«پرایدیه»
مثل یک تختِ فلزیست که پا هم دارد
وقتِ تولید شدن،رنگ و جلا هم دارد
معتقد هم که نباشی به خدا،خواهی شد
داخلش حالتِ محراب دعا هم دارد
همسفر با اجلی در همه احوال سفر
چون برای ملک الموت،فضا هم دارد
در اتاقش حلبِ روغن قو می بینی
ضبطِ صوتش نخورد چشم،صدا هم دارد
غم به دل راه نده وقت ِ تصادف،زیرا
داخل اِیربَگَش بادِ هوا هم دارد
مثلِ تابوت،سوار است سرِ شانه ی راه
راکبش در دل خود«هول و ولا»هم دارد
هر که دنبال مکان است خیالش راحت
این لگن واره به شکلی ست که جا هم دارد
مانده ام صاحبِ این شرکت خودرو سازی
ترس از محکمه ی روزِ جزا هم دارد؟
https://www.tgoop.com/moalavi
مثل یک تختِ فلزیست که پا هم دارد
وقتِ تولید شدن،رنگ و جلا هم دارد
معتقد هم که نباشی به خدا،خواهی شد
داخلش حالتِ محراب دعا هم دارد
همسفر با اجلی در همه احوال سفر
چون برای ملک الموت،فضا هم دارد
در اتاقش حلبِ روغن قو می بینی
ضبطِ صوتش نخورد چشم،صدا هم دارد
غم به دل راه نده وقت ِ تصادف،زیرا
داخل اِیربَگَش بادِ هوا هم دارد
مثلِ تابوت،سوار است سرِ شانه ی راه
راکبش در دل خود«هول و ولا»هم دارد
هر که دنبال مکان است خیالش راحت
این لگن واره به شکلی ست که جا هم دارد
مانده ام صاحبِ این شرکت خودرو سازی
ترس از محکمه ی روزِ جزا هم دارد؟
https://www.tgoop.com/moalavi
Telegram
مصطفی علوی
تماس با من
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
این بچه ی نکبتی که در«school» است
از لحظه ی زایمان،حسابش فول است
اینقدر نپرس کیست؟ما را سَنَنه
حتما پدرِ پدر سگش،مسئول است
#مصطفی_علوی
@moalavi
از لحظه ی زایمان،حسابش فول است
اینقدر نپرس کیست؟ما را سَنَنه
حتما پدرِ پدر سگش،مسئول است
#مصطفی_علوی
@moalavi
دو قدم مانده به لبخند،جهان ریخت به هم
غم رسید از در و حالِ خوشمان ریخت به هم
خدعه کردند و به لالایی شان خوابیدیم
خوابمان،زیر فشار خفقان،ریخت به هم
خنده از پنجره خود را به خیابان انداخت
فقر آمد،پدر از غصه ی نان،ریخت به هم
هر کسی ساز خودش را زد و ماهی نو دید
هر که سازی زد و ماه رمضان ریخت به هم
آنچنان مسلک بیگانه پرستی مد شد
که دل از اصل بریدیم و«لِسان»ریخت به هم
بس که با چوبِ تنبّه همه را زد موسی
دوستی بین خداوند و شبان ریخت به هم
خانه از حمله ی چنگیز،نلرزید به خود
آنچنانی که از این بی خردان ریخت به هم
#مصطفی_علوی
@moalavi
غم رسید از در و حالِ خوشمان ریخت به هم
خدعه کردند و به لالایی شان خوابیدیم
خوابمان،زیر فشار خفقان،ریخت به هم
خنده از پنجره خود را به خیابان انداخت
فقر آمد،پدر از غصه ی نان،ریخت به هم
هر کسی ساز خودش را زد و ماهی نو دید
هر که سازی زد و ماه رمضان ریخت به هم
آنچنان مسلک بیگانه پرستی مد شد
که دل از اصل بریدیم و«لِسان»ریخت به هم
بس که با چوبِ تنبّه همه را زد موسی
دوستی بین خداوند و شبان ریخت به هم
خانه از حمله ی چنگیز،نلرزید به خود
آنچنانی که از این بی خردان ریخت به هم
#مصطفی_علوی
@moalavi
بیست و هشتم اردیبهشت ماه
روز بزرگداشت حکیم عمر خیام
تو آخرِ پختگی و ما خام،ببخش
ماییم و رباعیات ناکام،ببخش
ناخواسته پا درون کفشت کردیم
تکرار نمی کنیم،خیام ببخش
#مصطفی_علوی
@moalavi
روز بزرگداشت حکیم عمر خیام
تو آخرِ پختگی و ما خام،ببخش
ماییم و رباعیات ناکام،ببخش
ناخواسته پا درون کفشت کردیم
تکرار نمی کنیم،خیام ببخش
#مصطفی_علوی
@moalavi
غزلی سر زده از ما،به کسی بر نخورد
هر چه گفتیم،همانا به کسی بر نخورد
شعر درباره ی دزدی و فساد است،اگر
گفته شد مجلس شورا،به کسی بر نخورد
با کلید آمد و هر قدر که میشد،دزدید
بحث دزد است در اینجا،به کسی بر نخورد
کار،از ریشه خراب است نه از شاخه و برگ
بارها گفته ام آقا،به کسی بر نخورد
حوزه را دست گرفتند که فیضی ببرند
حوزه و فیض؟خدایا به کسی بر نخورد
امتحانهای الهی،همه مال فقراست
کاش در عالمِ بالا،به کسی بر نخورد
یک نفر گفت،در این مملکت بی صاحب
صحبت از عدل نکن،تا به کسی بر نخورد
شعر بر پایه ی طنز است،مهم نیست ولی
به کسی بر بخورد یا به کسی بر نخورد
#مصطفی_علوی
@moalavi
هر چه گفتیم،همانا به کسی بر نخورد
شعر درباره ی دزدی و فساد است،اگر
گفته شد مجلس شورا،به کسی بر نخورد
با کلید آمد و هر قدر که میشد،دزدید
بحث دزد است در اینجا،به کسی بر نخورد
کار،از ریشه خراب است نه از شاخه و برگ
بارها گفته ام آقا،به کسی بر نخورد
حوزه را دست گرفتند که فیضی ببرند
حوزه و فیض؟خدایا به کسی بر نخورد
امتحانهای الهی،همه مال فقراست
کاش در عالمِ بالا،به کسی بر نخورد
یک نفر گفت،در این مملکت بی صاحب
صحبت از عدل نکن،تا به کسی بر نخورد
شعر بر پایه ی طنز است،مهم نیست ولی
به کسی بر بخورد یا به کسی بر نخورد
#مصطفی_علوی
@moalavi
Forwarded from جواد شیردل
شک فرود آمده بر سینه ی ایمان خفته
در دل مردم ما درد و غم نان خفته
هر که حق گفت هوا در رگ او می ریزند
هر که باطل شده در سایه ی سلطان خفته
سالها هست که حق بار سفر را بسته ست
چون شریعت وسط دفتر کیهان خفته
آستین را همه بالا بزنید ای مردم
تا ببینید در آن مار فراوان خفته
روی آن منبر تزویر معرق ای خلق
کافری هست که در جلد مسلمان خفته
زخم کاری زدن از روز ازل کار تو بود
مثل آن نیزه که در سینه ی قرآن خفته
ما زمین خورده و بحران زده و نالانیم
زیر زیلوی شما قالی کرمان خفته
با خدا باش،هر آنکس که خدا را گم کرد
ناخدایی ست که در عرصه ی طوفان خفته
(شاه ترکان سخن مدعیان میشنود)
زیر این خاک بسی شاه پشیمان خفته
#جواد_شیردل
@javadshirdel58
در دل مردم ما درد و غم نان خفته
هر که حق گفت هوا در رگ او می ریزند
هر که باطل شده در سایه ی سلطان خفته
سالها هست که حق بار سفر را بسته ست
چون شریعت وسط دفتر کیهان خفته
آستین را همه بالا بزنید ای مردم
تا ببینید در آن مار فراوان خفته
روی آن منبر تزویر معرق ای خلق
کافری هست که در جلد مسلمان خفته
زخم کاری زدن از روز ازل کار تو بود
مثل آن نیزه که در سینه ی قرآن خفته
ما زمین خورده و بحران زده و نالانیم
زیر زیلوی شما قالی کرمان خفته
با خدا باش،هر آنکس که خدا را گم کرد
ناخدایی ست که در عرصه ی طوفان خفته
(شاه ترکان سخن مدعیان میشنود)
زیر این خاک بسی شاه پشیمان خفته
#جواد_شیردل
@javadshirdel58
بیهوده می گردیم،کاری نیست در کار
اندک امیدی«گَه گُداری»،نیست در کار
بهمن پس از بهمن می آید،دی پس از دی
انگار،اصلا نوبهاری نیست در کار
عمری نشستم منتظر،اما نیامد
شک کرده ام،شاید سواری نیست در کار
این ظلمِ روزافزون چه معنی دارد ای شیخ؟
شاید زبانم لال،ناری نیست در کار!
ما از فشارِ قبر می ترسیم و تو نه
حتما خبر داری،فشاری نیست در کار
توجیهتان در باب فحشا چیست امروز؟
حالا که شاهِ تاجداری نیست در کار
خالی شدیم از دل،جگرها آب رفتند
تهمینه ای،اسفندیاری نیست در کار
https://www.tgoop.com/moalavi
اندک امیدی«گَه گُداری»،نیست در کار
بهمن پس از بهمن می آید،دی پس از دی
انگار،اصلا نوبهاری نیست در کار
عمری نشستم منتظر،اما نیامد
شک کرده ام،شاید سواری نیست در کار
این ظلمِ روزافزون چه معنی دارد ای شیخ؟
شاید زبانم لال،ناری نیست در کار!
ما از فشارِ قبر می ترسیم و تو نه
حتما خبر داری،فشاری نیست در کار
توجیهتان در باب فحشا چیست امروز؟
حالا که شاهِ تاجداری نیست در کار
خالی شدیم از دل،جگرها آب رفتند
تهمینه ای،اسفندیاری نیست در کار
https://www.tgoop.com/moalavi
Telegram
مصطفی علوی
تماس با من
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
نام:شاعر،وطن:خرابه ی شام
جرم:تبلیغِ سوء ضدِّ نظام
اتهامی که وارد است بر او:
دعوت از دیگران برای قیام
شغل:همکار با سیا،موساد
کار:ترویج فعل های حرام
قصد:تخریب نام مسئولان
با اکاذیب،با فریب عوام
مدت حبس:تا زمان حیات
حاکم شرع:حجة الاسلام...
سهم شاعر همیشه این بوده
سرنوشتی تراژدی و درام
#مصطفی_علوی
@moalavi
#جای_شاعر_زندان_نیست
جرم:تبلیغِ سوء ضدِّ نظام
اتهامی که وارد است بر او:
دعوت از دیگران برای قیام
شغل:همکار با سیا،موساد
کار:ترویج فعل های حرام
قصد:تخریب نام مسئولان
با اکاذیب،با فریب عوام
مدت حبس:تا زمان حیات
حاکم شرع:حجة الاسلام...
سهم شاعر همیشه این بوده
سرنوشتی تراژدی و درام
#مصطفی_علوی
@moalavi
#جای_شاعر_زندان_نیست
هنر این روزها از بس که خوار است
تریبون دستِ مُشتی پاچه خار است
دو تا احسنت با یک طیب الله
برای عده ای،یک افتخار است
طرف،اصلا نمی داند هنر چیست
هنرجو دارد و آموزگار است
به لطفِ دست بوسی های بسیار
یکی از چهره های ماندگار است
گَهی با راست می چرخد،گَهی چپ
به لطفِ هر دو حزب امیدوار است
به سنگ پای قزوین گفته زِکّی
که با هر نوع پایی سازگار است
در این دریای طوفان خیزِ موّاج
به هر موجی که می خیزد،سوار است
به هر رو،وضع فعلا اینچنین است
که هر کس«پاچه»خور شد،رأس کار است
#مصطفی_علوی
@moalavi
تریبون دستِ مُشتی پاچه خار است
دو تا احسنت با یک طیب الله
برای عده ای،یک افتخار است
طرف،اصلا نمی داند هنر چیست
هنرجو دارد و آموزگار است
به لطفِ دست بوسی های بسیار
یکی از چهره های ماندگار است
گَهی با راست می چرخد،گَهی چپ
به لطفِ هر دو حزب امیدوار است
به سنگ پای قزوین گفته زِکّی
که با هر نوع پایی سازگار است
در این دریای طوفان خیزِ موّاج
به هر موجی که می خیزد،سوار است
به هر رو،وضع فعلا اینچنین است
که هر کس«پاچه»خور شد،رأس کار است
#مصطفی_علوی
@moalavi
از غربِ دور،نطفه ی اعلا می آوریم
قنداق پیچ،بچه هیولا می آوریم
چون تک رَوی،طبیعت ژنهای برتر است
در جمع،رو به کار فُرادا می آوریم
تا می رسیم آن طرفِ مرز پر گُهر
آنقدر می خوریم که بالا می آوریم
ساندیس اگر کنار غذا بود آن طرف
اینجا بدون واهمه ودکا می آوریم
نه ماهه ایم و در شُرُفِ دردِ زایمان
هر وقت رو به سمت اروپا می آوریم
از بس که عشق و عِرق وطن در نهاد ماست
آن سوی مرز،بچه به دنیا می آوریم
تا نصب می کنید «اَپی» را که گفته ایم
خیلی سریع،نی نیِ مان را می آوریم
همراه با نگارِ جوان،بعدِ بازگشت
لبخند را دوباره به سیما می آوریم
خوبیم ما و خوبتر آن بچه ای ست که
قنداق کرده ایم و از آنجا می آوریم...
شاعر به پُستِ ما نخوری،چون خدا وکیل
هر طور هست،حال تو را جا می آوریم
https://www.tgoop.com/moalavi
قنداق پیچ،بچه هیولا می آوریم
چون تک رَوی،طبیعت ژنهای برتر است
در جمع،رو به کار فُرادا می آوریم
تا می رسیم آن طرفِ مرز پر گُهر
آنقدر می خوریم که بالا می آوریم
ساندیس اگر کنار غذا بود آن طرف
اینجا بدون واهمه ودکا می آوریم
نه ماهه ایم و در شُرُفِ دردِ زایمان
هر وقت رو به سمت اروپا می آوریم
از بس که عشق و عِرق وطن در نهاد ماست
آن سوی مرز،بچه به دنیا می آوریم
تا نصب می کنید «اَپی» را که گفته ایم
خیلی سریع،نی نیِ مان را می آوریم
همراه با نگارِ جوان،بعدِ بازگشت
لبخند را دوباره به سیما می آوریم
خوبیم ما و خوبتر آن بچه ای ست که
قنداق کرده ایم و از آنجا می آوریم...
شاعر به پُستِ ما نخوری،چون خدا وکیل
هر طور هست،حال تو را جا می آوریم
https://www.tgoop.com/moalavi
Telegram
مصطفی علوی
تماس با من
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
مو پریشان می کنی،ارشاد شاکی می شود
چادرت را می کنی سر،باد شاکی می شود
درس می خوانی،تو را سهمیه ها پس می زنند
درس را ول می کنی،استاد شاکی می شود
لب فرو می بندی اما غیرتت گُل می کند
گردنت را می کشی،جلاد شاکی می شود
با فلسطین می پری،سوریه نق نق می کند
پیشِ لیبی می نشینی،چاد شاکی می شود
می نویسی خر،به نکبت زاده ها بر می خورد
ظلم را هو می کنی،بیداد شاکی می شود
از نُهِ دی می نویسی،چپ نگاهت میکنند
چپ می افتی،دوم خرداد شاکی می شود
تا عملکردِ مدیری را به چالش می کشی
فورا آن مسئول از این رخداد شاکی می شود
گورِ خود را می کنی شاعر،دهانش صاف شد
هر کسی از اصل استبداد شاکی می شود
https://www.tgoop.com/moalavi
چادرت را می کنی سر،باد شاکی می شود
درس می خوانی،تو را سهمیه ها پس می زنند
درس را ول می کنی،استاد شاکی می شود
لب فرو می بندی اما غیرتت گُل می کند
گردنت را می کشی،جلاد شاکی می شود
با فلسطین می پری،سوریه نق نق می کند
پیشِ لیبی می نشینی،چاد شاکی می شود
می نویسی خر،به نکبت زاده ها بر می خورد
ظلم را هو می کنی،بیداد شاکی می شود
از نُهِ دی می نویسی،چپ نگاهت میکنند
چپ می افتی،دوم خرداد شاکی می شود
تا عملکردِ مدیری را به چالش می کشی
فورا آن مسئول از این رخداد شاکی می شود
گورِ خود را می کنی شاعر،دهانش صاف شد
هر کسی از اصل استبداد شاکی می شود
https://www.tgoop.com/moalavi
Telegram
مصطفی علوی
تماس با من
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
«انتصابات»
درود بر برادران و خواهران
درود بر شما حماسه سازها
درود بر شما که گوش می دهید
به وعده های پوچِ حقه بازها
درود بر شما که با فروش تن
برای خانواده نان می آورید
شما که اشک شوق نذر کرده اید
برای سر بریدنِ پیازها
دوباره ملتی فهیم،با شعور
دوباره ملتی غیور می شوید
که هر چه داشتند را سپرده اند
به دستِ دسته هایی از عیاض ها
بزرگ می شویم،واقعا بزرگ
شبیه روزهای انفجار نور
که نردبان شویم زیر پایشان
برای رد شدن از این فرازها
چه مهربان نگاه می کند به ما
کسی که تا دو روز پیش،گرگ بود
چقدر با خضوع حرف می زند
چه آب می خورند،جانمازها !
غروب روز جمعه بود،در اوین
صدای خسته ای به گوش می رسید
خبر رسید یک نفر اضافه شد
به بند شاعران،زبان درازها
#مصطفی_علوی
@moalavi
درود بر برادران و خواهران
درود بر شما حماسه سازها
درود بر شما که گوش می دهید
به وعده های پوچِ حقه بازها
درود بر شما که با فروش تن
برای خانواده نان می آورید
شما که اشک شوق نذر کرده اید
برای سر بریدنِ پیازها
دوباره ملتی فهیم،با شعور
دوباره ملتی غیور می شوید
که هر چه داشتند را سپرده اند
به دستِ دسته هایی از عیاض ها
بزرگ می شویم،واقعا بزرگ
شبیه روزهای انفجار نور
که نردبان شویم زیر پایشان
برای رد شدن از این فرازها
چه مهربان نگاه می کند به ما
کسی که تا دو روز پیش،گرگ بود
چقدر با خضوع حرف می زند
چه آب می خورند،جانمازها !
غروب روز جمعه بود،در اوین
صدای خسته ای به گوش می رسید
خبر رسید یک نفر اضافه شد
به بند شاعران،زبان درازها
#مصطفی_علوی
@moalavi
روز خبرنگار مبارک
در جمع خبرنگارها رفتم دوش
دیدم همه هستند به اجبار خموش
پیوسته پیام زیر میخورد به گوش
سرپوش،ادیت،حذف،سانسور،رتوش
#مصطفی_علوی
@moalavi
در جمع خبرنگارها رفتم دوش
دیدم همه هستند به اجبار خموش
پیوسته پیام زیر میخورد به گوش
سرپوش،ادیت،حذف،سانسور،رتوش
#مصطفی_علوی
@moalavi
«پندِ پدر»
فرد مسئولی به فرزندش سفارش کرد و گفت:
هر کجا پا داد،تا جایی که جا داری بخور
هر زمان دستت به جایی بند شد،از مالِ غیر
آنچنان که ردّی از خود جای نگذاری،بخور
پاچه خاری کن،ولی اموال بیت المال را
در همان حالی که داری پاچه میخاری،بخور
ذهن را درگیر با اقشار مستضعف نکن
فکرِ اینها را نباید کرد،بیکاری؟بخور
مثل استاندار و فرماندار،کم کم رشد کن
یعنی اول کم کم از اموالِ دهیاری بخور
خلق،چیزی را که می بینند باور می کنند
نان خود را از دورنگی،از ریاکاری بخور
نفس اگر لوّامه بازی در می آرد،بیخیال
پای وجدان هم اگر آمد وسط،باری،بخور
مثل من در زندگی از گاوها الگو بگیر
فرض کن گاوی و تا جایی که جا داری بخور
#مصطفی_علوی
@moalavi
فرد مسئولی به فرزندش سفارش کرد و گفت:
هر کجا پا داد،تا جایی که جا داری بخور
هر زمان دستت به جایی بند شد،از مالِ غیر
آنچنان که ردّی از خود جای نگذاری،بخور
پاچه خاری کن،ولی اموال بیت المال را
در همان حالی که داری پاچه میخاری،بخور
ذهن را درگیر با اقشار مستضعف نکن
فکرِ اینها را نباید کرد،بیکاری؟بخور
مثل استاندار و فرماندار،کم کم رشد کن
یعنی اول کم کم از اموالِ دهیاری بخور
خلق،چیزی را که می بینند باور می کنند
نان خود را از دورنگی،از ریاکاری بخور
نفس اگر لوّامه بازی در می آرد،بیخیال
پای وجدان هم اگر آمد وسط،باری،بخور
مثل من در زندگی از گاوها الگو بگیر
فرض کن گاوی و تا جایی که جا داری بخور
#مصطفی_علوی
@moalavi
به فکر دردِ مردم نیست،آقایی که آن بالاست
چه اسبی می دواند،بی سر و پایی که آن بالاست
دمار از روزگارِ مادر میهن درآورده ست
به هر نحوی که ممکن بوده،بابایی که آن بالاست
اگرچه می پرد در اوج همچون بادبادک ها
می افتد عاقبت با سر،مقوایی که آن بالاست
چه خوابِ راحتی دارند،مسئولانِ بی وجدان
در آغوشِ پرستوهایِ ویلایی که آن بالاست
چهل سال است چپ از راست بد می گوید و بالعکس
شبیهِ جنگ زرگرهاست،دعوایی که آن بالاست
خبرها حاکی از جنگ است در سوریه و لبنان
برای ماست مالیدن به بلوایی که آن بالاست
جهنم را پذیرفتیم و در آن زندگی کردیم
به شوقِ وصلِ حورالعین و طوبایی که آن بالاست
چه معلوم است،شاید بعدها معلوم شد کشک است
بهشتی را که می گویند و دنیایی که آن بالاست
نمیدانم که این کفر است یا نه،مطمئن هستم
خدا خوابیده دور از چشمِ ما،جایی که آن بالاست
https://www.tgoop.com/moalavi
چه اسبی می دواند،بی سر و پایی که آن بالاست
دمار از روزگارِ مادر میهن درآورده ست
به هر نحوی که ممکن بوده،بابایی که آن بالاست
اگرچه می پرد در اوج همچون بادبادک ها
می افتد عاقبت با سر،مقوایی که آن بالاست
چه خوابِ راحتی دارند،مسئولانِ بی وجدان
در آغوشِ پرستوهایِ ویلایی که آن بالاست
چهل سال است چپ از راست بد می گوید و بالعکس
شبیهِ جنگ زرگرهاست،دعوایی که آن بالاست
خبرها حاکی از جنگ است در سوریه و لبنان
برای ماست مالیدن به بلوایی که آن بالاست
جهنم را پذیرفتیم و در آن زندگی کردیم
به شوقِ وصلِ حورالعین و طوبایی که آن بالاست
چه معلوم است،شاید بعدها معلوم شد کشک است
بهشتی را که می گویند و دنیایی که آن بالاست
نمیدانم که این کفر است یا نه،مطمئن هستم
خدا خوابیده دور از چشمِ ما،جایی که آن بالاست
https://www.tgoop.com/moalavi
Telegram
مصطفی علوی
تماس با من
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
Telegram.me/mostafaalavi
کانال اشعار مصطفی علوی
خودسوزیِ او،حرکت آیینی بود
یک حرکتِ مملو از جهانبینی بود
اخبار و جراید از #سحر می گفتند
ملّیت او اگر فلسطینی بود
#مصطفی_علوی
@moalavi
#دختر_آبی
یک حرکتِ مملو از جهانبینی بود
اخبار و جراید از #سحر می گفتند
ملّیت او اگر فلسطینی بود
#مصطفی_علوی
@moalavi
#دختر_آبی
به تیغ تیزِ قضا سرنهاده،یعنی ما
خُرافه جویِ خرافات زاده،یعنی ما
جماعتی که خودش را به جاهلیت زد
شد از قطار تمدن پیاده،یعنی ما
نشسته ایم که منجی نجاتمان بدهد
نمادِ جامعه ی بی اراده،یعنی ما
درست لحظه ی تقسیمِ سهم فرزندان
کسی که طرد شد از خانواده،یعنی ما
پس از حماسه ی پر شورِ انتخاباتی
تفاله هایِ بلا استفاده،یعنی ما
نژادِ کوروش و مجذوبِ شعر آیینی!
دو زیستانِ به موج ایستاده،یعنی ما
«وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم»
به حق،که مردم بدبختِ ساده یعنی ما
#مصطفی_علوی
@moalavi
خُرافه جویِ خرافات زاده،یعنی ما
جماعتی که خودش را به جاهلیت زد
شد از قطار تمدن پیاده،یعنی ما
نشسته ایم که منجی نجاتمان بدهد
نمادِ جامعه ی بی اراده،یعنی ما
درست لحظه ی تقسیمِ سهم فرزندان
کسی که طرد شد از خانواده،یعنی ما
پس از حماسه ی پر شورِ انتخاباتی
تفاله هایِ بلا استفاده،یعنی ما
نژادِ کوروش و مجذوبِ شعر آیینی!
دو زیستانِ به موج ایستاده،یعنی ما
«وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم»
به حق،که مردم بدبختِ ساده یعنی ما
#مصطفی_علوی
@moalavi