Telegram Web
💢 لعن علنی می کنیم!
کاش همین امروز یا اصلا یک روزی را در تقویم روز لعن قرار دهند، البته نه از آن لعن های مورد پسند رسانه های یهودی و شیعه انگلیسی! نه از آن لعن هایی که منکر انجام دهی به نام معروف! نه از آن لعن هایی که تو اینجا بگویی و دیگری هزینه اش را بدهد! نه از آن لعن هایی که آب به آسیاب دشمن می ریزد و نقشه او را برای جدایی بین مسلمین کامل می کند! نه از آن لعن هایی که خلاف سیره اهل بیت علیهم السلام است! نه از آنها نه...
بلکه لعن کنیم جهالت را! لعن کنیم یزید و شمر و ابن سعد زمانه را! اصلا قبل از همه لعن کنیم ابو موسی اشعری ها و اشعث های زمانه را! لعن کنیم فرهنگ رانندگی مان را! لعن کنیم سرانه پایین مطالعه را! لعن کنیم جهیزیه نداشتن دخترک حاشیه شهرمان را! لعن کنیم شرمندگی پدر بیکار را! لعن کنیم سفره های خالی را! لعن کنیم وجدان کاری پایین را! لعن کنیم فساد اداری و مالی را! لعن کنیم مسئولی را که خیانت می کند! لعن کنیم زالو صفتی را که قیمت سکه و ارز را بالا و پایین می برد! لعن کنیم فاصله طبقاتی را! لعن کنیم بیشعوری هایمان را! لعن کنیم کج فهمی هایمان را! لعن کنیم اسراف ها را! لعن کنیم خود خواهی ها و منفعت طلبی ها را! لعن کنید اعمالمان را، همان ها که آبروی امام مان را می برد! لعن کنیم رعایت نکردن حق همسایه را! لعن کنیم بیگانگی با قرآن را! لعن کنیم نخواندن حتی یک خط از نهج البلاغه را! لعن کنیم به یاد بقیه الله نبودن را! لعن کنیم حوزه علمیه سکولار پرور را! لعن کنیم دانشگاهی که متخصص متعهد بیرون نمی دهد را! لعن کنیم آن مزوران قدرت طلب سیاسی باز را! لعن کنیم عمامه به سر متحجر و بی سواد و احمق را! لعن کنیم استاد دانشگاه غرب زده و منحط را! لعن کنیم رشوه و پاس کاری ارباب رجوع را ! لعن کنیم کالای خارجی خریدن را! لعن کنیم سعودی کودک کش را! لعن کنیم بغض های فرو خورده فلسطین و یمن و بحرین و سوریه را! لعن کنیم بی اخلاقی ها و بی انصافی های سیاسی و رسانه ای را! لعن کنیم بی حقوقی کارگران معدن یورت را!لعن کنیم دشمن ناشناسی مان را و...
این همه لعن داریم برای گفتن!
اما این ها زحمت دارد، یا به خودمان بر می گردد یا شبکه منافع مان را به خطر می اندازد، پس نفس عافیت طلب از آن راه دیگر می رود، کاش بشود روزی کنار هم بایستیم و لعن کنیم آنچه را که باید

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢پرسه در حوالی یار مهربان

👈 چرا نباید شخصیت های محبوب با مردم قرار کتاب خوانی بگذارند؟! یا نقل محافل مان بحث کتاب باشد؟!

❇️ @mostafa_sharif
💢 پرسه در حوالی یار مهربان
فرصتی شد تا سری به نمایشگاه کتاب مشهد بزنم، نمایشگاهی که از تراز مشهدالرضا (ع) و شهر ادیبان و سخنوران فاصله جدی دارد اما این فاصله، نافی زحمات برگزار کنندگان نیست.
از حضور کم رنگ ناشران شاخص گرفته تا غرفه های ضعیف و از سر باز شده، از کتاب های زرد تکراری که چگونه یک شبه پول دار شدن را آموزش می دهد! تا رد پای کم رنگ کتاب های دیجیتال و فناوری های نوین حوزه کتاب، از جای خالی نویسندگان شاخص تا نبود رمان های تازه نوشته ایرانی، همه خبر از رویدادی پایین تر از تراز شهر عالم آل محمد (ع) می دادند.
از سوی دیگر پیدا کردن چند کتاب مفید و استخوان دار بین انبوه کتاب های زرد و صد من یه غاز مانند پیدا کردن سوزن در میان کاه دان است و اگر نبود همین غرفه انتشارات انقلاب اسلامی و چند غرفه محدود دیگر، اساسا خستگی نمایشگاه گردی بر تنم می ماند.
گرچه حضور مردم نسبت به سالهای قبل کمی بهتر شده بود اما باید گفت بخش مهمی از علل وجود این همه فاصله تا نمایشگاه کتاب مطلوب، ما مردم مشهد و کتاب خوان های مشهدی هستیم، کتاب خوان هایی که باید تکثیر شوند و حرفه‌ای تر مطالعه کنند، مردمی که باید سهم بیشتری از سبد هزینه های خود را به کتاب و اعتلا اندیشه اختصاص دهند و سطح انتظار خود از رویداد کتاب مشهدالرضا (ع) را به متولیان امر و ناشران یادآوری کنند.
این امر نیز حاصل نمی شود مگر با آشتی مشهدی ها با کتاب و کتاب خوانی، حاصل نمی شود مگر با کنار گذاشتن روشهای نخ نما شده ترویج کتاب خوانی و استفاده از قالب های نو توسط متولیان امر، حاصل نمی شود مگر با سخت کوشی اهل قلم و ناشران عزیز برای ارائه کتاب هایی تازه ، چشم نواز و خوش محتوا.
راستی چرا نباید در گوشه کنار شهرمان در همین لچکی های میادین شهرمان گعده های کتاب خوانی داشته باشیم!؟ چرا محافل تاریخ خوانی و شعر خوانی بین ما کم رنگ شده و صرفا تفریح را معادل بالا و پایین پریدن می دانیم!؟
چرا نباید شخصیت های محبوب و مسئولین با مردم قرار کتاب خوانی بگذارند!؟ یا نقل محافل مان بحث کتاب باشد!؟
خلاصه اینکه نمایشگاه کتاب و استقبال مردم و ناشران از این نمایشگاه شاخص خوبی است برای اینکه ببینیم چقدر در ترویج کتاب خوانی موفق بوده ایم و آیا بودجه ها را هدر داده ایم یا به هدف نشانده ایم.

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 نقد درون گفتمانی (قسمت اول)

👈جریان اصولگرایی را می توان از دو زاویه "گفتمان و مفاهیم" و "ساختارها و فرآیندها" بررسی کرد.

❇️ @mostafa_sharif
نقد درون گفتمانی
قسمت اول: مقدمه
جریانات سیاسی و گفتمان شان روزی متولد می شوند و پس از گذران دوره رشد و اوج به دوره افول می رسند، که این امر با توجه به تغییرات نسل، گذران زمان، تجارب جدید و... بدیهی است.
در حال حاضر نیز گفتمان های غالب سیاسی کشور در دوران افول خود به سر می برند و جاذبه خود را از دست داده اند، رای مردم نیز به این یکی یا آن یکی صرفا برای فاصله گرفتن از دیگری است و نه به دلیل اعتقاد به شاخص های گفتمانی آن جریان.
تندروی ها و کندروی ها، قبیله گرایی ها، فاصله گرفتن از شعارها و ارزش ها، تغییر نسل، عدم کادر سازی، تغییر ذائقه ها و افزایش فرد گرایی و منفعت محوری در جامعه سبب شده جریانات سیاسی موجود بیش از آنکه به دنبال تحقق آرمان ها باشند برای منافع فردی یا گروهی و تصاحب قدرت تلاش کنند و مردم نیز دست هر دو را خوانده اند.
جامعه سیاسی کشور آبستن تولد جریانات سیاسی جدید است و در این میان، جریان مومن انقلابی بایستی با عنایت به ذخیره عظیم گفتمان انقلاب اسلامی و تجارب چهل سال گذشته، نسبت به تعریف گفتمان سیاسی متناسب با نیازهای فعلی جامعه و اهداف پیش روی انقلاب اسلامی همت کند، چرا که اغیار نیز این مهم را درک کرده اند و اگر دست روی دست بگذاریم یا به کلیشه های قبلی قناعت کنیم، آنها حرف شان را سکه رایج بازار خواهند کرد و ما می مانیم و هزینه های حاصل از آن.
لذا حالا که هنوز سنگ انتخابات وسط دریاچه سیاسی کشور نیفتاده و آن را متلاطم نکرده است، بایستی باب نقد درون گفتمانی را باز کرد، چرا که اساسا نقد اگر با شناخت کافی و از سر انصاف باشد سبب رشد و تعالی است.
با توجه به اینکه بنا بود جریان اصولگرایی نماینده طیف مومن انقلابی در فضای سیاست داخلی کشور باشد، قریب به یک سال است که بنا دارم طی چند یادداشت و با نگاه نقد درون گفتمانی و به قدر بضاعت به نقد جریان اصولگرایی بپردازم و آنچه را که می فهمم و بارها از زبان سایر دلسوزان شنیده ام، با شما در میان بگذارم تا از این رهگذر، از نقد شما بهره مند شوم، عیار سخن بسنجم و تکلیف خود را ادا کرده باشم.
امید است که این نوشته ها زمینه ای شود برای گفتگوی منطقی و تولد(یا حداقل اصلاح) جریانی نزدیک تر به ارزش ها و شاخص های گفتمان انقلاب اسلامی خواه نامش اصولگرایی باشد خواه دیگر.
از برخی دوستان خواهش می کنم نسبت ها و تحلیل های بدبینانه و آب دوغ خیاری را حواله این یادداشت ها نکنند و به جای به حاشیه بردن متن، کمک کنند برای اصلاح امور.
جریان #اصولگرایی را می توان از دو زاویه "گفتمان و مفاهیم" و "ساختارها و فرآیند ها" بررسی کرد.

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 الگو ها و مدل های شفاف، عملی و کارآمد

👈 نقد درون گفتمانی (قسمت دوم)

🔸 اصولگرایی از حوزه های عمیق راهبردی مانند مواجهه با قدرت تا سطوح کاربردی مانند مدیریت و اقتصاد، تکلیفش با خودش روشن نیست

❇️ @mostafa_sharif
💢 نقد درون گفتمانی
قسمت دوم: الگو ها و مدل های شفاف، عملی و کارآمد
در ابتدای پاسخ امام خمینی (ره) به نامه حجه الاسلام انصاری مبنی بر شکل گیری دو جریان سیاسی در کشور، ایشان مسئله تفاوت سلیقه بین مسئولین و علماء را امری معمول معرفی می کنند و اشاره می کنند که قبلا هم این اختلافات بوده اما در کرسی های علمی و حالا به واسطه انقلاب اسلامی و رجوع مردم، این اختلافات عمومی شده است و در نهایت نیز تاکید می کنند که حکومت و نظام بایستی بهترین الگو و مدل را انتخاب کند و بر اساس آن اداره شود و تشتت آرا در حوزه اجرا ممکن نیست.
جریان اصولگرایی به دلیل ادعایش مبنی بر استخراج پاسخ سوالات از منظومه گفتمان انقلاب اسلامی، راهی بس پر پیچ و خم در پیش رو داشته و دارد، چرا که جریانات غرب گرای داخلی با مراجعه به الگوهای مدون غربی، صرفا زحمت بومی سازی و پیاده سازی را متقبل می شوند، اما گفتمان انقلاب اسلامی فاصله قابل توجهی با این مرحله از تدوین و استخراج الگوها دارد و این فاصله جز با تبادل نظر، تولید فکر، تجربه مدل ها و اعتقاد به داشته های خود محقق نمی شود.
جریان اصولگرایی در حوزه مدل های برگرفته از گفتمان با چالش جدی رو به روست و اغلب به جای تلاش برای پاسخ به این سوالات بعضا به ورطه های دیگری افتاده است و سایه سنگین مدل های غربی را بر سر خود احساس کرده است.
این وضعیت سبب شده با تشتت در مدل ها یا سلیقه گرایی فردی مواجه باشیم و اصولگرایی از حوزه های عمیق راهبردی مانند مواجهه با قدرت گرفته تا سطوح کاربردی مانند مدیریت و اقتصاد، تکلیفش با خودش روشن نیست و اصولگرایان بر اساس راه حل های مختلف و طرفدارانش تقسیم بندی شده اند!
به جرات می توان گفت علت العلل بسیاری از مشکلات فعلی در جریان اصولگرایی همین ضعف بنیادی است و این نیاز جز با توجه ویژه به مقوله اندیشه ورزی، مدیریت دانش، جوان گرایی، تلاش جهادی و بسط مدل های موفق مانند تجربیات دفاع مقدس و ... مرتفع نخواهد شد و اگر مانند گذشته، روزمرگی غالب شود با توجه به حجم نیازهای روز افزون جامعه و تهاجم گروه های غرب گرای داخلی، این شکاف هر روز عمیق تر خواهد شد.
تولد جریانات لیبرال اصولگرا، محافظه کاران، انواع جبهه و جمعیت های سیاسی و انشقاق ها از یک سو و ضعف در جذب مخاطب عمومی، قشر جوان و راه حل برای عبور از مشکلات از سوی دیگر گواهی بر این ضعف راهبردی است که ریشه در مراکز تولید علم و اندیشه و فاصله جدی آنها با نیازهای واقعی جامعه دارد.
در یادداشت های بعدی برخی رشحات وجود چنین ضعفی توضیح داده خواهد شد.

"دیدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 شش سال

👈 بخوانیدش، حرف دل است، حدیث خون دل است، روایت دلدار است

❇️ @mostafa_sharif
مصــطفے شــریف🇮🇷
💢 شش سال 👈 بخوانیدش، حرف دل است، حدیث خون دل است، روایت دلدار است ❇️ @mostafa_sharif
💢 شش سال
شش سال صبر کرد، شش سال تبیین کرد، شش سال پشت شان را خالی نکرد حتی اگر خلاف نظرش گام برداشتند، شش سال خون دل خورد، شش سال جلوی چشمش دستاورد جوانان و شهدای هسته ای را بر باد دادند، شش سال از خط قرمزهایی که گفته بود عبور کردند، شش سال صبر کرد، شش سال نگذاشت جامعه دو قطبی شود، شش سال یادآوری کرد دشمن اصلی آمریکاست، شش سال هدایت کرد، شش سال به هر زبانی گفت که او قلدر و بد عهد است و خرش از پل بگذرد به ریشتان می خندد، شش سال برای بلوغ مسئولی که فکر می کرد دارد خدمت می کند صبر کرد، شش سال صف نفوذی را از خودی جدا کرد، شش سال به احترام رای مردم صبر کرد، شش سال برای عبرت ملت سنگ زیر آسیاب بود، شش سال مراقب بود مذاکره باب نفوذ و سازش نشود، شش سال از ماده و اتم گذشت تا به شعور، بصیرت و باور اضافه کند، شش سال وعده دادند، شش سال به این و آن دلخوش کردند، شش سال کند کردند حرکت قطار انقلاب را، شش سال زمان برد تا برای برخی چدن زیر مخمل هویدا شود، شش سال گذشت تا بدانند لبخند اوباما از جنس گریه گرگ است، شش سال گذشت تا تجربه کنند بی اعتباری وعده های کری را، همان روز اول گفت اجازه مذاکره می دهم برای عبرت، حالا برادران یوسف به دامن یعقوب برگشته اند و با زبان بی زبانی یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا را زمزمه می کنند، گرچه دیر گذشتند از غرور و باورهای غلط شان، حالا و بعد از شش سال جملات شش سال پیش او را تکرار می کنند که مذاکره با آمریکا بی فایده است، شش سال زمان برد تا اهالی "نگاه به بیرون" بفهمند کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من! شش سال او صبر استراتژیک کرد تا جامعه را زیر پرچم استکبار ستیزی، استقلال و آزادی جمع کند و نشان دهد آشتی گرگ و گوسفند سرابی بیش نیست، حالا اصلاح طلب تا اصولگرا، لیبرال تا غرب گرا، کودک تا پیر، بی سواد تا تحصیلکرده، می دانند و اگر علنا نگویند در پستو ها واگویه می کنند که آمریکا قابل اعتماد نیست و #برجام یک اشتباه بزرگ بود!
این یعنی فصل بلوغ و عبرت
این یعنی داشتن رهبری حکیم که رشد امت را دنبال می کند
این یعنی شکست پروژه پیچیده برجام که عربده های ترامپ پیشتر خبرش را داده بود، آنجا که می گفت به هدف نرسیدیم و باختیم!
این یعنی #چله_انقلاب و آینده ای که بناست لبخند بزند.

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢دومین دورهمی اینستاگرامی های انقلابی

👈با حضور چهره های شاخص انقلابی

👈انتقال تجربه + طنز و خنده + بصیرت

👈پنج شنبه 13 دی ماه ساعت 17 الی 21

👈 مشهد، قاسم آباد، سالن اجتماعات دانشگاه آزاد مشهد، واقع در کنار قبور شهدای گمنام

جهت عضویت در گروه اینستاگرامی های انقلابی و حضور در مراسم عدد 1 را به شماره 09151239646 ارسال کنید یا به آی دی
@fastaghem
پیام بدهید.

👌پوستر را با دقت ببینید و اطلاعات روی آن را بخوانید

🙏 لطفا در نشر این اطلاعیه یاری مان کنید
💢چند نکته که تیتر مشترک ندارد!

👈 اینستاگرامی های انقلابی جمعی از جوانان انقلابی دغدغه مند است.
👈 دورهمی دوم هم برگزار شد

❇️ @mostafa_sharif
💢چند نکته که تیتر مشترک ندارد

اول: اینستاگرامی های انقلابی جمعی از جوانان مومن انقلابی است که با دغدغه انجام وظیفه دور هم جمع شده اند، برای آنها اینستاگرام یا هر قالب و ابزار دیگری بهانه است و آنچه مهم است حفاظت و اعتلای انقلاب اسلامی است همان میراثی که از غدیر و کربلا تا شلمچه و طلائیه دست به دست به ما رسیده
دوم: اینستاگرامی های انقلابی مشتی از خروار جوان های مومن و انقلابی است که به دور از سیاسی بازی ها، دلخور از ابزار شدن ها، خسته از قالب های تکراری، کلافه از دسته بندی های سرکاری و دیده نشدن های مختلف، دور هم جمع شده اند تا به این بهانه ظرفی بسازند برای اهالی دهه پنجم انقلاب اسلامی
سوم: اینستاگرامی های انقلابی فصل مشترکشان، اعتقاد راسخ به گفتمان انقلاب اسلامی، قانون اساسی و منافع ایران اسلامی است و اعتنایی به صف بندی های چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا ندارند. مسئله ما انقلابی بودن است و هر که بر این سیاق است هم سفره ماست
چهارم: اینستاگرامی های انقلابی فرصت ها و تهدید های رسانه و فضای مجازی را درک کرده اند و باز هم بسیجی وار و با دستان خالی اما اراده های بلند و ایمان های محکم پا به میدان گذاشته اند تا در این نبرد نا برابر، از حق دفاع کنند و دلخوش به مدد الهی هستند همو که گفت ان تنصروالله ینصرکم.
پنجم: برخی از رسانه با بی انصافی این حرکت را در حد یک شو انتخاباتی آن هم برای یک جریان خاص تقلیل دادند! باید گفت ظلم اول را به آن جوان اصلاح طلبی کردید که خود را انقلابی می داند، خودتان اعتقادی به انقلاب اسلامی ندارید، چرا بقیه جوان اصلاح طلب معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی را نا دیده می گیرید!؟ چرا برای حفظ دکان سیاسی تان خط کشی ها را پر رنگ می کنید؟
ششم: روزی که این قطار شروع به حرکت کرد چوب های زیادی لای چرخش رفت، یکی گفت فلانی برای خودش ستاد زده، دیگری گفت دکان باز کرده، آن یکی گفت برنامه اصولگراها برای انتخابات است! یکی دنبال آمارمان بود، دیگری جاسوس می فرستاد بین مان و ... خطاب به آن دوستان می گویم زمان می گذرد و پوچ بودن فرضیه های صد من یه غاز تان مشخص می شود، کاش آنقدر منصف باشید که آن موقع خطای تان را بپذیرید.
هفتم: اگر این نهال پر و بالی گرفته حاصل نیت زیبا و مجاهدت بزرگوارانه تک تک جوانانی است که ذره های وجود این گروه را شکل داده اند و مدیون حمایت های بزرگان و عزیزانی که علی رغم سخن چینی ها و نمامی ها، پای کار ایستاده اند و اعتماد کرده اند، همان ها که اسمی از ایشان در میان نیست اما اگر نبودند، کار خیلی سخت می شد.
ارادتمند جوانان مومن انقلابی
#مصطفی_شریف

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 تفاوت ها!

👈 به راستی تفاوت در کجاست؟

👈 مسیر از کجا جدا می شود؟

❇️ @mostafa_sharif
💢تفاوت ها

هاشمی رفسنجانی از آن شخصیت های اثر گذار در تاریخ معاصر ایران است که چه در جایگاه تصمیم گیر و چه در کسوت تصمیم ساز، تاثیرات مهمی را از خود به جای گذاشته و رد پای او و تفکرش هنوز هم پیداست.
برخی منتقد عملکرد و تفکرات هاشمی هستند و برخی او را به عنوان فردی عمل گرا و توسعه طلب می ستایند!
پس از پیروی انقلاب و آنجا که مسئله مدل حکومت داری مطرح شد، تفاوت سلیقه ها و اندیشه ها نمایان شد.
توصیه های مکرر به امام، زمینه سازی پذیرش #قطع_نامه، برپایی مجمع عقلاء، #مذاکره با دشمن از #مک_فارلین آمریکایی تا اعزام نفر برای مذاکره با اسرائیل، میدان دادن به سرمایه داران، توجیه تجمل گرایی و #مصرف، سیاست درهای باز، آزادی اسیران آمریکایی در لبنان، ژاپنیزه کردن ایران، تلاش برای ورود سرداران به بازار، اسکی در لتیان، توسعه کیش و ارائه سبک زندگی جدید سرمایه سالار، شنا در استخر فرح، دلخوری شدید از دولت نهم و دهم، نامه بدون سلام و... بخشی از عملکرد و مواضع هاشمی هستند که نشانه مبانی فکری متفاوت او هستند.
تفکر هاشمی رفسنجانی در دو محور با #امام راحل و #رهبر_انقلاب تفاوت جدی دارد.
اولین تفاوت بر سر تعریف #انقلاب_اسلامی و #جمهوری_اسلامی است، برای هاشمی رفسنجانی انقلاب اسلامی در بهمن پنجاه و هفت تمام شد و نتیجه آن تاسیس حکومت جمهوری اسلامی بود، لذا جمهوری اسلامی نه بر اساس رویکرد انقلابی که بر پایه شبکه منافع خود باید تصمیم گیری کند! و حرکت بر خلاف شعارهای انقلاب برای حفظ منافع حکومت توجیه پیدا کرد! تلاش او برای مذاکره با آمریکا از مک فارلین تا #برجام، توصیه به خروج از سوریه و نشست و برخواست با سران سعودی، میوه های همین تفکر هستند.
اما از منظر امامین انقلاب، انقلاب اسلامی مسیری بلند است و جمهوری اسلامی به عنوان یک دستاورد باید مرکبی باشد برای تحقق باقی اهداف.
دوم اینکه بر خلاف رهبر انقلاب که معتقد به استحصال پاسخ سوالات از دل گفتمان انقلاب اسلامی است، هاشمی رفسنجانی به دنبال ارائه راه حل یا الگوی موفقیت از بین مدل های موجود در جهان بود، پس سعی کرد ژاپن گونه اقتصاد ایران را باز سازی کند! نسخه او برای اقتصاد، ایجاد هسته های ثروت، مصرف گرایی و بستن با غرب برای ورود تکنولوژی و سرمایه بود و نه #اقتصاد_مقاومتی! و حتی در مسیر ژاپنیزه شدن، ترک موشک را توصیه می کرد!
این تفاوت های مبنایی تفسیر گر تمامی اقدامات و بازی سازی های سیاسی #هاشمی_رفسنجانی در سال های پسا انقلاب تا روز آخر عمرش بود، تفاوت هایی که در سال های اخیر، خبر از نوعی لجاجت، رقابت و تقابل می داد.
#مصطفی_شریف

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 مشهد را مشهدالرضا (ع) می خواهیم

👈 حالا که همه بر سر محوری و اولویت جایگاه زیارت توافق داریم، باید تمامی اقدامات با شاخص شهر تراز رضوی سنجیده شود.

❇️ @mostafa_sharif
💢مشهد را مشهدالرضا(ع) می خواهیم

در ایام انتخابات شورای شهر، زمانیکه در کسوت یک جوان که کمی هم تجربه مدیریت شهری داشت پا به آوردگاه هزاردستان انتخابات گذاشتم، یک بغل حرف و دغدغه داشتم و صندوقچه ای از تجربیاتی که به واسطه حضور در شورای شهر و شهرداری کسب کرده بودم، وقتی شبکه مسائل مهم مشهد را کنار هم می گذاشتم و ریشه کمبود ها، اختلافات و حتی دعواها را بررسی می کردم، قدر مشترک همه آنها را خلاء تصویری مشترک از مشهد ایده آل می دیدم.
در واقع ما نیاز داریم در لایه های مختلف مردم، از نخبگان تا مدیران، از تصمیم سازان تا تصمیم گیران، تصویری مشترک از مشهد مطلوب داشته باشیم تا در دوره های مختلف مدیرتی هر کدام بخشی از آن را محقق کنیم نه اینکه منابع و فرصت ها را صرف دوباره کاری یا موازی کاری کنیم یا حتی در برخی موارد چرخ را از نو اختراع کنیم.
صد البته برای خلق تصویر مشترک، نیاز به شاخص مشترک داریم و کیست که انکار کند که بهترین شاخص برای مشهد آینده، مکتب رضوی و وجود مطهر امام رضا(ع) است، که همه از هر گروه و جناحی مسکین همین خانه هستیم و در نتیجه مشهد مطلوب، همان مشهدالرضا(ع) است یعنی شهری در تراز فرهنگ و شاخص های رضوی.
شهردار جوان شهر مشهد در ابتدای فعالیت خود، ضمن تمسک و توسل به علی ابن موسی الرضا(ع)، پیشنهاد گفتگو داد و به قول خودش گام اول را برداشت.
حالا که به واسطه طرح دغدغه برخی مومنین انقلابی مبنی بر حفاظت از هویت مشهدالرضا(ع) و پاسخ مثبت و تمام قد شهردار مشهد به این مهم و تاکید بر محوریت هویت زیارتی مشهد، باب بحث باز شده، جا دارد نشست های گفتگو پیرامون شهر تراز رضوی در ابعاد گوناگون شکل بگیرد و اقدامات یا برنامه های مختلف با این تراز سنجیده شود تا سرآغازی باشد بر ایجاد تصویر مشترک مشهد مطلوب و تحقق مشهدالرضا(ع).
.
پ ن:
۱.لطفا این یادداشت را سیاسی نبینید و در آن تامل کنید
۲.برای ساختن آینده می توان فصل مشترک ها را دید و کنار هم ایستاد برای خدمت به مردم ایران اسلامی
#مصطفی_شریف
#مشهد_الرضا (ع)

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 خروس قندی و سگ زرد

👈 قصه ما شده حکایت آنکه در کابوس فریاد می زند و کسی نمی شنود!

❇️ @mostafa_sharif
💢خروس قندی سگ زرد

قصه ما شده قصه آن که در کابوس فریاد می زند اما کسی نمی شنود!
قصه او شده قصه دخترکی بلند پرواز، که نه تنها به پسر #کدخدا نرسید که حالا پسر چوپان هم برای او برنامه دارد! و او چاره ای ندارد جز اینکه تن فروشی هایش را با آب و تاب تعریف کند!
نمی تواند بفهمد اوباما و #ترامپ یکی هستند و سگ زرد اروپا برادر شغال آمریکاست!
حاصل پریدن شان در آغوش کدخدا، فرزند نا مشروعی شد روی دست ملت، بنام #برجام! که حال و روزمان را قهوه ای کرده است!
ترامپ که رفت از آغوش کدخدا خزیدند در بغل اروپا! که شاید این یکی عقد کند و حلقه ای به دست غرب گرایان بکند! یا حداقل شیرینی بخورند و دهن دلواپسان محل بسته شود!
دوباره اقتصاد معطل بوالهوسی های اینها شد! غافل از اینکه #آمریکا زهرش را پاشیده و اروپا می خواهد بالای سرمان بایستد تا مطمئن شود از پای در خواهیم آمد، تمام کند ماموریت نیمه کاره را! سزارین کند محصول غرب گرایی را!
رویای #کلید به دست ها این بود که اروپایی های به آمریکا پشت کنند و بعدش هم بیایند ما را ماچ کنند که چقدر خوب هستیم ما! ما هم آمریکا را جیز بدهیم و او هم دچار شکست عشقی شود!
اما اروپایی های اتو کشیده #FATF را بهانه کردند تا برای یک مشت دلار نظام مالی بانکی مان همین یکی دو تکه پارچه را دور خودش نپیچد و برهنه شود در محضر عموتام!
گفتند #نفت می خریم، #پول و #تکنولوژی می دهیم، تازه بانک ها و شرکت هایمان هم برای دیدن تان صف می شکند! و نام وعده سرخرمن شان شد #SPV
غرب گرایان هم هر شب کلید در مشت، خواب تَرکی دیگر بر دیوار تحریم را می دیدند!
کاش حداقل تاریخ می خواندند اینها!
دوباره غرب پرست ها شروع کردند به لابی کردن و وز وز کردن در گوش این و آن، که آقا اگر FATF را بپذیریم اروپا به ما همه چیز می دهد و می شویم آدم حسابی! آخ که چقدر قجری مسلک اند اینها!
آب که هیچ! سراب هم نبود! گود فاضلاب بود معرکه گیری اورپایی ها! SPV شد #INSTEX
تقریبا هیچ!
حالا و بعد از کلی اِهِن و تُلُپ آقایان دیپلمات کار بلد! گفته اند نفت می گیریم و غذا و دارو می دهیم!
پس چه شد ورود سرمایه، تکنولوژی و خرید نفت!
گفته بودیم سگ زرد برادر شغال است.
حالا می خواهد هر چه تیغ آمریکایی نبریده، این ها ببرند و خروس قندی بدهند!
مزه کرده به دهن شان، هالو صفتی دخترک غرب گرا، می گویند حالا که طرف می دهد بزار تا تهش بدهد! آبرو و شرف و عزت چهل ساله این ملت را
اما چرا حالا!
چرا در #دهه_فجر! چرا می خواهند روزهای فتح و غرور ما را خراب کنند!
چه کینه ای دارند از انقلاب ما
کاش جلال بود و نسخه دوم غرب زدگی را می نوشت.
#مصطفی_شریف

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
💢 بازار یابی سیاسی تهدید پایه!

👈 مهمترین نتیجه بازاریابی سیاسی تهدید پایه، حفظ وضع موجود است!

❇️ @mostafa_sharif
💢بازاریابی سیاسی تهدید پایه

تهدید و فرصت بازوهایی قوی هستند برای ایجاد انگیزه، تصمیم سازی و اقدام، به تعبیر دیگر امید به جایگاه بهتر پیش رو یا بیم از جایگاه بدتر پشت سر، سبب کنش گری در انسان است و اساس علم تبلیغات بر همین پایه است.
در انتخابات ها می توان از استراتژی تهدید یا تشویق برای جهت دهی رای مردم و انسجام طرفداران استفاده کرد.
اما تشویق به سمت نقطه مطلوب همیشه سخت تر از تهدید از نقطه ای مفروض یا محتمل است، چرا که برای اولی باید با شناخت دقیق از نیاز های جامعه، برنامه ای عملی و منطقی ارائه کرد، تحول گرا، ریسک پذیر و پاسخگو بود اما در دومی نیاز به هیچ کدام اینها نیست، تهدید را تعریف و بزرگنمایی می کنیم، چند شاهد جور می کنیم و در نهایت ضمن منت بر سر مردم خود را قهرمان حفظ وضع موجود معرفی می کنیم و نه حرکت به سمت وضع مطلوب!
متاسفانه با مرور شعارها و ادبیات سیاسی تبلیغاتی حاکم بر انتخابات ها یا رویداد های مهم سیاسی کشورمان از این موارد به وفور یافت می شود.
اصلاح طلبان و شقوق مختلف آنها سعی کرده اند تهدید " سلب آزادی" را ابزاری برای جمع آوری رای کند و اصولگرا ها از تهدید "سلب دین و ارزش ها" برای دور کردن مردم از حریف و نزدیک کردن به خود بهره برده اند.
البته این شعارها بعضا با مصادیقی همراه می شود و شانس باور پذیری تهدید را بالا می برد و در مواردی صرفا مفروض و محتمل است.
فارغ از اینکه تا چه حد این نسبت ها به طرف مقابل می چسبد، متاسفانه این گفتگو ها و شعارها به قدری تکرار شده که سبب شده طرفداران این طرف تمامی آن طرفی ها را دین گریز و دین ستیز بدانند و طرفداران آن طرف این طرفی ها را ضد آزادی، دگم، غیر منطقی و توجیه گر می دانند!
نتیجه بدیهی دیگر این نوع رویکرد، بالا رفتن سطح بدبینی بین لایه های مختلف مردم و مسئولان است که خود می تواند زمینه بروز آسیب های بعدی باشد.
اما مهم ترین نتیجه اتخاذ سیاست بازاریابی تهدید پایه، حفظ وضع موجود است، یعنی مردم رای می دهند تا وضع بدتر نشود نه اینکه وضع بهتر شود! یا از بیم ابتلا به شر آن یکی به دامن این یکی پناه می برند! پس آنهایی که رای می آورند از ارائه برنامه عملیاتی و تلاش برای تحقق آن و اساسا تحمل بار پیشرفت معاف هستند و مردم هم راضی به همین!
امیدواریم با ورود نسل جوان به حوزه سیاست از یک سو و از سوی دیگر با بلوغ سیاسی مردم، بیش از گذشته در کنار رویکرد تهدید پایه، رویکرد فرصت پایه و آینده ساز نیز اتخاذ شود و جریان های سیاسی به جای لولو سر خرمن تراشیده از حریف ، در باغ سبز برنامه های بهبودشان را به مردم نشان دهند.
#مصطفی_شریف

"دیــدبان" دست نوشته های یک جوان👇
❇️ @mostafa_sharif
2025/08/27 16:57:27
Back to Top
HTML Embed Code: