🎞 #کلیپ سریالک آقای حنفی

🎬 قسمت چهارم

💡 غدیر فرصت ابلاغ حقانیت
مولایمان علیست (سلام‌الله‌علیه)

.


#تدریس رساله جامع - جلد 3


🌼 احکام - جلسه شماره 946


🌹 قاعدۀ اِقرار و مُقاصّۀ نوعی ( 1 )


🌷 تاریخ 1404.03.20


✅ لینک جلسه قبلی ( جلسه 945 ) 👇


♻️ https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/42085


🌷🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼


https://instagram.com/sadeghiye_


.

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇


گلچین احکام ج 3 رساله جامع ص 721
قاعدۀ اِقرار و مُقاصّۀ نوعی

قاعدۀ اقرار : می¬توان به اقرار فرد غیر امامی
به موجب احکام مذهبش تمسّک جسته
و او را ملزم به رعایت آن نمود



قاعدۀ مقاصّۀ نوعی : حقّ خود را بر اساس احکام
و سُنَن غیر شیعیان بگیرید ،
همان گونه که آنان از شما می‌گیرند



مسأله 1593 شیعیان گاه در قراردادها و معاملات
یا امور حقوقی یا ازدواج و مانند آن
با غیر شیعیان ارتباط و تعامل دارند ؛



از آنجا که نظرات فقهی مذاهب اسلامی
در بعضی از موارد متفاوت است ،
برای روشن شدن وظیفۀ ‌فرد
در موارد محلّ ابتلای اختلافی ،



باید این مسائل را بر طبق قاعدۀ الزام ،
مانند « قاعدۀ مقاصّۀ نوعی »
یا « قاعدۀ اقرار » تطبیق کرد
و حکم آنها را بیان نمود ،



ادامه دارد 👆👆


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi

🌷📚🌷📚🌷📚🌷

🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

🔸🌷🔸🌺🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸
🔹

👈 🌺 #گلچین_بحار

👈 🧠 کتاب العلم

👈 باب بیست و نهم = تعارض روایات ( 29 )

👈☘️ جلد دو صفحه 245

🏷 جلسه 588 بحار الانوار

🏷 ( جلسه 517 از کتاب العلم )

💥 ✨ تاریخ 1404.03.20

لینک جلسه قبلی👆👇


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/42087


🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼


🆔 https://instagram.com/sadeghiye_


🔹
🌺🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸🌺🔸

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇


ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇


کارها و عقائد خوارج :
شعار دادن علیه امام علی ع در مسجد کوفه ،
تهدید ایشان به قتل ،
اهل حفظ و قرائت قرآن بدون تدبر ،



جاهل و تنگ‌نظر ، مغرور و ستیزه‌جوی
و متعصب در باورها
کسی که مرتکب کبیره می‌شود ، کافر است .



با نصب خلیفه از سوی پیامبر ص مخالف
و معتقد به انتخابی بودن خلیفه بودند .
در روایات از آنان به مارقین نیز تعبیر شده



به لحاظ اعتقادی کافر و ناصبی محسوب می‌ شوند
به دنبال حق مى رفتند و بر اثر نادانى و تعصب گرفتار باطل شدند ،



ادامه دارد 👆👆


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi

🌷📚🌷📚🌷📚🌷

🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

.

#حق_الیقین


#معاد


🌼 جلسه صد و چهل و هشتم #صوتی


🌺 تدریس کتاب حق الیقین #صوتی


🌏☄️ جهنّم و جهنّمیان ( 21 )


🌹 سه شنبه شب 1404.03.20


♻️ لینک جلسه قبلی 👇


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/41953


🌷🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼


🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

🌷
بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆


ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇



فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ «34»
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «35»
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «36»
پس امروز ، اهل ايمان بر اين كفّار مى ‏خندند .
در حالى كه بر تخت ‏هاى بهشتى نظاره ‏گرند .
كه آيا كافران كيفر عملكرد خود را ديده ‏اند ؟



كيفر در قيامت ، با گناه در دنيا تناسب دارد .
( كيفر خنده ‏هاى تمسخرآميز در دنيا ،
مورد خنده قرار گرفتن در آخرت است .)

كيفرهاى قيامت ، بازتاب اعمال خود انسان است.



مجمع البيان : آيه درباره على بن ابى طالب ع
نازل شد ، او با گروهى از مسلمانان محضر
رسول خدا ص آمدند ،



منافقان آنها را مسخره كردند و خنديدند
و به يكديگر اشاره نمودند آن گاه پيش رفقاى خود
بر گشته و گفتند : امروز اصلع‏ را ديديم و خنديديم ،



مضمون روایات و آیات قرآن :
در جهنم دری برای جهنمیان باز می شود
گمان می کنند دَرِ بهشت و نجات است
با زحمت و شتابان خود را به آن در می رسانند



تا نزدیک می شوند در بسته می شود ،
و از موضع ديگر درى از بهشت باز ميشود
باز بطرف آن شتابان مي روند و وقتى رسيدند
بسته مي شود ، پس مؤمنان به آنان مي خندند
بقره «15» اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُون‏



فصل 16 ص 814 ( گلچین )

جهنّم و جهنّم یان



و حقتعالی فرموده :

تکویر 7 وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ

حضرت باقر علیه السّلام :



و اما اهل بهشت پس ایشان را
جفت می کنند با خیرات حسان ( = حور العین )

و اما اهل جهنم را هر یک از ایشان را
جفت میکنند با شیطانی که او را گمراه کرده است



سوره لیل : فَأَنْذَرْتُكُمْ‏ ناراً تَلَظَّى‏ «14» لا يَصْلاها
إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16»
پس شما را از آتشى كه زبانه مى ‏كشد بيم دادم .
(آتشى كه) جز بدبخت ‏ترين افراد در آن در نيايد .
همان كه ( حق را ) تكذيب كرد
و از آن اعراض نموده است‏



حضرت صادق علیه السّلام : در جهنم وادی هست
و در آن وادي آتشی هست که نمی سوزد
به آن آتش و ملازم آن نمی باشد
مگر شقی ترین مردم



که ... است که تکذیب کرد رسول خدا را
در ولایت علی علیه السّلام
و پشت گردانید از ولایت او و قبول نکرد



بعد از آن فرمودند :
آتش ها بعضی از بعضی پست تر است
و آتش این وادي مخصوص ناصبیان
و دشمنان اهل بیت است


ادامه دارد 👆


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi

🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼

🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

جالب است بدانید که رکورد بیشترین استتار و تغییر رنگ در جانداران متعلق به اختاپوس است، این حیوان میتواند در ساعت 3077 بار رنگ عوض کند.

مرز جالب بین هلند و آلمان/ یک طرف خیابان، کشور هلند و طرف دیگر آن المان است!

🐑🐑🐑🐑🐑

وقتی می فهمه که
قراره قربانی شود


✨✨✨✨✨✨✨

🎥 کتابی که فقط در آن «میو میو» نوشته شده به ایران رسید و فروش بالایی هم داره❗️

تلفیق جهل و جنون🤯

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

زیبایی بشنوید

زیبایی ببینید


❤️ ❤️ ❤️

@sadeghiyemohebbi

http://sadeghiye.com


💚 💚 💚

#شادی #خنده

#نکات_مومنانه

#اطلاعات_علمی

#آموزنده #تفریحات_سالم

💥 زود تر دوستان خوبتان را
به کانال صادقیه دعوت کنید 💥

#صادقیه

🌹 🌹 🌹

🧺یه ترفند جالب با اسکاج یا ابر


#صادقیه

.


#تدریس رساله جامع - جلد 3


🌼 احکام - جلسه شماره 947


🌹 قاعدۀ اِقرار و مُقاصّۀ نوعی ( 2 )


🌷 تاریخ 1404.03.21


✅ لینک جلسه قبلی ( جلسه 946 ) 👇


♻️ https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/42122


🌷🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼


https://instagram.com/sadeghiye_


.

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇


مسأله 1601 در مبحث ارث ، ... نظر اهل تسنّن
آن است که آنچه از ارث اضافه می‌ماند ،
به برادر میّت ، عموهای میّت و برخی از بستگان مذکّر وی داده می‏شود ،



ولی نظر مذهب امامیّه خلاف آن است ؛
مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختر
و برادری داشته باشد ،



از نظر امامیّه باید نصف ارث را به دختر به عنوان
« سهم الفرض» و نصف دیگر را به عنوان « سهم الردّ» به او بپردازند ،
و به برادر میّت سهمی تعلّق نمی‏گیرد ؛



ولی نظر اهل تسنّن آن است که
در این مورد لازم است نصف ارث میّت
به برادر وی پرداخت ‏شود ،



اگر در محیطی مذهب اهل تسنّن بر همگان
از جمله وارث امامی مذهب نافذ
چنانچه برادرمیت ، امامی مذهب باشد ،



می‏تواند از باب « قاعدۀ مقاصّۀ نوعی » ،
مازاد « سهم الفرضِ» وارثی را که
از اهل تسنّن است بگیرد.



ادامه دارد 👆👆


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi

🌷📚🌷📚🌷📚🌷

🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

🔸🌷🔸🌺🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸
🔹

👈 🌺 #گلچین_بحار

👈 🧠 کتاب العلم

👈 باب بیست و نهم = تعارض روایات ( 30 )

👈☘️ جلد دو صفحه 245

🏷 جلسه 589 بحار الانوار

🏷 ( جلسه 518 از کتاب العلم )

💥 ✨ تاریخ 1404.03.21

لینک جلسه قبلی👆👇


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/42124


🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼🌼🌺🌸🌼🌷🍀🌼


🆔 https://instagram.com/sadeghiye_


🔹
🌺🔸
🔹🌷🔹
🌺🔸🌷🔸
🔹🌷🔹🌺🔹
🌺🔸🌷🔸🌺🔸

مطالب بیان شده در جلسه 👆👇


ادامه مطالب جلسه قبل 👇👇



از اين رو هم خود امام ع با آنها صحبت کرد
و هم ابن عباس را براى سخن گفتن با ايشان فرستاد
و سخنان امام ع تأثير زيادى گذاشت



و اکثريت آنها از راه باطل برگشتند
و اقلّيتى ماندند و به مبارزه برخاستند
و از بين رفتند.



بحار ج‏2 ص245
نهج، نهج البلاغة مِنْ وَصِيَّتِهِ ع لِابْنِ عَبَّاسٍ
لَمَّا بَعَثَهُ لِلِاحْتِجَاجِ عَلَى الْخَوَارِجِ
امیر المومنین على عليه السلام به عبد اللّه بن عبّاس وقتى او را براى گفتگو با خوارج و
اقامه حجّت بر آنان فرستاد فرمود :



لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ
حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ
با آنان به وسيله قرآن ستيزه مكن ؛
زيرا قرآن وجوه گوناگونى دارد .
تو چيزى مى گويى و آنها چيزى مى گويند ،



وَ لَكِنْ حَاجِّهِمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً.
بلكه با آنان به وسيله سنّت ( = روایات پیامبر )
احتجاج كن ؛ زيرا كه آنان در برابر سنّت
راه گريزى ( توجيهى ) ندارند.



ادامه دارد 👆👆


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi

🌷📚🌷📚🌷📚🌷

🆔 https://instagram.com/sadeghiye_

.

🍂🌸🍂🌸🍂🌸
🌸🍂🌸
🍂
🌸

جلد 52 بحار آشنایی با امام عصر
عجل الله تعالی فرجه


#مهدی_موعود


👈🌷 مدعیان دروغین


👈🌹 كسانى كه آن حضرت ( امام زمان علیه السلام ) را ديده ‏اند ( 4 )


🍃 🌼 جلسه نود و پنجم


🌿🌺 تاریخ 1404.03.21


لینک جلسه قبلی👇


🆔 https://www.tgoop.com/sadeghiyemohebbi/41971


♥️ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺🌿

🌸
🍂
🌸🍂🌸
🍂🌸🍂🌸🍂🌸

🌷

بعضی مطالب بیان شده در این جلسه👇👆


بحار ج‏52 ص35
امام حسن عسکری ع
به فرزندشان حضرت مهدی عج می فرمایند :



... وَ اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ
نُزَّعٌ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِذَا أَمَّتْ أَوْكَارَهَا
... اى فرزند !
بدان كه دلهاى مردم ديندار و با اخلاص
مانند پرندگانى كه مَيل به آشيانه دارند
مشتاقِ لِقاى تو ميباشد .



وَ هُمْ مَعْشَرٌ
يَطْلُعُونَ بِمَخَائِلِ الذِّلَّةِ وَ الِاسْتِكَانَةِ
وَ هُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَرَرَةٌ أَعِزَّاءُ
آنها در ميان خلق با ذلّت بسر برند
ولى در نزد خدا نيكوكار و عزيزند ،



يَبْرُزُونَ بِأَنْفُسٍ مُخْتَلَّةٍ مُحْتَاجَةٍ
وَ هُمْ أَهْلُ الْقَنَاعَةِ وَ الِاعْتِصَام‏ ...
و در ظاهر مردمى بيچاره و محتاج ميباشند ،
در صورتى كه قناعت و خويشتن دارى
آنها را بدان گونه درآورده است ...



بحار ج‏52 ص47
إكمال الدين ... قَالَ‏ لَمَّا قُبِضَ سَيِّدُنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ ع وَفَدَ مِنْ قُمَّ وَ الْجِبَالِ وُفُودٌ بِالْأَمْوَالِ الَّتِي كَانَتْ تُحْمَلُ عَلَى الرَّسْمِ وَ لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ خَبَرُ وَفَاتِهِ ع
چون امام حسن عسكرى عليه السّلام وفات يافت، جماعتى از قم و جبل با اموال زيادى كه مرسوم بود مى‏آوردند، آمدند و از رحلت آن حضرت اطلاع نداشتند، وقتى بسامره رسيدند جوياى حال امام حسن عسكرى عليه السّلام شدند:
بآنها گفته شد كه: حضرت وفات كرده پرسيدند: وارث او كيست؟.



گفتند: وارث او جعفر پسر امام على النقى عليه السّلام است (جعفر كذّاب) پرسيدند. فعلا او كجاست، گفتند: او فعلا رفته براى تفريح و سوار زورقى شده
در دجله تفريح ميكند و بميگسارى مشغول و جمعى از خواننده و نوازنده براى او خوانندگى ميكنند. وقتى آنها اين را شنيدند با خود گفتند:
اين اعمال اوصاف امام نيست. بعضى از آنها گفتند:
اين اموال را برگردانده بصاحبانش مسترد ميداريم.



ولى ابو العباس احمد بن جعفر حميرى قمى گفت: نه! ما صبر ميكنيم تا اين مرد (جعفر كذاب) برگردد و كاملا از حال او باخبر شويم،
وقتى جعفر برگشت بوى سلام نموده گفتند: اى آقاى ما! ما مردمى از اهل قم هستيم و جماعتى از شيعه و غير شيعه نيز با ما هست كه
اموالى براى مولى امام حسن عسكرى عليه السّلام آورده‏ايم.
جعفر پرسيد: آن اموال فعلا در كجاست؟ گفتند: نزد ماست.



گفت: آنها را پيش‏ من بياوريد. گفتند: اين اموال كه معمولا ما براى امام مى‏آورديم خبرى زیبا و جالب دارد.
گفت: خبر چيست؟.
گفتند: اين اموال بدين گونه جمع مى‏شود كه از عموم شيعيان يك يا دو دينار
در كيسه‏اى نهاده و آن را مهر و موم ميكنند و بما ميدهند. وقتى اين اموال را نزد امام حسن عسكرى عليه السّلام مى‏آورديم،



آن حضرت ميفرمود كه: تمام آن چقدر است، چند دينار از كى و كى و كى است.
تا آنكه اسامى صاحبان اموال را ذكر ميفرمود و نقش مهرهائى را كه هر كس روى كيسه خود زده بود، قبل از اينكه بآن حضرت نشان دهيم، بيان ميكرد.
جعفر (كذاب) گفت: شما دروغ ميگوئيد. شما چيزى را ببرادرم نسبت ميدهيد
كه در وى نبود. وقتى آنها سخنان جعفر را شنيدند، بيكديگر نظر افكندند.
باز جعفر گفت: معطل نشويد و اين اموال را براى من بياوريد.



آنها گفتند: ما اجير و وكيل صاحبان اين اموال هستيم و آن را جز
با نشانه‏هائى كه بوسيله آن امام را ميشناختيم، بكسى تسليم نمى‏كنيم.
اگر تو امام هستى، آن نشانه‏ها را بيان كن و گر نه ما آن را بصاحبانش
مسترد ميداريم تا هر طور صلاح ديدند عمل كنند.
جعفر رفت بسامره نزد خليفه و از آنها شكايت نمود،
وقتى خليفه آنها را احضار كرد گفت: اموالى كه با خود آورده‏ايد بجعفر بدهيد.



آنها گفتند ما مردمى هستيم كه اجير و وكيل صاحبان اين اموال ميباشيم
و صاحبان آن هم بما دستور داده‏اند فقط بكسى بدهيد كه با نشانه و دليل
استحقاق خود را در اخذ آن، ثابت نمايد چنان كه با امام حسن عسكرى عليه السّلام نيز ما بهمين گونه عمل ميكرديم.
خليفه از آنها پرسيد علامتى كه در حسن عسكرى بود چيست؟ آنها گفتند:



ادامه دارد 👆👇

امام ، دينارها و صاحبان آن و نوع و مقدار اموال را (قبل از تسليم و ديدن)
بيان ميداشت وقتى اين نشانه‏ها را ميداد ما هم اموال را بوى تسليم مينموديم.
بارها بحضورش ميرسيديم و همين علامت و دليل را از او ميديديم.
حالا آن حضرت رحلت فرموده اگر اين مرد جانشين اوست
مانند برادرش علائم و نشانه‏هاى اين اموال را بگويد
تا باو تسليم‏ نمائيم و گر نه بصاحبانش برميگردانيم!


چون جعفر اين را شنيد، چون جعفر اين را شنيد، بخليفه گفت:
اينان مردمى دروغگو هستند و بر برادرم دروغ مى‏بندند و آنچه آنها
در باره او معتقدند علم غيب است (كه جز خدا نمى‏داند)
خليفه گفت اينها فرستادگان مردمند ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ‏! فرستاده فقط بايد مطلب را ابلاغ كند. جعفر از حرف خليفه مات و مبهوت شد و جوابى نداد!.



سپس آنها از خليفه خواستند كسى را با آنها بفرستد كه تا بيرون شهر آنها را
بدرقه كند (مبادا كسى بآنها تعرضى نمايد) خليفه هم راهنمائى
همراه آنها كرد كه تا بيرون شهر آنها را مشايعت كند .
چون از شهر دور شدند،



فَلَمَّا أَنْ خَرَجُوا مِنَ الْبَلَدِ خَرَجَ عَلَيْهِمْ غُلَامٌ أَحْسَنُ النَّاسِ وَجْهاً كَأَنَّهُ خَادِمٌ فَنَادَى
يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ وَ يَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ أَجِيبُوا مَوْلَاكُمْ قَالَ فَقَالُوا لَهُ
أَنْتَ مَوْلَانَا قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنَا عَبْدُ مَوْلَاكُمْ
ناگاه جوان زيبائى را ديدند كه بنظر خدمتكار ميرسيد. جوان زيبا بانگ زد
اى فلانى پسر فلانى و فلانى پسر فلانى دعوت آقاى خودتان را بپذيريد.
آنها پرسيدند: آقاى ما تو هستى؟ گفت: خير! من خادم مولاى شما هستم



فَسِيرُوا إِلَيْهِ قَالُوا فَسِرْنَا مَعَهُ حَتَّى دَخَلْنَا دَارَ مَوْلَانَا الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَإِذَا وَلَدُهُ الْقَائِمُ ع قَاعِدٌ عَلَى سَرِيرٍ كَأَنَّهُ فِلْقَةُ الْقَمَرِ عَلَيْهِ ثِيَابٌ خُضْرٌ فَسَلَّمْنَا عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْنَا السَّلَامَ
با من بيائيد تا بخدمت او برويم. آنها هم با او رفتند تا وارد خانه امام حسن عسكرى عليه السّلام شدند. ديدند فرزند آن حضرت قائم عليه السّلام مانند پاره ماه
در حالى كه لباس سبزى پوشيده روى سريرى نشسته است.
ما بوى سلام نموديم و او هم جواب ما را داد



سپس فرمود: تمام اموالى كه آورده‏ايد فلان مقدار و چند دينار است
و چه كسانى آنها را آورده‏اند تا آنكه نشانى همه آنها را داد.
آنگاه لباسها و توشه‏ها و چارپايانى كه داشتيم همه را توصيف فرمود
در اين وقت همه بشكرانه شناخت مقصود و به نتیجه رسیدن مان
خدا را سجده نموديم و زمين جلو روى او را بوسه داديم.



سپس سؤالاتى كه داشتيم نموديم و اموالى را كه آورده بوديم تسليم كرديم.
او بما دستور داد كه بعد از اين ديگر آنچه مى‏آوريم بسامره نبريم و فرمود:
وكيلى را در بغداد تعيين مى‏كنم كه هر چه داريد باو بدهيد،
و توقيعات ما از پيش او صادر مى‏گردد سپس از نزد وى خارج شديم.



حضرت مقدارى حنوط و كفن به ابو العباس احمد بن جعفر قمى حميرى
مرحمت فرمود و گفت: خدا پاداش تو را بزرگ گرداند
همراهان گفتند: ما هنوز بگردنه همدان نرسيده بوديم
كه ابو العباس فوت كرد رحمة اللَّه عليه.



ما بعد از آن روز ديگر آنچه سهم امام داشتيم ببغداد مى‏آورديم
و بيكى از وكلاى حضرت كه از جانب امام معين شده بود ميسپرديم:
و جوابهاى آنها بوسيله همان شخص وكيل امام صادر ميگشت.



شيخ صدوق (ره) ميفرمايد اين خبر دلالت دارد كه خليفه موضوع وجود امام زمان را اطلاع داشته كه چگونه است و جاى حضرت كجاست بهمين جهت متعرض آنها
و اموالشان نشد و شرّ جعفر كذاب را از سر آنها برطرف كرد، و دستور نداد كه آنها اموال را بوى تسليم نمايند، خليفه ميخواست موضوع وجود امام زمان به آن كيفيت پوشيده ماند و آشكار نگردد، تا مبادا مردم بآن حضرت راه يابند
و او را بشناسند (و براى او ايجاد خطر كنند) .



جعفر كذّاب هنگام وفات امام حسن عسكرى عليه السّلام بيست هزار دينار براى خليفه‏ رشوه برد و از او خواست كه او را جانشين برادرش (امام حسن عسكرى) كند ولى خليفه باو گفت: مقامى كه برادرت داشت از جانب ما نبود،
بلكه خداوند او را اين طور در نظر مردم بزرگ و محترم كرده بود
ما سعى ميكرديم مقام او را پائين بياوريم و در نظر مردم از اعتبار بياندازيم،



ولى خداوند نميگذاشت و هر روز مقام او را بواسطه تقوى و حسن منظر و علم
و عبادتش بالا ميبرد اگر تو نزد پيروان برادرت، در اين جهات مثل او هستى
احتياج بما ندارى، و اگر نزد آنها چنين نيستى و آنچه در او بود در تو نيست، بفرض اينكه تو را تقويت كنيم چيزى عايدت نميشود!



برداشتها از داستان ص 47 اینکه :
1 = خمس دادن شیعیان
2 = خبر غیبی امام ع



3 = امانت داری
4 = امام دارای نشانه هایی هست
5 = سازمان وکالت و وکلاء حضرت
6 = و ... و ...


ادامه دارد 👆👆

.