Telegram Web
#نسخه_خوانی

یا رب! چه چشمه بود محبّت؟ که من از او
یک قـطـره آب خوردم و دریا گریـسـتـم!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 میرزا محمد علی متخلص به آزاد، یکی از نویسندگان و شاعران فارسی‌زبان و اردو در قرن سیزدهم هجری بوده است.
رضا قلی خان هدایت در تذکره ریاض العارفین و در ذیل عنوان «آزاد کشمیری» می نویسد: « نامش میرغلام رسول و به محمد علی شهرت کرده... فقیر را در شیراز صحبتش دست داد و ابواب آشنایی گشاد.»

📕 نسخه خطی تذکره محمد شاهی، مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
7
#نسخه_خوانی

الهی! به حقّ بـنـی‌فاطـمـه
که بر قولِ ایمان کنی خاتمه

اگر دعوتم رد کنی ور قبول
من و دست و دامانِ آل رسول


و در یکی از قصاید خود نیز فرماید:

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: شیخ سعدی شیرازی.

📕 یک مجموعه خوشنویسی.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
10
#نسخه_خوانی

گویند که اکبر شاه غازی¹ در فتح‌پور² روز جمعه غره شهر جمیدی[جمادی] الاول سنۀ 978 [قمری] بر منبر آمد و به جای خطبه، این ابیات که خود گفته‌بود بخواند:

خداوندی که ما را خسروی داد
دل دانا و بازوی قوی داد

به عدل و داد، ما را رهنمون کرد
به جز عدل از خیال ما برون کرد

بُوَد وصفش ز عقل و وَهم برتر
تعالی شأنه الله اکبر³

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸شاعر: اکبر شاه، بزرگ‌ترین فرمانروا از سلسله گورکانیان هند.

📙 یک سفینه خطی مجلس به تألیف علی رضا رازی، تاریخ کتابت قرن یازدهم ق.

✍️ ¹- اکْبَرشاه یا ابوالفتح جلال‌الدین محمد اکبر؛ سومین پادشاه از سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند، فرزند همایون و پدر جهانگیر بود که بین سال‌های ۱۵۵۶ و ۱۶۰۵ میلادی فرمانروایی کرد.
²- فاتح‌ پور سیکری (به معنی شهر پیروزی) پایتخت امپراتور اکبر که در منطقه اگرا در ایالت اوتار پرادش، هند واقع است. این شهر قدیمی در سال ۱۹۸۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
³- ایضا ر.ک ← منتخب التواریخ، تالیف عبدالقادر بداونی، تصحیح مولوی احمد علی صاحب، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1380، جلد دوم، ص 186 .

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
8
💠 یک غزل زیبا از سالک قزوینی

#نسخه_خوانی

نیست یک دل که ز احیای لبت خُرّم نیست
این اثر با نَفَسِ عیسیِ بِن مریم نیست

دامن از چشمِ تَر ای قبلۀ حاجات! مَکِش
کعبۀ حُسنی و این چشمه کم از زمزم نیست

قدمِ خضر ز همراهی ما آبله زد
دل طلبکارِ مُرادی‌ست که در عالَم نیست

وقتِ خوش، خاطرِ خُرّم، لب خندان، دلِ شاد
آرزوئی‌ست که در شأن بنی آدم نیست

دَمِ بی‌صرفه مکُن خرج، که با مُدّتِ عشق
همه گر زندگیِ خضر بُوَد، یک‌دَم نیست!

فکر عشرت مکن امروز که در باغ جهان
سُنبُلی سلسله‌گردان و گلی خُرّم نیست

نامۀ مِهر و وفا چند فرستی «سالِک»
به حریمی که در او باد صبا محرم نیست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: سالک قزوینی؛ محمدابراهیم سالک قزوینی، متخلص به «سالک»، شاعر، ادیب و عارف ایرانی سدهٔ یازدهم هجری.

📕 نسخۀ خطی دیوان سالک قزوینی، مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
7
#نسخه_خوانی

ز مردان و آزادگان جهان
سه تن را «جوانمرد» خواندن توان

یکی آن که مَکْنَد¹ هر آن کارِ بد
که اندیشه پیش آرَدَش در نهان

دگر آنکه چون گفته نازَد به‌جای²
نگوید به کس تا نرنجد زبان

سِیُم آن کجا کز پِیِ سودِ خویش
نخواهد دل او به مردم، زیان

جوانمردی این است و دادی³، چنین
چنین باشد آزاده اندر جهان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر در این نسخه، نامشخص است

📙 از یک نسخۀ خطی موسسۀ دستنویسهای شرقی آکادمی علوم سن‌پطرزبورگ؛ مجموعۀ C1102 ؛ تاریخ کتابت: 708 تا 710 ق . ( تصویر برگِ نسخه و شناسنامۀ آن با استفاده از مقالۀ : در حاشیۀ ایرانشناسی (3)، نویسنده: جناب آقای محمد افشین وفایی؛ منتشره در مجلۀ بخارا، شمارۀ 109 )

✍️ ¹- مَکْنَد : نَکُنَد / در متن شعر، حرف «ک» به ضرورت وزن، به صورت ساکن تلفظ می‌شود.
²- گفته نازَد به‌جای: به حرف و قول و وعده‌اش عمل نکند.
³- دادی : دادگری، عدل، انصاف

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
3👌3
💠 در امور سیاسی.

#نسخه_خوانی

مکن در امور سیاسی شتاب
ز راهِ تأنّی¹ عنان بَرمَتاب

که صد خون به یکدم توان ریختن
ولی کُشته نتوان برانگیـخـتـن²

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: شرف‌الدین فضل‌اللّه حسینی قزوینی (660-740ق)، معروف به شرف قزوینی از اديبان و مورخان و شاعران سده‌هاى هفتم و هشتم قمری (روزگار ايلخانان مغول) بود و همزمان با كسانى مانند رشيدالدين فضل‌الله و جوينى مى‌زيست.

📕 المعجم فی تاریخ ملوک‌العجم، شرف‌الدّین فضل‌اللّٰه‌بن عبداللّٰه حسینی قزوینی، محفوظ در کتابخانه کنگره آمریکا به شناسۀ ( Persian manuscript M058)

✍️ ¹- تأنّی: درنگ نمودن، آهسته‌کاری ، مقابل شتابزدگی.
²- برانگیختن: در اینجا یعنی دوباره زنده کردن.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
👍4👌3
💠 از دشـمـنـان بَرَند شـکایـت به دوستـان
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم؟! (حافظ شیرازی)

#نسخه_خوانی

حریفان¹ غیرِ خونِ هم ننوشند
به غیر از نیکِ یکدیگر نپوشند!

به بحرِ آشنایی چون حُباب‌اند
که بیش از یک‌نَفَس به هم نجوشند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: میر یحیی کاشانی یا میر محمد یحیی کاشی، فرزند میر محمد جعفر شیرازی معروف به مکتب‌دار، اصلش از شیراز و بزرگ‌شده در کاشان؛ متوفی به سال 1065 هجری در شاهجهان آباد هند.

📕 حاشیۀ خارج از متن اصلی نسخۀ خطی حدائق الابرار و حقایق الاخبار (از: محمد بن محمد بن حسین حسینی عیناثی عاملی، مجلس.

✍️ ¹- حریف: در اینجا به معنی دوست، رفیق، یار، همدم، همنشین، همپیاله.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
6💔2
#نسخه_خوانی

هوالفتّاح

شکسته‌دل نشوی چون شکست پیش آید.



یادگاری العبد الرّاجی الی اللّه الغفور، عبدالّطیف مدرّس نور، به تاریخ بیست و سیّم شهر رجب المرجّب سنه 1319 ق.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📕 یک جُنگ خطی مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
8
#نسخه_خوانی

حکمت

- یاری و دوستیِ یارانِ موافق کن و دوستانِ صادق، که دوستیِ دوستانِ کاسه و کیسه و یارانِ پیاله و نواله را بقایی نباشد.

- و در دوستی چندان مبالغه مکن که به سر حدِّ شعف¹ رسد؛ و در دشمنی چندان غُلو منما که جز به افساد و اتلاف دشمن، خاطرت قرار نگیرد، که دوست به جفا دشمن، و دشمن به احسان، دوست گردد.

- چون تو را با کسی اندیشۀ دوستی افتد، اول نقد اخلاص او را به محکِ امتحان و اعتبار زن، اگر خالص بیرون آید، اعتبار کن، واِلّا او را محلّ اسرار خود مگردان.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 مؤلف: شمسا محمدخان (قرن 11 ق)

📕 نسخۀ خطی سفینۀ شمسا، به شمارۀ 14179 مجلس.

✍️ ¹- شعف: در اینجا به معنی از دست دادن اختیار و عقل از شدّت دوستی.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
👌8
#نسخه_خوانی

مشرقِ صبحِ محبّت، دلِ آگاهِ من است
طرّۀ شـعـله پریشـان‌شدۀ آهِ من است

طایرانی که گرفـتـاریِ خود می‌طلبـنـد
یارب! آن دام نبینند که در راهِ من است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: سالک قزوینی؛ محمدابراهیم سالک قزوینی، متخلص به «سالک»، شاعر، ادیب و عارف ایرانی سدهٔ یازدهم هجری.

📕 یک جُنگ خطی مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
6
#نسخه_خوانی

... و هرگز آفتاب از کسوف، و ماه از خسوف، و بدر از محاق، و سیّاره از احتراق، آمِن¹ نتواند بود.

بِنْمای دل کز آتش گیتی کباب نیست
بِنْمای جان کز اندُهِ عالَم خراب نیست

بِنْمای ساغری که از آن بِخْرَدان² چِشَند
کِش³ نیمی آبِ دیده و نیمی شراب نیست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: در نسخه، مشخص نشده‌است.

📕 الاوامر العلائية فی‌ الامور العلائية، كتابخانۀ اياصوفيه‌ ترکیه (شم‍ ۲۹۸۵)، به تألیف: اِبْنِ بی‌بی‌، حسين‌ بن‌ محمد بن‌ علی‌ جعفری‌ رغدی‌ (د پس‌ از ۶۸۰ ق‌/ ۱۲۸۱ م‌)، ملقب‌ به‌ ناصرالدين‌ معروف‌ به‌ ابن‌ بی‌بی‌ يا ابن‌ بی‌‌بیِ مُنجمه‌، اديب‌ و تاريخ‌نگار ايرانی‌.

✍️ ¹- آمِن: بی بیم. بی خوف. ایمن، در امان.
²- بِخْرَدان: عاقلان، دانایان.
³- کِش: که آن را، که او را

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
👌4💔3
💠 1- صبر در شرایط بیچارگی. 2- هرگز در پیش چشم کودکان، حیوانی را ذبح یا قربانی نکنید.

#نسخه_خوانی

زنی [را] در بصره دیدند در کمال طراوت و جمال، گفتند این حال، [در] اثر بی‌غمی است.
زن گفت:
- کسی را در جهان، اندوهِ من نیست. مرا دو کودک بود چون دو دُرِّ یتیم. پدرشان در عید اضحی [عید قربان] برای قربانی، گوسفندی سر بُرید. آن دو با هم بازی می‌کردند. [فرزند] بزرگ‌تر ، خُردتر [یا کوچک‌تر] را گفت: خواهی بنمایَم تو را که پدرم گوسفند را چگونه سر بُرید؟ [سپس] او را [بر زمین] بینداخت و ذبح کرد! وقتی خبردار شدم [که فرزند کوچک‌تر] در خون خود می‌غلتید. چون شیون برخاست، طفلک [ فرزند بزرگ‌تر] بترسید و بر سرِ کوهی گریخت [و] گرگش بخورد! پدر در طلبش [ یعنی در جستجوی او در کوه‌ها] از تشنگی بمُرد و من تنها و بی‌کس مانده‌ام.
گفتند:
به این بلای عظیم و مصیبت وحیم چگونه صبر کردی؟!
گفت:
- اگر جزع سود می‌داشت، [آن را] بر صبر، اختیار می‌کردم. چاره چیست؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📕 نسخه خطی موسوم به حدیقه ( قصائد قطعات حکایات عربی و فارسی )، به شماره 156 مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
💔5👎3👌31
#نسخه_خوانی

در شب طَیش¹ که عمرم ز جوانی خوش بود
تا گَهِ صبح، به مستی گذرانیدم و خواب

روز پیری (که اسیری، بِهْ از این آزادیست)
می‌خورَم اندُهِ بیهوده بر ایّام شباب

نوشدارو که پس از مرگ، به سهراب دهی
عقل داند که بِدان زنده نگردد سهراب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: شرف‌الدین فضل‌اللّه حسینی قزوینی (660-740ق)، معروف به شرف قزوینی از اديبان و مورخان و شاعران سده‌هاى هفتم و هشتم قمری (روزگار ايلخانان مغول) بود و همزمان با كسانى؛ مانند رشيدالدين فضل‌الله و جوينى مى‌زيست.

