Telegram Web
داستان آموزنـده

چوپان و ثروتمند:

مردی ساده چوپان شخصی ثروتمندی بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت می کرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
می خواهم گوسفندانم را بفروشم چون می خواهم به مسافرت بروم و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و می خواهم مزدت را نیز بپردازم.
  پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت می کرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد .
مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید ، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت.
هنگامی که مردم از نزد تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. 
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟  
چوپان گفت:
آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت:
من به نزد تاجران بزرگی می روم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمی فروشند؛ آنان چیزهای گران قیمت می فروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد.
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود ، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت ، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد.
از آنان پرسید:
دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند:
ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد. 
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید.
تاجر با او تنها شد و او را به الله قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟  
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. 
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: الله در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
👏5👍4
Audio


🌹دعای هنگام غم و اندو
ه:

#پناهگاه_مسلمان

👌گوش دهید و به اشتراك بزار
ید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹 دعای هنگام غم و اندوه:

#پناهگاه_مسلمان

🎙گوینده: ماموستا ادریس شریفپور

🤲 الله به شنونده و نشر دهنده جزای خیر ده
د

عضو کانال بشید تا بقیه کلیپ های ما رو ببینید.👍
💫
↶  '•🌿💫•' 
@rehrovan
🌹رهروان دین🌹
#حدیث #مهدی 🔹حَتَّى إِنَّ الطَّائِرَ لَيَمُرُّ بِجَنَبَاتِهِمْ، فَمَا يُخَلِّفُهُمْ حَتَّى يَخِرَّ مَيْتًا، فَيَتَعَادُّ بَنُو الْأَبِ، كَانُوا مِائَةً، فَلَا يَجِدُونَهُ بَقِيَ مِنْهُمْ إِلَّا الرَّجُلُ الْوَاحِدُ، فَبِأَيِّ غَنِيمَةٍ يُفْرَحُ؟» 📚صحيح مسلم…
#حدیث
#مهدی

🔹أَنَّ النَّبِيَّ ﷺ قَالَ: «سَمِعْتُمْ بِمَدِينَةٍ جَانِبٌ مِنْهَا فِي الْبَرِّ وَجَانِبٌ مِنْهَا فِي الْبَحْرِ؟» قَالُوا: نَعَمْ، يَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْزُوَهَا سَبْعُونَ أَلْفًا مِنْ بَنِي إِسْحَاقَ، فَإِذَا جَاءُوهَا نَزَلُوا، فَلَمْ يُقَاتِلُوا بِسِلَاحٍ وَلَمْ يَرْمُوا بِسَهْمٍ، قَالُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ، فَيَسْقُطُ أَحَدُ ... ثُمَّ يَقُولُوا الثَّانِيَةَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ، فَيَسْقُطُ جَانِبُهَا الْآخَرُ، ثُمَّ يَقُولُوا الثَّالِثَةَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَاللهُ أَكْبَرُ، فَيُفَرَّجُ لَهُمْ، فَيَدْخُلُوهَا فَيَغْنَمُوا، فَبَيْنَمَا هُمْ يَقْتَسِمُونَ الْمَغَانِمَ، إِذْ جَاءَهُمُ الصَّرِيخُ، فَقَالَ: إِنَّ الدَّجَّالَ قَدْ خَرَجَ، فَيَتْرُكُونَ كُلَّ شَيْءٍ وَيَرْجِعُونَ.»

📚صحیح مسلم 2920

🔸پیامبر ﷺ فرمودند: آیا خبر شهری را شنیده‌اید که از یک طرف خشکی است و طرف دیگر دریاست؟ گفتند: بله یا رسول الله ! پیامبر فرمودند: قیامت برپا نمی‌شود تا هفتاد هزار نفر از بنی اسحاق (فرقه‌ای از غرب) برای نبرد (به آن شهر) می‌روند، وقتی که رسیدند از اسبهای خود پیاده می‌شوند، نه با شمشیر می‌جنگند نه تیری می‌اندازند، بلکه (وقتی قسطنطنیه را محاصره می‌کنند) می‌گویند: لا اله الا الله و الله اکبر، قسمتی از دیوار قلعه فرو می‌ریزد، دوباره برای بار دوم می‌گویند: لا اله الا الله و الله اکبر ، قسمتی دیگر از دیوار فرو می‌ریزد، برای بار سوم هم می‌گویند: لا اله الا الله و الله اکبر، و خداوند گشایش را برایشان حاصل می‌کند و داخل قسطنطنیه می‌شوند، و غنیمتها را تقسیم می‌کنند. و بعد از آن فریاد بلند می‌شود : که دجال آمده است و مسلمانان تمام چیزها را ول می‌کنند و برمی‌گردند.
1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بزرگی دو رکعت نماز سنت قبل از صبح......

الله به همگیمون توفیق بده بر مداومت خواندنش🤲🩵

بهترین ها راباماتجربه کنید😍👇.
🦋
↶ '•🌿🦋•'
@rehrovan
Forwarded from ختم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ترتیل با #ترجمه گویای فارسی

🔹قاری مشاری العفاسی

#صفحه124
🔘جزء 7
🔘سوره المائده آیات 103_96

اللهم صل علی محمد و آل محمد 🩵
😇

🩵🪴«.. از خدا می‌خواهم که صبح وعاقبت من و شما را به خیر و برکت قرار دهد و همه نگرانی‌های ما را برطرف کند و ما را اهل بهشت ​​قرار دهد..
الحمدلله برای صبحی که می‌آید ومی‌شنویم و می‌بینیم».
حمد و ستایش برای خورشیدی که طلوع کرد و ما ایمان آوردیم و سپاسگزاریم.»
«خدایا شیرینی زندگی و بهترین انفاق و روزی فراوان و آرامش خاطر و جامه عافیت و عاقبت به خیر را به ما عطا فرما».🤲🌸
3
«وَسَارِعُواإِلَى‌مَغْفِرَةٍ‌مِّن‌رَّبِّكُمْ‌وَجَنَّةٍ
عَرْضُهَاالسَّمَوَاتُ‌وَالْأَرْضُ‌أُعِدَّتْ‌لِلْمُتَّقِينَ»
[آل‌عمران: ۱۳۳]
🌱

{وبه‌سوی‌آمرزش‌پروردگارتان‌وبهشتی‌بشتابید
که‌گستره‌آن‌به‌اندازه)آسمانهاوزمین‌است
(و)برای‌پرهیزگاران‌مهیاشده‌است.}🌸

بشتابید،زیرامرگ‌منتظرنمی‌ماند
!!

فرداتوبه‌می‌کنم،ازفردابه‌تلاوت‌قرآن‌مشغول
می‌شوم،ازفردابرنامه‌رژیم‌غذایی‌خودم‌را
شروع‌می‌کنم و...

فردامی‌آید،امابه‌هیچ‌یک‌ازبرنامه
های‌مان‌عمل‌نمی‌کنیم!
ماآرزوهای‌دورودرازی‌داریم،
زیراتصورمی‌کنیم‌مرگ‌مان‌دوراس
ت!

افرادی‌که‌دریک‌چشم‌برهم‌زدن‌مردند
نیزچنین‌تصوری‌داشتند!
بشتابیدامروزوفرداکردن،فقط‌عمرتان‌را
تباه‌می‌سازد...

صنابحی‌می‌گوید:برای‌دیداررسول‌اللهﷺ،
ازیمن‌راهی‌مدینه‌شدیم،وقتی‌به‌مدینه‌رسیدیم
به‌ماخبردادندکه‌پیامبرپنج‌روزپیش
فوت‌نموده‌است،
بخاطرپنج‌روزتاخیرسعادت‌همصحبتی
بارسول‌اللهﷺراازدست‌دادند.🥹🥀
!!

پس‌بشتابید،چه‌بسالحظه‌ای‌درنگ
شماراازبهشت‌محروم‌سازدا.
..

📜رسایل‌القرآن - ادهم شرقا
وی🌱

بهترین ها راباماتجربه کنید😍👇.
🦋
↶ '•🌿🦋•'
@rehrovan
😢1
.🍬.
والپیپرگوشیتوقشنگ کن😍

آیا نگران هستی، در حالی که پروردگاری مهربان داری؟ آیا غمگین هستی، در حالی که کار تو به دست خداوند هست؟ آیا ناامید هستی، در حالی که تمام امیدت به اوست؟!🕊💛

به خودت اطمینان داشته باش، به پروردگارت توکل کن و تکرار کن: «خدا مرا کافی است...هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کرده‌ام و او پروردگار عرش عظیم است. . .🥹🤲🏻♥️


@rehrovan
4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
1
💠 سرگذشت واقعی و تاثیرگذار با نام #صابره

🈯️🗯
🔶 قسمت اول

این مترو هم «هایپر مارکتی» شده واسه خودش!
این را دختر جوانی که کنارم ایستاده و همچون من در شلوغی و ازدحام جمعیت قطار درون شهری از دستگیره آویزان شده بود تا با تکان های ناگهانی قطار به این سو آن سو پرتاب نشود، گفت.

در جواب دختر جوان لبخندی زدم و کیفم را محکم تر به خودم چسباندم. همین ده روز قبل بود که در شلوغی مترو یک نفر از خدا بی خبر کیفم را زد و تمام دار و ندارم را برد! هر چند این بار پول زیادی همراهم نبود اما از ترس اینکه مبادا دوباره آن اتفاق نیفتد، کیفم را با تمام قدرت به خودم چسباندم.

قطار تا خرخره پر از مسافر بود و صدای هر کسی به نوعی درآمده بود. یکی دکمه گفتگو با راننده قطار را می زد و با عصبانیت می گفت: «این فن لعنتی رو روشن کن دیگه، خفه شدیم!»
دیگری می گفت: «یعنی هنوز وقتش نرسیده که یکی، دو تا واگن بیشتر به خانما اختصاص بدن؟!»

و خلاصه هر کسی به شکلی اعتراض می کرد. اگر در رفت و آمدهایتان مجبور به استفاده از مترو باشید خودتان خوب می دانید که اوج شلوغی قطارها بین ساعت چهار تا هفت و هشت عصر است؛ یعنی درست زمانی که من داشتم از دفتر مجله باز می گشتم.

قطار در هر ایستگاهی که می ایستاد به تعداد مسافرینش افزوده می شد و هر کس به بغل دستی اش فشار وارد می آورد تا جایی برای ایستادن نصیبش شود. شدت فشار وارده از طرف مسافران آنقدر زیاد بود که احساس می کردم عنقریب است که خفه شوم!

حال فکرش را بکنید که با آن وضعیت و در حالیکه فن های واگن به درستی کار نمی کردند، قطار چند لحظه ایی در تاریکی تونل بین دو ایستگاه متوقف شود! باور کنید  دیگر گریه ام درآمده بود. درآن وضعیت برایم جالب بود که فروشنده های خانم داخل واگن از تک و تا نیفتاده بودند و همچنان با زور تلاش می کردند که راهی از بین جمعیت بیابند و اجناس شان را تبلیغ کنند و بفروشند!

و جالبتر اینکه، در فضایی که نفس کم می آوردی، بعضی از خانم ها خیلی ریلکس خرید هم می کردند!


ادامه دارد ...
2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊🌿باز جمعه فرا رسید.....🌿

🌸وعده گاه محبان رسول مهربان

🌸🍃سلام و درود بی پایان الله بر او باد

❤️🍃همان رسول مهربانی که دعای مستجابش را باقی گذاشت برای صحرای قیامت تا در آن روز نه برای خودش و خانواده اش

👈 بلکه برای من و تو که امتش هستیم شفاعت کند...!!!!

🌸🍃و ما چه بی انصاف باشیم که ساعتها جلوی تلویزیون و تلگرام و … بنشینیم اما حاضر نباشیم برای قدر دانی از او دقایقی را بر او صلوات بفرستیم .....

پس اگه میخواهی نشون بدی که لیاقت شفاعت رسول الله صلی الله علیه و سلم رو داری شروع کن دقایقی از شب و روز جمعه صلوات بفرست بر محبوب رب العالمین .....



اللهم صل وسلم علی نبیناو حبیبنا محمد❤️
3
Forwarded from ختم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ترتیل با #ترجمه گویای فارسی

🔹قاری مشاری العفاسی

#صفحه125
🔘جزء 7
🔘سوره المائده آیات 108_104

اللهم صل علی محمد و آل محمد 🩵
#پیامبرم

بی گُمآن روزِ قَشَنگیٖ بِشَوَد اِمروزَم چون سَر صُبح سَلآمَم بِه تو خِیلیٖ چَسبیٓد..🤩

🌹السّلآمُ عَلَیکَ یآ رسول‌الله🌹

طبق قرار هر جمعه
صلوات یادتون نره!🙃

🌹اللهم صَل‌ِّعَلي‌مُحَمَّد‌و‌َآل‌ِمُحَمَّ
د،

بهترین ها راباماتجربه کنید😍👇
❄️
↶ '•🕊❄️•'
@rehrovan
2
🌹رهروان دین🌹
@Osvehaye_telavat – ودیع الیمنی/کهف
یادآوری اعمال مومن🌹
#دعاعصر_جمعه،
سوره الکهف، صلوات،دعای برای اهل غزه وجمیع مسلمانان فراموش نشه دوستان
التماس دعا عزیزان 🤲❤️

👌سوره الکهف نوشتاری وصوتی همراه با ترجمه صفحه به صفحه 👇👇

https://www.tgoop.com/osveh_telavat/7643
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرد مبارز قسامی که تا جان دارد مبارزه می کند با زحم عمیق که دارد در نتیجه تانک از رویش رد میشه و شهید میشود ‌

او عبدالله خلیل حامد عابدین، معروف به «ابوفراس» بود؛ وکیل دادگستری، فرمانده نیروهای نخبه، و یکی از ماهرترین رزمندگان مقاومت. مردی که هرگز طعم آسایش را نچشید و برای زخم‌هایش وزنی قائل نبود.
شهادت مبارکش باد🤲

الله این متجاوزان ظالم را گرفتار وخاروذلیل کند
9
ازبزرگترینِ‌رزق‌ها
دعایی‌است‌که‌عزیزی‌درغیاب‌تو
وبه‌نام‌توبسوی‌آسمان‌می‌فرستد...
درحالیکه‌نه‌توآن‌راطلب‌کرده‌ای
ونه‌حتی‌ازآن‌خبرداری🥲❤️!!
5
2025/08/25 17:20:58
Back to Top
HTML Embed Code: