Telegram Web
حس کردنی‌ست قصهٔ عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من

با من بمان و سایهٔ مِهر از سرم مگیر
من زنده‌ام به مِهر تو ای مهربانِ من


#حسین_منزوی
من عشق ترا به جای ایمان دارم
جان نشکیبد ز عشق تا جان دارم

گفتم دو سه روز زحمت از تو ببرم
نتوانستم از تو چه پنهان دارم


#مولانا




آن قدر کنــار ِ سایــه‌اش تنــــها زیست
تا رفت و نفهمــــید کســی دردش چیست


برف و تن ِ شهر و بادِ شلاق‌به‌دست
حالا همه جا حرف ِ کسی هست که نیست


#ایرج_زبردست

با دیدنِ چشمـانِ تـو، زیبا شده شعرم
همرنگِ غـزلنـامه ی نیـما شده شعرم

با این دلِ دیوانـه ی من باز چه کردی
بی پرده ببین با تو هم آوا شده شعرم

#ولی_الله_تیموری

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
👌👌👌👌👌👌👌👌👌
#سیف‌فرقانی
شرحِ دلتنـگی اگر خـواهی بیـا در پیـشِ من
تا بگـویم دردِ دلتنـگی، چـه با من کرده است

درمیانِ سینه ام دل در تب وتاب است و بس
سوزِ هجران سینه را با غصه روشن کرده است


#علیرضا_شیرانی
دل من می‌گرید‌باز ‌آرام آرام
قطره اشک که از چشمه دل می‌جوشد

جلوی دید مرا می‌گیرد
من به تکرار به خودم می‌گویم

که چه زود و چه حیف
من گذشتم‌ و به‌ سر شور هنوز

من‌ گذشتم و به دل حسرت و عشق

#مهرانگیز‌سلحشور
نه ز پای می نشیند نه قرار می پذیرد
دل آتشین من بین که به موج آب ماند

ز شب سیه چه نالم؟ که فروغ صبح رویت
به سپیده سحرگاه و به ماهتاب ماند

رهی از امید باطل ره آرزو چه پویی؟
که سراب زندگانی به خیال و خواب ماند


#رهی_معیری‌‌‎‌‌
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی‌دانست و خود را می‌ستود!

"من" همی کنـدم نه تیشه! کوه را
عشـق شیـرین می‌کند انـــدوه را

در رخ لیـــلی نمــــودم خویش را
سوختـم مجنـون خـام اندیش را

می‌ گِرستـم در دلش با درد دوست
او گمان می‌کرد اشک چشم اوست

#هوشنگ_ابتهاج
در اين هجوم سياهی كه ماه پيدا نيست
چه باكم از بيراهه؟ كه روشنای منی

كسی شبيه تو در من، مرا به دريا برد
رسيده‌ام به يقين؛ اينكه ناخدای منی

#محمدسعيد_عرفانی‌منش
یک شبی را با غم عشق تو سر خواهیم کرد
هرچه باداباد، آن شب را سحر خواهیم کرد

پیش چشمِ ناوک‌اندازت به صد عجز و نیاز
از دل و جان دیده و دل را سپر خواهیم کرد

#منشی_کاشانی
زنـدگـی تلخ تریـن تجربه ی عمرم بـود
که نصیبم شـد از آن بیکسـی و دربدری

مـثلِ ویرانـه تریـن برجِ بـلندِ شـهـرم
که تو هم بیخبر از سایه یِ من میگذری

#فرزاد_صفانژاد
ز آسمان دل برآ ماها و شب را روز کن
تا نگوید شب روی کامشب شب مهتاب نیست

بی خبر بادا دل من از مکان و کان او
گر دلم لرزان ز عشقش چون دل سیماب نیست

#مولانا
امشب خیال زلف تو از چشم تر گذشت
این رشته با هزار گره زین گهر گذشت

چون موج دست در کمر بحر می کند
هر کس که چون حباب تواند ز سر گذشت

#صائب_تبریزی
هر
شب روشن
میڪنم

فانوس تنهایے ام را
بر مزارانتظار

#مهنازنجفے
چشم بد دور عجب دست رسائی دیدم






بجگر دوزے خود سوزن مژگانی را

#مگین_لکهنوے
بیاد روی ماه وی شدم حیران و دیوانه






دل‌از کف‌رفت‌و‌مجنون‌گشتم‌واز‌خویش بیگانه

#سید_شمس_الدین_حسینی
گر چه من شهره شهرم به غم و درد ولی






کس بجز من نشد از سوز دل آگاه

#ناصر_بهرامی
تا لب‌ گشوده‌ای مزه در دل دویده است






بوسِ لبِ تو را به ربودن چه احتیاج

#غالب_دهلوی
.
بازهم ڪَرم از این
آتش جانسوز توام
سرخوش از آه و غم و
درد شب و روز توام...

ڪاش دائم دل ما
از تو بلرزد ای عشق
آن‌ دلی ڪز تو نلرزد
به چه ارزد ای عشق...!!

#عماد_خراسانی
2025/10/04 18:49:00
Back to Top
HTML Embed Code: