.
این بچه ها برای من استعارهای از بهشتی گمشدهاند.
استعارهای برای کودکی و معصومیت از دست رفته. کودکی مهمترین مقطع زندگی است.
در کودکی میآموزیم چطور در دنیا رفتار کنیم.
این دوران هیچوقت تکرار نمیشود. و این بیعدالتیِ محض است؛ یک تراژدی بزرگ!
.
عکس و متن:
#لورتا_لوکس
Photos by: Loretta Lux
🖌 @papilonn
این بچه ها برای من استعارهای از بهشتی گمشدهاند.
استعارهای برای کودکی و معصومیت از دست رفته. کودکی مهمترین مقطع زندگی است.
در کودکی میآموزیم چطور در دنیا رفتار کنیم.
این دوران هیچوقت تکرار نمیشود. و این بیعدالتیِ محض است؛ یک تراژدی بزرگ!
.
عکس و متن:
#لورتا_لوکس
Photos by: Loretta Lux
🖌 @papilonn
.
#تفنگ_و_گرسنگی
تو تفنگی داری
و من گرسنهام،
تو تفنگی داری
زیرا که من گرسنهام،
تو تفنگی داری
پس من گرسنه هستم.
تو میتوانی تفنگی داشتهباشی
تو میتوانی در آن
هزاران گلوله و حتی بیشتر داشتهباشی
تو میتوانی
همهی آنها را بر پیکر ناچیز من حرام کنی،
تو میتوانی مرا
یک، دو، سه، دو هزار، هفتهزار بار بکشی
اما باز در پایان
این من خواهم بود که همواره
از تو
مسلحتر خواهمبود،
اگر که
تو یک تفنگ داشتهباشی
و من فقط گرسنگی!
#اوتو_رنه_کاستیلو
🖌 @papilonn
#تفنگ_و_گرسنگی
تو تفنگی داری
و من گرسنهام،
تو تفنگی داری
زیرا که من گرسنهام،
تو تفنگی داری
پس من گرسنه هستم.
تو میتوانی تفنگی داشتهباشی
تو میتوانی در آن
هزاران گلوله و حتی بیشتر داشتهباشی
تو میتوانی
همهی آنها را بر پیکر ناچیز من حرام کنی،
تو میتوانی مرا
یک، دو، سه، دو هزار، هفتهزار بار بکشی
اما باز در پایان
این من خواهم بود که همواره
از تو
مسلحتر خواهمبود،
اگر که
تو یک تفنگ داشتهباشی
و من فقط گرسنگی!
#اوتو_رنه_کاستیلو
🖌 @papilonn
.
احتمالا خود عکاس این عکس هم فکرش رو نمیکرد که داره از دارندگان نخل طلای ایران عکاسی می کنه.
عجب تصویر پر افتخاریه ..
🖌 @papilonn
احتمالا خود عکاس این عکس هم فکرش رو نمیکرد که داره از دارندگان نخل طلای ایران عکاسی می کنه.
عجب تصویر پر افتخاریه ..
🖌 @papilonn
.
گفتم: بله جانم، مردم این شهر شاعر متولد میشوند، اما شماها شعرشان را کشتهاید.
گفتم پهلوان هایشان را اخته کردهاید.
حتی امکان مبارزه هم باقی نگذاشتهاید که لااقل رجزی بخوانند و حماسهای بگویند...
گفتم سرزمینی ساختهاید خالی از قهرمان.
گفتم شهر را کردهاید عین گورستان، پر جنب جوش ترین محلهاش محلهی مردستان است..
#سووشون 📚
#سیمین_دانشور
🖌 @papilonn
گفتم: بله جانم، مردم این شهر شاعر متولد میشوند، اما شماها شعرشان را کشتهاید.
گفتم پهلوان هایشان را اخته کردهاید.
حتی امکان مبارزه هم باقی نگذاشتهاید که لااقل رجزی بخوانند و حماسهای بگویند...
گفتم سرزمینی ساختهاید خالی از قهرمان.
گفتم شهر را کردهاید عین گورستان، پر جنب جوش ترین محلهاش محلهی مردستان است..
#سووشون 📚
#سیمین_دانشور
🖌 @papilonn
.
هنگامی که کسی می پرسد، فلسفه به چه کار می آید؟؟
پاسخ باید ستیزه جویانه باشد،
چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است.
فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا، که هر دو دغدغه های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قوه ی مستقری در نمی آید.
کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد فلسفه نیست.
کار فلسفه آزردن حماقت است، فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند.
فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش.
آیا جز فلسفه رشته ای هست که به نقد تمامی رازآمیزگری ها، هر خواستگاه و هدفی که داشته باشند،همت گمارد؟
#نیچه_و_فلسفه 📚
#ژیل_دلوز
به این مطلب اضافه میکنم که دولت و کلیسا این مطلب را خوب درک کردند و به این منظور دهکده ی کوچک جهانی به راه انداختند و خود کدخدای این دهکده ی جهانی شدند!!
شکم گرسنه فلسفه نمیشناسد!!!
مگه فلسفه خوردنیست؟؟؟
شکم گرسنه هرباوری رو تحمل میکندحتی باورهای غلط!!!
و از آنجا بردگی نوین آغاز میشود...
ش.ج
🖌 @papilonn
هنگامی که کسی می پرسد، فلسفه به چه کار می آید؟؟
پاسخ باید ستیزه جویانه باشد،
چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است.
فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا، که هر دو دغدغه های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قوه ی مستقری در نمی آید.
کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد فلسفه نیست.
کار فلسفه آزردن حماقت است، فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند.
فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش.
آیا جز فلسفه رشته ای هست که به نقد تمامی رازآمیزگری ها، هر خواستگاه و هدفی که داشته باشند،همت گمارد؟
#نیچه_و_فلسفه 📚
#ژیل_دلوز
به این مطلب اضافه میکنم که دولت و کلیسا این مطلب را خوب درک کردند و به این منظور دهکده ی کوچک جهانی به راه انداختند و خود کدخدای این دهکده ی جهانی شدند!!
شکم گرسنه فلسفه نمیشناسد!!!
مگه فلسفه خوردنیست؟؟؟
شکم گرسنه هرباوری رو تحمل میکندحتی باورهای غلط!!!
و از آنجا بردگی نوین آغاز میشود...
ش.ج
🖌 @papilonn
نیچه و فلسفه . دلوز. ترجمه مشایخی.pdf
46.4 MB
نیچه و فلسفه .
ژیل دلوز.
ژیل دلوز.
،
به گفته خبرگزاری بهشت؛
فرزند یک نماینده انقلابی مجلس پس از جریمه شدن ، گفته میدونی کی رو جریمه میکنی؟ میدونی من پسر کی هستم؟ سپس با کشیدن دستی و دور پلیسی زدن ، افسر پلیس راهنمایی رانندگی رو زیر میگیره و متواری میشه
پسر ۲۷ ساله«متولد ۷۷»علی نیکزاد نایب رییس مجلس با ماشین پلاک شخصی محدوده میدان ونک یک مامور پلیس راهور رو زیر گرفته و گازش رو گرفته و رفته و الان هم زیر چتر حمایتی پدرش آزاده..
امنیتی که ج.ا برای این آقا زاده ها فراهم میکنه رو مقایسه کنید با اعدام کسی مثل جاویدنام محسن شکاری..
🖌 @papilonn
به گفته خبرگزاری بهشت؛
فرزند یک نماینده انقلابی مجلس پس از جریمه شدن ، گفته میدونی کی رو جریمه میکنی؟ میدونی من پسر کی هستم؟ سپس با کشیدن دستی و دور پلیسی زدن ، افسر پلیس راهنمایی رانندگی رو زیر میگیره و متواری میشه
پسر ۲۷ ساله«متولد ۷۷»علی نیکزاد نایب رییس مجلس با ماشین پلاک شخصی محدوده میدان ونک یک مامور پلیس راهور رو زیر گرفته و گازش رو گرفته و رفته و الان هم زیر چتر حمایتی پدرش آزاده..
امنیتی که ج.ا برای این آقا زاده ها فراهم میکنه رو مقایسه کنید با اعدام کسی مثل جاویدنام محسن شکاری..
🖌 @papilonn
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
ماجرای دروغِ یارانه پنهان
آقای پزشکیان چندی پیش گفتند ما به مردم ۱۵۰ میلیارد دلار یارانه پنهان میدهیم.
پس از این صحبتها بود که صداوسیما در برنامههای مختلف خود به صورت بخشنامهای شروع به جا انداختن این مفهوم کاذب در بین مردم کرد.
اما واقعا ماجرا چیست؟
حقیقت را در این ویدیو ببینید
🖌 @papilonn
ماجرای دروغِ یارانه پنهان
آقای پزشکیان چندی پیش گفتند ما به مردم ۱۵۰ میلیارد دلار یارانه پنهان میدهیم.
پس از این صحبتها بود که صداوسیما در برنامههای مختلف خود به صورت بخشنامهای شروع به جا انداختن این مفهوم کاذب در بین مردم کرد.
اما واقعا ماجرا چیست؟
حقیقت را در این ویدیو ببینید
🖌 @papilonn
پاپیلون(افق رویداد)
Photo
.
جایگاه هایِ اضطراب!
ملتی که می توانست ایامی خوش و فرح بخش را در آلبوم خاطراتش ثبت و ضبط کند و مکان ها را هماره زنده نگهدارد و از تمام لحظه های زندگی اش سود ببرد.
ملتی که می توانست با حداقل ها به حداکثرها برسد و با آن چه سر ماه می گیرد سفره را پُر کند. بر تنِ برهنه جامه بپوشاند و دریا و جنگل و کوه و دشت را ببیند.
ملتی که می توانست سر پناهی کوچک بالای سر داشته باشد و یک خودروی معمولی را به نام خود سند بزند.
ملتی که می توانست سر موعد و به وقت مقرر بچه هایش را به خانه ی بخت بفرستد؛ برایشان جشن و شادمانی بگیرد و اسبابی حداقلی توی اتاق عروس بچیند
و ملتی که می توانست شبها خوابی خوش را تا به صبح مرور کند و خواب هفت پادشاه را ببیند؛ حالا به جایی رسیده که از هر طرف نحسی و شومی می بیند و روزگارش به سختی سپری می شود.
فقر از سر رویش می بارد و ناامیدی و حسرت به تمام لحظه هایش وصل شده تا امید برایش بمیرد و فردایی روشن از خاطره اش پاک شود.
حالا به جاهایی می رویم که باید حرص بخوریم. عصبانی شویم. سر درد بگیریم.
که برخی جایگاه ها برای این ملت مستاصل و درمانده نه محل فراغت و تماشا یا خرید که دقیقا مکان های دلهره و اضطراب و پریشانی ست. باید صرفا دقایقی ببینند و سریع بگذرند. جایی که توقف در آن ممنوع است.
فروشگاه ها و هایپرها امروز آیینه ی دق اند. فضاهایی که برای ماندن نیستند. برای خاطره بازی ساخته نشده اند. مکان هایی که از یک جای عادی و معمولی به یک جای پر اضطراب و پر تشویش تبدیل شده اند.
این که در هر بار مراجعه به هایپرها یا مکان های خرید برزخی شوم برای یک تصمیم پدید می آید که بین این یا آن کدام یک را باید انتخاب کنیم. چه بخریم که پول مان برسد. جایی که گوشت می خریم اما برنج نه.
شیر می خریم اما پنیر نه. جایی که نداشتن آوار می شود و چون پتکی سنگین روی سرمان فرود می آید. جایی که فقر ما را می بلعد و حیثیتت مان را پیش همه به بازی می گیرد.
شانه های ما از بس که فشار دید خم شد. دیگر ما نیستیم که انتخاب کنیم چه بخریم و چه نخریم.
موجودی کارت ما همه ی آبرو و دارایی و اعتبار ماست. اوست که انتخاب می کند تا آبرو حفظ شود یا آبرو بر زمین بریزد. ما دیگر هر چه می خواهیم نمی توانیم بخریم.
و این کلمه ی نمی توانیم سخت ترین و بدترین درد ماست. یک وضعیت به هم ریخته و شلوغ که هر روز هم گره روی گره می افتد و سفره هایمان را کوچک تر می کند.
ما زنده نیستیم. ما نیمه زنده ایم. مثل یک ماهی که درون لیوانی کوچک با سر نفس می کشد و مابقی اندامش روی هواست. زنده است ماهی. اما کو زندگی؟
ما هیچ نیازی به سرکوب و باتوم و گلوله نداشتیم. همین فروشگاه ها؛ همین مواد غذایی؛ همین تورم ؛ همین نداری همه ی ما را سرکوب کرد و ما را از پا انداخت. سرکوبی که بی صدا بود و قربانیان بسیاری گرفت.
ما از زیستِ منصفانه حذف شدیم و رویاهای دورمان را باد برد.
حالا خوب که اطراف مان را نگاه کنیم می بینیم که فروشگاه ها؛ هایپرها؛ سوپرمارکت ها؛ مغازه ها؛ و اساسا تمام شهر از روی ما رد شده اند تا فقر و نداری مان را جار بزنند.
ما مدتهاست که حذف شده ایم و خودمان خبر نداریم.
#جعفر_بخشی_بی_نیاز
🖌 @papilonn
جایگاه هایِ اضطراب!
ملتی که می توانست ایامی خوش و فرح بخش را در آلبوم خاطراتش ثبت و ضبط کند و مکان ها را هماره زنده نگهدارد و از تمام لحظه های زندگی اش سود ببرد.
ملتی که می توانست با حداقل ها به حداکثرها برسد و با آن چه سر ماه می گیرد سفره را پُر کند. بر تنِ برهنه جامه بپوشاند و دریا و جنگل و کوه و دشت را ببیند.
ملتی که می توانست سر پناهی کوچک بالای سر داشته باشد و یک خودروی معمولی را به نام خود سند بزند.
ملتی که می توانست سر موعد و به وقت مقرر بچه هایش را به خانه ی بخت بفرستد؛ برایشان جشن و شادمانی بگیرد و اسبابی حداقلی توی اتاق عروس بچیند
و ملتی که می توانست شبها خوابی خوش را تا به صبح مرور کند و خواب هفت پادشاه را ببیند؛ حالا به جایی رسیده که از هر طرف نحسی و شومی می بیند و روزگارش به سختی سپری می شود.
فقر از سر رویش می بارد و ناامیدی و حسرت به تمام لحظه هایش وصل شده تا امید برایش بمیرد و فردایی روشن از خاطره اش پاک شود.
حالا به جاهایی می رویم که باید حرص بخوریم. عصبانی شویم. سر درد بگیریم.
که برخی جایگاه ها برای این ملت مستاصل و درمانده نه محل فراغت و تماشا یا خرید که دقیقا مکان های دلهره و اضطراب و پریشانی ست. باید صرفا دقایقی ببینند و سریع بگذرند. جایی که توقف در آن ممنوع است.
فروشگاه ها و هایپرها امروز آیینه ی دق اند. فضاهایی که برای ماندن نیستند. برای خاطره بازی ساخته نشده اند. مکان هایی که از یک جای عادی و معمولی به یک جای پر اضطراب و پر تشویش تبدیل شده اند.
این که در هر بار مراجعه به هایپرها یا مکان های خرید برزخی شوم برای یک تصمیم پدید می آید که بین این یا آن کدام یک را باید انتخاب کنیم. چه بخریم که پول مان برسد. جایی که گوشت می خریم اما برنج نه.
شیر می خریم اما پنیر نه. جایی که نداشتن آوار می شود و چون پتکی سنگین روی سرمان فرود می آید. جایی که فقر ما را می بلعد و حیثیتت مان را پیش همه به بازی می گیرد.
شانه های ما از بس که فشار دید خم شد. دیگر ما نیستیم که انتخاب کنیم چه بخریم و چه نخریم.
موجودی کارت ما همه ی آبرو و دارایی و اعتبار ماست. اوست که انتخاب می کند تا آبرو حفظ شود یا آبرو بر زمین بریزد. ما دیگر هر چه می خواهیم نمی توانیم بخریم.
و این کلمه ی نمی توانیم سخت ترین و بدترین درد ماست. یک وضعیت به هم ریخته و شلوغ که هر روز هم گره روی گره می افتد و سفره هایمان را کوچک تر می کند.
ما زنده نیستیم. ما نیمه زنده ایم. مثل یک ماهی که درون لیوانی کوچک با سر نفس می کشد و مابقی اندامش روی هواست. زنده است ماهی. اما کو زندگی؟
ما هیچ نیازی به سرکوب و باتوم و گلوله نداشتیم. همین فروشگاه ها؛ همین مواد غذایی؛ همین تورم ؛ همین نداری همه ی ما را سرکوب کرد و ما را از پا انداخت. سرکوبی که بی صدا بود و قربانیان بسیاری گرفت.
ما از زیستِ منصفانه حذف شدیم و رویاهای دورمان را باد برد.
حالا خوب که اطراف مان را نگاه کنیم می بینیم که فروشگاه ها؛ هایپرها؛ سوپرمارکت ها؛ مغازه ها؛ و اساسا تمام شهر از روی ما رد شده اند تا فقر و نداری مان را جار بزنند.
ما مدتهاست که حذف شده ایم و خودمان خبر نداریم.
#جعفر_بخشی_بی_نیاز
🖌 @papilonn
.
«به آنچه فهمیده نمیشود، نمیتوان ایمان آورد ! »
#پیر_آبلار
متأله اندیشهورز و "روشنفکر و نویسندهٔ فرانسوی در قرن یازدهم میلادی
🖌 @papilonn
«به آنچه فهمیده نمیشود، نمیتوان ایمان آورد ! »
#پیر_آبلار
متأله اندیشهورز و "روشنفکر و نویسندهٔ فرانسوی در قرن یازدهم میلادی
🖌 @papilonn
.
"من دنیا را سیاهوسفید میبینم و گرفتن عکسهای سیاهوسفید به من کمک میکند تا بر واقعیت مستولی شوم."
#انقلاب_ایران
#عباس_عطار 📷
Iran's revolution, by Abbas Attar
🖌 @papilonn
"من دنیا را سیاهوسفید میبینم و گرفتن عکسهای سیاهوسفید به من کمک میکند تا بر واقعیت مستولی شوم."
#انقلاب_ایران
#عباس_عطار 📷
Iran's revolution, by Abbas Attar
🖌 @papilonn
.
زیاد نیستند کشورهایی در جهان نظیر ایران که هم “دیروز” داشته باشند، هم “امروز” و هم “آینده در برابرشان باز بماند”.
پس این سؤال پیش میآید که: [ایران] چه کم دارد؟
اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم: «اندیشه»، اندیشه همراه با احساس مسئولیّت.
اگر ایران قدرِ خود را نداند، دیگران هم قدرِ او را نخواهند دانست.
آنگاه کار به جایی میکشد که نو رسیدگانِ سیاست به خود اجازه بدهند که مثلاً بر سـرِ نامِ چند هزارسالهی «خلیج فارس» با او به مشاجره بپردازند.
این یک نمونه، نمونههای دیگر هم هست؛ ما اگر از کسی گلهمند باشیم، در وهلهی اوّل باید از خود باشیم.
منظور آن نیست که بر افتخاراتِ بیهوده و یا وطنخواهیِ خام تکیه شود، منظور آن است که نسبت به شناختِ آنچه مورد احترام و اعترافِ تاریخ و دنیای متمدّن است، غفلت ورزیده نشود.
#غلامرضا_جلیلی
🖌 @papilonn
زیاد نیستند کشورهایی در جهان نظیر ایران که هم “دیروز” داشته باشند، هم “امروز” و هم “آینده در برابرشان باز بماند”.
پس این سؤال پیش میآید که: [ایران] چه کم دارد؟
اگر در یک کلمه بخواهیم بگوییم: «اندیشه»، اندیشه همراه با احساس مسئولیّت.
اگر ایران قدرِ خود را نداند، دیگران هم قدرِ او را نخواهند دانست.
آنگاه کار به جایی میکشد که نو رسیدگانِ سیاست به خود اجازه بدهند که مثلاً بر سـرِ نامِ چند هزارسالهی «خلیج فارس» با او به مشاجره بپردازند.
این یک نمونه، نمونههای دیگر هم هست؛ ما اگر از کسی گلهمند باشیم، در وهلهی اوّل باید از خود باشیم.
منظور آن نیست که بر افتخاراتِ بیهوده و یا وطنخواهیِ خام تکیه شود، منظور آن است که نسبت به شناختِ آنچه مورد احترام و اعترافِ تاریخ و دنیای متمدّن است، غفلت ورزیده نشود.
#غلامرضا_جلیلی
🖌 @papilonn
.
«همانطور که میدانیم،
در روزنامههای ما فقط غلطهای املاییاند که درست هستند.»
#سرگئی_دولاتوف
🖌 @papilonn
«همانطور که میدانیم،
در روزنامههای ما فقط غلطهای املاییاند که درست هستند.»
#سرگئی_دولاتوف
🖌 @papilonn