Telegram Web
حافظ تجسم روح ایران و ایرانی است

در پیام علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایران‌َ‌شناسی، به مناسبت روز بزرگداشت حافظ تاکید شده است: حافظ خود تجسم روح ایران و ایرانی است؛ روحی که در گذار میان عقل و عشق، عرفان و خرد، حقیقت و زیبایی، معنا می‌یابد.

https://mirasmaktoob.com/حافظ-تجسم-روح-ایران-و-ایرانی-است/
حافظ کسی است که در هیچ قالبی نمی‌گنجد

حافظ به شیوه‌ای حرف می‌زند که همه بتوانند با او رابطه برقرار کنند. او با هوشیاری و به عمیق‌ترین وجه تحت‌تاثیر متدولوژی قرآن قرار دارد.

https://mirasmaktoob.com/حافظ-کسی-است-که-در-هیچ-قالبی-نمیگنجد/
شهرام یاری
کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول حاوی اسنادی است که میرزا محبعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو در دفاع از حدود غربی ایران به آنها استناد کرده و گزارش دفاعیات خود را آورده است. این کتاب را میراث مکتوب در دست چاپ دارد و در همایش بزرگداشت میرزا محبعلی‌خان در تبریز…
وصیّت ناظم

به ظنّ فدوی دولت و ملّت ایران چه برحسب امور داخله چه برحسب پولیتیک خارجه امروز در معرض خطر بزرگست که در تدارک صلاح آن هر چه تغافل و مضایقه شود به همان قیاس عجله و اهتمام به جلب همچو خطری به جانب خود نموده‌ایم.
امّا از بابت داخله،
به قراری که از هر صنف تبعه و اهالی مسموع می‌شود، هیچ‌یک در مقام خود از اوضاع حالیه خشنود نیستند، تجارت بسته، رعیّت شکسته، اهالی ناامن و به سبب سوءاِجراءات و رشوه عجزه و زرّاع فراری یا پایمال، مالیات لاوصول، سپاهی و نوکر دلتنگ مجازات بدی و مکافات خوبی مفقود، امنا گرفتار تضادّ آراء، علما مخالف امنا، شهریار پاک‌دل نیکوکردار متحیّر این حالات و اطوار، نتیجهٔ این اوضاع خود واضح و مستغنی از عرض است.
هیچ دولت و ملّتی مستأصل و خراب نشده مگر به علّت بروز این‌گونه ناخوشی‌ها و گذشتن موقع معالجه و مداوا. این حالت مثل باروطی است که انبار شده باشد. همینکه از یک طرف سرسوزنی مشتعل شد، همه به یک دفعه آتش گرفته چاره‌پذیر نمی‌شود.
مگر نتیجهٔ این حالت‌ها نبود که دولت سیصد سالهٔ صفویّه با آن هم سابقه ارادت و فدویّت مردم که مثل بت می‌پرستیدند با وجود سیصدهزار قشون مواجب‌خور موظّف گرفتار آن همه خطرات شش هزار افغان شده قادر به چارهٔ آن نگشتند.
مگر نتیجهٔ این حالت‌ها نبود که با وجود آن همه شرکت و اقتدار صوری دولت قدیم ایران اسکندر را از یونان با مشتی انصار و اعوان به ایران کشید و هكذا هكذا صدهزار تا.
گرجستان قدیم تا حدّ ایروان، چرا روسیه را دعوت کرده از ایران مفروز شد؟
قندهار و افغانستان ابتداءً به چه جهت از دست صفویّه بیرون رفت؟
سلاطین روی زمین و امنای دولت ایشان با آن همه شوکت چرا این همه مهربانی و دلجویی در حقّ ادنی رعیت خود می‌نمایند، به حدی که زن امپراطور با یک نفر پسر منحصربه‌فرد خود به سر بالین یک نفر سرباز تابین و بایی می‌رود و دست بسرش گذاشته می‌گوید خواهر تو هستم. دولت انگلیس برای قتل یک دو نفر تبعهٔ خود با چین و حبش تا صرف میلیونها می‌جنگد، مگر گذشتن مردم از جان و مال خود در راه دولت بدون اینگونه تلافی‌ها از قوّه به فعل می‌آید؟ به قهر و عنف تا حدّی که راه چارهٔ مقهور مسدود است، از پیش می‌رود؛ مهر و لطف عادلانه لازم است که دوامی به فدویّت مردم بدهد، و الّا بیچارگی خود راه چاره می‌نماید که قابل اصلاح نباشد، حالا اوضاع داخلهٔ ایران به این درجه‌ها، یا نزدیک به اینهاست.
امّا از بابت پولیتکهٔ خارجه،
امروز مسئلهٔ مشرق‌زمین به سبب اقدامات فعلیّهٔ روسیه و تمهیدات رقیبانهٔ انگلیس حالت اهمیّتی به هم رسانیده است که واقعاً مدار تمامی پولیتیک اروپائیّهٔ دول فرنگستان شده است. درین میانه، سپر بلا و مورد صدمات اختلاف پولیتیک‌ها از یک جهت به دوستی و از یک جهت به دشمنی دولت علیّهٔ ایران و خطّهٔ خالص آسوده و بلانزاع ایران خواهد بود. آسودگی و غفلت و راحت‌طلبی خودمان هم زیادتر جالب سرعت بروز خطرات آن خواهد بود. واویلاه از آن وقتی که هنوز این اختلالات داخلیّه رفع و اصلاح نگشته بروز کند. به‌این‌جهت، ما ابداً مشعوف نمی‌توانیم شد که بوسنه و هرسک یا صرب و فراداغ به عثمانیّه عاصی شده‌اند، بلکه اندک تعمّق حالات آتیه به چشم بصیرت ما نشان خواهد داد که گلولهٔ عاصیان آنجاها اگر ظاهراً به سینهٔ عثمانیّه خالی می‌شود، باطناً به سینه‌های پاک خالی از همهٔ اندیشهٔ ماست، تفاوتی که دارد این است که امروز عثمانیّه سپر است، فردا بدون سپر باید آماج این گلوله‌های پیکانی سوزنی بشویم. اگر از مغرب نشود، از مشرق بشویم.
