🔰 #احکام_شرعی🔰
#سوال_👇👇
کسی که قرض میگیرد اگر با رضایت کامل سود آنرا بپردازد، آیا حرام است؟
#جواب👇👇
اگر در آن شرط سود شده باشد، حرام است و رضایت دو طرف آن را حلال نمى کند. اما اگر بدون شرط، خود قرض گیرنده مقدارى زیادتر پس بدهد، اشکال ندارد، بلکه مستحب هم هست.
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#سوال_👇👇
کسی که قرض میگیرد اگر با رضایت کامل سود آنرا بپردازد، آیا حرام است؟
#جواب👇👇
اگر در آن شرط سود شده باشد، حرام است و رضایت دو طرف آن را حلال نمى کند. اما اگر بدون شرط، خود قرض گیرنده مقدارى زیادتر پس بدهد، اشکال ندارد، بلکه مستحب هم هست.
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤2👏1👌1
خوب می کنید حالم را ،
خـــوب
مثل نشستن زیرِ کرسیِ مادربزرگ ،
خـــوب
مثل بوییدنِ بهار نارنج ،
خـــوب
مثل راه رفتن روی بــرف ،
دلتـنگـتان شده ام . .
📎سلام #صبـحتون_شهــدایـی 🌺
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
خـــوب
مثل نشستن زیرِ کرسیِ مادربزرگ ،
خـــوب
مثل بوییدنِ بهار نارنج ،
خـــوب
مثل راه رفتن روی بــرف ،
دلتـنگـتان شده ام . .
📎سلام #صبـحتون_شهــدایـی 🌺
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤3🔥1
『آقای من صبحم را با سلام به شما آغاز میڪنم🩵
السلام علیك یامولای یاصاحبالزمان
#أَللّٰهُمَّارْزُقْنٰاظُهُوروَرؤیَتِأربٰابُنَابَقِیَّةَاللَّهِ
سلامصبحتونبخیرهمراهانگرامی💙
السلام علیك یامولای یاصاحبالزمان
#أَللّٰهُمَّارْزُقْنٰاظُهُوروَرؤیَتِأربٰابُنَابَقِیَّةَاللَّهِ
سلامصبحتونبخیرهمراهانگرامی💙
❤3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
www.vaezin.com
ادای حق پدر و مادر
📲 فایل صوتی
🎙واعظ: حاج آقا #علی_پناه
🔖 ادای حق پدر و مادر 🔖
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
🎙واعظ: حاج آقا #علی_پناه
🔖 ادای حق پدر و مادر 🔖
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤3
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4795🌷
#قسمت_اول (۲ / ۱)🌷
#نفرات_مقدس🌷
🌷قبلاً شنیده بودم که بعضیها برای باز کردن میدان داوطلبانه روی مین میروند. فکر میکردم شعار است؛ مثل همه شعارهایی که تکرار میکردیم. ولی آن روز این حرف را مستقیم از زبان فرمانده گردان میشنیدم. جملات فرمانده مانند پتک توی سرم صدا میداد. هر چه فکر میکردم میدیدم من آمادگی چنین آثاری را ندارم. انگار میخواستند عیارمان را محک بزنند. میدانستم عیار آنها خیلی از من بیشتر است. اصلاً توی آن گردان عیار بیشتر بچهها صد درصد از من بیشتر بود. شاید من یک تکه سنگ خام بودم که نمیشد روی آن عیار گذاشت.
🌷شاید هم بیشتر به ناخالصیهای مواد خام میماندم که دست قضا و قدر مرا به آنجا کشانده بود. چند نفر از بچههای گردان بلند شدند و آمادگی خود را به فرمانده گردان اعلام کردند. هرچه فکر کردم جرئت داوطلب شدن را در خودم ندیدم. اصلاً تا آن روز حتی به جبهه نرفته بودم که بدانم عملیات یعنی چه؟ چه برسد به رفتن روی مین. خیلی از بچههای جبهه رفته هم میدان مین ندیده بودند. بر و بر نگاهشان میکردم و به جرئتشان غبطه میخوردم. با خودم میگفتم اینبار همه چیز را تجربه میکنم و....
🌷و بار بعد که آمدم جبهه داوطلب رفتن روی مین میشوم. شاید هم به این علت داوطلب نشدم که تا آن موقع ندیده بودم چطور روی مین میروند و میترسیدم داوطلب شوم و از عهده آن کار برنیایم. خیلی از قدیمیها را هم دیدم که داوطلب نشدند. فرمانده گردان نام داوطلبها را یادداشت کرد و قرار شد همیشه دم دست باشند تا هر وقت لازم شد بروند جلوی ستون برای رفتن روی مین. آن چند نفر برایم مقدس شده بودند. هروقت میدیدمشان طور دیگری نگاهشان میکردم. وقتی خودم....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#قسمت_اول (۲ / ۱)🌷
#نفرات_مقدس🌷
🌷قبلاً شنیده بودم که بعضیها برای باز کردن میدان داوطلبانه روی مین میروند. فکر میکردم شعار است؛ مثل همه شعارهایی که تکرار میکردیم. ولی آن روز این حرف را مستقیم از زبان فرمانده گردان میشنیدم. جملات فرمانده مانند پتک توی سرم صدا میداد. هر چه فکر میکردم میدیدم من آمادگی چنین آثاری را ندارم. انگار میخواستند عیارمان را محک بزنند. میدانستم عیار آنها خیلی از من بیشتر است. اصلاً توی آن گردان عیار بیشتر بچهها صد درصد از من بیشتر بود. شاید من یک تکه سنگ خام بودم که نمیشد روی آن عیار گذاشت.
🌷شاید هم بیشتر به ناخالصیهای مواد خام میماندم که دست قضا و قدر مرا به آنجا کشانده بود. چند نفر از بچههای گردان بلند شدند و آمادگی خود را به فرمانده گردان اعلام کردند. هرچه فکر کردم جرئت داوطلب شدن را در خودم ندیدم. اصلاً تا آن روز حتی به جبهه نرفته بودم که بدانم عملیات یعنی چه؟ چه برسد به رفتن روی مین. خیلی از بچههای جبهه رفته هم میدان مین ندیده بودند. بر و بر نگاهشان میکردم و به جرئتشان غبطه میخوردم. با خودم میگفتم اینبار همه چیز را تجربه میکنم و....
🌷و بار بعد که آمدم جبهه داوطلب رفتن روی مین میشوم. شاید هم به این علت داوطلب نشدم که تا آن موقع ندیده بودم چطور روی مین میروند و میترسیدم داوطلب شوم و از عهده آن کار برنیایم. خیلی از قدیمیها را هم دیدم که داوطلب نشدند. فرمانده گردان نام داوطلبها را یادداشت کرد و قرار شد همیشه دم دست باشند تا هر وقت لازم شد بروند جلوی ستون برای رفتن روی مین. آن چند نفر برایم مقدس شده بودند. هروقت میدیدمشان طور دیگری نگاهشان میکردم. وقتی خودم....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤2🙏1
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4796🌷
#قسمت_دوم (۲ / ۲)🌷
#نفرات_مقدس🌷
🌷وقتی خودم را با آنها مقایسه میکردم، میدیدم عیار آنها خیلی از من بالاتر است و مدام سرکوفت آنها را به خودم میزدم که دیدی آنها برای رفتن روی مین داوطلب شدند، ولی تو جرئت نکردی! پس حتماَ آنها از تو برترند. اما باز به خودم دلداری میدادم و میگفتم من بار اول است که به جبهه آمدهام و هیچ تجربهای در این زمینه ندارم. مرحلههای بعدی، که تجربهام بیشتر شد، حتماً داوطلب میشوم. با این حال، ته دلم از خودم راضی نبودم. چند نفر از بچهها میگفتند: «شب عملیات اصلاً معلوم نمیشود میدان مین کجاست.
🌷مینها را زیر خاک پنهان میکنند تا کسی متوجه آنها نشود. معمولاً نفرات اول میروند روی مین. اصلاً کار به آنجا نمیکشد که داوطلبها را صدا بزنند.» هرطور حساب کردم دیدم نوبت روی مین رفتن به من نمیرسد و از این موضوع خوشحال بودم. اما، برایم سؤال بود چرا کسانی مثل رضا عینی، با آن همه کبکبه و دبدبه، داوطلب رفتن روی مین نشدند! طاقت نیاوردم و از رضا پرسیدم: «پس چرا شما برای رفتن روی مین اعلام آمادگی نکردید؟» نیشخندی زد و گفت: «من آمدهام عراقیها را بکشم. قرار نیست بروم روی مین.»
🌷همان روزهای جنگ در شهر ما شایع شده بود که پاسدارها چون بلد نیستند مینها را خنثی کنند الاغهای منطقه را جمع میکنند و میبرند روی مین. درباره این موضوع خیلی با خودم کلنجار میرفتم. سرانجام هم به نتیجه نرسیدم. شاید نمیخواستم درباره رفتن روی مین صحبت کنم. شاید هم دلیلش این بود که هرگاه اسم میدان مین میآمد، فرماندهان طوری صحبت میکردند که انگار عبور از میدان مین کار محالی است و هرجا میدان مین وجود داشته باشد ما محکوم به شکست هستیم.
#راوی: رزمنده دلاور اسماعیل سپه وند (ایشان از نیروهایی بودند که در نوجوانی به جنگ رفت و پس از مدتی در یگان اطلاعات عملیات مشغول خدمت شد.)
📚 کتاب "بلدچی"، ج ۱
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#قسمت_دوم (۲ / ۲)🌷
#نفرات_مقدس🌷
🌷وقتی خودم را با آنها مقایسه میکردم، میدیدم عیار آنها خیلی از من بالاتر است و مدام سرکوفت آنها را به خودم میزدم که دیدی آنها برای رفتن روی مین داوطلب شدند، ولی تو جرئت نکردی! پس حتماَ آنها از تو برترند. اما باز به خودم دلداری میدادم و میگفتم من بار اول است که به جبهه آمدهام و هیچ تجربهای در این زمینه ندارم. مرحلههای بعدی، که تجربهام بیشتر شد، حتماً داوطلب میشوم. با این حال، ته دلم از خودم راضی نبودم. چند نفر از بچهها میگفتند: «شب عملیات اصلاً معلوم نمیشود میدان مین کجاست.
🌷مینها را زیر خاک پنهان میکنند تا کسی متوجه آنها نشود. معمولاً نفرات اول میروند روی مین. اصلاً کار به آنجا نمیکشد که داوطلبها را صدا بزنند.» هرطور حساب کردم دیدم نوبت روی مین رفتن به من نمیرسد و از این موضوع خوشحال بودم. اما، برایم سؤال بود چرا کسانی مثل رضا عینی، با آن همه کبکبه و دبدبه، داوطلب رفتن روی مین نشدند! طاقت نیاوردم و از رضا پرسیدم: «پس چرا شما برای رفتن روی مین اعلام آمادگی نکردید؟» نیشخندی زد و گفت: «من آمدهام عراقیها را بکشم. قرار نیست بروم روی مین.»
🌷همان روزهای جنگ در شهر ما شایع شده بود که پاسدارها چون بلد نیستند مینها را خنثی کنند الاغهای منطقه را جمع میکنند و میبرند روی مین. درباره این موضوع خیلی با خودم کلنجار میرفتم. سرانجام هم به نتیجه نرسیدم. شاید نمیخواستم درباره رفتن روی مین صحبت کنم. شاید هم دلیلش این بود که هرگاه اسم میدان مین میآمد، فرماندهان طوری صحبت میکردند که انگار عبور از میدان مین کار محالی است و هرجا میدان مین وجود داشته باشد ما محکوم به شکست هستیم.
#راوی: رزمنده دلاور اسماعیل سپه وند (ایشان از نیروهایی بودند که در نوجوانی به جنگ رفت و پس از مدتی در یگان اطلاعات عملیات مشغول خدمت شد.)
📚 کتاب "بلدچی"، ج ۱
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤2🙏1
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2488🌹🩵
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهریکی #ازشهدا داریم.💐🩵
#شبهای جمعه ده گل #صلوات هدیه میکنیم به روح مطهر👇
#شهیدمحمد_نکاحی🌹
تاریخ #تولد:1348/1/1
نام پدر: سعادت
محل تولد: بهشهر🩵
تاریخ #شهادت: 1366/3/14
محل #شهادت: ماووت عراق
محل دفن:بهشهر گلزارشهدای بهشت فاطمه🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا🌹
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
#قرار_شبانه_2488🌹🩵
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهریکی #ازشهدا داریم.💐🩵
#شبهای جمعه ده گل #صلوات هدیه میکنیم به روح مطهر👇
#شهیدمحمد_نکاحی🌹
تاریخ #تولد:1348/1/1
نام پدر: سعادت
محل تولد: بهشهر🩵
تاریخ #شهادت: 1366/3/14
محل #شهادت: ماووت عراق
محل دفن:بهشهر گلزارشهدای بهشت فاطمه🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا🌹
💙اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💙
💙 #کانال_شهیدمحمدنکاحی👇
💙 @shahidnekahi
❤2
حسین جان!
ما ظلمتِ محضیم تو مصباح الهدی،
ما غرق گناهیم و ..
تو کشتیِنجات :)💙
ما ظلمتِ محضیم تو مصباح الهدی،
ما غرق گناهیم و ..
تو کشتیِنجات :)💙
❤2
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
#خدایا قرار ده زندگیم را
زندگی محمّد و آل محمّد
و مرگم رامرگ محمّدوآل محمّد ..
#خدای_من🩵
#زیارت_عاشورا💙
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
#خدایا قرار ده زندگیم را
زندگی محمّد و آل محمّد
و مرگم رامرگ محمّدوآل محمّد ..
#خدای_من🩵
#زیارت_عاشورا💙
❤1🙏1