Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
💢گزارش تصویری از جلسه «مقدمه‌ای بر مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (۳)»
۳ دی ‌ماه ۱۴۰۳

#مقدمه‌ای_برمسئولیت_اجتماعی_شرکتها۳
#مسئولیت_اجتماعی
#شریف_سوفیا
#علی_مرادزاده
csr3.pptx
1.2 MB
🔻فایل پاورپوینت جلسه «مقدمه‌ای بر مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (۳)»🔻
۳ دی ‌ماه ۱۴۰۳

#مقدمه‌ای_برمسئولیت_اجتماعی_شرکتها۳
#مسئولیت_اجتماعی
#شریف_سوفیا
#علی_مرادزاده
Audio
🔻صوت جلسه «مقدمه‌ای بر مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (۳)»🔻
۳ دی‌ماه ۱۴۰۳

#مقدمه‌ای_برمسئولیت_اجتماعی_شرکتها۳
#مسئولیت_اجتماعی
#شریف_سوفیا
#علی_مرادزاده
Forwarded from Fanoos | فانوس
🔴 کاندید
📚 باشگاه کتابخوانی شریف
2⃣ جلسه دوم

🔸سخنران: دکتر نرگس بهمن‌پور (ارشد پیوسته اخترفیزیک از کالج لندن، دکتری فیزیک اتمی مولکولی از ایمپریال کالج لندن، محقق پسادکتری فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف و پژوهشگر پژوهشکده علوم شناختی)

🔸 خلاصه کتاب: مغالطه تنظیم ظریف کیهانی: چرا جهان برای ما طراحی نشده است؟ اثر ویکتور جی. استنجر

📌 برگزارکننده: مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف, دانشگاه صنعتی شریف
🏢 مکان: مجتمع خدمات فناوری دانشگاه صنعتی شریف اتاق ۳۰۵
زمان: دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳

💢 حضور برای عموم آزاد است.
ساعت ۱۶ الی ۱۸

💢 جهت هماهنگی ورود به دانشگاه، به آیدی یا شماره زیر پیام ارسال کنید:
🆔 @AliMahmoudabadi
📱09336731178

-----------------------------
💟 @theism.school
🆔 @theismschool
Forwarded from Fanoos | فانوس
🔴 دومین جلسه باشگاه کتابخوانی شریف، فردا دوشنبه ۶ اسفند ساعت ۱۶ در دانشگاه شریف برگزار خواهد شد.
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(1)

🔹 همان‌طورکه نیروی هسته‌ای، پلاستیک و حتی اتومبیل‌های شخصی هر یک بسته به ویژگی های منحصر به فردشان منجر به طرح مسائل اخلاقی-سیاسی بسیاری شده‌اند، درخصوص هوش مصنوعی نیز، پیش‌از آن‌که آسیب‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای به بار آید نیاز به سیاست‌گذاری معقول داریم.

🔹 این امر ما را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید در آن درباره‌ی چیزی تصمیم بگیریم که هنوز برای ما به‌طور کامل شناخته‌شده نیست؛ بااین‌حال، تصمیم‌گیری برای اجتناب از ریسک گریزناپذیر است. اما کدام چالش ها؟

1⃣ حریم خصوصی و نظارت

🔹 حریم خصوصی در تعاریف مختلف، به‌عنوان حق به حال خود واگذاشته شدن (right to be let alone)، کنترل اطلاعات درباره خود و حق محرمانگی، به‌عنوان جنبه‌ای از تشخص افراد (personhood) شناخته می‌شود.

🔹 هوش مصنوعی می‌تواند به‌صورت قابل‌توجهی قدرت جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات توسط دولت‌ها و کسب‌وکارها و حتی افراد را افزایش دهد. به‌طور مثال بازشناسی چهره و اثر انگشت ثبت‌شده در تلفن‌های همراه و همه اطلاعات دیگر ثبت‌شده از افراد در فضای مجازی باعث می‌شود که به صورتی نگران‌کننده "تصویر کاملی از ما در دست باشد". این مسئله به‌حدی بغرنج است که اکنون شاید بتوان از اقتصاد نظارت (surveillance economy) سخن گفت که درآن هدف جلب و جهت دهی توجهات است.

🔹 با نگاه به تاثیر روز افزون اطلاعات در دسترس افراد در تعیین خط مشی های رسانه ای، سیاسی، اقتصادی و... به‌نظر می‌رسد شهروندان به طور فزاینده ای خودآیینی لازم برای گسیختن از زنجیره نظارت همه جانبه و ادامه‌ی زندگی و کسب‌وکار خود خارج از آن محدوده را از دست داده‌اند و دیگر کنترلی بر داده‌های خود ندارند.

🔹 این سیستم‌ها، حتی واقعیاتی را که ما درباره خودمان سرکوب می‌کنیم و یا نادیده می‌گیریم را نیز جمع‌آوری کرده اند و بنابراین، با مشاهده رفتارهای آنلاین افراد بینش هایی نسبت‌به آن‌ها در دست است که در جنبه هایی می‌تواند از بینش افراد نسبت‌ به خودشان نیز کامل‌تر باشد.

🔹 نتیجتا چالش نخست، کوچک شدن مداوم حوزه‌ی محرمانگی و درآمیخته شدن همه‌ی جوانب زندگی افراد با عرصه‌ی عمومی است آن‌طور که چیزی خارج از نظارت دیگران باقی نمی‌ماند.

بر گرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(2)

2⃣ دستکاری رفتارها (behavior manipulation)

🔹 فراتر از صرف جهت دهی توجهات، هوش مصنوعی می‌تواند در دست‌کاری رفتارها و سلب انتخاب عقلانی خودآیین افراد (autonomous rational choice) نقش ایفا کند. با در دست داشتن اطلاعات کافی از افراد، الگوریتم‌ها قادر هستند دقیقاً چیزهایی را عرضه کنند که بتواند بر یک گروه خاص و یا حتی بر یک فرد خاص اثر بگذارد.

🔹 ازجمله این اقدامات می‌توان به سوءاستفاده از سوگیری‌های افراد، فریب دادن آن‌ها و ایجاد اعتیاد به معنای گسترده کلمه اشاره کرد. هوش مصنوعی هم‌اکنون قادر است شواهد جعلی بسیاری را برای هر ادعایی ایجاد کند. بنابراین تصمیم‌گیری و کنش افراد به طور فزاینده با چالش عدم امکان اعتماد به اطلاعات رو به روست.

🔹 حتی اگر به‌کارگیری هوش مصنوعی با نیت پیشنهاد آن‌چه که برای فرد بهتر است باشد، آنگاه فاصله کمی با قیم سالاری (paternalism) دارد به این معنا که با ادعای خواست نفع فرد به جای او تصمیم می‌گیرد.

🔹 حاصل اینکه چالش دوم این است که هوش مصنوعی می‌تواند دایره‌ی انتخاب های برخواسته از تصمیمات شخصی را محدود کند و تصمیم گیری درباره باور ها و رفتار های افراد را به دیگران بسپارد.

3⃣ ابهام هوش مصنوعی (opacity of AI systems)

🔹 فرایندهای تصمیم‌گیری (decision making processes) هوش مصنوعی، با وارد شدن روز افزون آن به حیات اجتماعی، دربرابر فرآیند های تصمیم گیری انسانی از پیش موجود قرار می‌گیرد جای را بر فهم عرفی روزمره انسانی از جهان تنگ می‌کند.

🔹 از طرف دیگر برای مردم غیرممکن است که بتوانند بررسی کنند که چگونه هوش مصنوعی به این تصمیمات می‌رسد. با وجود سیستم‌های دارای قابلیت یادگیری ماشین حتی متخصصان هوش مصنوعی نیز نمی‌توانند بفهمند که کدام الگوی تصمیم‌گیری توسط هوش مصنوعی به‌کار گرفته شده‌است، چرا که سیستم‌های هوش مصنوعی برای رسیدن به تصمیم‌گیری و ارائه‌ی خروجی، هر الگویی در مجموعه اطلاعات در دسترس که تصمیم گیری را ممکن کند به‌کار می‌گیرند. پروسه‌ی این استخراج الگو، حتی برای برنامه‌نویسان آن هوش مصنوعی نامعلوم است.

🔹 بنابراین، چالش سوم در این خواهد بود که پروسه‌ی تصمیم‌گیری غیر شفاف و دچار سوگیری غیر قابل اصلاح، امکان شکل‌گیری الگوریتم سالاری (algocracy) در جوامع را به یک نگرانی محتمل تبدیل می‌کند.

برگرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(3)

4⃣ سوگیری در سیستم های تصمیم‌گیری

🔹 جدای سوگیری ذکر شده در چالش ابهام، سوگیری دیگری در تصمیمات هوش مصنوعی ممکن است رخ دهد و آن سوگیری در اطلاعات ارائه شده برای الگویابی است. آنگاه که داده های ورودی به طور ضمنی فراوانی یک ویژگی در گروهی خاص را بالا برآورد کرده باشد، برای مثال ارتکاب جرایم خشن، تحلیل هوش مصنوعی نیز احتمال بیشتری برای وقوع جرم در آن گروه تشخیص خواهد داد و در نتیجه، اقداماتشان را از پیش عنوان مقدمات ارتکاب جرم تعبیر می‌کند.  سیاست گذاری بر اساس تحلیل های پیش‌بین (predictive analytics) هوش مصنوعی، به وضوح می‌تواند آزادی آن افرادی که رفتارهای آن‌ها پیش‌بینی شده است را محدود کند.

🔹 به‌طور مثال سوگیری شناختی تأیید (confirmation bias) را در نظر بگیرید. این سوگیری شناختی به این معناست که افراد متمایل هستند اطلاعات را به‌گونه‌ای تعبیر کنند که با باورهای قبلی آن‌ها سازگار و تأیید گر آن‌ها باشد.

🔹 به‌نظر می‌رسد، برای حل فنی این مشکل نیاز به‌در دست داشتن تعریفی ریاضیاتی از انصاف داریم که تحقق این امر بسیار دشوار است. از این رو چالش چهارم چاره جویی برای بازتولید سوگیری ها در پردازش های هوش مصنوعی خواهد بود.

5⃣ تعامل انسان و ربات

🔹 انسان‌ها به‌راحتی به اشیاء ویژگی‌های ذهنی نسبت می‌دهند و با آن ها همدلی پیدا می‌کنند. خصوصاً آن زمان که ظاهر اشیاء شبیه موجودات زنده باشد. این ویژگی می‌تواند باعث شود که انسان‌ها در قائل شدن اهمیت فکری و یا هیجانی برای ربات‌ها و هوش مصنوعی بیش‌از حد برای آنها اهمیت قائل شوند.

🔹 به‌طور مثال، در حوزه بهداشت و درمان هم‌اکنون ربات‌ها به‌عنوان مراقبت کننده (caregivers) فعال هستند. آن‌ها بیماران را بلند می‌کنند یا اشیاء را برای آن‌ها جابه‌جا می‌کنند. قابل تصور است که با توسعه این ایده در آینده ربات‌های همراه بیمار که آرامش او را نیز تأمین می‌کند طراحی شوند. در این صورت، مراقبت از سالخوردگان و... به ربات ها واگذار شود و جامعه نیاز به مراقبت انسانی را به رسمیت نشناسد.

🔹 می‌توان انسان زدایی از مراقبت (de-humanizing care)  در این مثال را، مسبب تغییری دانست که در آینده، باعث شود قشر نیازمند به مراقبت صرفاً از الگوهای رفتاری رباتیک مراقبت بهره‌مند شوند که خالی از قصدمندی انسانی است.

🔹 ربات‌ها و هوش مصنوعی لااقل تاکنون، نمی‌توانند آن‌چه را می‌گویند به‌واقع منظور داشته باشند و یا احساساتی را نسبت‌به انسان تجربه کنند. بنابر این چالش پنجم به احتمال انسان زدایی از روابط افراد و فقدان قصدمندی انسانی در روابط درنتیجه توسعه هوش مصنوعی نظر دارد.


برگرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(4)

6⃣ سیستم های خودمختار

🔹 خودمختاری نسبی هوش مصنوعی این سوال را به پیش می‌کشد که مسئولیت برون‌دادهای آن را چگونه می‌توان توضیح داد. به‌طور مثال در خصوص ماشین‌های خودکار، آنگاه که تصادفی رخ دهد، هرچند که بنابر ادعا قرار باشد این ماشین‌ها نسبت‌به انسان خطای کمتری داشته باشند و درنتیجه تصادف کمتری را منجر شوند، مسئولیت این تصادفات با چه کسی است و تا چه حد؟

🔹 مسئله بغرنج تر را می‌توان تسلیحات جنگی خودمختار دانست. این تسلیحات ممکن است جنگ‌ها را کم‌تر و کوتاه‌تر و به دور از جنایت جنگی به پیش برند، اما از طرف دیگر به‌نظر می‌رسد تسلیحات خودمختار نمی‌تواند اقتضائات قوانین بین‌المللی انسان‌دوستانه را برآورده کند. از جمله، فرق گذاشتن بین افراد نظامی و غیرنظامی در به‌کارگیری نیروی نظامی، بررسی تناسب به‌کارگیری نیروی نظامی و تخریبهای معلول آن، با دستاوردهای به‌کارگیری نیروی نظامی، که اخلاقاً باید بیش‌از آن تخریب‌ها باشد. نیز درک اینکه ضرورت به‌کارگیری نیروی نظامی تنها زمانی به وجود می‌آید که هیچ راه‌حل دیگری ممکن نباشد.

🔹 از آن‌جا که تصمیمات و کنش‌های هوش مصنوعی اکثراً نتیجه بی‌شمار تأملات میان کنشگران مختلف ازجمله طراحان، برنامه نویسان، کاربران نرم‌افزارها، سخت‌افزارها و ... است و از آن‌جا که خودمختاری درواقع میان همه‌ی این کنشگران توزیع شده‌است، بنابراین مسئولیت نیز می‌بایست بین کنشگران توزیع شود. اما چگونگی فهم این پاسخ به چالش خودمختاری نیازمند مطالعات تکمیلی است.

7⃣ تکینگی (singularity)

🔹 طبق ایده تکینگی، آنگاه که هوش مصنوعی به درجه‌ای از هوشمندی، کمابیش برابر هوشمندی انسانی برسد، آنگاه می‌تواند با برتری محاسباتی و دیگر برتری‌های فکری که نسبت‌به انسان دارد، خود را به سطحی از هوشمندی فراانسانی ارتقا دهد که خارج از کنترل و قدرت پیش‌بینی انسان باشد. موضوع محوری در این ایده، رسیدن به نقطه ای غیرقابل بازگشت در توانمندی هوش مصنوعی برای ارتقاء خود بدون نیاز به انسان است.

🔹 ازآن‌جایی‌که افزایش هوشمندی بی ارتباط با افزایش نیکخواهی است، چنین سناریویی حتی اگر دور از ذهن باشد، می‌تواند به انقراض انسان بیانجامد. چنین سطحی از تهدید مطمئناً نیازمند بررسی است، همان طور که به طور مثال امکان برخورد شهاب سنگی عظیم به زمین، حتی با احتمال بسیار کم، نیازمند بررسی جدی است.

برگرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(5)

8⃣ اتوماسیون و استخدام

🔹 بی‌شک هوش مصنوعی منجر به افزایش چشمگیر در بهره‌وری و به‌طورکلی ثروت خواهد شد. کوشش برای افزایش بهره‌وری دغدغه‌ی اقتصادی موجهی است، اما این رشد بهره‌وری توسط هوش مصنوعی، ناچار به معنی نیاز کم‌تر به انسان برای تولید است. هرچند به‌طورکلی ثروت در جامعه افزایش خواهد یافت، اما همچون دیگر نمونه‌های تاریخی، مثلاً کاهش افراد شاغل در کشاورزی در اروپا که از ۶۰٪ در ۱۸۰۰ به ۵٪ در ۲۰۱۰ رسیده‌اند، این امر به‌معنای دگرگونی بنیادی بازار کار خواهد بود.

🔹 حال سوال این است که آیا افزایش ثروت جامعه از دست رفتن مشاغل شهروندان را می‌تواند جبران کند یا خیر؟ به‌نظر می‌رسد مشاغل نیازمند تخصص کنونی تا حدی حفظ و مشاغل تخصصی جدیدی نیز ایجاد شود که دستمزد بالایی دارند، و از طرف دیگر مشاغلی که نیازمند تخصص نیستند هم تا حدی حفظ و مشاغل غیرتخصصی جدیدی نیز با دستمزد پایین ایجاد شوند. اما هر چه در این میانه است، یعنی اکثریت مشاغل نیمه تخصصی، به‌کلی با اتوماسیون جایگزین خواهند شد.

🔹 این مسئله به‌شدت توجه به بایستگی توزیع منصفانه منابع را اقتضا می‌کند. با توزیعی عادلانه، می‌توان امید داشت که عصری از فراغت برای انسان‌ها فرارسد و قحطی و بیماری و جنگ حداقل شود. اما تحقق یافتن این عصر با توجه به ویژگی‌های اقتصاد هوش مصنوعی نامحتمل به‌نظر می‌رسد، چراکه:

▫️ ۱. این اقتصاد تا حد بسیاری بدون قانون‌مندی (irregulated) در حال توسعه است و مسئولیت‌های دست‌اندرکاران در چنین فضایی به‌سختی قابل تشخیص است.
▫️ ۲. در بازار کنونی توسعه به سمتی حرکت می‌کند که برنده صاحب همه‌چیز است و انحصار به‌صورت فزاینده‌ای مشاهده می‌شود.
▫️ ۳. دارایی‌ها در این بازار جدید نامحسوس هستند و این ویژگی باعث شده است که نوعی سرمایه‌داری بدون سرمایه که کنترل آن بسیار مشکل است شکل بگیرد.

🔹 تداوم این چالش می‌تواند به صورت مخربی همه‌ی آنچه که از تامین اقتصادی زندگی روزمره می‌شناختیم را دگرگون کند.

برگرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
چالش های اجتماعی هوش مصنوعی
(6)

9⃣ و 🔟 اخلاق ماشین‌ها و هوش مصنوعی به‌عنوان عامل اخلاقی

🔹 در سخن گفتن از ماشین اخلاقی (ethical machine) هرچند گاهی نهایتا مقصود تولید مسئولانه هوش مصنوعی است، گاهی نیز تلقی این است که تا حدی می‌توان ماشین‌ها را به‌عنوان سوژه و نه صرفاً ابژه ای ساخت انسان قلمداد کرد؛ دراین‌صورت، می‌توان هنجارهایی راستین برای عملکرد ماشین‌ها در نظر گرفت.

🔹 لازم است هوش مصنوعی بتواند ارزش‌های اجتماعی-اخلاقی را در پروسه‌ی تحلیل خود لحاظ کند، در اولویت‌بندی ذی‌نفعان (stakeholders) به‌درستی عمل کند و به‌صورت شفاف بتواند پروسه استدلالی خود را توضیح دهد. چنین هنجارهایی را می‌توان سخت/سهل گیرانه اعمال کرد.

🔹 چنانچه هنجار ها بخواهند سهل‌گیرانه اعمال شوند، چالش این خواهد که آن هنجارها ممکن است برای اخلاقی بودن عملکرد ماشین‌ها کافی نباشند و اگر سخت‌گیرانه اعمال شوند، چالش فرض این مطلب خواهد بود که برای برآوردن چنین هنجارهایی، به هوش مصنوعی به‌عنوان عامل اخلاقی (moral agent) دارای تحلیل و مسئولیت پذیری نیاز است که درحال‌حاضر چنین توصیفی برای هیچ هوش مصنوعی قابل اطلاق نیست.

🔹 جدی گرفتن هوش مصنوعی به‌عنوان عامل اخلاقی، چالش دیگری نیز ایجاد می‌کنند و آن این‌که عاملان اخلاقی که تا این تاریخ صرفاً شامل انسان‌ها می‌شد، مشمول حقوق و وظایفی هستند که در این نگرش، دربرگیرنده‌ی هوش مصنوعی نیز می‌شود. اما سخن گفتن از حق ماشین‌ها چگونه ممکن است درحالی‌که اغلب هوش مصنوعی را عاملی می‌دانیم "دارای قابلیت تحلیل اما بدون فهم".

🔹 پاسخ‌گویی به این چالش‌ها و چالش‌های پیش‌گفته نیازمند مطالعات تکمیلی است و منحل کردن موضوع و سرباز زدن از مواجهه با آن‌ها در بهترین حالت آینده‌ای مبهم را به دنبال خواهد داشت.

برگرفته از: مدخل استنفورد اخلاق هوش مصنوعی و روباتیکس

📝 علی مرادزاده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
انقراض تنها با یک دستور

🎤 مصاحبه‌ای با استوارت راسل، متخصص هوش مصنوعی و استاد دانشگاه برکلی

🔹بر خلاف انسان، هوش مصنوعی نمی‌تواند همه‌ی ملاحظات مرتبط با برآورده شدن یک هدف را در نظر بگیرد، ناچار اگر یکایک این ملاحظات برای او شرح داده نشود منعی برای او وجود نخواهد داشت که برای حل مشکل اسیدی شدن اقیانوس‌ها، در نتیجه واکنش شیمیایی به کار گرفته شده برای هدف خنثی سازی اسید، حیات همه‌ی آبزیان را منقرض کند.

🔹اگر ماشین کارها را انجام دهد، من بیکار خواهم شد. بیکاری تکنولوژیک مطلبی است که از دوران ارسطو تاکنون یک واقعیت مسلم دانسته شده است. این امر امروزه قاطع تر از پیش است: هر پیشرفت هوش مصنوعی می‌تواند در لحظه میلیون ها نفر را بیکار کند

🔹اگر حیات توسط الگوریتم ها بتواند اداره شود، چه نیازی هست که بخواهیم به آن بیاندیشیم؟ واگذار کردن روز افزون جنبه‌های مختلف زندگی به تکنولوژی و هوش مصنوعی، مدنیت را مضمحل و شهروندان را به توده‌ انسان های کودک‌واره (مصرف کنندگان ناتوان و بدون درک) فرو‌ خواهد کاست.

📝 علی مرادزاده
معنای کار

"اگر تصادفاً پول کافی برای زندگی راحت و بدون نیاز به کار کردن به ارث برده‌اید، آیا فکر می‌کنید به‌هرحال کار می‌کنید یا خیر؟" 

🔹 نتایج مطالعات به‌طور مداوم نشان داده است که اکثریت بزرگی از پاسخ‌دهندگان، ترجیح می‌دهند که به کار کردن ادامه دهند. محققان پیشنهاد می‌کنند که این تمایل به اشتغال به این علت است که کار در زندگی مردم در بسیاری از فرهنگ‌ها، به دلایل مختلف، عنصری محوری است و معنای آن اغلب برای اکثر مردم بسیار بیشتر از صرف کسب پول است.

🔹 معنای کار از دغدغه های اصلی افراد در محیط کار است، و به میزان اهمیت کار برای یک فرد اشاره دارد. زمانی که از معناداری کار صحبت می‌کنیم می‌توان سه دسته کلی ارائه کرد اشخاص غالبا دلایل خود را برای معناداریِ کارِخویش آنگونه می‌فهمند:
▫️۱. ارزش ها ▫️۲. انگیزه ها ▫️ ۳. باورها

🔹در خصوص معنا به مثابه ارزش، کار ارزش ابزاری دارد و به خاطر هدفی که فرد در خارج از کار و خودش انجام می‌دهد معنادار می‌شود. در خصوص معنا به مثابه انگیزه نیز، کار نقش ابزاری دارد اما این بار به خاطر احساسات و انگیزه‌های لذت بخشی است که برای خود فرد، هنگام کار به ارمغان می‌آورد معنادار است. در مورد سوم، یعنی معنا به مثابه باور، کار ارزش ذاتی پیدا می‌کند و خودِ کار است که جدا از نوع، فرآیند و خروجی آن، در نظام باورهای فرد معنادار خواهد بود.

🔹ارزش ها می توانند هر چیزی باشند مانند ارزش های محیط زیستی، اخلاقی و حتی مادی و... اما آن چه مشخص است در این هدف گذاری‌ها شخص به دنبال نمود و تاثیری در دنیای پیرامون خود است که رسیدن به این اهداف را در کار کردن می‌بیند.

🔹انگیزه در هنگام انجام کارِ مؤثر به وجود می‌آید، یک نوع احساسات درونی مثبت است که شخص تجربه می‌کند. انگیزه درونی که به‌عنوان “میل به درگیر شدن در یک فعالیت به دلیل لذت بردن یا علاقه‌مندی به آن فعالیت ” تعریف می‌شود به فعالیت‌هایی مربوط می‌شود که  به خاطر آن حس مثبت ارزش‌‌مند می‌شوند، نه به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدف دیگر. که شخص به نوعی غرق شدگی در کار می رسد و چیز دیگری در عالم بیرون برای او اهمیت ندارد.

🔹در تعبیر سوم نیز خود نفس کارکردن مقدس است، نه برای ایجاد احساس مثبت در انسان و نه برای هدفی خارج از کار بلکه خود همین مشغول بودن نفس معناداری دارد. این غایت بودن کار بسیار وابسته به عقاید اشخاص و باورهای جاری در فرهنگ دارد که کار را فارق از هر چیز دیگری، معنادار می‌کند. همین که شخص بیکار نباشد و در این نظام هستی مشغول به هر کاری باشد به غایتی معنادار در نظام باوری خویش رسیده است.

برگرفته از: On the meaning of work: A theoretical integration and review

📝 امیر عباسی
جامعه‌ی علمی
(1)

🔹 شناخت علمی بر زندگی انسان و روابط اجتماعی (social relations) تأثیر می‌گذارد و متقابلاً از آن‌ها تأثیر می‌پذیرد؛ خواه در نتیجه جنبش‌های اجتماعی محیط‌زیستی، فمینیستی، ناقد تکنولوژی باشد یا خواه از روابط اجتماعی درون نهاد علم بین محققین. دو نگاه به این تأثیر و تأثر:

▫️نخست رویکرد تکمیل‌کننده (supplementing approach) تاکید دارد زمینه هر تحقیق علمی بستر جامعه است، پس باید اندیشید که چگونه می‌توان اعتماد به نتایج تحقیق، پاسخ‌گویی، تقسیم کار تحقیقاتی، موثق بودن بازخورد همتایان در نشریات، چالش‌های سرمایه‌گذاری تحقیقات و... را در تحقیق علمی مدیریت کرد و بعد، پرسید آثار اجتماعی این تحقیقات چه خواهد بود.
▫️رویکرد اصلاح‌طلب (reformist approach) در مقابل، اجتماعی بودن علم را مسئله‌ای مبنایی می‌داند و به‌دنبال اصلاح شناخت‌شناسی متداول علمی بر این اساس است که علاوه‌بر مسائل رویکرد پیشین، بتواند مدل‌های فرهنگی، اجتماعی، جنسیتی و... برای سازوکار تحقیقات علمی به دست دهد. در هر صورت نخست باید این تأثیر و تأثرات را شناسایی کرد.

🔷 روابط اجتماعی جامعه علمی

🔹 از نیمه قرن ۲۰ به این‌سو با پدیده کلان علم (big science) مواجه هستیم که الگوی آن را می‌توان پروژه منهتن دانست. در آن پروژه، تیم تحقیقاتی پر تعداد متشکل از گروه‌هایی با تخصص‌های مختلف در سراسر کشور، با پشتوانه‌ی بودجه‌های کلان در تشکیلات تحقیقاتی به خوبی تجهیزشده، مشترکاً بر پروژه واحد ساخت بمب اتم تمرکز داشته‌اند. این الگوی حرکت از تحقیقات محدود دانشگاهی محلی به سمت تحقیقات نهادمندِ حتی شاید بین‌المللی، با تاثیرات اجتماعی و اقتصادی عظیم، مسائل تازه‌ای را طرح می‌کند.

🔹در تیم‌های تحقیقاتی متداول در الگو‌ی پیش‌گفته، هر گروه تخصصی بخشی از کار تحقیق را برعهده دارد که رسیدگی به آن از تخصص دیگر گروه‌ها خارج است. به‌طور مثال گروهی متصدی دستگاه ها و آماده‌سازی شرایط آزمایش، گروهی متصدی محاسبات تئوریک و تحلیل داده، گروهی متصدی اندازه‌گیری و تفسیر مشاهدات آزمایشی و... است. این گروه‌ها برای حصول نتیجه به تجمیع گواهی مشاهدات دیگر گروه‌ها با شواهد خود می‌پردازند و نهایتاً نتیجه را گزارش می‌کنند. سوال این که ازآن‌جا که برای هر گروه بررسی صحت شواهد گروه‌های دیگر خارج از حیطه تخصصی‌اش خواهد بود، چگونه می‌توان از شواهد مشترک برای یک بدنه واحد از تحقیقات سخن گفت؟

🔹 به طور سنتی، شواهد مؤید، دسته از مشاهدات شخصی اند که اعتبار یک فرضیه را افزایش داد و باور به آن را معقول می‌کند. اما اینجا، چاره‌ای جز اعتماد به گروه همکار وجود ندارد. بر این اساس پیشرفت علم مبتنی بر گواهی شواهد است و معیار اعتبار آن نیز وثاقت (reliability) گزارش دهنده است. درجه وثاقت، براساس حیثیت (reputation) علمی در جامعه علمی مشخص می‌شود، که هر محقق برای تداوم کار خود می‌بایست هر چه بیشتر در حفظ و ارتقای آن بکوشد، تا بتواند حامی مالی، پیشنهاد همکاری، جوایز علمی و... دریافت کند. این نسبت اجتماعی حیثیت محور در جامعه علمی خود درحال‌حاضر لااقل دچار سه مشکل است: ۱. هنجار پژوهش ۲. تکرارپذیری ۳. داوری همتایان

برگرفته از: مدخل استنفورد ابعاد اجتماعی شناخت علمی

📝 علی مرادزاده
جامعه‌ی علمی
(2)

🔷 هنجار پژوهش

🔹 اگر حیثیت علمی تعیین‌کننده میزان اعتبار پژوهش‌ها است، برای آن‌که بتوان مطمئن بود که مشوق ذهنی کافی برای اهمیت قائل شدن برای حفظ و ارتقای آن وجود دارد، می‌بایست تضمینی وجود داشته باشد که تقلبات پژوهشی شناسایی و محکوم می‌شوند؛ یعنی بالا رفتن حیثیت علمی لزوماً پی‌آیند ارائه نتایج پژوهشی معتبر باشد. در غیر این صورت تلاش برای ارتقای حیثیت محک‌ نخورده خود مشوقی برای تقلبات و فساد در علم خواهد شد؛ از این طریق که محقق تلاش می‌کند برای پژوهشی که انجام نشده و صرفاً با ارائه نتایجی ناپخته برای خود اعتبار کسب کند. مثال های این امر متعددند حتی در زمینه‌ی پژوهش‌های مرتبط با بهداشت و درمان که اعتبارسنجی نشدن تحقیقات، داده‌های بعضاً فراگیر شده‌ای را سبب شده که پس‌از گذشت یک دهه ابطال شده‌اند.

🔹 اجتناب از چنین رخدادی ما را به این اصل می‌رساند که یگانه بایستگی که باید در پژوهش محققان حکم‌فرما باشد رسیدن به حقیقت است و تنها آن زمان است که حیثیت‌یابی علمی معنادار خواهد بود. چالش نخست دقیقاً ناشی از این است که رعایت این هنجار خود وابسته به روابط اجتماعی جامعه علمی (scientific community) و ارزش های حاکم بر آن است.

🔹 هر محققی در بررسی‌های خود ناچار برای پیشبرد روند تحقیق، به تصمیمات روش‌شناسانه‌ی (methodological decisions) بسیاری دست می‌زند که به‌خودی‌خود براساس شواهد موجود لزوماً تصمیم نهایی نیستند، بلکه براساس برآوردِ عواقبِ خطا بودنِ نتیجه‌گیری جهت‌دهی شده‌اند. به‌عبارت‌دیگر، اینکه حد معناداری (significance threshold) شواهد کجاست، به ارزیابی تاثیر خطا توسط محقق باز می‌گردد. باز هم به‌عنوان مثال داروی جدیداً ارائه‌شده ای را در نظر آورید. تحقیقات همواره نشان می‌دهند که هر دارو تا درصد مشخصی اثربخشی و یکسری عوارض جانبی دارد. حال سوال این است که چه درصدی از اثربخشی و عوارض جانبی برای‌اینکه آن دارو را به‌عنوان راهکار درمانی بیماری خاصی بپذیریم قابل‌قبول است؟

🔹 پروسه تحقیقات اگر شواهدمحور و با دقت پیش رفته باشند، تنها نشان خواهند داد که این دارو درصد اثربخشی x و عوارض جانبی و تداخلات دارویی و... y را دارد. تصمیم‌گیری در این خصوص که آیا این درصدها کافی است بسته به عواملی از خارج از کنترل محقق، مثلاً این‌که بیماری مذکور چقدر جدی است؟ تا چه حد فراگیر است؟ چه درمان ها و دارو های دیگری در دسترس است؟ عوارض و تداخلات دارویی و... این دارو تا چه حد قابل‌چشم‌پوشی است؟ و دیگر ملاحظاتی از این‌دست هستند. حال محقق با برآوردی ذهنی درنتیجه‌ی وزن‌دهی به همه عوامل نتیجه را گزارش می‌کند. این نتیجه خود بعداً مورد داوری جامعه علمی، و بعد سیاست‌گذاران، حامیان مالی و درنهایت مردم قرار می‌گیرند.

🔹 چنین است که وزن‌دهی هزینه-فایده از سطح پژوهش تا سطح عرضه و مصرف به طور مداوم نقش ایفا می‌کند و تنها آن زمان که وزن‌دهی ها مشابه باشد، حیثیت علمی و وثاقت متعاقب آن برای پژوهشگران فراهم می‌شود؛ در غیر این صورت، در هر مرحله اگر محرز شود ادامه‌ی فرآیند به ریسکش نمی ارزد، پژوهش ممکن است متوقف شود.

🔹 این مسئله نشان‌دهنده وابسته بودن ناگزیر پژوهش‌ها به ارزیابی‌های ارزش گذارانه اجتماعی است که حتی در پیشبرد هنجار بنیادین حقیقت‌جویی نیز نقش ایفا می‌کند.

برگرفته از: مدخل استنفورد ابعاد اجتماعی شناخت علمی

📝 علی مرادزاده
جامعه‌ی علمی
(3)

🔷 تکرارپذیری

🔹 علم به‌لحاظ شناختی فعالیتی قابل اعتماد است چون بر آزمایش‌ها و داده‌های مشاهداتی استوار شده که به‌صورت مستقل قابل آزمودن و صحت سنجی هستند. درعمل اما بسیاری از تحقیقات بازآزمایی نمی‌شوند و براساس اعتماد پذیرفته و منتشر شده اند.

🔹 چنانکه آمد، تهدید تحریم شدن در صورت تقلب است که پژوهش‌ها را در راستای ارائه نتایج معتبر سوق می‌دهد؛ اما اگر چنین است که اقدامی برای تکرار پژوهش ها چندان صورت نمی‌گیرد، به‌وضوح مکانیسم انتقادی علم را دچار تهدید جدی خواهد شد‌. جالب این‌که گاهاً با تکرار آزمایش و رسیدن به نتیجه‌ای مغایر هر دو پژوهش تا مدت‌ها در ادبیات هم‌زمان حضور دارند، بدون این‌که تکرارهای بیشتری صورت بگیرد تا بتوان یکی از آن‌ها را تأیید کرد.

🔷 داوری همتایان

🔹 از مکانیسم های اصلی ژورنال‌های علمی برای اعتبارسنجی نتایج تحقیقات، داوری نتایج توسط دیگر متخصصین حوزه پژوهشی است. این داوری توانمندی روش‌شناختی مناسب بودن روش تحقیق برای حصول نتیجه ادعا شده، اصالت تحقیق و میزان اهمیت آن را می‌سنجد و بعد پژوهش را نشر می‌دهد.

🔹دراین‌باره نیز، بنا به مطالعات صورت گرفته، داوری‌های صورت گرفته دچار مشکلاتی همچون سوگیری پرستیژ، ناسازگاری ارزیابی داورها، سوگیری تأیید، محافظه‌کاری در داوری و... هستند. این مسئله، در کنار مسئله تکرار پذیری خود مؤیدی هستند برای درستی ادعای تأثیر روابط اجتماعی و ارزش‌های حاکم بر جامعه در وثاقت علم.

🔷علم در جامعه

🔹 تأثیر علم به‌عنوان نیروی متحول‌کننده زیست انسانی و روابط اجتماعی قاطع و فراگیر است. برای تکنولوژی و عملکردهای نوین ناشی از علم جنبه‌های مثبت و منفی متعددی می‌توان برشمرد، که درعین این‌که به توانمندسازی بی‌سابقه انسان در پیگیری اهدافش انجامیده است، کنترل اصحاب قدرت‌ بر زندگی افراد نیز به‌طرز بی‌سابقه‌ای افزایش داده است؛ این خود نمونه‌ای از کارکرد دوگانه علم است.

🔹 ارزیابی و جهت‌دهی علم به‌عنوان بالاترین مرجعیت شناخت جامعه، از تأثیرات خود علم بر جامعه شایان توجه است. پژوهش‌های بین رشته‌ای ارزیابی ریسک، در پاسخ به مباحثات پیرامون گسترش تکنولوژی‌های هسته‌ای تولید برق ایجاد شد و ازآن‌پس، در راستای شناسایی و ارزیابی ریسک آسیب‌رسانی تولیدات علم به سلامت انسان و محیط‌زیست پی گیر گرفته شد. مدل‌های هزینه-فایده ارائه‌شده و در نتیجه این تحقیقات با توجه به مرجعیت شناختی علم در جامعه تأثیر قاطعی در فراگیر شدن یا نشدن تولیدات علم دارد.

🔹 هم‌زمان با این تأثیرگذاری در عملکرد اجتماعی، چنان‌که گفته شد به‌دلیل مسئله معناداری آماری ارزش‌های اجتماعی خود در ارزیابی ریسک نقش ایفا‌می‌کنند بنا‌براین این اثرگذاری دو سویه است: علم بر ارزیابی های هزینه-فایده اثر می‌گذارد و از آن اثر می‌پذیرد.

🔹 نوع دیگر اثرگذاری جالب توجه علم در جامعه مربوط به مسائل مناقشه برانگیز است. مثلاً در خصوص مطالعات نژادی و جنسی، تحقیقات جدید به مدل‌های پیچیده‌ای از تفاوت‌ها رسیده‌اند که واقعیتی زیربنایی برای مفاهیم جنس و نژاد به‌دست می‌دهد. در مقابل، تحقیقات دیگری به کلی معناداری مطالعات در برسی تفاوت‌گذاری بین جمعیت‌ها را منکر می‌شوند.

🔹 گذشته از اثر گذاری های همه‌جانبه روزمره علم در حیات انسانی و روابط اجتماعی، دو نمونه ذکر شده مثالی ملموس درخصوص نیروی متحول‌کننده قاطع علم در سبک زندگی و نگرش‌ها در جامعه هستند.

برگرفته از: مدخل استنفورد ابعاد اجتماعی شناخت علمی

📝 علی مرادزاده
Forwarded from Fanoos | فانوس
🔴 کاندید
📚 باشگاه کتابخوانی شریف
3⃣ جلسه سوم

🔸سخنران: دکتر ابراهیم مقصودی
کارشناسی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد و دکتری فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف. پژوهشگر فلسفه فیزیک، فلسفه علم، علم و الهیات
🔸 خلاصه کتاب: خدا و زمان
اثرناتالیا دنگ

📌 برگزارکننده: مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف, دانشگاه صنعتی شریف
🏢 مکان: مجتمع خدمات فناوری دانشگاه صنعتی شریف اتاق ۳۰۵
زمان: دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴

💢 حضور برای عموم آزاد است.
ساعت ۱۶ الی ۱۸

💢 جهت هماهنگی ورود به دانشگاه، به آیدی یا شماره زیر پیام ارسال کنید:
🆔 @AliMahmoudabadi
📱09336731178

-----------------------------
💟 @theism.school
🆔 @theismschool
جامعه‌ی علمی
(4)

🔷 جامعه‌شناسی علم

🔹 مطالعات اجتماعی و فرهنگی علم ذیل عنوان "بر ساخت‌گرایی اجتماعی" با نظر به تاثیر سبک زندگی و روابط اجتماعی در جامعه‌ی علمی در پی آن است که مشخص کند از بین همه عوامل دخیل در فعالیت علمی، کدامیک به راستی نقش علّی ایفا می‌کنند و درنتیجه ارزش مطالعه دارند.

🔹 در رویکردی کلان تحلیلی (macro-analytic)، روابط اجتماعی به‌عنوان عامل/متغیری بیرونی و مستقل نگریسته می‌شود و محتوا و داوری‌های علمی متغیر وابسته‌ی آن است، در نتیجه وزن بسیاری به بعد اجتماعی در مقابل بعد شناختی داده می‌شود. در رویکرد خرد تحلیلی (micro-analytic) مطالعات آزمایشگاه (laboratory studies) بر روابط اجتماعی درون طرح‌های تحقیقاتی جاری در جامعه علمی، نیز دیگر جوامع دخیل در ایجاد و دریافت تحقیقات تمرکز می‌شود. هزاران فعالیت و تعاملات دخیل در تولید و پذیرش فکت‌های علمی محل تأکید این رویکرد است.

🔹 این‌چنین هر ناظری از منظری خاص به جامعه‌شناسی علم می‌پردازد مثلاً در منظر فمینیستی، تاکید بر اثر مردانه بودن صنف محققان بر سوگیری در نظریه‌های جنسیت جهت‌دهی شده‌است. به بیان دیگر این‌که چگونه تقسیم قدرت در جامعه و منفعت اصحاب قدرت درمسئله جنسیت بازتاب می‌یابد. به بیان کلی، سخن این است که ارزش‌های مشترک چگونه از پیش قابل‌قبول/غیرقابل‌قبول بودن یکسری ایده‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

🔷 مدل‌های خصلت اجتماعی علم

🔹 با توجه به یافته‌های برساخت‌گرایی اجتماعی، تلاش‌های متعددی صورت‌گرفته است که مدل‌هایی از جنبه‌های مختلفِ علم ارائه شود که خصلت اجتماعی علم و در عین حال سازوکار شناختی قابل‌اتکای علم را در حالتی بهینه در تصویری واحد از علم ادغام کند. برخی از این مدل‌ها از قرار زیر اند.

🔷 مدل‌های تقسیم کار علمی

🔹 برای پاسخ به مسئله‌ی پیش‌گفته‌ی کلان علم، برخی بر آن شدند که مدل هایی از توزیع کوشش‌های علمیِ بهینه ارائه کنند.

🔹 مدل نظریه تصمیم: گرچه طرح‌های تحقیقاتی مختلف می‌توانند برخاسته از و در راستای تعهدهای ایدئولوژیک پژوهشگرها باشند، اما نمی‌توان هر طرح پژوهشی را به‌دلیل غیر ارتدوکس بودن ملامت کرد، چراکه بسیاری از کشفیات جدید را مدیون برنامه‌هایی هستیم که در زمان خود غیر ارتدوکس دانسته می‌شدند. بنابراین با اتکا بر اصول نظریه تصمیم عقلانی (rational-choice theory)، باید با توجه به شانس مثمر ثمر بودن هر ترکیبی از رویکرد ارتدوکس و رویکردهای بدیع متهورانه به تعادل بهینه رضایت داد. به عبارت دیگر، پیشرفت علمی در نتیجه حدی از انگیزه‌های غیر خالصانه در حقیقت‌جویی پربار تر خواهد شد.

🔹 اشکال: دانشمندان همواره دانشی ناکامل نسبت‌به تصویر بزرگ‌تر از روند تحقیقات در کل جامعه علمی دارند و آن‌چه که دراین‌باره می‌دانند متفاوت از یکدیگر است. بنابراین هیچ‌گاه اطلاعات کافی برای به‌کارگیری نظریه تصمیم عقلانی در خصوص روند علم در دسترس نیست. می‌بایست مدلی ارائه داد که بتواند محققانی بادانش های ناکامل غیر هم‌پوشان را در نظر بگیرد.

برگرفته از: مدخل استنفورد ابعاد اجتماعی شناخت علمی

📝 علی مرادزاده
جامعه‌ی علمی
(5)

🔹 مدل شبکه‌ای: در این دیدگاه کوشش شده‌است براساس نظریه شبکه (network theory) در ریاضیات، نحوه‌ی ارتباط یافتنِ بهینه‌ی طرح‌های تحقیقاتیِ مختلف مدل‌سازی شود و اثبات ریاضی به این نتیجه خلاف شهود رهنمون شده‌است که ارتباط کامل بین همه نقاط درگیر در پژوهش در تصویر کلی فعالیت علمی در هر مقطع زمانی، یعنی اطلاع کامل محققان از کار همه محققان دیگر، بهینه نیست؛ ساختار بهینه‌تر، ارتباط هر طرح پژوهشی با طرح‌های پژوهشی نزدیک خود در یک مدل دایره‌ای از ارتباطات خواهد بود، زیرا این مدل ارتباطی احتمال توافق همگانی بر نتایج تحقیقاتی نادرست را کم‌تر می‌کند.

🔹 یعنی، حدی از عدم آگاهی از روند کلی علم مطلوب است زیرا در چنان الگویی رسیدن به توافق زمانبر تر خواهد بود و طرح‌های تحقیقاتی مختلف پیش‌از آن‌که کنار گذاشته شوند زمان بیشتری برای ارائه و اصلاح خود دارند.

🔹 اشکال: این دیدگاه فرض می‌گیرد که مدل ارتباطات علمی کاملاً مختارانه انتخاب می‌شود و نقش تأمین‌کنندگان مالی نظیر دولت و داوران پیشرفت علم نظیر مؤسسه نوبل و ... را نادیده می‌گیرد. می‌توان نشان داد که به‌لحاظ ریاضی با دست‌کاری تعداد مراکز تحقیقی مدل شده یا تغییر احتمالات موفقیت فرضیات هرکدام مدل دایره‌ای دیگر بهینه نخواهد بود و مثلاً مدل شبکه‌ای، یعنی ارتباط کامل بهینه‌تر است. پس تجویز یادشده تجویزی یکتا نمی‌تواند باشد.

🔹 مدل نظریه بازی تکاملی (evolutionary game theory): در این دیدگاه با مطالعه وضعیت‌های نامطلوب در جامعه علمی، نظیر زیان ناشی از در علم در اقلیت بودن، قطبی شدن علم، محافظه‌کاری در علم و ... نتیجه‌ می‌گیرد که این پدیده‌ها در سازوکار علم پدیده‌هایی قابل انتظارند و لزوماً نتیجه بدکارکردی های علم نیستند.

🔷 مدل‌های اجتماعی بودن، عقلانیت و عینیت در علم

🔹 بسته به این‌که امر اجتماعی را در علم تا چه حد مختل کننده و منجر به سوگیری بدانیم، کوشش‌هایی صورت‌گرفته است که مدل‌هایی ارائه شود برای‌اینکه عقلانیت و عینیت در علم بتواند حفظ شده و یا ارتقاء یابد.

🔷 رویکرد انزواگرا (isolationist): به‌دنبال اصولی است که بتواند جدای از امر اجتماعی برای حصول به نتایج معتبر در علم به‌کار گرفته شود. در این مدل محقق می‌بایست با کنار گذاشتن همه ملاحظات دیگر بکوشد بهترین استدلال و قوی‌ترین شاهد را تشخیص دهد تا مبادا با پیشی گرفتن ملاحظات غیر شواهد محور ناچار یک علم ناصحیح به دست دهد. بنابراین، فهم این رویکرد از یافته‌های بر ساخت‌گرایی این است که چگونه باید در هر تحقیق بسته به شرایط آن تحقیق، تلاش بلیغ در فائق آمدن بر سوگیری‌های مربوط صورت گیرد.

🔹 رویکرد آشتی‌جویانه (reconciliationist): همه منافع دخیل در پژوهش باید به‌عنوان عاملی در داوری‌های علمی لحاظ شوند تا آن حد که مبنای شاهد محور مشترکی وجود داشته باشد، که به‌صورت سازگار بتواند نتایج مختلف آن طرح تحقیقاتی را پشتیبانی کند. برای اینکار، با نگاه به یافته‌های برساخت‌گرایی، اعتقاد این است که به‌جای انتظار اینکه در هر شرایط تاریخی اصول جاری در علم مسائل را به‌طور یکدست حل کنند، می‌بایست به اصول بیرونی جهان‌شمولی اندیشید که در پس تغییر نظریات حاکم است. بنابراین، اصول مذکور درباره تغییر باورها و نه درباره خود باورها خواهند بود و نقش ایجاد تغییرات عقلانی را ممکن می‌کنند تنها اگر آن اصول بتوانند ازهر اصل شناخته‌شده‌ی دیگری با نسبتی بیشتر در رسیدن به طرح‌های موفق تضمین ارائه دهد.

🔹 رویکرد ادغام گرا (integrationist): با جدی گرفتن برساخت‌گرایی، معتقد است می‌بایست تعریف‌های نوینی از عقلانیت و عینیت به دست داد، چرا که تفاوت قاعده‌مندی بین نظریات، مشاهدات و ارزش‌های جوامع وجود ندارد. آن‌چه شاهد محسوب می‌شود، توسط مجموعه نظریات و مشاهدات و ارزش‌های یک جامعه است که تثبیت می‌شود. بنابراین، این جامعه است که چیزی را می‌داند یا نمی‌داند و دانش افراد وابسته به جامعه است. جامعه می‌تواند عقلانی باشد هرچند افراد نباشند. در تأیید این مدعیات از یافته‌های علوم شناختی کمک گرفته شد و آن این‌که آن‌چه سوگیری خوانده می‌شود درواقع الگوهای تصمیمی هستند که بر باورها اثر می‌گذارند و نه‌تنها لزوماً نامطلوب نیستند، بلکه ممکن است بینش و باور عقلانی به دست دهند. [برای اطلاع از دیگر مدل ها به مدخل استنفورد مربوطه مراجعه کنید].

برگرفته از: مدخل استنفورد ابعاد اجتماعی شناخت علمی

📝 علی مرادزاده
Forwarded from Fanoos | فانوس
🔴 کاندید
📚 باشگاه کتابخوانی شریف
4⃣ جلسه چهارم

🔸سخنران: دکتر زینب سالاری
دکتری فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه تهران

🔸 خلاصه کتاب: تاریخ طبیعی الهیات طبیعی: علوم شناختی، الهیات و فلسفه دین
اثر هلن دی کروز و یوهان دی اسمدت

📌 برگزارکننده: مدرسه بین‌المللی فانوس
دانشگاه صنعتی شریف
🏢 مکان: مجتمع خدمات فناوری دانشگاه صنعتی شریف اتاق ۳۰۵
زمان: دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

💢 حضور برای عموم آزاد است.
ساعت ۱۶ الی ۱۸

💢 جهت هماهنگی ورود به دانشگاه، به آیدی یا شماره زیر پیام ارسال کنید:
🆔 @AliMahmoudabadi
📱09336731178


💟  Fanoos
🆔  Fanoos
2025/05/12 03:21:17
Back to Top
HTML Embed Code: