● بازگشت همه بسوی اوست
درگذشت ناگهانی ریاست محترم جمهور، حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رییسی وهیات همراه را به مقام معظم رهبری و خانواده های ایشان تسلیت عرض نموده، برای درگذشتگان رحمت و مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو دارم
محسن هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
درگذشت ناگهانی ریاست محترم جمهور، حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رییسی وهیات همراه را به مقام معظم رهبری و خانواده های ایشان تسلیت عرض نموده، برای درگذشتگان رحمت و مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر آرزو دارم
محسن هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
Forwarded from کانال خبری بامدادنو
Forwarded from کانال خبری بامدادنو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 محسن هاشمی: افراطیها دلشان میخواهند مردم در انتخابات شرکت نکنند و با ۶ درصد آرای مردم به مجلس راه پیدا کنند
🔸محسن هاشمی، نماینده پزشکیان در میزگرد با علی خضریان، نماینده جلیلی:
🔸همین افراد با پرگویی و تهمت حرف میزنند. البته آقای جلیلی اینطور نیست.
❇️ @baamdadeno
🔸محسن هاشمی، نماینده پزشکیان در میزگرد با علی خضریان، نماینده جلیلی:
🔸همین افراد با پرگویی و تهمت حرف میزنند. البته آقای جلیلی اینطور نیست.
❇️ @baamdadeno
پیام پنهان پیروزی پزشکیان
ماراتن انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری به پایان رسید و طبیعتا نتیجه انتخابات باید از طرف جریانهای سیاسی بررسی شود.
متأسفانه در روزهای گذشته به جای پرداختن عمیق به موضوع شاهد برخی اظهارنظرات سطحی و شتابزده از سوی جریان افراطی داخلی و برانداز خارجی درباره انتخابات هستیم که تصادفا!! مانند دیگر مواضع این دو گروه همسو است
- اینکه نتیجه انتخابات تابع رفتار قومی ترکزبانان شده است.
- اینکه شورای نگهبان با مهندسی خود موجب اتحاد اصلاحطلبان و اختلاف اصولگرایان شد.
- اینکه رهبر انقلاب به دنبال رئیسجمهور شدن دکتر پزشکیان بوده است و به ایشان رأی داده است.
- اینکه کنارهگیری نکردن دکتر قالیباف موجب شکست دکتر جلیلی شده است.
درواقع طیف تندرو داخلی و براندازان خارجی تلاش میکنند با اینگونه تحلیلها پیامهای اصلی انتخابات را به حاشیه برانند. قبل از ورود لازم است که درباره صحت این ادعاها تأمل کنیم:
- اگر رأی سه استان شمالی کشور (گیلان، گلستان و مازندران) را که نه ترکزبان هستند، نه کردزبان، بررسی کنیم، میبینیم که دکتر پزشکیان با فاصله معناداری نفر اول است، حتی در استان فارس که مرکز فرهنگی پارسیزبانان جهان محسوب میشود، نیز شاهد پیروزی دکتر پزشکیان هستیم؛ بنابراین این ادعای قومیگرایانه گزافهگویی است.
- رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب و میانهرو که ثبتنام کرده بودند و نهی مستقیم و غیرمستقیم برخی دیگر چهره های اصلاح طلب نشان میدهد که اتفاقا اگر مهندسی هم در شورای نگهبان انجام شده است، علیه اصلاحطلبان بوده است و حالا اگر به هردلیلی نتیجه مطلوب به دست نیامده، نباید افراطیون، کاسه و کوزههای خود را بر سر شورای نگهبان بشکنند.
- مواضع و بیانات رهبر انقلاب و همچنین عملکرد دفتر ایشان نشان میدهد که هیچگونه سوگیری درباره دکترپزشکیان انجام نشده است
حتی سوگیری سازمان صداوسیما به نفع آقای دکتر جلیلی با توجه به حضور برادر ایشان در رأس صداوسیما که در تفاوت سؤالات مناظره رودرروی دوم و همچنین نقش مصاحبه دختر دکتر قالیباف در تخریب ایشان جلوهگر شد، نشان میدهد هیچگونه سوگیری به سود آقای دکتر پزشکیان در سه قوه، صداوسیما و نیروهای مسلح و نهادها وجود نداشته است.
- شکستن کاسه و کوزههای شکست بر سر دکتر قالیباف نیز منصفانه نیست.
اگر ایشان ثبتنام نمیکرد، با توجه به حضور دو کاندیدای پوششی ، عملا فضای دوقطبی در همان دور اول شکل میگرفت و به احتمال قریببهیقین دکتر پزشکیان در دور اول به ریاستجمهوری برگزیده میشد.
چون اولا سبد رأی دکتر قالیباف با دکتر جلیلی متفاوت بود
و ثانیا بسیاری از افراد که بنای رأیدادن نداشتند، تصور میکردند که دکتر قالیباف به ریاستجمهوری برگزیده میشود و با جدیشدن احتمال پیروزی دکتر جلیلی، در دور دوم شرکت کردند
بههمینعلت انتخابات دور دوم که معمولا با افت مشارکت بیش از ۱۰ درصدی همراه است، با افزایش مشارکت ۲۰ درصدی همراه شد.
بهعبارت دیگر دکتر پزشکیان افزایش ششمیلیونی رأی خود در دور دوم را بیش از همه مدیون حضور دکتر جلیلی است.
اما پیامهای اصلی انتخابات:
- در سه سال قبل، مرحوم حجتالاسلام رئیسی، با حدود ۱۸ میلیون رأی، از ۲۹ میلیون رأی به ریاستجمهوری برگزیده شد و با احتساب رأی دو کاندیدای دیگر اصولگرا آقایان محسن رضایی و قاضیزادههاشمی، رأی جریان اصولگرا در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۳ میلیون رأی بود.
اینکه این رأی در دور دوم انتخابات، به ۱۳ میلیون یعنی ده میلیون کمتر و حدود نصف کاهش پیدا میکند، بیش از هرچیزی نشان از ریزش بدنه اجتماعی حامی اصولگرایان از ۳۰ درصد به حدود ۲۰ درصد از مردم دارد و این چالش بسیار عمیقی برای اصولگرایان خواهد بود
چراکه این ریزش در دورانی رخ داد که همه ارکان و ابزارهای حاکمیت اعم از قوه قضائیه، مجلس، شورای نگهبان، صداوسیما، نیروهای مسلح، نهادهای اقتصادی حاکمیت و... بیشترین حمایت و کمک را به دولت انجام دادند و شخصیت مرحوم رئیسی نیز با تواضع و پرکاری و خستگیناپذیری به نحوی بود که کمترین دافعه در نظام درباره دولت ایشان وجود داشت.
در این شرایط ریزش ۵۰ درصدی بدنه اجتماعی نشان میدهد که گفتمان اصولگرایی در بدترین و دافعهبرانگیزترین وضعیت ممکن است و بدون حضور مرحوم رئیسی و با دعواهای داخلی اخیر احتمال ریزش این بدنه اجتماعی به کمتر از ۱۰ میلیون در یکی دو سال آینده وجود دارد
بنابراین ضرورت نخست، تجدیدنظر در گفتمان اصولگرایی چه در حوزه سیاست خارجی و داخلی، چه مسائل فرهنگی، چه اقتصادی و چه اجتماعی است.
روزنامه شرق
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-936498
@mohsenhashemi_ir
ماراتن انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری به پایان رسید و طبیعتا نتیجه انتخابات باید از طرف جریانهای سیاسی بررسی شود.
متأسفانه در روزهای گذشته به جای پرداختن عمیق به موضوع شاهد برخی اظهارنظرات سطحی و شتابزده از سوی جریان افراطی داخلی و برانداز خارجی درباره انتخابات هستیم که تصادفا!! مانند دیگر مواضع این دو گروه همسو است
- اینکه نتیجه انتخابات تابع رفتار قومی ترکزبانان شده است.
- اینکه شورای نگهبان با مهندسی خود موجب اتحاد اصلاحطلبان و اختلاف اصولگرایان شد.
- اینکه رهبر انقلاب به دنبال رئیسجمهور شدن دکتر پزشکیان بوده است و به ایشان رأی داده است.
- اینکه کنارهگیری نکردن دکتر قالیباف موجب شکست دکتر جلیلی شده است.
درواقع طیف تندرو داخلی و براندازان خارجی تلاش میکنند با اینگونه تحلیلها پیامهای اصلی انتخابات را به حاشیه برانند. قبل از ورود لازم است که درباره صحت این ادعاها تأمل کنیم:
- اگر رأی سه استان شمالی کشور (گیلان، گلستان و مازندران) را که نه ترکزبان هستند، نه کردزبان، بررسی کنیم، میبینیم که دکتر پزشکیان با فاصله معناداری نفر اول است، حتی در استان فارس که مرکز فرهنگی پارسیزبانان جهان محسوب میشود، نیز شاهد پیروزی دکتر پزشکیان هستیم؛ بنابراین این ادعای قومیگرایانه گزافهگویی است.
- رد صلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب و میانهرو که ثبتنام کرده بودند و نهی مستقیم و غیرمستقیم برخی دیگر چهره های اصلاح طلب نشان میدهد که اتفاقا اگر مهندسی هم در شورای نگهبان انجام شده است، علیه اصلاحطلبان بوده است و حالا اگر به هردلیلی نتیجه مطلوب به دست نیامده، نباید افراطیون، کاسه و کوزههای خود را بر سر شورای نگهبان بشکنند.
- مواضع و بیانات رهبر انقلاب و همچنین عملکرد دفتر ایشان نشان میدهد که هیچگونه سوگیری درباره دکترپزشکیان انجام نشده است
حتی سوگیری سازمان صداوسیما به نفع آقای دکتر جلیلی با توجه به حضور برادر ایشان در رأس صداوسیما که در تفاوت سؤالات مناظره رودرروی دوم و همچنین نقش مصاحبه دختر دکتر قالیباف در تخریب ایشان جلوهگر شد، نشان میدهد هیچگونه سوگیری به سود آقای دکتر پزشکیان در سه قوه، صداوسیما و نیروهای مسلح و نهادها وجود نداشته است.
- شکستن کاسه و کوزههای شکست بر سر دکتر قالیباف نیز منصفانه نیست.
اگر ایشان ثبتنام نمیکرد، با توجه به حضور دو کاندیدای پوششی ، عملا فضای دوقطبی در همان دور اول شکل میگرفت و به احتمال قریببهیقین دکتر پزشکیان در دور اول به ریاستجمهوری برگزیده میشد.
چون اولا سبد رأی دکتر قالیباف با دکتر جلیلی متفاوت بود
و ثانیا بسیاری از افراد که بنای رأیدادن نداشتند، تصور میکردند که دکتر قالیباف به ریاستجمهوری برگزیده میشود و با جدیشدن احتمال پیروزی دکتر جلیلی، در دور دوم شرکت کردند
بههمینعلت انتخابات دور دوم که معمولا با افت مشارکت بیش از ۱۰ درصدی همراه است، با افزایش مشارکت ۲۰ درصدی همراه شد.
بهعبارت دیگر دکتر پزشکیان افزایش ششمیلیونی رأی خود در دور دوم را بیش از همه مدیون حضور دکتر جلیلی است.
اما پیامهای اصلی انتخابات:
- در سه سال قبل، مرحوم حجتالاسلام رئیسی، با حدود ۱۸ میلیون رأی، از ۲۹ میلیون رأی به ریاستجمهوری برگزیده شد و با احتساب رأی دو کاندیدای دیگر اصولگرا آقایان محسن رضایی و قاضیزادههاشمی، رأی جریان اصولگرا در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۳ میلیون رأی بود.
اینکه این رأی در دور دوم انتخابات، به ۱۳ میلیون یعنی ده میلیون کمتر و حدود نصف کاهش پیدا میکند، بیش از هرچیزی نشان از ریزش بدنه اجتماعی حامی اصولگرایان از ۳۰ درصد به حدود ۲۰ درصد از مردم دارد و این چالش بسیار عمیقی برای اصولگرایان خواهد بود
چراکه این ریزش در دورانی رخ داد که همه ارکان و ابزارهای حاکمیت اعم از قوه قضائیه، مجلس، شورای نگهبان، صداوسیما، نیروهای مسلح، نهادهای اقتصادی حاکمیت و... بیشترین حمایت و کمک را به دولت انجام دادند و شخصیت مرحوم رئیسی نیز با تواضع و پرکاری و خستگیناپذیری به نحوی بود که کمترین دافعه در نظام درباره دولت ایشان وجود داشت.
در این شرایط ریزش ۵۰ درصدی بدنه اجتماعی نشان میدهد که گفتمان اصولگرایی در بدترین و دافعهبرانگیزترین وضعیت ممکن است و بدون حضور مرحوم رئیسی و با دعواهای داخلی اخیر احتمال ریزش این بدنه اجتماعی به کمتر از ۱۰ میلیون در یکی دو سال آینده وجود دارد
بنابراین ضرورت نخست، تجدیدنظر در گفتمان اصولگرایی چه در حوزه سیاست خارجی و داخلی، چه مسائل فرهنگی، چه اقتصادی و چه اجتماعی است.
روزنامه شرق
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-936498
@mohsenhashemi_ir
ادامه مقاله
پیام پنهان پیروزی پزشکیان
در سال ۱۳۷۶، شبیه حمایت همهجانبهای که از آقای جلیلی وجود داشت، در نهادهای حاکمیتی درباره رقیب حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی دیده میشد، بهنحوی که خطبه تاریخی آیتالله هاشمیرفسنجانی در صیانت از رأی مردم، موجب بازگشت اعتماد عمومی به صندوقها و مشارکت ۷۰ درصدی مردم و پیروزی آقای خاتمی شد.
اما نخستین شخصیتی که واژه حماسه دوم خرداد را به کار برد، رهبر انقلاب بود و ایشان با تأکید بر مردمسالاری دینی تلاشی در راستای ترمیم روح جمهوریت در کالبد نظام را آغاز کرد که در بسیاری از سخنرانیها و پرسش و پاسخهای ایشان در دانشگاهها آثارش موجود است
اما مسیر متفاوت برخی دستگاههای نظارتی در برخورد با جریان اصلاحات، دستگیریهای گسترده، توقیف مطبوعات و برخوردهای دیگر موجب شد تا نهتنها این شکاف ترمیم نشود، بلکه یک دوقطبی ایجاد شود و آثارش در انتخابات مجلس ششم و شکست جریان اصولگرا و ریاستجمهوری دور دوم آقای خاتمی و افزایش رأی ایشان دیده شد.
انتظار میرود دستگاههای نظارتی و امنیتی این مسیر را دوباره نپیمایند و با ترمیم شکاف حاکمیت/ دولت، از تشدید دوقطبی حاکمیت/دولت و ملت جلوگیری کنند.
چون نتیجه این دوقطبی ناکارامدی نظام و افزایش بدنه اجتماعی حامی دولت از ۵۱ درصدی است که رای نداده اند.
بررسی پیامهای دیگر انتخابات چهاردهم را به فرصتی دیگر واگذار میکنیم.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-936498
@mohsenhashemi_ir
پیام پنهان پیروزی پزشکیان
در سال ۱۳۷۶، شبیه حمایت همهجانبهای که از آقای جلیلی وجود داشت، در نهادهای حاکمیتی درباره رقیب حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی دیده میشد، بهنحوی که خطبه تاریخی آیتالله هاشمیرفسنجانی در صیانت از رأی مردم، موجب بازگشت اعتماد عمومی به صندوقها و مشارکت ۷۰ درصدی مردم و پیروزی آقای خاتمی شد.
اما نخستین شخصیتی که واژه حماسه دوم خرداد را به کار برد، رهبر انقلاب بود و ایشان با تأکید بر مردمسالاری دینی تلاشی در راستای ترمیم روح جمهوریت در کالبد نظام را آغاز کرد که در بسیاری از سخنرانیها و پرسش و پاسخهای ایشان در دانشگاهها آثارش موجود است
اما مسیر متفاوت برخی دستگاههای نظارتی در برخورد با جریان اصلاحات، دستگیریهای گسترده، توقیف مطبوعات و برخوردهای دیگر موجب شد تا نهتنها این شکاف ترمیم نشود، بلکه یک دوقطبی ایجاد شود و آثارش در انتخابات مجلس ششم و شکست جریان اصولگرا و ریاستجمهوری دور دوم آقای خاتمی و افزایش رأی ایشان دیده شد.
انتظار میرود دستگاههای نظارتی و امنیتی این مسیر را دوباره نپیمایند و با ترمیم شکاف حاکمیت/ دولت، از تشدید دوقطبی حاکمیت/دولت و ملت جلوگیری کنند.
چون نتیجه این دوقطبی ناکارامدی نظام و افزایش بدنه اجتماعی حامی دولت از ۵۱ درصدی است که رای نداده اند.
بررسی پیامهای دیگر انتخابات چهاردهم را به فرصتی دیگر واگذار میکنیم.
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-936498
@mohsenhashemi_ir
🏴 بازگشت همه بسوی اوست
در پی درگذشت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین هاشمیان، نماینده و نایب رییس ادوار مجلس شورای اسلامی و عضو شورای بازنگری قانون اساسی، مهندس محسن هاشمی طی پیامی به خانواده مرحوم هاشمیان این ضایعه را تسلیت گفت.
در متن این پیام آمده است:
جناب آقای مهدی هاشمیان و فرزندان محترم مرحوم هاشمیان
فقدان حضرت حجت الاسلام و المسلمین هاشمیان، مبارز نستوه انقلاب اسلامی و چهره خدوم نهضت امام خمینی، موجب تاثر گردید،
امیدوارم روح این شخصیت معتمد مردم رفسنجان در عاشورای حسینی، میهمان بارگاه سیدالشهدا علیه السلام باشد.
برای آن مرحوم غفران و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر را آرزو دارم.
محسن هاشمی
عاشورای ۱۴۰۳
گفتنی است مراسم تشییع حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین هاشمیان، فردا چهارشنبه در ساعت۱۷، از حسینیه جماران برگزار می گردد
در پی درگذشت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین هاشمیان، نماینده و نایب رییس ادوار مجلس شورای اسلامی و عضو شورای بازنگری قانون اساسی، مهندس محسن هاشمی طی پیامی به خانواده مرحوم هاشمیان این ضایعه را تسلیت گفت.
در متن این پیام آمده است:
جناب آقای مهدی هاشمیان و فرزندان محترم مرحوم هاشمیان
فقدان حضرت حجت الاسلام و المسلمین هاشمیان، مبارز نستوه انقلاب اسلامی و چهره خدوم نهضت امام خمینی، موجب تاثر گردید،
امیدوارم روح این شخصیت معتمد مردم رفسنجان در عاشورای حسینی، میهمان بارگاه سیدالشهدا علیه السلام باشد.
برای آن مرحوم غفران و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر را آرزو دارم.
محسن هاشمی
عاشورای ۱۴۰۳
گفتنی است مراسم تشییع حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حسین هاشمیان، فردا چهارشنبه در ساعت۱۷، از حسینیه جماران برگزار می گردد
انالله و انا الیه راجعون
●جناب آقای دکتر فواد صادقی
مصیبت درگذشت مادر گرامیتان موجب تاسف و تاثر شد.
ضایعه درگذشت این مادر صبور که شهید بزگواری را در دامان خویش پرورده، به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم.
از درگاه خداوند متعال، برای بازماندگان صبر و اجر و برای این مادر گرانقدر، رحمت واسعه مسالت می کنیم.
✍🏻خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
●جناب آقای دکتر فواد صادقی
مصیبت درگذشت مادر گرامیتان موجب تاسف و تاثر شد.
ضایعه درگذشت این مادر صبور که شهید بزگواری را در دامان خویش پرورده، به جنابعالی و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم.
از درگاه خداوند متعال، برای بازماندگان صبر و اجر و برای این مادر گرانقدر، رحمت واسعه مسالت می کنیم.
✍🏻خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی
@mohsenhashemi_ir
خاطرات آيتالله و مثلث گنجي، آشنا و تاجزاده
محسن هاشميرفسنجاني
در روزهاي اخير بار ديگر خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني خبرساز شد و يك پاراگراف كوچك از خاطرات ايشان در سال ۱۳۷۷ موجب بروز چالشي در فضاي مجازي شد. آيتالله در روز ۲۲ فروردين ۷۷ در خاطرات خود نوشته است:
«آقايان [حسامالدين] آشنا، [امير] تهرانی و محمدی از وزارت اطلاعات آمدند. از كارهای تند وزارت كشور و به خصوص آقای [سيدمصطفي] تاجزاده، [معاون سياسي وزيركشور] در مورد درگيریهای موجود و با قصد تضعيف رهبری و نهادهای مربوط به رهبری و قوه قضاييه گفتند. مذاكره تلفنی آقای [عبدالله] نوری، [وزير كشور] از مكه با فائزه، [نماينده تهران] در خانه آقای كرباسچی و پيشنهاد آقای نوری برای تحرك بيشتر كارگزاران و گروههاي همراه و اينكه پيامی كه به اسم وزيركشور پخش شده، مستقيما توسط آقای تاجزاده تهيه و بدون اطلاع وزيركشور منتشر شده است.»
جناب عبدالله گنجي، مديرمسوول سابق روزنامه جوان و فعلي همشهري، برداشت خود را از اين بخش از خاطرات اينگونه منتشر كرد:
«مرحوم هاشمي ٢٢/١/٧٧ مينويسد سه معاون وزير اطلاعات (از جمله جناب آشنا) آمدند از توطئههاي معاون سياسي وزير كشور (تاجزاده) عليه رهبري گزارش دادند. اين زماني است كه جريان ايشان حاكم است و خودش كارگزار جمهوري اسلامي است و قرار است مجلس را هم تصاحب كنند، پس توطئه عليه رهبري چرا؟».
و جناب حسامالدين آشنا، مدير وقت وزارت اطلاعات نيز برداشت آقاي گنجي را تكذيب کرد اما جناب آقاي گنجي اين تكذيب را به اصل متن خاطرات نسبت داده است.
در رابطه با اين چالش اشاره به نكات ذيل ضروري است:
۱- برداشت جناب گنجي از خاطرات، اختلاف قابل توجهي با متن دارد و در واقع واژه توطئه، از سوي ايشان به كار برده شده و در سخنان مديران وزارت اطلاعات و روايت آيتالله چنين واژهاي وجود ندارد؛ بنابراين تكذيب آقاي آشنا در اين بخش صحيح به نظر ميرسد.
۲- مهمترين ويژگي خاطرات آيتالله هاشمي، روايت دقيق، بهروز و با جزييات حوادث و جلسات است. چه بسا اگر ايشان مانند ديگر شخصيتها، به جاي نگارش روزانه خاطرات و انتشار آن بدون دخل و تصرف، بر اساس مسائل و شرايط روز روايت خود را از گذشته منتشر ميكرد، اين خاطرات از ارزش فعلي برخوردار نبود اما ايشان ترجيح داد تا افكار عمومي بيپرده به تاريخ انقلاب از دريچه روايت ايشان دسترسي داشته باشد و بر اين اساس در بسياري از موضوعات حتي با وجود تغيير نظر ايشان به موضوعات و اشخاص، متن وفادارانه منتشر ميشد تا مخاطب كاملا در شرايط زمان و موضوع قرار بگيرد.
۳- در موضوع اين چالش قابل انكار نيست كه مواضع وزارت اطلاعات وقت، شامل جناب دري نجفيآبادي، وزير وقت اطلاعات و داماد ايشان جناب آشنا و اكثر مديران وزارت با عملكرد طيف تندروي اصلاحات فاصله داشته باشد و بنابراين گزارش انتقادي آنان از عملكرد آقاي تاجزاده، صرف نظر از صحت و سقم موارد اشاره شده در آن، قابل انكار نيست و چه بسا آيتالله هاشمي رفسنجاني نيز در مواردي با اين رويكرد انتقادي همراه بودند.
۴- دفتر نشر معارف انقلاب، به عنوان متولي انتشار خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني از رويكرد انتقادي به خاطرات استقبال كرده و از برگزاري نشستهاي علمي با حضور ديدگاههاي مختلف در اين رابطه استقبال ميكند و در اين موضوع نيز پذيراي نظرات طرفين ماجرا، به ويژه جناب آقاي تاجزاده كه متاسفانه اكنون در زندان به سر ميبرد، است تا تاريخ معاصر ايران با جزييات و دقايق بيشتري منتشر شود.
@mohsenhashemi_ir
محسن هاشميرفسنجاني
در روزهاي اخير بار ديگر خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني خبرساز شد و يك پاراگراف كوچك از خاطرات ايشان در سال ۱۳۷۷ موجب بروز چالشي در فضاي مجازي شد. آيتالله در روز ۲۲ فروردين ۷۷ در خاطرات خود نوشته است:
«آقايان [حسامالدين] آشنا، [امير] تهرانی و محمدی از وزارت اطلاعات آمدند. از كارهای تند وزارت كشور و به خصوص آقای [سيدمصطفي] تاجزاده، [معاون سياسي وزيركشور] در مورد درگيریهای موجود و با قصد تضعيف رهبری و نهادهای مربوط به رهبری و قوه قضاييه گفتند. مذاكره تلفنی آقای [عبدالله] نوری، [وزير كشور] از مكه با فائزه، [نماينده تهران] در خانه آقای كرباسچی و پيشنهاد آقای نوری برای تحرك بيشتر كارگزاران و گروههاي همراه و اينكه پيامی كه به اسم وزيركشور پخش شده، مستقيما توسط آقای تاجزاده تهيه و بدون اطلاع وزيركشور منتشر شده است.»
جناب عبدالله گنجي، مديرمسوول سابق روزنامه جوان و فعلي همشهري، برداشت خود را از اين بخش از خاطرات اينگونه منتشر كرد:
«مرحوم هاشمي ٢٢/١/٧٧ مينويسد سه معاون وزير اطلاعات (از جمله جناب آشنا) آمدند از توطئههاي معاون سياسي وزير كشور (تاجزاده) عليه رهبري گزارش دادند. اين زماني است كه جريان ايشان حاكم است و خودش كارگزار جمهوري اسلامي است و قرار است مجلس را هم تصاحب كنند، پس توطئه عليه رهبري چرا؟».
و جناب حسامالدين آشنا، مدير وقت وزارت اطلاعات نيز برداشت آقاي گنجي را تكذيب کرد اما جناب آقاي گنجي اين تكذيب را به اصل متن خاطرات نسبت داده است.
در رابطه با اين چالش اشاره به نكات ذيل ضروري است:
۱- برداشت جناب گنجي از خاطرات، اختلاف قابل توجهي با متن دارد و در واقع واژه توطئه، از سوي ايشان به كار برده شده و در سخنان مديران وزارت اطلاعات و روايت آيتالله چنين واژهاي وجود ندارد؛ بنابراين تكذيب آقاي آشنا در اين بخش صحيح به نظر ميرسد.
۲- مهمترين ويژگي خاطرات آيتالله هاشمي، روايت دقيق، بهروز و با جزييات حوادث و جلسات است. چه بسا اگر ايشان مانند ديگر شخصيتها، به جاي نگارش روزانه خاطرات و انتشار آن بدون دخل و تصرف، بر اساس مسائل و شرايط روز روايت خود را از گذشته منتشر ميكرد، اين خاطرات از ارزش فعلي برخوردار نبود اما ايشان ترجيح داد تا افكار عمومي بيپرده به تاريخ انقلاب از دريچه روايت ايشان دسترسي داشته باشد و بر اين اساس در بسياري از موضوعات حتي با وجود تغيير نظر ايشان به موضوعات و اشخاص، متن وفادارانه منتشر ميشد تا مخاطب كاملا در شرايط زمان و موضوع قرار بگيرد.
۳- در موضوع اين چالش قابل انكار نيست كه مواضع وزارت اطلاعات وقت، شامل جناب دري نجفيآبادي، وزير وقت اطلاعات و داماد ايشان جناب آشنا و اكثر مديران وزارت با عملكرد طيف تندروي اصلاحات فاصله داشته باشد و بنابراين گزارش انتقادي آنان از عملكرد آقاي تاجزاده، صرف نظر از صحت و سقم موارد اشاره شده در آن، قابل انكار نيست و چه بسا آيتالله هاشمي رفسنجاني نيز در مواردي با اين رويكرد انتقادي همراه بودند.
۴- دفتر نشر معارف انقلاب، به عنوان متولي انتشار خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني از رويكرد انتقادي به خاطرات استقبال كرده و از برگزاري نشستهاي علمي با حضور ديدگاههاي مختلف در اين رابطه استقبال ميكند و در اين موضوع نيز پذيراي نظرات طرفين ماجرا، به ويژه جناب آقاي تاجزاده كه متاسفانه اكنون در زندان به سر ميبرد، است تا تاريخ معاصر ايران با جزييات و دقايق بيشتري منتشر شود.
@mohsenhashemi_ir
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
شهادت فرمانده کبیر مقاومت لبنان حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله به همراه یارانش را از طرف خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی تسلیت عرض می نمایم.
شهید بزگوار عمر پر برکت خود را صرف آزادی قدس نمود . امیدواریم با فرمانده ای قدرتمندتر شاهد آزادی قدس شریف باشیم
محسن هاشمی رفسنجانی
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
شهادت فرمانده کبیر مقاومت لبنان حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله به همراه یارانش را از طرف خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی تسلیت عرض می نمایم.
شهید بزگوار عمر پر برکت خود را صرف آزادی قدس نمود . امیدواریم با فرمانده ای قدرتمندتر شاهد آزادی قدس شریف باشیم
محسن هاشمی رفسنجانی
بحران خاورمیانه و دکترین آیتالله
خطبههای نمازجمعه رهبر معظم انقلاب، فصل جدیدی در حوادث خاورمیانه گشود.
در شرایطی که صداوسیما و رسانههای عمومی، پس از ترور شهید سیدحسن نصرالله بر طبل جنگ و تنش میکوفتند، رهبر انقلاب بهصراحت بر لزوم آرامش و پرهیز از شتابزدگی در مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی تأکید کردند و این شرایط لزوم تدوین و تبیین دکترین سیاست خارجی نظام را متناسب با شرایط موجود را بیشازپیش نشان میدهد.
شرایط امروز بیشباهت به سالهای نخست انقلاب نیست. در ابتدای انقلاب، یکی از مسائل مهم کشور وجود جریانات تندرو در کشور بود.
در سیاست خارجی، جریانی وجود داشت که اولویت نخست را صدور انقلاب، آنهم از نوع سختافزاری و نظامی به دیگر کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان جهان سوم میدانست.
فعالیت خودجوش شهید محمد منتظری، فرزند مرحوم آیتالله منتظری، در این حوزه با تأسیس واحد نهضتها در سپاه پاسداران از سوی سیدمهدی هاشمی از نزدیکان ایشان تداوم پیدا کرد و حتی پس از دستگیری سیدمهدی هاشمی در میانه دهه 60 این تفکر از طرف طیف انقلابی تندرو ادامه یافت و در شرایطی که نظام درصدد تعامل با عربستان سعودی برای یافتن راهی برای خاتمه جنگ و انزوای صدام بود، این گروه اقدام به اعزام مواد منفجره به جده کردند که از طرف پلیس عربستان دستگیر شدند و مسئلهای بر مشکلات بیشمار سالهای سخت دهه 60 افزوده شد.
در نگاه این طیف، هدف اصلی انقلاب اسلامی مبارزه با استکبار جهانی و امپریالیسم بود و طبیعی است که برای تحقق این هدف، هزینههایی مانند آسیبدیدن دیپلماسی کشور و منافع ملی باید پذیرفته شود.
با خاتمه دفاع مقدس، فصل جدیدی در سیاست خارجی کشور گشوده شد که مبدع آن آیتالله هاشمیرفسنجانی بود.
ایشان دیدگاه خود را در سیاست خارجی در چارچوب دکترین «امالقری» تدوین و تبیین کرد. در دکترین امالقری، مبنا و اساس سیاست خارجی و تعامل برونمرزی نظام جمهوری اسلامی، حفاظت، تقویت و توانمندسازی ایران بهعنوان امالقرای جهان اسلام یعنی مرکز و محور کشورهای اسلامی است و هر اقدامی که به ایران آسیب برساند، در راستای اهداف انقلاب نیست.
این دکترین در برابر دیدگاه جریان انقلابی تندرو قرار داشت که با قربانیکردن ایران میخواست اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند، اما آیتالله هاشمیرفسنجانی، انقلاب اسلامی را میوه و محصول ایران میدانست و هر اقدامی را که منجر به ضربه به منافع ملی ایران و زندگی و آینده مردم ایران بشود، خلاف اهداف اصلی انقلاب میدانست.
البته این دکترین ریشه در تفکر اصیل اسلامی و قرآن دارد، همانگونه که زمانی که در سال 1360، نیروهای انقلابی تندرو قصد ورود به جنگ با اسرائیل را داشتند و حتی نیرو اعزام کردند، امام خمینی اولویت نخست کشور را دفاع از ایران در برابر تجاوز عراق عنوان کرد و رزمندگان را از سوریه و لبنان به ایران بازگرداند.
اکنون پس از گذشت نزدیک به نیمقرن از پیروزی انقلاب، مجددا دوگانه تندروی و عقلانیت در سیاست خارجی ما مطرح شده است.
نباید شهادت سیدحسن نصرالله که خود از چهرههای شاخص گفتمان عقلانیت در مقاومت اسلامی بود و بارها به صراحت امنیت و عادیسازی در روابط خارجی جمهوری اسلامی را یکی از عوامل مهم برای حفظ مقاومت اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود، ایران را به ورطه شتابزدگی و تندروی در سیاست خارجی سوق دهد؛ همان امری که رهبر انقلاب روز جمعه صراحتا نفی کردند. واقعیت آن است که اگر در جریان تقابل با اسرائیل منافع ملی ایران آسیب ببیند یا زندگی عادی مردم دچار اختلال و کاستی شود، بازنده مقاومت اسلامی و برنده رژیم صهیونیستی است، چراکه با تضعیف ایران، جریان مقاومت مهمترین حامی خود را از دست میدهد.
کسانی که امروز با تابلو و ژست انقلابیگری، رئیسجمهور و وزارت خارجه را متهم به کوتاهی و قصور و تقصیر در برخورد با رژیم صهیونیستی میکنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای تحقق هدف 40ساله اسرائیل مبنی بر به دام انداختن ایران و ایجاد زمینه برای ضربهزدن به زیرساختهای دفاعی و اقتصادی کشور حرکت میکنند، هدفی که در 40 سال گذشته با تدابیر امام خمینی و رهبر انقلاب، تاکنون رخ نداده و حتی در سالهای دفاع مقدس با وجود آنکه صنایع هستهای عراق هدف بمباران اسرائیل قرار گرفت، فرصت حمله به مراکز نظامی و غیرنظامی ایران به ارتش رژیم صهیونیستی داده نشد.
امروز بیش از هر زمان دیگری کشور به وحدت ملی و انسجام نیاز دارد و هر دستی که بر طبل تفرقه میکوبد و با تابلوی انقلابیگری مسئولان کشور را به خیانت و کوتاهی متهم میکند، از آستین موساد بیرون آمده است.
دکترین امالقرای آیتالله هاشمیرفسنجانی، یک مدل عقلانی، اسلامی و انقلابی است که توجه به آن از سوی دولتمردان، نخبگان و کارشناسان سیاست خارجی میتواند ایران عزیز را مانند گذشته از این پیچ سخت تاریخی عبور دهد.
شرق
خطبههای نمازجمعه رهبر معظم انقلاب، فصل جدیدی در حوادث خاورمیانه گشود.
در شرایطی که صداوسیما و رسانههای عمومی، پس از ترور شهید سیدحسن نصرالله بر طبل جنگ و تنش میکوفتند، رهبر انقلاب بهصراحت بر لزوم آرامش و پرهیز از شتابزدگی در مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی تأکید کردند و این شرایط لزوم تدوین و تبیین دکترین سیاست خارجی نظام را متناسب با شرایط موجود را بیشازپیش نشان میدهد.
شرایط امروز بیشباهت به سالهای نخست انقلاب نیست. در ابتدای انقلاب، یکی از مسائل مهم کشور وجود جریانات تندرو در کشور بود.
در سیاست خارجی، جریانی وجود داشت که اولویت نخست را صدور انقلاب، آنهم از نوع سختافزاری و نظامی به دیگر کشورهای مسلمان و حتی غیرمسلمان جهان سوم میدانست.
فعالیت خودجوش شهید محمد منتظری، فرزند مرحوم آیتالله منتظری، در این حوزه با تأسیس واحد نهضتها در سپاه پاسداران از سوی سیدمهدی هاشمی از نزدیکان ایشان تداوم پیدا کرد و حتی پس از دستگیری سیدمهدی هاشمی در میانه دهه 60 این تفکر از طرف طیف انقلابی تندرو ادامه یافت و در شرایطی که نظام درصدد تعامل با عربستان سعودی برای یافتن راهی برای خاتمه جنگ و انزوای صدام بود، این گروه اقدام به اعزام مواد منفجره به جده کردند که از طرف پلیس عربستان دستگیر شدند و مسئلهای بر مشکلات بیشمار سالهای سخت دهه 60 افزوده شد.
در نگاه این طیف، هدف اصلی انقلاب اسلامی مبارزه با استکبار جهانی و امپریالیسم بود و طبیعی است که برای تحقق این هدف، هزینههایی مانند آسیبدیدن دیپلماسی کشور و منافع ملی باید پذیرفته شود.
با خاتمه دفاع مقدس، فصل جدیدی در سیاست خارجی کشور گشوده شد که مبدع آن آیتالله هاشمیرفسنجانی بود.
ایشان دیدگاه خود را در سیاست خارجی در چارچوب دکترین «امالقری» تدوین و تبیین کرد. در دکترین امالقری، مبنا و اساس سیاست خارجی و تعامل برونمرزی نظام جمهوری اسلامی، حفاظت، تقویت و توانمندسازی ایران بهعنوان امالقرای جهان اسلام یعنی مرکز و محور کشورهای اسلامی است و هر اقدامی که به ایران آسیب برساند، در راستای اهداف انقلاب نیست.
این دکترین در برابر دیدگاه جریان انقلابی تندرو قرار داشت که با قربانیکردن ایران میخواست اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند، اما آیتالله هاشمیرفسنجانی، انقلاب اسلامی را میوه و محصول ایران میدانست و هر اقدامی را که منجر به ضربه به منافع ملی ایران و زندگی و آینده مردم ایران بشود، خلاف اهداف اصلی انقلاب میدانست.
البته این دکترین ریشه در تفکر اصیل اسلامی و قرآن دارد، همانگونه که زمانی که در سال 1360، نیروهای انقلابی تندرو قصد ورود به جنگ با اسرائیل را داشتند و حتی نیرو اعزام کردند، امام خمینی اولویت نخست کشور را دفاع از ایران در برابر تجاوز عراق عنوان کرد و رزمندگان را از سوریه و لبنان به ایران بازگرداند.
اکنون پس از گذشت نزدیک به نیمقرن از پیروزی انقلاب، مجددا دوگانه تندروی و عقلانیت در سیاست خارجی ما مطرح شده است.
نباید شهادت سیدحسن نصرالله که خود از چهرههای شاخص گفتمان عقلانیت در مقاومت اسلامی بود و بارها به صراحت امنیت و عادیسازی در روابط خارجی جمهوری اسلامی را یکی از عوامل مهم برای حفظ مقاومت اسلامی در برابر رژیم صهیونیستی عنوان کرده بود، ایران را به ورطه شتابزدگی و تندروی در سیاست خارجی سوق دهد؛ همان امری که رهبر انقلاب روز جمعه صراحتا نفی کردند. واقعیت آن است که اگر در جریان تقابل با اسرائیل منافع ملی ایران آسیب ببیند یا زندگی عادی مردم دچار اختلال و کاستی شود، بازنده مقاومت اسلامی و برنده رژیم صهیونیستی است، چراکه با تضعیف ایران، جریان مقاومت مهمترین حامی خود را از دست میدهد.
کسانی که امروز با تابلو و ژست انقلابیگری، رئیسجمهور و وزارت خارجه را متهم به کوتاهی و قصور و تقصیر در برخورد با رژیم صهیونیستی میکنند، آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای تحقق هدف 40ساله اسرائیل مبنی بر به دام انداختن ایران و ایجاد زمینه برای ضربهزدن به زیرساختهای دفاعی و اقتصادی کشور حرکت میکنند، هدفی که در 40 سال گذشته با تدابیر امام خمینی و رهبر انقلاب، تاکنون رخ نداده و حتی در سالهای دفاع مقدس با وجود آنکه صنایع هستهای عراق هدف بمباران اسرائیل قرار گرفت، فرصت حمله به مراکز نظامی و غیرنظامی ایران به ارتش رژیم صهیونیستی داده نشد.
امروز بیش از هر زمان دیگری کشور به وحدت ملی و انسجام نیاز دارد و هر دستی که بر طبل تفرقه میکوبد و با تابلوی انقلابیگری مسئولان کشور را به خیانت و کوتاهی متهم میکند، از آستین موساد بیرون آمده است.
دکترین امالقرای آیتالله هاشمیرفسنجانی، یک مدل عقلانی، اسلامی و انقلابی است که توجه به آن از سوی دولتمردان، نخبگان و کارشناسان سیاست خارجی میتواند ایران عزیز را مانند گذشته از این پیچ سخت تاریخی عبور دهد.
شرق
🔍ارزیابی صدروزه از عملکرد دکتر پزشکیان
🖋محسن هاشمی رفسنجانی
در آستانه صدمین روز ریاست جمهوری دکتر پزشکیان، كميته سياسي و شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگي ايران بعنوان یکی از احزابی که در كنار جبهه اصلاحات حمایتی جدی از دکترپزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری داشت به بررسی عملکرد دولت وفاق پرداخت.
با اين هدف كه نحوه تعامل و اصلاح را براي رسيدن به اهداف حزب دنبال نمايد.
جوانترهاي شورای مرکزی که از انتصابات وعملکرد دولت وفاق در این 100 روز گلهمند بودند، عنوان میکردند که «وضعیت اداره کشور نزديك به گذشته است و تحول مهمي در عملکرد وتصمیمات مسئولان دیده نمیشود.
در اقتصاد همان سیاستهای تورم زای قبلی، بدون اصلاحات ساختاری وکاهش هزینههای غير ضرور دولت در لایحه بودجه وجود دارد، انتصابات در خوشبینانهترین نگاه، تحولگرا و اصلاحطلبانه نیست و پزشكيان به حرف خود در مورد پزشك حاذق عمل نكرد.
در فرهنگ و اجتماع شعارهای انتخاباتي مانند رفع فیلترینگ دست کم در حد واتساپ و تلگرام هم انجام نشده وزمانی هم برای آن اعلام نگردیده است، در سیاست خارجی هر چند از الفاظ و جملههاي افراطي پرهيز ميشود ولي به نظر همان سیاستهاي قبلي دنبال میگردد و تفاوتی در جهتگیری عملگرا در دیپلماسی دیده نمیشود.
ضمناَ انتقاداتی كه اصلاحطلبان در نحوه سخن گفتن دولتمردان سيزدهم مطرح ميكردند، کمابیش به دولت چهاردهم هم وارد است و بالاخره با حرارت تذكر دادند كه مهمترین بخش دولت سيزدهم یعنی بخش امنیتی كاملاً حفظ شده است. جوانان حزب معتقدند به نام وفاق كابينهاي ضعيف تشكيل گرديد ولي كابينه را قويتر از كابينه رئيسي ولي ضعيفتر از كابينه روحاني معرفي ميكنند.
و در نهايت اظهار نگراني ميكردند كه با این شرایط، چرا در تبليغات و فعاليتهاي انتخابات ریاست جمهوری با آن شدت دولت مستقر نقد و به مردم وعده تحول داده ميشد که با عدم انجام حركتي در جهت وعدهها، همان 26درصدي که به آقای پزشکیان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری رای دادند، احياناً دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند.» و تأثير آن در انتخابات بعدي از جمله شوراها ديده شود.
ميان سالان حزب در پاسخ به همكاران جوان حزبي، تذكر دادند که شكي نيست كه از حرف تا عمل فاصله وجود دارد و نباید به طرف سهمخواهی رفت و چون در از اعضاي حزب کارگزاران یا اصلاحطلبان به میزان انتظار استفاده نشد، با دولت قهر و بنا را بر انتقاد بگذاریم، به بیانی عمیقتر وفاق که شعار اصلی دولت در انتخابات بود و به نوعی تداوم تئوری اعتدال و ميانهروي آیتالله هاشمی رفسنجانی نيز هست، به معنای توافق در تقسیم پستها نیست، بلکه به معنای وفاق در نحوه بررسي مشكلات اساسي كشور و پيدا كردن راه حلهايي مشترك و قابل قبول براي عبور از بحرانها، عللالخصوص رسيدن به معيشت و رفاه مردم ميباشد. .
طبیعتاَ این توافق بنا به گفته رئيس جمهور نیز معلول ونتیجه کار کارشناسی دقيق و غير خطي است.
امروز شرایط کشور به نحوی است که با ابرچالشهای متعدد داخلی و خارجی با همپوشانی و هم افزایی مواجه است وباید راه حل هایی ارائه شود که اگر به حل یک معضل می پردازد بر دیگر چالش ها، اثر منفی مضاعفی نگذارد. يعني مشكل جديدي را ايجاد ننمايد.
بايد ابتدا از ادامه سقوط شاخصهاي مختلف جلوگيري كرد و جبران عقبماندگي صورت گيرد و بعيد است امكان جهش فراهم باشد. چرا كه محدوديتهاي دولت مخصوصاَ در شرايط جنگي كه به آن نيز از خارج و داخل دميده ميشود نيز قابل توجه است و هنر، عمل عليرغم همه محدوديتهاست.
بطور نمونه برای حل مشکل قیمت حاملهاي انرژی، كشور نیازمند راه حل جامعی است که در کنار اصلاحات اقتصادی از جمله كسر بودجه و جلوگيري از افزايش نقدينگي با استفاده از شبه پول، زندگی و معیشت عمومی را نیز دچار اختلال غير قابل تحمل نکند.
البته باید مطمئن شد كه آيا حتی در صورت ارائه راه حل صحیح، قدرت فهم و توان اجرای آن در مسئولان نيز وجود دارد؟
نکته دیگري كه بعضي از اعضا مطرح كردند، لزوم رعایت انصاف است، اگر ما از اصولگرایان تندرو و یا جریان پایداری انتظار داریم غیرمنصفانه به نقد این دولت نپردازند و شرایط كشور را در نظر بگیرند، ما نیز بایست به این موضوع ملتزم باشیم و بپذیریم که عملکرد دولت چهاردهم كه تاکنون با دولت گذشته تفاوت چشمگیری نداشته است، به دليل آن است كه بسیاری از مشکلات کشور نظیر ناترازی انرژی، كسر بودجه، افزايش نقدينگي، ناترازي صادرات و واردات، تحریم و تورم، با تغییر افراد مديريتها حل نمیشود، بلکه نیازمند تغییر در سیاستهاي زيربنايي است.
بطور نمونه در حوزه ناترازی برق، مشکل اصلی کسری تولید نسبت به تقاضای مصرف است و کسری تولید نیزیا با احداث نیروگاههای انرژي تجديد پذير و ارتقای كيفيت و راندمان نیروگاههای فعلی و صرفهجويي در مصرف محقق میشود،
ادامه در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
🖋محسن هاشمی رفسنجانی
در آستانه صدمین روز ریاست جمهوری دکتر پزشکیان، كميته سياسي و شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگي ايران بعنوان یکی از احزابی که در كنار جبهه اصلاحات حمایتی جدی از دکترپزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری داشت به بررسی عملکرد دولت وفاق پرداخت.
با اين هدف كه نحوه تعامل و اصلاح را براي رسيدن به اهداف حزب دنبال نمايد.
جوانترهاي شورای مرکزی که از انتصابات وعملکرد دولت وفاق در این 100 روز گلهمند بودند، عنوان میکردند که «وضعیت اداره کشور نزديك به گذشته است و تحول مهمي در عملکرد وتصمیمات مسئولان دیده نمیشود.
در اقتصاد همان سیاستهای تورم زای قبلی، بدون اصلاحات ساختاری وکاهش هزینههای غير ضرور دولت در لایحه بودجه وجود دارد، انتصابات در خوشبینانهترین نگاه، تحولگرا و اصلاحطلبانه نیست و پزشكيان به حرف خود در مورد پزشك حاذق عمل نكرد.
در فرهنگ و اجتماع شعارهای انتخاباتي مانند رفع فیلترینگ دست کم در حد واتساپ و تلگرام هم انجام نشده وزمانی هم برای آن اعلام نگردیده است، در سیاست خارجی هر چند از الفاظ و جملههاي افراطي پرهيز ميشود ولي به نظر همان سیاستهاي قبلي دنبال میگردد و تفاوتی در جهتگیری عملگرا در دیپلماسی دیده نمیشود.
ضمناَ انتقاداتی كه اصلاحطلبان در نحوه سخن گفتن دولتمردان سيزدهم مطرح ميكردند، کمابیش به دولت چهاردهم هم وارد است و بالاخره با حرارت تذكر دادند كه مهمترین بخش دولت سيزدهم یعنی بخش امنیتی كاملاً حفظ شده است. جوانان حزب معتقدند به نام وفاق كابينهاي ضعيف تشكيل گرديد ولي كابينه را قويتر از كابينه رئيسي ولي ضعيفتر از كابينه روحاني معرفي ميكنند.
و در نهايت اظهار نگراني ميكردند كه با این شرایط، چرا در تبليغات و فعاليتهاي انتخابات ریاست جمهوری با آن شدت دولت مستقر نقد و به مردم وعده تحول داده ميشد که با عدم انجام حركتي در جهت وعدهها، همان 26درصدي که به آقای پزشکیان در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری رای دادند، احياناً دچار سرخوردگی و ناامیدی شوند.» و تأثير آن در انتخابات بعدي از جمله شوراها ديده شود.
ميان سالان حزب در پاسخ به همكاران جوان حزبي، تذكر دادند که شكي نيست كه از حرف تا عمل فاصله وجود دارد و نباید به طرف سهمخواهی رفت و چون در از اعضاي حزب کارگزاران یا اصلاحطلبان به میزان انتظار استفاده نشد، با دولت قهر و بنا را بر انتقاد بگذاریم، به بیانی عمیقتر وفاق که شعار اصلی دولت در انتخابات بود و به نوعی تداوم تئوری اعتدال و ميانهروي آیتالله هاشمی رفسنجانی نيز هست، به معنای توافق در تقسیم پستها نیست، بلکه به معنای وفاق در نحوه بررسي مشكلات اساسي كشور و پيدا كردن راه حلهايي مشترك و قابل قبول براي عبور از بحرانها، عللالخصوص رسيدن به معيشت و رفاه مردم ميباشد. .
طبیعتاَ این توافق بنا به گفته رئيس جمهور نیز معلول ونتیجه کار کارشناسی دقيق و غير خطي است.
امروز شرایط کشور به نحوی است که با ابرچالشهای متعدد داخلی و خارجی با همپوشانی و هم افزایی مواجه است وباید راه حل هایی ارائه شود که اگر به حل یک معضل می پردازد بر دیگر چالش ها، اثر منفی مضاعفی نگذارد. يعني مشكل جديدي را ايجاد ننمايد.
بايد ابتدا از ادامه سقوط شاخصهاي مختلف جلوگيري كرد و جبران عقبماندگي صورت گيرد و بعيد است امكان جهش فراهم باشد. چرا كه محدوديتهاي دولت مخصوصاَ در شرايط جنگي كه به آن نيز از خارج و داخل دميده ميشود نيز قابل توجه است و هنر، عمل عليرغم همه محدوديتهاست.
بطور نمونه برای حل مشکل قیمت حاملهاي انرژی، كشور نیازمند راه حل جامعی است که در کنار اصلاحات اقتصادی از جمله كسر بودجه و جلوگيري از افزايش نقدينگي با استفاده از شبه پول، زندگی و معیشت عمومی را نیز دچار اختلال غير قابل تحمل نکند.
البته باید مطمئن شد كه آيا حتی در صورت ارائه راه حل صحیح، قدرت فهم و توان اجرای آن در مسئولان نيز وجود دارد؟
نکته دیگري كه بعضي از اعضا مطرح كردند، لزوم رعایت انصاف است، اگر ما از اصولگرایان تندرو و یا جریان پایداری انتظار داریم غیرمنصفانه به نقد این دولت نپردازند و شرایط كشور را در نظر بگیرند، ما نیز بایست به این موضوع ملتزم باشیم و بپذیریم که عملکرد دولت چهاردهم كه تاکنون با دولت گذشته تفاوت چشمگیری نداشته است، به دليل آن است كه بسیاری از مشکلات کشور نظیر ناترازی انرژی، كسر بودجه، افزايش نقدينگي، ناترازي صادرات و واردات، تحریم و تورم، با تغییر افراد مديريتها حل نمیشود، بلکه نیازمند تغییر در سیاستهاي زيربنايي است.
بطور نمونه در حوزه ناترازی برق، مشکل اصلی کسری تولید نسبت به تقاضای مصرف است و کسری تولید نیزیا با احداث نیروگاههای انرژي تجديد پذير و ارتقای كيفيت و راندمان نیروگاههای فعلی و صرفهجويي در مصرف محقق میشود،
ادامه در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
ارزیابی 100روزه
⬆️قسمت دوم
این خود نیازمند منابع مالی و قيمتهاي واقعي و فرهنگ دلسوزانه در مصرف است که خارج از اختيارات وزارت نیرو قرار دارد، یا کاهش مصرف که با افزایش قیمت حل میگردد، تصمیمگیری در مورد آن به وزارت نیرو مرتبط نیست و موضوعي چند وجهي است.
البته در بسیاری از حوزههايي كه ایجاد تحول ممکن است، نیازمند اجماع ، جسارت و تسلط بالای مدیران عالی در دولت ميباشد که آن نیز باید از شعار وفاق به عمل کشیده شود وگرنه ابرچالشها همچنان حل نشده باقی خواهد ماند. و زود دير ميشود.
براي مثال پرونده بنزين يا سوخت با اين جمله كه قطعاَ مردم غافلگير نخواهند شد، حل نخواهد گرديد. آيا واقعاً شيوه جديدي در نظر است كه به مردم آگاهي داده شود تا حمايت كنند. آيا با صحبت صادقانه با مردم رضايت آنها جلب ميشود؟!
به نظر وفاق در اين مورد براي از بين بردن كسر بودجه موقعي امكانپذير است كه هم دولت و ارگانهاي مدعي و هم مردم به يك اندازه فشار را تحمل كنند.
نه اينكه دولت فشار را براي حل كسر بودجه كاملاً به دوش مردم بياندازد، چرا كه فشار يك طرفه مشكل را حل نميكند. بايد دستگاههاي اجرايي، فرهنگي و اجتماعي قبول كنند كه بخشي از فشار كسر بودجه را تحمل كنند و از بودجه خود بكاهند تا دولت و مردم به وفاق برسند.
در بحث تورم كه مجدداً در مهر ماه رو به افزايش گذاشته و به حدود 34% رسيده است. و تورم مهرماه 7/2 % بوده است چگونه ميتواند به سمت كاهش حركت كند.
قعطاً در اين مورد هم بايد حركت دو طرفه باشد و اگر دولت و حاكميت به سياستهاي تورمزاي خود در ميدان سياست خارجي و داخلي ادامه دهند، تورم روي دوش مردم سنگينتر خواهد شد. لذا اين مسأله هم وفاقي جدي بين دستاندركاران اجرايي و حاكميت و مردم را ميطلبد كه جرقه تورم را مجدداَ فعال نكنند. حرفهاي مهمي در مورد FATF و كاسبان تحريم، توسعه و قطار پيشرفت از جمله توسعه حمل و نقل ريلي كشور كه عقب ماندگي جدي نسبت به جاده دارد، عفاف و حجاب، ميدان و ديپلماسي شد كه فعلاَ در اين مقال نميگنجد.
در هر صورت نتيجه جلسات سياستورزي حزب كارگزاران همچنان حمايت از موفقيت دولت چهاردهم با توصيههاي عملگرايانه و واقعگرايانه به دولت، با پرهيز از هرگونه سهم خواهي خواهد بود. انشاءالله موارد مورد نظر با كارشناسي دقيق و با نوشتاري شفاف در اختيار دولتمردان دولت وفاق قرار خواهد گرفت.
بايد بدانيم كه راه حلها هميشه در گزينههاي پيشنهادي و جلوي چشم نيست، بايد براي حل هر مشكل اهداف فراموش نشود. و استفاده حداكثري از مغز صورت گيرد.
براي مثال براي بنزين فقط به قيمت اشاره ميشود ولي همه مواردي كه جلوي چشم نيستند از جمله توسعه حمل و نقل عمومي، تنوع سبد سوختي، وسائل نقليه فرسوده، خودروهاي پر مصرف به هيچ وجه در نظر گرفته نميشوند و عملاَ كاري در اين زمينهها صورت نميگيرد. پس لازم است جراحي را از سازمان برنامه، وزارت صمت و نفت شروع كنيم.
در مورد برق با 30درصد مصرف خانگي، اتلاف برق به مراتب بيش از مصرف برق خانگي است. يا در مصرف گاز 70% مردم كمتر از 10درصد گاز كشور را مصرف ميكنند و كل مصرف خانگي 27% است و 700 شركت بزرگ، گاز كشور را مصرف ميكنند. اتلاف گاز هم به مراتب بالاست.
بعضي از مسئولين با مقايسه اشتباه ميگويند به اندازه چين مصرف گاز داريم. ولي نميگويند كه 7% مصرف انرژي چين گاز است و تنوع مصرف در چين جدي است.
به صورتي ميتوان گفت مديريت كشور با تحريمها و ناترازيها و كمبود و كسر بودجه از زمان جنگ سختتر شده است، مصرف منابع كشور دچار بيتدبيري شده، براي مثال برداشت بيرويه آبهاي زيرزميني كه باعث نشست وفرو چاله شده، يا خلق پول بيپشتنوانه كه باعث كاهش ارزش پول ملي شد، يا فرار مغزها و نخبهها همه و همه برگشت به نگرش علمي و كارشناسي در همه ابعاد تصميم سازي و تصميمگيري را ميطلبد. شرايط اقتصادي و سياسي و اجتماعي كشور به صورتي درآمده كه علم اقتصاد به تنهايي پاسخگوي حل مشكلات نيست؟!
مهمترين شاخص GDP است كه در مقايسه با كشورهاي همتراز بايد هم اكنون به حداقل 3500 ميليارد و دلار رسيده باشد، در صورتي كه كمتر از 400 ميليارد دلار است.
بودجه 6800 همتي انبساطي با كسر بودجه حداقل 700 تا 1700 همتي در مجلس مطرح است و با تصويب كليات در كميسيون تلفيق در كميسيونهاي تخصصي و صحن علني رسيدگي خواهد شد. برنامه چشم انداز 20 ساله هم1404 پايان مييابد و چشماندازي جديد بايد نوشت. لذا بايد از همين بودجه و چشمانداز شروع كرد.
مجموعه كارگزاران به جناب آقاي پزشكيان علاقهمند است او را خوش نيت و راستگو ميداند و البته وفاق را هم خوب متوجه ميشود.
اما مردم منتظر تصميمات جدي اميدوار كننده هستند. نبايد به ساده انگاري بگذرانيم. لذا جراحي اساسي در سياستهاي داخلي و خارجي و اقتصاد و فرآيندها و ساختار و برنامهها به سرعت لازم است.
@mohsenhashemi_ir
⬆️قسمت دوم
این خود نیازمند منابع مالی و قيمتهاي واقعي و فرهنگ دلسوزانه در مصرف است که خارج از اختيارات وزارت نیرو قرار دارد، یا کاهش مصرف که با افزایش قیمت حل میگردد، تصمیمگیری در مورد آن به وزارت نیرو مرتبط نیست و موضوعي چند وجهي است.
البته در بسیاری از حوزههايي كه ایجاد تحول ممکن است، نیازمند اجماع ، جسارت و تسلط بالای مدیران عالی در دولت ميباشد که آن نیز باید از شعار وفاق به عمل کشیده شود وگرنه ابرچالشها همچنان حل نشده باقی خواهد ماند. و زود دير ميشود.
براي مثال پرونده بنزين يا سوخت با اين جمله كه قطعاَ مردم غافلگير نخواهند شد، حل نخواهد گرديد. آيا واقعاً شيوه جديدي در نظر است كه به مردم آگاهي داده شود تا حمايت كنند. آيا با صحبت صادقانه با مردم رضايت آنها جلب ميشود؟!
به نظر وفاق در اين مورد براي از بين بردن كسر بودجه موقعي امكانپذير است كه هم دولت و ارگانهاي مدعي و هم مردم به يك اندازه فشار را تحمل كنند.
نه اينكه دولت فشار را براي حل كسر بودجه كاملاً به دوش مردم بياندازد، چرا كه فشار يك طرفه مشكل را حل نميكند. بايد دستگاههاي اجرايي، فرهنگي و اجتماعي قبول كنند كه بخشي از فشار كسر بودجه را تحمل كنند و از بودجه خود بكاهند تا دولت و مردم به وفاق برسند.
در بحث تورم كه مجدداً در مهر ماه رو به افزايش گذاشته و به حدود 34% رسيده است. و تورم مهرماه 7/2 % بوده است چگونه ميتواند به سمت كاهش حركت كند.
قعطاً در اين مورد هم بايد حركت دو طرفه باشد و اگر دولت و حاكميت به سياستهاي تورمزاي خود در ميدان سياست خارجي و داخلي ادامه دهند، تورم روي دوش مردم سنگينتر خواهد شد. لذا اين مسأله هم وفاقي جدي بين دستاندركاران اجرايي و حاكميت و مردم را ميطلبد كه جرقه تورم را مجدداَ فعال نكنند. حرفهاي مهمي در مورد FATF و كاسبان تحريم، توسعه و قطار پيشرفت از جمله توسعه حمل و نقل ريلي كشور كه عقب ماندگي جدي نسبت به جاده دارد، عفاف و حجاب، ميدان و ديپلماسي شد كه فعلاَ در اين مقال نميگنجد.
در هر صورت نتيجه جلسات سياستورزي حزب كارگزاران همچنان حمايت از موفقيت دولت چهاردهم با توصيههاي عملگرايانه و واقعگرايانه به دولت، با پرهيز از هرگونه سهم خواهي خواهد بود. انشاءالله موارد مورد نظر با كارشناسي دقيق و با نوشتاري شفاف در اختيار دولتمردان دولت وفاق قرار خواهد گرفت.
بايد بدانيم كه راه حلها هميشه در گزينههاي پيشنهادي و جلوي چشم نيست، بايد براي حل هر مشكل اهداف فراموش نشود. و استفاده حداكثري از مغز صورت گيرد.
براي مثال براي بنزين فقط به قيمت اشاره ميشود ولي همه مواردي كه جلوي چشم نيستند از جمله توسعه حمل و نقل عمومي، تنوع سبد سوختي، وسائل نقليه فرسوده، خودروهاي پر مصرف به هيچ وجه در نظر گرفته نميشوند و عملاَ كاري در اين زمينهها صورت نميگيرد. پس لازم است جراحي را از سازمان برنامه، وزارت صمت و نفت شروع كنيم.
در مورد برق با 30درصد مصرف خانگي، اتلاف برق به مراتب بيش از مصرف برق خانگي است. يا در مصرف گاز 70% مردم كمتر از 10درصد گاز كشور را مصرف ميكنند و كل مصرف خانگي 27% است و 700 شركت بزرگ، گاز كشور را مصرف ميكنند. اتلاف گاز هم به مراتب بالاست.
بعضي از مسئولين با مقايسه اشتباه ميگويند به اندازه چين مصرف گاز داريم. ولي نميگويند كه 7% مصرف انرژي چين گاز است و تنوع مصرف در چين جدي است.
به صورتي ميتوان گفت مديريت كشور با تحريمها و ناترازيها و كمبود و كسر بودجه از زمان جنگ سختتر شده است، مصرف منابع كشور دچار بيتدبيري شده، براي مثال برداشت بيرويه آبهاي زيرزميني كه باعث نشست وفرو چاله شده، يا خلق پول بيپشتنوانه كه باعث كاهش ارزش پول ملي شد، يا فرار مغزها و نخبهها همه و همه برگشت به نگرش علمي و كارشناسي در همه ابعاد تصميم سازي و تصميمگيري را ميطلبد. شرايط اقتصادي و سياسي و اجتماعي كشور به صورتي درآمده كه علم اقتصاد به تنهايي پاسخگوي حل مشكلات نيست؟!
مهمترين شاخص GDP است كه در مقايسه با كشورهاي همتراز بايد هم اكنون به حداقل 3500 ميليارد و دلار رسيده باشد، در صورتي كه كمتر از 400 ميليارد دلار است.
بودجه 6800 همتي انبساطي با كسر بودجه حداقل 700 تا 1700 همتي در مجلس مطرح است و با تصويب كليات در كميسيون تلفيق در كميسيونهاي تخصصي و صحن علني رسيدگي خواهد شد. برنامه چشم انداز 20 ساله هم1404 پايان مييابد و چشماندازي جديد بايد نوشت. لذا بايد از همين بودجه و چشمانداز شروع كرد.
مجموعه كارگزاران به جناب آقاي پزشكيان علاقهمند است او را خوش نيت و راستگو ميداند و البته وفاق را هم خوب متوجه ميشود.
اما مردم منتظر تصميمات جدي اميدوار كننده هستند. نبايد به ساده انگاري بگذرانيم. لذا جراحي اساسي در سياستهاي داخلي و خارجي و اقتصاد و فرآيندها و ساختار و برنامهها به سرعت لازم است.
@mohsenhashemi_ir
چشم انداز جدید و بازگشت به مجمع تشخیص مصلحت
در ملاقات حضوري اعضاي شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي با رئيس جمهور، پيشنهاد دادم كه ضمن بررسي نحوه اجرا و موفقيت چشمانداز افق ۱۴۰۴ با استفاده از توان كارشناسي احزاب در كشور، عللالخصوص حزب كارگزاران سازندگي ايران، دولت اقدامات مؤثري را براي پيشنويس چشمانداز افق ۱۴۲۴ را شروع نمايد.
دو هفته پيش دعوت نامهاي از دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت جهت حزب کارگزاران سازندگي برای شرکت در جلسه همفکری تدوین چشمانداز ۱۴۲۴ بدستمان رسید، از آنجا که در جريان فرایند تدوین چشم انداز فعلی(افق ۱۴۰۴) در سال ۱۳۸۲ بودم، با کنجکاوی در این جلسه که با حضور نمایندگان بعضي از احزاب اصلاح طلب و اصولگرا تشکیل شده بود، شرکت کردم.
آنچه که در وهله نخست، مشخص بود ناآشنایی يا فراموشي جریانات سیاسی با نحوه تدوين و محتواي سند چشمانداز فعلی بود که بعضاَ تصویری مفصل و مشروح در ذهن از آن داشتند و برخی آن را رويايي و بعضي آن را حاصل تلاش كارشناسان دفتر رهبری و بعضي ديگر دولت اصلاحات میدانستند.
لذا در نوبت خود توضیح دادم که سند چشم انداز ۱۴۰۴ كه در زمان دولت دوم اصلاحات مشترگاَ با دبيرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین و به تأييد رهبري رسيد، متنی دو صفحه است كه به رئيس مجمع تشخيص آيتالله هاشمي و سران سه قوه در آبان ۱۳۸۲ ابلاغ گرديد.
طبيعي است كه مطالعات و بررسیهای گوناگون و جلسات کارشناسی آن را پشتیبانی میكرد. البته متن هيچوقت به تصويب مجلس شوراي اسلامي نرسيد، ولي مقرر شد با چهار برنامه ۵ ساله و بودجههاي ساليانه كه به تصويب مجلس ميرسد تحقق يابد.
بدين صورت بود كه دبيرخانه مجمع كار تحرير چشم انداز را آغاز كرده بود كه آگاه گرديد سازمان برنامه هم بعد از سفر آقاي خاتمي رئيس جمهور وقت به مالزي و آگاهي از چشمانداز ۲۰۲۰ مالزي كه در آن كشور تبليغ همه جانبه ميشد، در موسسه برنامهريزي گروه مطالعاتي سند چشم انداز را تشكيل دادهاند.
لذا پیش نویس این سند با مشارکت سازمان برنامه دولت اصلاحات و دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت تدوین گردید و متن آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور همه ارکان نظام اعم از سه قوه، شورای نگهبان واعضای حقیقی و با مدیریت آیتالله هاشمی رفسنجانی نهایی گردید و توسط آیتالله خامنهای به رياست مجمع و سران قوا ابلاغ گردید.
✅ اما مهمتر از اینکه بدانیم سند چشم انداز، کار کیست؟ این است که بفهیم آیا این سند محقق شده است یا خیر؟ و اگر بخش قابل قبولی از آن نیز محقق نشده، علت آن چیست؟
تا پاسخ پرسشها داده نشود، نوشتن سند چشمانداز جدید، اقدامی بی حاصل است چون در خوشبینانهترین حالت، به سرنوشت سند چشمانداز فعلی مبتلا خواهد شد.
اما چرا خوشبینانه؟ در اواخر دولت اصلاحات که سند چشم انداز در حال نهایی شدن بود، ایران یک دوره شانزده ساله رونق اقتصادی با متوسط رشد ۶ درصدی و حرکت به سمت توسعه با ثبات وپایدار را طی می کرد.
دولت سازندگی موفق به بازسازی بخش بزرگی از ویرانی های جنگ شده بود ودولت اصلاحات برنامه اقتصادی آن را در توسعه زیرساختها ورشد بخش تولید وخدمات را ادامه داده بود، تورم به مرز تک رقمی رسیده بود و بیکاری نیز رو به کاهش بود. ذخائر حاصل از رشد درآمدهای نفتی به سوی فعایتهای مولد و صندوق ذخیره نفتی هدایت می شد، نرخ ارز وارزش پول ملی به ثبات رسیده بود سالها زير هزار تومان را تجربه كرد.
در این شرایط سند چشمانداز را با مطلع ایران را در سال ۱۴۰۴ اینگونه توصیف کرده بود:
«ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل. »
از نظر داخلی نیز جامعه ایران در سند چشم انداز اینگونه توصیف شده است:
«توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایي.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملي.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.»
در نهايت در ملاحظه چشمانداز خواسته شده كه شاخصهاي كلان در برنامههاي توسعه و بودجههاي ساليانه تنظيم و تعيين گرديده و به صورت كامل مراعات شود.
ادامه در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
در ملاقات حضوري اعضاي شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي با رئيس جمهور، پيشنهاد دادم كه ضمن بررسي نحوه اجرا و موفقيت چشمانداز افق ۱۴۰۴ با استفاده از توان كارشناسي احزاب در كشور، عللالخصوص حزب كارگزاران سازندگي ايران، دولت اقدامات مؤثري را براي پيشنويس چشمانداز افق ۱۴۲۴ را شروع نمايد.
دو هفته پيش دعوت نامهاي از دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت جهت حزب کارگزاران سازندگي برای شرکت در جلسه همفکری تدوین چشمانداز ۱۴۲۴ بدستمان رسید، از آنجا که در جريان فرایند تدوین چشم انداز فعلی(افق ۱۴۰۴) در سال ۱۳۸۲ بودم، با کنجکاوی در این جلسه که با حضور نمایندگان بعضي از احزاب اصلاح طلب و اصولگرا تشکیل شده بود، شرکت کردم.
آنچه که در وهله نخست، مشخص بود ناآشنایی يا فراموشي جریانات سیاسی با نحوه تدوين و محتواي سند چشمانداز فعلی بود که بعضاَ تصویری مفصل و مشروح در ذهن از آن داشتند و برخی آن را رويايي و بعضي آن را حاصل تلاش كارشناسان دفتر رهبری و بعضي ديگر دولت اصلاحات میدانستند.
لذا در نوبت خود توضیح دادم که سند چشم انداز ۱۴۰۴ كه در زمان دولت دوم اصلاحات مشترگاَ با دبيرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین و به تأييد رهبري رسيد، متنی دو صفحه است كه به رئيس مجمع تشخيص آيتالله هاشمي و سران سه قوه در آبان ۱۳۸۲ ابلاغ گرديد.
طبيعي است كه مطالعات و بررسیهای گوناگون و جلسات کارشناسی آن را پشتیبانی میكرد. البته متن هيچوقت به تصويب مجلس شوراي اسلامي نرسيد، ولي مقرر شد با چهار برنامه ۵ ساله و بودجههاي ساليانه كه به تصويب مجلس ميرسد تحقق يابد.
بدين صورت بود كه دبيرخانه مجمع كار تحرير چشم انداز را آغاز كرده بود كه آگاه گرديد سازمان برنامه هم بعد از سفر آقاي خاتمي رئيس جمهور وقت به مالزي و آگاهي از چشمانداز ۲۰۲۰ مالزي كه در آن كشور تبليغ همه جانبه ميشد، در موسسه برنامهريزي گروه مطالعاتي سند چشم انداز را تشكيل دادهاند.
لذا پیش نویس این سند با مشارکت سازمان برنامه دولت اصلاحات و دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت تدوین گردید و متن آن در مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور همه ارکان نظام اعم از سه قوه، شورای نگهبان واعضای حقیقی و با مدیریت آیتالله هاشمی رفسنجانی نهایی گردید و توسط آیتالله خامنهای به رياست مجمع و سران قوا ابلاغ گردید.
✅ اما مهمتر از اینکه بدانیم سند چشم انداز، کار کیست؟ این است که بفهیم آیا این سند محقق شده است یا خیر؟ و اگر بخش قابل قبولی از آن نیز محقق نشده، علت آن چیست؟
تا پاسخ پرسشها داده نشود، نوشتن سند چشمانداز جدید، اقدامی بی حاصل است چون در خوشبینانهترین حالت، به سرنوشت سند چشمانداز فعلی مبتلا خواهد شد.
اما چرا خوشبینانه؟ در اواخر دولت اصلاحات که سند چشم انداز در حال نهایی شدن بود، ایران یک دوره شانزده ساله رونق اقتصادی با متوسط رشد ۶ درصدی و حرکت به سمت توسعه با ثبات وپایدار را طی می کرد.
دولت سازندگی موفق به بازسازی بخش بزرگی از ویرانی های جنگ شده بود ودولت اصلاحات برنامه اقتصادی آن را در توسعه زیرساختها ورشد بخش تولید وخدمات را ادامه داده بود، تورم به مرز تک رقمی رسیده بود و بیکاری نیز رو به کاهش بود. ذخائر حاصل از رشد درآمدهای نفتی به سوی فعایتهای مولد و صندوق ذخیره نفتی هدایت می شد، نرخ ارز وارزش پول ملی به ثبات رسیده بود سالها زير هزار تومان را تجربه كرد.
در این شرایط سند چشمانداز را با مطلع ایران را در سال ۱۴۰۴ اینگونه توصیف کرده بود:
«ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل. »
از نظر داخلی نیز جامعه ایران در سند چشم انداز اینگونه توصیف شده است:
«توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود، متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تأکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایي.
برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهی اجتماعی در تولید ملي.
امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب.»
در نهايت در ملاحظه چشمانداز خواسته شده كه شاخصهاي كلان در برنامههاي توسعه و بودجههاي ساليانه تنظيم و تعيين گرديده و به صورت كامل مراعات شود.
ادامه در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
ادامه قسمت اول مقاله ⬆️
اکنون به پرسشهای کلیدی نخست بازمیگردیم:
❓آیا سند چشم انداز محقق شده است؟
جالب است بدانیم که در زمان تصویب سند، ایران جایگاه سوم اقتصادی را در منطقه داشت اما امروز به زحمت میتوان ایران را جزو ۸ قدرت اول منطقه دانست.
مهاجرت نخبگان و استعدادهای علمی و فعالان اقتصادی طی بیست سال گذشته به چندمیلیون نفر رسیده است و از این نظر بیشترین آسیب به انباشت استعداد علمی در کشور وارد شده است. وضعیت سیاست خارجی و تعامل ما با دیگر کشورهای جهان بخصوص جهان اسلام نیز که نیاز به توضیح ندارد.
متوسط رشد اقتصادی کشور طی بیست سال گذشته كمي بالاتر از صفر بوده است، نرخ بیکاری واقعی ونه اشتغال هفتهای چند ساعت، در مرز ۱۵ درصد قرار دارد، بخش مهمي از مردم زیر خط فقر نسبی و البته بخشي زير خط فقر مطلق قرار دارند.
شاخصهای مردمسالاری در حد پایین قرار دارد، مشارکت در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری کمتر از ۴۰ درصد و در دور دوم نزديك ۵۰ درصد بوده و متوسط آرا نمایندگان مجلس شورای اسلامی کمتر از ده درصد واجدین شرایط حوزه انتخابیه است.
از نظر امنیتی نیز علاوه بر ترورها و ناامنی های منطقهای، برای دومين بار رژیم صهیونیستی به کشور تجاوز کرد که البته این اقدام قرار است با وعده صادق ۳ پاسخ داده شود.
ناترازیها در بخش های مختلف اقتصاد نظیر انرژی، بودجه عمومی دولت و ... به شرایط پایان جنگ تحمیلی بازگشته است وباید شاهد خاموشی برق، قطع گاز و کسری بودجه های وحشتناک باشیم که خود مولد دايره بسته تورم و فقر و بیکاری و عدم سرمايهگذاري است.
پرسشی را که برای حاضران در جلسه مطرح کردم این بود که:
❓ آیا به مقام معظم رهبری که ماموریت تدوین و نظارت بر سند چشمانداز را به مجمع تشخيص مصلحت نظام محول نموده است، گزارشهای صادقانه وواقعبینانه ای از وضعیت کشور وعملکرد بیست سال گذشته وعلل عدم تحقق چشم انداز داده می شود؟
آيا تا به حال گزارش نظارتي تهيه شده است، اگر آري چرا در اين جلسه مطرح نميگردد؟!
اگر مسئولان بايد به وظایف خود عمل کنند که چه راهکار وپاسخی برای عبور از این شرایط دارند.
اما اگر مجمع و سران سه قوه با محافظه کاری شرایط واقعی را پنهان کنند، این وظیفه احزاب ونخبگان است که با گزارش های خود شرایط را به راس نظام منتقل نمایند تا برای مشکلات ریشه ای واساسی کشور تدبیر اندیشیده شود.
و البته چشمانداز بعدي ۱۴۲۴ طوري نوشته و تصويب و اجرا نظارت گردد كه بخش مهمي از آن تحقق يابد.
در مالزي و حتي در تركيه كه سند چشمانداز ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ را اجرائي ميكردند سعي نمودند اجماعي جدي در بين مردم و مسئولين به وجود آورند به صورت دائم حتي در مغازهها و تاكسيها با برچسب آن را نصب و مطرح ميكردند. مسئولان در مورد آن صحبت ميكردند و از نحوه اجرا براي موفقيت آن ميگفتند.
در ايران اجراي سند چشمانداز با دولت احمدينژاد آغاز گرديد و به صورتي مجمع از نظارت پرهيز داده شد. دولت احمدينژاد به صورتي اعتقاد به برنامه چهارم كه در دولت خاتمي به مبناي سند چشمانداز نوشته شده بود نداشت.
يكي از ايرادات سند چشمانداز ۲۰ ساله نداشتن هدفگذاري با عدد و رقم بود، مثلاً هدف توليد ناخالص داخلي يا رقم صادرات يا درآمد سرانه و نرخ سرمايهگذاري را تعيين نكرده بود و خواسته كه از قالب برنامه۵ ساله درج شود. لذا در برنامههاي ۵ سال رشد ۸% در همه برنامهها آمده ، مورد اجماع همه بود.
البته بعضي موارد در ضميمهها و سند چشمانداز ۲۰ ساله ايران وجود دارد.
در سالهاي اوليه اجراي سند چشمانداز برنامه چهارم قيمت نفت به بالاي ۱۰۰ دلار تا ۱۴۰ رسيد و لذا منابع اجرا هم وجود داشت. ولي رشد اقتصادي پايين به دو علت تحريمها و عدم مديريت صحيح كشور بوده است.
علاوه بر تحريمها كه از سال ۷۸ اعمال شد، عليرغم وجود پتانسيلها مطلوب براي رشد و توسعه و پيشرفت به دليل مديريت غلط، بهرهوري پايين و عدم استفاده از تجربيات جهاني و تكنولوژي جديد دچار عقب ماندگي شدهايم. بايد از دانش مديريت در جهان بهرمند شويم و ساختار اداري ۵۰ ساله را كنار بگذاريم. و چشمانداز جديد را واقعاَ براي اجرا بنوسيم و نظارت كنيم تا اجرا شود و موانع آن را برطرف كنيم.
منبع: سازندگی
@mohsenhashemi_ir
اکنون به پرسشهای کلیدی نخست بازمیگردیم:
❓آیا سند چشم انداز محقق شده است؟
جالب است بدانیم که در زمان تصویب سند، ایران جایگاه سوم اقتصادی را در منطقه داشت اما امروز به زحمت میتوان ایران را جزو ۸ قدرت اول منطقه دانست.
مهاجرت نخبگان و استعدادهای علمی و فعالان اقتصادی طی بیست سال گذشته به چندمیلیون نفر رسیده است و از این نظر بیشترین آسیب به انباشت استعداد علمی در کشور وارد شده است. وضعیت سیاست خارجی و تعامل ما با دیگر کشورهای جهان بخصوص جهان اسلام نیز که نیاز به توضیح ندارد.
متوسط رشد اقتصادی کشور طی بیست سال گذشته كمي بالاتر از صفر بوده است، نرخ بیکاری واقعی ونه اشتغال هفتهای چند ساعت، در مرز ۱۵ درصد قرار دارد، بخش مهمي از مردم زیر خط فقر نسبی و البته بخشي زير خط فقر مطلق قرار دارند.
شاخصهای مردمسالاری در حد پایین قرار دارد، مشارکت در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری کمتر از ۴۰ درصد و در دور دوم نزديك ۵۰ درصد بوده و متوسط آرا نمایندگان مجلس شورای اسلامی کمتر از ده درصد واجدین شرایط حوزه انتخابیه است.
از نظر امنیتی نیز علاوه بر ترورها و ناامنی های منطقهای، برای دومين بار رژیم صهیونیستی به کشور تجاوز کرد که البته این اقدام قرار است با وعده صادق ۳ پاسخ داده شود.
ناترازیها در بخش های مختلف اقتصاد نظیر انرژی، بودجه عمومی دولت و ... به شرایط پایان جنگ تحمیلی بازگشته است وباید شاهد خاموشی برق، قطع گاز و کسری بودجه های وحشتناک باشیم که خود مولد دايره بسته تورم و فقر و بیکاری و عدم سرمايهگذاري است.
پرسشی را که برای حاضران در جلسه مطرح کردم این بود که:
❓ آیا به مقام معظم رهبری که ماموریت تدوین و نظارت بر سند چشمانداز را به مجمع تشخيص مصلحت نظام محول نموده است، گزارشهای صادقانه وواقعبینانه ای از وضعیت کشور وعملکرد بیست سال گذشته وعلل عدم تحقق چشم انداز داده می شود؟
آيا تا به حال گزارش نظارتي تهيه شده است، اگر آري چرا در اين جلسه مطرح نميگردد؟!
اگر مسئولان بايد به وظایف خود عمل کنند که چه راهکار وپاسخی برای عبور از این شرایط دارند.
اما اگر مجمع و سران سه قوه با محافظه کاری شرایط واقعی را پنهان کنند، این وظیفه احزاب ونخبگان است که با گزارش های خود شرایط را به راس نظام منتقل نمایند تا برای مشکلات ریشه ای واساسی کشور تدبیر اندیشیده شود.
و البته چشمانداز بعدي ۱۴۲۴ طوري نوشته و تصويب و اجرا نظارت گردد كه بخش مهمي از آن تحقق يابد.
در مالزي و حتي در تركيه كه سند چشمانداز ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ را اجرائي ميكردند سعي نمودند اجماعي جدي در بين مردم و مسئولين به وجود آورند به صورت دائم حتي در مغازهها و تاكسيها با برچسب آن را نصب و مطرح ميكردند. مسئولان در مورد آن صحبت ميكردند و از نحوه اجرا براي موفقيت آن ميگفتند.
در ايران اجراي سند چشمانداز با دولت احمدينژاد آغاز گرديد و به صورتي مجمع از نظارت پرهيز داده شد. دولت احمدينژاد به صورتي اعتقاد به برنامه چهارم كه در دولت خاتمي به مبناي سند چشمانداز نوشته شده بود نداشت.
يكي از ايرادات سند چشمانداز ۲۰ ساله نداشتن هدفگذاري با عدد و رقم بود، مثلاً هدف توليد ناخالص داخلي يا رقم صادرات يا درآمد سرانه و نرخ سرمايهگذاري را تعيين نكرده بود و خواسته كه از قالب برنامه۵ ساله درج شود. لذا در برنامههاي ۵ سال رشد ۸% در همه برنامهها آمده ، مورد اجماع همه بود.
البته بعضي موارد در ضميمهها و سند چشمانداز ۲۰ ساله ايران وجود دارد.
در سالهاي اوليه اجراي سند چشمانداز برنامه چهارم قيمت نفت به بالاي ۱۰۰ دلار تا ۱۴۰ رسيد و لذا منابع اجرا هم وجود داشت. ولي رشد اقتصادي پايين به دو علت تحريمها و عدم مديريت صحيح كشور بوده است.
علاوه بر تحريمها كه از سال ۷۸ اعمال شد، عليرغم وجود پتانسيلها مطلوب براي رشد و توسعه و پيشرفت به دليل مديريت غلط، بهرهوري پايين و عدم استفاده از تجربيات جهاني و تكنولوژي جديد دچار عقب ماندگي شدهايم. بايد از دانش مديريت در جهان بهرمند شويم و ساختار اداري ۵۰ ساله را كنار بگذاريم. و چشمانداز جديد را واقعاَ براي اجرا بنوسيم و نظارت كنيم تا اجرا شود و موانع آن را برطرف كنيم.
منبع: سازندگی
@mohsenhashemi_ir
ترامپ، فهد و صدام
پس از اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و بازگشت او به کاخ سفید در دو ماه آینده، واکنشها و تحلیلهای گوناگونی در داخل کشور شنیده میشود.
برخی دوره آینده را همانند دوره گذشته ترامپ، بستری برای تشدید تحریمها، ترورها و فشارها به نظام و مقاومت حداکثری میدانند و همزمانی دوران مسئولیت مشترک ترامپ و نتانیاهو را تهدیدی جدی برای نظام محسوب میکنند، اما برخی دیگر که ترامپ را از نظر شخصیتی، تاجرمسلک و اهل معامله میشمارند، او را برای حل مسائل ایران و آمریکا مناسبتر از گزینه حزب دموکرات میدانند و به ترامپ بهعنوان یک فرصت مینگرند.
البته واقعیت این است که وضعیت ایران در دوره قبلی ترامپ با شرایط فعلی قابل مقایسه نیست.
دولت روحانی با برجام و وضعیت ارزی و تجاری قابل قبول رویارویی را با ترامپ آغاز کرد و از رأی 23 میلیون نفری، یعنی حدود هفت میلیون رأی بالاتر از رئیسجمهور فعلی برخوردار بود. کشورهای اروپایی، روسیه و چین نیز در حمایت از ایران در شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی هستهای منسجمتر عمل میکردند و به همین علت اقدامات ترامپ علیه ایران با ناکامی اولیه مواجه شد و در نهایت به ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی منجر شد.
ولی شرایط فعلی به نظر متفاوت است. از یک سو رکود ناشی از کرونا و ادامه تحریمها موجب کاستن از ذخایر ارزی و طلای کشور و سقوط ارزش پول ملی به مرز 70 هزار تومان در برابر یک دلار رسیده است، از سوی دیگر مشارکت در انتخابات نیز پایین آمده و در مرحله اول انتخابات کمتر از 40 درصد و در مرحله دوم کمتر از 50 درصد شرکت کردند و همزمان معادلات بینالمللی نیز به نفع ایران در جریان نیست.
برخی از کشورهای اروپایی نظیر آلمان که ترمز آمریکا علیه ایران بوده، خود به مشوق برخورد با ایران تبدیل شدهاند، روسیه نیز به خاطر جنگ اوکراین در سایر موضوعات جهانی منفعل عمل میکند و چین هم عملا کشورهای متمول عربی را ترجیح داده و در موضوع جزایر سهگانه ایرانی، شاهد پالسهای مثبت به نفع آنها هستیم.
به این شرایط وخامت وضعیت خاورمیانه و ترورشدن فرماندهان نیروهای مقاومت و حملات هوایی اسرائیل به ایران را نیز بیفزایید. شرایط دشواری است و ناخودآگاه ذهن را به سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ و مقطع پایانی جنگ تحمیلی میبرد.
در آن زمان که به توصیه آیتالله هاشمیرفسنجانی تحصیل را در دوره دکترای کمپوزیتها در پلیتکنیک مونترال رها کرده و برای کمک به صنایع دفاعی و موشکی به ایران بازگشته بودم، در اقتصاد، جبههها، سیاست خارجی و حمایت مردمی از جنگ دچار چالش شده بودیم، حج خونین و هدفگیری هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا رقم خورده بود، اما به یکباره شرایط تغییر کرد.
ایران آتشبس را پذیرفت، با غرب تنشزدایی کرد و روابط با عربستان احیا شد. برای رزمندگان و جوانان پرشور این تغییر سنگین بود، بهویژه که در سالهای ۶۷ و ۶۸ توانسته بودیم در صنعت موشکی به موفقیتهای مهمی دست پیدا کنیم و قدرت مناسبی در آن زمان نسبت به کشورهای منطقه داشتیم.
اینکه چرا باید از شعارهای خود نظیر جنگجنگ تا پیروزی، جنگجنگ تا رفع فتنه در عالم، از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم، استکبارستیزی و مبارزه با آمریکا عقبنشینی کنیم و مسیر جدیدی در پیش بگیریم.
بنابراین برای آنها به آسانی قابل هضم نبود. بنابراین مثل همیشه چالشهای فکری را با آیتالله هاشمیرفسنجانی در میان گذاشتم و پاسخی دریافت کردم که موجب تغییر بنیادین نظر به مسائل شد.
ایشان که مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا را از سوی امام خمینی عهدهدار بودند و از سال 62 تا روز آتشبس فرماندهی جنگ را برعهده داشت و بارها و بارها در خط مقدم جبهه در کنار رزمندگان حضور پیدا میکرد و علاوهبر شکنجههای سهمگین ساواک در قبل از انقلاب، طعم حرارت سرب را با اصابت دو گلوله به بدنش در ترور سال 58 چشیده بود و از شجاعترین شخصیتهای تاریخ انقلاب اسلامی محسوب میشد، سردرگمی و تناقض فکری را با یک جمله حل کرد:
«ما به دنبال جنگ نبوده و نیستیم. اگر میجنگیدیم، برای کشورگشایی و نابودی کشور مقابل نبود، بلکه برای رسیدن به صلحی شرافتمندانه میجنگیدیم.
اگر مصلحت کشور و آینده ایران اقتضا کند، در فداکردن آبرو و جان و زندگی خود تردیدی ندارم و گاهی پذیرفتن ناکامی و عقبنشینی بهمراتب از مرگ برای یک شخصیت سیاسی سختتر است».
این سخنان اگرچه از منظر سیاسی مسئله را حل میکرد، اما مبانی ارزشهای اسلامی و انقلابی چگونه قابل جمع با این تغییر موضع است؟
ادامه مقاله در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
پس از اعلام پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و بازگشت او به کاخ سفید در دو ماه آینده، واکنشها و تحلیلهای گوناگونی در داخل کشور شنیده میشود.
برخی دوره آینده را همانند دوره گذشته ترامپ، بستری برای تشدید تحریمها، ترورها و فشارها به نظام و مقاومت حداکثری میدانند و همزمانی دوران مسئولیت مشترک ترامپ و نتانیاهو را تهدیدی جدی برای نظام محسوب میکنند، اما برخی دیگر که ترامپ را از نظر شخصیتی، تاجرمسلک و اهل معامله میشمارند، او را برای حل مسائل ایران و آمریکا مناسبتر از گزینه حزب دموکرات میدانند و به ترامپ بهعنوان یک فرصت مینگرند.
البته واقعیت این است که وضعیت ایران در دوره قبلی ترامپ با شرایط فعلی قابل مقایسه نیست.
دولت روحانی با برجام و وضعیت ارزی و تجاری قابل قبول رویارویی را با ترامپ آغاز کرد و از رأی 23 میلیون نفری، یعنی حدود هفت میلیون رأی بالاتر از رئیسجمهور فعلی برخوردار بود. کشورهای اروپایی، روسیه و چین نیز در حمایت از ایران در شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی هستهای منسجمتر عمل میکردند و به همین علت اقدامات ترامپ علیه ایران با ناکامی اولیه مواجه شد و در نهایت به ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی منجر شد.
ولی شرایط فعلی به نظر متفاوت است. از یک سو رکود ناشی از کرونا و ادامه تحریمها موجب کاستن از ذخایر ارزی و طلای کشور و سقوط ارزش پول ملی به مرز 70 هزار تومان در برابر یک دلار رسیده است، از سوی دیگر مشارکت در انتخابات نیز پایین آمده و در مرحله اول انتخابات کمتر از 40 درصد و در مرحله دوم کمتر از 50 درصد شرکت کردند و همزمان معادلات بینالمللی نیز به نفع ایران در جریان نیست.
برخی از کشورهای اروپایی نظیر آلمان که ترمز آمریکا علیه ایران بوده، خود به مشوق برخورد با ایران تبدیل شدهاند، روسیه نیز به خاطر جنگ اوکراین در سایر موضوعات جهانی منفعل عمل میکند و چین هم عملا کشورهای متمول عربی را ترجیح داده و در موضوع جزایر سهگانه ایرانی، شاهد پالسهای مثبت به نفع آنها هستیم.
به این شرایط وخامت وضعیت خاورمیانه و ترورشدن فرماندهان نیروهای مقاومت و حملات هوایی اسرائیل به ایران را نیز بیفزایید. شرایط دشواری است و ناخودآگاه ذهن را به سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ و مقطع پایانی جنگ تحمیلی میبرد.
در آن زمان که به توصیه آیتالله هاشمیرفسنجانی تحصیل را در دوره دکترای کمپوزیتها در پلیتکنیک مونترال رها کرده و برای کمک به صنایع دفاعی و موشکی به ایران بازگشته بودم، در اقتصاد، جبههها، سیاست خارجی و حمایت مردمی از جنگ دچار چالش شده بودیم، حج خونین و هدفگیری هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا رقم خورده بود، اما به یکباره شرایط تغییر کرد.
ایران آتشبس را پذیرفت، با غرب تنشزدایی کرد و روابط با عربستان احیا شد. برای رزمندگان و جوانان پرشور این تغییر سنگین بود، بهویژه که در سالهای ۶۷ و ۶۸ توانسته بودیم در صنعت موشکی به موفقیتهای مهمی دست پیدا کنیم و قدرت مناسبی در آن زمان نسبت به کشورهای منطقه داشتیم.
اینکه چرا باید از شعارهای خود نظیر جنگجنگ تا پیروزی، جنگجنگ تا رفع فتنه در عالم، از صدام بگذریم از آل سعود نمیگذریم، استکبارستیزی و مبارزه با آمریکا عقبنشینی کنیم و مسیر جدیدی در پیش بگیریم.
بنابراین برای آنها به آسانی قابل هضم نبود. بنابراین مثل همیشه چالشهای فکری را با آیتالله هاشمیرفسنجانی در میان گذاشتم و پاسخی دریافت کردم که موجب تغییر بنیادین نظر به مسائل شد.
ایشان که مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا را از سوی امام خمینی عهدهدار بودند و از سال 62 تا روز آتشبس فرماندهی جنگ را برعهده داشت و بارها و بارها در خط مقدم جبهه در کنار رزمندگان حضور پیدا میکرد و علاوهبر شکنجههای سهمگین ساواک در قبل از انقلاب، طعم حرارت سرب را با اصابت دو گلوله به بدنش در ترور سال 58 چشیده بود و از شجاعترین شخصیتهای تاریخ انقلاب اسلامی محسوب میشد، سردرگمی و تناقض فکری را با یک جمله حل کرد:
«ما به دنبال جنگ نبوده و نیستیم. اگر میجنگیدیم، برای کشورگشایی و نابودی کشور مقابل نبود، بلکه برای رسیدن به صلحی شرافتمندانه میجنگیدیم.
اگر مصلحت کشور و آینده ایران اقتضا کند، در فداکردن آبرو و جان و زندگی خود تردیدی ندارم و گاهی پذیرفتن ناکامی و عقبنشینی بهمراتب از مرگ برای یک شخصیت سیاسی سختتر است».
این سخنان اگرچه از منظر سیاسی مسئله را حل میکرد، اما مبانی ارزشهای اسلامی و انقلابی چگونه قابل جمع با این تغییر موضع است؟
ادامه مقاله در قسمت دوم⬇️
@mohsenhashemi_ir
ادامه از قسمت اول ⬆️
آیت الله هاشمی رفسنجانی، ادامه دادند: «پیامبر اسلام (ص) در سال ششم هجری در منطقه حدیبیه برای رسیدن به صلح از بعضی از مواضع عدول کردند. حتی پذیرفتند «بسمالله الرحمن الرحیم» و «رسولالله» را از موافقتنامه با مشرکین مکه حذف کنند تا امکان انعقاد پیماننامه ایجاد شود. این تصمیم پیامبر موجب اعتراض و حتی اهانت برخی از صحابه قرار گرفت و البته موجب بیعت مجدد با پیامبر شد.
پس از آن ازخودگذشتگی رسول اکرم (ص) بود که خداوند بالاترین تجلیلها را از ایشان انجام داد و عنوان فتح مبین را در سوره فتح به این ازخودگذشتگی پیامبر اطلاق کرد.
با این صلح امکان حضور مسلمانان در مکه فراهم شد و با استقامت عاقلانه مسلمانان شاهد حوادث مهمی تا سال هشتم هجری که باعث فتح مکه شد بودیم و مسلمانان توانستند با افزایش توان مالی و مادی که قبلا اندک بود و در قبال مشرکین قابل قیاس نبود، اسلام را بر شبهجزیره حاکم کنند و پیک دعوت به شرق و غرب عالم بفرستند.
حتی در جریان فتح مکه، ایشان منزل ابوسفیان را همتراز کعبه به عنوان محل امن اعلام کرد و از خون وحشی غلام هند که سینه حمزه عموی ایشان را شکافته بود، صرفنظر کرد».
با این توضیحات متوجه شدم تصمیمگیری امام خمینی و آیتالله خامنهای در پذیرش آتشبس و صلح با عراق و تجدید روابط با عربستان، نهتنها مبتنیبر عقل و سیاست، که متکی بر سیره نبوی و شریعت است و به همین دلیل صلحی که آیتالله هاشمیرفسنجانی با مذاکرات مکتوب با صدام در سال ۱۳۶۹ برای ایران به ارمغان آورد و به گفته صدام همه خواستههای ایران تأمین شد، هنوز پس از 34 سال پایدار است.
برایند کلام آیتالله هاشمیرفسنجانی این بود: «شور انقلابی و جهاد و مقاومت، زمانی ارزشمند است که در خدمت عقلانیت و مصلحت اسلام و ایران باشد، وگرنه ماجراجویی که ایران را به عنوان امالقری جهان اسلام به خطر بیندازد، نهتنها اسلامی نیست، بلکه ضداسلامی است».
امروز نیز کشور ما با همان شرایط و شاید کمی سختتر مواجه است. نگرانیم از آنکه رفتارهای برخی پیش از آنکه متضمن رعایت مصالح و منافع ملی باشد، برای ارضای جریان دلواپس و انقلابی داخلی باشد
نظیر اظهارات برخی ائمه جمعه، تریبونداران در صداوسیما یا حتی مواضع وزیر محترم خارجه دربرابر آلمان که در شرایط فشار حداکثری موجب تشدید مشکلات شد و شاید اگر ایشان با تحقیق قبلی و در راستای مدیریت تنش وارد میشد، به صلاح کشور بود.
کسانی که میگویند ما نمیتوانیم با قاتل سردار سلیمانی مذاکره کنیم، سیره پیامبر را در برخورد با آمر و قاتل حمزه سیدالشهدا چگونه توجیه میکنند؟ کسانی که نیروهای مسلح را برای واکنشهای شتابزده به حملات اسرائیل یا آغاز و آزمایش سلاح اتمی تحت فشار میگذارند، آیا به عنوان ستون پنجم دشمن برای رساندن کشور به لبه پرتگاه عمل نمیکنند؟
در این شرایط حساس، باید عقلانیت جای عصبیت، شعور جای شعار، تأمل جای تعصب را بگیرد و بیش از نگرانبودن برای وجهه و رأی دلواپسان به خود، برای آینده ایران و فقر مردم نگران باشیم.
منبع : شرق
@mohsenhashemi_ir
آیت الله هاشمی رفسنجانی، ادامه دادند: «پیامبر اسلام (ص) در سال ششم هجری در منطقه حدیبیه برای رسیدن به صلح از بعضی از مواضع عدول کردند. حتی پذیرفتند «بسمالله الرحمن الرحیم» و «رسولالله» را از موافقتنامه با مشرکین مکه حذف کنند تا امکان انعقاد پیماننامه ایجاد شود. این تصمیم پیامبر موجب اعتراض و حتی اهانت برخی از صحابه قرار گرفت و البته موجب بیعت مجدد با پیامبر شد.
پس از آن ازخودگذشتگی رسول اکرم (ص) بود که خداوند بالاترین تجلیلها را از ایشان انجام داد و عنوان فتح مبین را در سوره فتح به این ازخودگذشتگی پیامبر اطلاق کرد.
با این صلح امکان حضور مسلمانان در مکه فراهم شد و با استقامت عاقلانه مسلمانان شاهد حوادث مهمی تا سال هشتم هجری که باعث فتح مکه شد بودیم و مسلمانان توانستند با افزایش توان مالی و مادی که قبلا اندک بود و در قبال مشرکین قابل قیاس نبود، اسلام را بر شبهجزیره حاکم کنند و پیک دعوت به شرق و غرب عالم بفرستند.
حتی در جریان فتح مکه، ایشان منزل ابوسفیان را همتراز کعبه به عنوان محل امن اعلام کرد و از خون وحشی غلام هند که سینه حمزه عموی ایشان را شکافته بود، صرفنظر کرد».
با این توضیحات متوجه شدم تصمیمگیری امام خمینی و آیتالله خامنهای در پذیرش آتشبس و صلح با عراق و تجدید روابط با عربستان، نهتنها مبتنیبر عقل و سیاست، که متکی بر سیره نبوی و شریعت است و به همین دلیل صلحی که آیتالله هاشمیرفسنجانی با مذاکرات مکتوب با صدام در سال ۱۳۶۹ برای ایران به ارمغان آورد و به گفته صدام همه خواستههای ایران تأمین شد، هنوز پس از 34 سال پایدار است.
برایند کلام آیتالله هاشمیرفسنجانی این بود: «شور انقلابی و جهاد و مقاومت، زمانی ارزشمند است که در خدمت عقلانیت و مصلحت اسلام و ایران باشد، وگرنه ماجراجویی که ایران را به عنوان امالقری جهان اسلام به خطر بیندازد، نهتنها اسلامی نیست، بلکه ضداسلامی است».
امروز نیز کشور ما با همان شرایط و شاید کمی سختتر مواجه است. نگرانیم از آنکه رفتارهای برخی پیش از آنکه متضمن رعایت مصالح و منافع ملی باشد، برای ارضای جریان دلواپس و انقلابی داخلی باشد
نظیر اظهارات برخی ائمه جمعه، تریبونداران در صداوسیما یا حتی مواضع وزیر محترم خارجه دربرابر آلمان که در شرایط فشار حداکثری موجب تشدید مشکلات شد و شاید اگر ایشان با تحقیق قبلی و در راستای مدیریت تنش وارد میشد، به صلاح کشور بود.
کسانی که میگویند ما نمیتوانیم با قاتل سردار سلیمانی مذاکره کنیم، سیره پیامبر را در برخورد با آمر و قاتل حمزه سیدالشهدا چگونه توجیه میکنند؟ کسانی که نیروهای مسلح را برای واکنشهای شتابزده به حملات اسرائیل یا آغاز و آزمایش سلاح اتمی تحت فشار میگذارند، آیا به عنوان ستون پنجم دشمن برای رساندن کشور به لبه پرتگاه عمل نمیکنند؟
در این شرایط حساس، باید عقلانیت جای عصبیت، شعور جای شعار، تأمل جای تعصب را بگیرد و بیش از نگرانبودن برای وجهه و رأی دلواپسان به خود، برای آینده ایران و فقر مردم نگران باشیم.
منبع : شرق
@mohsenhashemi_ir
عاقبت تضییع حق مردم
با خروج بشار اسد از سوریه و سقوط حکومت حزب بعث، همه تحلیلگران و مقامات حتی کسانی که تا هفتههای گذشته حکومت اسد را رکن محور مقاومت میدانستند، شروع به انتقاد از بشار اسد و عدم توجه او به حقوق مردم میکنند.
با خروج بشار اسد از سوریه و سقوط حکومت حزب بعث، همه تحلیلگران و مقامات حتی کسانی که تا هفتههای گذشته حکومت اسد را رکن محور مقاومت میدانستند، شروع به انتقاد از بشار اسد و عدم توجه او به حقوق مردم میکنند.
از وزیر خارجه که چند روز قبل در رستورانی در دمشق شامی نمایشی خورد و از استقبال مردم سوریه از خود سخن گفت تا آقای جواد لاریجانی که یک روز قبل از سقوط حکومت سوریه، آن را بعید میدانست و از وزیر خارجه به دلیل پیشنهاد مذاکره با معارضان مشروع انتقاد کرد یا آقای قالیباف که اعلام کرد بارها به اسد در مورد لزوم توجه به مردمش تذکر داده است.
در این شرایط بیمناسبت ندیدم که بخشی از سخنان تاریخی آیتالله هاشمیرفسنجانی را که بیش از 11 سال قبل در جمع مردم درباره عملکرد دولت سوریه و عاقبت آن هشدار داده بود، برای نخستین بار منتشر کنم.
باید اعتراف کنم این سخنان به قدری دلسوزانه و مهم است که بازخوانی آن امروز حتی مرا منقلب کرد.
اشاراتی به مشکلات کشور و عاقبت نادیدهگرفتن حق مردم و پیشبینی عاقبت این روش براساس قرآن کریم و آموزههای اسلامی هشداری جدی است که باید شنیده شود و مورد توجه قرار گیرد.
ایشان در سخنان خود با اشاره به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 عنوان کردند:
«آن دیوارهای بتنی که بین مردم و حقایق پشت پرده کشیده شده بود، کمکم همه آنها ریخته، متبلور و کوتاهتر شده... آن جملهای که رهبری در صبح انتخابات گفتند: رأی مردم، حقالناس است.
خیلی مؤثر بود. اگر این مراعات شود، بعد از این دیگر انتخابات ما نمیتواند ناسالم باشد...
به هر حال اگر ما حقالناس را ادا نکنیم، خداوند از ما میگیرد و به صاحب حق میدهد. در هر زمانی که باشد، بخشی از آن در این دنیا و بخشی دیگر در آخرت انجام میشود... حالا این به انتخابات عمومیت داده شد.
وقتی هم انتخابات را میگوییم، فقط روز انتخابات نیست. یعنی اگر از پیش به ناحق مانع شدند کسانی وارد انتخابات شوند، حقالناس است.
اگر بعدش رأیها آمد، اما نگذاشتند بخوانند، این حقالناس است. اگر نگذاشتند رأی مردم عملی شود، این حقالناس است.
در مورد سوریه نیز دارید اخبارش را میبینید و میشنوید. الان که خبرها، بسیار جدی هم شده. البته این شوخی نیست که مردم را بمباران شیمیایی میکنند... این نتیجه افراط یا استبداد است.
یکی میخواهد قدرتش را حفظ کند و یکی آنچنان افراطی میشود که از منطق جدا میشود و به هر کاری دست میزند. هر دو اینها به ملت آسیب میرساند. الان دو سال است که مردم سوریه هر روز شاهد قربانیشدن و تخریب خانههایشان هستند.
مزارع، مغازهها، کسبوکار و خانههایشان خراب و ویران شده است. میلیونها نفر آواره شدهاند. هشت میلیون آواره یا در داخل هستند یا به خارج از کشور رفتهاند. خدا میداند چه بر سرشان آمده است.
حالا چنین جنگی هم دوباره اتفاق میافتد که معلوم نیست در سوریه چه میشود! باید راهی به دنیا و اول به مسلمانان نشان بدهیم که در سایه آرامش، اعتدال، عقلانیت و فضای باز زندگی کنیم.
الان برای همه ثابت شده که اگر زور و بستن زبانها و شکستن قلمها و ترساندن و ارعاب مردم، امنیت ایجاد کند، امنیتی گورستانی است. یعنی اگر آدم به قبرستان رفت و دید آنجا خیلی آرام است، نمیتواند بگوید امن است.
امنیت برای زندهها لازم است. زنده حرف میزند، میفهمد، از خودش دفاع میکند، میخواهد احقاق حق کند و در مقابل زورگو میایستد. این معنی امنیت است.
اگر این امنیت را برای جامعه ایجاد کنیم، ارزش دارد. دنبال چنین چیزی هستیم. این آیه قرآن را برایتان بخوانم که باید در مقابل همه مراکز امنیتی ما، تابلو باشد و نوشته شود: «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بالظلم اولئک لهم الامن، یعنی کسانی که ایمان داشته باشند و ایمان خود را آلوده به ظلم نکنند».
خیلی از افراد فکر میکنند حزباللهی و مؤمن هستند، ولی ظلم میکنند و به خیالشان دارند از نظام دفاع میکنند. این شیوه رفتار امنیت نمیآورد. سکوت میآورد، اما سکوت امنیت نیست. وقتی ذرهای منفذ پیدا کند، فریاد میشود. همین سکوت فریاد میشود.»
* این سخنان در هفتم شهریور سال 1392 در دیدار ایشان با مردم استانهای محتلف ایراد شده و در مجموعه سخنرانی سال 1392 توسط دفتر نشر معارف انقلاب تدوین شده و در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
منبع: شرق
@mohsenhashemi_ir
با خروج بشار اسد از سوریه و سقوط حکومت حزب بعث، همه تحلیلگران و مقامات حتی کسانی که تا هفتههای گذشته حکومت اسد را رکن محور مقاومت میدانستند، شروع به انتقاد از بشار اسد و عدم توجه او به حقوق مردم میکنند.
با خروج بشار اسد از سوریه و سقوط حکومت حزب بعث، همه تحلیلگران و مقامات حتی کسانی که تا هفتههای گذشته حکومت اسد را رکن محور مقاومت میدانستند، شروع به انتقاد از بشار اسد و عدم توجه او به حقوق مردم میکنند.
از وزیر خارجه که چند روز قبل در رستورانی در دمشق شامی نمایشی خورد و از استقبال مردم سوریه از خود سخن گفت تا آقای جواد لاریجانی که یک روز قبل از سقوط حکومت سوریه، آن را بعید میدانست و از وزیر خارجه به دلیل پیشنهاد مذاکره با معارضان مشروع انتقاد کرد یا آقای قالیباف که اعلام کرد بارها به اسد در مورد لزوم توجه به مردمش تذکر داده است.
در این شرایط بیمناسبت ندیدم که بخشی از سخنان تاریخی آیتالله هاشمیرفسنجانی را که بیش از 11 سال قبل در جمع مردم درباره عملکرد دولت سوریه و عاقبت آن هشدار داده بود، برای نخستین بار منتشر کنم.
باید اعتراف کنم این سخنان به قدری دلسوزانه و مهم است که بازخوانی آن امروز حتی مرا منقلب کرد.
اشاراتی به مشکلات کشور و عاقبت نادیدهگرفتن حق مردم و پیشبینی عاقبت این روش براساس قرآن کریم و آموزههای اسلامی هشداری جدی است که باید شنیده شود و مورد توجه قرار گیرد.
ایشان در سخنان خود با اشاره به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 عنوان کردند:
«آن دیوارهای بتنی که بین مردم و حقایق پشت پرده کشیده شده بود، کمکم همه آنها ریخته، متبلور و کوتاهتر شده... آن جملهای که رهبری در صبح انتخابات گفتند: رأی مردم، حقالناس است.
خیلی مؤثر بود. اگر این مراعات شود، بعد از این دیگر انتخابات ما نمیتواند ناسالم باشد...
به هر حال اگر ما حقالناس را ادا نکنیم، خداوند از ما میگیرد و به صاحب حق میدهد. در هر زمانی که باشد، بخشی از آن در این دنیا و بخشی دیگر در آخرت انجام میشود... حالا این به انتخابات عمومیت داده شد.
وقتی هم انتخابات را میگوییم، فقط روز انتخابات نیست. یعنی اگر از پیش به ناحق مانع شدند کسانی وارد انتخابات شوند، حقالناس است.
اگر بعدش رأیها آمد، اما نگذاشتند بخوانند، این حقالناس است. اگر نگذاشتند رأی مردم عملی شود، این حقالناس است.
در مورد سوریه نیز دارید اخبارش را میبینید و میشنوید. الان که خبرها، بسیار جدی هم شده. البته این شوخی نیست که مردم را بمباران شیمیایی میکنند... این نتیجه افراط یا استبداد است.
یکی میخواهد قدرتش را حفظ کند و یکی آنچنان افراطی میشود که از منطق جدا میشود و به هر کاری دست میزند. هر دو اینها به ملت آسیب میرساند. الان دو سال است که مردم سوریه هر روز شاهد قربانیشدن و تخریب خانههایشان هستند.
مزارع، مغازهها، کسبوکار و خانههایشان خراب و ویران شده است. میلیونها نفر آواره شدهاند. هشت میلیون آواره یا در داخل هستند یا به خارج از کشور رفتهاند. خدا میداند چه بر سرشان آمده است.
حالا چنین جنگی هم دوباره اتفاق میافتد که معلوم نیست در سوریه چه میشود! باید راهی به دنیا و اول به مسلمانان نشان بدهیم که در سایه آرامش، اعتدال، عقلانیت و فضای باز زندگی کنیم.
الان برای همه ثابت شده که اگر زور و بستن زبانها و شکستن قلمها و ترساندن و ارعاب مردم، امنیت ایجاد کند، امنیتی گورستانی است. یعنی اگر آدم به قبرستان رفت و دید آنجا خیلی آرام است، نمیتواند بگوید امن است.
امنیت برای زندهها لازم است. زنده حرف میزند، میفهمد، از خودش دفاع میکند، میخواهد احقاق حق کند و در مقابل زورگو میایستد. این معنی امنیت است.
اگر این امنیت را برای جامعه ایجاد کنیم، ارزش دارد. دنبال چنین چیزی هستیم. این آیه قرآن را برایتان بخوانم که باید در مقابل همه مراکز امنیتی ما، تابلو باشد و نوشته شود: «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بالظلم اولئک لهم الامن، یعنی کسانی که ایمان داشته باشند و ایمان خود را آلوده به ظلم نکنند».
خیلی از افراد فکر میکنند حزباللهی و مؤمن هستند، ولی ظلم میکنند و به خیالشان دارند از نظام دفاع میکنند. این شیوه رفتار امنیت نمیآورد. سکوت میآورد، اما سکوت امنیت نیست. وقتی ذرهای منفذ پیدا کند، فریاد میشود. همین سکوت فریاد میشود.»
* این سخنان در هفتم شهریور سال 1392 در دیدار ایشان با مردم استانهای محتلف ایراد شده و در مجموعه سخنرانی سال 1392 توسط دفتر نشر معارف انقلاب تدوین شده و در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
منبع: شرق
@mohsenhashemi_ir
✳️بشار اسد و گناه نابخشودنی آیت الله
✏️محسن هاشمی رفسنجانی
حکومت ۵۳ ساله حزب بعث سوریه سقوط کرد، بسیاری از تحلیلگران و مقامات سیاسی و دولتهای غربی و منطقه ای از جمله کشور ما، شگفتزده نشدند و رئيس مجلس بعنوان نخستین مسئول ارشد کشور در واکنش گفت: « ما بارها به اسد در مورد توجه به مردم تذكر داده بوديم.»
البته معلوم نيست دقیقا منظور از «گفته بودیم»، چه کسانی است؟ آيا مستقیم به اسد گفته شده یا منظور فقط گفته حاج قاسم سلیمانی است و یا دیگر مسئولان نظام را هم شامل میشود.
لذا بیمناسبت نيست که به این بهانه پروندهای را بازکنیم که از نظر افراطیون «گناه نابخشودنی آيتالله هاشمی رفسنجاني» محسوب میشد.
با آغاز بهار عربی در پانزده سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بی تاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود.
برخی از افراد و مقامات وشخصیتها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفا براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلابها حمایت و برخی را محکوم میکردند و براین اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنی مبارک استقبال و با تلاشها در سوریه مخالفت میکردند.
اما برخی دیگر از شخصیتها، بدون در نظر گرفتن مواضع و منافع، بطور اصولی از مردم سالاری در کشورهای اسلامی و بقدرت رسیدن حکومتهای مردمی بجای استبدادي استقبال میکردند و مردم سالاری را برآمده از روح اسلام و انقلاب اسلامی میدانستند.
البته این پیام معنوی انقلاب اسلامی بود که با برخی افراط گراییها و کج سلیقگیها منجر به دخالت و اقدامات نظامی در کشورهای دیگر شد ولي اصل حق تعیین سرنوشت هرکشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبرانقلاب قرار گرفته است.
اما بعضي اظهار نظرهاي اصولی و دلسوزانه آیتالله هاشمی با تخریب افراطيون مواجه شد. در این میان سردار سلیمانی بعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که از زمان دفاع مقدس روابط نزدیکی با آیتالله هاشمی بعنوان فرمانده جنگ داشت و از سوی رهبرانقلاب نیز ماموریت داشت تا نظرات رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حوزه فعالیتهای برون مرزی اخذ وایشان را در جریان تحولات قرار دهد
سردار سلیمانی جلسات خصوصی با آیتالله هاشمی رفسنجانی در این زمينه داشت و ایشان نیز با استدلال، لزوم توجه به نظرات مردم سوریه را به ایشان یادآور میشدند و سردار سلیمانی نیز با توجه به ارادت قلبی خود به فرمانده جنگ، این سخنان را میشنید و تا حد امکان به مسئولین دولت سوریه و سایر مقامات منعکس میکرد.
البته در این مقطع هنوز داعش، تشکیل نشده بود و حدود دوسال بعد داعش با نقش و دخالت مثلث غربی، عبری و عربی تشکیل گردید.
اکنون پس از پانزده سال، همان سخنان آیتالله هاشمی بازگو ميشود؛ اما به نظر میرسد باز هم به اصل و محور این سخن، یعنی محترم دانستن حق تعیین سرنوشت و اعمال نظر مردم در اداره کشور توجه کافی نشده، چرا که در جریان همین سخنان از لایحه حجاب و عفاف که به صورت واضح و براساس نظرسنجیهای رسمی، با نظر اکثریت قاطع مردم تضاد دارد دفاع ميگردد.
یکی دیگر از ریشه های اصلی سقوط در سوريه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه و حتی در ميان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاستهای غلط حکمرانی بود، ناترازی ها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازیها، اقتصاد ملی ایران را تهدید میکند و سه قوه به عنوان نهادهاي اجرائي، قانونگذار و ناظر حاضر به پذیرش مسئولیت تغییر سیاستهای نادرست خارجي، اقتصادی و اجتماعي و فرهنگي کشور نیستند.
اگر امروز ایتالله هاشمی زنده بود، حتما به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه میکرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود، و با فکر آینده ایران و نسلهای بعد، از اقداماتی که منافع ملی و آینده کشور را به خطر میاندازد براساس آرمانها و شعارهای غیرقابل اجرا و متناقض با واقعیات امروز جامعه پرهيز شود.
به دي ماه نزديك ميشويم و در آستانه هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی قرار داریم، بزرگمردی که همیشه به آینده ایران میاندیشید و نگران سرنوشت مردم بود و گناه نابخشودنی او فهم زودتر مسائل و پیشبینی رخدادها بود که به مذاق افراطیون خوش نمیآمد، بايد اصلاح امور و اقدام موثر براي از بين بردن ناترازيها و معيشت مردم را در اولويت كارهاي خود قرار دهيم.
@mohsenhashemi_ir
✏️محسن هاشمی رفسنجانی
حکومت ۵۳ ساله حزب بعث سوریه سقوط کرد، بسیاری از تحلیلگران و مقامات سیاسی و دولتهای غربی و منطقه ای از جمله کشور ما، شگفتزده نشدند و رئيس مجلس بعنوان نخستین مسئول ارشد کشور در واکنش گفت: « ما بارها به اسد در مورد توجه به مردم تذكر داده بوديم.»
البته معلوم نيست دقیقا منظور از «گفته بودیم»، چه کسانی است؟ آيا مستقیم به اسد گفته شده یا منظور فقط گفته حاج قاسم سلیمانی است و یا دیگر مسئولان نظام را هم شامل میشود.
لذا بیمناسبت نيست که به این بهانه پروندهای را بازکنیم که از نظر افراطیون «گناه نابخشودنی آيتالله هاشمی رفسنجاني» محسوب میشد.
با آغاز بهار عربی در پانزده سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بی تاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود.
برخی از افراد و مقامات وشخصیتها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفا براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلابها حمایت و برخی را محکوم میکردند و براین اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنی مبارک استقبال و با تلاشها در سوریه مخالفت میکردند.
اما برخی دیگر از شخصیتها، بدون در نظر گرفتن مواضع و منافع، بطور اصولی از مردم سالاری در کشورهای اسلامی و بقدرت رسیدن حکومتهای مردمی بجای استبدادي استقبال میکردند و مردم سالاری را برآمده از روح اسلام و انقلاب اسلامی میدانستند.
البته این پیام معنوی انقلاب اسلامی بود که با برخی افراط گراییها و کج سلیقگیها منجر به دخالت و اقدامات نظامی در کشورهای دیگر شد ولي اصل حق تعیین سرنوشت هرکشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبرانقلاب قرار گرفته است.
اما بعضي اظهار نظرهاي اصولی و دلسوزانه آیتالله هاشمی با تخریب افراطيون مواجه شد. در این میان سردار سلیمانی بعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که از زمان دفاع مقدس روابط نزدیکی با آیتالله هاشمی بعنوان فرمانده جنگ داشت و از سوی رهبرانقلاب نیز ماموریت داشت تا نظرات رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حوزه فعالیتهای برون مرزی اخذ وایشان را در جریان تحولات قرار دهد
سردار سلیمانی جلسات خصوصی با آیتالله هاشمی رفسنجانی در این زمينه داشت و ایشان نیز با استدلال، لزوم توجه به نظرات مردم سوریه را به ایشان یادآور میشدند و سردار سلیمانی نیز با توجه به ارادت قلبی خود به فرمانده جنگ، این سخنان را میشنید و تا حد امکان به مسئولین دولت سوریه و سایر مقامات منعکس میکرد.
البته در این مقطع هنوز داعش، تشکیل نشده بود و حدود دوسال بعد داعش با نقش و دخالت مثلث غربی، عبری و عربی تشکیل گردید.
اکنون پس از پانزده سال، همان سخنان آیتالله هاشمی بازگو ميشود؛ اما به نظر میرسد باز هم به اصل و محور این سخن، یعنی محترم دانستن حق تعیین سرنوشت و اعمال نظر مردم در اداره کشور توجه کافی نشده، چرا که در جریان همین سخنان از لایحه حجاب و عفاف که به صورت واضح و براساس نظرسنجیهای رسمی، با نظر اکثریت قاطع مردم تضاد دارد دفاع ميگردد.
یکی دیگر از ریشه های اصلی سقوط در سوريه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه و حتی در ميان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاستهای غلط حکمرانی بود، ناترازی ها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازیها، اقتصاد ملی ایران را تهدید میکند و سه قوه به عنوان نهادهاي اجرائي، قانونگذار و ناظر حاضر به پذیرش مسئولیت تغییر سیاستهای نادرست خارجي، اقتصادی و اجتماعي و فرهنگي کشور نیستند.
اگر امروز ایتالله هاشمی زنده بود، حتما به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه میکرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود، و با فکر آینده ایران و نسلهای بعد، از اقداماتی که منافع ملی و آینده کشور را به خطر میاندازد براساس آرمانها و شعارهای غیرقابل اجرا و متناقض با واقعیات امروز جامعه پرهيز شود.
به دي ماه نزديك ميشويم و در آستانه هفتمین سالگرد رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی قرار داریم، بزرگمردی که همیشه به آینده ایران میاندیشید و نگران سرنوشت مردم بود و گناه نابخشودنی او فهم زودتر مسائل و پیشبینی رخدادها بود که به مذاق افراطیون خوش نمیآمد، بايد اصلاح امور و اقدام موثر براي از بين بردن ناترازيها و معيشت مردم را در اولويت كارهاي خود قرار دهيم.
@mohsenhashemi_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥رفع فیلتر امید کوتاه مدت است، موفقیت پزشکیان در اصلاحات اساسی است
🗣 محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در اولین کنگره استانی حزب در همدان، گفت:
▫️ یکی از اساسیترین کارها در شرایط فعلی لغو تحریمهاست.
▫️ میتوان با دنیا به شکلی تعامل کرد که به فعالیت هستهای خود ادامه داد.
▫️مسائلی مثل FATF و انتقال پول باید به شکل اساسی حل شود.
▫️باید جلوی خروج سرمایه از کشور را گرفت و فضایی ایجاد کرد که شاهد بازگشت سرمایهگذاریها باشیم.
▫️در مورد مسائلی مثل تک نرخی شدن ارز یا قیمت بنزین، تا زمانی که راهحلی برای قیمت دلار اندیشیده نشود، فایدهای ندارد.
▫️ رفع فیلترها صرفا امیدهایی کوتاهمدت است و باید تصمیمات اساسی برای حل مشکلات کشور گرفته شود.
@mohsenhashemi_ir
🗣 محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، در اولین کنگره استانی حزب در همدان، گفت:
▫️ یکی از اساسیترین کارها در شرایط فعلی لغو تحریمهاست.
▫️ میتوان با دنیا به شکلی تعامل کرد که به فعالیت هستهای خود ادامه داد.
▫️مسائلی مثل FATF و انتقال پول باید به شکل اساسی حل شود.
▫️باید جلوی خروج سرمایه از کشور را گرفت و فضایی ایجاد کرد که شاهد بازگشت سرمایهگذاریها باشیم.
▫️در مورد مسائلی مثل تک نرخی شدن ارز یا قیمت بنزین، تا زمانی که راهحلی برای قیمت دلار اندیشیده نشود، فایدهای ندارد.
▫️ رفع فیلترها صرفا امیدهایی کوتاهمدت است و باید تصمیمات اساسی برای حل مشکلات کشور گرفته شود.
@mohsenhashemi_ir