tgoop.com/refahkerman/1468
Last Update:
*تاریخ را تکرار نکنیم!*
✍🏻عبدالقادر برآهوئی
♦️ بسیار خواندهایم و یا شنیدهایم که *《ملتی که تاریخ نخواند، محکوم به تکرار آن است!》* و یا جامع تر از آن :
*بدبخت* ملتی است که *تاریخ خود را نداند.*
*تیره بخت تر* از آن ملتی است که *علاقهمند به دانستن تاریخ خود نباشد.*
*شوربخت تر* از همه ملتی است که *تاریخ خود را به ریشخند بگیرد* !
یکی از بدترین دوران تاریخ ایران، فاجعه تسلط مغول بر ایران، از پی حکومت خودکامه و بی بهره از تدبیر و تعقل *"سلطان محمدخوارزمشاه"* است. و در این میان حکایت سقوط دو شهر *"ری"* و *"اصفهان"* غم انگیزتر و مایه شرمساری!
سقوط ری در سال 617 هجری به روایت خواندمیر در حبیب السیر *:《"جبه نویان" ... به جانب ری روان شده، "سویدای" بدو پیوست و در آن اوقات پیوسته در میان مردم ری جهت مخالفت مذهب تعصب بود. بنابر آن شافعی مذهبان چون خبر قرب وصول مغول شنیدند به استقبال شتافتند و جبه و سویدای را بر قتل نصف شهر که حنفی مذهب بودند تحریص نمودند و ایشان نخست حنفیه را به تیغ بی دریغ گذرانیده بعد از آن با خود گفتند که از مردمی که در خون متوطنان مولد و منشاء خویش سعی نمایند چه نیکوئی توقع توان داشت؟ آنگاه شافعیه را نیز از عقب حنفیان روان کردند.》* (خواندمیر،1380، 33-32)
و اصفهان: *《در سال 633 یعنی در عهد اوگتای قاآن نزاع بین حنفیه و شافعیه اصفهان تجدید شد و شافعیه اینبار با مغول که هنوز بر اصفهان مستولی نشده بودند، ساختند و قرار گذاشتند که دروازه های شهر را بر روی ایشان بگشایند و ایشان در عوض حنفیه را قتل عام کنند. مغول در نتیجه خیانت قسمتی از مردم اصفهان به آن شهر وارد شدند. شافعیه و حنفیه هر دو را تمامی کشتند.》*
♦️ متاسفانه آنچه که از رصد اوضاع کشور می بینیم، و مطابق آن چه پیشتر گفته شد، جمعی در میان ما از مرحله 《بدبختی》عبور کرده و برای تصاحب مقام 《تیره بخت تر》و 《شوربخت تر》در تلاشند!
امروز کشور عزیز ما ناخواسته درگیر جنگی خونین با دشمنی هزاران برابر سفاکتر از مغول شده است. و صهیونیست های که جنایات آنها در سرزمینهای اشغالی فلسطین مایه ننگ بشریت، جنگی نابرابر را بر کشور و ملت ما تحمیل کرده اند. و کیست که نداند طرف حساب ما رژیمی است که اساس آن بر کشتار و خونریزی نهاده شده است. حکومتی که بنیاد آن بر تفکر و ایدئولوژی صهیونیسم سیاسی است. *《باوری سیاسی که به شدت غیرستیز، دگرکوب و دشمن ساز است. و هر آن کس که گونهای فراتر یا فرودتر از چارچوب های تفکر صهیونیستی بیاندیشد را "دیگری" یا "غیر" تلقی کرده و آن را مستلزم طرد و رفض جدی می پندارد》* (احمدوند،1383، 15) و چنین رژیمی را چه کار به دل سوختن و از خود مایه گذاشتن برای سعادت ملتی دیگر!؟ این مایه شرمساری و غم انگیز است که عدهای در این مُلک به هر دلیل در حال تکرار تاریخ اند، و همراه و همدل با تالیّ چنگیز، بنیامین خونریز! در این میان آنچه نبود آن مایه رنج و عذاب است، سکوت نخبگان و اندیشمندان کشور و رها کردن افکار عمومی جامعه به حال خود است. سکوتی مرگبار که در صورت ادامه دار شدن، خسارات بزرگی را به کشور وارد خواهد ساخت. شاید سرنوشت یک نخبه عصر خوارزمشاهی، حکایت امروز و فردای نخبگان عصر ما باشد. او *کمال الدین اسماعیل اصفهانی* شاعری است که از قضای تاریخ در ایام تسلط مغول در اصفهان می زیست و به مانند بسیاری از ما در حوادث منجر به سقوط اصفهان به گوشه دنج روشنفکرانه خود خزیده بود. او به گواه دیوان اشعارش پیش از این و در میانه دعوای بین دو *محله《جوباره》* مسکن حنفیان به رھبری *《قاضی رکن الدین صاعدی》* و *《دردشت》* مأوای شافعیان به زعامت *《صدرالدین خُجندی》* ، مشغول لعن و نفرینِ زمین و زمان بود، که:
《 *تا دردشت هست و جوباره*
*نیست از کوشش و کشش چاره*
*ای خداوند هفت سیاره*
*پادشهی فرست خونخواره*
*تا دردشت را چو دشت کند*
*جوی خون راند او ز جوباره*
*عدد هر دوشان بیافزاید*
*هر یکی را کند بصد پاره*》(کمال الدین اصفهانی، قطعه 301)
رویای کمال به واقعیت پیوست و خداوند پادشاهی خونخواره بر اهل اصفهان فروفرستاد. اما *کنج عافیت مایه معافیت کمال از عواقب اشغال اصفهان توسط بیگانه نشد و او تنها دو سال بعد و در سال 635 هجری و به دست بچه مغولی به قتل رسید.* کمال الدین اسماعیل، اوضاع اصفهان پس از سقوط این شهر را اینگونه به نظم کشیده است:
*《کو دیده که تا بر وطن خود گرید*
*بر حال دل و واقعه بد گرید؟*
*دی بر سر یک مرده دو صد گریان*
*امروز یکی نیست که بر صد گرید》* (کمال الدین اصفهانی، قطعات، قطعه 423)
♦️دو قطب در ظاهر مخالف در این کشور، مملکت را به پرتگاه سقوط و اضمحلال می برند. *نخست:* لشکر چاپلوسان درون ساختار که هیچ گاه اجازه ندادند، و تا باشند، نخواهند گذاشت که سیستم حکمرانی کشور به تناسب عصر و زمانه خود را اصلاح کند.
BY اداره رفاه دانشگاه باهنر کرمان،حسین قطبالدینی
Share with your friend now:
tgoop.com/refahkerman/1468