Telegram Web
«حکایت گفتاری که برای ما در یک مقام عقلی با ارواح گروهی از حکماء عارفین رخ داد که ما آنها را مشاهد کرده به این سخنان آنان را خطاب کردیم و گفتیم چقدر برهان‌های شما گویاست ای اهل حکمت وچقدر بیان شما واضح است ای أولياء علم و معرفت مطلبی از شما نشنیدم مگر آنکه شما را تمجید و تعظیم نمودم....... و به همین میزان عقلی شما اجزاء عالم را وزن کردید و توصیف عجیب روحانی نمودید و بیان نمودید و از روی حکمت و برهان احوال موجودات را به تفصیل بیان نمودید...
آفرین بر آن نیرویی که در شما جاری شد و شما را از خطا و لغزش حفظ نمود و عصمت داد و از آفت و مریضی‌ها دور کرد... چقدر قلّه آن بلند و شامخ است... خدا جزا دهد شما را از جانب ما بهترین جزاء »

♦️ملاصدرا در موردی دیگر فلاسفه را ضالّ ومضلّ می‌خواند:
«و لصعوبة دركها وغموضه زلّت أقدام كثير من العلماء حتى الشيخ الرئيس و من تبعه في إثبات علم زائد على ذات الواجب و ذوات الممكنات و حتی شیخ أتباع الرواقيين و من تبعه في نفي العلم السابق على الإيجاد فإذا كان حال هذين الرجلين مع فرط ذكائهما و شدة براعتهما و كثرة خوضهما في هذا الفن هذا الحال فكيف حال من دون هؤلاء من أهل الأهواء والبدع وأصحاب الجدل في الكلام و البحث مع الخصام. ولأجل ما ذكرناه من الصعوبة و الإشكال أنكر بعض الأقدمين من الفلاسفة علمه تعالی بشيء من الموجودات غيرذاته وصفاته التي هي عين ذاته... فقد ضلوا ضلالا بعيدا و خسروا خسرانا مبينا فيما أشنع و أقبح أن يدعی مخلوق لنفسه الإحاطة العلمية بجلائل الملك و دقائق الملكوت و يسمى نفسه فیلسوفا حكيما ثم يرجع ويسلب العلم بشيء من الأشياء من خالقه الحكيم العليم الذي أفاض ذوات العلماء و نور قلوبهم بمعرفة الأشياء» [٧]
«به جهت سختی درک آن قدم‌های علمای زیادی در اینجا لغزيد حتی شیخ الرئیس و تابعین او در اثبات علم زائد برذات واجب و ذوات ممکنات و یا شیخ اتباع رواقيين و تابعین او در نفی علم سابق بر ایجاد (که هر دو گروه در این دو مسأله اشتباه کردند) پس هرگاه حال این دو نفر با شدت هوش و استعداد و کثرت اطّلاعشان در این فن این چنین باشد پس چه خواهد بود حال افراد پایین تر از اینان از افرادی که اهل هوی و بدعت و اصحاب جدل در کلام و بحث با خصم هستند و به جهت همین سختی و اشکالی که گفتیم بعضی از قدماء از فلاسفه علم خداوند را به موجودات غیراز ذات و صفات خود انکار نمودند... پس به شدت گمراه شدند و در زیانی آشکار قرار گرفتند چقدر زشت و قبیح است مخلوقی نسبت به خود؛ ادعای احاطه علمی به دقائق ملکوت و عظمت ملک نماید و نام خود را فیلسوف و حکیم می‌نهد بعد برگردد علم و آگاهی را از خالق خویش خالق علیمی که او علم را به علماء افاضه کرده سلب کند. »

---------------------------------
📚 منابع :

[۱]: الفتوحات ج۱ص ۵۱۵

[۲]: مفاتيح الغيب ص ۷۲

[٣]: المقدمات من كتاب نص النصوص، ص: ۲۳۸

[۴]: شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص: ۶۰۷، پاورقی.

[۵]: چکیده ای از اندیشه بنیادین اسلامی ص۹۲

[۶]: مفاتيح الغيب ص ۳۷۹

[٧]: همان ج۶ ص ۱۷۹


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

----------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی

💠 ۸- انقطاع عقاب

♦️ابن عربی می‌گوید:
«و أما أهل النار فالهم إلى النعيم، ولكن في النار إذ لا بد لصورة النار بعد انتهاء مدة العقاب أن تكون برداً و سلاماً على من فيها. » [۱]
«امّا اهل آتش، بازگشت آنان به نعمت است و لکن در آتش زیرا که صورت آتش بعد از منتهی شدن مدت عقاب بر اهل آن سرد و سلامت می‌شود. »

♦️استاد حسن زاده آملی:
«و اما نسبت به کافران به اینکه عذاب برای آنها عذب می گردد یا به رفع و برداشتن عذاب است مطلقا. اگرچه در آن (نار) خالدند. چنانکه در حدیث است که در قعر جهنم جرجير (تره تيزك) می‌روید. یا به آنها صبر عطا می‌شود که برآن بلایا و محن الفت می‌گیرند و بعد از آن رنج و الم نمی بینند. » [٢]
«و اگر اهل وعید در دار الشقاء که ناراست داخل شدند همانا که آنان بالاخره در آن دار الشقا واقع در لذت می‌شوند این لذت آنان در آن دار الشقا مباین است با نعیم جنان (بهشت) خلد. پس امریکی است و بین این دو نعیم که نعیم اهل وعید در دار الشقا و نعیم اهل بهشت خلد باشد در نزد تجلی، تباین است. پس هر قومی از این دو گروه نعیمی دارند که لایق به هريك از آنهاست... نعیمی که برای اهل شقا هست عذاب می‌نامند از جهت عذوبت و شیرینی طعمش به نسبت آنان است. زیرا عذاب اصلا از عذب (شیرینی) مأخوذ است و این لفظ عذاب برای عذب چون پوست است (قشر است) و پوست نگهدار مغزش از آفات است. پس لفظ عذاب معنایش را حفظ می‌کند از ادراك محجوبان که غافل از حقایق أشياء هستند. » [٣]

❇️ قال الله تعالى:«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ*خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ » [۴] «همانا کسانی که کافر شدند در حال کفر مردند، لعنت خدا وملائکه و
مردم برآنان باد و در آتش جاویدان هستند و عذاب از آنان تخفیف داده نمی شود و به آنان مهلت داده نمی شود» «يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ » [۵]
«می خواهند از آتش بیرون آیند اما نمی توانند خارج شوند و برای آنان عذابی دائمی آماده شده»

❇️ عن ابی الحسن (علیه السّلام):
«مَا أَحْمَقَ بَعْضَ اَلنَّاسِ يَقُولُونَ إِنَّهُ يَنْبُتُ فِي وَادٍ فِي جَهَنَّمَ وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ فَکَیفَ تَنبُتُ البَقلُ. » [۶]
امام ابوالحسن (علیه السّلام) فرمودند: چقدر بعضی از مردم احمقند، می‌گویند در وادی از جهنم گیاه می‌روید در حالی که خداوند عزو جل می‌فرماید آتش گیره‌های جهنم مردم و سنگ هستند پس چگونه در آن سبزی و گیاهی بروید؟ »

♦️استاد جوادی آملی:
«مرحوم علامه» همان روش مرحوم سید حیدر را احیا می‌کردند، احياناً نقدی هم بر ابن عربی داشتند، خصوصاً در مسئله خلود. آنچه را که ابن عربی در «مسئله خلود» اظهار نظر کرده است» [٧]

♦️ملاصدرا می‌گوید:
«فإن المخلوق الذي غاية وجوده أن يدخل في جهنم بحسب الوضع الإلهي و القضاء الرباني لا بدّ أن يكون ذلك الدخول موافقا لطبعه و كمالا لوجوده إذ الغايات كما مرکمالات للوجودات و كمال الشيء الموافق له لا يكون عذابا في حقه - وإنما يكون عذابا في حق غيره ممن خلق للدرجات العالية. » [٨]
«همانا مخلوقی که غایت وجودی او بر حسب قضای الهی این است که در جهنم داخل گردد پس حتما باید آن داخل شدن موافق با طبع او كمال وجودی او باشد زیرا همچنان که گفتیم غایت‌ها کمال‌های وجودی هستند و کمال یک شیء که موافق با او خواهد بود در حق او عذاب نمی شود بلکه عذاب در حق کسی است که برای درجات عالیه آفریده شده. »

«الذي لاح لى بما أنا مشتغل به من الرياضات العلمية والعملية أن دار الجحيم ليست بدار نعيم وإنّما هي موضع الألم والمحن و فيها العذاب الدائم لكن آلامها متّفتة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة و ليس هناك موضع راحة و اطمینان. » [٩]
«آنچه برای من با توجه به اشتغالات و ریاضات علمی و عملی روشن شد این است که جهنم خانه نعمت نیست و فقط جای درد و محنت و عذاب دائمی است لکن دردهای آنجا دائمی است و قطع نمی شود و پوست‌ها تبدیل می‌شود و آنجا جای راحت و آرامش نخواهد بود»

♦️استاد جلال الدین آشتیانی:
«صدر الحكماء و تلميذ جليل او مؤلف علامه، به واسطه حسن ظن به اهل معرفت و عرفای کاملین، قائل به انقطاع عذاب شده اند و درست است که ضروری اسلام، خلود در جهنم است نه خلود عذاب ولی دلیل محکم از عقل و شرع قائم است برسرمدیت و دوام عذاب کفّارو مشرکین و انقطاع عذاب از عاصین و از موحدين» [١٠]

ادامه 👇
♦️میرزا علی نوری که معلِّق آثار صدرا است می‌گوید:
«قوله (الملاصدرا): «إن مآل الكل إلى الرحمة... الى الاخر» جملة ذلك كلّها كأنّها ناظرة إلى ما ابتدعه الشيخ مميت الدين - المعروف بمحيي الدين العربي في دين الإسلام، من قوله بانقطاع دار الألم و العذاب والعقاب (... ) المسماة بدار جهنم شخصا- لا نوعاد و ابتداع ذلك القول منه و من أتباعه.. ومن هنا أنكروا وقوع العذاب و صدور الانتقام عنه سبحانه.. وعند ذلك ابتدع ذلك ميت الدين.. القول بانقطاع العذاب و بعدم تسرمد الآلام الاخروی شخصا، و إن تسرمد نوعا. ولم يتمكن أحد ممّن مضى بقدر ما اطّلعت من إقامة البرهان الباهر العقلي على قلع اصول تلك الشجرة الخبيثة المبتدعة. ولعلّ الله يوفّقني بقلعها و قمعها بحيث لا يكاد يبقى منها رقيطة شرفي أرض قلوب طلاب اليقين - و ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء. ولقد حملوا هؤلاء القائلين بنفي العذاب والانتقام الاخروی رأسا الآياتَ والأخبار والآثار المتواترة في الدين المبين الصريحة في التوعيدات الأخروية على رعاية الحكمة في نظام معایش الخلائق. » [١١]
«گفته ملاصدرا که بازگشت همه به رحمت است.... تمام این مطالب گویا ناظر به مطلبی است که شیخ مُميت الدين معروف به محی الدین عربی در دین اسلام بدعت نهاده که قائل شده به تمام شدن عذاب و عقاب که نام آن جهنم شخصی (نه نوعی) نهاده شده این بدعت ازاو واتباع اوست و لذا عذاب و انتقام الهی را منکر شده اند و در این هنگام همان مميت الدين این حرف یعنی تمام شدن عذاب و موقت بودن دردها را به طور شخصی منکر شده گرچه بقاء به طور نوع را قائل است و هیچ کس قبل از من به اندازه من بر دلیل‌های عقلی ای که به واسطه آن ریشه و اساس این درخت خبیث بدعت را قطع کند آنچنان که هیچ نقطه تیره و بدی برروی قلبهای طالبان يقين باقی نماند اطلاع نیافته است و این فضل خداست که به هر کس بخواهد می‌دهد و قائلين به نفی عذاب، آیات و روایات متواتر و صریح در عقاب را بر رعایت حکمت در نظم بخشیدن زندگی مردم، حمل کرده اند. »

----------------------
📚 منابع :

[١]: فصوص الحکم ج۱ص ۱۶۹

[٢]: ممد الهمم ص ۲۰۸

[٣]: ممد الهمم ص۲۱۰

[۴]: البقرة: ۱۶۲

[۵]: المائدة: ۳۷

[۶]: الکافی ج ۶ ص ۳۶۸

[٧]: مجموعه رسائل علامه طباطبائی، ج۲، ص: ۲۳

[٨]: اسفار ج ۹ ص ۳۵۲

[٩]: العرشية ص۲۸۲

[١٠]: شرح بر زاد المسافر، ص: ۴۸۵

[١١]: تفسير القرآن الكريم (الملاصدرا) ج۱ص۴۶۰ -۴۶۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-----------------
@ostadhasheminasab
#نکته_توحیدی
#علم_الهی

آیا علم حصولی یا حضوری به خداوند متعال ممکن است؟

👈 قاعده تباین دلالت می کند که علم حصولی و حضوری به خالق تعالی برای بشر مستحیل است چون حق تعالی از سنخ مخلوق نیست تا بتوان به آن علم پیدا کرد و چنانکه در دسته هشتم از روایات گذشت بشر منابع معرفتی برای شناخت ما وراء ممکنات را ندارد پس علم حصولی یا حضوری به ذات قدوسش منتفی می گردد این بدان معناست که شناخت کنه صفات ذات نیز برای بشر مستحیل است زیرا در جای خود اثبات شده که صفات عین ذات هستند.

📚 تاملی بر نظریه اصالت وجود و وحدت وجود ص ۱۵۵_ ۱۵۶
آخرین نتیجه قاعده تباین


@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی

💠 ۹- مظهريت شيطان

♦️استاد حسن زاده آملی:
«عرفا می‌گویند هريك از ممکنات مظهريك اسم از اسمای حقند، هرچند گفتن و شنیدن این سخن دشوار است ولی حقیقت است که شیطان هم مظهر اسم یا مضل است» [۱]

آیا خداوند مظهر خویش را لعن می‌کند و او را به جهنم وعید می‌دهد ؟!

«فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ *وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ » [٢]

«لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ » [٣]
«پس خارج شو.... پس بدرستی که تورانده شده ای از رحمت و بدرستی که بر تو است لعنت من تا روز جزاء هر آینه پر کنم دوزخ را از جنس تو و از آنها که تابع تو شدند از اولاد آدم (علیه السّلام) »

✍️ بر اساس مبنای عرفا کفار و منافقین هم مظهر خدا می‌گردند ولی آیا عقلانی است که حق تعالی مظهر خویش را این گونه توصیف کند؟!

« لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ » [۴]
«برای آنها دل هائیست که با آن متوجه شناخت حق نمی شوند و چشم‌هایی که با آنها نمی بینند و گوش‌هایی که با آن نمی شنوند آنان همچون چهار پایانند بلکه گمراه تروایشانند غافلند»

«إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا » [۵]
(بدرستی که منافقین در مرتبه زیرین از دوزخ می‌باشند و تو برای ایشان یاری نمی یابی. »

♦️آقای محمد حسین طهرانی می‌نویسد:
«شیطان یک مأمور مطیع و فرمانبر خداست که وظیفه وی جدا کردن خبیث از طيب است، مانند زنبور عسل
مخصوصِ گماشته بر درِ کندو، تا زنبورها را تفتیش کند و به آنانکه از گیاه بدبو و عفن خورده اند راه ندهد و آنها را با نیش خود دو نیمه کند، و زنبورهای شایسته را که به مأموریت خود خوب عمل کرده اند و از گیاهان معطر و خوشبو خورده اند، به درون کند و راه بدهد» [۶]

♦️آقای محمد حسین طهرانی در موردی دیگر به عصیان وتمرد شیطان تصریح می‌کند و می‌نویسد:
«قال تعالى: «كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه» ابلیس از جنّ بود پس از أمر پروردگار منحرف شد» [٧]

و نیز می‌گوید:
«در قرآن کریم داستان‌های بسیار آمده است داستان آدم، سجده فرشتگان... و تمرّد شیطان» [٨]

✍️ لازم به ذکر است که تمرّد و عصیان و کفر شیطان به وضوح در آیات نمایان است.

خداوند می‌فرماید:
«فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ «وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ... قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ... قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ » [٩]
«همه فرشتگان سجده کردند مگر ابلیس که تكبر ورزید و از کافران شد
خداوند فرمود: ای ابلیس چه چیز مانع شد از اینکه سجده کنی بر مخلوقی که با قدرت خود آن را آفریدم؟ آیا تکبر کردی یا تو از برترین‌ها هستی؟ ابلیس گفت من از او بهترم چون مرا از آتش (که جسم لطيف نورانی است) آفریدی و او را از گل آفریدی. خداوند فرمود بیرون رو... زیرا که تو رانده شده ای و همانا بر توست لعنت من تا روز جزاء... قسم به حق (که نام خداست) و راست می‌گویم که هرآینه دوزخ را از تو و از تابعین تو از اولاد آدم همه ایشان پُر خواهم ساخت. »

--------------------------------------
📚 منابع :

[۱]: انه الحق، ص: ۶۸

[٢]: ص: ۷۷-۷۸

[٣]: ص: ۸۵

[۴]: الاعراف: ۱۷۹

[۵]: النساء: ۱۴۵

[۶]: الله شناسی ج ۳ ص۱۲۰

[٧]: الله شناسی ج۳ ص۱۳۳

[٨]: نور ملکوت قرآن ج۱ ص ۲۳۸

[٩]: ص: ۸۵ - ۷۴


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

---------------
@ostadhasheminasab
📿 نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر...

علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیه‌السلام روایت می‌کند، که فرمودند:

إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.

وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.

علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:

《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》

📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳


-------------------------
@ostadhasheminasab
🌺 ولادت با سعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و فرا رسیدن دهه کرامت را محضر مبارک قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تبریک می گوییم

در روز یکم ذی القعده در سال ۱۷۳ هجری دخت گرامى موسى بن جعفر عليه السّلام، حضرت فاطمه معصومه سلام اللَّه عليها به دنيا آمده است.

پدر بزرگوار آن حضرت امام موسى بن جعفر عليه السّلام، و مادر مكرمه آن حضرت جناب نجمه سلام اللَّه عليها مادر امام رضا عليه السّلام است. نام مباركش فاطمه، لقب آن حضرت معصومه و در خانواده امام هفتم سلام اللَّه عليها حضرت معصومعه سلام اللَّه عليها را «فاطمه كبرى» مى خواندند.

-----------------
@ostadhasheminasab
📿 نماز یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (معروف به نماز توبه)

روایت شده که ماه ذی القعده، محل استجابت دعاست در وقت شدّت؛ در روز یکشنبۀ این ماه، نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده که مجملش این است که: هر که آن را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و طلبکاران او در روز قیامت از او راضى شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانى گردد و والدینش از او راضى شوند و مغفرت شامل حال والدین و ذریّۀ او گردد و توسعه رزق پیدا کند و ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان او بیرون شود.

🌺 کیفیت آن چنین است که در یکی از روزهای یکشنبۀ ماه ذی‌القعده (از طلوع تا قبل غروب آفتاب) غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گذارد (دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح)، در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» و یک مرتبه سوره‌های فلق و ناس را بخواند؛ پس از پایان نمازها، هفتاد مرتبه استغفار کند (اَستَغفِرُ اللهَ رَبّي و اَتوبُ إلَیه)، سپس بگوید:

🌿 «لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ العَلىِّ العَظیم»

و در انتها بگوید:

💠 «یا عَزیزُ یا غَفّار، اِغفِر لى ذُنُوبى وَذُنُوبَ جَمیعِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنتَ.»

📚 اقبال الاعمال (سیدبن‌طاووس)، ج۱، ص٣۰۸
مفاتیح الجنان (محدث‌قمی)، اعمال ماه ذی‌القعده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یکی از بالاترین تعابیر وارد شده در روایات درباره مقام زائر امام رضا علیه السلام
🎙مرحوم حاج شیخ محمد باقر علم الهدی رضوان الله تعالی علیه

@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی

💠 ۱۰- مسأله جبر و اختیار


✍️ یکی از مسائلی که برای هر عاقلی روشن است حق انتخاب و آزادی او در افعال است یعنی هر کسی به وضوح در نفس خود می‌یابد که در اعمالش سلطنت بر فعل و ترک دارد چنانکه عقلاء از هرملّه و نحله ای افعال هرشخصی را به خودش مستند می‌سازد و هر کسی را در مقابل عملش مسئول می‌داند و او را در برابر اعمال قبیح یا نیکویش مذمت یا تحسین می‌کنند و آیات و روایات نیز بر همین امر گواه است.

❇️« إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» [۱]
«بدرستی که گوش و چشم و دل تمامی آنها مسئول است »

❇️«عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ بْنِ صَالِحٍ اَلْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ:: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَلاَ تُعْطُوهُ مِنَ اَلزَّكَاةِ وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً » [۲]
«عبد السلام بن صالح هروی می‌گوید شنیدم حضرت رضا سلام الله علیه می‌فرمودند: هر کس که قائل به جبر باشد نه از زکات چیزی به او دهید و به شهادت او را قبول نمایید. »

❇️ «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ قَالَ بِالتَّشْبِیهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ کَافِرٌ مُشْرِکٌ وَ نَحْنُ مِنْهُ بُرَآءُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ » [٣]
امام رضا علیه السلام فرمودند: هر کس که قائل به تشبیه و جبر شود کافرو
مشرک است و ما از او در دنیا و آخرت بیزاریم. »

❇️«عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أنَّهُ قَالَ: مَنْ قَالَ بِالْجَبْرِ فَقَدْ ظَلَّمَ اللَّهَ تَعَالَی» [۴]
حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: هرکس قائل به جبر باشد به خدا نسبت ظلم داده است. »

❇️« عَنْ الصَّادِق جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد عَلَیْهِ السَّلاَمُ قالَ: إِنَّهُ لاجَبرَ وَلا تفویضَ بَل أَمْرٌ بَیْنِ أَمْرینِ فَما مَعْناهُ قالَ: مَن زَعَم أَنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ أَفعالَنا ثُمَّ یعذِّبنا عَلَیْها فَقَدْ قالَ بِالجَبرِ وَمن زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَوَّض أَمْر الْخَلْقِ والرِّزْق إِلی حُجَجِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ_ فَقَدْ قالَ بِالتَّفوِیض وَالقائِلُ بالجَبرِ کَافِرٌوَ القَائِلُ بِالتَفويضِ مُشرِك» [۵]
«حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: همانا نه جبر صحیح است و نه تفويض بلکه امریست بین دو أمر حضرت در توضیح آن فرمودند: هر کس گمان کند که خدا فاعل کارهای ماست سپس ما را به سبب آنها عذاب
می کند این همان جبر است و هر کس عقیده داشته باشد که خداوند متعال واگذاشته است أمر آفرینش و روزی دادن را به حجج خود قائل به تفويض شده و قائل به جبر کافر است و قائل به تفويض مشرک است.

❇️«فَقَالَ لَهُ الشَّیْخُ لَأمِیرُ المُؤمِنِین (علیه السّلام): وَکَیْفَ لَمْ نَکُنْ فِی شَیْءٍ مِنْ حَالَاتِنَا مُکْرَهِینَ، وَلَا إِلَیْهِ مُضْطَرِّینَ، وَکَانَ بِالْقَضَاءِ وَالْقَدَرِ مَسِیرُنَا وَمُنْقَلَبُنَا وَمُنْصَرَفُنَا؟! فَقَالَ لَهُ: وَتَظُنُّ أَنَّهُ کَانَ قَضَاءً حَتْما، وَقَدَرا لَازِماً ؛ إِنَّهُ لَوْ کَانَ کَذلِکَ، لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَالْأَمْرُ وَالنَّهْیُ وَالزَّجْرُ مِنَ اللّه ِ، وَسَقَطَ مَعْنَی الْوَعْدِ وَالْوَعِیدِ، فَلَمْ تَکُنْ لَائِمَهٌ لِلْمُذْنِبِ، وَلَا مَحْمَدَهٌ لِلْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ المُذْنِبُ أَوْلی بِالْاءِحْسَانِ مِنَ الْمُحْسِنِ، وَلَکَانَ الْمُحْسِنُ أَوْلی بِالْعُقُوبَهِ مِنَ الْمُذْنِبِ، تِلْکَ مَقَالَهُ إِخْوَانِ عَبَدَهِ الْأَوْثَانِ، وَخُصَمَاءِ الرَّحْمنِ، وَحِزْبِ الشَّیْطَانِ، وَقَدَرِیَّهِ هذِهِ الْأُمَّهِ وَمَجُوسِهَا، إِنَّ اللّه َتَبَارَکَ وَ تَعالی کَلَّفَ تَخْیِیرا، وَنَهَی تَحْذِیراً » [۶]
«شخصی از حضرت امیر (علیه السّلام) پرسید: ما چگونه در احوال خود مجبور نباشیم در حالی که همه امور ما به قضاء و قدر الهی بوده؟ حضرت فرمودند: آیا گمان می‌کنی قضاء و قدر حتمی بوده اگر چنین باشد که ثواب و عقاب بی جهت و باطل می‌گردد امر و نهی بی اساس می‌شود وعده و وعید (تهدید) بی معنا می‌شود و دیگر نه گناهکار را باید ملامت نمود و نه نیکوکار را ستود و باید گنهکار را بهتر از نیکوکار مورد احسان قرار داد و نیکوکار را به کیفر سزاوارتر دانست [ چون انسان گنهکار ظلم‌هایی را که کرده مجبور بوده و وادار به کار قبيح شده و لذا باید مورد ترحم و تفقد قرار گیرد و نیکوکار کارهای خیری را که کرده خودش نکرده و مجبور بوده لذا سزاوار پاداش نیست بلکه سزاوار عقاب است چون کار خیری را که نکرده به خودش نسبت می‌دهد این سخن برادران بت پرست و دشمنان خدای رحمان و حزب شیطان و قدریه این اُمّت و مجوس آن خواهد بود همانا خداوند تبارک وتعالی تکلیف نمود در حالی که اختیار داده بود و نهی کرد در حالی که بر حذر داشته بود. »
♦️ملاصدرا می‌گوید:
«و ههنا دقيقة لاهل الاعتبار، وهي أنّ السعداء حيث كانوا في الدنيا مجبورين على طاعة الحق وامتثال أوامر الله و رسوله» [٧]
«و در اینجا مطلب دقیقی است برای اهل اعتبار و آن اینکه سعادتمندان در دنیا برطاعت خدا و امتثال أوامر خدا و رسولش مجبورند... »

♦️قیصری می‌گوید:
« إسناد الفعل إلى العبد بأنه هوفاعله، فإنه نتيجة غيرصادقة. لأن العبد قابل، و القابل لا يكفي في حصول النتيجة، بل لا بد من فاعل، والفاعل هو الله، لأن العبد مجرداً عن الوجود هو العدم، ولا يتأتى منه فعل، ومع الوجود يقدر على ذلك، و «القدرة» من لوازم الوجود، و الوجود هوالحق، فرجع الفعل إليه» [٨]
«اسناد فعل به عبد و اینکه او فاعل فعل است نتیجه ای ناصحیح و غير صادق است زیرا که عبد قابل است و قابل در حصول نتیجه کافی نیست بلکه باید فاعلی نیز وجود داشته باشد و فاعل همان خداست چرا که عبد مجرد از وجود، عدم است و کاری از او سر نمی زند و با وجود است که قدرت پیدا می‌کند و قدرت از لوازم وجود است و وجود هم حق متعال است، پس نتیجه این شد که فعل، فعل اوست. »

«فما في الوجود طاعة ولا عصيان ولا ربح ولا خسران ولا عبد ولا حرّو... إلّا وهو مراد للحق تعالى و كيف لا يكون مرادا له و هو أوجده» [٩]
«پس در وجود طاعت و عصیانی و سود و زیانی و بنده و آزادی نیست... مگر اینکه آن مراد و مورد تعلق اراده حق متعال است و چگونه چنین نباشد در حالی که او آنها را به وجود آورده. »

-------------------------------------
📚 منابع :

[۱]: الإسراء: ۳۶

[۲]: التوحيد ص: ۳۶۲

[٣]: التوحيد ص: ۳۶۴

[۴]: بحار ج۷۵، ص: ۳۵۴

[۵]: عیون اخبار الرضا ج۱ ص ۱۲۴

[۶]: الكافی ج ا ص ۱۵۵

[٧]: مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتالهین، ص: ۲۵۵

[٨]: شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص: ۷۵۶

[٩]: الفتوحات المكية، ج۱، ص: ٣۶


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی

💠۱۱- حدوث عالم

✍️ آیات و روایات فراوانی دلالت بر حدوث عالم ذاتا و زمانا می‌کند یعنی خداوند متعال عالم را پس از عدم محض خلق کرده است ولی فلاسفه قائلند به قدم عالم زماناً استاد مطهری می‌گوید: «آنها می‌گویند حق متعال علت تامه مخلوقات و علت تامه عالم است و بنابراین امکان انفكاك عالم از ذات باری تعالی در کار نیست. ذات باری تعالی که قدیم است عالم هم باید قدیم باشد، که گاهی با این تعبیر بیان می‌شود: «العالَم معلولٌ للقديم - که مقصود باری تعالی است- و كلّ معلولٍ للقديم قديمٌ، فالعالمُ قديمٌ». [۱]

👈 آیات قرآن در زمینه حدوث عالم پس از عدم به چند دسته تقسیم می‌شود:

۱- آیاتی که لفظ بدأ به کار رفته است مانند :
«أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» [۲]
«آیا ندیدند چگونه خداوند متعال خلقت را آشکار می‌نماید سپس آن را باز بر می‌گرداند»

♦️ابن منظور می‌گوید:
«بدأ في أسماء الله عزّ و جلّ المُبدئ: هو الذي أنشأ الأشياء واخترعها ابتداء من غير سابق مثال» [۳]
(خالق به کسی گفته می‌شود که تمام اشیاء را بعد از نبود آنها بیافریند»

۲- آیاتی که در آن واژه خلق به کار رفته است مانند «اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ » [۴]

♦️ابن اثیر می‌گوید:
«الخالق هو الذي أوجد الأشياء جميعها بعد أن لم تكن موجودة» [۵]

۳- آیاتی که در آن واژه بدیع به کار رفته است مانند «بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ » [۶]

♦️ابن منظور می‌گوید:
«بديع السموات والأرض أي: خالقها و مبدعها فهو سبحانه الخالق المخترع لا عن مثال سابق» [٧]
«آفریننده آسمان‌ها و زمین یعنی خالق و مبدع آنها پس او خالق و مخترع است نه از روی نمونه ای که سابقا وجود داشته»

👈اما روایات حدوث عالم پس از عدم محض نیز به چند دسته تقسیم می‌شود:

۱- روایاتی که دلالت می‌کند براینکه حق تعالی موجود بود بدون آنکه مخلوقی را پدید آورده باشد و ما سوى الله چه در طول و چه در عرض حق تعالی را در ازل نفی می‌نماید این احادیث کلمه شيئ را در سیاق نفی قرار داده و افاده سلب عموم از همه مخلوقات در ازل می‌نماید. مانند:

❇️« عَنْ زراره قَالَ: قِلَّتُ: لأبی جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ: أکَانَ اللَّهِ وَ لَا شیء؟ قَالَ: نَعَمْ کَانَ وَ لَا شیء » [٨]
«جناب زراره می‌گوید به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم آیا خدا بود و هیچ چیز نبود؟
حضرت فرمودند: بله او بود و هیچ چیز نبود»

❇️ عن الإمام الباقر (علیه السّلام):
« أُخْبِرُكَ أَنَّ اَللَّهَ عَلاَ ذِكْرُهُ كَانَ وَ لاَ شَيْءَ غَيْرُهُ، وَ كَانَ عَزِيزاً وَ لاَ عِزَّ لِأَنَّهُ كَانَ قَبْلَ عِزِّهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ «سُبْحٰانَ رَبِّكَ رَبِّ اَلْعِزَّةِ عَمّٰا يَصِفُونَ» وَ كَانَ خَالِقاً وَ لاَ مَخْلُوقَ، فَأَوَّلُ شَيْءٍ خَلَقَهُ مِنْ خَلْقِهِ اَلشَّيْءُ اَلَّذِي جَمِيعُ اَلْأَشْيَاءِ مِنْهُ وَ هُوَ اَلْمَاءُ. » [٩]
«حضرت باقر العلوم (علیه السّلام) فرمودند: تو را خبر می‌دهم به اینکه خداوند بود و هیچ چیزی غیر او نبود عزیز بود در حالی که عزتی نبود، چون او قبل
از عزت بود»

۲- احادیثی که بیان می‌نماید ذات حق تعالی در ازل متفرد بود و ما سوای او معدوم بودند سپس آفرینش را آغاز نمود و این معنی به وسیله کلمه (ثمّ) که دلالت بر تعقّب و فصل می‌کند ابلاغ شده است.

❇️ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَجْرَيْتُ اِخْتِلاَفَ اَلشِّيعَةِ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِيَّتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ فَمَكَثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِيعَ اَلْأَشْيَاءِ » [١٠]
«راوی می‌گوید خدمت امام جواد (علیه السّلام) بودم به حضرت اختلاف شیعه
را عرض کردم پس فرمود ای محمد بدرستی که خداوند تبارک و تعالی همیشه یکتا و متفرّد به وحدانیت بود سپس محمد و علی و فاطمه (علیهم السّلام) را خلق فرمود، سپس هزار روزگارمکث نمود و سپس جميع اشیاء را خلق فرمود. »

ادامه 👇
۳- روایاتی که نفی ازلیت ما سوى الله مطلقا می‌نماید و اسماء مخلوقات را با صراحت نام برده و ازلیت چه در عرض حق تعالی و چه در طول او را منتفی می‌داند.

❇️ عن أمير المؤمنين (علیه السّلام):
« اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ وَ اَلْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ اَلَّذِي لَمْ يَزَلْ قَائِماً دَائِماً إِذْ لاَ سَمَاءٌ ذَاتُ أَبْرَاجٍ وَ لاَ حُجُبٌ ذَاتُ إِرْتَاجٍ وَ لاَ لَيْلٌ دَاجٍ وَ لاَ بَحْرٌ سَاجٍ وَ لاَ جَبَلٌ ذُو فِجَاجٍ وَ لاَ فَجٌّ ذُو اِعْوِجَاجٍ وَ لاَ أَرْضٌ ذَاتُ مِهَادٍ وَ لاَ خَلْقٌ ذُو اِعْتِمَادٍ ذَلِكَ مُبْتَدِعُ اَلْخَلْقِ وَ وَارِثُهُ وَ إِلَهُ اَلْخَلْقِ وَ رَازِقُهُ » [۱١]
«سپاس خداوند را بی آن که دیده شود شناخته شده و بی آن که اندیشه ای به کار گیرد آفریننده است خدایی که همیشه بوده و تا ابد خواهد بود آنجا که نه از آسمان دارای برج‌ها خبری بود و نه از پرده‌های فرو افتاده اثری به چشم می‌خورد، نه شبی تاریک و نه دریایی آرام نه کوهی با راه‌های گشوده نه درّه ای پر پیچ و خم نه زمین گسترده و نه آفریده‌های توانگر وجود داشت اوست پدیدآورنده مخلوقات و وارث و
معبود و رازق آنان. »

۴- روایاتی که فاعلیت خداوند متعال را از فاعلیت سایرین متمایز و متفاوت معرفی می‌کند.

❇️ عن الإمام الرضا: (علیه السّلام «أَنَّ كُلَّ صَانِعِ شَيْءٍ فَمِنْ شَيْءٍ صَنَعَ وَ اَللَّهُ اَلْخَالِقُ اَللَّطِيفُ اَلْجَلِيلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لاَ مِنْ شَيْءٍ» [١۲]
«هر صانعی مصنوعش را از چیزی می‌سازد ولی خالق لطيف مخلوقش را آفرید بدون آنکه از چیزی بسازد. »
خلق لا من شیئ با مبنای علّیت فلسفی سازگار نیست زیرا بنابر مبنای مذکور معلول ذاتا و زمانا همواره با علت مقرون است. وانفکاک میان آن دو، ممکن نیست و لذا خلق مسبوق به عدم بی معنی خواهد بود.

۵- روایاتی که دلالت می‌کند بر اینکه اراده و مشیت حق تعالی از صفات فعل است و مسبوق به عدم می‌باشد. پس مخلوقات نیز مسبوق به عدم خواهند بود.

❇️ عن الإمام الرضا (علیه السّلام): « اَلْمَشِيَّةُ وَ اَلْإِرَادَةُ مِنْ صِفَاتِ اَلْأَفْعَالِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَزَلْ مُرِيداً شَائِياً فَلَيْسَ بِمُوَحِّدٍ. »۱ [۱٣]
«حضرت رضا (علیه السّلام) فرمودند: مشیت و اراده از صفات افعال هستند پس هرکس گمان کند که خداوند متعال همیشه اراده و مشیت داشته چنین شخصی موحّد نیست. »

❇️ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ مُرِيداً قَالَ إِنَّ اَلْمُرِيدَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ لِمُرَادٍ مَعَهُ لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ عَالِماً قَادِراً ثُمَّ أَرَادَ.. » [١۴]
«از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم آیا خداوند همیشه اراده داشته حضرت فرمودند: مرید و اراده کننده متصف به این صفت نمی شود مگر آن هنگام که مراد (آنچه اراده نموده) همراه او باشد (و چون چنین لازمه ای باطل است زیرا مستلزم قدمت مخلوق وانتقاء خلقت خواهد بود (لذا خداوند همیشه عالم و قادر بود سپس اراده نمود»

-------------------------------------
📚 منابع :

[۱]: مجموعه آثار ج، ۱ ص: ۴۲۹

[۲]: العنكبوت: ۱۹

[۳]: لسان العرب ج ۱ ص ۲۶

[۴]: في الزمر: ۶۲

[۵]: النهاية ج۲ ص۷۰

[۶]: البقرة: ۱۱۷

[٧]: لسان العرب ج ۸ ص ۷

[٨]: الكافي ج۱، ص: ۹۰

[٩]: التوحيد ص ۷۸

[۱٠]: الكافي ج۱، ص: ۴۴۱

[۱١]: نهج البلاغه خطبه ۹۰

[١۲]: الكافی ج۱ ص۱۲۰

[۱٣]: التوحید ص: ۳۳۸

[١۴]: الکافی ج ۱، ص: ۱۰۹


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-----------------
@ostadhasheminasab
📿 نماز اول ماه بخوان و سلامتی در آن ماه را از خداوند بخر...

علامه مجلسی در بحارالانوار از امام جواد علیه‌السلام روایت می‌کند، که فرمودند:

إِذَا دَخَلَ شَهْرٌ جَدِیدٌ فَصَلِّ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْهُ رَکْعَتَیْنِ
تَقْرَأُ فِی الْأُولَی بَعْدَ الْحَمْدِ التَّوْحِیدَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
وَ فِی الثَّانِیَةِ بَعْدَ الْحَمْدِ الْقَدْرَ ثَلَاثِینَ مَرَّةً
ثُمَّ تَتَصَدَّقُ بِمَا تَیَسَّرَ فَتَشْتَرِی بِهِ سَلَامَةَ ذَلِکَ الشَّهْرِ کُلِّهِ.

وقتی ماه جدید فرا رسید، در اولین روز آن دو رکعت نماز بگزار:
در رکعت اول پس از حمد سی مرتبه سوره توحید
و در رکعت دوم سی مرتبه قدر را بخوان
و پس از آن هر آنچه در توان داری صدقه بده و به واسطه آن سلامتی تمام آن ماه را بخر.

علامه مجلسی رحمه الله می‌گوید: در روایت دیگری دیدم که بعد از نماز این دعا را باید بخواند [و بعد صدقه دهد]:

《بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی الله رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ الله بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً
ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله حَسْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ
وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی الله إِنَّ الله بَصِیرٌ بِالْعِبادِ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ》

📚 بحارالانوار ج۹۴ ص۱۳۳


-------------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_وعرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی

💠 ۱۲- عشق مجازی (١)

♦️استاد مطهری:
«عرفا در همین زمینه است که می‌گویند عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی یعنی عشق به ذات احدیت می‌گردد... اما این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق... قابل توصیه نیست؛ وادیی است بس خطرناك. از این نظر مانند مصیبت است که اگر بر کسی وارد شود و او با نیروی صبر و رضا با آن مقابله کند، مکمل و پاک کننده نفس است، خام را پخته و مکدّر را مصفّا می نماید، اما مصیبت قابل توصیه نیست. کسی نمی تواند به خاطر استفاده از این عامل تربیتی، مصیبت برای خود خلق کند و یا برای دیگری به این بهانه مصیبت ایجاد نماید. » [۱]

♦️ولی ملاصدرا می‌گوید که مشایخ عرفان، شاگردان خود را امر به عشق مجازی می کنند:
«لأجل ذلك هذا العشق النفساني للشخص الإنساني إذا لم يكن مبدؤه إفراط الشهوة الحيوانية بل استحسان شمائل المعشوق و جودة تركيبه و اعتدال مزاجه وحسن أخلاقه و تناسب حرکاته و أفعاله و غنجه و دلاله معدود من جملة الفضائل و هويرقّق القلب ويذكّى الذهن و ينبه النفس على إدراك الأمور الشريفة ولأجل ذلك أمر المشایخ مریدیهم في الابتداء بالعشق» [۲]
« به همین جهت این عشق نفسانی برای شخص انسانی اگر مبدأ آن افراط شهوت حیوانی نباشد بلکه نیکو دانستن شمائل و قیافه معشوق و جالب بودن ترکیب و معتدل بودن مزاج او و خوش اخلاق بودنش و تناسب و موزون بودن حرکات و کارهای او و ناز و کرشمه اش باشد، نیکو شمردن اینها همه از فضائل انسان حساب می‌شود و قلب را رقیق و ذهن را تربیت نموده و نفس را آگاه برادراک امور شریفه می‌نماید و به همین جهت است که مشایخ و بزرگان صوفیه و عرفاء مریدهای خویش را در ابتداء سیر و سلوک دستور به عشق بازی می‌دهند. »

♦️ملاهادی سبزواری در حاشیه براسفار اشکالی را مطرح می‌کند که چطور مشایخ عرفان امربه عشق مجازی می‌کنند در حالی که این کار خلاف شرع است، سپس در مقام جواب می‌گوید: «لعلّهم جوّزوا اجتماع الأمر والنهي» [۱]
یعنی شاید آنان قائل به جواز اجتماع امر و نهی بوده اند.

✍️ پرواضح است که این جواب در حقیقت اعتراف به اشکال است زیرا در شریعت دستور به عشق مجازی داده نشده بلکه از آن نهی شده.

و اما مسأله جواز اجتماع امر و نهی نیز معنایش جواز ارتکاب حرام نیست بلکه معنای آن این است که اگر کسی با اختیار خودش را در زمین غصبی گرفتار کرد کار حرامی کرده ولی چون واجب است از زمین غصبی خارج شود چاره ای نیست جز آنکه در آنجا تصرف کند بنابر این، هم حرام مرتکب شده و هم واجب را عملی کرده ولی این بحث ربطی به عشق مجازی ندارد و حرمت آن را تصحیح نمی نماید.

زیرا سالک از اول نباید خود را مبتلا به حرام کند. نتیجه آنکه مشایخ امربه حرام کرده اند و سالک را در حرام انداخته اند. یعنی هنوز سؤال به جای خود باقی است

♦️استاد مطهری می‌گوید:
«بدیهی است این چنین فرضیه [ آزادی مطلق ] به ظاهرشیرین و دلپذیری به عنوان اصلاح مفاسد اخلاقی و اجتماعی، طرفداران زیادی خصوصاً در میان جوانان مجرد پیدا می‌کند. ما در کشور خودمان می‌بینیم چه کسانی از آن طرفداری می‌کنند. چه از این بهتر که خود را دراختیار دل، و دل را دراختیار هوس قرار دهیم و درعین حال عمل ما اخلاقی و انسانی شمرده شود و نام ما در لیست محصلین اخلاقی اجتماعی قرار گیرد؛ هم فال است و هم تماشا، هم کامجویی است و هم خدمت به نوع، هم تن پروری است و هم اصلاح نفس، هم شهوت است و هم اخلاق؛ بی شباهت به عشق مجازی که در میان برخی از متصوّف مآبان خودمان معمول بوده نیست؛ چه از این بهتر که آدمی از مصاحبت شاهدی زیباروی بهره مند گردد و این کار او سلوك الى الله شمرده شود!. » [۴]

✍️ اگر در عشق مجازی خاصیت وصول الى الله بود چرا در آیات و روایات که هر دو بیان کننده کمالات بشر هستند ذکری از آن نیست و چرا هیچ یک از انبياء عظام و ائمه اطهار به اصحاب و یاران خود، چنین دستوری را نداده اند. بلکه بر عکس، به جهت اینکه انسان پیوسته در معرض شیطان و هوای نفس است ادله متعددی بر منع وردع شارع از عشق و مقدمات آن مانند نگاه کردن، مشاهده می‌شود.

ادامه...

---------------------------------
📚 منابع :

[۱]: مجموعه آثار ج۱۶ص ۲۵۳

[۲]: اسفار ج ۷، ص ۱۷۳

[٣]: اسفار ج ۷ ص ۱۷۴ حاشیه

[۴]: مجموعه آثارج۱۹ ص۶۵۷



📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

--------------
@ostadhasheminasab
شهادت پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت باقرالعلوم علیه السلام را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.

@ostadhasheminasab
🏴 شهادت امام باقر عليه السّلام

▪️در روز ٧ ذی الحجه مصادف با دوشنبه، در سال ۱۱۴ هجری امام باقر عليه السّلام توسّط هشام بن عبدالملك مسموم و شهيد شد [١]

▪️در شب شهادت به امام صادق عليه السّلام فرمودند: «من امشب جهان را بدرود خواهم گفت.
هم اكنون پدرم على بن الحسين عليه السّلام را ديدم كه شربتى گوارا نزد من آورد و نوشيدم و مرا به سراى جاويد و ديدار حق بشارت داد»
.
▪️در روايت ديگرى فرمودند: «اى فرزند گرامى، مگر نشيندى كه حضرت على بن الحسين از پس ديوار مرا ندا كرد: «اى محمّد بيا، زود باش كه ما انتظار تو را مى كشيم»

▪️آن حضرت چندين روز و به قولى سه روز در حالت درد از سم به سر مى بردند تا به شهادت رسيدند. فرداى آن روز بدن مطهر و پاك آن درياى بيكران دانش خدائى را در خاك بقيع كنار مزار امام مجتبى و امام سجاد عليهماالسّلام به خاك سپردند [٢]

▪️آن حضرت هشتصد درهم براى تعزيه و ماتم خود وصيت فرمود. حضرت صادق عليه السّلام فرمودند: پدرم فرمود: «اى جعفر، از مال من مقدارى وقف كن براى ندبه كنندگان كه ده سال در منى در موسم حج بر من گريه كنند، و مراسم ماتم را تجديد نمايند».

▪️آقا و مولايمان حضرت باقر عليه السّلام در كربلا شرف حضور داشت. شب يازدهم، بازار كوفه، كنار سرهاى مطهر، اسارت شام و مجلس يزيد را ديده است و هر زمان كه متذكر شهادت حسين بن على عليه السّلام و اسارت عمه هايش مى شد، اشك از چشم مباركش مانند دُر جارى مى گشت.

-----------------------------------
📚 منابع :

[١] توضيح المقاصد: ص ۲۹
فيض العلام: ص ۱۱۰

[٢] كافى: ج ۲، ص ۴۹۵
بصائر الدرجات: ص ۱۴۱
فيض العلام: ص ۱۱۰
انوار البهية: ص ۶٩

-----------------
@ostadhasheminasab
استاد محمد تقی جعفری می نویسد :

درنظر این عده (وحدت وجودیان)خدا عین موجودات است وموجودات عین خداست این وحدت را به علت عوامل موافق یا مخالف به قدری با پیچ وتاب و مفاهیم رمز آمیز و مهر و موم شده و اسلوب های مختلف بیان کرده اند که ناچار مساله از جنبه علمی و فلسفی سرباز زده وبا دستورها و قوانین معمولی عقلی وقلبی وغیر ذلک مورد بررسی نمی توان قرار دادو نمی توان این مساله را در غیر قالب های شعری دریافت نمود.

📚 مبدأ اعلی ص ۱۷۱


-----------------
@ostadhasheminasab
🏴 فرا رسیدن نهم دی الحجة سالروز شهادت سفیر الحسین علیه السلام حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام را محضر قطب عالم امکان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.

🌿 از حضرت امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند:

«خداوند متعال (در روز عرفه) برای زوّار قبر امام حسین علیه‌السلام قبل از اهل عرفات تجلّی کرده و حوائج آنها را بر می‌آورد و گناهانشان را می‌آمرزد و شفاعت‌شان را می‌پذیرد، سپس نظر به اهل عرفات نموده و با ایشان نیز چنین می‌کند.»

📚 مصباح المجتهد، ص ٧١۵
اقبال الأعمال، ج٢، ص ۶١

------------
@ostadhasheminasab
🏴 شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه

▪️در روز نهم ذی الحجة سال ۶۰ هجری محمّد بن كثير و پسرش در كوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقيل عليه السّلام به شهادت رسيدند.
در شب عرفه جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام به منزل طوعه رفتند [١]

▪️در روز عرفه سال ۶۰ هجری كه چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقيل و هانى بن عروه را در كوفه شهيد كردند [٢]

خاندان حضرت مسلم:
نام مباركش مسلم و پدرش عقيل، و مادرش عطيّه، و همسر آن حضرت رقيه دختر أمير المؤمنين عليه السّلام است [٣]

▪️پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «چشم مؤمنان بر او گريان است، و ملائكه مقرب الهى بر او درود مى فرستند». امام حسين عليه السّلام هنگامى كه آن حضرت را به سوى كوفه فرستادند، در قسمتى از نامه به اهل كوفه چنين فرمودند: «برادرم و پسر عمويم و فرد مورد اطمينان از اهل بيتم را نزد شما فرستادم».

▪️هنگامى كه امام حسين عليه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانى را شنيد، چند بار فرمود: «انا للَّه و انا اليه راجعون». سپس فرمود: «خيرى در زندگى بعد از آنها نيست». از جمله وصاياى آن حضرت به ابن سعد اين بود كه كسى را به نزد امام حسين عليه السّلام بفرستد كه آن حضرت به سوى كوفه نيايد.

شهادت و دفن بدن حضرت مسلم:
در غربت و مظلوميت آن حضرت همين بس كه از پشت بامها دسته هاى نى را آتش مى زدند و بر سر آن حضرت مى ريختند. همچنين زمانى كه چشم ابن زياد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت أمير المؤمنين و امام حسين عليهماالسّلام و عقيل گشود.

▪️در بالاى دار الاماره با لب تشنه سر از بدن نازنيش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پائين انداختند. بعد از شهادت ريسمان به پاى مباركش بسته و در ميان بازار كوفه مى كشيدند. سپس بدن مباركش را به دار زده و سر مطهرش را به دمشق فرستادند.

▪️در دفن بدن مطهر دو نظر است: يكى اينكه جمعى از قبيله هانى آمدند و بدنهاى مطهر مسلم بن عقيل و هانى را دفن كردند [۴]

ديگر اينكه نيمه شب زوجه ميثم تمّار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند [۵]

هانى بن عروه:
اما جناب هانى كه پدرش عروه است، از اصحاب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و از بزرگان و خواص شيعه و مخلصين در محبّت أمير المؤمنين عليه السّلام بود، و در جنگهاى صفين، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود [۶]

▪️جناب هانى بزرگ طايفه مذحج بود و در قبيله خود داراى نفوذ فراوانى بود. هنگامى كه اهل كوفه عهد و پيمان خود را شكستند و بى وفائى خود را نسبت به اهل بيت عليهم السّلام و مسلم بن عقيل ثابت كردند، جناب هانى بن عروه آن حضرت را پناه داد.
پس از آن محمّد بن اشعث خبيث جناب هانى و عده اى از شيعيان را دستگير كرد.

▪️بعد از شهادت مسلم بن عقيل و شكستن سر و بينى جناب هانى توسّط ابن زياد ملعون، آن خبيث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقيل عليه السّلام در بازار كوفه روى زمين كشيدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانى همراه با بدن مسلم دفن شد.

-------------------------------
📚 منابع :

[١] فيض العلام: ص ۱۱۳

[٢] ارشاد: ج ۲، ص ۶۶
اعلام الورى: ج ۱، ص ۴۴۵
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۶۰۰
بحار الانوار: ج ۴۴، ص ۳۶۳
مسار الشيعة: ص ۱۸
فيض العلام: ص ۱۱۵

[٣] مروج الذهب: ج ۳، ص ۶۹ - ۷۰
مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۰۷، ۳۱۶
منتخب التواريخ: ص ۲۹۲ - ۲۹۳
فرسان الهيجاء: ج ۱، ص ۶۲، ۱۲۰

[۴] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۰۶

[۵] وسيلة الدارين: ص ۲۰۹، از ثعلبى

[۶] مراقد المعارف: ج ۲، ص ۳۱۸، ۳۵۹، ۳۶۱
منتخب التواريخ: ص ۲۹۴ - ۲۹۵
فرسان الهيجاء: ج ۲، ص ۱۳۹ - ۱۴۳
وسيلة الدارين: ص ۲۰۸ - ۲۰۹

---------------
@ostadhasheminasab
2024/06/16 12:12:46
Back to Top
HTML Embed Code: