Telegram Web
✍️ناصر تقوایی


به احترام هنرمندی که هوشمندانه بر امواج پسند زمانه سوار نشود و مومنانه حرف گیر کرده توی گلوی خودش را بزند باید کلاه از سر برداشت‌. ناصر تقوایی مصداق مشخّص چنین هنرمندی است. او به طرزی شگفت از دو جهت، مُدهای زمانه را به هیچ گرفت. از یک سو در روزگاری که فیلمفارسی‌‌ها می‌کوشیدند افیون‌وار با رویا فروشی سر توده‌ها را گرم کنند، فیلم تلخی مثل "صادق کُرده" را ساخت و برش‌هایی از زندگی ایرانیان را به تصویر کشید که دیدنش هم خو‌شاید نبود چه رسد به زیستنش. و از دیگرسو در زمانه‌ای که مبارزه‌ی مسلّحانه و فحش به امپریالیسم سکّه‌ی رایج بود، شاهکار شیرینی همچون "دایی‌جان ناپلئون" را آفرید تا خاک بپاشد به هرچه موج‌سواری و نان به نرخ روز خوری است. حقّا که آفرین بر این استقلال و شرافت و بینشی که او داشت. آن تلخی و آن شیرینی هر دو اصیل بودند و هر دو حرفی بودند برای گفتن و این امروز البته برای ما معمّای حل شده‌ای است. بزرگا ناصر تقوایی که در آنچنان روزگار مه‌آلودی آن نقطه‌ی محو را یافت و بر آن ایستاد.
بعد از پنجاه و هفت نیز او بر مدار همان شرافت و همان بینش بود. با آن همه هنری که داشت "توی بورس بودن" را به هر قیمتی نپذیرفت و کم‌کار شد. گویا رنج ممنوع‌الکاری را هم به جان خرید تنها برای آنکه خودش باشد. و این خود بودن عجب دردناک است در این دیار! اینجا هنرمندان مستقل به مرگ طبیعی نمی‌میرند. همگی به قتل می‌رسند. یا به چاقوی سانسور، جان و جوانی‌شان سلّاخی می‌شود. یا از هراس آن تکّه‌تکّه شدن، خود خویش را خفه می‌کنند و خلاص!
هر چه بود، ناصر تقوایی سربلند رفت و بدخواهان او سرافکندگان تاریخند. یادش بخیر، رنج‌هایش پر ثمر و نامش زمزمه‌ی نیمه‌شب مستان باد.
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
70👍9👏5👌3
2025/10/18 16:59:38
Back to Top
HTML Embed Code: