرکت ابتر نشود.

والت دیزنی یک شرکت است که محصولات پویانمایی تولید می کند ولی همزمان یک نماد است. نمادِ «مستدام» بودن و ادامه دار بودن. پس سوال اساسی این نیست که چرا مدیرانِ شرکت والت دیزنی سرمایه خود را در کار دلالی ملک و املاک نمی اندازند، بلکه سوال اساسی این است که چطور می شود که «حرکت تولیدی» ادامه دار می شود؟

4️⃣- از میکی موس تا جنرال موتورز!
خوب است نگاهی به اسامی هیات مدیره والت دیزنی داشته باشیم. در میان افرادی که "اکنون" رهبری این شرکت را بر عهده دارند
(Board of Directors)
اسامی افراد ارزشمندی را می بینیم. یکی از آنها خانم مری بارا است. قبلا دربارۀ ایشان چند نوبت نوشته بودم. خانم مری بارا مدیرعامل جنرال موتورز است(!) و یکی از موفق ترین مدیران صنعت خودرو ارزیابی می شود.

چرا چنین فرد ارزشمندی در هدایت و مدیریت والت دیزنی حضور دارد؟
چون کارِ تولید، بخشنامه ای و دستوری نیست؛ اینگونه نیست که دستور بدهیم و بشود، بلکه باید زنجیره ای از انسانهای ارزشمند در مجموعه ای فراگرد هم آیند و هر کس در گوشه ای از کار نقشی داشته باشد تا که "محصول" تولید شود. افرادی با تجربیات ارزشمند در حوزه بازرگانی و مدیریت مالی و اساسا اداره بنگاههای غول پیکر.

والت دیزنی برای اینکه زنده بماند از امثال مری بارا یا خانم سافارا کتز (مدیرعامل اوراکل) یا خانم ماریا النا لاگومازینو (مدیراجرایی کوکاکولا! و مدیرسابق بانک مورگان) استفاده می کند.

5️⃣- والت دیزنی و پاناسونیک
شگفت آور است که بدانیم که در سال گذشته درآمد والت دیزنی (حدود ۲ میلیارد دلار)، به اندازۀ درآمد #پاناسونیک بوده که با صدها کارخانه و ده ها مرکز اختراعات و ۳۰۰هزار مهندس منضبط ژاپنی، محصولات پیچیدۀ الکتریکی تولید می کند.

ماجرا اینقدر جدی است.


www.tgoop.com/solseghalam
👍51👏71
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
✍️سید مرتضی آوینی و طرح صیانت از فضای مجازی

🔷در آن سالهایی که بحث ممنوعیت/ساماندهی/صیانت از «ویدئو» مطرح بود و «فیلمِ ویدئو» لای پتو جابجا می شد و "ممنوع" بود، شهید آوینی شدیدا آن رویکرد را محکوم می کرد و مثلا در یادداشتی درباره فرزندِ یکی از سران حزب الله چنین می نویسد:

☑️«من (آوینی) در باکو، در منزل یکی از سران حزب الله (لبنان)، نوارهای ویدیوئی تشییع پیکر حضرت امام، خطبه های خطبای جمعه و مبلّغان مذهبی، فیلمهای مربوط به انقلاب اسلامی در مراحل متعدد مبارزه و پیروزی... و بالاخره از قیام مردم باکو در ژانویه 1990 و سرکوب آنان به وسیله ارتش شوروی را دیدم. در طول مدتی که صاحبخانه نوارها را به ما نشان می داد، پسر هفت هشت ساله او، با ایما و اشاره و حتی اِعمال فشارهای بچه گانه، از پدرش چیزی می خواست که ما نمی دانستیم و در نمی یافتیم و بالاخره معلوممان شد که اصرارهای شگفت آور آن بچه به خاطر چیست: فیلمی از سه کودک چینی قهرمان جودو که ماجراهایی چون بروس لی را از سر می گذراندند و از همه آنها پیروز بیرون می آمدند. پدر تسلیم شد و ناگزیر گردن به خواهش فرزند گذاشت و ما او را در حالی رها کردیم که محو تماشای قهرمانیهای آن سه پسر بچه بود!»

آنهایی که امروز درباره طرح #صیانت از اینترنت و فیلتر کردن اینستاگرام، تلگرام و..."گرام" های دیگر سخن می گویند، فردا فرزندِ خودشان در حال تهیه فیلترشکن برای دسترسی به اینستاگرام و... خواهد بود.

🔷آوینی در مقالاتش به تندی به این «نوع نگاه» انتقاد می کرد و حتی به چند قدم دورتر اشاره می کرد که:
«اگر امروز ویدئو را ممنوع کردید، فردا "ماهواره" را چطور می خواهید ممنوع کنید؟»

🔷در آن سالها، جسارتِ زیادی می خواست که کسی درباره #ماهواره (ای که هنوز نیامده بود)، آنگونه به صراحت و شجاعت سخن بگوید، ولی #آوینی می نوشت:

☑️«حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو (منظور ۵ برند تولید کننده دستگاه ویدئو است) وجود دارد و قیمت آن هم، هم‏طراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه(!) هم ارزان‏تر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیفِ ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر #ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد!”»

🔷صیانت یا روشن کردنِ تکلیف؟
مباحثی که شهید آوینی در خصوص «تکلیف را روشن کردن» دارد (پس از گذشت این سالها) حیرت آور است. سوال اینجاست که چگونه ما هنوز مشابهِ زمان آوینی فکر می کنیم؟ این یادداشت آوینی را (که در قالب محاوره بین ۲ نفر نوشته) با هم بخوانیم:

▪️گفتم: خدا را شکر که تکلیفِ ویدئو را هم روشن کردیم. نگاهی از سر تعجب آمیخته با تمسخر کرد و پرسید: شما روشن کردید؟

▪️پرسیدم: مگر جز این است؟

▪️جواب داد: ببین دوست من! اگر هم این طور باشد که تو می‏گویی، هر چند من تردید دارم، اما باز هم باید گفت که ویدئو تکلیفِ خودش را روشن کرده است.

▪️از نگاهم دریافت که باید روشن‏تر حرف بزند. گفت: این ویدئوست که تکلیف ما را روشن کرده است، نه ما تکلیف آن را. مگر ما می‏توانستیم تصمیم دیگری جز این اتخاذ کنیم؟

▪️پرسیدم: مگر نمی‏توانستیم؟

▪️جواب داد: “نه! ..ببین! اگر ما می‏توانستیم #دیواری اختراع کنیم که جلوی ورود ویدئو را به کشور بگیرد و آنگاه چنین حکمی صادر می‏کردیم (که الآن کرده‏ ایم)، درست بود که بگوییم تکلیفِ ویدئو را ما روشن کرده ‏ایم.
اما چنین نیست؛ ویدئو رسانه ‏ای است که از هر مرزی عبور می‏کند و به هرجا که #تمدن امروز رفته است، وارد می‏شود و هیچ راهی هم برای #ممانعت وجود ندارد. شاهد مثالش هم کشور خودمان. از تو می‏پرسم: اگر چنین می‏شد که بتوان برنامه‏ های ماهواره ‏ها را با همین آنتن معمولی تلویزیون گرفت، ما چه می‏گفتیم؟ آیا درست بود که بگوییم: خوب! تکلیف ماهواره ‏ها را روشن کردیم؟…نه! “

▪️و بعد ناگهان مثل آنکه چیزی به ذهنش خطور کرده بـاشد، گفت: “شازده کـوچولو را خوانده ‏ای؟”

▪️گفتم: “آره”

▪️گفت: “حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید. پادشاه فرمانهای عاقلانه‏ ای می‏داد؛ چرا که علاقمند بود که فرمانهایش اجرا شود. مثلاً وقتی شازده کوچولو می ‏پرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه می‏گفت:به تو فرمان می‏دهم که بنشینی! و یا وقتی شازده کوچولو از شدّت خستگی خمیازه می‏کشید، به او فرمان می‏داد که حتماً خمیازه بکشد و رودربایستی نکند! و چون شازده کوچولو می‏گفت: دیگر خمیازه ام نمی‏آید، پادشاه فرمان می‏داد که: خُب! حالا که این‏طور است به تو فرمان می ‏دهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی…”

▪️گفتم: “عجب کتاب خوبی است این شازده کوچولو! “زمین انسان‏ها” را هم خوانده ‏ای؟”

▪️خندید و گفت: می‏خواهی از تبعات قبول واقعیت فرار کنی؟ چه من زمین انسان‏ها را خوانده باشم و چه نخوانده باشم، #ماهواره دارد می ‏آید…

🔷«راه حق راهی است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی فایده است»

www.tgoop.com/solseghalam
👍43👏21👎1
خاندان، مشغول به جنگ با هم؛
رفقای پدربزرگ مشغول به جنگ با منتقدان پدربزرگ؛
همه از هم متنفر…Welcome between us

https://twitter.com/Mreza_Eslami/status/1518159899963707392?t=yvaWljakzAlB6hhv5p0snw&s=09
👍23👎14👏3
مقاله جدید ما درباره مکانیزم فروریختن سازه Pier 45 در سانفرانسیسکو در اثر آتش🔻

🔹در این مقاله تلاش شده که به طرح سوال در خصوص دمای آتش و همچنین درجه حرارت ستونهایِ در معرض آتش پرداخته شود.
این مقاله هفته گذشته در کنگرۀ سالیانه انجمن مهندسی سازه آمریکا (SEI) ارایه شد.
لینک در وب سایت ASCE
https://ascelibrary.org/doi/abs/10.1061/9780784484180.027
لینک پی دی اف در وب سایت ASCE
https://ascelibrary.org/doi/epdf/10.1061/9780784484180.027


کنگره سالیانه SEI مهمترین رویداد سازه ای در طول یک سال محسوب می شود و قبلا در سه نوبت گزارشی درباره ساز و کار این کنگره و نشست قبل از کرونای این کنگره (در فلوریدا) منتشر شده بود. (اینجا)
در همان آخرین نشستِ قبل از کرونا نیز یکی از مقالاتی که بسیار مورد توجه حضار قرار گرفت مقاله مربوط به آتش در برج گرنفل لندن بود. (اینجا)

🔹 همچنین، پیشتر در "این یادداشت" توضیح داده شد که فروریختن سازه Pier 45 از جهاتی مشابه #پلاسکو بود (پروفایل ستونها ، حدودِ مشخصات مکانیکی فولاد، مسئله خرابی پیشرونده و ...)، و از جهاتی هم متفاوت.

این سازه یکی از مولفه های #نمادین (تاریخی) برای شهر سانفرانسیسکو محسوب می شد و در نزدیکی زندان معروف آلکاتراز قرار داشت. لذا خرابی پیشرونده، برای سازه ای که صاحب/مالکِ آن شهرداری است بسیار تلخ بود، ولی از باب تجربه اندوزی برای مهندسی سازه، یک کلاس درس بزرگ بود.

بخش زیادی از این مقاله قبلا در #گزارش_فنی که در وب سایت مرکز مطالعات زلزله دانشگاه برکلی (PEER center) قرار گرفته بود، منتشر شده بود. در ادامۀ آن بحث، سعی شده به مسئله نحوۀ افزایش درجه حرارت در ستونهای فولادی پرداخته شود. در حال حاضر مشغول انجام تستهای مکانیکی کشش بر روی قطعات فولادی سازه هستیم.

شهرداری سانفرانسیسکو در یک همکاری قابل تقدیر، (پیش از آواربرداری) قطعاتی از ستونها، خرپاها و ورقهای فولادی روی فونداسیون را در اختیار دانشگاه قرار داد، که انجام تستهای مکانیکی در غیر این صورت ممکن نبود.

ادامه این پروژه پس از مستقر شدن دانشجوی دکترا و پیگیری بحث، دنبال خواهد شد.

#خرابی_پیشرونده
#پلاسکو

🖊محمدرضا اسلامی
www.tgoop.com/solseghalam
👍14👏61
فرودگاه Rize–Artvin در ترکیه

@solseghalam
✍️از فرودگاه کانسای ژاپن تا فرودگاه Rize–Artvin در ترکیه

🖊محمدرضا اسلامی

🔷 در میانۀ همین روزهایی که ما درگیر بحث قیمت ماکارونی و تخم مرغ در داخل کشور هستیم، در بیرون از مرزها جریان #توسعه متوقف نیست و جناب رجب طیب اردوغان یک پروژه زیربنایی دیگر را هم به ساختارِ شبکه حمل و نقل ترکیه اضافه کرد. هفته گذشته فرودگاه بین المللی ریزه-آرتوین در شمال شرق ترکیه با حضور اردوغان و رفیق اش (الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان) افتتاح شد. چند نکته درباره این فرودگاه حائز اهمیت و توجه است:

1️⃣- روزی روزگار در شرق، غول سرمایۀ حاصل از صادرات شرکتهایی مثل توشیبا، پاناسونیک، سونی و... قدرتی ویژه به دولت #ژاپن داده بود. دولتِ نوین ژاپن دیگر به دنبال جنگ با همسایه های خود (کره، چین، روسیه) نبود بلکه بر روی توسعه زیربناهای کشور متمرکز شده بود. آن پول عظیم (که از #مالیات شرکتهایی مثل میتسوبیشی تویوتا، سونی و... حاصل می شد) باعث شد که دولت ژاپن سرمایه گذاری ویژه ای روی شبکه #حمل_و_نقل انجام دهد. اما علت آن دیدگاه ژاپنی چه بود؟

✔️کارشناسانِ توسعه در ژاپن معتقد بودند که ستون فقرات توسعه، بر روی شبکه حمل و نقل استوار می شود. هر قدر که «زمان» برای انتقال «کالا و مسافر» میان دو نقطه کاهش یابد، «جریانِ توسعه» در یک کشور سریعتر شکل می گیرد (و پایدارتر می ماند).

2️⃣– در ژاپنِ آن روزگار (حدود 60 سال پیش)، میلیاردها یِن روی احداث شبکه قطار پرسرعت (شین کانسن) هزینه شد. اما علاوه بر حمل و نقل ریلی، ژاپنی ها روی توسعه بنادر و فرودگاهها هم اهتمام ویژه ای صرف کردند. یکی از پروژه های توسعه فرودگاهی در ژاپن، احداث فرودگاه #کانسای در وسط دریا بود.

✔️اوساکا، شهر دوم ژاپن به لحاظ اقتصادی محسوب می شد (چیزی مشابه #اصفهان ما)، اما برای احداث یک فرودگاه تراز بین المللی، زمینِ مناسب در شهر یا پیرامون شهر یافت نمی شد. حدودا سه کیلومتر دورتر از ساحل اوساکا، نقطه ای در میان دریا برای ساخت یک «جزیره مصنوعی» انتخاب شد و فرودگاه کانسای بر روی آن جزیره مصنوعی در میان آب ساخته شد. پروژه ای عظیم.

✔️فرودگاه کانسای یکی از بزرگترین فرودگاه‌های قاره آسیاست و تقریباً به همه جای دنیا پروازهایی را به صورت روزانه انجام می‌دهد. نزدیک به ۱۴ میلیون نفر سالانه از این فرودگاه استفاده می‌کنند. ترمینال اصلی این فرودگاه، طراحی معمار معروف ایتالیایی، آقای رِنزو پیانو است.

3️⃣- روز و روزگار گذشته و حال #ترکیه با همه فراز و نشیبهایی که اقتصادش از سر گذرانده، به جایی رسیده که می تواند باند فرودگاه را بر روی #جزیره_مصنوعی، و بر روی آب دریای سیاه بنا کند. جناب اردوغان که اهتمام ویژه ای بر افتتاح مگا پروژه ها دارد، این بار نقشِ بر آب زد! اما چه نیکو نقشی.

4️⃣- این فرودگاه با پر کردنِ بخشی از دریا در مجاورت ساحل ساخته شده و به این منظور 85 میلیون تُن سنگریزی در کف دریا انجام شده تا بسترِ احداث باند فرود هواپیما به طول 3 کیلومتر و عرض 45 متر فراهم شود.

جالب اینجاست که پیش از این اردوغان و مدیرانش، یک فرودگاه دیگر را نیز با این روش در اردو-گیرسون ترکیه ساخته بودند! لذا، این پنجمین فرودگاه ساخته شده روی دریا بعد از ژاپن، هنگ کنگ و کره جنوبی محسوب می شود.

✔️البته تکنولوژیِ احداث جزیره مصنوعی بر روی دریا امر پیچیده ای نیست. در همین عسلویه خودمان هم برای اجرای طرح الفین مهندس نجابت و همکارانش بخش قابل توجهی از زمین مورد نیازشان را با اضافه کردن به ساحل خلیج فارس تامین کردند و تجهیزات را بر روی آن «زمین جدید» قرار دادند. در این قبیل پروژه ها، «فن آوری» و تکنولوژی مسئله اصلی نیست، بلکه مساله اساسی «ساختارهای» پایدار/ناپایدار است که باعث می شود توسعه ادامه یابد یا اینکه ابتر، متوقف شود. راستی الان مهندس نجابت کجاست؟ چه می کند؟

5️⃣- اردوغان تعداد فرودگاههای ترکیه را از 26 به 57 واحد رسانده است. زمانی بود که هاشمی رفسنجانی هم توجه ویژه ای به مسئله احداث فرودگاه داشت. رفته بود و در «بم» فرودگاه ساخته بود. آن زمان همه گلایه می کردند که آخر این چه کاری است؟ و شهر کوچکی مثل بم چرا فرودگاه لازم دارد؟ زلزلۀ بم آمد و مشخص شد که وجود یک زیرساخت اساسی مانند #فرودگاه در منطقه، چقدر ضروری است.

6️⃣– هزینه احداث این فرودگاه جدید ترکیه (با ساخت جزیره مصنوعی در دریای سیاه) 206 میلیون دلار بوده است.

اگر ایران امکانِ فروش نفت مطابق شرایط سال ۱۳۹۰ (سال دوم از دولت دوم احمدی نژاد) را داشت و اگر قطعنامه ها کاغذپاره نبود، 206 میلیون دلار «درآمدِ فروش "یک روز" نفت ایران» است.

بله! اگر کشور از بازار انرژی و فروش نفت حذف نشده بود، فقط با درآمدِ «یک روز» از نفت ایران، امکان ساخت چنین مگاپروژه فنی و مهمی وجود داشت.
و دریغ...


#توسعه
#فرودگاه
#یک_روز_فروش_نفت

www.tgoop.com/solseghalam
👍59👏54👎2
2025/09/09 04:59:05
Back to Top
HTML Embed Code: