Telegram Web
در نبردی نابرابر جان گرفت از من ،غمت...
بیش از آن چیزی که می پنداشتم سرسخت بود.

#انسیه_آرزومندی
محو گردم در رُخی،
گم در تماشایی شوم...

#طالب_آملی
در به روی شوقِ ما بستن، ندارد حاصلی.. 😒🚶‍♀

#صائب
به انتظار روز زیبایی که در خیالم ساخته‌ بودم خواهم ماند.

#محمود_درويش
و سکوت،
بلند ترین فریادِ من در پرتگاهِ نداشتنِ توست...!

#رومینا_معین‌زاده
تو را این قطره های اشک روزی نرم خواهد کرد
که آب آهسته و آرام می پوساند آهن را ...

#حسين_زحمتكش
چه بازی‌هاست با جان، تا شبی گردد سحر ما را ...

#عماد_خراسانی
شراب کهنه و یار کهن را ، غنیمت دان چو ایام جوانی.

#صائب
‏دل نهایتاً ‏به جایی می رسد ‏که دو راه بیشتر ندارد ؛ ‏یا باید خون شود ‏یا سنگ.

#‏عباس_صفاری
سوی من شادی نیاید
تا نیایم سوی تو...


#اوحدی
من و توانِ بدونِ تو زیستن؟ هرگز!
تو دور باش! تو کمرنگ باش! اما باش...

#محمد_عزیزی

دلتنگِ خویشم در صدای تو...

#معصومه_صابر
جامت چرا ننوشم، چون ساقی وجودی..

#مولانا
وآن که معشوقی ندارد غافل است

#سعدی
داشتم آرام، تا آرامِ جانی داشتم...

#رهی_معیری
از این دیوانه تر می خواهی ام؟
باشد! رهایم کن..


#محمد_عزیزی
شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می‌کند ...

#نجمه‌زارع
درد بر من ریز و درمانم مکن..

#عطار
چونکه چشیدم از لبش، یاد شِکر چرا کنم؟

#مولانا
2025/08/28 07:13:07
Back to Top
HTML Embed Code: