بجای این و آن از مردم ایران صیانت کن
اگر مردی بیا از سفره ی بی نان صیانت کن
اگر خیلی هنر داری و فکر مردمت هستی
بیا از گور خوابان توی قبرستان صیانت کن
مگر از یاد بردی روزهای رأی گیری را؟
که دائم وعده میدادی،برو از آن صیانت کن
درون کاخ سعد آباد جا خوش کرده ای عمری
بیا بیرون و از مردم در این بحران صیانت کن
تو که در ده نهادِ مختلف مسئولیت داری
کمی از نخبه ی بیکار سرگردان صیانت کن
تمام مملکت بر شاخ چاه نفت می چرخد
بجای روس و چین،از خاک خوزستان صیانت کن
طواف کعبه با دستِ پر از خون باطل است ای شیخ
برو حاجی خدا را ول کن از شیطان صیانت کن
#صیانت
#مصطفی_علوی
@moalavi
اگر مردی بیا از سفره ی بی نان صیانت کن
اگر خیلی هنر داری و فکر مردمت هستی
بیا از گور خوابان توی قبرستان صیانت کن
مگر از یاد بردی روزهای رأی گیری را؟
که دائم وعده میدادی،برو از آن صیانت کن
درون کاخ سعد آباد جا خوش کرده ای عمری
بیا بیرون و از مردم در این بحران صیانت کن
تو که در ده نهادِ مختلف مسئولیت داری
کمی از نخبه ی بیکار سرگردان صیانت کن
تمام مملکت بر شاخ چاه نفت می چرخد
بجای روس و چین،از خاک خوزستان صیانت کن
طواف کعبه با دستِ پر از خون باطل است ای شیخ
برو حاجی خدا را ول کن از شیطان صیانت کن
#صیانت
#مصطفی_علوی
@moalavi
در عرش خدا،حوری و غلمان مستند
یعنی همه در روضه ی رضوان مستند
از شُربِ شراب نیست سر مستی شان
از بوی دهان روزه داران مستند
#مصطفی_علوی
@moalavi
یعنی همه در روضه ی رضوان مستند
از شُربِ شراب نیست سر مستی شان
از بوی دهان روزه داران مستند
#مصطفی_علوی
@moalavi
راه اگر بیراهه شد،ره بَر نمی آید به کار
در قفس دنیا بیایی،پر نمی آید به کار
بار سنگینیست روی دوش مسئولان ما
عقل وقتی نیست در سر، سر نمی آید به کار
صفر تا صد را به لطف دست بوسی می روند
دانش اندوزی در این کشور نمی آید به کار
دزد و صاحب خانه تا وقتی سرِ یک سفره اند
قفل و زنجیر و در و پیکر نمی آید به کار
ای که در هنگام مداحیت،عوعو می کنی
روز محشر عوعو و عرعر نمی آید به کار
نیمه ی پایینِ مردان و زنان را حذف کن
نیمی از احکام دین،دیگر نمی آید به کار
حق اگر در این جهان پامال شد،در آن جهان
انتقام حضرتِ داور نمی آید به کار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو شاعر،ولی
خواندنِ یاسین به گوش خر نمی آید به کار
#مصطفی_علوی
@moalavi
در قفس دنیا بیایی،پر نمی آید به کار
بار سنگینیست روی دوش مسئولان ما
عقل وقتی نیست در سر، سر نمی آید به کار
صفر تا صد را به لطف دست بوسی می روند
دانش اندوزی در این کشور نمی آید به کار
دزد و صاحب خانه تا وقتی سرِ یک سفره اند
قفل و زنجیر و در و پیکر نمی آید به کار
ای که در هنگام مداحیت،عوعو می کنی
روز محشر عوعو و عرعر نمی آید به کار
نیمه ی پایینِ مردان و زنان را حذف کن
نیمی از احکام دین،دیگر نمی آید به کار
حق اگر در این جهان پامال شد،در آن جهان
انتقام حضرتِ داور نمی آید به کار
هرچه می خواهد دل تنگت بگو شاعر،ولی
خواندنِ یاسین به گوش خر نمی آید به کار
#مصطفی_علوی
@moalavi
Forwarded from ماهنامه طنز نیمروز
📈 فساد از آنچه مسئولین در آینه میبینند نزدیکتر است!
خوشا به حال کسی که همیشه شنگول است
حسابِ ارزی او از دلار و یِن، فول است
به لطف رابطه در رأس چند پستِ مهم
بدون هیچ حضوری، به کار مشغول است
اگرچه از دهنش بوی شیر می آید
رئیس مرکز اعمالِ غیرمعمول است
شبیه جن، همهجا هست و غایب از نظراست
درست مثل شکر، توی آب محلول است
به رغم ثروت چندین هزار میلیونی
هنوز دغدغه اش جمع کردن پول است
هم از حلاوت ساندیس می شود محظوظ
هم اینکه عاشق نوشابه های رِدبول است
جواب پرسش ما را نمی دهد، اما
دلش خوشاست به اینادعاکه مسئول است!
شاعر: #مصطفی_علوی
کارتونیست: #منصوره_دهقانی
منتشرشده در ماهنامه طنز و کاریکاتور نیمروز شمارهی٣۴
🗞️مجله طنز و کاریکاتور نیمروز
@nimroozmag
خوشا به حال کسی که همیشه شنگول است
حسابِ ارزی او از دلار و یِن، فول است
به لطف رابطه در رأس چند پستِ مهم
بدون هیچ حضوری، به کار مشغول است
اگرچه از دهنش بوی شیر می آید
رئیس مرکز اعمالِ غیرمعمول است
شبیه جن، همهجا هست و غایب از نظراست
درست مثل شکر، توی آب محلول است
به رغم ثروت چندین هزار میلیونی
هنوز دغدغه اش جمع کردن پول است
هم از حلاوت ساندیس می شود محظوظ
هم اینکه عاشق نوشابه های رِدبول است
جواب پرسش ما را نمی دهد، اما
دلش خوشاست به اینادعاکه مسئول است!
شاعر: #مصطفی_علوی
کارتونیست: #منصوره_دهقانی
منتشرشده در ماهنامه طنز و کاریکاتور نیمروز شمارهی٣۴
🗞️مجله طنز و کاریکاتور نیمروز
@nimroozmag
ای بسته به جسم و جان پوتین،جانت
ای ساکن انگلیس،فرزندانت
برگرد از این طریق کشورداری
تا چوب نکرده ایم در تنبانت
#مصطفی_علوی
@moalavi
ای ساکن انگلیس،فرزندانت
برگرد از این طریق کشورداری
تا چوب نکرده ایم در تنبانت
#مصطفی_علوی
@moalavi
هر چه نان کمتر بیاید زیر دندان بیشتر
کفر بالا می رود از بامِ ایمان بیشتر
ما به حبل الله چنگ انداختیم و پاره شد
قطر آن گویا نبود از بند قیطان بیشتر
رزق و روزی می رساند در زمانِ وا شدن
بند تنبان از خدای حیِّ سبحان،بیشتر
معرفت این نیست،سنگ انداختن،وقتی که نیست
هیچکس از حاجیان پابندِ شیطان بیشتر
بین دین داران ندیدم رسم دینداری و هست
در میانِ نامسلمانان،مسلمان بیشتر
شیخ ما عِرقِ وطن دارد،از این رو سالهاست
می فرستد پول ما را سمت لبنان بیشتر
تا کلید خانه ی ملت به دست دزدهاست
می رسد از پشت هم هر لحظه بحران بیشتر
تارِ مویی حالِ مومن را مشوّش می کند
هر کجا مویی پریشان تر،پریشان بیشتر
شیخ دائم از خدا می گفت،اما در عمل
باعثِ نزدیکیِ ما شد به شیطان بیشتر
#مصطفی_علوی
@moalavi
#سپیده_رشنو
کفر بالا می رود از بامِ ایمان بیشتر
ما به حبل الله چنگ انداختیم و پاره شد
قطر آن گویا نبود از بند قیطان بیشتر
رزق و روزی می رساند در زمانِ وا شدن
بند تنبان از خدای حیِّ سبحان،بیشتر
معرفت این نیست،سنگ انداختن،وقتی که نیست
هیچکس از حاجیان پابندِ شیطان بیشتر
بین دین داران ندیدم رسم دینداری و هست
در میانِ نامسلمانان،مسلمان بیشتر
شیخ ما عِرقِ وطن دارد،از این رو سالهاست
می فرستد پول ما را سمت لبنان بیشتر
تا کلید خانه ی ملت به دست دزدهاست
می رسد از پشت هم هر لحظه بحران بیشتر
تارِ مویی حالِ مومن را مشوّش می کند
هر کجا مویی پریشان تر،پریشان بیشتر
شیخ دائم از خدا می گفت،اما در عمل
باعثِ نزدیکیِ ما شد به شیطان بیشتر
#مصطفی_علوی
@moalavi
#سپیده_رشنو
بُرید گریه پس از رفتنت امانم را
به خون کشید فلک،آب دیدگانم را
تو نیستی و جهانم خراب شد،مادر
تو نیستی و غمت سوخت استخوانم را
چه آتشی ست که این غم به جان من زده است
چه آتشی ست که سوزاند دودمانم را
جهان چه جای غریبیست بعد رفتنِ تو
خراب کرد فلک بر سر آشیانم را
چه آرزوی محالی ست،اینکه دیگر بار
فروغ روی تو روشن کند جهانم را
چقدر صحبت ناگفته ماند در دل من
پس از تو با که بگویم غمِ نهانم را
#مادر
#دلتنگی
#مصطفی_علوی
@moalavi
به خون کشید فلک،آب دیدگانم را
تو نیستی و جهانم خراب شد،مادر
تو نیستی و غمت سوخت استخوانم را
چه آتشی ست که این غم به جان من زده است
چه آتشی ست که سوزاند دودمانم را
جهان چه جای غریبیست بعد رفتنِ تو
خراب کرد فلک بر سر آشیانم را
چه آرزوی محالی ست،اینکه دیگر بار
فروغ روی تو روشن کند جهانم را
چقدر صحبت ناگفته ماند در دل من
پس از تو با که بگویم غمِ نهانم را
#مادر
#دلتنگی
#مصطفی_علوی
@moalavi
خاکی که خدای کدخدایش روسی ست
شهری که بزرگِ قاریانش طوسی ست
جایی که نظامِ سلطه اش موروثی ست
لب دوختن و سکوت بی معرفتی ست
#مصطفی_علوی
@moalavi
شهری که بزرگِ قاریانش طوسی ست
جایی که نظامِ سلطه اش موروثی ست
لب دوختن و سکوت بی معرفتی ست
#مصطفی_علوی
@moalavi
Forwarded from طنزیمات ادبی
#طنزیمات_ادبی
آدم که شد بی دین و بی باور،نمی ترسد
هیچ آدم بی دینی از محشر،نمی ترسد
بیهوده دنبال روایات و احادیثی
دیگر کسی از پیر و پیغمبر،نمی ترسد
ترسی ندارد کدخدا از غرب و آمریکا
آری همین است و بد از بدتر نمی ترسد
آدم صبوری می کند تا سیل بنشیند
وقتی گذشت آب از سرش،دیگر نمی ترسد
چشمی که یک عمر است دارد اشک می ریزد
از دود تندِ گاز اشک آور نمی ترسد
بیخود به فردای قیامت دل نباید بست
شیخی که من می بینم از کیفر نمی ترسد
جایی که مِسگر را به ناحق می کُشد قاضی
از هیچ جُرمی مرد آهنگر نمی ترسد
شیر سماور چاره ی ناداوری ها نیست
وقتی طرف از اگزوزِ خاور نمی ترسد
آقای دیکتاتور،گریز از مرگ ممکن نیست
مرگ است و مرگ از آدم شَرخَر نمی ترسد
#مصطفی_علوی
@moalavi
@tanz20 👈
آدم که شد بی دین و بی باور،نمی ترسد
هیچ آدم بی دینی از محشر،نمی ترسد
بیهوده دنبال روایات و احادیثی
دیگر کسی از پیر و پیغمبر،نمی ترسد
ترسی ندارد کدخدا از غرب و آمریکا
آری همین است و بد از بدتر نمی ترسد
آدم صبوری می کند تا سیل بنشیند
وقتی گذشت آب از سرش،دیگر نمی ترسد
چشمی که یک عمر است دارد اشک می ریزد
از دود تندِ گاز اشک آور نمی ترسد
بیخود به فردای قیامت دل نباید بست
شیخی که من می بینم از کیفر نمی ترسد
جایی که مِسگر را به ناحق می کُشد قاضی
از هیچ جُرمی مرد آهنگر نمی ترسد
شیر سماور چاره ی ناداوری ها نیست
وقتی طرف از اگزوزِ خاور نمی ترسد
آقای دیکتاتور،گریز از مرگ ممکن نیست
مرگ است و مرگ از آدم شَرخَر نمی ترسد
#مصطفی_علوی
@moalavi
@tanz20 👈
کدخدایا،شادیِ ما را نمادین فرض کن
دائما ما را ندار و زار و غمگین فرض کن
با خدا نشناس ها عقد اُخوّت بسته ای
مردم این مملکت را مردم چین فرض کن
آن ورِ دنیا یکی تب می کند،غش می کنی
هرچه ایرانی ست را اهلِ فلسطین فرض کن
هرچه لامذهب در این دنیاست،بر خوانِ شماست
اهل این اقلیم را کفّارِ بی دین فرض کن
دودِ این دشمن ستیزی،چشم ما را کور کرد
دیگران را هم برادر مثل پوتین فرض کن
حرفمان را گوش کن،ما مردم بیچاره را
چند مدت صاحب کاخ کرملین فرض کن
تا کمی از پول نفتش را ببیند لااقل
مملکت را کیک زرد و آبِ سنگین فرض کن...
شاعر از حیوان نباید انتظارِ فهم داشت
شعر را در گوش یابو،ذکرِ یاسین فرض کن
#مصطفی_علوی
@moalavi
#مهسا_امینی
#حجاب_اجباری
دائما ما را ندار و زار و غمگین فرض کن
با خدا نشناس ها عقد اُخوّت بسته ای
مردم این مملکت را مردم چین فرض کن
آن ورِ دنیا یکی تب می کند،غش می کنی
هرچه ایرانی ست را اهلِ فلسطین فرض کن
هرچه لامذهب در این دنیاست،بر خوانِ شماست
اهل این اقلیم را کفّارِ بی دین فرض کن
دودِ این دشمن ستیزی،چشم ما را کور کرد
دیگران را هم برادر مثل پوتین فرض کن
حرفمان را گوش کن،ما مردم بیچاره را
چند مدت صاحب کاخ کرملین فرض کن
تا کمی از پول نفتش را ببیند لااقل
مملکت را کیک زرد و آبِ سنگین فرض کن...
شاعر از حیوان نباید انتظارِ فهم داشت
شعر را در گوش یابو،ذکرِ یاسین فرض کن
#مصطفی_علوی
@moalavi
#مهسا_امینی
#حجاب_اجباری
برای این روزهای وطنم...
جاریست در هر کوچه از بالا و پایین،خون
جا مانده روی سنگ فرش از ردّ پوتین خون
رد می شود از روی مردم در خیابانها
خشکیده بین آجهای چرخ ماشین،خون
باید برایش فرش قرمز پهن می کردند
ضحاک آمد،فرش شد دور میادین خون
ما را به عقدِ دین درآوردند از آغاز
با مَهر اندوه و صِداق درد و کابین،خون
با ما نکردند اینچنین،چنگیز و اسکندر
جوری که از ما ریخت صاحب منصب دین،خون
ما روسری در دستهامان بود و آنها کُلت
می ریخت چون فواره از موهای پُر چین،خون
فرهاد را کشتند تا جاری شود هر شب
از چشمهای منتظر بر راهِ شیرین،خون
ما را به رگبارِ حوادث بست،گویا شیخ
امنیتش را میکند هر روز تأمین،خون
باشد که در میدان آزادی به رقص آیند
آنان که دلهاشان شد از این دین و آیین،خون
#مصطفی_علوی
@moalavi
#وطن
جاریست در هر کوچه از بالا و پایین،خون
جا مانده روی سنگ فرش از ردّ پوتین خون
رد می شود از روی مردم در خیابانها
خشکیده بین آجهای چرخ ماشین،خون
باید برایش فرش قرمز پهن می کردند
ضحاک آمد،فرش شد دور میادین خون
ما را به عقدِ دین درآوردند از آغاز
با مَهر اندوه و صِداق درد و کابین،خون
با ما نکردند اینچنین،چنگیز و اسکندر
جوری که از ما ریخت صاحب منصب دین،خون
ما روسری در دستهامان بود و آنها کُلت
می ریخت چون فواره از موهای پُر چین،خون
فرهاد را کشتند تا جاری شود هر شب
از چشمهای منتظر بر راهِ شیرین،خون
ما را به رگبارِ حوادث بست،گویا شیخ
امنیتش را میکند هر روز تأمین،خون
باشد که در میدان آزادی به رقص آیند
آنان که دلهاشان شد از این دین و آیین،خون
#مصطفی_علوی
@moalavi
#وطن
دختری روسری انداخت،سرش را بردند
مُشت یک مرد گِره شد،جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب،چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاهِ همان شب،پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته،خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانانِ قفس،بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر،تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت،ولی بیشترش را بردند
#مصطفی_علوی
@moalavi
#آبان_خونین
مُشت یک مرد گِره شد،جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب،چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاهِ همان شب،پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته،خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانانِ قفس،بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر،تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت،ولی بیشترش را بردند
#مصطفی_علوی
@moalavi
#آبان_خونین
ای در غمِ ما بر لبتان یکسره لبخند
ای پیش شما ناخوشیِ خلق،خوشایند
در دولتتان هیچکسی جای خودش نیست
دزدان همه آزاد و دبیران همه در بند
یک مملکت از دست شما در تب و تاب است
از خاش و مهاباد و جوانرود و نهاوند
تا مشهد و شیراز و جم و بندر و بوشهر
در آتش تان سوخته چون دانه ی اسپند
از کودک بیچاره چه دیدید که کُشتید؟
ده ساله ندارد تنِ شلیکِ پدافند
جَوگیر چنانید که در حفظ شعائر
کم مانده بکوشید به تکفیر خداوند
هشدار،که دوران ستمگر ابدی نیست
افتاد هزار افسر و شاهان همه مُردند
باشد که پس از رفتنتان،پا بگذارند
در کلبه ی احزانِ وطن،شادی و لبخند
#مصطفی_علوی
@moalavi
#وریا_غفوری
ای پیش شما ناخوشیِ خلق،خوشایند
در دولتتان هیچکسی جای خودش نیست
دزدان همه آزاد و دبیران همه در بند
یک مملکت از دست شما در تب و تاب است
از خاش و مهاباد و جوانرود و نهاوند
تا مشهد و شیراز و جم و بندر و بوشهر
در آتش تان سوخته چون دانه ی اسپند
از کودک بیچاره چه دیدید که کُشتید؟
ده ساله ندارد تنِ شلیکِ پدافند
جَوگیر چنانید که در حفظ شعائر
کم مانده بکوشید به تکفیر خداوند
هشدار،که دوران ستمگر ابدی نیست
افتاد هزار افسر و شاهان همه مُردند
باشد که پس از رفتنتان،پا بگذارند
در کلبه ی احزانِ وطن،شادی و لبخند
#مصطفی_علوی
@moalavi
#وریا_غفوری
لا لا لا لا بخواب آرام،بیداری خطرناک است
حساب هر که بیدار است در این مملکت،پاک است
نه چنگیز اینچنین خون ریخت از مردم نه اسکندر
وطن این روزها درگیر با یک قوم سفّاک است
جوانان را هدف می گیرد از سر،در خیابانها
یقینا دور دستِ ماردوشِ پیر،ضحاک است
تبر سر شاخه ها را می زند،اما نمی داند
که این آزاد سروِ سبز باور،ریشه در خاک است
سرود مردمان،زن زندگی آزادی است اینجا
که در هر شهر و دِه این روزها در حال پژواک است
نمی بندند مردم دل به صدها وعده ات ای شیخ
که میدانند اینها بخشی از تأثیر تریاک است
به مردم وعده ی ویلا و ژیلا می دهی یکسر
معاذَاللَّه،مگر دین شما بنگاه املاک است؟
نمی دانم پس از من وضع این کشور چه خواهد شد
ولی،می دانم اوضاع شما خیلی اسفناک است
#مصطفی_علوی
@moalavi
#نه_به_اعدام
#آزادی
حساب هر که بیدار است در این مملکت،پاک است
نه چنگیز اینچنین خون ریخت از مردم نه اسکندر
وطن این روزها درگیر با یک قوم سفّاک است
جوانان را هدف می گیرد از سر،در خیابانها
یقینا دور دستِ ماردوشِ پیر،ضحاک است
تبر سر شاخه ها را می زند،اما نمی داند
که این آزاد سروِ سبز باور،ریشه در خاک است
سرود مردمان،زن زندگی آزادی است اینجا
که در هر شهر و دِه این روزها در حال پژواک است
نمی بندند مردم دل به صدها وعده ات ای شیخ
که میدانند اینها بخشی از تأثیر تریاک است
به مردم وعده ی ویلا و ژیلا می دهی یکسر
معاذَاللَّه،مگر دین شما بنگاه املاک است؟
نمی دانم پس از من وضع این کشور چه خواهد شد
ولی،می دانم اوضاع شما خیلی اسفناک است
#مصطفی_علوی
@moalavi
#نه_به_اعدام
#آزادی
هی دعوی رشد اقتصادی نکنید
بیهوده در این مقوله شادی نکنید
از کنترل دلار عاجز هستید
پس اینهمه زِر زرِ زیادی نکنید
#مصطفی_علوی
@moalavi
#فقر
بیهوده در این مقوله شادی نکنید
از کنترل دلار عاجز هستید
پس اینهمه زِر زرِ زیادی نکنید
#مصطفی_علوی
@moalavi
#فقر
از دست ظلم شِکوه به حاکم برند خلق
حاکم که ظالم است چه باید کنند خلق؟
شاید به خواب رفته خداوند و غافل است
از این شرایطی که به سر می برند خلق
ای شیخ نطفه پاک،که نانت حرام نیست
دنبال نان به لطف شما می دوند خلق
فرعون و بت شکن همه از یک قبیله اند
دائم فریب از این دو نفر می خورند خلق
جایی که سفره خالی و انسان گرسنه است
تن را برای لقمه ی نان می دهند خلق
هرچند روزمان شبِ تار است و سالهاست
انگشت حسرت است و به لب می گزند خلق
یکروز کاخ ظلم و ستم را در این دیار
با صاحبش به خاک فنا می کشند خلق
#ارتش
#بی_غیرت
#فقر
#فلاکت
#مصطفی_علوی
@moalavi
حاکم که ظالم است چه باید کنند خلق؟
شاید به خواب رفته خداوند و غافل است
از این شرایطی که به سر می برند خلق
ای شیخ نطفه پاک،که نانت حرام نیست
دنبال نان به لطف شما می دوند خلق
فرعون و بت شکن همه از یک قبیله اند
دائم فریب از این دو نفر می خورند خلق
جایی که سفره خالی و انسان گرسنه است
تن را برای لقمه ی نان می دهند خلق
هرچند روزمان شبِ تار است و سالهاست
انگشت حسرت است و به لب می گزند خلق
یکروز کاخ ظلم و ستم را در این دیار
با صاحبش به خاک فنا می کشند خلق
#ارتش
#بی_غیرت
#فقر
#فلاکت
#مصطفی_علوی
@moalavi
Forwarded from مصطفی علوی
تا ریشه دواندیم،گلستان به خزان خورد
بلبل،وسطِ نغمه به عصرِ خفقان خورد
از گرگ جماعت خبری نیست در این دشت
یک پنجمِ کلِّ رمه را شخصِ شبان خورد
در مجلسِ وعظش سخن از رزقِ حلال است
در وقتِ مناسب،زد و از خُرد و کلان خورد
هر مشتِ گره کرده که در صحنه پراندیم
برگشت و به شدت به دهانِ خودمان خورد
تا نوبتِ ما شد که دو تا لقمه بگیریم
تقویم جلو رفت و به ماهِ رمضان خورد
گفتیم یکی از خودتان گفته که دزدید
گفتند غلط کرده فلانی و فلان خورد
صد کولبر افتاد و کسی کک نگزیدش
با یک نخِ مو،غیرت یک عده تکان خورد
«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
این خاک پر از لاله شد از بس که جوان خورد
بر روح هنر فاتحه بفرست که امروز
شاعر به فروشِ قلم افتاد و زبان خورد
#مصطفی_علوی
@moalavi
بلبل،وسطِ نغمه به عصرِ خفقان خورد
از گرگ جماعت خبری نیست در این دشت
یک پنجمِ کلِّ رمه را شخصِ شبان خورد
در مجلسِ وعظش سخن از رزقِ حلال است
در وقتِ مناسب،زد و از خُرد و کلان خورد
هر مشتِ گره کرده که در صحنه پراندیم
برگشت و به شدت به دهانِ خودمان خورد
تا نوبتِ ما شد که دو تا لقمه بگیریم
تقویم جلو رفت و به ماهِ رمضان خورد
گفتیم یکی از خودتان گفته که دزدید
گفتند غلط کرده فلانی و فلان خورد
صد کولبر افتاد و کسی کک نگزیدش
با یک نخِ مو،غیرت یک عده تکان خورد
«از خون جوانان وطن لاله دمیده»
این خاک پر از لاله شد از بس که جوان خورد
بر روح هنر فاتحه بفرست که امروز
شاعر به فروشِ قلم افتاد و زبان خورد
#مصطفی_علوی
@moalavi