تو به حال
من مسکین
به جفا مینگری ،
من به خاک کف پایت
به وفا مینگرم ،
آفــتابـی تو
و من ،ذره مسکین ضعیف ،
تو کجا و من سرگشته
کجا مینگرم..!!
#روزتون_معطر_به_عطر_شهدا🌹
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی🍃🌹
من مسکین
به جفا مینگری ،
من به خاک کف پایت
به وفا مینگرم ،
آفــتابـی تو
و من ،ذره مسکین ضعیف ،
تو کجا و من سرگشته
کجا مینگرم..!!
#روزتون_معطر_به_عطر_شهدا🌹
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی🍃🌹
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4675🌷
#چراغها_را_خاموش_کنید.🌷
🌷این داستانی که آن زمان بود که «چراغها را خاموش کنید.» این کار هیچ تأثیری نداشت. ما بهشان میگفتیم: «آقا ول کن، بذار مردم زندگیشون رو بکنند.» اصلاً چراغ خاموش کردن هیچ ربطی به آن بمب انداختن نداشت. خلبان میگ-۲۵ اصلاً چیزی نمیدید. در مختصات جغرافیایی ۲۵ کیلومتر بالاتر از تهران بمبش را رها میکرد. در ضمن باید بمبش را ۲۰ کیلومتری تهران رها میکرد تا بمب بخورد به تهران.
🌷اگر میآمد بالای سر تهران میدید که کدام چراغ روشن است، آن وقت بمبش را رها میکرد، بمبش میخورد ورامین. به همین خاطر توی آن شرایط امکان اینکه جای خاصی را بشود زد، وجود نداشت. مثلاً اینکه خلبان هواپیما بخواهد تصمیم بگیرد مهدیهی تهران را بزند، امکان نداشت. یا مثلاً روز قدس صدام اعلام کرده بود من خیابان انقلاب را میزنم، آمد و بمباران هم کرد، ولی فکر میکنید بمبش کجا رفت؟ کهریزک.
#راوی: رزمنده دلاور زندهیاد جواد شریفیراد، ایشان معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که دیماه ۱۳۹۲ در اثر انفجار در جریان ساخت فیلم «معراجیها» درگذشت.
📚 کتاب "حرفهای" نوشتهی آقای مرتضی قاضی عنوان کتابی است که به خاطرات زندهیاد جواد شریفیراد میپردازد.
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
#چراغها_را_خاموش_کنید.🌷
🌷این داستانی که آن زمان بود که «چراغها را خاموش کنید.» این کار هیچ تأثیری نداشت. ما بهشان میگفتیم: «آقا ول کن، بذار مردم زندگیشون رو بکنند.» اصلاً چراغ خاموش کردن هیچ ربطی به آن بمب انداختن نداشت. خلبان میگ-۲۵ اصلاً چیزی نمیدید. در مختصات جغرافیایی ۲۵ کیلومتر بالاتر از تهران بمبش را رها میکرد. در ضمن باید بمبش را ۲۰ کیلومتری تهران رها میکرد تا بمب بخورد به تهران.
🌷اگر میآمد بالای سر تهران میدید که کدام چراغ روشن است، آن وقت بمبش را رها میکرد، بمبش میخورد ورامین. به همین خاطر توی آن شرایط امکان اینکه جای خاصی را بشود زد، وجود نداشت. مثلاً اینکه خلبان هواپیما بخواهد تصمیم بگیرد مهدیهی تهران را بزند، امکان نداشت. یا مثلاً روز قدس صدام اعلام کرده بود من خیابان انقلاب را میزنم، آمد و بمباران هم کرد، ولی فکر میکنید بمبش کجا رفت؟ کهریزک.
#راوی: رزمنده دلاور زندهیاد جواد شریفیراد، ایشان معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که دیماه ۱۳۹۲ در اثر انفجار در جریان ساخت فیلم «معراجیها» درگذشت.
📚 کتاب "حرفهای" نوشتهی آقای مرتضی قاضی عنوان کتابی است که به خاطرات زندهیاد جواد شریفیراد میپردازد.
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4676🌷
#شکنجه_مرگ!!!!🌷
🌷در سال ۵۸ که حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را میطلبید، سعید در ۲ نوبت عازم آن منطقه شد. در اردیبهشت سال ۵۹ و در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهایی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها برای یک انسان بسیار سخت است. شهید سعید وکیلی ناطق، ۷۵ روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هر دو پایش نعل کوبیده و به همین ترتیب برای آوردن و چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن محکوم به شکنجه مرگ شد بلکه اعتراف کند.
🌷اولین کاری که کردند هر دو دستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و پس از چند روز که کمی بهبودیافته بود او را آوردند و مجدداً اعتراف گرفتن شروع شد. پس از آن معالجه سطحی، با دستگاههای برقی تمامصورتش را سوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود به این معنی که مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شدهها شود آنوقت همان پوستهای تازه را میکنند که درد و سوزندگیاش بیشتر از قبل است و خونریزی شروع میشود و آنوقت نوبت آبنمک است که با همان جراحات داخل دیگ آبنمک میاندازند.
🌷تمام این مراحل را سعید وکیلی با استقامتی وصفناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن زمزمه میکرد. استقامت این جوان آن شقیها را بیشتر جری میکرد. سعید را با سنگدلی هرچه تمامتر به شهادت رساندند اما در این مسابقه تنها سعید بود که تاج شهادت را بر سر گذاشت و بر بال ملائک به ملکوت اعلی پیوست. تنها به آخرین قسمت زندگی سعید وکیلی میپردازیم که اگر سراسر زندگیاش هم درسی نباشد همان اواخر دنیایی از ایثار و گذشت، مروت و مردانگی، استقامت و شجاعت را به تمام ما آموخت و نمودی از عشق و ایمان را جلوهگر ساخت.
🌷سعید را به دادگاه دیگری بردند و محکوم به اعدام گردید، زخمهایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرحم گذاشتند داخل دیگ آب جوش که زیرش هم آتش روشن بود انداختند و همانجا محل شهادتش شد و با لبی ذاکر به دیدار معشوق شتافت. اما این گرگان که از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد همسلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند. درود به روان پاک شهیدان بالأخص شهید سعید وکیلی.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سعید وکیلی ناطق (نامش احمد بود و با پیروزی انقلاب اسلامی نام مستعار سعید را برای خود انتخاب کرد.)
❌❌ یادمان باشد امنیت اتفاقی نبوده و نیست!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
#شکنجه_مرگ!!!!🌷
🌷در سال ۵۸ که حضور در کردستان، ایمانی قوی و دلی چون شیر را میطلبید، سعید در ۲ نوبت عازم آن منطقه شد. در اردیبهشت سال ۵۹ و در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت میکرد تا خونخواران کومله تا لحظه شهادت بلاهایی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها برای یک انسان بسیار سخت است. شهید سعید وکیلی ناطق، ۷۵ روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هر دو پایش نعل کوبیده و به همین ترتیب برای آوردن و چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن محکوم به شکنجه مرگ شد بلکه اعتراف کند.
🌷اولین کاری که کردند هر دو دستش را از بازو بریدند و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و پس از چند روز که کمی بهبودیافته بود او را آوردند و مجدداً اعتراف گرفتن شروع شد. پس از آن معالجه سطحی، با دستگاههای برقی تمامصورتش را سوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود به این معنی که مدتی میگذرد تا پوستهای نو جانشین سوخته شدهها شود آنوقت همان پوستهای تازه را میکنند که درد و سوزندگیاش بیشتر از قبل است و خونریزی شروع میشود و آنوقت نوبت آبنمک است که با همان جراحات داخل دیگ آبنمک میاندازند.
🌷تمام این مراحل را سعید وکیلی با استقامتی وصفناپذیر تحمل کرد و لب به سخن نگشود او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن زمزمه میکرد. استقامت این جوان آن شقیها را بیشتر جری میکرد. سعید را با سنگدلی هرچه تمامتر به شهادت رساندند اما در این مسابقه تنها سعید بود که تاج شهادت را بر سر گذاشت و بر بال ملائک به ملکوت اعلی پیوست. تنها به آخرین قسمت زندگی سعید وکیلی میپردازیم که اگر سراسر زندگیاش هم درسی نباشد همان اواخر دنیایی از ایثار و گذشت، مروت و مردانگی، استقامت و شجاعت را به تمام ما آموخت و نمودی از عشق و ایمان را جلوهگر ساخت.
🌷سعید را به دادگاه دیگری بردند و محکوم به اعدام گردید، زخمهایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرحم گذاشتند داخل دیگ آب جوش که زیرش هم آتش روشن بود انداختند و همانجا محل شهادتش شد و با لبی ذاکر به دیدار معشوق شتافت. اما این گرگان که از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد همسلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند. درود به روان پاک شهیدان بالأخص شهید سعید وکیلی.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سعید وکیلی ناطق (نامش احمد بود و با پیروزی انقلاب اسلامی نام مستعار سعید را برای خود انتخاب کرد.)
❌❌ یادمان باشد امنیت اتفاقی نبوده و نیست!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
❤1
🌹شهیدمحمدنکاحی🌹
💌بسمـ رب الشـهدا.. #مهمـانامروزما😊✋ 🔺شـهیدعلـیرضا بریرے🍃🌼 تاریخ تولد : 1366/01/30 محل تولد : بابلسر تاریخ شهادت : 1395/02/16 محل شهادت : خانطومان – سوریه وضعیت تاهل : متأهل_دارای یک فرزند محل مزار شهید : بابلسر_امامزاده ابراهیم #فرازیازوصیتنامهشهید👇🍃…
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2424🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهید_علیرضا_بریری از بابلسر
🌷🌷
تاریخ #تولد:1366/1/30🌷
نام پدر :
محل تولد،،: بابلسر
تاریخ #شهادت: 1395/2/16🌷
محل #شهادت: سوریه خانطومان
محل دفن: امام زاده ابراهیم بابلسر
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکــاحی
♥️ @shahidnekahi
#قرار_شبانه_2424🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهر یکی از #شهدا داریم.💐
هدیه امشب را تقدیم میکنیم به روح مطهر #شهید_علیرضا_بریری از بابلسر
🌷🌷
تاریخ #تولد:1366/1/30🌷
نام پدر :
محل تولد،،: بابلسر
تاریخ #شهادت: 1395/2/16🌷
محل #شهادت: سوریه خانطومان
محل دفن: امام زاده ابراهیم بابلسر
🎋🌹🎋🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا
♥️اَلَّلهُمـّ؏جِّل لِوَلیــِـڪَ الفَـرَج
#کانال_شهیدمحمــدنکــاحی
♥️ @shahidnekahi
❤1
طرفداشتغیبتمیکرد
بهشگفت:شونههاتودیدی؟
گفت:مگهچیشده؟!
گفت: یهکولهباریازگناهان
اونبندهخدا روشونههایتوئه..!
#شهیدمحمدرضادهقان❤️
بهشگفت:شونههاتودیدی؟
گفت:مگهچیشده؟!
گفت: یهکولهباریازگناهان
اونبندهخدا روشونههایتوئه..!
#شهیدمحمدرضادهقان❤️
❤1
نگاه را می رباید
هر آن کس که زیباست
و تو زیباترینی ای #شهید...
روزگاری جبهه که می رفتند
دست پر بر می گشتند
و چه درد داشت سوغاتی که بوی
باروت، بوی خون و شهادت می داد...
#صلواتی هدیه به
روح امام 🌹وشهدا🌷
روزتون شهدایی
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
🌷🌷🌷🌷
هر آن کس که زیباست
و تو زیباترینی ای #شهید...
روزگاری جبهه که می رفتند
دست پر بر می گشتند
و چه درد داشت سوغاتی که بوی
باروت، بوی خون و شهادت می داد...
#صلواتی هدیه به
روح امام 🌹وشهدا🌷
روزتون شهدایی
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
🌷🌷🌷🌷
🌺 #فضیلت های صلوات 🌺
مستحب است بعد از نماز عصر پنج شنبه تا آخر روز جمعه #صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و بهتر است بگوید:اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ.
مصباح المتهجد/ص265
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
مستحب است بعد از نماز عصر پنج شنبه تا آخر روز جمعه #صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و بهتر است بگوید:اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ.
مصباح المتهجد/ص265
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
🔰 #احکام_شرعی:🔰
#سوال👇
مقدار مسح پا به چه اندازه است؟
#جواب 👇
#مکارم، #نوری، #وحید و #بهجت:
از سر یکی از انگشتها تا برآمدگی روی پا مسح کند و بنابر احتیاط مستحب تا مفصل پا مسح نماید.
#خامنه_ای و #سیستانی:
از سر یکی از انگشتها تا مفصل مچ پا، مسح کند.
#تبریزی و #صافی:
از سر یکی از انگشتها تا برآمدگی روی پا، مسح کند و بنابر احتیاط واجب تا مفصل مچ پا، مسح نماید.
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
🌹 @shahidnekahi
#سوال👇
مقدار مسح پا به چه اندازه است؟
#جواب 👇
#مکارم، #نوری، #وحید و #بهجت:
از سر یکی از انگشتها تا برآمدگی روی پا مسح کند و بنابر احتیاط مستحب تا مفصل پا مسح نماید.
#خامنه_ای و #سیستانی:
از سر یکی از انگشتها تا مفصل مچ پا، مسح کند.
#تبریزی و #صافی:
از سر یکی از انگشتها تا برآمدگی روی پا، مسح کند و بنابر احتیاط واجب تا مفصل مچ پا، مسح نماید.
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
🌹 @shahidnekahi
دستها وقتے
به آسمان مے رسند
ڪه #دلت طعم
خاڪے شدن را چشیده باشد ...✨
#سلام_خدا بر
دستهایے ڪه
خاڪ #جبهہ_ها را خانۀ #خدا ڪردند.
📎سلام،
#صبحتون_شهدایی🌺
#شهدا را یاد کنید با #صلوات🌹
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
به آسمان مے رسند
ڪه #دلت طعم
خاڪے شدن را چشیده باشد ...✨
#سلام_خدا بر
دستهایے ڪه
خاڪ #جبهہ_ها را خانۀ #خدا ڪردند.
📎سلام،
#صبحتون_شهدایی🌺
#شهدا را یاد کنید با #صلوات🌹
❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی💕
❤1
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4677🌷
#جنازهای_که_حرکت_کرد...!🌷
🌷وقتی علی ابراهیمی در عملیات کربلای ۵، با ترکش خمپاره به شهادت رسید، جنازهاش را به قرارگاه بردیم و از آنجا با چند برادر دیگر، عقب ماشین گذاشتیم تا به مشهد بیاوریم.... یکدفعه جنازه حرکت کرد و روی زمین افتاد. فوراً جنازهی مطهر را برداشتیم و روی ماشین گذاشتیم، اما هنوز کمی راه نیامده بودیم که باز پیکر شهید روی زمین افتاد. جنازه را بلند کردیم و عقب ماشین گذاشتیم. روی سینهی شهید رفتم و شهید را به مادرش فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) قسم دادم، گفتم که میخواهیم تو را در بهشت رضا دفنت کنیم.
🌷چون در وصیت نامهاش نوشته بود: «میخواهم مثل جدم اباعبدالله (علیه السلام) در میدان جنگ به خاک سپرده شوم.» و در جای دیگری هم نوشته بود: «من عاشق خدا هستم و هیچجا از جبهه به خدا نزدیکتر نیست. لذا جبهه را انتخاب میکنم.» بعد از این قسم پیکرش آرام گرفت تا اینکه او را در بهشت رضا کنار شهید حاج ابراهیم شریفی دفن کردیم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز علی ابراهیمی و شهید معزز حاج ابراهیم شریفی
📚 کتاب "مجموعه گل مجموعه اول"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
#جنازهای_که_حرکت_کرد...!🌷
🌷وقتی علی ابراهیمی در عملیات کربلای ۵، با ترکش خمپاره به شهادت رسید، جنازهاش را به قرارگاه بردیم و از آنجا با چند برادر دیگر، عقب ماشین گذاشتیم تا به مشهد بیاوریم.... یکدفعه جنازه حرکت کرد و روی زمین افتاد. فوراً جنازهی مطهر را برداشتیم و روی ماشین گذاشتیم، اما هنوز کمی راه نیامده بودیم که باز پیکر شهید روی زمین افتاد. جنازه را بلند کردیم و عقب ماشین گذاشتیم. روی سینهی شهید رفتم و شهید را به مادرش فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) قسم دادم، گفتم که میخواهیم تو را در بهشت رضا دفنت کنیم.
🌷چون در وصیت نامهاش نوشته بود: «میخواهم مثل جدم اباعبدالله (علیه السلام) در میدان جنگ به خاک سپرده شوم.» و در جای دیگری هم نوشته بود: «من عاشق خدا هستم و هیچجا از جبهه به خدا نزدیکتر نیست. لذا جبهه را انتخاب میکنم.» بعد از این قسم پیکرش آرام گرفت تا اینکه او را در بهشت رضا کنار شهید حاج ابراهیم شریفی دفن کردیم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز علی ابراهیمی و شهید معزز حاج ابراهیم شریفی
📚 کتاب "مجموعه گل مجموعه اول"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
#کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
🌷 #هر_روز_با_شهدا_4678🌷
#درسی_که_از_پودر_شدن_ابوالفضل_گرفتم...!!🌷
🌷من به همراه یکی دیگر از رزمندهها مأمور مینگذاری زیر پل ماووت به سلیمانیه عراق شدیم. صبر کردیم تا کلیه بچههای گردان رزمی منطقه را تخلیه کنند. بعد از رفتن آنها کارمان را شروع کردیم. برادر سلیمان آقایی به من گفته بود بعد از مینگذاری زیر پل باید به تنهایی یکی از جادههای فرعی را هم مینگذاری کنم. شهید ابوالفضل رضایی و برادر وهابی ـ اگر اسمش را به درستی به خاطر داشته باشم ـ و یکی دیگر از دوستان که قدی بلند داشت مأمور مینگذاری اطراف پاسگاههای شمشیری ۱ و ۲ شده بودند. هنوز کار ما در زیر پل تمام نشده بود، آن برادری که قدش بلند بود با تنی مجروح خودش را به ما رساند و با ناراحتی گفت:...
🌷گفت: ضدتانک منفجر شده و ابوالفضل پودر شد! پرسیدیم: تو چطور مجروح شدی؟ گفت: میخواستیم با برادر وهابی از جاده مالرو بیاییم که بیسیمچی گفت: جاده مالرو مینگذاری شده و از جاده اصلی بروید! نگو بیسیمچی اشتباه کرده و برعکس جاده اصلی تلهگذاری شده بود و ما پایمان به سیمتله M16 خورده و هر دو مجروح شدیم. وقتی حال وهابی را پرسیدیم گفت: نتوانست راه بیاید. سریع دو نفر از بچههایی که جاده را تلهگذاری کرده و آشنا به محیط بودند رفتند و وهابی را به عقب آوردند و هر دو نفر را به عقب فرستادیم. من که از شهادت ابوالفضل شوکه بودم با چشمانی اشکبار به سرعت خودم را به شهر ماووت رساندم تا خبر شهادت ابوالفضل را به برادر آقایی بدهم تا برای برگرداندن بقایای پیکر مطهرش فکری بکنند.
🌷برادر آقایی قبل از اینکه در مورد ابوالفضل چیزی بگویم از من پرسید: آن جاده را مینگذاری کردی؟ گفتم: نه، آمدم خبر شهادت را بدم. برادر آقایی با ناراحتی گفت: ابوالفضل شهید شده که شده تو چرا مأموریتی که بهت محول شده را انجام ندادی. من تازه آنجا فهمیدم موقعیتشناسی یعنی چه. اجرای مأموریتی که باعث تأخير در حرکت عراقیها میشد واجبتر از رساندن خبر شهادت بود. با این حرف برادر آقایی سریع برگشتم و مأموریتام را انجام دادم ولی در دل ناراحت ابوالفضل بودم. دم دمای صبح چند نفر از بچهها که سراغ ابوالفضل رفته بودند فقط با پیدا کردن مقداری از پوست سر او برگشتند. صبح شده بود و ما شهر را با انواع مینها آلوده کرده و همراه سایر نیروهای باقی مانده برای همیشه از ماووت عقبنشینی کردیم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابوالفضل رضایی
#راوی: رزمنده دلاور حسین گودرزی از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج❣️ #کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
#درسی_که_از_پودر_شدن_ابوالفضل_گرفتم...!!🌷
🌷من به همراه یکی دیگر از رزمندهها مأمور مینگذاری زیر پل ماووت به سلیمانیه عراق شدیم. صبر کردیم تا کلیه بچههای گردان رزمی منطقه را تخلیه کنند. بعد از رفتن آنها کارمان را شروع کردیم. برادر سلیمان آقایی به من گفته بود بعد از مینگذاری زیر پل باید به تنهایی یکی از جادههای فرعی را هم مینگذاری کنم. شهید ابوالفضل رضایی و برادر وهابی ـ اگر اسمش را به درستی به خاطر داشته باشم ـ و یکی دیگر از دوستان که قدی بلند داشت مأمور مینگذاری اطراف پاسگاههای شمشیری ۱ و ۲ شده بودند. هنوز کار ما در زیر پل تمام نشده بود، آن برادری که قدش بلند بود با تنی مجروح خودش را به ما رساند و با ناراحتی گفت:...
🌷گفت: ضدتانک منفجر شده و ابوالفضل پودر شد! پرسیدیم: تو چطور مجروح شدی؟ گفت: میخواستیم با برادر وهابی از جاده مالرو بیاییم که بیسیمچی گفت: جاده مالرو مینگذاری شده و از جاده اصلی بروید! نگو بیسیمچی اشتباه کرده و برعکس جاده اصلی تلهگذاری شده بود و ما پایمان به سیمتله M16 خورده و هر دو مجروح شدیم. وقتی حال وهابی را پرسیدیم گفت: نتوانست راه بیاید. سریع دو نفر از بچههایی که جاده را تلهگذاری کرده و آشنا به محیط بودند رفتند و وهابی را به عقب آوردند و هر دو نفر را به عقب فرستادیم. من که از شهادت ابوالفضل شوکه بودم با چشمانی اشکبار به سرعت خودم را به شهر ماووت رساندم تا خبر شهادت ابوالفضل را به برادر آقایی بدهم تا برای برگرداندن بقایای پیکر مطهرش فکری بکنند.
🌷برادر آقایی قبل از اینکه در مورد ابوالفضل چیزی بگویم از من پرسید: آن جاده را مینگذاری کردی؟ گفتم: نه، آمدم خبر شهادت را بدم. برادر آقایی با ناراحتی گفت: ابوالفضل شهید شده که شده تو چرا مأموریتی که بهت محول شده را انجام ندادی. من تازه آنجا فهمیدم موقعیتشناسی یعنی چه. اجرای مأموریتی که باعث تأخير در حرکت عراقیها میشد واجبتر از رساندن خبر شهادت بود. با این حرف برادر آقایی سریع برگشتم و مأموریتام را انجام دادم ولی در دل ناراحت ابوالفضل بودم. دم دمای صبح چند نفر از بچهها که سراغ ابوالفضل رفته بودند فقط با پیدا کردن مقداری از پوست سر او برگشتند. صبح شده بود و ما شهر را با انواع مینها آلوده کرده و همراه سایر نیروهای باقی مانده برای همیشه از ماووت عقبنشینی کردیم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابوالفضل رضایی
#راوی: رزمنده دلاور حسین گودرزی از نیروهای تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج❣️ #کانال_شهیدمحمدنکاحی 💕
🌹❥✺﷽ ✺❥🌹
#قرار_شبانه_2425🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهریکی #ازشهدا داریم.💐
#شبهای جمعه ده گل #صلوات هدیه میکنیم به روح مطهر👇
#شهیدمحمد_نکاحی🌹
تاریخ #تولد:1348/1/1
نام پدر: سعادت
محل تولد: بهشهر
تاریخ #شهادت: 1366/3/14
محل #شهادت: ماووت عراق
محل دفن:بهشهر گلزارشهدای بهشت فاطمه🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا🌹
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️
#قرار_شبانه_2425🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهریکی #ازشهدا داریم.💐
#شبهای جمعه ده گل #صلوات هدیه میکنیم به روح مطهر👇
#شهیدمحمد_نکاحی🌹
تاریخ #تولد:1348/1/1
نام پدر: سعادت
محل تولد: بهشهر
تاریخ #شهادت: 1366/3/14
محل #شهادت: ماووت عراق
محل دفن:بهشهر گلزارشهدای بهشت فاطمه🌹
#شبتون_آرام_با_یاد_شهدا🌹
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️
#کانال_شهیدمحمدنکاحی❤️