📕 المعجم فی تاریخ ملوک‌العجم، شرف‌الدّین فضل‌اللّٰه‌بن عبداللّٰه حسینی قزوینی، محفوظ در کتابخانه کنگره آمریکا به شناسۀ ( Persian manuscript M058)

✍️ ¹- طیش: سَبُک سری، سَبُک مغزی، خفّت عقل.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
💔72
#نسخه_خوانی

گه طعمۀ مور، اژدهایی سازی
گاه از پَرِ پشّه‌ای همایی سازی

بَرهَم شکنی کاسۀ صد کسری را
تا دستۀ کوزۀ گدایی سازی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: اثیرالدین اخسیکتی

📕 نسخه خطی خلاصة الافکار؛ تألیف ابوطالب خان بن محمد تبریزی اصفهانی، مجلس

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
👌8
#نسخه_خوانی

ما در این کشور ز عشرت، بی‌نصیب افتاده‌ایم
همچو مَیْ در مـجلسِ زاهِـد، غریب افتاده‌ایم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: محمد زمان راغب لاهیجی.

📕 جنگ خطی نظام الدین احمد بن تاج الدین علی غفاری، مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
😢3
#نسخه_خوانی

تیر که از سخت‌کمانی جَهَد
بیشتر از یک‌دو سپر نگذرد

تیر دعای قَدِ همچون کمان
بگذرد از نُه سِپَرِ آسمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: در این نسخه نامشخص است.

📕 جُنگ شیخ جابر کاظمینی، مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
5👌3💯1
نُسخۀ خطی
Photo
#نسخه_خوانی

صاحب کتاب نگارستان آورده که در بعضی کتب اخبار وارد است که:
- در شهور سنه اربعه و اربعمائه در واسط، عورتی [زنی] را جذام پیدا شده مرتبه‌مرتبه بینی و لب‌ها و انگشتان دست و پا افتاده [و] اندام [او] منقّص گشت. آخر، شوهر و پسرش از وی تنفّر کردند و وی را [از خانه] بیرون انداختند و پسر هر روز دو گرده به روز نزد او می‌انداخت.
[این زن] روزی به پسر گفت:
- حسبةً للّه! جرعه‌ای آب دِهْ تا بیاشامم. وی قرص‌ها[ی نان] به دستور هر روز نزد او انداخته بگریخت و تشنگی بر او غلبه کرده در آن حوالی جوی آبی بود؛ خواست تا خود را بدان رساند به مجرّد آن اندک حرکت، او را غشی دست داده از کمال شکستگی و خواری، بر روی خاک افتاد و به یک‌بار، کَرَم نامتناهیِ حضرت الهی به موجب فهوای غمزدای « اِنّا عند المنکسرة قلوبهم و المندرسه قبورهم»
چو دلهای شکسته هست مهمانخانۀ عزّت
خوشا حلوای نامیدی، خوشا پالودۀ حرمان
جلوه‌گر گشته چون به هوش آمد خود را صحیح الاعضا یافت! و خلایق چون مطّلع شدند بر وی هجوم آورده از سبب صحّت پرسیدند و ضعیفۀ صحیحه چنین تقریر کرد که:
- در عین بیهوشی دو مرد و دو زن دیدم که قرص جوی و اندک سبزی و قدحی آب به من دادند که بخورم و چون قرص جو خوردم ملاحظه کردم همان به حال خود بوده و آبی آشامیدم که هرگز به خوبی آن آب نخورده بودم. پس بِدیشان گفتم که شما چه کسانید؟! چنان ظاهر شد که حضرت امام حسن و امام حسین و فاطمۀ زهرا و خدیجه کبری‌اَند علیهم السّلام.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📕 نسخه خطی سفینۀ محمد مهدی رضوی، به شماره 8880 مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
3
#نسخه_خوانی

خاطرِ ما یار و روزگار، شکستند
یار، بماناد و روزگار، نماناد!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🔸 شاعر: برقی زنجانی، عبدالله. (قرن 13 ق).

📕 جُنگ شیخ جابر کاظمینی، مجلس.

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
2💔1
#نسخه_خوانی

حکیم ازرقی گوید:

سـیـم اندر سـنـگ باشـد ای دُرّ یـتـیـم
چون دَر بَرِ تو دلِ چو سنگ اندر سیم


رباعی کاملش:

بیجادۀ لؤلؤِ تو سیم اندر میم
بازیدن عشق تو امید اندر بیم

سیم اندر سنگ باشد، ای دُرّ یتیم
چون در بَرِ تو دلِ چو سنگ اندر سیم



لغیره:

معانی سخنش در مضیق هر حرفی
چنانکه در شکم ماهی اَست ذوالنّونی¹



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📕 یک جُنگ خطی مجلس.

✍️ ¹- این بیت از کمال‌الدین اسماعیل اصفهانی است که در ستایش شعر خود گفته:
معانی سخنم در مضیق هر حرفی
چنان که در شکم ماهی اَست ذوالنّونی

@manuscript_ir

〰️🍃🌺
1
2025/12/12 18:55:17
Back to Top
HTML Embed Code: