Telegram Web
🌴🕋🕌

هرروز با مولانا

هین بیا ای جانِ جان و صد جهان
خوش غنیمت دار نقدِ این زمان

سیلی نقد از عطاءِ نسیه بِه
نَک قفا پیشت کشیدم، نقد دِه




ای عزیز، زمانی را که در آن به سر می‌بری و فرصت های فعلی را غنیمت شمار و آنرا به بطالت و وعده های آینده تباه مکن
اگر سیلی نقد دیدی آنرا به وعده و وعیدهایی که روزگار برایت پیشنهاد می‌کند ترجیح بده و گردنت را برای آن سیلی آماده کن


@siratalrasool
🌴🕋🕌
(حدیث امروز)

قَالَ رسول الله ﷺ: "أولَى النَّاسِ بي يَومَ القِيَامَةِ أكثَرُهُم عليَّ صَلَاةً"
(رواهُ التِّرمِذِي)

پیامبر ﷺ میفرماید:
«نزدیکترین مردم به من در روز قیامت، کسی است که بیشترین صلوات را بر من فرستاده باشد.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 5⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۵﴾ #سیرت #عبدالرحمن_خوافی نگاهی به غزوات: با غزوه «تَبُوک» که در رجب سال نهم هجرت، به وقوع پیوست، غزوات نبوی، به پایان رسیدند ۔ مجموعه این غزوات بالغ بر ۲۷ غزوه است۔ (¹) امّا تعداد اعزام‌ها و دسته‌های فرستاده شده، شصت…
🌴🕋🕌
6⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۶﴾

#سیرت #عبدالرحمن_خوافی

اولین حج در تاریخ اِسلام:

حج در سال نهم هجرت فرض شد (¹)۔ حضرت رسول اکرم ﷺ، «أبوبکر صدّیقؓ» را به عنوان أمیر حجّ اعزام فرمود تا با مسلمین مراسم حج را بجای آورد ۔ مشرکین نیز کما فی السابق در اماکن حج خودشان به حج آمده بودند(²) ۔ همراه حضرت «أبوبکر صدّیقؓ» سیصد ۳۰۰ تن از مسلمانان به ادای حج مشرف شدند (³)۔ قبل از ادای مراسم حج سورهٔ «برائت» نازل گردید، آن‌حضرت ﷺ «علی بن أبی طالب» (كَرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ) را طلب نمودند و به او فرمودند: آیات نخستین سوره «برائت» را بگیر، و روز «نحر» که مردم در «منی» گرد آمدند اعلام کن: که هیچ کافری به بهشت نمی‌رود؛ و از امسال به بعد هیچ مشرکی نمی‌تواند در حج حضور یابد؛ هیچ کسی حق ندارد در حالت برهنگی دور کعبه طواف کند؛ امّا هر کسی با رسول اللّٰه پیمانی دارد تا پایان مهلتش معتبر است، حضرت «علی» (كَرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ) سوار بر شتر سفید حضرت رسول اللّٰه ﷺ شد، و خود را در راه به «أبوبکر صدیقؓ» رسانید ۔ حضرت «أبوبکر صدّیقؓ» استفسار فرمود: به عنوان أمیر آمده‌اید یا مأمور؟ او گفت: من مأمور هستم، سپس هر دو به راه، ادامه دادند ۔ «أبوبکر صدّیقؓ» مراسم حج را اقامه نمود تا این که روز قربانی فرا رسید ۔ حضرت «علی بن أبي طالبؓ» آنچه را که رسول اللّٰه ﷺ به او فرموده بود، به مردم اعلام کرد۔ (⁴)

منابع:
(¹) - ذهب بعض العلماء إلى أنّ فرض الحج كان في السنة السادسة من الهجرة، واختاره العلامة الشيخ محمد الخضري في «تاريخ التشريع الإسلامي» ص: ۵۲ ۔
(²) - سيرة ابن هشام ج: ٢ ص: ۵۴۳ ۔
(³) - زاد المعاد، ج: ٢ ص: ۲۴
(⁴) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۵۴۳-۵۴۶ [هذا الحديث مرسل، وله شواهد كثيرة، منها ما جاء من حديث ابن عباس رضي اللّٰه عنهما عند الترمذي في أبواب تفسير القرآن، سورة التوبة، برقم: (٣٠٩١)، وقال: حديث حسن غريب، وعند أحمد في المسند: (۹۹/۲)، وقد ذكر ابن كثير في التفسير: (۳۳۲/۲-۳۳۴) كثيرا من هذه الشواهد] ۔



https://www.tgoop.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

هرروز با مولانا

آن خداوندی که دادندت عوام
باز بستانند از تو همچو وام "



کسی که بزرگ خوانده شدن از سوی
مردم برایش اصل باشد, بداند که
مردمان, روزی بزرگ می خوانندش...
و روزی این صفت را از او می گیرند...



@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

﴿وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا﴾ [هود: ۳] «از پروردگارتان آمرزش بخواهید (و استغفار کنید)، سپس به سوی او توبه کنید، تا شما را به بهره‌ خوبی بهره‌مند سازد.»

گناه باعث عذاب؛ و استغفار باعث پاک و بخشیده شدن گناهان می‌شود؛ عذاب را دفع می‌کند و زندگی آرام و دلنشینی را به ارمغان می‌آورد...

«أستغفر الله ربی وأتوب إليه...»
-شیخ الإسلام ابن تيميه (رحمه‌الله)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  رَضِیَ اَللهُ عَن‍‍‍‍ْهُ عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَقْوَامٌ أَفْئِدَتُهُمْ مِثْلُ أَفْئِدَةِ الطَّيْرِ»
(مسلم/2840)

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: نبی اکرم صلی اللّٰه علیه وآله وسلم فرمود: «اقوامی وارد بهشت می‌شوند که دلهایی مانند دل‌های پرندگان دارند.»(توکل می‌کنند و مهربان هستند)

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 6⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۶﴾ #سیرت #عبدالرحمن_خوافی اولین حج در تاریخ اِسلام: حج در سال نهم هجرت فرض شد (¹)۔ حضرت رسول اکرم ﷺ، «أبوبکر صدّیقؓ» را به عنوان أمیر حجّ اعزام فرمود تا با مسلمین مراسم حج را بجای آورد ۔ مشرکین نیز کما فی السابق در اماکن…
🌴🕋🕌
7⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۷﴾

#سیرت #عبدالرحمن_خوافی

عام الوفود «سال نهم هجرت»

ورود هیأت‌ها به مدینه و تأثیر آن بر زندگی:

بعد از این که «مکّه» فتح شد و حضرت رسول اکرم ﷺ از «تَبُوک» به سلامتی و عافیت برگشت، چون قبلاً نامه‌هایی به پادشاهان و فرمانروایان نوشته بود و آنان را به اسلام فرا خوانده بود و از ناحیه بعضی، جواب‌های مثبت دریافت نمود بعضی دیگر جواب‌های نرمی دادند؛ بعضی‌ها دچار تردید شدند بعضی جواب زشت و اهانت آمیز دادند که در نتیجه آن بزودی گرفتار مجازات شده، مملکت خود را از دست دادند ۔ همه این جریانات به گوش عرب‌ها می‌رسید و موضوع گفتگوی آنان قرار می‌گرفت ۔ مخصوصاً فتح «مکّه» (که پایتخت روحانی و اجتماعی جزیرة العرب بود) و مشرف شدن رؤسای «قریش» به اسلام و سقوط بزرگ‌ترین دژ مقاومت، در برابر دین حق، تأثیر عمیقی در روح و روان عرب‌ها بجای گذاشت خصوصاً آنها که دچار تردید و تذبذب بودند با این وقایع، پرده از میان آنها و اسلام برداشته شد و موانع پذیرفتن اسلام برطرف گردید ۔
علّامه «محمد طاهر پتنی» (۹۸۶ ه‍.ـق) در کتاب خود «مجمع بحار الأنوار»، می‌گوید:
«این سال (یعنی نهم هجرت) سال ورود هیأت‌ها بود، عرب‌ها قبلاً منتظر این بودند که «قریش» چه روشی را اتخاذ خواهند کرد؟ چون آنها پیشوای مردم و ساکنان حرم (بیت اللّٰه) بودند ۔ وقتی آنها به اسلام گرویدند و «مکّه» فتح شد و «ثقیف» اسلام آوردند، عرب‌ها متوجه شدند که دیگر یارای مقابله و مخالفت ندارند؛ اینجا بود که دسته‌های مختلف از هر سو به «مدینه» رو آوردند و گروه گروه در دین خدا داخل شدند۔» (¹)
کلیه عوامل و جریانات ذکر شده، یک اثر طبیعی بر دلها گذاشت و راه را برای پذیرفتن اسلام و دیدار حضرت رسول اکرم ﷺ در «مدینه» هموار نمود از این جهت هیأت‌‌ها برای تحصیل هدایت و کسب اطلاع به مرکز اسلام هجوم آوردند ۔ گویی رشته یک گردن بند از هم گسیخته شده بود و جواهرات آن در دامن اسلام فرو می‌ریخت ۔
این هیأت‌ها به «مدینه» می‌آمدند و با روحیه‌ای جدید و ایمانی قوی و عشق و علاقه خاصی به دعوت الی اللّٰه و با نفرتی فوق‌العاده شدید نسبت به بت پرستی و جاهلیت و آثار و شعائر آن، به مراکز خود برمی‌گشتند ۔
از میان این هیأت‌ها، یکی هیأت «بنی تمیم» که در آن بزرگان معروف «بنی تمیم» شرکت داشتند ۔ بین خطیب و شاعر آنها و خطیب و شاعر مسلمانان مسابقه برگزار گردید، که خطیب و شاعر اسلام برنده شد، بزرگان «بنی تمیم» به باخت خود اعتراف نموده و مشرف به اسلام شدند۔ (²)
وفد «بنی عامر» نیز به خدمت رسید ۔ «ضمام بن ثعلبه» از جانب «بنی سعد بن بکر» حاضر خدمت شد ۔ وقتی به سوی قومش برگشت، آنها را دعوت به اسلام داد، اولین سخنی که با آن خطاب به قوم را آغاز کرد این بود: «بِئْسَتِ اللَّاتُ وَالْعُزَّى»: (چقدر بد هستند لات و عزی)؛ قومش گفتند: مکن ای «ضمام»! بترس از بیماری برص، بترس از بیماری جذام و بترس از دیوانگی! «ضمام» گفت: وای بر شما! این «لات» و «عزی» دو بت هستند، قسم بخدا! اختیار هیچ ضرر و منفعتی را ندارند ۔ خداوند متعال پیامبری فرستاده و کتابی بر وی نازل فرموده که شما را بوسیله آن کتاب، از جهالت نجات می‌دهد و من گواهی می‌دهم که بجز اللّٰه دیگر معبودی نیست او تنها است و شریکی ندارد، و گواهی می‌دهم که مُحَمَّد ﷺ بنده خدا و رسول اوست ۔ من از نزد مُحَمَّد رسول اللّٰه ﷺ می‌آیم و از طرف او شما را امر و نهی می‌کنم ۔ بعد از ظهر همان روز هیچ مرد و زنی در قبیله او باقی نماند، مگر این که مسلمان شده بود۔ (³)
هیأت «بنی حنیفه» به محضر رسول اللّٰه ﷺ رسید ۔ «مسیلمه کذاب» نیز همراه آنان بود که اسلام آورد ولی بعد مرتد شده و به دروغ ادعای نبوت کرد و فتنه ارتداد را به راه انداخت، و سرانجام کشته شد۔ (⁴)
هیأت «بنی طی» به پیشگاه رسول معظم ﷺ مشرف شد ۔ با آنها اسب سوار معروف «زید الخیل» همراه بود ۔ حضرت رسول اللّٰه ﷺ نامش را «زید الخیر» گذاشت، او مسلمان و مخلص شد ۔
عدیّ بن حاتم (فرزند سخی مشهور، حاتم طائی) حاضر شد و از اخلاق و تواضع رسول اللّٰه ﷺ، متأثر گشت و مسلمان شد ۔ گفت: «وَاَللّٰهِ مَا هَذَا بِأَمْرِ مَلِكٍ» «قسم بخدا روش یک پادشاه این گونه نیست» (یعنی او پیامبر است)
هیأت «بنی زبید»، به خدمت مشرف شد ۔ در میان آنها اسب سوار معروف عرب «عمرو بن معد یکرب» نیز شرکت داشت، هیأت «کنده» باتفاق «الأشعث بن قیس» و وفد «الأزد» و فرستاده پادشاهان «حمیر» با نامه‌های آنها آمدند، همگی از قبول اسلام اقوام خود خبر می‌دادند ۔
حضرت رسول اکرم ﷺ «معاذ بن جبلؓ» و «أبو موسیؓ» را برای دعوت به سوی اسلام «یمن» فرستاد و به آنها توصیه نمود و فرمود:


https://www.tgoop.com/siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 7⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۷﴾ #سیرت #عبدالرحمن_خوافی عام الوفود «سال نهم هجرت» ورود هیأت‌ها به مدینه و تأثیر آن بر زندگی: بعد از این که «مکّه» فتح شد و حضرت رسول اکرم ﷺ از «تَبُوک» به سلامتی و عافیت برگشت، چون قبلاً نامه‌هایی به پادشاهان و فرمانروایان…
ادامه 257
«يَسِّرَا وَلَا تُعَسِّرَا، وَبَشِّرَا وَلَا تُنَفِّرَا» (⁵)
«آسان بگیرید، سختگیری نکنید، مژده بدهید و متنفر نکنید۔»
«فروة بن عمرو جذامی» فرستاده‌ای جهت اطلاع مسلمان شدن او به خدمت رسول اکرم ﷺ فرستاد ۔ او از طرف رومی‌ها در منطقه‌ «معان» و اطراف آن در سرزمین «شام» حکومت می‌کرد ۔
«بنو الحارث بن کعب» در «نجران» به دست حضرت «خالد بن الولیدؓ» اسلام آوردند ۔ حضرت «خالدؓ» در میان آنها اقامت نمود و اسلام را به آنها آموزش داد، وقتی که «خالدؓ» آمد وفد «بنی الحارث» همراه وی بود و وقتی به منطقه خود برگشتند، حضرت رسول اللّٰه ﷺ «عمرو بن حزم» را به طرف آنها فرستاد تا به آنها دین یاد بدهد و سنّت و دستورات اسلام را بیاموزد و زکات آنها را دریافت نماید ۔
وفد «همدان» نیز به «مدینه» آمد
رسول اللّٰه ﷺ «مغیرة بن شعبهؓ» را برای شکستن بت «لات» مأموریت داد ۔ او با مردم دیگر بالای دیوار بلند «لات» رفتند و «لات» را تکه تکه نموده آن را با خاک یکسان کردند۔
وفد «عبد القیس» به حضور رسول اکرم ﷺ رسید ۔ حضرت رسول اللّٰه ﷺ به آنها خیر مقدم گفت و به آنها دستوراتی داد و از استفاده ظروفی که در آن مشروب می‌خوردند، منع کرد تا کاملاً متنفر شوند۔
وفد اشعری‌ها و اهل «یمن» به پیشگاه مبارک مشرف شد ۔ آنها هنگام آمدن این اشعار را می‌خواندند:
«غَدًا نَلْقَىْ الْأَحِبَّةْ  ... مُحَمَّدًا وَحِزْبَهْ» (⁹)
«ما فردا با دوستان ملاقات می‌کنیم با مُحَمَّد ﷺ و یاران وی»
حضرت رسول اللّٰه ﷺ درباره اهل یمن فرمود:
«أَتَاكُمْ أَهْلُ الْيَمَنِ هُمْ أَرَقُّ أَفْئِدَةً وَأَلْيَنُ قُلُوْبًا، الْإِيْمَانُ يَمَانٍ، وَالْحِكْمَةُ يَمَانِيَةٌ۔»
«آمدند اهل یمن دلهای شان نرم و رقیق است ایمان واقعی ایمان یمنی‌ها است، حکمت اصلی حکمت یمنی است۔» (¹⁰)
رسول اللّٰه ﷺ «خالد بن ولیدؓ» را به اتفاق گروهی به سوی «یمن» فرستادند تا اهل آنجا را به اسلام دعوت نمایند این گروه شش ماه در «یمن» اقامت گزیدند، «خالدؓ»، اهل «یمن» را به اسلام دعوت نمود ۔ اما آنها مسلمان نشدند ۔ سپس رسول اللّٰه ﷺ حضرت «علی بن أبی طالبؓ» را اعزام فرمود، حضرت «علیؓ» نامه رسول اللّٰه ﷺ را بر آنها قرائت کرد همگی افراد قبیله «همدان» مشرف به اسلام شدند، حضرت «علیؓ» گزارش کار و اسلام آوردن «همدان» را از طریق نامه به رسول اللّٰه ﷺ اطلاع داد ۔ هنگامی که حضرت رسول اللّٰه ﷺ نامه حضرت «علیؓ» را قرائت فرمود، به سجده افتاد و سپس سرش را بلند کرد و فرمود:
«السَّلَامُ عَلَى هَمْدَانَ، السَّلَامُ عَلَى هَمْدَانَ» (¹¹)
«سلام باد بر همدان، سلام باد بر همدان»
هیأت «مزینه» با چهارصد نفر وارد «مدینه» شد ۔ هیأت مسیحیان «نجران» که مشتمل بر شصت نفر سواره بودند به حضور رسول اللّٰه ﷺ آمدند، بیست و چهار نفر آنها از اشراف و بزرگان بودند ۔ أسقف و دانشمند معروف، «أبوحارثه» نیز همراه آنان بود، او کسی بود که پادشاهان روم او را بسیار گرامیداشت نموده و کمک های مالی به او تقدیم کرده بودند و برایش کلیساهایی ساختند ۔ در خصوص این گروه آیات زیادی از قرآن مجید نازل گردید۔ (¹²)
رسول اللّٰه ﷺ به اهل «نجران» نامه‌ای نوشتند و آنها را دعوت به اسلام دادند، وقتی آنها نامه حضرت رسول اللّٰه ﷺ را خواندند، هیأتی به سوی رسول اللّٰه ﷺ فرستادند، رسول اللّٰه از آنها سؤالاتی کردند و آنها نیز از رسول اللّٰه ﷺ سؤالاتی نمودند، در جواب سؤال‌های آنها آیات زیادی از سوره «آل عمران» نازل گشت، حضرت رسول اکرم ﷺ تصمیم گرفت با آنها مباهله نماید ۔ اما «شرحبیل» قبول نکرد و احساس ترس نمود۔(¹³) روز بعد خدمت آن‌حضرت ﷺ آمدند، حضرت رسول اللّٰه برای‌شان پیمان‌نامه‌ای مرقوم نموده و بر آنها خراج معین فرمود و همراه آنها «أبو عبیده بن الجراحؓ» را فرستاد و فرمود: «هَذَا أَمِيْنُ هَذِهِ الْأُمَّةِ» (¹⁴) «این شخص امین این امت است۔»
هیأت «تجیب» به حضور رسول اللّٰه ﷺ مشرف شد ۔ حضرت رسول اللّٰه ﷺ از آمدن آنها بسیار خوشحال شد و آنها را گرامی داشت ۔ آنها نیز سؤالاتی مطرح نمودند، آن‌حضرت ﷺ جوابشان را مکتوب فرمودند، آنها از رسول اللّٰه ﷺ در مورد قرآن و سنّت سؤالاتی نمودند و آن‌حضرت ﷺ بیشتر به آنها علاقه‌مند شدند و به بلالؓ دستور دادند که به نحو احسن از آنها پذیرایی نماید ۔ آنها چند روزی در «مدینه» اقامت نمودند، وقتی خواستند بروند، به آنها گفته شد: چرا عجله دارید؟ گفتند: می‌خواهیم برگردیم تا مردم خود را تبلیغ کنیم و از دیدار خودمان با رسول اکرم ﷺ و گفتگویی که فی مابین انجام گرفته و از جواب‌های رسول اللّٰه ﷺ آنها را در جریان بگذاریم ۔ این هیأت در آن موقع به منطقه خود برگشتند اما دوباره در سال دهم ۱۰ هجرت هنگام موسم حجّ در «منی» با رسول اکرم ﷺ ملاقات نمودند۔ (¹⁵)


https://www.tgoop.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

هرروز با مولانا

دان که گوش کر وگنگ از آفتی است
   که پذیرای دم و تعلیم نیست "


گوش بر بستن بر حقایق, محروم کردنِ
   خود از آموختن و نشانه ی بیمار بودن
   است...


@siratalrasool
🌴🕋🕌

(هرشب یک نکته قرآنی)

رفاقت با تمسخر کنندگان به دین ممنوع!

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»
مائده_57
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دوستی نکنید با كسانی كه‌ دين‌ شما را به‌ ريشخند و بازی گرفته‌اند، چه‌ از كسانی كه ‌پيش‌ از شما به‌ آنان‌ كتاب‌ داده‌ شده‌ و چه‌ از كافران‌، اگر به‌ راستی مؤمنيد، از خدا بترسید»

خداوند در اين‌ آيه‌ از دوستی و هم‌پيمانی با كسانی نهی می كند كه‌ دين‌ الهی را به‌ تمسخر و ريشخند ميگيرند،

معنای آیه عام‌ است‌ و شامل تمام‌ كسانی می شود كه‌ به‌ ورطه‌ مخالفت‌ با دين‌خدا در آمده اند ؛ اعم‌ از مشركان‌، اهل‌ كتاب‌ و بدعتیانی كه‌ خود را به‌ اسلام‌ منتسب‌ می دانند و با کردار و گفتار خویش به شعایر دینی تمسخر می کنند،

اینگونه نباشد كه‌ آنان ‌دين و آیین تان‌ را به‌ تمسخر بگيرند ، اما شما در مقابل، با آنان‌ رفاقت و دوستی کنید. بلكه‌ بايد در مقابل آنان ، کردار و گفتار غلط شان را انكار کرده و با آنان دشمنی کنید.

(آیت 57 سوره مائده)

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

شهادت دروغ:

عَنْ أَبِي بَكْرَةَ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ﷺ : «أَلا أُنَبِّئُكُمْ بِأَكْبَرِ الْكَبَائِرِ»؟ ثَلاثًا. قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «الإِشْرَاكُ بِاللَّهِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ» وَجَلَسَ وَكَانَ مُتَّكِئًا فَقَالَ: «أَلا وَقَوْلُ الزُّورِ» قَالَ: فَمَا زَالَ يُكَرِّرُهَا حَتَّى قُلْنَا: لَيْتَهُ سَكَتَ
(بخارى:2654)

ابوبكره مي گويد: نبي اكرم ﷺ سه بارفرمود: «آيا شما را از بزرگترين گناهان كبيره با خبر نسازم»؟ صحابه ﷺ عرض كردند: بلي اي رسول خدا. رسول اكرم ﷺ فرمود: «شرك ورزيدن به خداوند و نافرماني پدر ومادر». آنگاه بعد از اينكه تكيه داده بود، نشست و فرمود: «آگاه باشيد كه شهادت ناحق نيز از گناهان كبيره است.»
و آنقدر اين جمله را تكرار كرد كه ما ( با خود) گفتيم: اي كاش! ساكت مي شد.

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
ادامه 257 «يَسِّرَا وَلَا تُعَسِّرَا، وَبَشِّرَا وَلَا تُنَفِّرَا» (⁵) «آسان بگیرید، سختگیری نکنید، مژده بدهید و متنفر نکنید۔» «فروة بن عمرو جذامی» فرستاده‌ای جهت اطلاع مسلمان شدن او به خدمت رسول اکرم ﷺ فرستاد ۔ او از طرف رومی‌ها در منطقه‌ «معان» و اطراف آن…
ادامه قسمت 3
در ضمن این هیأت‌ های مذکور وفد «بنی فزاره»، وفد «بنی أسد»، وفد «بهراء»، و وفد «عذره» نیز به پیشگاه رسول اللّٰه ﷺ مشرف شده اسلام آوردند ۔ حضرت رسول اللّٰه ﷺ آنها را به فتح «شام» مژده دادند و از مراجعه به کاهنان و پرسش از آنان و قربانی هایی که برای غیر خدا می‌کشتند، نهی کرده، فرمودند بر شما فقط قربانی ذی الحجهٔ (عید قربان) لازم است و بس ۔
وفد «بلی»، «ذی مره» و «خولان» نیز به حضور رسیدند و رسول اللّٰه ﷺ از آنها درباره بُت «خولان» (¹⁶) که مورد پرستش آنها بود سؤال فرمود، آنها گفتند: یا رسول اللّٰه به شما مژده…می‌دهیم که خداوند متعال در عوض آن به ما همان نعمتی را عنایت فرموده که شما آن را آورده‌اید ۔ البته بعضی از پیرمردان و پیرزنان سالخورده هنوز به آن وابسته‌اند، همینکه برگردیم ان‌شاءاللّٰه این بُت را منهدم خواهیم کرد۔ (¹⁷)
وفد «محارب»، «غسّان»، «غامد» و «النّخع» نیز مشرف به اسلام شدند۔
تمام این‌ دسته‌ها و هیأت‌های وارد شونده در «مدینه»، تعالیم اسلام را و مسایل دین را می‌آموختند و اخلاق رسول اللّٰه ﷺ و معاشرت صحابهٔ کرامؓ را مشاهده می‌نمودند؛ برای آنها در فضای مسجد خیمه نصب شده بود، آنها به قرآن گوش می‌دادند و مسلمانان را در حالت نماز می‌دیدند، و از جَوِّ دینی موجود تحت تأثیر قرار گرفته و مشکلات خود را با کمال سهولت و صراحت نزد رسول اللّٰه ﷺ مطرح می‌کردند، آن‌حضرت ﷺ با کمال بلاغت و حکمت به آنها پاسخ می‌دادند و از آیات قرآن دلیل می‌آوردند، آنها ایمان آورده و مطمئن می‌گشتند ۔

منابع:
(¹) - مجمع بحار الأنوار، ج: ۵ ص: ٢٧٢ ۔
(²) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۵۶۰-۵۶۸ ۔
(³) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۵۷۴ ۔ أخرجه البخاري في: كِتَابُ الْعِلْمِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِيْ الْعِلْمِ وَقَوْلِهِ تَعَالَى ﴿وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾، برقم: (۶۳)، ومسلم في: كِتَابُ الْإِيمَانِ؛ بَابُ السُّؤَالِ عَنْ أَرْكَانِ الْإِسْلَامِ…، برقم: (١٢)، والنسائي في: كِتَابُ الصِّيَامِ؛ بَابُ وُجُوبِ الصِّيَامِ، برقم: (٢٠٩٣)، وأبو داود في: كِتَابُ الصَّلَاةِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِي الْمُشْرِكِ يَدْخُلُ الْمَسْجِدَ، برقم: (۴۸۶) من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه ۔
(⁴) - أخرجه البخاري في: كِتَابُ المَغَازِي؛ بَابُ وَفْدِ بَنِي حَنِيفَةَ…، برقم: (۴۳۷۳)، ومسلم في: كِتَابُ الرُّؤْيَا؛ بَابُ رُؤْيَا النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، برقم: (٢٢٧٣)، والترمذي في: أَبْوَابُ الْرُّؤْيَا عَنْ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِي رُؤْيَا النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي المِيزَانَ وَالدَّلْوَ، برقم: (٢٢٩٢) وغيرهم من حديث ابن عباس رضي اللّٰه عنهما ۔
(⁵) - أخرجه البخاري في الجامع الصحيح، في: كِتَابُ الْمَغَازِي؛ بَابُ بَعْثُ أَبِيْ مُوسَى وَمُعَاذٍ إِلَى الْيَمَنِ قَبْلَ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، برقم: (۴۳۴۱)، ومسلم في: كِتَابُ الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ؛ بَابٌ: فِيْ الْأَمْرِ بِالتَّيْسِيرِ وَتَرْكِ التَّنْفِيرِ، برقم: (١٧٣٣) من حديث أبي موسى الأشعري رضي اللّٰه عنه ۔
(⁶) - سيرة ابن هشام، ج: ٢ ص: ۵۷۵-۵۹۶ ۔
(⁷) - سيرة ابن كثير، ج: ۴ ص: ۶۲-۶۳ ۔
(⁸) - زاد المعاد، ج: ٢ ص: ٢٨ الحديث في الصحيحين عن ابن عباس رضی اللّٰه عنه ۔ أخرجه البخاري في: كِتَابُ الْإِيمَانِ؛ بَابٌ: أَدَاءُ الْخُمُسِ مِنَ الْإِيمَانِ، برقم: (۵۳)، ومسلم في: كِتَابُ الْإِيمَانِ؛ بَابُ بَيَانِ الْإِيمَانِ الَّذِي يُدْخَلُ بِهِ الْجَنَّةُ وَأَنَّ مَنْ تَمَسَّكَ بِمَا أُمِرَ بِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ، برقم: (١٣) ۔
(⁹) - زاد المعاد، ص: ٣٢ وأخرجه أحمد في المسند: (۱۰۵/۳)، والبيهقي في «الدلائل»: (۳۵۱/۵) من حديث أنس بن مالك رضي اللّٰه عنه ۔
(¹⁰) - أخرجه البخاري في: كِتَابُ المَغَازِي؛ بَابُ قُدُومِ الْأَشْعَرِيِّينَ وَأَهْلِ الْيَمَنِ، برقم: (۴۳۸۸)، ومسلم في: كِتَابُ الْإِيْمَانِ؛ بَابُ تَفَاضُلِ أَهْلِ الْإِيمَانِ فِيهِ وَرُجْحَانِ أَهْلِ الْيَمَنِ فِيهِ، برقم: (۵۲)، وأحمد في المسند: (۲۳۵/۲) من حديث أبي هريرة رضي اللّٰه عنه ۔
(¹¹) - زاد المعاد، ج: ٢ ص: ٣٣ - أخرجه البيهقي في السنن: (۳۶۹/۲) برقم: (۳۷۴۷)، والروياني في المسند: (۲۱۹/۱) برقم: (٣٠۵) من حديث البراء بن عازب رضي اللّٰه عنه ۔
(¹³) - زاد المعاد ص: ٣٧ ۔
(¹⁴) -وأخرجه البخاري مختصرا في: كِتَابُ فَضَائِلُ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ بَابُ مَنَاقِبِ أَبِي عُبَيْدَةَ بْنِ الْجَرَّاحِ رَضِيَ اللّٰهُ عَنْهُ، برقم: (۳۷۴۵)، و في: كِتَابُ الْمَغَازِي؛ بَابُ قِصَّةِ أَهْلِ نَجْرَانَ برقم: (۴۳۸۰)، ومسلم في: كِتَابُ فَضَائِلِ الصَّحَابَةِ رَضِيَ اللّٰهُ تَعَالَى عَنْهُمْ؛ بَاب مِنْ فَضَائِلِ أَبِي عُبَيْدَةَ بْنِ جراح



https://www.tgoop.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

هرروز با مولانا

صد چو عالم در نظر پیدا کند
چون که چشمت را به خود بینا کند



اگر به عنایت خداوند بتوانی خود حقیقی ات را بشناسی, صد عالم در نظرت پدیدار خواهد شد.


@siratalrasool
Audio
🌴🕋🕌
🎙:سخنران، مولوی عبدالرحمن خوافی

سیرت رسول اکرم

1⃣قسمت اول
موضوع :
انگیزه دوباره از شروع سيره رسول اکرم


https://www.tgoop.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

(هر شب یک نکته قرآنی)

سوره القلم آیه 10 :
«وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ»
«و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند اطاعت مکن.»

@siratalrasool
🌴🕋🕌

(حدیث امروز)

عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: «قَالَ اللَّهُ: ثَلاثَةٌ أَنَا خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: رَجُلٌ أَعْطَى بِي ثُمَّ غَدَرَ، وَرَجُلٌ بَاعَ حُرًّا فَأَكَلَ ثَمَنَهُ، وَرَجُلٌ اسْتَأْجَرَ أَجِيرًا فَاسْتَوْفَى مِنْهُ وَلَمْ يُعْطِ أَجْرَه»
(بخارى:2227)

از ابوهريره  روايت است كه نبي اكرم  گفت: «خداوند مي فرمايد: 3 نفراند كه من روز قيامت، دشمن آنها خواهم بود:
اول: كسي كه به اسم من، پيمان ببندد، سپس، آنرا نقض كند.
دوم: كسي كه شخصِ آزادي را بفروشد و قيمتش را بخورد.
سوم: كسي كه از شخصي كار بگيرد و مزدش را ندهد.»

«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»

@siratalrasool
سيرة الرسول(مولوی عبدالرحمن خوافی)
🌴🕋🕌 7⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۷﴾ #سیرت #عبدالرحمن_خوافی عام الوفود «سال نهم هجرت» ورود هیأت‌ها به مدینه و تأثیر آن بر زندگی: بعد از این که «مکّه» فتح شد و حضرت رسول اکرم ﷺ از «تَبُوک» به سلامتی و عافیت برگشت، چون قبلاً نامه‌هایی به پادشاهان و فرمانروایان…
🌴🕋🕌
8⃣5⃣2⃣زندگانی پیامبر اسلامﷺ ﴿۲۵۸﴾

#سیرت #عبدالرحمن_خوافی

  گفتگوی یک بت‌پرست نادان با پیامبر معلّم و مهربان:

در اینجا گفتگویی که بین «کنانة بن عبد یالیل» و «رسول اکرم ﷺ» انجام گرفت به خوانندگان عزیز، تقدیم می‌شود:
کنانه: نظر شما درباره زنا چیست؟ زیرا ما مجرد هستیم، و چاره‌ای جز آن نداریم ۔
رسول اللّٰه ﷺ: زنا بر شما حرام است، و خداوند متعال می‌فرماید:
﴿وَلاَ تَقْرَبُوْا اَلزِّنىٰ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسٰاءَ سَبِيْلًا﴾ (¹)
«نزدیک زنا مروید، این کار فحشا و روش بسیار بدی است۔»
کنانه: درباره ربا چه می‌فرمائید؟ زیرا که اموال ما همه از همین راه بدست می‌آید ۔

رسول اللّٰه ﷺ: سرمایه اصلی شما متعلق به شما است ۔ خداوند می‌فرماید:
﴿يَا أَيُّهَا اَلَّذِيْنَ آمَنُوْا اتَّقُوْا اَللّٰهَ وَ ذَرُوْا مَا بَقِيَ مِنَ اَلرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِيْنَ﴾ (²)
«ای اهل ایمان از خدا بترسید و ربای باقی مانده را بگذارید اگر با ایمان هستید۔»
کنانه: حکم مشروب چیست؟ زیرا در منطقه ما تولید می‌شود و ما چاره‌ای بجز آن نداریم ۔

رسول اللّٰه ﷺ: خداوند مشروب را حرام قرار داده است و می‌فرماید:
﴿يَا أَيُّهَا اَلَّذِيْنَ آمَنُوْا إِنَّمَا اَلْخَمْرُ وَاَلْمَيْسِرُ وَ اَلْأَنْصَابُ وَاَلْأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ اَلشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوْهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُوْنَ﴾ (³)
«ای مؤمنان! مشروب، قمار، بت، تیرها (قرعه) همگی پلید، و از عمل شیطان اند، از آن اجتناب ورزید تا رستگار شوید۔»
کنانه: در مورد «رَبّة» (نام بُت آنها بود) چه می‌گوئید، ما با آن چه کار کنیم؟
رسول اللّٰه ﷺ: آن را منهدم کنید ۔
کنانه و قومش: اگر «ربّهٔ» بداند که شما قصد انهدام او را دارید، مردم آنجا را می‌کشد؛

اینجا حضرت «عُمَر بن الخطابؓ» در میان گفتگو، مداخله نمود و گفت: وای بر تو، ای «عبدیالیل»! چقدر نافهم هستی، «ربة» صرفاً یک سنگ است ۔
کنانه و قومش: ای پسر «خطاب»! ما که پیش تو نیامده‌ایم؛ (کنانه به رسول اللّٰه گفت:) پس خود شما «ربهٔ» را منهدم کنید زیرا ما اصلاً چنین کاری نمی‌کنیم ۔
رسول اللّٰه ﷺ: من خودم کسی را به سوی شما می‌فرستم تا آن را منهدم سازد ۔
آنگاه حضرت رسول اللّٰه ﷺ به آنها اجازه بازگشت عنایت فرمود و آنها را مورد اکرام و توجه قرار داد ۔
گفتند: یا رسول اللّٰه! کسی را أمیر ما تعیین بفرمائید تا ما پشت سر او نماز بخوانیم، آن‌حضرت ﷺ، «عثمان بن أبی العاصؓ» را با آن که از همه کوچکتر بود، امیر آنها تعیین کردند ۔ زیرا او نسبت به اسلام بسیار علاقه‌مند بود و قبل از این که از «مدینه» برگردد سوره‌هایی از قرآن را یاد گرفته بود۔ (⁴)
سال وفود، سال خاتمه نفوذ بُت‌پرستی و سال تصفیه و پاک سازی «جزیرة العرب» از وجود بت‌ها بود ۔
فرضیت زکات و صدقات:

در سال نهم هجرت، رسول اکرم ﷺ امراء و عمال خود را برای جمع‌آوری زکات و صدقات به تمام نقاطی که در قلمرو اسلام بودند، اعزام فرمودند۔ (⁵)

منابع:
(¹) - سورة الإسراء: ۳۲ ۔
(²) - سورة البقرة: ۲۷۸ ۔
(³) - سورة المائدة: ۹۰ -
(⁴) - زاد المعاد، ج: ۲ ص: ۲۵ ۔
(⁵) - راجح این است که زکات در سال پنجم هجری فرض شد ۔ حافظ ابن حجرؒ می‌گوید: گفتار رسول اللّٰه ﷺ در واقعه «ضمام ابن ثعلبة،» دلالت بر این می‌کند که فرضیت زکات قبل از سال نهم بوده است، زیرا ضمام در سال پنجم هجری به «مدینه» آمده بود، البته فرستادن مأمورین جهت جمع‌آوری صدقات در سال نهم انجام گرفت ۔


https://www.tgoop.com/siratalrasool
🌴🕋🕌

هرروز با مولانا

نفسِ خَس گر جُویَدت کسبِ شریف
حیــــله و مکــــری بُوَد آن را ردیــف!




فعل و عمل خوب و پسندیده اگر به دعوت و خواسته نفس و با نیات نفسانی باشد نه تنها ارزشی ندارد بلکه دامی از دامهای نفس حیله گر و مکار است.
اگر نفس امر کرد به فعلی باید نشست تا وقتی که نفس آرام بگیرد و وسوسه ای در کار نباشد، آن وقت بعد از اینکه نفس آرام گرفت و اعتدال یافت رفت و آن فعل و عمل را انجام داد.
بسیاری از اعمال زشت و قبیح با چهره ای عوام فریبانه و در نقاب اعمال خیر انجام می شود و لذا بزرگان فرمودند گناهی که نفسِ انسان را بشکند بهتر از عملی است که او را مغرور و فریفته کند.

@siratalrasool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سلسله_سیرت_رسول_اکرم صلی الله علیه و سلم

✔️قسمت ششم: بهترین نعمت، سیرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

✔️ مولانا عبدالرحمن خوافی

✔️ حوزه علمیه حسنین رضی الله عنهما باخرز

•••••┈•••✾••🍃🌺🍃••✾•••┈•••••
برای دسترسی به محتوای کامل
در تلگرام*روبیکا*اینستاگرام*واتس‌اپ
Audio
🌴🕋🕌
🎙:سخنران، مولوی عبدالرحمن خوافی

#هر_روز_با_سیرت

1⃣قسمت اول
موضوع :
انگیزه دوباره از شروع سيره رسول اکرم


https://www.tgoop.com/siratalrasool
2025/12/12 14:12:32
Back to Top
HTML Embed Code: