Telegram Web
جذاب ترین فیلم های تاریخ سینمای #روانشناسی 👇

@cinepsy
@cinepsy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#اعصاب_پیکری_و_خودمختار

اعصاب حرکتی که از دستگاه عصبی مرکزی به اندامها می‌روند.
بخش پیکری: که پیام انقباض را به سلولهای ماهیچه‌ای مخطط می‌برند و ارادی هستند.

بخش خودمختار: که غیر ارادی است این اعصاب کار اندامهایی چون قلب ، کلیه ، شش و ... را اداره می‌کنند.
رشته این اعصاب خود به دو صورت سمپاتیک و پاراسمپاتیک نامگذاری می شوند. اعصاب سمپاتیک به دو ردیف گره عصبی واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتیک بدن را برای فعالیت بیشتر آماده می کنند. اعصاب پاراسمپاتیک برخلاف اعصاب سمپاتیک عمل می‌کنند مهمترین عصب پاراسمپاتیک از بصل‌النخاع آغاز می‌شود و پس از عبور از گردن به سینه و شکم می‌رسد.



#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#بافت_عصبی کل سیستم عصبی بدن را شامل می‌شود که از سلولهای عصبی یا نورون (Neuron) و سلولهای پشتیبان به نام سلولهای گلیال یا نوروگلی (neuroglia) تشکیل شده است. نورون واحد ساختمانی و عملکردی دستگاه عصبی است که در مرحله جنینی از اپی‌اتلیوم پوشاننده لوله عصبی منشا می‌گیرد. ویژگیهای اصلی نورونها تحریک پذیری و تولید تکانه‌ها یا ایمپالسهای عصبی و انتقال این تکانه است. هر نورون از جسم سلولی و دو نوع زایده به نامهای دندریت و اکسون تشکیل شده است. جسم سلولی حجیمترین قسمت سلول و حاوی هسته و عمده ارگانلهای سلول عصبی است.

دندریتها که به صورت زوایدی کوتاه و بلند ، منشعب و متعدد دیده می‌شوند و گیرنده تحریکات هستند. اکسون (axon) ، زایده‌ای است بلند و منفرد که انتقال تحریکات را از جسم سلولی به سلولهای سایر بافتها بر عهده دارد. محل تماس سلولهای عصبی با یکدیگر و یا با سلولهای سایر بافتها جهت انتقال تحریکات ، اصطلاحا سیناپس نامیده می‌شود. دستگاه عصبی شامل دستگاه عصبی محیطی و دستگاه اعصاب مرکزی است. دستگاه عصبی محیطی متشکل از گانگلیونها و اعصاب محیطی است. گانگلیونها یا عقده‌های عصبی ساختمانهایی هستند که محل قرار گیری جسم سلولی نورونها در خارج از سیستم اعصاب مرکزی می‌باشند.
اعصاب محیطی
دستگاه عصبی محیطی از گانگلیونها و اعصاب محیطی تشکیل شده است که اعصاب محیطی خود شامل دو نوع حسی و حرکتی می‌باشند. اعصاب حرکتی و حسی در حالت کلی به دو دسته سوماتیک و احشایی تقسیم می‌شوند. آن دسته از اعصاب حرکتی که عضلات مخطط را عصب دهی می‌کنند و عمل آنها ارادی است، اعصاب حرکتی سوماتیک نامیده می‌شوند. دسته‌ای از اعصاب حرکتی که صاف جدار احشا و سلولهای مترشحه را عصب دهی می‌کنند اعصاب حرکتی احشایی یا غیر ارادی نامیده می‌شوند که دسته اخیر تحت عنوان دستگاه عصبی اتونوم هستند.

اعصاب حسی ، تحریکات دریافتی از قسمتهای مختلف بدن را به مغز و نخاع منتقل می‌کنند. آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از پوست را به سیستم عصبی مرکزی انتقال می‌دهند به اعصاب حسی سوماتیک موسوم هستند. آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از ارگانهای احشایی را به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‌نمایند، اعصاب حسی احشایی نامیده می‌شوند. تحریکات دریافتی توسط اعصاب حسی احشایی بدون آگاهی انسان انجام می‌گیرد و از این نظر ، جز سیستم عصبی خودکار یا اتونوم محسوب می‌گردد.


#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#اعصاب_پیکری_و_خودمختار

اعصاب حرکتی که از دستگاه عصبی مرکزی به اندامها می‌روند.
بخش پیکری: که پیام انقباض را به سلولهای ماهیچه‌ای مخطط می‌برند و ارادی هستند.

بخش خودمختار: که غیر ارادی است این اعصاب کار اندامهایی چون قلب ، کلیه ، شش و ... را اداره می‌کنند.
رشته این اعصاب خود به دو صورت سمپاتیک و پاراسمپاتیک نامگذاری می شوند. اعصاب سمپاتیک به دو ردیف گره عصبی واقع در دو طرف ستون مهره ها مرتبط هستند اعصاب سمپاتیک بدن را برای فعالیت بیشتر آماده می کنند. اعصاب پاراسمپاتیک برخلاف اعصاب سمپاتیک عمل می‌کنند مهمترین عصب پاراسمپاتیک از بصل‌النخاع آغاز می‌شود و پس از عبور از گردن به سینه و شکم می‌رسد.



#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#شواهدی_از_علوم_اعصاب

این ایده که خودآگاهی به بازخوردهای انرژی عصبی مربوط می‌شود، توسط شواهدی در علوم اعصاب پشتیبانی می‌شود. پژوهشگران اخیرا راهی برای تعیین دقیق میزان خودآگاهی فرد، پیدا کرده‌اند. در پژوهشی، آن‌ها پالس‌های مغناطیسی را به #مغزهای سالم، بی‌هوش و شدیدا آسیب‌دیده‌ی افراد، اعمال کردند. سپس میزان پیچیدگی سیگنال‌های EEG (نوار مغزی) را که نشان‌دهنده‌ی چگونگی واکنش مغز است، اندازه‌گیری کردند. میزان پیچیدگی سیگنال EEG، معیار سطح خودآگاهی در فرد بود. پژوهشگران سطح خودآگاهی را به میزان پردازش اطلاعات در مغز مرتبط دانستند اما آن‌چه واقعا در این پژوهش اندازه‌گیری شد، سازماندهی جریان انرژی عصبی بود. EEG، اختلاف انرژی الکتریکی را اندازه‌گیری می‌کند، بنابراین پیچیدگی جریان انرژی در مغز نشان دهنده‌ی سطح خودآگاهی یک فرد است.

#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#غده_هیپوفیز، کنترل‌کننده رشد بدن

غده هیپوفیز خیلی‌خیلی کوچک است، تنها اندازه یک نخود کوچک! وظیفه‌اش هم تولید و آزاد کردن هورمون‌ها در بدن است. تو رشد می‌کنی، نشانه‌اش هم این است که لباس‌های سال قبل برایت کوچک و تنگ شده‌اند. اما دلیلش چیست؟ این در واقع شاهکار غده هیپوفیز است که با آزاد کردن هورمون‌های مخصوصی باعث رشد تو می‌شود.
غده هیپوفیز در دوران بلوغ هم نقش خیلی مهمی ایفا می‌کند. دوران بلوغ زمانی است که دخترها و پسرها دچار بزرگ‌ترین تغییرات جسمی و روحی شده و آرام آرام به زن‌ها و مردها تبدیل می‌شوند. تمام این اتفاقات را غده هیپوفیز به همراه هورمون‌هایش فرماندهی می‌کند. این غده کوچک نقش مهمی هم در ساختن هورمون‌های دیگر دارد، مانند آن هورمونی که مقدار قند و آب موجود در خون را کنترل می‌کند. همچنین به سوخت‌وساز بدن هم کمک می‌کند. سوخت‌وساز یعنی هرچیزی که در بدن اتفاق می‌افتد تا باعث شود که تو زنده بمانی، رشد کنی و انرژی بدنت تامین شود. نفس کشیدن، گوارش غذا و گردش خون بخشی از سوخت‌وساز بدن هستند.

#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#نفس_کشیدن_با_فرمان_ساقه_مغز

بخش دیگر مغز که کوچک اما بسیار قدرتمند و توانا است، ساقه مغز می‌باشد که در زیر مخ و روبه‌روی مخچه قرار دارد. ساقه، نخاع را که نخاع از پشت گردن تا پایین کمر امتداد دارد به مغز وصل می‌کند.
ساقه مغز مسئول تمام اتفاقات مهمی است که برای ادامه حیات در بدن تو می‌افتد، مانند نفس کشیدن، هضم غذا و گردش خون. یکی از کارهای ساقه مغز، کنترل عضلات غیرارادی بدن تو است. عضلات غیرارادی آن‌هایی هستند که کارشان را خودبه‌خود انجام می‌دهند، حتی بدون این که تو در مورد آن‌ها فکر کنی. تو روی عضلات غیرارادی بدنت کنترلی نداری و نمی‌توانی حرکت آن‌ها را متوقف کنی. قلب و معده هر دو دارای ماهیچه‌های غیرارادی هستند و این ساقه مغز است که به ماهیچه‌ قلب می‌گوید وقتی که تو داری دوچرخه‌سواری می‌کنی، با سرعت بیشتری خون را در بدنت پمپاژ کند.
هم چنین ساقه مغز است که به ماهیچه‌ معده فرمان می‌دهد عمل گوارش و هضم غذا را انجام دهد. کار دیگری که ساقه مغز انجام می‌دهد این است که میلیون‌ها پیغام ردوبدل شده بین مغز و بقیه اعضای بدن را دسته‌بندی و کنترل می‌کند. شاید بتوانیم بگوییم که ساقه،‌ در واقع منشی مغز است!

#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
1
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#دیانسفالون در بین نیمکره های مغزی و در جلوی مغز میانی (midbrain) قرار دارد. در یک مغز بالغ فقط سطح جلوی دیانسفالون را می توان مشاهده کرد  زیرا بقیه ی سطوح دیانسفالون را نیمکره های مغزی می پوشانند. در سطح جلوی دیانسفالون غده ی هیپوفیز (Hypophise) و توده های پستانی شکل (mamillary bodies) قرار دارند. در ضخامت دیانسفالون بطن سوم و در دیواره های بطن سوم تالاموس ٬ ساب تالاموس ٬ اپی تالاموس (Epithalamus) ٬ هیپوتالاموس (Hypothalamus) ٬ و متاتالاموس (Metathalamus) وجود دارند.

دیانسفالون ساختمانی است که در خط وسط قرار دارد و توسط نیمکره های مغزی دربرگرفته می شود و فضای درونی آن بخش اعظم بطن سوم مغزی را تشکیل می دهد. شیار هیپوتالامیک از سوراخ مونرو تا مجرای مغزی سیلویوس کشیده شده است و هرکدام از نیمه های راست و چپ دیانسفالون را به دو بخش قدامی و خلفی تقسیم می نماید.
#نوروسایکولوژی
#هیپوتالاموس

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂

#مرزهای_شناور_ذهن

یکی از مشکلات برجسته در حوزه فلسفه ذهن، چگونگی نسبت میان ذهن و مغز است؛ به عبارت بهتر این پرسش بنیادین از آغاز برای فیلسوفان مطرح بوده است که آیا می‌توان آنچه را که فعالیت‌های ذهنی می‌نامیم، به چیزی مادی به نام ذهن منتسب کرد؟
آیا این مسئله، تقلیل احساسات و آگاهی به‌عنوان فعالیت‌های ذهنی اساسی به چیزی مادی نیست؟ اگر اینگونه نیست، آیا سازوکاری فراتر از مغز وجود دارد که بتوان آن را در پیدایی فعالیت‌های پیش گفته دخیل دانست؟ آیا آن سازوکار درون مغز قرار دارد و از قوانین آن پیروی می‌کند یا چیزی بیرون از مغز است؟ آیا این چیز بیرون از مغز که به فعالیت‌های ذهنی جهت می‌دهد از قوانین مغزی پیروی می‌کند و یا امری فرامادی است؟ نه‌تنها فیلسوفان که عصب‌شناسان نیز در نحوه پاسخ دهی به این پرسش‌ها متفاوت می‌اندیشند و عمل می‌کنند. جان‌هیک در مطلبی که از پی می‌آید، به‌عنوان مدافع وجوه فرامادی ذهن به بررسی و نقد آرای فیلسوفان و عصب‌شناسان مدافع بعد مادی ذهن و یا کسانی که مابین ذهن و مغز قائل به این همانی هستند، می‌پردازد.
برخی از فلاسفه ذهن که قویا به سمت این همانی ذهن- مغز تمایل دارند به خوبی از ادعای بیش از حد خود، آگاهند. برای مثال پاول چرچلند تصدیق می‌کند که یک راز مرکزی تا حدود زیادی راز باقی می‌ماند؛ طبیعت هشیار آگاهی. امروزه بسیاری از فلاسفه ذهن متقاعد به دگماتیسمی شده‌اند که با هر الهیات قرون وسطایی همتایی می‌کند و آن عبارت است از این [عقیده] که آگاهی با فعالیت مخی یکسان است.

در مقابل، از زمانی که عصب‌شناسان به این پرسش توجه کرده‌اند، کمتر برخوردی متعصب و دگماتیک داشته‌اند. در واقع، اکنون توافق گسترده‌ای وجود دارد که طبیعت و حالت آگاهی یک راز محض باقی مانده است و روشن است که وقتی ما نمی‌دانیم آگاهی چیست پس نمی‌توانیم بگوییم که عبارت از کارکرد الکترو- شیمیایی مغز است. حتی سوزان گرینفیلد که از موج‌هایی در مغز که من دلیل آگاهی ترکیبی می‌دانم، سخن می‌گوید و در دفاع تلویزیونی‌‌اش از این همانی ذهن- مغز، می‌پذیرد که من در این مرحله نمی‌توانم توضیح دهم که دقیقا چگونه تعداد زیادی از نورون‌ها خاصیت آگاهی را دارند.

بنیامین لیبت، که کار تجربی‌‌اش با گسترش زیادی مورد بحث قرار گرفت، می‌گوید که یک بدون توضیح بین دسته پدیده‌های فیزیکی و دسته پدیده‌های ذهنی وجود دارد... این فرض که طبیعت جبری جهان قابل مشاهده فیزیکی (در آن حوزه‌ای که می‌تواند درست باشد) برای وقایع و کارکردهای آگاهی ذهنی معتبر است، یک باور نظری است، نه یک گزاره اثبات‌شده علمی.
وی. اس. راما چاندران از مرکز مغز و شناخت در دانشگاه کالیفرنیا، سن‌دیه‌گو، می‌گوید که با وجود 200سال تحقیق، اساسی‌ترین پرسش درباره ذهن انسان بی‌جواب باقی‌مانده و آن این پرسش حقیقتا بزرگ است که آگاهی چیست؟ و راگر پنروز از آکسفورد، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ما در باب علم، می‌افزاید: کنش‌های آگاهانه و ادراکات آگاهانه- به‌ویژه پدیده آگاهانه فهمیدن- در تصویر حاضر ما از جهان مادی هیچ توضیح صحیح‌تری نخواهند یافت، بلکه نیازمند است که از این چارچوب متداول به یک تصویر فیزیکی جدید برویم.

او معتقد است که این تصویر فیزیکی جدید در جایی یافت خواهد شد که جهان میکروفیزیک کوانتومی در جهان مشاهده پذیر ماکروفیزیکی که مغز انسان را شامل می‌شود، ادغام شود. فرضیه او این است که درون مغز ریز لوله‌های کوچک (در اسکلت)، بیشتر از نورون‌ها هستند و ما باید دنبال جایی باشیم که اثرات کوانتومی (همدوس) جمعی به احتمال بیشتری یافت می‌شوند- و بدون این همدوسی کوانتومی نمی‌توانیم برای فیزیک تقلیل‌دهنده عینی جدید که باید پیش‌نیاز غیرمحاسباتی برای احاطه به پدیده آگاهی را در عبارات علمی فراهم کند، نقش کافی بیابیم. اما این فیزیک جدید یک آرزوست؛ چیزی که ممکن است در آینده بیاید یا نیاید. و این باور که اگر بیاید ثابت می‌شود، کلیدی برای طبیعت آگاهی است، نیز یک آرزوست.

#نوروسایکولوژی
#مرزهای_شناور_ذهن

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#دیانسفالون در بین نیمکره های مغزی و در جلوی مغز میانی (midbrain) قرار دارد. در یک مغز بالغ فقط سطح جلوی دیانسفالون را می توان مشاهده کرد  زیرا بقیه ی سطوح دیانسفالون را نیمکره های مغزی می پوشانند. در سطح جلوی دیانسفالون غده ی هیپوفیز (Hypophise) و توده های پستانی شکل (mamillary bodies) قرار دارند. در ضخامت دیانسفالون بطن سوم و در دیواره های بطن سوم تالاموس ٬ ساب تالاموس ٬ اپی تالاموس (Epithalamus) ٬ هیپوتالاموس (Hypothalamus) ٬ و متاتالاموس (Metathalamus) وجود دارند.

دیانسفالون ساختمانی است که در خط وسط قرار دارد و توسط نیمکره های مغزی دربرگرفته می شود و فضای درونی آن بخش اعظم بطن سوم مغزی را تشکیل می دهد. شیار هیپوتالامیک از سوراخ مونرو تا مجرای مغزی سیلویوس کشیده شده است و هرکدام از نیمه های راست و چپ دیانسفالون را به دو بخش قدامی و خلفی تقسیم می نماید.
#نوروسایکولوژی
#هیپوتالاموس

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
▫️مکانیسم های افزاینده ی دما در موارد سرد شدن بدن

زمانی که بدن بیش از حد سرد شود ٬ دستگاه کنترل دما دقیقا کارهایی مخالف را به ترتیب زیر انجام می دهد:

– انقباض عروق پوستی سراسر بدن: این امر ناشی از تحریک مراکز سمپاتیکی هیپوتالاموس خلفی است.

سیخ شدن موها: سیخ شدن موها(piloerection) به معنای سیخ ایستادن موها است. تحریک سمپاتیکی باعث انقباض عضلات سیخ کننده ی مو(arrector pili muscles) می شود که به فولیکول های مو متصلند و بدین ترتیب باعث سیخ شدن موها می گردد. این امر در انسان مهم نیست ولی سیخ شدن موهای حیوانات پست تر به آنها اجازه می دهد لایه ی ضخیمی از هوای عایق را در جوار پوست خود به دام بیندازند و بدین ترتیب انتقال گرما به محیط را تا حد زیادی کاهش دهند.

افزایش گرمازایی(تولید گرما): فرایندهای زیر تولید گرما در دستگاه های متابولیک را افزایش می دهند: (۱) لرز ٬ (۲) تحریک سمپاتیکی تولید گرما ٬ (۳) ترشح تیروکسین.
#نوروسایکولوژی
#دستگاه_کناری

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy

 
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#نقش_سلولهای_شووان

سلولهای شووان در ترمیم اکسونهای قطع شده نقش مهمی را به عهده دارند. هم چنین به هنگام بروز جراحات و آسیب بافتی با عمل فاگوسیتوز (بیگانه خواری) به پاکسازی بافت عصبی می‌پردازند. عمل سلولهای شووان در داخل سیستم عصبی مرکزی به عهده سلولهای گلیال دیگری به نام الیگودندروسیت می‌باشد زیرا که دستگاه عصبی مرکزی فاقد سلولهای شووان است. بنابراین عوامل سازنده میلین در سیستم عصبی مرکزی الیگودندروسیتها هستند.

#نوروسایکولوژی

🆔 @neuro_psy
👍1
رفلکس کف پا یکی از نشانه های مهم در معاینه عصبی است. قبل از دو سالگلی این رفلکس بطور طبیعی وجود دارد « مفهوم وجود رفللکس خم شدن انگشت شصت پا به طرف پشت پا و باز شدن اانگشتان از هم موقع تحریک کف پا است». بعد از دو ساللگی این رفلکس نباید وجود داشته باشد «بهتر است نبود رفلکس را که ممکن است بصورت انقباض انگشت شصت به طرف کف پا و جمع شدن انگشتان است و یا بدون واکنش حرکتی در گزارش معاینه قید شود». وجود رفلکس بابنسکی بعد از سن دو سالگی غیر طبیعی است، این نشانه به علل مختلف آسیبهای مغزی و نخاعی و بیماریهای جسمی که بر روی سیستم اعصاب مرکزی اثر میگذارند پدید می آید.
#نوروسایکولوژی

🆔 @neuro_psy
▫️پتانسیلی گیرنده جسم پاچینی

جسم پاچینی گیرنده فشار بوده از یک انتهای عصبی بدون میلین تشکیل شده که بوسیله لایه های تقریبا متحدالمرکز احاطه شده و اولین گره رانویه عصب از زیر همین لایه ها شروع شده است لایه های متحدالمرکز از جنس بافت ویسکوالاستیک هستند.

وقتیکه فشاری به جسم پاچینی وارد می شد، از لایه های ویسکوالاستیک عبور کرده و به انتهای بدون میلین عصب می رسد و سبب باز شدن کانالهای سدیمی مکانیکی و ورود سدیم بدرون غشا می شود که این عمل با دپلاریزاسیون موضعی در غشا. پتانسیل گیرنده را ایجاد می کند.
#نوروسایکولوژی

🆔 @neuro_psy
▫️مکانیسم سازش یا تطابق در گیرنده

یکی از مشخصات ویژه تمام گیرنده های حسی انست که پس از مدتی نسبت به اسیتمولوس های حسی خود به طور نسبی یا بطور کامل تطابق پیدا می کند یعنی اگر یک محرک حسی بطور مداوم به گیرنده وارد شود گیرنده در ابتدا با فرکانس زیاد و سپس با فرکانس های بسیار کمتری به محرک پاسخ می دهد تا اینکه در نهایت در اکثر موارد فرکانس به صفر کاهش می یابد.

براساس نوع تطابق، گیرنده ها به 2 دسته تقسیم می شوند:

گیرنده های فازیک: گیرنده هایی که به سرعت تطابق پیدا می کنند را فاز یک می گویند مثل جسم پاچینی این گیرنده ها تغییرات شدت محرک را کشف می کنند.

گیرند های تونیک: گیرنده های با تطابق آهسته هستند این گیرنده ها تا زمانیکه محرک وجودداشته باشد ایمپالس می فرستند و مغر را بطور مداوم از حالت بدن و رابطه آن با محیط اطراف آگاه می کنند مثل گیرنده های ماکولا در دستگاه دهلیزی گیرنده های درد،  گیرنده های فشاری درخت شریانی و گیرندهای شیمیای اجسام آئورتی و کاروتیدی، بعضی گیرند های لمسی مثل رافینی ودیسکهای مرکل. این نوع گیرنده ها شدت محرک مداوم را کشف می کند.

رابطه شدت تحریک و احساس درک شده توسط مغز: بین ایندو مورد رابطه خطی وجود ندارد بلکه رابطه توانی است.

همچنین فرکانس پتانسیل های عملی که یک محرک در یک فیبر عصبی حس تولید می کند بوسیله یک تابع توانی با شدت محرک وارده متناسب است.
#نوروسایکولوژی

🆔 @neuro_psy
🌸🌺🌸🌺🌸
🌺🍃
🍂
#کپسول_داخلی
internal capsule

کپسول داخلی عبارتست از طیف وسیعی از رشته های عصبی که در بخش تحتانی داخلی هر نیمکره ی مغزی قرار می گیرند. در برش افقی مغز کپسول داخلی V شکل بوده و تقعر آن به سمت جانبی می باشد و در تقعر آن هسته ی عدسی لنتیفورم(Lentiform) قرار می گیرد. به همین جهت در مقطع افقی به صورت زاویه منفرجه ای است که به خارج باز می شود. رشته های عصبی کپسول داخلی به قشر مغز می روند و نیز برخی از این رشته ها از قشر مغز مبدا گرفته و به کپسول داخلی منتهی می شوند و کلا می توان آن را به مجرایی تشبیه نمود که رشته های عصبی به طور متراکمی در آنجا مجتمع می شوند و حتی ضایعات جزئی این ناحیه باعث اختلالات وسیعی در نظم و هماهنگی بدن می شود.
#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
👍1
آسیب های وارده به تالاموس موجب اختلال در انتقال حس های عمومی ٬ عمقی ٬ و حرکات غیر ارادی می شود. تالاموس تا قبل از پیدایش قشر جدید مغز منشا بسیاری از اعمال مغز بوده ٬ ولی پس از آن در سر راه اطلاعات حسی و حرکتی مغز قرار گرفته است. این بدین معنی نیست که تالاموس فقط به منزله ی یک ایستگاه رله عمل می کند بلکه باید دانست که حتی پس از ظهور قشر جدید مغز ٬ تالاموس نقش فعالی در پردازش حسی و حرکتی مغز ایفا می نماید. برای مثال گربه ای که قشر مغزش برداشته شده است ٬ می تواند با تالاموس نور را تشخیص دهد و انسان پس از صدمه ی راه بینایی پس از تالاموس ٬ می تواند محل تحریک نورانی یا حرکت اشیا را تشخیص دهد. به علاوه تالاموس در عواطف ٬ تشکیل حافظه و بیدار نگه داشتن قشر مغز نقش موثری دارد.
#تالاموس
#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
#فورنیکس
Fornix

فورنیکس ماده ی سفیدی است به شکل مثلث که قاعده ی آن در عقب قرار دارد ٬ سطح فوقانی آن در عقب به جسم پینه ای و در جلو به Septum Pellucidum متصل می شود. سطح تحتانی آن مربوط به تالاموس و بافت مشیمیه ی فوقانی است. از راس این مثلث دو پایه به جلو و پایین رفته و پس از عبور از جلوی سوراخ مونرو به اجسام پستانی ختم می شوند. از دو ناحیه ی خلفی مثلث مذکور دو پایه به نام Crus از عقب تالاموس پایین رفته به طوری که امتداد آن در جلو فیمبریا(Fimbria) نامیده می شود.
#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
▫️انواع فیبرهای عصبی انتقال دهنده سیگنال

به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود:

فیبر A که شامل آلفا، بتا، گاما و دلتا می باشد. فیبرهای میلین دار قطور و متوسط اعصاب نخاعی هستند

فیبر B فیبرهای عصبی کوچک بدون میلین هستند که ایمپالس ها را با سرعت های آهسته هدایت می کنند.

فیزیولوژیست های حسی انواع فیبرهای حسی را به صورت زیر تقسیم می کنند:

گروه Ia – فیبر حسی از انتهاهای حلقوی مارپیچی دوک عضلانی (همان نوع A-آلفا هستند)

گروه Ib – فیبر حسی اندام   گلژی (همان نوع A  آلفا هستند)

گروه II – فیبرهای حسی گیرنده های لمس دقیق پوستی و گیرنده های گل افشان دوک عضلانی (همان فیبرهای نوع A-بتا و A- گاما هستند)

گروه III – فیبرهای حامل حس های دما – لمس خام و درد سوزنی (همان نوع A – دلتا هستند)

گروه IV – فیبرهای بدون میلین حس درد، خارش، دما و لمس خام (همان نوعC  هستند)
#سایکولوژی

🆔 @neuro_psy
▪️مراکز عصبی موثر بر روند مکانیکی تغذیه 

جنبه ی دیگر تغذیه٬ خود عمل مکانیکی روند تغذیه است. اگر مغز را از پایین هیپوتالاموس و بالای مزانسفال قطع کنیم٬ حیوان همچنان می تواند کارهای مکانیکی اصلی روند تغذیه را انجام دهد. او می تواند بزاق ترشح کند٬ لبهایش را بلیسد و غذا را بجود و ببلعد. بنابراین مراکز ساقه ی مغز٬ مکانیک واقعی تغذیه را کنترل می کنند. وظیفه ی سایر مراکز در تغذیه عبارتست از کنترل مقدار دریافت غذا و فعال کردن این مراکز مکانیک تغذیه. مراکز عصبی بالاتر از هیپوتالاموس هم وظایف مهمی در کنترل تغذیه به ویژه کنترل اشتها دارند. این مراکز عبارتند از آمیگدال و قشر پره فرونتال که ارتباط تنگاتنگی با هیپوتالاموس دارند. بخش هایی از آمیگدال٬ قسمت عمده ای از دستگاه عصبی بویایی را تشکیل می دهند. ضایعات تخریبی آمیگدال نشان داده که برخی از نواحی آن٬ تغذیه را افزایش و برخی دیگر آن را کاهش می دهند. به علاوه تحریک برخی از نواحی آمیگدال عمل مکانیکی تغذیه را برمی انگیزد. مهمترین اثر تخریب آمیگدال در دو طرف مغز عبارتست از کوری روانی٬ در گزینش غذاها٬ به عبارت دیگر حیوان و نیز احتمالا انسان کنترل نوع و کیفیت غذا با واسطه ی اشتها را نسبتا یا کاملا از دست می دهد.
#دستگاه_کناری
#هیپوتالاموس
#نوروسایکولوژی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️

🆔 @neuro_psy
2025/08/28 22:09:03
Back to Top
HTML Embed Code: