Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 این #انیمیشن آنچه #مصرفگرایی به روزگار طبیعت و محیط زیستمان میآورد را روایت میکند و به تصویر میکشد. این غول زندگی روزمرهی ما را هم به تدریج مختل میکند و ما را با مشکلات جدیتری مواجه میسازد.
The Turning Point
Writer, Director and Animator: Steve Cutts
Music: Wantaways (Ken Seto)
@cultural_media_studies
The Turning Point
Writer, Director and Animator: Steve Cutts
Music: Wantaways (Ken Seto)
@cultural_media_studies
⭕️ چه تفکرات اشتباهی باعث می شود حالمان خراب شود؟
1️⃣ ذهنخوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.
2️⃣ پیشگویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.
3️⃣ فاجعهسازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
4️⃣برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.
5️⃣ نادیده گرفتن جنبههای مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
6️⃣ فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.
7️⃣ تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.
8️⃣ تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.
9️⃣ باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.
🔟 شخصیسازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.
◀️ سرزنشگری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
◀️ مقایسههای نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
◀️ تاسفگرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
◀️ چی میشد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”
◀️ استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."
📕 تکنیک های شناخت درمانى
✍️اثر رابرت لی هی
@media_managment
1️⃣ ذهنخوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.
2️⃣ پیشگویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.
3️⃣ فاجعهسازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
4️⃣برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.
5️⃣ نادیده گرفتن جنبههای مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
6️⃣ فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.
7️⃣ تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.
8️⃣ تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.
9️⃣ باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.
🔟 شخصیسازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.
◀️ سرزنشگری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
◀️ مقایسههای نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
◀️ تاسفگرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
◀️ چی میشد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”
◀️ استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."
📕 تکنیک های شناخت درمانى
✍️اثر رابرت لی هی
@media_managment
Forwarded from مطالعات فرهنگی و رسانه
⭕️ دکتر یونس شکرخواه:
🔸تلویزیون حالا برفکی نمی شه، رادیو هم خش نداره، نشریه ها رنگی شدن، سینما دیجیتال و موبایل ها هوشمند. اما هرگز چشم ها و گوش ها این قدر پر از پارازیت معنایی نبوده
#ارتباطات
@cultural_media_studies
🔸تلویزیون حالا برفکی نمی شه، رادیو هم خش نداره، نشریه ها رنگی شدن، سینما دیجیتال و موبایل ها هوشمند. اما هرگز چشم ها و گوش ها این قدر پر از پارازیت معنایی نبوده
#ارتباطات
@cultural_media_studies
⭕️ ۱۲ شخصیت مختلف در محیط کار و روش درست تعامل با آنها
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
✏️ منبع: hays
@media_managment
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
✏️ منبع: hays
@media_managment
📬 رفتارهای مخرب ارتباطی
1. نصیحت تکراری؛
2. تذکر مداوم ؛
3. سرزنش؛
4. منت گذاشتن؛
5. مقایسه کردن؛
6. جرو بحث کردن؛
7. برچسب منفی زدن؛
8. پیش بینی منفی (نفوس بد)؛
9. گله و شکایت مداوم؛
10. اظهار نظر کردن قبل از اینکه از شما نظری خواسته باشند؛
11. اظهار نظر در اموری که تخصص آن را نداریم!
دقت كنيد كدام علل و عوامل در سبک ارتباطی شما نهفته است؟ آن ها را شناسایی و برطرف كنيد.
اين يك گام اساسی در بهبود روابط شما با فرزند نوجوانتان است.
@media_managment
1. نصیحت تکراری؛
2. تذکر مداوم ؛
3. سرزنش؛
4. منت گذاشتن؛
5. مقایسه کردن؛
6. جرو بحث کردن؛
7. برچسب منفی زدن؛
8. پیش بینی منفی (نفوس بد)؛
9. گله و شکایت مداوم؛
10. اظهار نظر کردن قبل از اینکه از شما نظری خواسته باشند؛
11. اظهار نظر در اموری که تخصص آن را نداریم!
دقت كنيد كدام علل و عوامل در سبک ارتباطی شما نهفته است؟ آن ها را شناسایی و برطرف كنيد.
اين يك گام اساسی در بهبود روابط شما با فرزند نوجوانتان است.
@media_managment
✅رسانه ها و #حریم_خصوصی افراد
🔸با گسترش شبکه های اجتماعی، رسانه ها بیش از پیش به زندگی خصوصی افراد علاقه مند شده اند.
🔺البته برخی معتقدند اقتضای کار رسانه ها این است که خلوت تنهایی آدم ها را بر هم بزنند چرا که رسانه ها ذاتاً تمایل به افشای اسرار مردم دارند، نه اخفا و سرپوش گذاشتن بر آن ها.
🔺🔺 این تمایل به #انتشار_زندگی_خصوصی، گواه #دگرگونی_در_هنجارهای_رفتاری است.
🔹 این هنجار جدید به منظور شفاف سازی اطلاعات با #پیام_جدیدی نیز همراه شده است که چنین بیان میشود: «همه چیز باید نشان داده شود، همه چیز باید بیان شود و بر همه چیز باید نظارت شود».
🔸🔸اما پیشرفت فناوری ارتباطی و رسانه ای شدن زندگی بشر در قالب ارتباطات جمعی، ضرورت #رعایت_اخلاق_رسانه را توسط اصحاب رسانه در جهت حمایت از حق حریم خصوصی افراد بیشتر میکند.
🔺رعایت این موضوع برای همه رسانه ها #واجب بوده و لازم است اولاً ارزش های اخلاقی، فقهی، حقوقی و حرفه ای را رعایت کنند و ثانیاً مروّج فضایل اخلاقی و موازین شرعی و قانونی در تعاملات فردی و اجتماعی باشند.
🔺🔻از آن جا که در حریم خصوصی افراد، احتمال ضعف ، نقص، آلودگی و... میباشد، لذا هم تجسّس از آن ها حرام است و هم در صورت مطّلع گردیدن از آن ها به هر طریق، اشاعۀآن عیوب نیز مجاز نمی باشد.
"ژئوپلیتیک رسانه"
@media_managment
🔸با گسترش شبکه های اجتماعی، رسانه ها بیش از پیش به زندگی خصوصی افراد علاقه مند شده اند.
🔺البته برخی معتقدند اقتضای کار رسانه ها این است که خلوت تنهایی آدم ها را بر هم بزنند چرا که رسانه ها ذاتاً تمایل به افشای اسرار مردم دارند، نه اخفا و سرپوش گذاشتن بر آن ها.
🔺🔺 این تمایل به #انتشار_زندگی_خصوصی، گواه #دگرگونی_در_هنجارهای_رفتاری است.
🔹 این هنجار جدید به منظور شفاف سازی اطلاعات با #پیام_جدیدی نیز همراه شده است که چنین بیان میشود: «همه چیز باید نشان داده شود، همه چیز باید بیان شود و بر همه چیز باید نظارت شود».
🔸🔸اما پیشرفت فناوری ارتباطی و رسانه ای شدن زندگی بشر در قالب ارتباطات جمعی، ضرورت #رعایت_اخلاق_رسانه را توسط اصحاب رسانه در جهت حمایت از حق حریم خصوصی افراد بیشتر میکند.
🔺رعایت این موضوع برای همه رسانه ها #واجب بوده و لازم است اولاً ارزش های اخلاقی، فقهی، حقوقی و حرفه ای را رعایت کنند و ثانیاً مروّج فضایل اخلاقی و موازین شرعی و قانونی در تعاملات فردی و اجتماعی باشند.
🔺🔻از آن جا که در حریم خصوصی افراد، احتمال ضعف ، نقص، آلودگی و... میباشد، لذا هم تجسّس از آن ها حرام است و هم در صورت مطّلع گردیدن از آن ها به هر طریق، اشاعۀآن عیوب نیز مجاز نمی باشد.
"ژئوپلیتیک رسانه"
@media_managment
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ مواظب باشیم
▪️ موقعِ دادِ سخن دادن،
▪️ موقعِ رَجَز خوانی،
▪️ موقع اظهارِ طلب،
▪️ موقعِ مطالبهگری،
👈 کفشمان پای دیگری را له نکند!
🔸 صحنه بالا یکی از نمونههای خوبِ تلنگر به انسان است، انسانی که از همه طلبکار است، و در همانحال، به نزدیکترینهمسایهاش بدهکار.
🔸در این صحنه لورل به هاردی میگوید: ببین! نمیخواد دادِ سخن بدی، اول وظیفهات رو نسبت به من انجام بده، بعد دادِ سخن بده!
🔻 گاندی میگفت: پیشنهاد میدهم پیش از منشورِ حقوقِ بشر، منشورِ وظایفِ بشر نوشته شود. وقتی وظایفمان را انجام بدهیم، خودبهخود حقوقمان هم روشن خواهد شد. هیچ حقی بدون انجام وظیفهای متناظر و پیشینی نباید متصور باشد.
🔻حالا بد نیست به خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه وظایفی را بدهکاریم، و به جایش از همهی بدهکارانِ واقعی یا خیالی طلبمان را طالبیم.
@media_managment
▪️ موقعِ دادِ سخن دادن،
▪️ موقعِ رَجَز خوانی،
▪️ موقع اظهارِ طلب،
▪️ موقعِ مطالبهگری،
👈 کفشمان پای دیگری را له نکند!
🔸 صحنه بالا یکی از نمونههای خوبِ تلنگر به انسان است، انسانی که از همه طلبکار است، و در همانحال، به نزدیکترینهمسایهاش بدهکار.
🔸در این صحنه لورل به هاردی میگوید: ببین! نمیخواد دادِ سخن بدی، اول وظیفهات رو نسبت به من انجام بده، بعد دادِ سخن بده!
🔻 گاندی میگفت: پیشنهاد میدهم پیش از منشورِ حقوقِ بشر، منشورِ وظایفِ بشر نوشته شود. وقتی وظایفمان را انجام بدهیم، خودبهخود حقوقمان هم روشن خواهد شد. هیچ حقی بدون انجام وظیفهای متناظر و پیشینی نباید متصور باشد.
🔻حالا بد نیست به خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه وظایفی را بدهکاریم، و به جایش از همهی بدهکارانِ واقعی یا خیالی طلبمان را طالبیم.
@media_managment
Document(Iran's economy 1399).pdf
1.5 MB
تصویر وضعیت اقتصادی ایران؛ چالش ها و راهکارها (خرداد ۹۹ )
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
@media_managment
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
@media_managment
✅سواد رسانه ای
🔸بر اساس نظریه #الیزابت_تامن، سواد رسـانه ای يـک واژه کلی است که سه مرحله پیوستاری را در برمـی گیـرد و منجـر بـه#توانمند_سـازی سـواد رسانه ای ميشود.
✅ مرحله اول؛ اهمیت برنامه ريزی شخصی در نحوه و میزان استفاده از رسانه ها ( #رژيم_مصرف_رسانه_ای ) است. به اين معنا که مخاطب توجه بیشـتری بـه انتخـاب اسـتفاده از انواع مختلف برنامه ها دارد.
✅ مرحله دوم؛ شامل يادگیری مهارتهای ويژه استفاده، #نگـاه_انتقـادی و يـادگیری بـا هدف تحلیل و پرسیدن اين سؤال اسـت کـه ايـن قالـب چگونـه سـاخته شـده و چـه چیزهايی ممکن است حذف شده باشند. مهارت های استفاده انتقـادی، بهتـرين کـاوش علمي برای فعالیت های گروهی يا کلاسـی در آمـوزش سـواد رسـانه ای در خصـوص آفرينش پیامهای رسانه ای هستند.
✅ مرحله سوم؛ در اين مرحله، مخاطب به #جنبه_هـای_نامحسـوس_تـر رسـانه_ای توجـه مي کند، به پرسشها و موضوع های عمیقی مانند: چه کسی پیام های رسانه ای را مي سازد؟
چه هدفي با فرستادن پیام دنبال می شود؟
چه کسي از ارسال پیام سود می برد و چه کسي
ضرر ميکند؟ و ... مـي پـردازد.
🔸آنچـه در ايـن لايـه اهمیـت دارد، شـناخت حقـايق و جنبه هايی از پیام است که حذف شده اند؛ به عبارت ديگر، فهم متن از سوی مخاطب ، در گرو شناسايی ابعاد جا افتاده پیام است. اين بعد از سواد رسانه ای به اندازه ای اهمیت دارد که هابز از آن با عنوان #فهم_سطح_بالاتر ياد مي کند.
🔺از نظر هـابز، ايـن جنبـه از سـواد رسانه اي، توان پیش بینی کننده زيادی برای شناسايی نیازها و انتظارات مخاطبـان فـراهم ميآورد.
🔹 در نتیجه، با برخورداری از سواد رسانه ای (از #انتخاب_ساده_رسانه_ای_تا_نقد_مـتن ) و رسیيدن به مرحله بالاتر آن ( #فهم_و_تفسیر_زمینه_های_متن ) ايـن امکـان بـرای مخاطـب فراهم می شود که در برابر هجوم سرسام آور پیامهای رسانه ای و القای آنها، هويت خود را حفظ کند.
🔸بر ايـن اسـاس، سـواد رسـانه ای، نظامی تفسـیری و ترجیحی، #متـأثر_از_داوری_های_ذهنی_و_اخلاقی است که مواجهـه فـرد را بـا پیـام هـای رسـانه ای (چـه در دسترس و چه جستجوگرانه) شکل مي دهد و موجب مي شود مخاطبان، در استفاده از پیامهـا و انتخاب آنها مسئولیت بیشتری احساس کنند.
@media_managment
🔸بر اساس نظریه #الیزابت_تامن، سواد رسـانه ای يـک واژه کلی است که سه مرحله پیوستاری را در برمـی گیـرد و منجـر بـه#توانمند_سـازی سـواد رسانه ای ميشود.
✅ مرحله اول؛ اهمیت برنامه ريزی شخصی در نحوه و میزان استفاده از رسانه ها ( #رژيم_مصرف_رسانه_ای ) است. به اين معنا که مخاطب توجه بیشـتری بـه انتخـاب اسـتفاده از انواع مختلف برنامه ها دارد.
✅ مرحله دوم؛ شامل يادگیری مهارتهای ويژه استفاده، #نگـاه_انتقـادی و يـادگیری بـا هدف تحلیل و پرسیدن اين سؤال اسـت کـه ايـن قالـب چگونـه سـاخته شـده و چـه چیزهايی ممکن است حذف شده باشند. مهارت های استفاده انتقـادی، بهتـرين کـاوش علمي برای فعالیت های گروهی يا کلاسـی در آمـوزش سـواد رسـانه ای در خصـوص آفرينش پیامهای رسانه ای هستند.
✅ مرحله سوم؛ در اين مرحله، مخاطب به #جنبه_هـای_نامحسـوس_تـر رسـانه_ای توجـه مي کند، به پرسشها و موضوع های عمیقی مانند: چه کسی پیام های رسانه ای را مي سازد؟
چه هدفي با فرستادن پیام دنبال می شود؟
چه کسي از ارسال پیام سود می برد و چه کسي
ضرر ميکند؟ و ... مـي پـردازد.
🔸آنچـه در ايـن لايـه اهمیـت دارد، شـناخت حقـايق و جنبه هايی از پیام است که حذف شده اند؛ به عبارت ديگر، فهم متن از سوی مخاطب ، در گرو شناسايی ابعاد جا افتاده پیام است. اين بعد از سواد رسانه ای به اندازه ای اهمیت دارد که هابز از آن با عنوان #فهم_سطح_بالاتر ياد مي کند.
🔺از نظر هـابز، ايـن جنبـه از سـواد رسانه اي، توان پیش بینی کننده زيادی برای شناسايی نیازها و انتظارات مخاطبـان فـراهم ميآورد.
🔹 در نتیجه، با برخورداری از سواد رسانه ای (از #انتخاب_ساده_رسانه_ای_تا_نقد_مـتن ) و رسیيدن به مرحله بالاتر آن ( #فهم_و_تفسیر_زمینه_های_متن ) ايـن امکـان بـرای مخاطـب فراهم می شود که در برابر هجوم سرسام آور پیامهای رسانه ای و القای آنها، هويت خود را حفظ کند.
🔸بر ايـن اسـاس، سـواد رسـانه ای، نظامی تفسـیری و ترجیحی، #متـأثر_از_داوری_های_ذهنی_و_اخلاقی است که مواجهـه فـرد را بـا پیـام هـای رسـانه ای (چـه در دسترس و چه جستجوگرانه) شکل مي دهد و موجب مي شود مخاطبان، در استفاده از پیامهـا و انتخاب آنها مسئولیت بیشتری احساس کنند.
@media_managment
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سواد_رسانه_ای
باتوجه به حجم گسترده رسانه ها در فضای مجازی، چطور میتوانیم اخبار جعلی را تشخیص دهیم ضمن اینکه میدانیم اخبار جعلی به نحوی طراحی میشوند که قابل باور به نظر برسند.
برای دانستن راهکارهایی برای کسب این مهارت فایل ویدئویی را ملاحظه کنید
@media_managment
باتوجه به حجم گسترده رسانه ها در فضای مجازی، چطور میتوانیم اخبار جعلی را تشخیص دهیم ضمن اینکه میدانیم اخبار جعلی به نحوی طراحی میشوند که قابل باور به نظر برسند.
برای دانستن راهکارهایی برای کسب این مهارت فایل ویدئویی را ملاحظه کنید
@media_managment
✅ مصطفی رحماندوست: تقریبا همه خانوادهها، تغذیه فرهنگیشان را از کانالهای غیرایرانی میگیرند
شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان:
🔸در مملکتی که تیراژ کتاب ۵۰۰ نسخه شده، انتظار اینکه ادبیات بتواند بر تربیت اجتماعی مردم تأثیر بگذارد، انتظار بیخودی است.
🔸آنقدر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مملکتمان مسئله دارد که ادبیات به گوشهای رفته است. حتی کتابهایی که زمانی ممنوعه حساب میشد و مردم از پشت پستو میخریدند و پنهانی میخواندند، دیگر خریدار ندارند.
🔸مشکل رومینا فقط خشونت خانوادگی نیست بلکه پایین بودن شدید سطح فرهنگ است. وگرنه دختر ۱۳ساله چنین کاری را نمیکند
🔸آیا آموزش و پرورش ما میخواهد به کودک تربیت فکری بدهد؟ آموزش و پرورشی که سرتاپایش شعار است و هر سال تکرار همان شعارها.
🔸تقریبا همه خانوادهها تغذیه فرهنگیشان را از کانالهای غیرایرانی میگیرند. «بیگانه» تعلیم و تربیت میکند و دوست میراند و هیچ امکان انتخاب شخصی برای گسترش فرهنگ وجود ندارد. با این وضعیت میخواهید چه شود؟
@media_managment
شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان:
🔸در مملکتی که تیراژ کتاب ۵۰۰ نسخه شده، انتظار اینکه ادبیات بتواند بر تربیت اجتماعی مردم تأثیر بگذارد، انتظار بیخودی است.
🔸آنقدر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مملکتمان مسئله دارد که ادبیات به گوشهای رفته است. حتی کتابهایی که زمانی ممنوعه حساب میشد و مردم از پشت پستو میخریدند و پنهانی میخواندند، دیگر خریدار ندارند.
🔸مشکل رومینا فقط خشونت خانوادگی نیست بلکه پایین بودن شدید سطح فرهنگ است. وگرنه دختر ۱۳ساله چنین کاری را نمیکند
🔸آیا آموزش و پرورش ما میخواهد به کودک تربیت فکری بدهد؟ آموزش و پرورشی که سرتاپایش شعار است و هر سال تکرار همان شعارها.
🔸تقریبا همه خانوادهها تغذیه فرهنگیشان را از کانالهای غیرایرانی میگیرند. «بیگانه» تعلیم و تربیت میکند و دوست میراند و هیچ امکان انتخاب شخصی برای گسترش فرهنگ وجود ندارد. با این وضعیت میخواهید چه شود؟
@media_managment
#داستانک
🔻قورباغهی غولپیکر و سایههایش
قورباغهها وسط روز تشکیل جلسه دادند. یکی گفت: «دیگرغیرقابل تحمل است. حواصیلها روز ما را شکار میکنند و راکونها هم درشب.»
دیگری گفت:« بله، آنقدر بداند که اگر با هم باشند، آرامش از ما رخت برخواهد بست.»
«باید ازحواصیلها بخواهیم که برکه را ترک کنند. آنها را بیرون میکنیم.»
همقسم شدند «درسته حواصیلها را بیرون میکنیم، حواصیلها را بیرون میکنیم.»
سروصدای آنها توجه حواصیلی را که درآن حوالی ماهی میگرفت به خود جلب کرد. نزدیک آمد و گفت: «چه خبر شده؟ چه کسانی را باید بیرون کنید؟»
قورباغهها به منقارش نگاه کردند که به شمشیری برای زخمی کردن قورباغهها میمانست.
قورباغهها یکصدا گفتند، «راکونها. راکونها را بیرون میکنیم.»
حواصیل گفت، «فکرش را میکردم همین را بگویید، پس درست شنیدم.» به سراغ ماهیگیریاش رفت.
قورباغهها آواز سردادند، «راکونها. بیرونشان میکنیم.»
آنها با تدبیری که پیشه کردند، میبایست خبر بیرون کردن راکونها را به گوششان میرساندند. نمایندهای را یکی پس از دیگری برگزیدند اما یکی پس از دیگری جا زدند. تا اینکه قورباغهی غولپیکر برگزیده شد. راستش، از همه بزرگتراست. کاملا به درد همین کارمیخورد.
قورباغهی غولپیکرکه تا آخرجلسه سکوت اختیارکرده بود، گفت: «سر در نمیآورم. درست است که من بزرگم، اما راکونها بزرگترند. من دست تنها هستم ، اما آنها یک خیلاند.»
یکی ازقورباغهها داوطلب شد، «خب پس ما با تو همراه میشویم.»
قورباغههای دیگر قبول کردند، «باشد، ما با تو میآییم. همه با تو میآییم.»
قورباغهی غولپیکر گفت: «که اینطور،شما میخواهید با من باشید. مشکلی نیست؟»
یکی از آنها گفت: «ما به تو میچسبیم و سایه به سایه با تو هستیم.»
بقیهی قورباغهها قبول کردند. «مثل سایه ات.»
قورباغهی غولپیکر هنوز ناراضی بود. همهی آنها غروب آن روز میبایست عهد میکردند تا وفاداربمانند. سرانجام، حرفشان را تکرار کردند که مثل سایه در کنارش خواهند ماند و قورباغهی غولپیکر هم قبول کرد تا در راس گروه قرار بگیرد.
خورشید غروب کرد. حواصیلها به سوی لانهشان در بالای برکه به پرواز در آمدند. هنگام شفق، قورباغهی غولپیکرگفت: «راکونها بزودی سر و کلهشان پیدا میشود. درکنارم بایستید و عین سایهام باشید،باشد؟»
قورباغهها یک صدا گفتند: «مثل سایهات. مثل سایهات.»
آسمان به رنگ ارغوانی درآمد.
«حتی اگر پنج شش راکون با هم ظاهرشوند؟»
«مثل سایهات. مثل سایهات.»
ستارههای آسمان بدون مهتاب میدرخشیدند. بسیار تاریک بود. نور ستارگان به قدری بود که حداقل میشد با بیرون آمدن راکونها از لای بوتهها آنها را دید. پنج تا از آنها آنجا بودند، یک مادر با تولههای بالغش.
قورباغهی غولپیکر به طرف ساحل پرید. داد زد: «جنایتکارها، از اینجا بروید، شما در این برکه غیر قانونی ماندهاید. از ما دورشوید. شما در اینجا زیادی هستید.»
راکون مادر گفت: «جدی؟» تولههایش قورباغه را که از ترس میلرزید و از طرفی کوتاه نمیآمد، بو کشیدند. او گفت: «با دستور کی باید بیرون برویم؟»
قورباغهی غولپیکر گفت: «با دستور ما.» انتظار داشت گروه از او حمایت کند. اما تنها سکوت حاکم بود. قبل از آنکه بلعیده شود، برگشت و دید که او تنها قورباغهی ساحل است.
👤نویسنده :#بروس_هالند_راجرز/ترجمه :جواد فغانی
@media_managment
🔻قورباغهی غولپیکر و سایههایش
قورباغهها وسط روز تشکیل جلسه دادند. یکی گفت: «دیگرغیرقابل تحمل است. حواصیلها روز ما را شکار میکنند و راکونها هم درشب.»
دیگری گفت:« بله، آنقدر بداند که اگر با هم باشند، آرامش از ما رخت برخواهد بست.»
«باید ازحواصیلها بخواهیم که برکه را ترک کنند. آنها را بیرون میکنیم.»
همقسم شدند «درسته حواصیلها را بیرون میکنیم، حواصیلها را بیرون میکنیم.»
سروصدای آنها توجه حواصیلی را که درآن حوالی ماهی میگرفت به خود جلب کرد. نزدیک آمد و گفت: «چه خبر شده؟ چه کسانی را باید بیرون کنید؟»
قورباغهها به منقارش نگاه کردند که به شمشیری برای زخمی کردن قورباغهها میمانست.
قورباغهها یکصدا گفتند، «راکونها. راکونها را بیرون میکنیم.»
حواصیل گفت، «فکرش را میکردم همین را بگویید، پس درست شنیدم.» به سراغ ماهیگیریاش رفت.
قورباغهها آواز سردادند، «راکونها. بیرونشان میکنیم.»
آنها با تدبیری که پیشه کردند، میبایست خبر بیرون کردن راکونها را به گوششان میرساندند. نمایندهای را یکی پس از دیگری برگزیدند اما یکی پس از دیگری جا زدند. تا اینکه قورباغهی غولپیکر برگزیده شد. راستش، از همه بزرگتراست. کاملا به درد همین کارمیخورد.
قورباغهی غولپیکرکه تا آخرجلسه سکوت اختیارکرده بود، گفت: «سر در نمیآورم. درست است که من بزرگم، اما راکونها بزرگترند. من دست تنها هستم ، اما آنها یک خیلاند.»
یکی ازقورباغهها داوطلب شد، «خب پس ما با تو همراه میشویم.»
قورباغههای دیگر قبول کردند، «باشد، ما با تو میآییم. همه با تو میآییم.»
قورباغهی غولپیکر گفت: «که اینطور،شما میخواهید با من باشید. مشکلی نیست؟»
یکی از آنها گفت: «ما به تو میچسبیم و سایه به سایه با تو هستیم.»
بقیهی قورباغهها قبول کردند. «مثل سایه ات.»
قورباغهی غولپیکر هنوز ناراضی بود. همهی آنها غروب آن روز میبایست عهد میکردند تا وفاداربمانند. سرانجام، حرفشان را تکرار کردند که مثل سایه در کنارش خواهند ماند و قورباغهی غولپیکر هم قبول کرد تا در راس گروه قرار بگیرد.
خورشید غروب کرد. حواصیلها به سوی لانهشان در بالای برکه به پرواز در آمدند. هنگام شفق، قورباغهی غولپیکرگفت: «راکونها بزودی سر و کلهشان پیدا میشود. درکنارم بایستید و عین سایهام باشید،باشد؟»
قورباغهها یک صدا گفتند: «مثل سایهات. مثل سایهات.»
آسمان به رنگ ارغوانی درآمد.
«حتی اگر پنج شش راکون با هم ظاهرشوند؟»
«مثل سایهات. مثل سایهات.»
ستارههای آسمان بدون مهتاب میدرخشیدند. بسیار تاریک بود. نور ستارگان به قدری بود که حداقل میشد با بیرون آمدن راکونها از لای بوتهها آنها را دید. پنج تا از آنها آنجا بودند، یک مادر با تولههای بالغش.
قورباغهی غولپیکر به طرف ساحل پرید. داد زد: «جنایتکارها، از اینجا بروید، شما در این برکه غیر قانونی ماندهاید. از ما دورشوید. شما در اینجا زیادی هستید.»
راکون مادر گفت: «جدی؟» تولههایش قورباغه را که از ترس میلرزید و از طرفی کوتاه نمیآمد، بو کشیدند. او گفت: «با دستور کی باید بیرون برویم؟»
قورباغهی غولپیکر گفت: «با دستور ما.» انتظار داشت گروه از او حمایت کند. اما تنها سکوت حاکم بود. قبل از آنکه بلعیده شود، برگشت و دید که او تنها قورباغهی ساحل است.
👤نویسنده :#بروس_هالند_راجرز/ترجمه :جواد فغانی
@media_managment
💥راز بقاء مدیران چهار فصل
این یادداشت، مسئله راز بقاء مدیران در طول سالیان دراز را واکاوی می کند تا علاوه بر شفافیت و شناخت نحوه عملکرد مدیران چهار فصل، سرنخهای درمان این مسئله نیز هویدا گردد.
1️⃣ راز اول، مثلث سازی قدرت
مدیران با سابقه معمولا به تنهایی فعالیت نمی کنند و مثلثی را با اضلاع مکمل خود تشکیل می دهند. این مثلث سازی کمک می کند در طول هیجانات سیاسی که جناحهای مختلف راست و چپ جابجا می شوند، با حاکم شدن جناح مخالف، ضلع دیگر مثلث همپیمان به روی کار بیاید و این مدیران به صورت موقت به سطوح معاونت یا مدیرکل تنزل یابند و در آینده نزدیک که جناح موافق مجددا حاکم شد، دوباره بر راس مثلث تکیه زده و سایر همپیمانان در اضلاع دیگر سکنی گزینند (پورعزت، ۱۳۸۹). اینچنین است که اضلاع مثلث ها و بعضا مربع ها و چندضلعی های قدرت ممکن است در کوتاه مدت بچرخد و مدیران در اضلاع آن جابجا شوند ولی کسان دیگری خارج از این چندضلعیهای قدرت اجازه ورود به آن را نمی یابند!
2️⃣ راز دوم، سوداگری اداری
مدیران با سابقه معمولا در زمانی که در راس قدرت هستند چنان به معامله منافع سازمانی با سایر پایگاه های قدرت می پردازند که از منافع اعطایی حاصل از پست فعلی به عنوان مقاومسازهای جایگاه خود بهره می برد. سایر پایگاههای قدرت نیز بر این مسئله واقفاند که این مدیران بهتر می توانند منافع ایشان را تامین کنند و بنابراین بر حمایت و تحکیم جایگاه مدیران باقی می افزایند!
3️⃣ راز سوم، سرمایه ارتباطاتی
سرمایه ای است که حاصل سوداگری اداری است و حتی در صورت عزل از مسئولیت فعلی در سایر سیستم های مرتبط و غیرمرتبط، پایگاهی برای روزهای ورشکستگی سیاسی فراهم می کند. سرمایه ارتباطی اغلب به سبب دفع ضرر مدیران باقی ایفای نقش می کند!
نکته: در بسیاری از موارد هنگام برکناری مدیران، معضل اصلی مدیران برکنارکننده این است که مدیر برکنار شده را کجا (در کدام پست دیگر) بگذارند!؟
4️⃣ راز چهارم، بدون دشمن بودن
مدیران باسابقه به ضرب المثل "اگر نمی توانی کسی را بکشی، هیچگاه او را زخمی نکن" بیشتر از هر کسی عمل می کنند. ایشان به درستی می دانند که بیش از آنکه در یک سیستم به دنبال جذب دوستان باشند، نباید دشمنی را تربیت کنند! چرا که یک دشمن ضربه ای در مخالفت میزند که ۱۰۰ دوست نمی توانند در موافقت آن را جبران کنند. مدیران باقی هیچگاه در سیستم ها همچون شیر درنده عمل نمی کند، و سبک مدیریت میان مایه و راکد را بر ماجراجویی و چالش ترجیح می دهند. چه بسیار مدیرانی که صرفا به علت نداشتن دشمن نسبت به دیگران توانسته اند سالها بر مسئولیت های متعدد تکیه بزنند، در عین حال که همگان بر ناتوانی ایشان برای آن مسئولیت ها اذعان داشته اند!
5️⃣ راز پنجم، تمجید دائمی بالادستان
مدیران باقی هیچگاه پشت سر کسی حرف نمی زنند، حتی مدیران قبلی سازمان. چرا که هیچگاه احتمال تصاحب پست های مدیریتی بالادستی را توسط دیگران منتفی نمی دانند. در عین حال چاپلوسی و تملق بالادستان تحت هر شرایط از ویژگی های بارز این مدیران است!
6️⃣ راز ششم، وعده های بی اساس و هیپنوتیزم عامه
مدیران باقی می دانند که حافظه منابع انسانی سازمانها بسیار ضعیف است. ایشان صرفا به گذر از وضع امروز و الان متمرکزند و با دادن وعده های فریبنده و مثبت نشان دادن وضع موجود و امید دادن به فردای بهتر سعی می کند عامه را به خواب برند و بر دردها مسکن بزنند!
7️⃣ راز هفتم، ترجیح تعدد مسئولیت بر یک مسئولیت واحد
مدیران باقی به جای تسلط بر یک مسئولیت مثلا در طول ۵ سال، به ۵ مسئولیت اجرایی متفاوت هر یک به طول یکسال متمایل اند. این موجب می شود ضمن اینکه مدیران باسابقهای (و به اشتباه باتجربه) تلقی شوند، قبل از اینکه آستانه تحمل اعضای هر سیستم در میان مدت به سر می رسد، سیستم را ترک کنند و اعتراضات سر باز نزند. همچنین موجب می شود هنگام انتصاب در پست های جدید وضعیت عملکرد در پست های قبلی به دلیل بی ارتباط بودن با پست جدید مورد ارزیابی قرار نگیرد. به عنوان مثال به ترتیب عناوین بیربط مدیر مالی، مدیر آموزشی، مدیر پشتیبانی، مدیران زیرساخت و مدیر فرهنگی را تصاحب می کنند!
8️⃣ راز هشتم، استعفا به جای عزل
مدیران باقی نهایتا در بدترین شرایط اگر در اثر فشارهای بیرونی یا اراده بالادستان به نقطه عزل برسند، به موقع استعفا می دهند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و مسئولیت ناکارآمدی را به دوش دیگران بیاندازند. توجه شود که درخواست استعفا با کلید خوردن عزل این مدیران صورت نمی گیرد، چرا که تمام عوامل فوق الذکر می تواند موجب تداوم بقاء مدیر بشود. نهایتا در صورت عدم توفیق در بقاء از طریق هیچ یک از راهها، استعفا صرفا ساعاتی قبل از عزل صورت می پذیرد./ علی قربانی
@media_managment
این یادداشت، مسئله راز بقاء مدیران در طول سالیان دراز را واکاوی می کند تا علاوه بر شفافیت و شناخت نحوه عملکرد مدیران چهار فصل، سرنخهای درمان این مسئله نیز هویدا گردد.
1️⃣ راز اول، مثلث سازی قدرت
مدیران با سابقه معمولا به تنهایی فعالیت نمی کنند و مثلثی را با اضلاع مکمل خود تشکیل می دهند. این مثلث سازی کمک می کند در طول هیجانات سیاسی که جناحهای مختلف راست و چپ جابجا می شوند، با حاکم شدن جناح مخالف، ضلع دیگر مثلث همپیمان به روی کار بیاید و این مدیران به صورت موقت به سطوح معاونت یا مدیرکل تنزل یابند و در آینده نزدیک که جناح موافق مجددا حاکم شد، دوباره بر راس مثلث تکیه زده و سایر همپیمانان در اضلاع دیگر سکنی گزینند (پورعزت، ۱۳۸۹). اینچنین است که اضلاع مثلث ها و بعضا مربع ها و چندضلعی های قدرت ممکن است در کوتاه مدت بچرخد و مدیران در اضلاع آن جابجا شوند ولی کسان دیگری خارج از این چندضلعیهای قدرت اجازه ورود به آن را نمی یابند!
2️⃣ راز دوم، سوداگری اداری
مدیران با سابقه معمولا در زمانی که در راس قدرت هستند چنان به معامله منافع سازمانی با سایر پایگاه های قدرت می پردازند که از منافع اعطایی حاصل از پست فعلی به عنوان مقاومسازهای جایگاه خود بهره می برد. سایر پایگاههای قدرت نیز بر این مسئله واقفاند که این مدیران بهتر می توانند منافع ایشان را تامین کنند و بنابراین بر حمایت و تحکیم جایگاه مدیران باقی می افزایند!
3️⃣ راز سوم، سرمایه ارتباطاتی
سرمایه ای است که حاصل سوداگری اداری است و حتی در صورت عزل از مسئولیت فعلی در سایر سیستم های مرتبط و غیرمرتبط، پایگاهی برای روزهای ورشکستگی سیاسی فراهم می کند. سرمایه ارتباطی اغلب به سبب دفع ضرر مدیران باقی ایفای نقش می کند!
نکته: در بسیاری از موارد هنگام برکناری مدیران، معضل اصلی مدیران برکنارکننده این است که مدیر برکنار شده را کجا (در کدام پست دیگر) بگذارند!؟
4️⃣ راز چهارم، بدون دشمن بودن
مدیران باسابقه به ضرب المثل "اگر نمی توانی کسی را بکشی، هیچگاه او را زخمی نکن" بیشتر از هر کسی عمل می کنند. ایشان به درستی می دانند که بیش از آنکه در یک سیستم به دنبال جذب دوستان باشند، نباید دشمنی را تربیت کنند! چرا که یک دشمن ضربه ای در مخالفت میزند که ۱۰۰ دوست نمی توانند در موافقت آن را جبران کنند. مدیران باقی هیچگاه در سیستم ها همچون شیر درنده عمل نمی کند، و سبک مدیریت میان مایه و راکد را بر ماجراجویی و چالش ترجیح می دهند. چه بسیار مدیرانی که صرفا به علت نداشتن دشمن نسبت به دیگران توانسته اند سالها بر مسئولیت های متعدد تکیه بزنند، در عین حال که همگان بر ناتوانی ایشان برای آن مسئولیت ها اذعان داشته اند!
5️⃣ راز پنجم، تمجید دائمی بالادستان
مدیران باقی هیچگاه پشت سر کسی حرف نمی زنند، حتی مدیران قبلی سازمان. چرا که هیچگاه احتمال تصاحب پست های مدیریتی بالادستی را توسط دیگران منتفی نمی دانند. در عین حال چاپلوسی و تملق بالادستان تحت هر شرایط از ویژگی های بارز این مدیران است!
6️⃣ راز ششم، وعده های بی اساس و هیپنوتیزم عامه
مدیران باقی می دانند که حافظه منابع انسانی سازمانها بسیار ضعیف است. ایشان صرفا به گذر از وضع امروز و الان متمرکزند و با دادن وعده های فریبنده و مثبت نشان دادن وضع موجود و امید دادن به فردای بهتر سعی می کند عامه را به خواب برند و بر دردها مسکن بزنند!
7️⃣ راز هفتم، ترجیح تعدد مسئولیت بر یک مسئولیت واحد
مدیران باقی به جای تسلط بر یک مسئولیت مثلا در طول ۵ سال، به ۵ مسئولیت اجرایی متفاوت هر یک به طول یکسال متمایل اند. این موجب می شود ضمن اینکه مدیران باسابقهای (و به اشتباه باتجربه) تلقی شوند، قبل از اینکه آستانه تحمل اعضای هر سیستم در میان مدت به سر می رسد، سیستم را ترک کنند و اعتراضات سر باز نزند. همچنین موجب می شود هنگام انتصاب در پست های جدید وضعیت عملکرد در پست های قبلی به دلیل بی ارتباط بودن با پست جدید مورد ارزیابی قرار نگیرد. به عنوان مثال به ترتیب عناوین بیربط مدیر مالی، مدیر آموزشی، مدیر پشتیبانی، مدیران زیرساخت و مدیر فرهنگی را تصاحب می کنند!
8️⃣ راز هشتم، استعفا به جای عزل
مدیران باقی نهایتا در بدترین شرایط اگر در اثر فشارهای بیرونی یا اراده بالادستان به نقطه عزل برسند، به موقع استعفا می دهند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و مسئولیت ناکارآمدی را به دوش دیگران بیاندازند. توجه شود که درخواست استعفا با کلید خوردن عزل این مدیران صورت نمی گیرد، چرا که تمام عوامل فوق الذکر می تواند موجب تداوم بقاء مدیر بشود. نهایتا در صورت عدم توفیق در بقاء از طریق هیچ یک از راهها، استعفا صرفا ساعاتی قبل از عزل صورت می پذیرد./ علی قربانی
@media_managment
ایده های رسانه، تولید محتوا و تبلیغات
🔵 مروری بر تاریخچه تکامل صفحات وب از ابتدا تا کنون @media_managment
🎯 چرا باید مدرسههای کسبوکار را با بولدزر خراب کرد؟
— مدرسۀ کسبوکار فقط یکی از انواعِ مدیریت و سازماندهی را آموزش میدهد
📍گرانترین دورههای آموزشی جهان، دورههای مدیریت کسبوکارند. مدرنترین و مجهزترین ساختمان هر دانشگاه به آنها اختصاص مییابد و فارغالتحصیلانشان قرار است مدیران بلندپایهای شوند که حقوقهای محیرالعقول میگیرند و جهان را تغییر میدهند. اما همۀ آدمهایی که با این دانشکدهها سر و کار دارند، مطمئن نیستند که این تغییر قرار است دنیا را به نابودی بکشاند یا آن را جای بهتری کند. مارتین پارکر، بعد از بیستسال تدریس در این دانشکدهها، آموزههای این رشته را بخشی از مشکل جهان امروز میداند.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9760/
@media_managment
— مدرسۀ کسبوکار فقط یکی از انواعِ مدیریت و سازماندهی را آموزش میدهد
📍گرانترین دورههای آموزشی جهان، دورههای مدیریت کسبوکارند. مدرنترین و مجهزترین ساختمان هر دانشگاه به آنها اختصاص مییابد و فارغالتحصیلانشان قرار است مدیران بلندپایهای شوند که حقوقهای محیرالعقول میگیرند و جهان را تغییر میدهند. اما همۀ آدمهایی که با این دانشکدهها سر و کار دارند، مطمئن نیستند که این تغییر قرار است دنیا را به نابودی بکشاند یا آن را جای بهتری کند. مارتین پارکر، بعد از بیستسال تدریس در این دانشکدهها، آموزههای این رشته را بخشی از مشکل جهان امروز میداند.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/9760/
@media_managment
ترجمان | علوم انسانی و ترجمه
چرا باید مدرسههای کسبوکار را با بولدزر خراب کرد؟
گرانترین دورههای آموزشی جهان، دورههای مدیریت کسبوکارند. مدرنترین و مجهزترین ساختمان هر دانشگاه به آنها اختصاص مییابد و فارغالتحصیلانشان قرار است مدیران بلندپایهای شوند که حقوقهای محیرالعقول میگیرند و جهان را تغییر میدهند. اما همۀ آدمهایی که…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اطلاعات ما چه اهمیتی دارند؟
بعضی ها میگن اگه هنگام استفاده از تلفن همراه یا کامپیوتر به اینترنت متصل بشیم سارقان یا هکرها #اطلاعات ما رو به #سرقت می برند!
به نظر شما این منطق درسته؟
در مورد #گروگانگیری_اطلاعات چه می دانید؟!
@media_managment
بعضی ها میگن اگه هنگام استفاده از تلفن همراه یا کامپیوتر به اینترنت متصل بشیم سارقان یا هکرها #اطلاعات ما رو به #سرقت می برند!
به نظر شما این منطق درسته؟
در مورد #گروگانگیری_اطلاعات چه می دانید؟!
@media_managment
🔴🔵 رسانههای سرد، رسانه های گرم
🔘 رسانههای سرد از عبارتهای ابداعی #مارشال_مک_لوهان، نظریهپرداز سرشناس کانادایی، است.
🔘 وی به رسانههایی سرد میگوید که کاربران برای دریافت پیام آنها، به تمرکز فراوان حواس نیاز دارند. برای مثال، #تلویزیون، خط تصویری و #تلفن رسانههای سرد هستند و چون کمتر به تشریح و توصیف میپردازند، مشارکت زیادی را میطلبند.
🔘 در مقابل، رسانههای گرم، رسانههایی هستند که کاربران در برخورد با آنها احتیاج به تمرکز شدید حواس ندارند و نحوه انتقال، عرضه پیام و معنی واضحی دارد و بار معنایی خود را به روشنی منتقل می کند.
برای مثال، #عکس، #رادیو و #سینما، وسایل ارتباطی گرم هستند، زیرا مک لوهان معتقد است این دسته از وسایل ارتباطی، فقط در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند، یعنی با میزان زیادی از داده ها همراه و از نظر بیان مقصود کامل هستند.
🔘 برای گوشدادن به رادیو، به جمع کردن تمام حواس نیازی نیست و این وسیله میتواند به عنوان آوایی جنبی در کنار دیگر فعالیتهای انسان باشد، در حالی که در تلویزیون چنین وضعی وجود ندارد و تلویزیون تماشاگر را با تمام وجودش جذب برنامه خود میکند و او را وا میدارد تا از تمامی حواسش برای درک آن استفاده کند.
🔘 مک لوهان، جوامع را نیز به دو دسته سرد و گرم تقسیم می کند. وی، جوامع کم سواد را جامعه سرد و جامعه اروپایی را جامعه گرم مینامد.
@media_managment
🔘 رسانههای سرد از عبارتهای ابداعی #مارشال_مک_لوهان، نظریهپرداز سرشناس کانادایی، است.
🔘 وی به رسانههایی سرد میگوید که کاربران برای دریافت پیام آنها، به تمرکز فراوان حواس نیاز دارند. برای مثال، #تلویزیون، خط تصویری و #تلفن رسانههای سرد هستند و چون کمتر به تشریح و توصیف میپردازند، مشارکت زیادی را میطلبند.
🔘 در مقابل، رسانههای گرم، رسانههایی هستند که کاربران در برخورد با آنها احتیاج به تمرکز شدید حواس ندارند و نحوه انتقال، عرضه پیام و معنی واضحی دارد و بار معنایی خود را به روشنی منتقل می کند.
برای مثال، #عکس، #رادیو و #سینما، وسایل ارتباطی گرم هستند، زیرا مک لوهان معتقد است این دسته از وسایل ارتباطی، فقط در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند، یعنی با میزان زیادی از داده ها همراه و از نظر بیان مقصود کامل هستند.
🔘 برای گوشدادن به رادیو، به جمع کردن تمام حواس نیازی نیست و این وسیله میتواند به عنوان آوایی جنبی در کنار دیگر فعالیتهای انسان باشد، در حالی که در تلویزیون چنین وضعی وجود ندارد و تلویزیون تماشاگر را با تمام وجودش جذب برنامه خود میکند و او را وا میدارد تا از تمامی حواسش برای درک آن استفاده کند.
🔘 مک لوهان، جوامع را نیز به دو دسته سرد و گرم تقسیم می کند. وی، جوامع کم سواد را جامعه سرد و جامعه اروپایی را جامعه گرم مینامد.
@media_managment