تباین پولیتک ما با عثمانیّه فقط همین‌قدر می‌تواند شد که تا حدّی هریک درصدد اختلاس قوّت‌گیری برای خود بشویم. این هم اگر از حدّ خود تجاوز کند، باز بی‌ثمر و مؤدی به خطر و به حکم انداختن سپر خواهد بود و اینگونه حالت اختلاس از لوازم طبیعت است. همهٔ دول متّحده نیز فرداً فرداً این حالت را با هم دارند، ولی به اقتضای وقت، حرکت می‌کنند. در معنی این هم یکی از اسباب اتّحاد است که از ته دل مراقب شده چیزی را که خود در نظر دارد، دزد دیگر نبرد.
درین مسئلهٔ شرقیّه حالت ما با عثمانیّه یکی است و پولیتیک هر دو لامحاله باید متّحد و موافق باشد. اگر ما نباشیم او هیچ است، او نباشد ما هیچیم. صدمات شرقیّه را ما سپریم، صدمات غربیّه را عثمانی. همین شورش هرسک برای ما برید این پیامات و سرمشق همهٔ عنوانات است. نه افغان و ترکمان، بلکه قشقایی هم کمتر از هرسکی و صربستانی است و نه اعتضاد ما به دو سه دولت همجوار و تقویت آنها زیاد از اعتضاد عثمانیّه به دول خمسه متحابّه و حال آنکه عهداً و علناً ضمانت بقا و دوام خاک و ملک آن را دارند. اینها در مسئلهٔ هرسک به چه کار عثمانیّه می‌آیند که دیگران هم به کار ما برآیند، مگر اخلال و تشویش عثمانیّه از دوست متّحد خویش است، نه از دشمن عاصی، و الّا محتاج این‌همه مخارج و لشكر و به خیال هیجان عمومی نبود. می‌توان گفت عثمانیّه سوای ساخلو حدود تمامی قوای جندیّهٔ خود را با اسلحهٔ جدیده اعم از ردیف و غیره متوجه آنجا ساخته و هنوز نمی‌داند خاتمهٔ عمل چه خواهد شد. تفنگ سوزنی و توپ کروب به عاصیان از کجا می‌رسد و قوماندانی آنها را کدام کشیش ماهر فنون حرب می‌نماید.
اگر خدا نخواسته نظیر این از یک طرف برای ما بروز کند، اسلحهٔ جدیده به دست ما خواهد بود یا در طرف مخالف و عاصی، و در آن وقت تکلیف ما چه خواهد بود و از ما چه چارهٔ فوری خواهد آمد؟ حالا که فرصتی داریم تهیهٔ اسباب دفاع آن را فراهم نمانیم چه ضرری خواهد داشت، مگر اینکه به کار حفظ حقوق سایره نیز شاید برآید و حال‌آنکه هیچ صلحی پادار و هیچ عهدی منظور نمی‌شود، مگر به حاضر بودن جنگ.
بدیهی است که اسلحهٔ قدیمه در جنب اسلحهٔ جدیده، حکم پارچهٔ آهن دارد که سوای سنگینی بار و معطّل و گرفتار نمودن حامل، حاصلی ندارد و جنگ بی‌سلاح هم محال است؛ خصوصاً درین عهد لابد باید اسلحهٔ جدیده تحصیل و عساکر خود را به آن مسلّح و مکمل نمائیم، سهل است دو سه مساوی شمارهٔ نفوس قشون موظف باشد که لدى‌الاقتضا به دست ردیف بلکه چریک هم بدهیم و هرگز نخواهد شد که تنخواه آن را بتوانیم از زیادتی منال دیوانی ممالک کارسازی و تحصیل کنیم، چرا که هم فرصت نداریم و هم هر چه فرصت هم داشته باشیم، به اندازهٔ فرصت و ترقی به مخارج دولت نیز خواهد افزود، لابد باید یک دفعه همّت کرده از خزینه تنخواه آن را داده آسوده بشویم، سهل است در سایهٔ آن هم به دخل خزینه و مکنت خزینه بیفزاییم و هم خزینه و مملکت را در سایهٔ سرنیزهٔ آن محافظت نمائیم. واقعاً خزینه اگر برای مصرف عمده نیست، چه فایده خواهد داشت. اگر مصرفی دارد، چه بهتر ازین مصرفست که در وقت ضرورت خزينهٔ واقعی همین اسلحهٔ جدیده است که فوراً به کار آید. خزینهٔ بی‌اسلحه، جز اینکه با یک سهم بزرگی از مملکت یا همهٔ آن وجه مصالحه با دشمن قرار داده شود و یا محرک طمع خصم قوی گردد، چه نتیجه و ثمری خواهد داشت. اگر قوّه و قوّت دارید، به اصلاح این حالات و رفع این اختلالات و تحصیل این ادوات سرعت و سبقت فرمائید که هر چه زودتر بشود باز دیر شده است و الّا آنها که زنده‌اند تدبیر چارهٔ فوری را خواهند دید بنده که مرده‌ام - إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. (میرزا محبّعلی‌خان، 1404: 8/114)

مأخذ: میرزا محبّعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
حافظ، رند زمان‌شناس

https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5


ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:

https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
حافظ، رند زمان‌شناس

در گوشه و کنار ایران و برخی کشورها، روز حافظ گرامی داشته شد. راز ماندگاری فردوسی و خیام و عطار و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و... در چیست؟ دهها دلیل و حجت محکم بخصوص در بارۀ حافظ می‌توان آورد و در این باب سخن گفت. از لفظ و معنا و موسیقی کلمات و ابیات گرفته تا انسان‌شناسی و زمان‌شناسی و نقد اجتماعی و رندی و ریاستیزی او. برگزاری نشست بین‌المللی در میراث مکتوب با حضور پنج سخنران و تهیه و پخش فیلم از پژوهشگران ده کشور و جمعا ۲۴ سخنرانی در یک روز، سهم کوچکی بود که میراث مکتوب در این زمینه انجام وظیفه کرد. سهم دیگر، چاپ اقدم نسخ دیوان حافظ مورخ ۸۰۱ از افتخارات دیگر این مؤسسه است. روزی خدمت زنده‌یاد سایه رسیدم و این نسخه را تقدیم کردم و فرمودند در چاپ جدید از تصحیح خود حتماً از این نسخه استفاده خواهند کرد. به هر روی، هنوز تا رسیدن به نسخه‌ای جامع و کاملاً صحیح که از نظر حافظ گذشته باشد تا تمام ابهامات در تصحیح دیوان او برطرف شود، راه بسیار است.

https://www.instagram.com/reel/DPzirc1k0Vf/?igsh=dXhiM2ZnaWoxdzN5


ویدئوی سخنان دکتر اکبر ایرانی در آپارات:

https://www.aparat.com/v/tzjxk73?refererRef=channel_page
Forwarded from مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب (شهرام یاری)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت 20 مهر
روز بزرگداشت لسان‌الغیب حافظ شیرازی

سخنان جناب آقای دکتر اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب – دوشنبه 21 مهر 1404

mirasmaktoob@
.
معارف «حافظ» راهنمای انسان تمام اعصار به سوی سعادت است

سیدمحمد راستگو: یکی از رازهای ماندگاری و توجه گسترده مردم به «حافظ» سخنانی است که انسان در هر زمان و مکان می‌تواند آن را سخن خود، درد خود و مسئله خود حس کند.

https://mirasmaktoob.com/معارف-حافظ-راهنمای-انسان-تمام-اعصار/
1
شماره ۱۱۶-۱۱۷ مجلۀ «میراث شهاب»

شمارۀ ۱۱۶-۱۱۷ «میراث شهاب»، فصلنامۀ تخصصی کتابشناسی و نسخه‌شناسی اسلامی، با مدیرمسئولی سید محمود مرعشی و سردبیری محمود طیار مراغی منتشر شد.

https://mirasmaktoob.com/شماره-۱۱۶-۱۱۷-مجلۀ-میراث-شهاب/
مرد تاریخ‌جو و تاریخ‌ساز

مجید جلیسه: یکی از مهمترین ویژگی‌های دکتر جعفری‌مذهب شمارش معکوس تاریخ بود. یعنی می‌گشت ببیند چقدر زمان از چه واقعه‌ای گذشته است. در این میان وقتی واقعه‌ای قرار بود به‌ عدد رندی برسد همان را بهانه می‌کرد تا برنامه‌هایی پیرامون آن صورت بگیرد.

https://mirasmaktoob.com/مرد-تاریخجو-و-تاریخساز/
شهرام یاری
کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول حاوی اسنادی است که میرزا محبعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو در دفاع از حدود غربی ایران به آنها استناد کرده و گزارش دفاعیات خود را آورده است. این کتاب را میراث مکتوب در دست چاپ دارد و در همایش بزرگداشت میرزا محبعلی‌خان در تبریز…
میرزا محبّعلی‌خان و منابع تاریخ صفوی!

[...] حتّی درّی افندی که در اواخر شاه‌سلطان حسین باطناً برای استنباط انقلابات ایران و ظاهراً به‌عنوان سفارت به ایران مأمور شده، روزنامه نوشته که از روزنامهٔ آن هم معلوم می‌شود که سه دفعه ایلچی شاه‌سلطان حسین برای شکایت این مادّه سلیمانیه به دولت عثمانیّه آمده بعض اراضی مغصوبه از ایران را باز به ایران رد نموده‌اند. به این جهت، به نظر همچو می‌آید که تفصیل کیفیت از تواریخ مبسوطهٔ صفویّه خصوصاً از شرح حالات شاه‌صفی تا شاه‌سلطان حسین بهتر منکشف شود.
فدوی تاریخ مبسوطی از صفویّه ندیده مگر عالم‌آرای عباسی که از بدو صفویّه تا آخر شاه‌عبّاس اوّل ضبط حالات را نموده و تفصیل حالات شاه‌صفی تا سلطان‌حسین هم در تاریخ خلدبرین ضبط است که نسخهٔ آن را مرحوم حاجی بهمن‌میرزا بهاءالدّوله داشتند. سی‌سال قبل ازین، فدوی در نسخهٔ ایشان خوانده حتّی صورت عهدنامهٔ فارسی شاه‌صفی با سلطان مراد رابع هم در آن تاریخ بود. فدوی نسخه برداشت.
اگر مصلحت می‌دانید مقرّر فرماید یک نسخهٔ تمام از تاریخ عالم‌آرای عباسی و یک نسخه از خلدبرین از ابتدای حالات شاه‌صفی تا آخر شاه‌سلطان حسین با هر تاریخی که مبسوطاً مشتمل به شرح این حالات بوده باشد، به هر نحویست اگرچه به استکتاب هم بوده باشد، زودتر برای کمترین بفرستند که موقع کار نگذشته، برسد. در وزارت جلیلهٔ [خارجه] منشیان و نویسندگان متعدّد چابک دست هستند [که] یک کتاب را در یک هفته می‌توانند محزّب و استنساخ نمایند، تا رأی مبارک چه اقتضا فرماید. (میرزا محبّعلی‌خان، 1404: 6/215)

مأخذ: میرزا محبّعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
شهرام یاری
کتاب روزنامۀ مأموریت اسلامبول حاوی اسنادی است که میرزا محبعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو در دفاع از حدود غربی ایران به آنها استناد کرده و گزارش دفاعیات خود را آورده است. این کتاب را میراث مکتوب در دست چاپ دارد و در همایش بزرگداشت میرزا محبعلی‌خان در تبریز…
حقيقةً حالا هرکس زبان فرانسه نداند، به اقتضای حالت عصر، دلیل نقص آن خواهد بود!

از احوالات جناب وكيل‌الملک - دام اجلاله - و سرکار آقازادگان هیچ مرقوم نمی‌فرماید. سرکار مقرب‌الخاقان آقای میرزا عبدالله خان گاه گاهی به بعض دوستان خود کاغذ می‌نویسند، از احوال ایشان مستحضر می‌شوم؛ ولیکن از حالات نورچشمان حسن‌آقا و جعفرآقا - حفظهما الله تعالى - به کلی بی‌خبرم. حالا باید به خواست خدا نور چشمی، حسن‌آقا فاضلی کامل [و] در زبان فرانسه مسلط شده باشد. اگر مقرب‌الحضرة میرزا محمدقلی‌خان هم به‌قدری زبان فرانسه یاد می‌گرفت که بتواند حرف بزند، بسیار خوب بود. حقيقةً حالا هرکس از امثال ایشان زبان فرانسه نداند، به اقتضای حالت عصر، دلیل نقص آن خواهد بود. هنوز برای ایشان موقع تحصیل این کمال نگذشته است، اکنون از جمله نقص‌های عمده بنده که مایهٔ تأسف کلی است، یکی هم ندانستن زبان است که واقعاً در سلک زبان‌نفهمان منسلکم، اگر به علت پیری، انحطاط حافظه و اختلال حواسی عارض نشده بود، البته در این سن و سال هم مضایقه از تحصیل آن نمی‌نمودم؛ ولی افسوس که موقع آن گذشته و قدرت به اندازهٔ غیرت باقی نمانده است. از این است که به جوانان راهنمایی می‌کنم که ایشان نیز مثل مخلص ناقص و آخراً گرفتار ندامت نشوند و البته به اقتضای عصر، ندامت آنها بیشتر از بنده خواهد بود. (میرزا محبّعلی‌خان، 1404: 222)

مأخذ: میرزا محبّعلی‌خان ناظم‌الملک مرندی یکانلو. 1404. روزنامهٔ مأموریّت اسلامبول (اسناد، مکاتبات و صورت مجالس کمیسیون دوم تحدید حدود ایران و عثمانی) ۱۲۹۶-۱۲۹۱ هجری قمری. تصحیح و تحقیق نصرالله صالحی. تهران: مؤسسهٔ پژوهشی میراث مکتوب.

@mirasmaktoob
.
کار دنیا را ببین که وزیر علوم ایران نباید فرانسه بداند!

شنبه 27 [جمادی‌الثانی 1300 ه.ق.] شاه (ناصرالدین) شهر تشریف آوردند. چهارصد سوار ابوابجمعی علاءالدوله را در بین راه سان دیدند. وزرا احضار شدند. من بعد از ناهار خانه آمدم. امین‌السلطان خیلی بد [حال] است. شاه عصر عشرت‌آباد مراجعت کردند. من شب مهمان بواتال بودم. امین‌الدوله، ناصرالملک، طلوزان، مخبرالدوله بودند. از مخبرالدوله حرفی شنیدم که مینویسم. دیروز که شاه احضار کرده بودند عشرت‌آباد معدنچی فرنگی را با خود آورده بود. شاه مرا فرمودند که فرمایشات همایون را ترجمه نمودم. امشب مخبرالدوله میگفت: «دیروز وقتی شما ترجمه میکردید در باطن یقین میگفتید: کار دنیا را ببین که وزیر علوم ایران نباید فرانسه بداند که من مترجم واقع شوم». من گفتم: «نه والله! چنین خیال نکردم». جواب داد: «وزیر علوم ایران باید مثل من آدم خری باشد!» خیلی ازین حرف خجالت کشیدم. (اعتمادالسلطنه، 1350: 1/230)

مأخذ: اعتمادالسلطنه، محمدحسن. 1350. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه (چاپ دوم). با مقدمه و فهارس ایرج افشار. تهران: امیرکبیر.

@mirasmaktoob
.
به علت تعصب نمی‌خواست احدی بفهمد و بداند که او فرانسه می‌داند!

اگرچه حضرت وزیر هیچوقت یک کلمه فرانسه حرف نمی‌زد اما بواسطه یک کار فوق‌العاده که یک مرتبه از ایشان سرزد بنده یقین حاصل کردم که ایشان زبان فرانسه می‌داند. یک وقتی هم با پدرم در پیش مرحوم میرزا ملکم خان و میرزا یعقوب خان پدرش مطالعه و مذاکره زبان فرانسه می‌فرمودند. اما نه آنقدرها که بتواند تنطقی به فرانسه بفرماید.
در خاطر دارم روزی در همان اوان به من فرمود که کاغذی به فرانسه به مرحوم حکیم‌باشی طولوزان فرانسوی طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بنویسم و او را دعوت نمایم که در ساعت معینی شرفیاب شود. کاغذ را نوشتم و برای امضا به خدمت وزیر بردم و ترجمه نمودم قبل از آنکه امضا نماید این ایراد صحیح را گرفته گفتند میرزا مهدی خان دال دکتر طولوزان را باید با دال «ماژوکسول» یعنی بزرگ نوشت. (حرف تمام اسماء اشخاص را در تحریر باید با حرف بزرگ نوشت چرا که اسماء خاص هستند) و دیگر اینکه هروقت سفیری به خدمتش می‌رسید و بنده برای ترجمه شخص ثالث مجلس بودم. می‌دیدم زمانی که آن سفیر حرف می‌زد حضرت وزیر به‌دقت حرفهای او را گوش می‌داد و هنگامی که من مشغول ترجمه می‌شدم چندان اعتنایی به گفته‌های من نمی‌نمود. مثل اینکه حرفهای آن سفیر را فهمیده است و هنگام تقریر و ترجمهٔ من، جواب حاضر می‌کند و گاهی هم ترجمهٔ مرا تصحیح می‌کرد. اینست که می‌توانم به جرئت بگویم که او فرانسه می‌دانست، ولی به علت تعصب نمی‌خواست احدی بفهمد و بداند که او فرانسه می‌داند. (ممتحن‌الدوله، 1353: 156)

مأخذ: ممتحن‌الدوله، مهدی بن رضاقلی. 1353. خاطرات ممتحن‌الدوله، زندگی‌نامه میرزا مهدی‌خان ممتحن‌الدوله شقاقی. بکوشش حسینقلی خانشقاقی. تهران: امیرکبیر.

@mirasmaktoob
.
تعلیم زبان انگلیسی و نمسه و فرانسه چه لازم است و ایرانی چه ربطی به آنها دارد!

احمد گفت آقا، تعلیم لسان ترکی عثمان و روسی که مجاور وطن ما هستند عیب ندارد، اما تعلیم زبان انگلیسی و نمسه و فرانسه که از سرحد ما دوهزار فرسخ دور هستند برای اطفال ایران چه لازم است و ایرانی چه ربطی به آنها دارد.
گفتم همین کج‌فهمی و جاهلی است که ما را به این ابتذال فوق‌الکلام رسانیده. اطفالِ شصت سالۀ ما نیز بیشتر در این عقیدۀ فاسده اصرار داشتند، از غشاوۀ سامعه و باصره هجوم ملل اجنبی را که چون سیل بنیانکن، دورِ مملکت ما را گرفته و هر ساعت نزدیکتر می‌شوند نمی‌بینیم و احساس نمی‌کنیم و آواز هل من مبارز آنها را نمی‌شنویم. این است که آسوده نشسته‌ایم و نمی‌دانیم که وطن و مذهب ما، از جهل ما، در معرض خطر هولناک واقع شده است. پنجاه سال قبل از این از «طهران» تا «لندن» و «پاریس» چاپاری چهار ماه راه بود، حالا اگر از «طهران» تا «رشت» راه آهن داشته باشیم روز ششم وارد پتربورغ و لندن و ویانه و برلین و پاریس می‌شویم، و اگر راه آناطولی یا آسیای کوچک را تمام نمایند از طهران سه روزه به حمل شام می‌رسیم.
در این صورت کدام بیشعور می‌تواند منکر بشود که فرانسه و انگلیس مجاور ما نیست؟!
(طالبوف، 1356: 4/93)

مأخذ: طالبوف، عبدالرّحیم. 1356. کتاب احمد (چاپ دوم). با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی. تهران: انتشارات شبگیر.

@mirasmaktoob
.
تحصیل زبان فرانسه را در خفا بدون اطلاع پدرم دنبال می‌کردم!

این زبان (زبان فرانسه) و فنون جدید را به همراهی رفیق و همدرس خودم میرزامحمدعلی‌خان (بعدها معروف به تربیت) نزد میرزانصرالله‌خان سیف‌الاطباء (پسر میرزاعبدالعلی سیف‌الاطباء) پنج شش سال (از سنه 1311 تا 1316) درس خواندیم.
از حدود 1310 تا 1314 این رشته تحصیلات را در خفا بدون اطلاع پدرم دنبال می‌کردم و اگر مطلع میشد به شدت مانع می‌شد (چنانکه قریب هشت ماه قبل از وفاتش ناگهانی اطلاع پیدا کرد و بسیار سختگیری برمن کرد)، خصوصاً که به دلالت برادر بزرگم سید مرتضی که او قدری فرانسه خوانده و به علوم عقلی رغبت داشت. (تقی‌زاده، 1368: 26)

مأخذ: تقی‌زاده، حسن. 1368. زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقی‌زاده. به‌کوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات علمی.

@mirasmaktoob
.
2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صدای آشنا

جشن سی‌سالگی تأسیس میراث مکتوب، سرشار از خاطره و ستایش و تکریم بود.‌ تالار پژوهشگاه فرهنگ و هنر و معماری جهاد دانشگاهی به تعبیر مدیر آن، چنین حضور ارزشمندی از بزرگان فرهنگ و ادب ایران را به خود ندیده بود. فیلمی کوتاهی از فعالیت‌های مؤسسه تهیه و پخش شد. در این فیلم کوتاه بسیاری از بزرگان هستند که موجب اعتبار و اعتلای نام و کار و خدمات این مؤسسه شده‌اند. هم آه برانگیز است که دیگر نیستند و از حضورشان محرومیم و هم افتخاری بر میراث مکتوب برجای نهادند. اکنون دوسال از آن بزم فرخنده می‌گذرد و ما همچنان راهمان را ادامه می‌دهیم.

https://www.instagram.com/reel/DP4ikDcDH8T/?igsh=N2hseHdoOHd4MXAy
1👌1
2025/10/18 02:18:16
Back to Top
HTML Embed Code: