ای کیرخر که ما لحظه‌ای آرامش نداریم🙏🏻

در واقع نمی‌تونم تصور کنم ساکنای شهرک شهید رجایی چه موجی از انفجار و ترس رو تجربه کردن و الان تو چه شرایطی هستن.

فراخوان اهدای خون در بندرعباس

در پی حادثه اخیر، تمامی گروه‌های خونی به ویژه گروه خونی O منفی مورد نیاز است.
آدرس پایگاه انتقال خون بندرعباس:
خیابان شهید نظری، روبه‌روی آموزش و پرورش ناحیه ۲
پایگاه انتقال خون به صورت یکسره فعال و آماده پذیرش داوطلبان اهدای خون است.

افراد دارای گروه خونی -o در گیلان، تهران، یزد، همدان، کرمان، خراسان شمالی و اصفهان خون بدهند

سخنگوی سازمان انتقال خون ایران:

شبکه ملی خونرسانی با استفاده از ذخایر استانهای همجوار استان هرمزگان به سرعت برای تامین خون مورد نیاز حادثه دیدگان بندر شهید رجایی اقدام کرده است.

در پی وقوع حادثه، سازمان انتقال خون ایران با فعال کردن شبکه ملی خونرسانی، ارسال خون و فراورده های آن را از استانهای مختلف شروع کرد.

به محض اطلاع از وقوع حادثه از استانهای گیلان، تهران، یزد، همدان، کرمان، خراسان شمالی و اصفهان ارسال خون به بندر عباس انجام شده است.

سازمان انتقال خون از داوطلبان عزیز اهدای خون در استان هرمزگان که دارای گروه خونی O- هستند خواسته تا اهدای خون را در اولویت قرار دهند.

واقعا نمی‌تونم دست از دنبال کردن اخبار بندر نازنینم بردارم و هرچقدر بیشتر می‌گذره بیشتر عصبانی‌تر و نگران‌تر و بیچاره‌تر می‌شم.

حتی تحلیل‌های اب دوغ خیاری مردم رو هم می‌خونم و می‌دونم نباید در معرضشون باشم ولی به هیچ عنوان نمی‌تونم جلوی خودم رو بگیرم و درنهایت گرفتارشون می‌شم.

ترجیح می‌دادم تو این شرایط اونجا باشم نه یه گوشه‌ اینطرف کشور و از دور ابراز نگرانی کنم.

این روزارو یادم می‌مونه.

تو این مملکت تازه وقتی یه بحران و اتفاق دهشتناک پیش میاد معلوم می‌شه که هیچکدوم از پروتکل‌های استاندار و قوانین رعایت نشدن و تا وقتی اتفاقی نیوفته همینجوری الله‌مددی می‌ریم جلو و اینجوری‌ هستیم که خُبه‌ حالا چیزی نشده که بذار یه صد نفر ادم بمیرن بعد بهش رسیدگی می‌کنیم🙏🏻

تو پارک دم خونمون یه اقایی داشت با زنش دعوا می‌کرد و صداشون یه تیکه بالا رفت، همون لحظه ساعت ۱۱ شب زن همسایه روبه‌رویی کیسه‌ی آشغالشو برداشت از خونه اومد بیرون درحالیکه می‌تونست اون اشغالو بندازه تو سطل جلوییش دقیقاااااا رفت از جلوی زوج جوان رد شد و یه نگاه به صورت هرکدومشون انداخت و اشغالو پرت کرد و بعد برگشت دوباره از همون مسیر رد شد رفت داخل کوچه و از همونجا به بعد صدای دعوا قطع شد=))))))

ببینین من واقعا از صدای این موتورای کیری که گاز کیری می‌دن و مادرتو می‌گان متنفرم ممکنه یه روز واقعا دست کیریمو به انهدامشون بزنم نمیدونممتوجهینچیمیگمیانه

این چند روز صبح که بیدار می‌شم یه دور این سنج و دمام بوشهریارو نگاه می‌کنم و یه‌دور مرور خاطراتم می‌کنم و بعد زندگی رو شروع می‌کنم؛

ما یه ژورنال کلاب داشتیم تو پژوهشکده اداره می‌کردیم که انقد سنگ و کلوخ انداختن جلوی پامون که دادیم به یه نفر دیگه که دیگه دستمون نباشه کلمونو کیری کنه، حالا الان که محتواهای ارائه شده و‌ نحوه‌ی برگزاری و عکاسی و تبلیغشو می‌بینم کله‌مون بیشترتر کیری می‌شه😀

چرا لباسای تابستونی انقد بدون هیچ دیتیل و بیسیک شدن؟

اونی که به ما نریده بود کلاغ کون‌دریده بود که اونم امروز رید🎀

فردا برای اولین بار تنهایی دارم سوار قطار می‌شم و می‌رم بندر، حالا امیدوارم کائنات چوب دوسر گهیشو درنیاره بکنه تو کون من💋

دارم می‌رم بندر ولی عذاب وجدان اینکه بابام تبریزه و چرا نمی‌رم اونو ببینم و به اون نزدیکترم و اون تنهاتره زن و زندگی من و انچنان گاییده که دست و دلم حتی به جمع کردن وسایلمم نمی‌ره گه سگ

برا کسیکه فردا عازم سفره بیش از حد بیدار موندم و بیش از حد حرف زدم🙏🏻